سلام.باتوجه به آیات زیر:
به ما گفته شده که در بهشت لذات مادی وجود نداره.پس این وسط وظیفه ی حورالعین چیه و چه نیازی به باکره بودن اون ها هست؟؟
توی دنیا ما برای ادامه ی نسل و همراهی کردن همدیگه و... ازدواج می کنیم.چه نیازی باعث میشه ما در بهشت هم همسر داشته باشیم؟؟؟
سلام به شما پرسشگر گرامی
در کدام آیه یا روایت گفته شده که در بهشت نعمت های مادی وجود ندارد؟! اتفاقا بسیاری از نعمت های بهشتی _که در آیات قرآن به آن اشاره شده_ از نوع نعمت های مادی است. همین سوره واقعه که اشاره کردید، از سه دسته سابقون و اصحاب الیمین و اصحاب الشمال نام می برد و نعمت های بهشتی دو گروه اول را در قالب نعمت های مادی، و عذاب گروه سوم را هم در قالب عذاب های مادی ترسیم می کند. در بسیاری از آیات از باغ ها و قصرها و درختانی که نهرهای روان زیر آن جاری است و حتی از جزئیات زیادی از نعمات مادی _که نمونه ای از آنها، در سوره الرحمن آمده_ اشاره شده است.
نمی خواهم بگویم ماده آن جهان از جنس همین ماده غلیظ و پست و در معرض فرسایش این دنیاست، بلکه عرضم اینست که یک مدل از نعمت های بهشتی، مشابه همین نعمت های مادی است، با حذف نقایص و عیبهایش!
حورالعین یا همان همسران زیبای بهشتی که انیس و همدم و یار همیشگی همسرانشان هستند، یکی از این هزاران نعمت مادی بهشتیان است که در چندین آیه از قرآن کریم، و نیز در روایات متعدد از آنها یاد شده است. حور، جمع حوراء، به معنای زنی است که سفیدی چشمش بسیار سفید و سیاهی آن نیز بسیار سیاه باشد، و یا به معنای زنی است که دارای چشمان سیاه همچون چشم آهو باشد. «عین» در این جا جمع کلمه «عیناء»، به معنای درشت چشم می باشد. بنابراین، معنای لغوی «حور العین» مشخص است و مراد از آن، زنانی هستند که دارای چشمانی زیبا و جذاب هستند. (تفسير نمونه، ج 21، ص 212)
در برخی روایات، برترین لذت [جسمی] دنیوی و اخروی، لذت زنان یاد شده، مانند:
و في الكافي، و تفسير العياشي، عن الصادق (ع): ما تلذذ الناس في الدنيا و الآخرة بلذة أكبر لهم من لذة النساء، و هو قوله: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ- الآية ثم قال: و إن أهل الجنة ما يتلذذون بشيء من الجنة أشهى عندهم من النكاح، لا طعام و لا شراب. (الميزان في تفسير القرآن، ج3، ص 118)
[در میان نعمت های مادی] مردم در دنیا و آخرت به لذتی بزرگتر از لذت زنان بهره نبرده اند و اینست معنای آیه زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ...
جالب اینکه خدای متعال لذت قرب خود _که از لذات بزرگ معنوی و برتر از لذات مادی بهشتیان است_ را بعد از ذکر لذات مادی یاد می کند؛ شاید یک علتش این باشد که نوع انسان ها با لذات مادی دمساز اند و در هنگام وعده، آن را آسانتر درک نموده، و به عمل نیک و دوری از بدی، شوق بیشتری پیدا می کنند:
وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (توبه/72)
خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و مسكن هاى پاكيزه اى در بهشت هاى جاودان (نصيب آنها ساخته) و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است و پيروزى بزرگ، همين است
نعمت های بهشتی حقیقتا به وصف در نمی آیند، زیرا بهشت عالمی دیگر است و نسبت آن به دنیا، مانند نسبت دنیا به عالم رحم می باشد. اگر فرض کنیم، جنینی قدرت درک و فهم می داشت و می خواستیم عالم دنیا و نعمتهایش را برایش تشریح کنیم، چگونه این کار را می کردیم؟! ناچار بودیم، دنیا و نعمت هایش را به تصویر عالم رحم تعریف و توصیف کنیم و زیباترین ذهنیاتی که جنین در عالم رحم درک می کند را برایش مثال زنیم، ولی وقتی جنین متولد می شود و حقیقت نعمات دنیوی را می بیند، آن ها را نه در قیاس با نعمت های عالم رحم، بلکه به مراتب فوق آن می یابد.
تعریف و توصیف های قرآن از نعمت های بهشتی نیز متناسب با درک و فهم ما از دنیا و نعمتهای دنیاست که آنها را می شناسیم و با آنها انس گرفته ایم و غیر آن را درک و تجربه نکرده ایم، لذا در آیات قرآن، در توصیف نعمت های بهشتی، بیشتر درباره زیباترین جلوه های نعمتهای دنیایی مثال زده شده است، مانند:
قصرهایی زیبا با درختانی که نهرها از زیر آن جریان دارد و از جهت کمیت و کیفیت خوردنی ها و نوشیدنی هایش، حد اعلی رعایت شده و نعمتهایش تمام نشدنی است و آنچه که بهشتیان هر لحظه اراده و اشتها نمایند برایشان حاضر و مهیا می شود و خدمتگزاران بانشاط و جوان و زیبارویانی که دائم ساقی و بر گرد آنان اند و همسران پاکی از حورعین که دست احدی بر آنان نخورده و در زیبارویی و نشاط، وصف ناپذیرند و لباس های فاخر و زیبا و زینت هایی که برایشان مهیا شده و ...
هیچگونه تهدیدی از جهت زوال و کم شدن و از دست رفتن و فاسد شدن و کهنه گشتن و تکرار شدن و سایر آفات دنیوی، این نعمات را تهدید نمی کند و بهشتیان هرگز از فردوس برین اخراج نمی شوند و هیچگاه به آفت رنج و تکرار و خستگی و مانند آن دچار نمی شوند و به صورت ابدی و همیشگی غرق در بالاترین نعمتهای ممکن هستند. (1)
کارهای دنیایی از قبیل کار و زحمت و رنج کسب حلال و مانند آن، طبیعتا در بهشت وجود ندارد زیرا در آنجا هر آنچه که بهشتیان اراده کنند، مهیا و حاضر می شود (2) و هیچ گونه رنج و ناراحتی از جهت کسب آنچه می خواهند ندارند. (3)
لذات و نعمات عالی دنیوی، با حذف تمام آفات و نقص هایش، در بهشت موجود است، از این رو به لذت ازدواج و همسر داشتن در آیات متعدد اشاره شده است. (4) نیز قصرهای زیبایی که نهرهای روان در زیر آن جاری است و سایر نعمتهایی که اندکی از توصیفشان گذشت.
مواردی که اشاره شد، همه از جنس توصیف زیباترین نعمت های دنیاست که در توصیفات بهشتی قرآن، در سوره های الرحمن، دهر، واقعه و آیات دیگر به آنها اشاره شده است و هر گونه آفت دنیوی از آنها نفی شده است، اما وقتی نوبت به توصیف نادیده ها و ناشنیده ها می رسد، قرآن به اشارتی اکتفا می کند زیرا ترسیم چنین فضایی و درک حقیقت آن، برای انسانی که به زمین و نعمت هایش انس گرفته، دور از ذهن می نماید:
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (5)
هيچ كس نمى داند چه چيز از آنچه روشنى بخش ديدگان است به [پاداش] آنچه انجام مى دادند براى آنان پنهان شده است
تعبير به «هيچ كس نمى داند» و نيز تعبير به «قُرَّةِ أَعْيُنٍ» (آنچه مايه روشنى چشمهاست)، بيانگر عظمت بي حساب اين مواهب و پاداش ها است، مخصوصا با توجه به اينكه «نفس» به صورت نكره در سياق نفى آمده و به معنى عموم است و شامل همه نفوس می شود، حتى فرشتگان مقرب خدا و اولياى پروردگار! (6)
از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: ان اللَّه يقول اعددت لعبادى الصالحين ما لا عين رأت، و لا اذن سمعت، و لا خطر على قلب بشر؛ خداوند مى فرمايد: من براى بندگان صالحم نعمتهايى فراهم كرده ام كه هيچ چشمى نديده، و هيچ گوشى نشنيده، و به فكر كسى خطور هم نکرده است! (7)
پی نوشت
-------------------------------------
1- به عنوان نمونه رجوع کنید به: سوره های الرحمن، دهر، واقعه. 2- لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ خالِدينَ كانَ عَلى رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلاً؛ جاودانه هر چه بخواهند در آنجا دارند. پروردگار تو مسئول [تحقق] اين وعده است (فرقان/16)
3- لا يَمَسُّهُمْ فيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجينَ؛ نه رنجى در آنجا به آنان مى رسد و نه از آنجا بيرون رانده مى شوند (حجر/48)
4- ً وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ؛ و در آنجا همسرانى پاكيزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند (بقره/25)
وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَليلاً؛ و به زودى كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند، در باغهايى كه از زير [درختانِ] آن نهرها روان است درآوريم. براى هميشه در آن جاودانند، و در آنجا همسرانى پاكيزه دارند، و آنان را در سايه اى پايدار درآوريم (نساء/57)
و آیات بسیار دیگر که در سوره های الرحمن، دهر، واقعه و ... آمده است.
5- سجده، 17
6- تفسير نمونه، ج17، ص 148
7- تفسير نمونه، ج17، ص 149 ؛ اين حديث را بسيارى از مفسران از جمله طبرسى در مجمع البيان و آلوسى در روح المعانى و قرطبى در تفسيرش نقل كرده اند و محدثان مشهوری مانند بخارى و مسلم نيز آن را در كتب خود آورده اند.
هیچ گونه رنج و ناراحتی از جهت کسب آنچه می خواهند ندارند
لذات و نعمات عالی دنیوی، با حذف تمام آفات و نقص هایش، در بهشت موجود است
تهدیدی از جهت زوال و کم شدن و از دست رفتن و فاسد شدن و کهنه گشتن و تکرار شدن و سایر آفات دنیوی، این نعمات را تهدید نمی کند و بهشتیان هرگز از فردوس برین اخراج نمی شوند
تعبير به «قُرَّةِ أَعْيُنٍ» (آنچه مايه روشنى چشمهاست)، بيانگر عظمت بي حساب اين مواهب و پاداش ها است، مخصوصا با توجه به اينكه «نفس» به صورت نكره در سياق نفى آمده و به معنى عموم است
با نام حق وبا سلام
من مخالفت با لذات بهشتی ندارم اما چند مورد را میگویم تا دربارش بحث شود.ممنون
همه اینها که فرمودین درست.اما چرا ممتد و آرام,بی سروصدا, وساکت, ساکن؟ تا کی؟تکرار ملال آور و خسته کننده است؟
زمان حال وزمان حال وزمان حال تکراری نمیشود؟
باید گفت بهشت هر لحظه اش تجربه ناتجربه هاست
هر لحظه دیدن ندیده شده
هر لحظه اتفاق نا دیده
اما
مثبت ومنفی که باشد تراکنش وفعالیت ایجاد میشود
جایی که متضاد نیست پس علتی نیست که کرنش وفعالیت باشد و اتفاقی هم بیافتد که آدمی مشغول اش بشود وتکراری نباشد تا حادثه واتفاقی دیگر؟
با نام حق وبا سلام
من مخالفت با لذات بهشتی ندارم اما چند مورد را میگویم تا دربارش بحث شود.ممنون
همه اینها که فرمودین درست.اما چرا ممتد و آرام,بی سروصدا, وساکت, ساکن؟ تا کی؟تکرار ملال آور و خسته کننده است؟
زمان حال وزمان حال وزمان حال تکراری نمیشود؟
باید گفت بهشت هر لحظه اش تجربه ناتجربه هاست
هر لحظه دیدن ندیده شده
هر لحظه اتفاق نا دیده
اما
مثبت ومنفی که باشد تراکنش وفعالیت ایجاد میشود
جایی که متضاد نیست پس علتی نیست که کرنش وفعالیت باشد و اتفاقی هم بیافتد که آدمی مشغول اش بشود وتکراری نباشد تا حادثه واتفاقی دیگر؟
سلام علیکم مؤمن،
نیازی به تضاد نیست و وجود تنوع کافیه. مثلاً در اسلام توصیه شده که سر سفرهای بنشینید که یک نوع غذا توش باشه، یکی از آفاتی که تنوع غذایی سر سفره در دنیا داره اینه که آدم وقتی سیر شد و در واقع یک قمه قبل از اینکه سیر بشه باید از سر سفره پا بشه، اما وقتی بیش از یک غذا سر سفره باشه وقتی از این غذا سیر میشه هنوز به غذای دیگه اشتها داره، میگه بگذار فقط یه لقمه هم از اون بکی بخورم، وقتی خورد چون جا نداره میتونه دیگه از اون نخوره ولی میبینه که اشتها به این غذای اولی که ازش سیر شده بود باز وجود داره و ... خلاصه اینکه گاهی با همین دو تا غذا اینقدر میخوره که به قول سعدی «چندان که در معده جای نفس نماند و بر سفره روزی کس».
حالا برسیم به بهشت، آنجا ترکیدم معنی نداره، تا اشتها داشته باشی میتوانی بخوری، البته تو بهشت آدم تنظیمه و اشتهای بیخودی هم نداره ...
در نعمات بهشتی هم تنوعشان و اینکه هرچقدر هم بخوری تمامی ندارد و اینکه باعث دلدرد و ... نمیشود همگی مطرح است ...
یعنی حتی اگر هیچ تکاملی هم در بهشت نبود همین وجود تنوع خودش انسان را از حالت سکون و ملالآوری در میآورد ... اما در عین حال در بهشت هم تکامل وجود داره و انسانها در یک مرحله متوقف نمیشوند، اگر اشتباه نکنم ...
[SPOILER]یک نکتهی خیلی سربسته، ظاهراً لذات مادی تا وقتی ادامه داره که «ما دامت السموات و الأرض» ...[/SPOILER]
حالا برسیم به بهشت، آنجا ترکیدم معنی نداره، تا اشتها داشته باشی میتوانی بخوری، البته تو بهشت آدم تنظیمه و اشتهای بیخودی هم نداره ...
در نعمات بهشتی هم تنوعشان و اینکه هرچقدر هم بخوری تمامی ندارد و اینکه باعث دلدرد و ... نمیشود همگی مطرح است ...
یعنی حتی اگر هیچ تکاملی هم در بهشت نبود همین وجود تنوع خودش انسان را از حالت سکون و ملالآوری در میآورد ... اما در عین حال در بهشت هم تکامل وجود داره و انسانها در یک مرحله متوقف نمیشوند، اگر اشتباه نکنم ...
1-اگر کسی از چیزی سیر نشود که باز هم میلش میماند و باز هم دلش میخواهد تا الی آخر که طمعش همواره هست مثل میل جنسی که سیری ناپذیر است.
2-اگر هم از چیزی سیر بشود که دیگر درآن لحظه میلش نکشد دو نقص دارد:
الف) برای حالت بهشتی اشکال وارد است چون تمنا در آن در تمام نمیشود بلکه هر چیزی هرلحظه مطلوب است.
ب ) اگر کسی سیر شد ودوباره دفعه بعد میلش تخلیه میشود تا دیگر بار آن میل را جواب دهد که میشود دنیای تکرار.هر لحظه در حال پر وخالی شدن میلی است.
در نعمات بهشتی هم تنوعشان و اینکه هرچقدر هم بخوری تمامی ندارد
تنوع نعمات بسته به اعمال هرکس در این دنیا وجزایش درآنجاست.حال اگر کسی کمترین حد درجه از منزل بهشتی است که جایی وحد دارد تا به نسبت درجات بالا.ودر نتیجه از آن کیفیت درجات بالا محروم است اگر هم بگوییم خودش در آن خد راضیست یا خبر ندارد هم نقصان معنای بهشت میشود.
در عین حال در بهشت هم تکامل وجود داره
تکامل مال کسی یا مخلوقی است که به حد اعلای تعریفش وخلقتش نرسیده.چگونه در رنج نباشد کسی که هنوز هم ناقص است واین هم برای بهشتیان ظلمت معنی میدهد تا از جلوی آن پرده را بردارند تا کاملتر شوند.واین عبارت لازم است تا خلا هم حضور داشته باشد تا برای آن کمال ایجاد شود.
1-اگر کسی از چیزی سیر نشود که باز هم میلش میماند و باز هم دلش میخواهد تا الی آخر که طمعش همواره هست مثل میل جنسی که سیری ناپذیر است.
2-اگر هم از چیزی سیر بشود که دیگر درآن لحظه میلش نکشد دو نقص دارد:
الف) برای حالت بهشتی اشکال وارد است چون تمنا در آن در تمام نمیشود بلکه هر چیزی هرلحظه مطلوب است.
ب ) اگر کسی سیر شد ودوباره دفعه بعد میلش تخلیه میشود تا دیگر بار آن میل را جواب دهد که میشود دنیای تکرار.هر لحظه در حال پر وخالی شدن میلی است.
تنوع نعمات بسته به اعمال هرکس در این دنیا وجزایش درآنجاست.حال اگر کسی کمترین حد درجه از منزل بهشتی است که جایی وحد دارد تا به نسبت درجات بالا.ودر نتیجه از آن کیفیت درجات بالا محروم است اگر هم بگوییم خودش در آن خد راضیست یا خبر ندارد هم نقصان معنای بهشت میشود.
تکامل مال کسی یا مخلوقی است که به حد اعلای تعریفش وخلقتش نرسیده.چگونه در رنج نباشد کسی که هنوز هم ناقص است واین هم برای بهشتیان ظلمت معنی میدهد تا از جلوی آن پرده را بردارند تا کاملتر شوند.واین عبارت لازم است تا خلا هم حضور داشته باشد تا برای آن کمال ایجاد شود.
سلام علیکم،
به اندازهی وسع اندک خودم جواب میدهم و اصراری ندارم که درست باشند:
قیامت یومالحسرة است، همه حسرت خواهند خورد مگر اهل بیت علیهمالسلام، آنجا همه هستند و همه میبینند که چه کسی چه جایگاهی دارد و سهم خودش چه قدر از رحمت الهی است و چقدر به نسبت دیگران در رنج است و یا در رحمت و ...
بعد اهل جهنم وارد جهنم میشوند «وَ حِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ» همانطور که در دنیا مرگ ایشان را از آنچه دوست داشتند و آرزویش را داشتند فاصله انداخته بود (مرگ قیامت صغری است): «فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ»
اما کسانی که وارد بهشت میشوند اگرچه دورهی حسرت را دیدهاند اما دیگر هرگز به آن وضعیت برنخواهند گشت به علت اشتغالی که به نعمات بهشتی مطابق با ظرفیت و فهم خودشان دارند. در این عالم به هر چه که اشتهایشان باشد میرسند و اشتهای بالاتری ندارند چون درکی از نعمات بالاتر ندارند، ولی وقتی در تکامل خود به آنها هم دست یافتند از آنچه به روزی ایشان اضافه شده شادمان خواهند بود و در نهایت رضایت.
اینکه فرمودید تمنا در بهشت تمام نمیشود در کل درست است ولی در مورد مصادیق تمنا نمیتواند درست باشد چون در غیر اینصورت انسان باید تمام لذات بهشتی را با هم بخواهد و برخی از آنها با برخی دیگر تزاحم خواهد داشت، مثلاً خلوت با حوری را همزمان با تکیه زدن بر تختها کنار مؤمنان دیگر خواستن تزاحم دارد. در بهشت غلبهی امیال وجود خواهد داشت، یعنی درست است که نشستن در کنار مؤمنان هرگز خستهاش نخواهد کرد و از آن حوصلهاش سر نخواهد رفت ولی ممکن است بگوید الآن دلم چیز دیگری را بیشتر میخواهد و آن وقت آن چیز برایش فراهم خواهد شد ... و خود تنوع نعمت چیزی است که غلبهی امیال را میتواند منجر شود، مثل بچهای که به پارک برده میشود، از خوشحالی نمیداند اول سرسره بازی کند یا تاب بازی یا ... یک کم از این بازی میکند یک کم از آن و ... اما در این عالم خسته میشود و در آن عالم خستگی معنا ندارد و همیشه از تمام نعمات در نهایت لذت خواهد بود. مثال بهتر آن فکر کنم همان سر سفرهای نشستن باشد که تنوع غذایی دارد تماما از غذاهایی که شخص دوستشان دارد و خیلی هم دوستشان دارد ... فعلاً بحث سیر شدن را هم بگذاریم کنار، او از غذاهای متفاوت خواهد خورد و اینکه یک لقمه از این بخورد و یک لقمه از آن بخورد دلیل بر سیر شدن از این یا آن نیست ... این بحث خودش بحث تنوعطلبی به عنوان یک میل است که آن هم میخواهد ارضا شود و در بهشت هر تنوعی که به فکرش برسد برایش مهیاست، به طوریکه بیش از آن را نمیشناسد تا به آن برسد.
اینکه نقص در درک طبقات بهشت و استفاده از نعمات بهشتی و تکامل انسان در بهشت را مساوی نقص بهشت دانستید درست نیست و مساوی وجود ظلمت هم نیست، حد بین ظلمت و رحمت همان حد واجبات و محرمات است که در قیامت صورت بهشت و جهنم به خود میگیرد. اما مستحبات و خلوص نیت و ... اینها از جنس حجاب هستند ولی نه حجابهای ظلمانی بلکه حجابهای نور. النور حجاب اکبر میدانید یعنی چه؟ شما در روز ستارگانی را نمیبینید که برخی از آنها چندین و چند مرتبه و شاید هزاران مرتبه از خورشید پرنورتز باشند، اما در نور خورشید در روز دیده نمیشوند، ولی در آسمان شب که خورشید نیست دیده میشوند. نور خورشید نور بالاتر از خود را پوشاند و دلیلش نزدیکی به محل وقوع شما بود، در قیامت هم نور رحمت خداوند و علم و نعمات خداوند مانع از دیدن انوار عظیمتر میشوند چون نزدیکتر هستند به مرتبهی وجودی این شخصی که فعلا در این مرتبه است. در بهشت شبی هم وجود ندارد که کسی در نبود نور رحمت نزدیک بتواند نور رحمات دورتر و نورانیتر را ببیند و حسرت بخورد، شب فقط در قیامت است که علم هست و رحمت نزدیک چشیده نشده است و آنجا انسان حسرت بسیار خواهد خورد از کارهای خوبی که میتوانست انجام دهد ولی انجام نداد. در بحث حجابهای نورانی داریم که اهل بیت علیهمالسلام حجب نور هستند و ظاهراً دشمنان ایشان هم حجب ظلمانی هستند، طبقات بهشت هر کدام از نور خدا به اندازهی سنخیت داشتن با اهل بیت علیهمالسلام قابل استفاده است و طبقات جهنم هم در محرومیت از نور خدا مراتب دارد و در آنجا هم نور رحمت (رحمانیت و نه رحیمیت) میرسد تا اینکه به مرتبهای برسد که نهایت ظلمت است (مرتبهی دشمنی با خدا و خلفای خدا) و در آنجا رحمت به حداقل خود میرسد ... و صورت این رحمت هم اعوجاج پیدا کرده و به جای نعمت شبیه نغمت شده است و به جای رحمت شبیه زحمت.
به عبارت دیگر اختلاف در بین طبقات بهشت بخاطر وجود حجابهای نورانی بین آنهاست، رحمت به اندازهی ظرفیت هر طبقه به آن طبقه میرسد، یعنی شدت و ضعف نور تغییر میکند، اما اختلاف در طبقات جهنم بخاطر وجود حجابهای ظلمانی است یعنی مانع شدن از عبور بخشی از نور ... فرکانسهایی از نور انگار به جهنم برسند که با طبع انسانی سازگار نیستند و خوشایند نمیباشند ...
به ما گفته شده که در بهشت لذات مادی وجود نداره.پس این وسط وظیفه ی حورالعین چیه و چه نیازی به باکره بودن اون ها هست؟؟:Gig:
توی دنیا ما برای ادامه ی نسل و همراهی کردن همدیگه و... ازدواج می کنیم.چه نیازی باعث میشه ما در بهشت هم همسر داشته باشیم؟؟؟:Gig:
متشکرم از پاسختون:Gol:
سوال این دوست ما این است که حالا چرا " با کره " ..چه فرقی می کند با کره باشد یانه ..مگه قرار است چه اتفاقی بیافتد که حالا باکره بودن یا نبودنش مهم است....بعد هم سوال دومش اینکه اصن چه لزومی هست که توی بهشت !! ما همسر داشته باشیم ..این تلذذ جسمانی در بهشت در دنباله کدام روند تکاملی انسان قرار داره....:)
کی میتونه ثابت کنه باید در این دنیا تقوا پیشه کنیم تا توی اون دنیا به زنانی به اسم حوری برسیم که خیلی خوشگل هستند و باکره هستند و خوش اندام هستند و ....؟
تا حالا کسی رفته ببینه اصلا اینا وجود داره یا خیر
سوال این دوست ما این است که حالا چرا " با کره " ..چه فرقی می کند با کره باشد یانه ..مگه قرار است چه اتفاقی بیافتد که حالا باکره بودن یا نبودنش مهم است....بعد هم سوال دومش اینکه اصن چه لزومی هست که توی بهشت !! ما همسر داشته باشیم ..این تلذذ جسمانی در بهشت در دنباله کدام روند تکاملی انسان قرار داره....:)
زن باکره و غیرباکره از نظر انسانی فرقی نمیکند ولی به لحاظ آسایش روانی کنار همسر و همچنین تلذذ جنسی برخی فرقها را دارند که اینجا جای بیانشان نیست ...
اما اینکه چه لزومی هست که در بهشت هم انسان همسری داشته باشد داستان آدم و حوا سلامالله که در مشابه بهشت اتفاق افتاد یکی از پاسخهای ممکن است، لذت بردن زن از مرد و مرد از زن هم پاسخ دیگری برای آن است، بعید نیست که در آنجا هم بچهدار شدن ادامه پیدا کند اگرچه دیگر هدفش حفظ نسل نخواهد بود زیرا در بهشت مرگ راه ندارد ... (این بچهدار شدن را جایی نخواندم، شاید هم اشتباه باشد و رخ ندهد، اما تا حالا دلیلی بر نبودنش هم نیافتهام، فقط در مورد زن اگر بخواهد بچهدار شود حتما باید طوری باشد که سختیهای بچهدار شدن و زایمان و شیر دادن و تربیت کردن و ... را نداشته باشد، شاید اصلاً ممکن نباشد شاید هم به صورتی ممکن باشد همانطور که زایمان حضرت موسی و امام زمان علیهماالسلام خاص بود)
وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا ۙ قَالُوا هَـٰذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ ۖ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ [البقرة، ۲۵] به آنان كه ايمان آوردهاند، و كارهاى شايسته كردهاند، بشارت ده كه برايشان بهشتهايى است كه در آن نهرها جارى است. و هرگاه كه از ميوههاى آن برخوردار شوند گويند: پيش از اين، در دنيا، از چنين ميوههايى برخوردار شده بوديم، كه اين ميوهها شبيه به يكديگرند. و نيز در آنجا همسرانى پاكيزه دارند و در آنجا جاودانه باشند.
برخی نعمات بهشتی شبیه نعمات این دنیاست، شیر و عسل و ... و برخی میوهها و ...
در مورد درختی که حضرت ادم و حوا سلاماللهعلیها از معصوم پرسیدند که عدهای معتقدند که سیب بوده یا گندم بوده یا ... (اگر اشتباه یادم نمانده باشد) بالأخره کدامش درست است؟ معصوم علیهالسلام فرمود که به همهی ایشان از جهتی شباهت داشت و عیناً مانند این میوههای شما نبود.
زن باکره و غیرباکره از نظر انسانی فرقی نمیکند ولی به لحاظ آسایش روانی کنار همسر و همچنین تلذذ جنسی برخی فرقها را دارند که اینجا جای بیانشان نیست ...
[/COLOR])
سلام
حرفتون غلطه به دلایل مختلف
1 - مطلبی که گفتین طبق تحقیقات توی جوامع غربی غلطه و اون ها خیلی برایشان آرامش روانی همراه نداره.
در جوامع مسلمانان هم که متاسفانه تحقیقی انجام نشده
2 - به فرض که حرفتان درست باشد ، قطعا ارامش روانی از بکارت ، ناشی از اعتماد از عدم دخول همسر یا همخوابگی همراه با دخول هست.
در اون دنیا طرف باکره نباشه که مثل این دنیا نیست که حتما نشان از این باشه که رابطه ی دخول داشته..
در واقع بنده قانع نشدم علت ذکر باکره بودن چیست؟
شاید دلیلش اینه که همه دوست دارند با شخصی ازدواج کنند که قبل از آنها با شخص دیگری نبوده باشد همانطور که در این دنیا همه آروز دارند با کسی ازدواج کنند که نه تنها قبلا ازدواج نکرده باشد بلکه عشق اول اون شخص هم باشند
سلام علیکم،
در مورد بکارت دو مورد هست،
۱. لذت جنسی که بیشتر از این نمیشود توضیح داد و منظور علامت بکارت نیست که بگویید با بار اول خراب میشود، بلکه بحث لذت است و این لذت تا مدتی هم وجود دارد و کمکم کم میشود به دلایل فیزیولوژی و ...، کافی است این اثر در مورد حوریها نباشد یا حتی برای زن و مرد بهشتی که با هم ازدواج کنند (یعنی هر دو انسان باشند) که این هم عجیب نیست، وقتی برخی از کفار در آخرت به صورت حیوان محشور میشوند زن و مرد بهشتی هم عجیب نیست اگر با کمی تفاوت فیزیولوژیکی برانگیخته شوند که یکیش میتواند این باشد در مورد زن بهشتی ...
۲. آسایش خیال هم میتواند مربوط به خاطرات و مقایسهی بین شوهر قبلی و شوهر جدید و ... باشد و حوریهایی که موقع دستیابی به آنها بکارت دارند و به طور دقیقتر مطابق قرآن توسط هیچ انس و جنی لمس نشدهاند از این نظر هم بهتر خواهند بود، خصوصا که حوریها قاصراتطرف هستند و ظاهراً اگر برای کسی باشند نمیتوانند به لحاظ روحی به کس دیگری دل ببندند و اگر چنین حوری قبلا به کس دیگری تعلق داشته بوده باشه این خودش میتواند مشکلساز باشه
این همان مقصد سفر من الله الی الله است که انا الیه راجعون هستیم. در بعد جسمانی شعور جسمانی داریم (دیدن، شنیدن، لمس کردن، چشیدن، بوییدن) و در دل شعور روحانی داریم (شما فکر کنید حس ششم ولی خیلی فراتر از این حرفهاست). لذات بهشت هم جسمانی است و هم روحانی، هم با شعور جسمانی درک میشوند و هم با شعور برگرفته از دل. دل در سینه است (الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ) و سینه پهنهی حضور دل است، کسی که سینهاش گسترده باشد صبرش زیاد است و ... (قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي). تکامل جسمانی انسان همین رشد بدن اوست که تا جوانی زیاد میشود و بعد هم حرکت معکوس خود را تا فرتوتی ادامه میدهد و نهایتاً مرگ بدنی (اگر ختم به شهادت نشود)، اما تکامل روحانی اصل هدف از خلقت این دنیا و ما فیهاست، تا آنجا که حتی ممکن است کسی جسمش مریض شود تا مگر از نظر روحی تکامل بهتری پیدا کند (ابتلائات و رسیدن به مقام رضا و ...).
وقتی انسان با شعور باطنی خودش به جایی برسد که بجز خدا نبیند و بجز از خدا نبیند این جایگاه قرب است، جایگاه قرب نوافل داریم و جایگاه قرب فرائض. خیلی کم هستند افرادی که در این دنیا به این جایگاهها برسند و بسیاری که با زبان خوش خودشان در این دنیا تکامل معنوی را برنگزیدند در زمان مرگ و بعد از مرگ به زور با تحمیل سختیها به ایشان سعی در پالایش ایشان میشود تا نهایتاً برخی بتوانند وارد بهشت شوند، از کسانی که وارد جهنم میشوند هم باز با تحمل سختیهای بیشتر برخی پالایش شده و به بهشت میروند و این شامل بسیاری از افراد میشود که عاقبت به بهشت درآیند، اگرچه عدهی کمی در جهنم باقی بمانند ما دامت السموات و الأرض.
در بهشت هم تکامل ادامه دارد تا همه از نظر شعور باطنی به جایگاه قرب خدا برسند و در آن جایگاه دیگر لذات مادی چندان دلخواه هیچ کسی نخواهد بود چون همینها هم بین انسان و محبوب واقعیاش وقفه میاندازد ...
به هر حال در بهشت افرادی در استفاده از لذات مادی هممرتبهی انبیاء هستند ولی از نظر بهرهبردن از قرب خدا به مرتبهی ایشان نمیرسند و این لذت همان حلوای تنتنانی است که تا نچشی ندانی، به همین خاطر هم در قرآن فقط اشارهای به وجود نعمات بیشتر شده و آنچه توصیف شده است همینهاست که نعمتهای جسمانی است، چون برای همه قابل درک است.
این همان مقصد سفر من الله الی الله است که انا الیه راجعون هستیم. در بعد جسمانی شعور جسمانی داریم (دیدن، شنیدن، لمس کردن، چشیدن، بوییدن) و در دل شعور روحانی داریم (شما فکر کنید حس ششم ولی خیلی فراتر از این حرفهاست). لذات بهشت هم جسمانی است و هم روحانی، هم با شعور جسمانی درک میشوند و هم با شعور برگرفته از دل. دل در سینه است (الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ) و سینه پهنهی حضور دل است، کسی که سینهاش گسترده باشد صبرش زیاد است و ... (قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي). تکامل جسمانی انسان همین رشد بدن اوست که تا جوانی زیاد میشود و بعد هم حرکت معکوس خود را تا فرتوتی ادامه میدهد و نهایتاً مرگ بدنی (اگر ختم به شهادت نشود)، اما تکامل روحانی اصل هدف از خلقت این دنیا و ما فیهاست، تا آنجا که حتی ممکن است کسی جسمش مریض شود تا مگر از نظر روحی تکامل بهتری پیدا کند (ابتلائات و رسیدن به مقام رضا و ...).
وقتی انسان با شعور باطنی خودش به جایی برسد که بجز خدا نبیند و بجز از خدا نبیند این جایگاه قرب است، جایگاه قرب نوافل داریم و جایگاه قرب فرائض. خیلی کم هستند افرادی که در این دنیا به این جایگاهها برسند و بسیاری که با زبان خوش خودشان در این دنیا تکامل معنوی را برنگزیدند در زمان مرگ و بعد از مرگ به زور با تحمیل سختیها به ایشان سعی در پالایش ایشان میشود تا نهایتاً برخی بتوانند وارد بهشت شوند، از کسانی که وارد جهنم میشوند هم باز با تحمل سختیهای بیشتر برخی پالایش شده و به بهشت میروند و این شامل بسیاری از افراد میشود که عاقبت به بهشت درآیند، اگرچه عدهی کمی در جهنم باقی بمانند ما دامت السموات و الأرض.
در بهشت هم تکامل ادامه دارد تا همه از نظر شعور باطنی به جایگاه قرب خدا برسند و در آن جایگاه دیگر لذات مادی چندان دلخواه هیچ کسی نخواهد بود چون همینها هم بین انسان و محبوب واقعیاش وقفه میاندازد ...
به هر حال در بهشت افرادی در استفاده از لذات مادی هممرتبهی انبیاء هستند ولی از نظر بهرهبردن از قرب خدا به مرتبهی ایشان نمیرسند و این لذت همان حلوای تنتنانی است که تا نچشی ندانی، به همین خاطر هم در قرآن فقط اشارهای به وجود نعمات بیشتر شده و آنچه توصیف شده است همینهاست که نعمتهای جسمانی است، چون برای همه قابل درک است.
بلاخره نگفتی ..قرب الهی ..یعنی چی...از نظر روحانی به خدا نزدیک می شیم یعنی چی ...و رسیدن به این قرب چطوری ست چه ربطی داره به حوری و عسل و شیر و.....
.قرب الهی ..یعنی چی...از نظر روحانی به خدا نزدیک می شیم یعنی چی ...و رسیدن به این قرب چطوری ست چه ربطی داره به حوری و عسل و شیر و.....
هر چیزی نسبت به خواهانش بهش میدهند اگر کم خواست کمش میدهند اگر زیاد خواست زیاد میدهند
هر کس که حوری و عسل و ....خواست بهش میدهند وهر کس خدا را خواست هم بهش اینها را هم میدهند هر کس که بهش از چیزی تعریف کنند بیشتر خوشش میاد مثلآ توی بازار بخواهی چیزی بخری اگر درمورد چیزی که خریدی بیشتر بدانی وتمام کارایی اون ذا بدانی بیشتر ازش لذت میبری وازش مراقبت میکنی واگه کسی بخواهد هم بهش نمیدهی و به خودت میگویی قدرش را نمداند چون نمیداند چیست!
حال اگر در جهان چیزهای بزرگتری بدهند که تو بهتر بدانی چیست بیشتر برای خودت استفاده میکنی.
که اینه از درون تو ناشات میگیرد چون همون که تو دلت هست باعث میشه بیشتر به چیزی بها بدی.
من هم حرفم اینه که:خدا به همان که بیشتر میداند هم چیزهای بهتری میدهد چون بهتر قدرش را میداند
و هم اینکه در عمل ثابت کرده قدرشناس بوده وخوب میداند.
هر کس که به خدا نزدیک تر است به همان معیار بالا بیشتر بهش میدهد
و یک سوال دیگه که هست اینه که : در بسیاری از آیان توجه به زندگی مادی و زن و ....مورد نکوهش است ...حالا چظور می شه این مصادیق بی ارزش و پست در این دنیا بشه پاداش زندگی اون دنیا ...این هم در نوع خودش جالبه.....
تو کدوم آیه توجه به زن و زندگی نکوهش شده آخه؟؟؟ شما اصلا آیه ای رو سراغ داری که خدا به بی توجهی نسبت به زن و زندگی سفارش کرده باشه؟؟ خدا همه جیز رو دز حد اعتدال خواسته.خدا نگفته که نسبت به زندگی دنیویت بی توجه باش و یا فقط زندگی دنیویت رو اصل قرار بده.بلکه سفارش شده که طوری برای زندگی دنیوی تلاش کنید که انگار قراره سالها زندگی کنید و جوری برای زندگی اخروی تلاش کنید که شاید چند لحظه بعد زنده نباشید! پس این مسائل به قول شما مصادیق پست و بی ارزشی نیستن که اگه بودن انقدر ازدواج توصیه نمی شد...
و یک سوال دیگه که هست اینه که : در بسیاری از آیان توجه به زندگی مادی و زن و ....مورد نکوهش است ...حالا چظور می شه این مصادیق بی ارزش و پست در این دنیا بشه پاداش زندگی اون دنیا ...این هم در نوع خودش جالبه.....
توجه به مادیات اگر غفلت از خدا را به همراه داشته باشد مورد منع است در غیر این صورت منعی ندارد و چه بسا تشویق هم میشود. به قول بزرگواری دنیا باید در دست باشد و خدا در دل، اگر خدا در دست بود و دنیا در دل این نهایت پستی است ... دنیا اگر در دل نفوذ کند حب خدا از دل میرود ... اما حب خدا که در دل باشد همه چیز انسان تنظیم میشود ... خدا روزی کند که حال کسانی را که دیدم که اینطور بودند بسیار غبطهآور بود.
این را چندین بار در این سایت نوشتهام از قول حضرت آیتالله بهجت رحمهالله که فرمودند کار حرام هرچه لذتش بیشتر باشد گناهش بزرگتر است و کار حلال خدا هرچه لذتش بیشتر باشد ثوابش بالاتر است. مثالش هم رابطهی زناشویی است که اگر با همسر باشد کار مستحبی است و اگر با نامحرم باشد میشود زنا که گناه کبیره است. در بهشت تمامی لذتها حلال هستند و هیچ کدام در دل نفوذ نمیکنند ...
کی میتونه ثابت کنه باید در این دنیا تقوا پیشه کنیم تا توی اون دنیا به زنانی به اسم حوری برسیم که خیلی خوشگل هستند و باکره هستند و خوش اندام هستند و ....؟
تا حالا کسی رفته ببینه اصلا اینا وجود داره یا خیر
سلام به شما پرسشگر گرامی
در واقع پرسش شما اینست که آیا معادی داریم یا نه؟ چه کسی مرده و بعد زنده شده تا ما مطمئن بشویم آن طرف هم خبری هست یا نه؟! کدام عقاب، کدام ثواب؟! اصلا آن مرده ای که زنده شد و خبری هم داد، از کجا بدانیم راست می گوید و خیالبافی نمی کند؟!
قرآن کریم داستان شخصی را تعریف می کند که یک مشت استخوان پوسیده را گرفت و به عنوان اشکال تراشی گفت: چه کسی این استخوان های پوسیده را دوباره زنده می کند؟! چه معادی؟! چه کشکی؟!
بگذارید ادامه اش را از بیان توانای قرآن عرض کنم:
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ
قُلْ يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ (یس، 78 و 79)
و براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: «چه كسى اين استخوان ها را زنده مى كند در حالى كه پوسيده است؟!»
بگو: «همان كسى آن را زنده مىكند كه نخستين بار آن را آفريد و او به هر مخلوقى داناست!
قرآن مجيد با جمله كوتاه «وَ نَسِيَ خَلْقَهُ» تمام پاسخ او را داده است! (هر چند پشت سر آن، توضيحات بيشتر و دلایل افزونتر بیان می کند.) فرمود: اگر آفرينش خويش را فراموش نكرده بودى، هرگز چنين نمی گفتی! اى انسان فراموشكار! به عقب باز گرد و آفرينش خود را بنگر که چگونه نطفه ناچيزى بودى، و او هر روز لباس تازه اى از حيات بر تن تو پوشانيد! اين استخوان هر گاه كاملا بپوسد تازه خاک مى شود، مگر تو روز اول خاک نبودى؟! فرمود: بگو كسى او را زنده مى كند كه در روز نخست، او را ايجاد كرد (قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ).
آرى، آن كس كه او را از كتم عدم آفريد، تجديد حيات استخوانهای پوسيده، برايش آسانتر است.
همان که او را بازمی گرداند، وعده عقاب و ثواب داد و فرمود:
وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (توبه/72)
خداوند به مردان و زنان باايمان، باغ هايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و مسكن هاى پاكيزه اى در بهشت هاى جاودان (نصيب آنها ساخته) و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است و پيروزى بزرگ، همين است!
اونوقت یعنی چی : این قرب به خدا ... توی کتاب قرآن آنقدر مفصل از حوری بهشتی... لذت جنسی صحبت کرده که اون قرب خدایی که شما می گی اصلن به چشم نمیاد...
سلام
بدون تردید اگر آموزه های قرآن کریم و تلاش های خالصانه پیامبر مهر و رحمت نبود، اکنون اثری از تعالیم صحیح پیامبران در دنیا وجود نداشت! اگر قرآن نبود، بدون شک اکنون اثری از تعالیم توحیدی _که بدون انحراف و کژی باشد_ در دنیا موجود نبود! شاهدش هم اینکه با این همه تلاش هایی که قرآن و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) داشتند، باز هم می بینیم که دنیای کنونی مسیحیت و یهودیت (به عنوان دو دین بزرگ الهی) گرفتار صدها خرافه و اعتقادات باطل و بشر پرستی و شراب خواری و هرزگی و بی پروایی و نسبت های ناروا و پلید به خدا و انبیای الهی است! خدای مسیحیت عملا خلاصه شده در روز یکشنبه و آقای پدر و فروش بهشت و بخشش گناهان توسط او! یهودیت هم که خود را قوم برتر و تافته جدابافته می دانند و خدای نژادپرست و پارتیبازش را به نفع خود مصادره کرده است!
اگر آموزه های بلند قرآن نبود، چه کسی می توانست خدای حکیم و مهربانی که بخشاینده گناهان است و روزی می دهد و هیچ عجز و ناتوانی در او راه ندارد و بر هر چیزی توانست و شریک و فرزندی ندارد و بی مانند است، را به ما معرفی کند؟!
اهورامزدای هخامنشیان؟! یا بودا که در زمان سلوکیان در بخش های شرقی ایران رواج یافته بود؟! یا زرتشت ساسانیان؟! یا آموزه های مسیحیت و یهودیت؟! (قصد توهین به کسی را ندارم اما آیا واقعیت غیر از اینست؟!)
آیات کریمه قرآن، جان و روان آدمی را از تعلقات دنیایی رها می کند و حقیقت او و کرامت نفس و ارزش وجودی اش را به او یادآوری می کند؛ اینکه کیست و چیست و از کجا امده و به کجا می رود. خط به خط آیاتش هم بر تعلق او به ذات حق تعالی تاکید ویژه دارد. اینها را در کجای دنیا سراغ دارید؟! آیا کتابی غیر از قرآن می توانست اینگونه ما را با خدا آشنا کند و حقیقت خودمان را به ما معرفی کند؟!
و یک سوال دیگه که هست اینه که : در بسیاری از آیان توجه به زندگی مادی و زن و ....مورد نکوهش است ...حالا چظور می شه این مصادیق بی ارزش و پست در این دنیا بشه پاداش زندگی اون دنیا ...این هم در نوع خودش جالبه.....
سلام
در هیچ آیه ای، زن نکوهش نشده و این، ادعایی بی دلیل است! مخاطب قرآن کریم «انسان» است و خطاباتش متوجه تمام انسانهاست:
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ (انشقاقا/6)
اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى روى و او را ملاقات خواهى كرد!
جالب اینکه قرآن کریم برای اینکه هیچ شبهه ای در خطابات قرآن وجود نداشته باشد و مثلا فردا نگویند: خدا اینها را خطاب به مردان گفته و نه زنان، گاهی اصرار دارد که زنان را هم به طور خاص و صریح خطاب کند:
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (نحل/97)
هر كس كار شايسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى داريم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى دادند، خواهيم داد.
مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ (غافر/40)
هر كس بدى كند، جز بمانند آن كيفر داده نمى شود ولى هر كس كار شايسته اى انجام دهد -خواه مرد يا زن- در حالى كه مؤمن باشد آنها وارد بهشت مى شوند و در آن روزى بى حسابى به آنها داده خواهد شد.
إِنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرينَ اللَّهَ كَثيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً (احزاب/35)
به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان باايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمانخدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مى كنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است.
قرآن کریم، همسر فرعون و مریم مقدس را به عنوان الگوی همه مردان و همه زنان یاد می کند و می فرماید:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتينَ (تحریم/11و12)
و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا! خانه اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش!»
و همچنين به مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دميديم او كلمات پروردگار و كتاب هايش را تصديق كرد و از مطيعان فرمان خدا بود!
آیات فراوان است. همین چند مثال برای پاسخ شما کفایت می کند.
ضمن اینکه کافی است زن دوره جاهلیت و قبل از نزول قرآن که بی هویت بود، ارزش یک انسان کامل را نداشت، از ارث محروم بود، وسیله عیاشی و هوس رانی مردان بود، دختران زنده به گور می شدند و ... را مقایسه کنید با زنی که بعد از نزول قرآن پدید آمد که به اندازه یک مرد ارزش انسان کامل را دارد و می تواند به کمالات بلند روحی و معنوی و مادی برسد. قرآن بود که به زنان بی هویت جاهلیت، هویت و ارزش بخشید و این نیمه غیر فعال جامعه را در جهت آرمان های بلند انسانی، فعال و پویا کرد.
من آخرش به جواب نرسیدم!!:cry:
ما میگیم در بهشت یه سیر تکاملی الی الله رو پیش میگیریم.پس هر نعمتی در بهشت باید مارو در این راه کمک کنه.که حجت الاسلام و المسلمین عالی در برنامه ی سمت خدا هم ذکر فرمودند که «این میوه ها و سایر غذاهای بهشتی که تناول میفرماییم باعث بیشترشدن معرفت ما میشه.»احتمالا همتتون یه همچین چیزی رو تجربه کردین.توی ماه رمضان دم اذان توانایی کارهای فکری رو زیاد ندارین.کافیه اذان رو بگن و شما هم بسم الله....بعدش حتما میتونید اون مسئله های فکری رو حل کنید.پس غذاهای بهشتی هم اینطوره.
حالا سوال بنده اینه لذت جنسی دقیقا چه کمکی میکنه؟؟؟لذت جنسی در دنیا برای تکامل نسل وغیره بوده.حالا ما در بهشت نیازی به وجود این لذت نداریم!!
همون که ما در بهشت در راه رسیدن به خدا هستیم این خودش بزرگترین لذته.دیگه نیازی به لذت هایی که در دنیا داشتیم نیست آخه!!!!:Motehayer:
سلام
در هیچ آیه ای، زن نکوهش نشده و این، ادعایی بی دلیل است!
البته خودم هم بعید می دانم که خیلی مستقیم و بی پرده چنین نکوهشی صورت گرفته باشه..ولی جای بحث داره ....البته به نظر میاد پست من باعث این خروج از بحث شده..و باید معذرت بخوام...مسئله ی اصلی این تاپیک تاکید آیه بر " باکره " بودن حوری ست....من هم مثل دوست شروع کننده مون برام جالب بود که این تاکید واسه ی چیه...
همون که ما در بهشت در راه رسیدن به خدا هستیم این خودش بزرگترین لذته.دیگه نیازی به لذت هایی که در دنیا داشتیم نیست آخه!!!!
یکی از گرایشهای فطری انسان، گرایش به لذت و خوشی و راحتی است که با فرار از درد و رنج و ناراحتی، همراه است. معنای فطری بودن این گرایش آن است که ساختمان روح انسان طوری است که نمیتواند از لذت و خوشی صرفنظر کند و یا این که طالب رنج و مشقت و سختی باشد و از این روی خود به خود جزو قلمرو اخلاق نیست، یعنی نمیتوان کسی را مذمت کرد که چرا طالب لذت و خوشی است یا کسی را مدح کرد برای اینکه طالب لذت است یا از درد و رنج میگریزد، مساله سعادت جدای از لذت نیست، حقیقت سعادت، بازگشتن به این است که انسان لذت دائمی و فراگیر داشته باشد، خوشبختی و سعادت چیزی جز این نیست که انسان بتواند لذت دائمی و پایدار و همه جانبه ببرد، و این که لذت و سعادت را با هم ذکر میکنیم به خاطر همین است. http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,12347?PHPSESSID=9ac614c9a158fd302dd918d7e3294147
"قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِي لِلَّذِينَ آمَنُواْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ" آیه 32 سوره اعراف
"بگو: چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگان خود آفریده حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده؟ بگو: این نعمتها در دنیا برای اهل ایمان است و خالص اینها (یعنی لذات کامل بدون الم، و نیکوتر از اینها) در آخرت برای آنان خواهد بود. ما آیات خود را برای اهل دانش چنین مفصل و روشن بیان میکنیم."
سلام علیکم،
این احتمالاً یک جواب قانعکننده نیست ولی شاید یککمی بتواند کمک کند، تفاسیر زیادی را نگاه کردم، در تفسیر هدایت بخصوص مسائل خوبی مطرح شده بود، اما به طور خلاصه از مجموعهی تفاسیر چند نکته که شاید کارگشا باشد را اینجا میگذارم:
مثل اینکه «انشآناهن انشاء» دربارهی دو طایفهی از زنان است، چه زنان مؤمن که وارد بهشت میشوند و ایشان خلقت جدیدی مییابند، چه از این نظر که مثلاً پیر از دنیا رفتهاند یا زیبا و با طراوت نبودند که قبل از ورود به بهشت زیبا و جوان میشوند و البته باکره، آن هم ظاهراً به گونهای که این بکارت در ایشان باقی بماند و نزدیکی کردن در این بکارت خللی ایجاد نکند (در اینجا عایشه اعتراض میکند که پس ای وای از درد! که رسول خدا صلاللهعلیهوآله فرمودند که در بهشت دردی وجود ندارد)، یک بار هم در مورد حلقت حوریان که مستقل از انسان و از خاک نورانی بهشت خلقت مییابند.
«فجعلناهن ابکارا» را گفته بودند که چونن جعل در موردش آمده است همان بکارت دائمی از آن برداشت میشود ...
«عربا اتراباً لآصحاب الیمین» هم توضیحات خودش را دارد و آنچه که شاید اینجا جالب ذکر باشد این است که «ل» در لأصحاب الیمین میتواند به این برگردد که از نظر فیزیک بدنی متناسب با مالکشان باشند، یعنی خلقتی متناسب با مالکشان ...
اما در مورد اینکه اصلاً داشتن زن بهشتی چه سودی برای انسان دارد اگر انسان لزومی ندارد که از ایشان بچهدار شود؟
یک دلیلش میتواند صرف لذت بردن از نعمت خدا در حین شکرگزار بودن و به یاد خدا بودن باشد که همین در رشد انسان کمک میکند،
دوم این است که در روایتی آمده بود که زنان بهشتی دور شوهرشان مینشینند و برایش نغمههای دلنشین سر میدهند که به گوش انسان و جن نرسیده است، بعد تأکید میشود که این نغمهها با مزمار و آلات موسیقی شیطان نیست بلکه همه به ذکر خدا و حمد و تقدیس خداست ... اینها خودش عبادت خداست و سبب قرب به خدا میشود ... لذت بردن از یاد خدا انسان را به خدا توجه میدهد و انس انسان به محبوب واقعی روز بروز بیشتر و بیشتر میشود ...
حال بکارت چطور موضوعیت میتواند داشته باشد؟
بکارت میتواند هم لذت جنسی را افزایش دهد و هم بحثهای احتمالی دیگر را ...
لذت بیشتر خودش میتواند سبب انس بیشتر شود ...
انسی که انسان را کمکم توجه بیشتری به خالق بدهد خودش سبب انس بیشتر به خالق میشود ...
باز همان حرف آیتاللهالعظمی بهجت رحمهالله را تکرار میکنم که لذت حلال هرچه بیشتر ثوابش هم بیشتر، ثواب هم چیزی نیست مگر اثر تکوینی کار خوب، پس هر چه لذت حلال بیشتر باشد سبب قرب بیشتر به خدا میشود و آثار وضعی آن روی بعد روحانی انسان بیشتر خواهد بود ... دقت کنید که در اسلام چقدر تأکید شده است که زن و مرد خود را برای هم بیارایند و استعمال بوی خوش کنند و ...، اینها برای افزایش لذت حلال است، در بهشت این لذات به کمال خواهد رسید و آثارش هم بیشتر خواهد شد!
اما در مورد اینکه اصلاً داشتن زن بهشتی چه سودی برای انسان دارد اگر انسان لزومی ندارد که از ایشان بچهدار شود؟
یک دلیلش میتواند صرف لذت بردن از نعمت خدا در حین شکرگزار بودن و به یاد خدا بودن باشد که همین در رشد انسان کمک میکند،
دوم این است که در روایتی آمده بود که زنان بهشتی دور شوهرشان مینشینند و برایش نغمههای دلنشین سر میدهند که به گوش انسان و جن نرسیده است، بعد تأکید میشود که این نغمهها با مزمار و آلات موسیقی شیطان نیست بلکه همه به ذکر خدا و حمد و تقدیس خداست ... اینها خودش عبادت خداست و سبب قرب به خدا میشود ... لذت بردن از یاد خدا انسان را به خدا توجه میدهد و انس انسان به محبوب واقعی روز بروز بیشتر و بیشتر میشود ...
یا علی
مگر باز هم قرار است تو بهشت دنبال تقرب الهی باشیم؟
ایه و حدیثی در این رابطه هست
که مسیر تقرب در انجا ادامه دارد
به هر حال در بهشت افرادی در استفاده از لذات مادی هممرتبهی انبیاء هستند ولی از نظر بهرهبردن از قرب خدا به مرتبهی ایشان نمیرسند و این لذت همان حلوای تنتنانی است که تا نچشی ندانی، به همین خاطر هم در قرآن فقط اشارهای به وجود نعمات بیشتر شده و آنچه توصیف شده است همینهاست که نعمتهای جسمانی است، چون برای همه قابل درک است.
سلام
1 - من نفهمیدم این قرب الهی یعنی چی؟
2 - آیا در قیامت ما به درجه ای که شهدا و اءمه دارند حسرت میخوریم؟یعنی یه سری بهشتی نسبت به یه سری بهشتی دیگه که درجشون بالاتره
نیاز موجود شهوتران دوری از شهوت و هرز موجوداتی ست که موجب پیری و زوال و ضعف عقل می شن
ولی بنا بر عادت غلط, نظری به نیاز اصلی نداره و اگر داشته باشه توانایی یا انگیزه کافی برای رهایی از این بند پیدا نمی کنه
مگر با روشن ساختن اینده پرهیزگاری و غیر آن ...
که بهش میگن وعده ای به جا و ممکن !
با مرور داستان ادم و حوا
کلا جنس مخالف به وجود حضرت ادم امید و انگیزه و پای عبور از پل خستگی بخشید
انگیزه تداوم و تکامل در اینده که تا امروز ادامه داشته و انشاالله خواهد داشت .
نیاز موجود شهوتران دوری از شهوت و هرز موجوداتی ست که موجب پیری و زوال و ضعف عقل می شن
ولی بنا بر عادت غلط, نظری به نیاز اصلی نداره و اگر داشته باشه توانایی یا انگیزه کافی برای رهایی از این بند پیدا نمی کنه
مگر با روشن ساختن اینده پرهیزگاری و غیر آن ...
که بهش میگن وعده ای به جا و ممکن !
با مرور داستان ادم و حوا
کلا جنس مخالف به وجود حضرت ادم امید و انگیزه و پای عبور از پل خستگی بخشید
انگیزه تداوم و تکامل در اینده که تا امروز ادامه داشته و انشاالله خواهد داشت .
مگر باز هم قرار است تو بهشت دنبال تقرب الهی باشیم؟
ایه و حدیثی در این رابطه هست
که مسیر تقرب در انجا ادامه دارد
سلام علیکم،
در خروج از جهنم برای برخی جهنمیان بعد از تحمل شاید قرنها عذاب آیه و در تفسیر آن روایاتی داریم و این در مورد غیر دشمنان اهل بیت علیهمالسلام است، اگر این خروج از جهنم برای ورود به بهشت تکامل در مسیر تقرب باشد دلیلی ندارد خود بهشت وسیلهای برای تقرب بیشتر نباشد، خروج از جهنم و ورود به بهشت نظیر خروج از محرمات و ورودی به حلال و واجب خداست ...، خدا خلفایش و علمای دینش بهتر میدانند
آیا در قیامت ما به درجه ای که شهدا و اءمه دارند حسرت میخوریم؟یعنی یه سری بهشتی نسبت به یه سری بهشتی دیگه که درجشون بالاتره
سلام علیکم،
در قیامت که هنوز کسی بهشت را نچشیده و تنها جایگاه خود و دیگران را میبیند همه (بجز معدودی) حسرت میخورند و یومالحسرة از اسامی قیامت است، گناهکاران به نیکوکاران غبطه میخورند و به حال خود حسرت و نیکوکاران به بهتر از خودشان و سابقین غبطه میخورند و به حال خودشان حسرت.
نیاز موجود شهوتران دوری از شهوت و هرز موجوداتی ست که موجب پیری و زوال و ضعف عقل می شن
ولی بنا بر عادت غلط, نظری به نیاز اصلی نداره و اگر داشته باشه توانایی یا انگیزه کافی برای رهایی از این بند پیدا نمی کنه
مگر با روشن ساختن اینده پرهیزگاری و غیر آن ...
که بهش میگن وعده ای به جا و ممکن !
با مرور داستان ادم و حوا
کلا جنس مخالف به وجود حضرت ادم امید و انگیزه و پای عبور از پل خستگی بخشید
انگیزه تداوم و تکامل در اینده که تا امروز ادامه داشته و انشاالله خواهد داشت .
سلام علیکم،
منظورتان را درست متوجه نشدم ولی اگرچه طلب حورالعین کردن وظیفه یا اجبار نیست امام عمل به واجبات خدا اجبار است و پاداش برخی از آنها نعمات متعددی از جمله حورالعین است، مگر اینکه حورالعین پاداش برخی مستحبات باشد که بعید میدانم، اگرچه علمش را هم ندارم :Gig:
یا علی
از آنجایی که بهشت جای رفاه وخوشی وآسایش است ابزاری لازمه تا به آن برسد که حوری هم یکی ازآنهاست ...پس از الان برا خودت حوری جمع کن ..
حوری به چه دردم میخوره؟؟به نظر من خدا گفته حوری هست تا خیلیا برن به سمتشو ایمان بیارن.بعد که ایمان آوردند تازه بفهمند ارزش خدا خیلی خیلی بیشتر از حوریه.البته مطمئن نیستم.:khandeh!:
این نعمتها در دنیا برای اهل ایمان است و خالص اینها در آخرت
پس وجود حوری در آخرت برای رفع نیاز جنسی نیست.چون ما قاعدتا همچین نیازی در بهشت نداریم چون نیازی به تداوم نسل نداریم.
شاید به این دلیله که خود خداوند در قرآن برای آفریدن زوج ها ذکر کردند.
آیه ی 21 سوره ی مبارکه ی روم [FONT=Cantarell]وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
[FONT=Cantarell]و از نشانه های او است كه آفريد برايتان از نوع شما جفتهايى تا بيارميد به وسیله ی آنها و قرار داد ما بين شما دوستى و مهربانى البته در اين كار نشانه هايى (از خدا- شناسى) براى گروه انديشمندان است.
منظورتان را درست متوجه نشدم ولی اگرچه طلب حورالعین کردن وظیفه یا اجبار نیست امام عمل به واجبات خدا اجبار است و پاداش برخی از آنها نعمات متعددی از جمله حورالعین است، مگر اینکه حورالعین پاداش برخی مستحبات باشد که بعید میدانم، اگرچه علمش را هم ندارم
هوالعالم
پاسخ شما در ایراد شماست .
بله حورالعین برای انسانی که در زمان نیاز به مسائل عاطفی و جنسی با هوی نفس مقابله کرده تا مبادا به فساد و فاسد کشیده بشه و همچنان از میوه ممنوعه دوری کنه پاداش خوب و مناسبی خواهد بود (برای این شخص) . مسائل عاطفی و جنسی ( به شرط رعایت اصول انسانی فواید بیشماری داشته و اینده سازند) و کسی که با این مسائل فساد میکنه مثال کسی میمونه که بذری از نحسیت در زمین پربرکت خودش کاشته ...
در مورد زن و حورالعین و همسر و امثالهم
باید گفت که هیچ موجود آگاه خداخواه نیست که زیبایی درش نباشه !
این زیبایی با پس زدن یا دوری جستن از هاله های گناه نمایان یا افزون میشه
توی تاریکی زشت و زیبا مشخص نمیشه .. ما باید از تاریکی دنیا در بیاییم و در معرض نور قرار بگیریم که شاید
فلان زیبا زشت ترین و رشترینها از زیباترینهای ما بودن ... (البته زشتی و زیبایی ازلی هم وجود داره که به مرور با درک درست از خداوند زشتیها از بین میره )
اما این نور میتونه چراغهای مسابقه و ازمایش ما باشه که با هر بار سربلندی در ازمایش یکی یکی روشن میشه ...
فارغ ازینها
علی ایحال هر داستانی در قران عینیتی پیدا میکنه
همونطور که امام صادق میفرمایند باید به داستانهای قران عینیت بخشید
بهشت نیز قابل درک و عینیت بخشی بوده و هست .اگر خود شناسی به معنای واقعی دنبال بشه ...
خودشناسی به معنای واقعی باید از دری به نام توبه از گناه شروع بشه ..
که برای هر بی گناه باز و برای هر گناهکار بسته شده و باید با توبه ....
--------------
حالا اینا رو که میگی طرف فکر میکنه حتما همین الان برای عینیت بخشیدن باید بره یه حوری برای خودش بسازه
ولی نمیگه قبلش باید به پرهیزگاری و درستی کامل برسه تا دریچه های نور یا دربهای بهشت بروی اون گشوده بشه !!
بودن علمایی که دربهای بهشت به روی اونها باز می شده و از همین دنیا وارد بهشت میشدن و ...
اصلا به تعبیری میشه گفت که ادم خوب به معنای واقعی که خلیفه الله ست میتونه نماد یا نادی از بهشت و برکاتش باشه .
---
برای مدتی نیستم . تاخیر در پاسخ حمل بر جسارت و ... نباشه
همه عزیزان خوبین این کتاب دانلود کنین میفهمین نیازی سوال و ... نیست خیلی قشنگه حتی هرکی نیازی به حوریه نباشه بخونه فقط برای زن ها نیست حور یعنی چشم سیاه ...
خواهش میکنم دانلود کنین و سپس نظر بگید
حجم فايل 29.94 KB http://rozup.ir/up/khorshidkoqer/Pictures/44.pdf
سلام خب من که همینطوری جهنمی هستم ولی اگه یه وقت ناغافلی رفتیم بهشتم منم چون خیلی ورجو ورجه میکنم یکی باید باشه رختتامو بشوره که نه! :Khandidan!:
سلام علیکم،
خدا فرشتگان مقربش را عذاب نمیکند :Gig:
[SPOILER]اما جناب عزرائیل علیهالسلام! دیدم روایتی را که شخصی اینطوری با شوخی صحبت کرد و معصوم فرمود چنین کسی به بهشت فرستاده نمیشود، دربارهی خدا فقط باید حسن ظن داشت، در مورد خودمون نگفتمها، دربارهی خدا گفتم، یعنی بگیم خدایا اگر گناهان من از تعداد تمام ذرات عالم آفرینش بیشتر بود و از تمامی کهکشانها و ... هم بزرگتر بود باز غفران و رحمت تو از گناه من بزرگتره ... داستان حضرت یوسف علیهالسلام را بخوانید که در آن میگوید خدایا زندان برای من بهتر است تا اینکه به گناه تن دهم. در روایت آمده که معصوم فرمود اگر او در دعایش میگفت خدایا عافیت و گناه نکردن برایم بهتر است از گناه کردن خدا هم او را حفظ میکرد بیآنکه به زندان بیفتد ...
الهی و کیف ادعوک و قد عصیتک؟ .... و کیف لا ادعوک و قد عرفتک و احبک؟
الهی وافعل بی ما انت اهله ... و لا تفعل بی ما انا اهله ... و انت اهل الغفران و الرحمة
خدایا چگونه صدایت کنم در حالیکه نافرمانیات را کردهام؟ ... و چگونه صدایت نزنم با آنکه تو را شناختهام و دوستت دارم؟
خدایا با من چنان کن که شایستهی توست ... و چنان نکن که شایستهی من باشد ... و تو اهل بخشایش و رحمتی ...[/SPOILER]