جمع بندی مذهب شهاب الدین سهروردی
تبهای اولیه
سلام
سوال بنده این بود که مذهب جناب شهاب الدین سهروردی چه بوده است ؟
تشکر
پرسش:
مذهب جناب شهاب الدین سهروردی چه بوده است.؟
پاسخ:
در مورد مذهب شیخ اشراق تحقیق جامع و کاملی صورت نگرفته است و لذا نظر قطعی در این موضوع وجود ندارد اما برخی از شواهد شیعی بودن او را محتمل مینماید.
یکی از این شواهد نظریه ایشان در مورد خالی نماندن عالم از حجت و امام است.
فلاسفه بزرگ مشائى و اشراقى؛ همچون ابن سينا در «الهيات شفا» و شهاب الدّين سهروردى در كتاب «حكمت الاشراق» خالى نماندن عالم را از وجود امام كه با مضمون احاديث و استمرار فيض و قواعد عقلى ديگر، موافق است با صراحت، پذيرفته اند.
شيخ اشراق مى گويد: «لا يخلو العالم منه» يعنى عالم، خالى از امام و خليفه نخواهد ماند و او كسى است كه ارباب مكاشفه و مشاهده، او را قطب مى گويند و رياست و زمامدارى و اختيار دين و دنيا با اوست؛ اگر چه در نهايت ناشناسى و بركنارى از مداخله در امور باشد. اگر سياست بندگان به دست او باشد، روزگار، نورانى خواهد بود و اگر زمان از مدبّر و مدير الهى خالى بماند؛ يعنى دست تصرف و اداره او در امور، باز نباشد، تاريكي ها بر جهان حكم فرما مى شود.
در جاى ديگر گفته است: «بل العالم ما خلا قطّ عن الحكمة و عن شخص قائم بها و هو خليفة اللّه فى أرضه و هذا يكون ما دامت السموات و الارض»؛ بلكه عالم، هرگز از حكمت و از كسى كه حامى حكمت است، خالى نبوده است و او خليفه خداوند در ميان خلق است و تا آسمان و زمين برپاست، همين طور خواهد بود.
برخی از محققان علت تکفیر فقهای حنبلی مذهب شهر حلب را به واسطۀ سؤالاتی میدانند که پاسخ آن ها لاجرم هویت واقعی سهروردی را که بر مذهب شیعه استوار بوده است، فاش میکند. ضمن اینکه در آن زمان آن منطقه در تسلط حنبلیها بوده و آن ها نیز از بازگشت افکاری که به نحوی مرتبط با فاطمیان باشد، واهمه داشتند. یکی از محققان که تحقیقات بسیاری در خصوص سهروردی انجام داده است، مینویسد: «به نظر من پیش از انجام گرفتن یک تحقیق دقیق از لحاظ تاریخی و دینی و فلسفی و اجتماعی پیرامون وضعیت آن ناحیه به علل کشته شدن سهروردی به درستی پی برد زیرا دلائلی که تاکنون برشمردهاند از لحاظ اهل تحقیق بسنده نیست. سؤالی هم که در مجلس مناظره و بحث سهروردی با علمای حلب از او شد مؤید همین نظر است. از او پرسیدند خداوند قادر ما یشاء است؟ گفت: آری سپس پرسیدند: آیا پیامبر اسلام خاتم الانبیاء است؟ گفت: بلی آنگاه گفتند : پس چگونه ممکن است خداوندی این چنین نتواند پیامبری به دنبال پیامبر اسلام مبعوث دارد؟ هر پاسخی که این سؤال بر میتافت در حقیقت میتوانست سهروردی را محکوم کرده، گمراه قلمداد کند و البته غرض آنان این بود که بر دائره ولایت، یعنی فی الواقع به اصول اعتقاد سهروردی اشاره کنند.
چه او مکرر در آثار خود گفته است که هر چند نبوت ختم گردیده ولی ولایت ـ بدان معنا که ما در روح مذهب شیعه در مییابیم ـ هنوز پایدار است، اگر چه ماجرای این مجلس بحث و مناظره به وضوح نقل نشده است، آنچه از مطاوی ( محتویات و باطن) اسناد و مدارک تاریخی برمیآید روشنگر آن است که سهروردی در این گیر و دار دست خوش عواقب مناظره شدید فاطمیها و اهل تسنن شده بود و با آن که سهروردی بدون شک اسماعیلی مذهب نبود ولی همین اعتقاد کلی وی به مسئله ولایت موجب گرفتاری او شده است.»(1)
پژوهشگر دیگری تکفیر سهروردی را به اوضاع سیاسی آن زمان گره میزند و معتقد است با توجه به اینکه آن چه سهروردی بیان میکرد مبتنی بر آیات و روایات ائمه معصومین (علیهم السلام) بود و این مسئله به عقاید فاطمیان و اسماعیلیه که از فرق شیعه هستند، نزدیک بود. «مدّتى بود که سرزمین هاى مصر و شام و فلسطین پس از شکست هاى پیاپى فاطمیان از صلیبیان، به دست صلاح الدّین ایوبى افتاده بود و مردم آن دیار به سنّت هاى اسلامى قدیم خود بازگشته بودند و چون که آرا و عقاید فلسفى اشراقى سهروردى از جهت دینى بر مبناى تأویل آیات و احادیث بود و از این جهت، به تلقّى فاطمیان و اسماعیلیه از دین، بى شباهت نبود.»(2)
یکی از دلایل دیگری که برخی از محققان بدان استناد میجویند، توجه علمای بزرگ شیعه به آثار سهروردی است. این عالمان بزرگ دینی که اکثراً در زمره سلسله شاگردان مکتب فلسفی ابن سینا میباشند توجه بسیاری به آثار فیلسوف اشراق داشتهاند و این گرایش و علاقهمندی به آثار سهروردی نمیتواند بدون علت باشد.
یکی از پژوهشگران درباره میرداماد که از علما و فلاسفه بزرگ دوره شکوه صفویه و از معاصران فیلسوف شهیر اسلامی، ملاصدرا است، مینویسد: «میرداماد خود نیز «اشراق» تخلّص مى کرده و این حسن انتخاب داراى فصاحت کامله است. بالاخره فلاسفه مزبور از پیروان بسیار پر شور و حرارت مذهب تشیع نیز مى باشند. به نظر من این امر داراى خصلت بسیار پر اهمیت و معنایى مى باشد و ما در تحلیل و تشریح خود هنوز تا آن حد پیشرفت حاصل نکرده ایم که بتوانیم کلّیه نتائج و عواقب آن را در زمینه تجارب معنوى که تا به حال بسیار نیازموده و ناشناس مانده پیش بینى نمائیم. مقصود این است که بیان شود چگونه متفکّرین مورد بحث حکمت الهى و فلسفه خود را که صریحا و صرفا جنبه تشیع دارد در قلب و پیکره آئین ابن سینا و مکتب اشراقى سهروردى بنا نهاده و بیان داشته اند.»(3)
علاوه بر این مرحوم آغا بزرگ تهرانی در الذریعه نام سهروردی را از شاعران شیعی مذهب عنوان نموده است.(4)
با توجه به استنادات فوق هرچند تا حدود زیادی میتوان مذهب واقعی سهروردی را حدس و گمان زد، اما هنوز هم با قاطعیت نمیتوان شیعه بودن سهروردی را به اثبات رساند. به نظر میرسد هنوز پِژوهشهای زیادی در این باره باید صورت گیرد و نه تنها در فحوای اندیشه و تحلیل افکار این حکیم بزرگ اسلامی، بلکه زمینههای تاریخی، فرهنگی آن مقطع را نیز باید مورد توجه جدی قرار داد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
(1) مقاله، نصر، حسین، مفسر عالم غربت و شهید طریق معرفت، مجله معارف اسلامی، ص 11، شماره 10، آذرماه، 1384ش؛ شهرزوری، شمس الدین، شرح حکمة الاشراق، مقدمه، ص ۲۶، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
(2) غفارى، سید محمد خالد، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ص ۹۲، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، تهران، چاپ اول، 1380 ش.
(3) میر محمد باقر الداماد، القبسات، به اهتمام محقق، مهدى، موسوى بهبهانى، سید على، ایزوتسو، توشیهیکو، دیباجى، ابراهیم، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ دوم، 13۶۷، ص 9۲.
(4) آقا بزرگ تهرانی، الذریعه ، ج 9 ص 478، اسماعیلیان قم، بی تا.