جمع بندی مزاح و شاد کردن دل مومن!
تبهای اولیه
مزاح و شاد کردن دل مومن!
سلام علیکم
در احادیثی وارد شده که ادخال سرور در قلوب مومنین (یعنی شاد کردن مومن ) مستحبه و از طفر دیگر حدیثی در نهج البلاغه داریم که می فرماد که : هیچ کس مزاحی نمی کند مگر اینکه مقداری ز عقل او کنده می شود
حال می خواستم بدانم که آیا مزاح کردن مکروه است ؟ و منظور از شادکردنی که در روایت آمده شاد کردن دل مومن است ؟ مثلا آنرا کمک کنیم
و اگر منظور روایتی که مزاح را قبیح شمارده مزاح غیر اخالقیه ، دلیل شما بر این که منظور مزاح غیر اخلاقیه چیست ؟
برچسب:
موضوعات مشابه:
محمد بن فلان said in مزاح و شاد کردن دل مومن!
سلام علیکم در احادیثی وارد شده که ادخال سرور در قلوب مومنین (یعنی شاد کردن مومن ) مستحبه و از طفر دیگر حدیثی در نهج البلاغه داریم که می فرماد که : هیچ کس مزاحی نمی کند مگر اینکه مقداری ز عقل او کنده می شود حال می خواستم بدانم که آیا مزاح کردن مکروه است ؟ و منظور از شادکردنی که در روایت آمده شاد کردن دل مومن است ؟ مثلا آنرا کمک کنیم و اگر منظور روایتی که مزاح را قبیح شمارده مزاح غیر اخالقیه ، دلیل شما بر این که منظور مزاح غیر اخلاقیه چیست ؟باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید در باب شوخی دو دسته روایات وجود دارد: الف: مدح شوخی روایاتی وجود دارد که نشان می دهد، حضرات معصومین (علیهم السلام) خود شوخی می کردند و نیز یاران و اصحاب خود را به این کار سفارش می کردند. در همین راستا می توان به نمونه های ذیل اشاره کرد: امیرالمومنین (علیه السلام) می فرمایند: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ لَيَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ أَصْحَابِهِ إِذَا رَآهُ مَغْمُوماً بِالْمُدَاعَبَةِ وَ كَانَ يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الْمُعَبِّسَ فِي وَجْهِ إِخْوَانِه (1) پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هر گاه یکی از اصحاب خود را ناراحت می دید، با شوخی او را شاد می کرد و می فرمود: خداوند کسی را که در مقابل برادران خود عبوس باشد دشمن دارد» همچنین در روایت دیگری فضل بن ابی قره می گوید امام صادق (علیه السلام)فرمودند: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِيهِ دُعَابَةٌ قُلْتُ وَ مَا الدُّعَابَةُ قَالَ الْمِزَاحُ (2) هیچ مومنی نیست جز این که در او دعابه هست، من عرض کردم: دعابه چیست؟ فرمود: مزاح»از مجموع این روایات و روایات بسیار دیگری که در کتب حدیثی وجود دارد، می توان برداشت نمود که شوخی و مزاح نزد دین وشارع ممدوم و پسندیده است. این عمل از دو جهت قابل مدح است: از یک طرف ناشی از یک کمال درونی و انبساط باطنی در انسان است. یعنی از جلوه های انسان خوش اخلاق که دارای کمالات نفسانی است، شوخی کردن و مزاح نمودن با دیگران است، بنابراین شوخی از یک منش درونی ناشی شده است. از طرف دیگر، شوخی کردن دارای کارکرد مفیدی همچون خوشحال کردن مومنان و ادخال سرور در آنها است که ضمن تلطیف فضای اجتماعی مومنان باعث انسجام و وحدت بیشتر جامعه دینی می شود.
ب: مذمت کردن شوخی
در بیانات دینی با دسته ای از روایات مواجهیم که مزاح و شوخی را مذوم دانسته و از آن نهی کرده است:
امام کاظم (علیه السلام) می فرمایند: «إِيَّاكَ وَ الْمِزَاحَ؛ فَإِنَّهُ يَذْهَبُ بِنُورِ إِيمَانِكَ، وَ يَسْتَخِفُّ بِمُرُوءَتِكَ (3) از شوخی بپرهیز که نور ایمانت را می برد و مردانگی تو را سبک می گرداند»
می توان از این روایت برداشت نمود که مزاح و شوخی اثر منفی روی ایمان انسان دارد و آبروی او را می ریزد.
همچنین امیر المومنین (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: « مَا مَزَحَ امْرُؤٌ مَزْحَةً إِلَّا مَجَ مِنْ عَقْلِه (4) هیچ کس شوخی و مزاحی نکرد، مگر این که اندکی از عقل او کاسته شد.»
طبق این روایت، مزاح نشانه کم عقلی و کم خردی است. لذا عاقلان کسانی هستند که شوخی نمی کنند.
وجه جمع بین این دو دسته از روایات:
این دو دسته روایات از جهت درایة الحدیث و فهم فحوای مد نظر بیانات دینی، قابل جمع با یکدیگر است و تعارضی بین آنها مشاهده نمی شود. زیرا همان طور که در روایات دسته اول مشاهده می شود، اصل شوخی کردن در اسلام امری ممدوح و پسندیده است و روایات دسته دوم که به ظاهر نافی شوخی هستند، اصل و نفس شوخی کردن را مورد نفی و انتقاد قرار نمی دهند، بلکه عناوین ثانویه ای که همراه و مقرون با شوخی می شوند را مردود می دانند.
در همین رابطه استناد به این دو روایت راه گشاست که:
الف: از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «إِنِّي لَأَمْزَحُ وَ لَا أَقُولُ إِلَّا حَقّاً (5) من مزاح می کنم ولی جز حق نمی گویم»
طبق این روایت، اصل شوخی کردن جزء سیره عملی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است اما حد این شوخی تا آنجا بوده است که ایشان را از مدار حق خارج نمی کرده است.
«حق مداری در شوخی» نیز بدان معناست که شوخی نباید مقرون با گناه و معصیت باشد. بنابراین مهم ترین ضابطه شوخی، خالی بودن آن از گناه، مانند تمسخر، غیبت، آزار و اذیت، دل شکستن، همراه بودن شوخی با فحش ... است.
ب: امیرالمومنین (علیه السلام) می فرمایند: «الْإِفْرَاطُ فِي الْمَزْحِ خُرْق (6) زیاده روی در شوخی، سست رأیی، حماقت و نادانی است»
طبق این روایت، هرگاه در شوخی کردن افراط و زیاده روی صورت گیرد، این زیاده روی منجر به حماقت و نادانی در فرد شوخی کننده می شود. بنابراین همانطور که اصل اعتدال از اصول مسلم اسلامی است، این اصل در قبال شوخی کردن هم جاری و ساری است.
نتیجه: روایات ناظر به مذمت شوخی را می توان به افراط در شوخی و همراه بودن شوخی با گناه حمل نمود.
موفق باشید.
پی نوشت:
1. شهيد ثانى، زين الدين بن على، كشف الريبة، دار المرتضوي للنشر، بى جا، 1390ق، ص83.
2. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط- الإسلامية)، دار الكتب الإسلامية، تهران،1407 ق، ج2، ص663.
3. همان، ج2، ص665.
4. تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، دار الكتاب الإسلامي،قم، 1410ق،ص693.
5. طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، الشريف الرضى، قم، 1412 ق / 1370 ش، ص21.
6. تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، دار الكتاب الإسلامي،قم، 1410ق،ص63.
جمع بندی
پرسش:
در احادیثی وارد شده که ادخال سرور در قلوب مومنین (یعنی شاد کردن مومن ) مستحب است و از طرف دیگر حدیثی در نهج البلاغه داریم که می فرماید: هیچ کس مزاحی نمی کند مگر اینکه مقداری از عقل او کنده می شود. وجه جمع بین این دو دسته روایات در چیست؟
پاسخ:
این دو دسته روایات از جهت درایة الحدیث و فهم فحوای مد نظر بیانات دینی، قابل جمع با یکدیگر است و تعارضی بین آنها مشاهده نمی شود. زیرا همان طور که در روایات دسته اول مشاهده می شود، اصل شوخی کردن در اسلام امری ممدوح و پسندیده است و روایات دسته دوم که به ظاهر نافی شوخی هستند، اصل و نفس شوخی کردن را مورد نفی و انتقاد قرار نمی دهند، بلکه عناوین ثانویه ای که همراه و مقرون با شوخی می شوند را مردود می دانند.
در همین رابطه استناد به این دو روایت راه گشاست که:
الف: از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «إِنِّي لَأَمْزَحُ وَ لَا أَقُولُ إِلَّا حَقّاً (1) من مزاح می کنم ولی جز حق نمی گویم»
طبق این روایت، اصل شوخی کردن جزء سیره عملی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است اما حد این شوخی تا آنجا بوده است که ایشان را از مدار حق خارج نمی کرده است.
«حق مداری در شوخی» نیز بدان معناست که شوخی نباید مقرون با گناه و معصیت باشد. بنابراین مهم ترین ضابطه شوخی، خالی بودن آن از گناه، مانند تمسخر، غیبت، آزار و اذیت، دل شکستن، همراه بودن شوخی با فحش ... است.
ب: امیرالمومنین (علیه السلام) می فرمایند: «الْإِفْرَاطُ فِي الْمَزْحِ خُرْق (2) زیاده روی در شوخی، سست رأیی، حماقت و نادانی است»
طبق این روایت، هرگاه در شوخی کردن افراط و زیاده روی صورت گیرد، این زیاده روی منجر به حماقت و نادانی در فرد شوخی کننده می شود. بنابراین همانطور که اصل اعتدال از اصول مسلم اسلامی است، این اصل در قبال شوخی کردن هم جاری و ساری است.
نتیجه:
روایات ناظر به مذمت شوخی را می توان به افراط در شوخی و همراه بودن شوخی با گناه حمل نمود.
پی نوشت ها:
1. طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، الشريف الرضى، قم، 1412 ق / 1370 ش، ص21.
2. تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، دار الكتاب الإسلامي،قم، 1410ق،ص63.