مشکل اینه که شما فکر میکنید علم خدا اونیه که شما تصور میکنید !
خداوند علم دارد که بچه شما در فلان روز میره خونه خالش و با دخترخالش بازی میکنه .
پس ( طبق این مقدمه ) فرزند شما نمیتونه غیر از این رفتار کنه .
یا برعکس . خدا میدونه که بچه شما خونه خالش که بره شلوغ کاری نمیکنه . پس قطعا این اتفاق میفته !
باسلام من در پستهای قبلی گفتم علم محدود بشر براش درک علم خداوند سخته.
در هر صورت اون کودک خودش انتخاب میکنه شلوغ کند یا نکندخدا از اعمال و رفتار او آگاه است برای شلوغ کردن یا نکردن خدا اورا کوک نکرده
اما از نظر فیلنامه نویس زندگی ( خدا ) اون بچه باید گریه کنه . پس با قبول علم غیب خدا ، اون کودک کاری رو میکنه که خدا براش در نظر گرفته .
اون کودک هر کار بخواد میکنه نه اون کاری که خدامی خواد. خدا میدونه اون بچه کریه مکینه چون بدنش نیاز به غذا داره و میدونه مادرش میاد غذا میده چون وقت نهاره دیگه گریه نمیکنه پس مادر خودش میاد نه اینکه چون خدا میدونه به گرسنه هست.
تنها سوالی که تا به امروز پاسخ کاملا موجهی نداشته اینه که اقا درسته که ما اختیار داریم اما بنده نمیتونم این داشتن اختیار رو با وجود علم خداوند بر تمام کارها و تصمیمات خودم جمع کنم.همین
سلام
پیشتر هم گفتیم اگر خدا به کارهای انسان علم دارد، همچنین اراده کرده که انسان مختار باشد، بنابر این رابطه علم خدا با اختیار انسان بر این قرار است: که خداوند می داند که انسان با اختیار خودش در هر لحظه چه می کند، چه مسیری را انتخاب می کند و ... چندان پیچیده نیست.
مشکل اینه که شما فکر میکنید علم خدا اونیه که شما تصور میکنید !
خداوند علم دارد که بچه شما در فلان روز میره خونه خالش و با دخترخالش بازی میکنه .
پس ( طبق این مقدمه ) فرزند شما نمیتونه غیر از این رفتار کنه .
یا برعکس . خدا میدونه که بچه شما خونه خالش که بره شلوغ کاری نمیکنه . پس قطعا این اتفاق میفته !
سلام
خدا همه اینها را می داند با این قید که این بچه با اختیار خودش می رود خانه خاله، و با اختیار خودش بازی می کند یا بازی نمی کند؟ در هر صورت علم خدا جبر نمی آورد.
اما از نظر فیلنامه نویس زندگی ( خدا ) اون بچه باید گریه کنه . پس با قبول علم غیب خدا ، اون کودک کاری رو میکنه که خدا براش در نظر گرفته .
سلام مجدد
پیشتر گفتیم این تمثیل فیلمنامه نویسی، ناقص و نارساست، در یک فیلم و بازی و نقش آفرینی مبتنی بر فیلمنامه بسته، محدود و از پیش مشخص شده، بازیگران هیچ اختیاری از خود ندارند فقط موظفند همان چیزهایی که در فیلمنامه نوشته شده را اجرا کنند، حق انتخاب ندارند که چنین بگویند یا نگویند؛ چنین کنند یا نکنند. اما در فیلمنامه های آزاد بر اساس توانایی بازیگران، به آنها آزادی عمل و گفتار داده می شوند. در جریان خلقت و افرینش هستی نیز خدا به انسان بر اساس استعداد و توانایی اش قدرت اختیار و انتخابگری داده، که راه و مسیرش و قول و عملش را خود انتخاب کند، خدا بر اساس علم مطلق و ازلی و ابدی اش، می داند که انسانها در زندگی و سر دوراهی ها چگونه انتخاب می کنند، این مسأله هیچ ارتباطی به جبر ندارد.
علم مطلق الهی فراتر از زمان و مکان است، فراتر از همه عوالم است (عالم ماده، مثال، عقول و عقل اول) بر اول و آخر همه چیز احاطه دارد، هیچ چیزی خارج از علم نامحدود و لایتناهی خداوند نیست، ذرات اعماق دریاها و همه اتفاقات و احوالات جهان از ابتدا تا به انتها، و همه اینها را با اقتضاءاتی که هر موجودی دارد می داند، یعنی می داند که انسان با استفاده از عقل و شعور و قدرت اختیارش در فلان ساعت و فلان مکان چه می کند یا چه نمی کند؟ این علم، نه بر مبنای جبر از پیش تعیین شده بر تمثیل فیلمنامه بسته و محدود که بر مبنای احاطه و اشراف بر همه هستی است، لذا جبر آور نیست.
خدا همه اینها را می داند با این قید که این بچه با اختیار خودش می رود خانه خاله، و با اختیار خودش بازی می کند یا بازی نمی کند؟ در هر صورت علم خدا جبر نمی آورد.
علم خدا تنها ازلی و قدیم نیست بلکه ابدی هم هست یعنی چنانکه ذات الهی سرمدی(ازلی و ابدی) است صفات الهی هم چنانند چون صفات خدا عین ذات هستند. لذا علم الهی تنها جهت الی الازلی(قدیم) ندارد بلکه جهت الی الابدی هم دارد و همه عوالم هستی از ازل تا ابد، چه قدیم باشند چه حادث، خارج از علم الهی نیستند.
باسلام شما میدانید یک دانه را بکاری چه درختی میشود آیا علم شما باعث شد آن درخت مثلا سیب شود یعنی اگر علم شما تغییر کند آن درخت گردو میشود?
همان طور که شما علم دارید اگر این دانه را بکارید سیب میشود پس خدا هم میداند بنده در آینده چه میشود حال روند رشد درخت را بگذاریم به حساب اختیار تصمیمات و انتخاب یک فرد در زندگی آیا علم شما آن درخت را میرویاند یا تک تک سلولهای آن درخت خود رشد میکند ?
حال علم بشر با محدودیت می تواند تشخیص دهد این دانه سیب میشود نه گردو پس علم خداوند قادر دیگر ببین چه چیزها رو میتونه تشخیص بده.
باتشکر از مشارکت جدی همه عزیزان، نکاتی را در جمعبندی این بحث، تقدیم می کنیم:
اول. علم خداوند به افعال انسان، به صورت مطلق تعلق نميپذيرد، بلكه متعلق علم خداوند، عمل انسان با تمام خصوصيات آن است كه از جمله ميتوان به اختياري بودن آن و تاثير اراده و قدرت انسان در وقوع آن اشاره كرد. بنابراين خداوند از ازل ميداند كه انسان با بهره گيري از اختيار خود، اعمال خاصي را انجام ميدهد و بديهي است كه در اين صورت، نه تنها علم خداوند با اختيار انسان منافاتي ندارد، بلكه آن را تاكيد ميكند.
دوم. آنچه مسلم است اینکه، علم الهی مقولهاي و اختيار و اراده انسان مقولهاي ديگر است و ايندو با هم تزاحمي ندارند. تا بگوييم افعال اختياري (یعنی اختيار هر يك از فعل يا ترك چيزي) که مورد بحث ماست. چون خداوند ميداند ما يا فعل را انتخاب ميكنيم يا ترك آن را، پس مجبوريم واختياري در كار نيست.
سوم. در باره مثال شما در خصوص نگارش فیلمنامه زندگی توسط خدا و بازیگری صرف انسان در این فیلم گفتنی است: آنگونه که شما نگاشتید تشبیهی ناقص است، حقیقت آنست که خداوند خالق و تهیه کننده عالم هستی و کارگردان حقیقی آن است، در تمام صحنه های زندگی چنانکه گفتیم، طوری این سکانس ها نوشته شده که نقش شعور و آگاهی و اراده و اختیار انسان مورد توجه قرار گرفته شده است.
چهارم. در این مسأله، صحبتِ احاطه علم خداوند بر همه چیز است. و این احاطه علمی سه سطح و مرتبه دارد: 1. علم به ذات. 2. علم قبل از آفرینش. 3. علم بعد از آفرینش. چون همه عالم عین ربط و وابستگی به خدای هستی بخش هستند لذا خداوند دائماً می داند که هر موجودی با خصوصیاتی که دارد در چه وضعیتی قرار دارد. و در تمام این مراتب، علم خداوند نامحدود و مطلق است.
پنجم. حیات انسان، شبیه موشک فضا پیما نیست که دقیقاً عین همان برنامه داده شده توسط سازندگان عمل کند و از خودش اختیاری نداشته باشد. علم خدای هستی بخش امری جدای از اراده حضرت باریتعالی نیست که بتوانیم آندو را از هم تفکیک کنیم. بلکه خداوند اراده کرده انسان در کارهایش صاحب اراده و اختیار باشد، یعنی خدا می داند انسان در هر لحظه با اختیار خودش چه می کند.
ششم. خداوند بطور قطعی مشخص نکرده که ما از بین گزینه ها مجبور هستیم یک گزینه را انتخاب کنیم، تا نظریه جبر تقویت شود، بلکه اتفاقاً علم قطعی خدا به مسأله ای با ملاحظه انتخابگری و اراده خود انسان ملحوظ است با این نگاه، دیگر جبر تفسیر نمی شود بلکه این معنا عین اختیار و آزادی انتخاب انسان است.
نتیجه ای که حاصل می شود اینکه؛ تمثیل شما در فیلمنامه نویسی، تفسیری از یک فیلمنامه ی بسته و محدود است و حال آنکه حکایت زندگی انسان، یک فیلمنامه ی آزاد بر اساس توانایی بازیگران است که به آنها آزادی عمل و گفتار داده می شود. در جریان خلقت و آفرینش هستی، خدا به انسان بر اساس استعداد و توانایی اش قدرت اختیار و انتخابگری داده، که راه و مسیر و قول و عملش را خود انتخاب کند. این نگاه، عین اختیار و آزادی است.
باسلام من در پستهای قبلی گفتم علم محدود بشر براش درک علم خداوند سخته.
در هر صورت اون کودک خودش انتخاب میکنه شلوغ کند یا نکندخدا از اعمال و رفتار او آگاه است برای شلوغ کردن یا نکردن خدا اورا کوک نکرده
قبلا سلام عرض کردم خدمتتون
بله به نظر شما اون کودک میتونه گریه کنه یا نکنه .
اما از نظر فیلنامه نویس زندگی ( خدا ) اون بچه باید گریه کنه . پس با قبول علم غیب خدا ، اون کودک کاری رو میکنه که خدا براش در نظر گرفته .
اون کودک هر کار بخواد میکنه نه اون کاری که خدامی خواد. خدا میدونه اون بچه کریه مکینه چون بدنش نیاز به غذا داره و میدونه مادرش میاد غذا میده چون وقت نهاره دیگه گریه نمیکنه پس مادر خودش میاد نه اینکه چون خدا میدونه به گرسنه هست.
درود بر شما
چطور چنین نتیجه ای گرفتید؟ بر اساس کدام منطق؟
چون خداوند میداند پس ما مجبوریم؟
برای ادعای خود دلیل بیاورید.
بدون اقامه برهان این گفته صرفا یک ادعای شعارگونه است.
سلام خدمت شما دوست عزیز
چطور این نتیجه رو گرفتم که چند صفحس دارم میگم .
شما مشخصا به این سوال جواب بدید که آیا خداوند از آینده شما به طور قطعی آگاه هست یا نه ؟!
با مثال جلو بریم که بحث برای همه قابل فهم باشه :
سوال :
آیا خدا روز تولد شما به طور قطع میداند که شغل آینده تان چیست ؟!
اگر آری این علم چگونه برای خدا حاصل شده ؟! چگونه علم قدیم خدا بر آینده حادث محیط است ؟!
من میگم با این مقدمات فقط در یه صورت ممکنه : آینده دیگر حادث نباشد ، بلکه قدیم و در نتیجه از قبل تعیین شده باشد !
منتظر پاسخ شما یا هر عزیز دیگری به این سوال هستم .
با تشکر.
سلام
پیشتر هم گفتیم اگر خدا به کارهای انسان علم دارد، همچنین اراده کرده که انسان مختار باشد، بنابر این رابطه علم خدا با اختیار انسان بر این قرار است: که خداوند می داند که انسان با اختیار خودش در هر لحظه چه می کند، چه مسیری را انتخاب می کند و ... چندان پیچیده نیست.
موفق باشید ...:Gol:
خداوند علم دارد که بچه شما در فلان روز میره خونه خالش و با دخترخالش بازی میکنه .
پس ( طبق این مقدمه ) فرزند شما نمیتونه غیر از این رفتار کنه .
یا برعکس . خدا میدونه که بچه شما خونه خالش که بره شلوغ کاری نمیکنه . پس قطعا این اتفاق میفته !
سلام
خدا همه اینها را می داند با این قید که این بچه با اختیار خودش می رود خانه خاله، و با اختیار خودش بازی می کند یا بازی نمی کند؟ در هر صورت علم خدا جبر نمی آورد.
سلام مجدد
پیشتر گفتیم این تمثیل فیلمنامه نویسی، ناقص و نارساست، در یک فیلم و بازی و نقش آفرینی مبتنی بر فیلمنامه بسته، محدود و از پیش مشخص شده، بازیگران هیچ اختیاری از خود ندارند فقط موظفند همان چیزهایی که در فیلمنامه نوشته شده را اجرا کنند، حق انتخاب ندارند که چنین بگویند یا نگویند؛ چنین کنند یا نکنند. اما در فیلمنامه های آزاد بر اساس توانایی بازیگران، به آنها آزادی عمل و گفتار داده می شوند. در جریان خلقت و افرینش هستی نیز خدا به انسان بر اساس استعداد و توانایی اش قدرت اختیار و انتخابگری داده، که راه و مسیرش و قول و عملش را خود انتخاب کند، خدا بر اساس علم مطلق و ازلی و ابدی اش، می داند که انسانها در زندگی و سر دوراهی ها چگونه انتخاب می کنند، این مسأله هیچ ارتباطی به جبر ندارد.
علم مطلق الهی فراتر از زمان و مکان است، فراتر از همه عوالم است (عالم ماده، مثال، عقول و عقل اول) بر اول و آخر همه چیز احاطه دارد، هیچ چیزی خارج از علم نامحدود و لایتناهی خداوند نیست، ذرات اعماق دریاها و همه اتفاقات و احوالات جهان از ابتدا تا به انتها، و همه اینها را با اقتضاءاتی که هر موجودی دارد می داند، یعنی می داند که انسان با استفاده از عقل و شعور و قدرت اختیارش در فلان ساعت و فلان مکان چه می کند یا چه نمی کند؟ این علم، نه بر مبنای جبر از پیش تعیین شده بر تمثیل فیلمنامه بسته و محدود که بر مبنای احاطه و اشراف بر همه هستی است، لذا جبر آور نیست.
موفق باشید ...:Gol:
سلام
کارشناس گرامی ، مشکل من هم همینجاست .
اگر طبق تعریف اسلام علم خدا قدیمه ،
اگر طبق تعریف اسلام تصمیم انسان حادثه
چطور قدیم بر حادث احاطه داره ؟!!
اگر طبق تعریف اسلام تصمیم انسان حادثه
چطور قدیم بر حادث احاطه داره ؟!!
سلام
علم خدا تنها ازلی و قدیم نیست بلکه ابدی هم هست یعنی چنانکه ذات الهی سرمدی(ازلی و ابدی) است صفات الهی هم چنانند چون صفات خدا عین ذات هستند. لذا علم الهی تنها جهت الی الازلی(قدیم) ندارد بلکه جهت الی الابدی هم دارد و همه عوالم هستی از ازل تا ابد، چه قدیم باشند چه حادث، خارج از علم الهی نیستند.
موفق باشید ...:Gol:
باسلام شما میدانید یک دانه را بکاری چه درختی میشود آیا علم شما باعث شد آن درخت مثلا سیب شود یعنی اگر علم شما تغییر کند آن درخت گردو میشود?
همان طور که شما علم دارید اگر این دانه را بکارید سیب میشود پس خدا هم میداند بنده در آینده چه میشود حال روند رشد درخت را بگذاریم به حساب اختیار تصمیمات و انتخاب یک فرد در زندگی آیا علم شما آن درخت را میرویاند یا تک تک سلولهای آن درخت خود رشد میکند ?
حال علم بشر با محدودیت می تواند تشخیص دهد این دانه سیب میشود نه گردو پس علم خداوند قادر دیگر ببین چه چیزها رو میتونه تشخیص بده.
بنام خدا
سلام و ادب:Gol:
باتشکر از مشارکت جدی همه عزیزان، نکاتی را در جمعبندی این بحث، تقدیم می کنیم:
اول. علم خداوند به افعال انسان، به صورت مطلق تعلق نميپذيرد، بلكه متعلق علم خداوند، عمل انسان با تمام خصوصيات آن است كه از جمله ميتوان به اختياري بودن آن و تاثير اراده و قدرت انسان در وقوع آن اشاره كرد. بنابراين خداوند از ازل ميداند كه انسان با بهره گيري از اختيار خود، اعمال خاصي را انجام ميدهد و بديهي است كه در اين صورت، نه تنها علم خداوند با اختيار انسان منافاتي ندارد، بلكه آن را تاكيد ميكند.
دوم. آنچه مسلم است اینکه، علم الهی مقولهاي و اختيار و اراده انسان مقولهاي ديگر است و ايندو با هم تزاحمي ندارند. تا بگوييم افعال اختياري (یعنی اختيار هر يك از فعل يا ترك چيزي) که مورد بحث ماست. چون خداوند ميداند ما يا فعل را انتخاب ميكنيم يا ترك آن را، پس مجبوريم واختياري در كار نيست.
سوم. در باره مثال شما در خصوص نگارش فیلمنامه زندگی توسط خدا و بازیگری صرف انسان در این فیلم گفتنی است: آنگونه که شما نگاشتید تشبیهی ناقص است، حقیقت آنست که خداوند خالق و تهیه کننده عالم هستی و کارگردان حقیقی آن است، در تمام صحنه های زندگی چنانکه گفتیم، طوری این سکانس ها نوشته شده که نقش شعور و آگاهی و اراده و اختیار انسان مورد توجه قرار گرفته شده است.
چهارم. در این مسأله، صحبتِ احاطه علم خداوند بر همه چیز است. و این احاطه علمی سه سطح و مرتبه دارد: 1. علم به ذات. 2. علم قبل از آفرینش. 3. علم بعد از آفرینش. چون همه عالم عین ربط و وابستگی به خدای هستی بخش هستند لذا خداوند دائماً می داند که هر موجودی با خصوصیاتی که دارد در چه وضعیتی قرار دارد. و در تمام این مراتب، علم خداوند نامحدود و مطلق است.
پنجم. حیات انسان، شبیه موشک فضا پیما نیست که دقیقاً عین همان برنامه داده شده توسط سازندگان عمل کند و از خودش اختیاری نداشته باشد. علم خدای هستی بخش امری جدای از اراده حضرت باریتعالی نیست که بتوانیم آندو را از هم تفکیک کنیم. بلکه خداوند اراده کرده انسان در کارهایش صاحب اراده و اختیار باشد، یعنی خدا می داند انسان در هر لحظه با اختیار خودش چه می کند.
ششم. خداوند بطور قطعی مشخص نکرده که ما از بین گزینه ها مجبور هستیم یک گزینه را انتخاب کنیم، تا نظریه جبر تقویت شود، بلکه اتفاقاً علم قطعی خدا به مسأله ای با ملاحظه انتخابگری و اراده خود انسان ملحوظ است با این نگاه، دیگر جبر تفسیر نمی شود بلکه این معنا عین اختیار و آزادی انتخاب انسان است.
نتیجه ای که حاصل می شود اینکه؛ تمثیل شما در فیلمنامه نویسی، تفسیری از یک فیلمنامه ی بسته و محدود است و حال آنکه حکایت زندگی انسان، یک فیلمنامه ی آزاد بر اساس توانایی بازیگران است که به آنها آزادی عمل و گفتار داده می شود. در جریان خلقت و آفرینش هستی، خدا به انسان بر اساس استعداد و توانایی اش قدرت اختیار و انتخابگری داده، که راه و مسیر و قول و عملش را خود انتخاب کند. این نگاه، عین اختیار و آزادی است.
موفق باشید ...:Gol: