معجزات قرآنی ( اخبار از سد ذوالقرنین )
تبهای اولیه
با سلام
«اتونى زبر الحديد حتى اذا ساوى بين الصدفين قال انفخوا حتى اذا جعله نارا» در ابتداى كار سدسازى، ذوالقرنين چنين دستور داد: قطعات بزرگ آهن برايم بياوريد و آنها را روى هم بچينيد تا اينكه كاملا ميان دو كوه را بپوشانند. بعد گفت: در اطراف آن آتش بيفروزيد و در آن بدميد. 1
آنان چنين كردند تا قطعات آهن سرخ و گداخته گرديد.
«قال اتونى افرغ عليه قطرا» بعد گفت: اكنون مس مذاب برايم بياوريد تا روى اين بريزم!
و به اين ترتيب، سدى آهنين در مقابل ياجوج و ماجوج ايجاد كرد، چنان كه قرآن مىگويد:
«فما اسطاعوا ان يظهروه وما استطاعوا له نقبا» پس از آن ديگر آن گروه مفسد قادر نبودند از روى آن عبور كرده يا راه نفوذ و حفرهاى در آن ايجاد كنند.
«قال هذا رحمة من ربى.» ذوالقرنين در پايان كار سد گفت: اين سد خود نعمت و رحمتى از پروردگار من است!
«فاذا جاء وعد ربى جعله دكاء و كان وعد ربى حقا» گمان نكنيد اين يك سد جاودانى و ابدى است، بلكه آن زمان كه وعده پروردگارم فرارسد،
آن را در هم مىكوبد و به يك سرزمين صاف و هموار مبدل مىسازد و وعده پروردگارم حق است و تحقق خواهد يافت (وعدهاى كه بر اساس آن، در آستانه رستاخيز سازمان دنيا به هم خورده و تمامى استحكامات آن فرو خواهد ريخت).
1-منظور اين است كه دستور داد وسايلى مثل دمهاى آهنگرى كنار سد نصب كرده تا با آن آتش را شعلهور و آهنها را سرخ كنند.
همانطور كه مىدانيد، در تاريخ پيشينيان، درباره پادشاهان، سلاطين، بزرگان و امتهاى قبل از تاريخ وقايعى نگاشته شده است، اما درباره پادشاهى كه در دوران حكومتش به نام ذوالقرنين يا نامى شبيه آن خوانده مىشده، چيزى گفته نشده است.
همچنين درباره ياجوج و ماجوج و اقوامى به اين نام و سدى كه ذوالقرنين ساخته، هيچ سختى به ميان نيامده است.
فقط اشعارى را به يكى از پادشاهان يمن نسبت مىدهند كه براى افتخار به نسب خويش سروده و يكى از پدران خود را كه قبلا سمت پادشاهى يمن داشته، ذوالقرنين ناميده است.
در همان شعر آمده است كه او به مغرب و مشرق عالم سفر كرد و سد ياجوج و ماجوج را ساخت.
همچنين در بعضى از فرازهاى كتب عهد عتيق (1) نام ياجوج و ماجوج ذكر شده است كه علامه طباطبايى چند فراز از آن را عينا نقل فرموده است. (2)
از عبارات كتب عهد عتيق چنين استفاده مىشود كه «ماجوج» يا «جوج و ماجوج» امتيا امتهايى عظيم بودهاند كه در سمتبالاى شمال آسيا زندگى مىكردهاند و مردمانى جنگجو، جنگطلب و غارتگر بودهاند.
ايشان اضافه كرده است:
اينجاست كه ذهن آدمى حدس قريبى مىزند و آن اين است كه ذوالقرنين يكى از ملوك بزرگى باشد كه راه اين امتهاى مفسد را سد كرده و سدى كه او زده فاصل ميانه دو منطقه شمالى و جنوبى آسيا باشد; مانند ديوار چين، سد بابالابواب، سد داريال يا غير اينها. (3)
1) كتاب مقدس مسيحيان شامل دو بخش اصلى است: كتب عهد عتيق و كتب عهد جديد.
2) به ترجمه تفسير الميزان، ج 13 ص 524 و 525 مراجعه كنيد.
3) ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 525. با اندكى تغيير.
علامه طباطبايى رحمه الله بعد به بررسى تاريخ گذشتگان پرداخته و مىگويد:
تاريخ امتهاى آن روز جهان اتفاق دارد بر اينكه ناحيه شمال شرقى آسيا يعنى بلندىهاى شمال چين، محل زندگى امتى بسيار بزرگ و وحشى بوده كه جمعيت آن دائما در حال افزايش بوده است.
اين مردم همواره بر امتهاى مجاور خود مانند چين حمله مىبردند و چه بسا در همان جا زاد و ولد كرده و به سوى مناطق خاورميانه و خاور نزديك سرازير مىشدند.
آنها به شمال اروپا نيز رخنه كردند.
عدهاى از آنان در همان سرزمينهايى كه غارت كردند، سكنى گزيده، تمدنى به وجود آوردند و به زراعت و صنعت مشغول شدند چنانكه اغلب سكنه اروپاى شمالى از آنهايند; عدهاى ديگر هم برگشته و به همان غارتگرى خود ادامهدادند.
يكى از مورخين گفته است كه «ياجوج و ماجوج امتهايى هستند كه در قسمتشمالى آسيا از تبت و چين گرفته تا اقيانوس منجمد شمالى و ناحيه غرب تا بلاد تركستان زندگى مىكنند». و اين نظريه را از كتاب «فاكهة الخلفاء» و «تهذيب الاخلاق» ابن مسكويه و «رسائل» اخوان الصفا نقل كرده است. (1)
نتيجه گيرى
از مطالب اين بخش مىبينيد كه عبارات كتب عهد عتيق و نظريات تاريخى، اين احتمال كه سد ذوالقرنين يكى از سدهاى واقع در مناطق شمالى آسيا و جداكننده جنوب و شمال باشد و همچنين اين احتمال كه اقوام ياجوج و ماجوج همان اقوامى باشند كه سابقا در شمال شرقى آسيا زندگى مىكردند را تقويت مىكند.
1-ترجمه تفسير الميزان، جلد 13، صفحه 526، با اندكى تغيير.
[=Century Gothic]مفسرين درباره اينكه ذوالقرنين كدام شخصيت تاريخى است و سدش در كجاست، اختلاف نظر دارند.
[=Century Gothic] علامه طباطبايىرحمه الله در اين باره هفت نظريه را به طور كامل نقل كرده و بعد آنها را نقد نموده است كه خواننده محترم مىتواند براى اطلاع از نظريات مختلف و بررسى آنها به تفسير الميزان، جلد 13 مراجعه نمايد. :Sham:
[=Century Gothic] در اينجا چهار نظريه مهمتر را به اختصار بيان مىكنيم:
[=Century Gothic] - امپراتور چين «شين هوانگ تى» بعضى مورخين چنين گفتهاند كه ذوالقرنين، امپراتور «شين هوانگ تى» يكى از پادشاهان چين باستان است و سد او همان ديوار چين مىباشد.
[=Century Gothic] اما بايد دانست كه ديوار چين با اوصاف سد ذوالقرنين مطابقت ندارد،
[=Century Gothic]اولا: سد ذوالقرنين در تنگهاى ميان دو كوه ساخته شده است، در صورتى كه ديوار چين حدود سه هزار كيلومتر طول داشته و از كوه و دشت مىگذرد;
[=Century Gothic]ثانيا: در ساختسد ذوالقرنين از آهن و مس مذاب استفاده شده است; در حاليكه ديوار چين با سنگ و مصالح معمولى ساخته شده است.
[=Century Gothic]بنابراين، اين نظريه قابل قبول نيست.
[=Century Gothic] - اسكندر مقدونى نظريه دومى كه در اينجا مىخواهيم ذكر كنيم اين است كه ذوالقرنين همان اسكندر مقدونى معروف است كه سد او همانند يك مثل بر سر زبانهاست.
[=Century Gothic] اين نظريه نيز همچون نظريه اول پذيرفتنى نيست، بلكه اشكالهاى بيشترى بر آن وارد است.
[=Century Gothic]
[=Century Gothic] در كلمات علامه طباطبايى رحمه الله هنگام نقد اين نظريه چنين آمده است:
[=Century Gothic] اوصافى كه قرآن براى ذوالقرنين شمرده را، تاريخ براى اسكندر مسلم نمىداند، بلكه آنها را انكار مىكند; قرآن ذوالقرنين را مردى مؤمن به خدا و روز جزا مىشمارد، در حالى كه اسكندر مردى وثنى مذهب و ستارهپرستبوده و قربانى كردنش براى ستاره مشترى معروف است. (1)
[=Century Gothic]
[=Century Gothic] نيز قرآن كريم فرموده ذوالقرنين يكى از بندگان صالح خدا بوده كه به عدل و رفق مدارا مىكرده است، حال آنكه تاريخ براى اسكندر خلاف اين را نوشته است.
[=Century Gothic] علاوه بر اين، در هيچ يك از تواريخ نيامده كه اسكندر مقدونى سدى به آن صورتى كه قرآن ذكر كرده ساخته باشد. (2)
[=Century Gothic] - پادشاهى از يمن عدهاى نيز معتقدند كه ذوالقرنين يكى از پادشاهان حميرى است كه مركز حكومتش در يمن بوده است.
[=Century Gothic] اما بايد گفت كه تاريخ، ساخت چنين سدى با آن اوصاف و در چنان مكانى را براى هيچ يك از پادشاهان يمن نقل نكرده است.
[=Century Gothic]يمنىها اگر چه در سدسازى ماهر بودهاند، ولى سدهايشان با مصالح معمولى و به منظور ذخيره آب ساخته مىشده است.
[=Century Gothic] - كوروش هخامنشى جديدترين نظريه درباره ذوالقرنين آن است كه او كوروش هخامنشى، پادشاه ايران باستان بوده و سد او سد «داريال» واقع در مناطق كوهستانى قفقاز و بين شهرهاى «تفليس» و «ولادى كيوكز» مىباشد.
[=Century Gothic] از آنجا كه سه نظريه اول قابل قبول نبوده و نظريه چهارم نيز تا حدودى مورد تاييد تاريخ و شواهد موجود مىباشد، ما آن را بيشتر و مفصلتر از نظريات قبل توضيح مىدهيم.
[=Century Gothic]
[=Century Gothic] اين نظريه «سراحمدخان هندى» است و دانشمند معروف مسلمان «مولانا ابو الكلام آزاد» كه روزى وزير فرهنگ كشور هند بوده آن را در كتاب محققانهاى كه در همين زمينه نگاشته استبه طور مفصل و مستدل بيان كرده است. (3)
[=Century Gothic] «مولانا ابو الكلام» اين نظريه را از چند جهتبررسى و اثبات كرده است كه ما در اينجا چهار بخش اصلى آن را به طور خلاصه مىآوريم:
[=Century Gothic]يك: شخصيت ذوالقرنين طبق نظريه قرآن، ذوالقرنين مردمى مؤمن به خدا و معاد بوده است، كوروش نيز طبق نظر تاريخ و كتب عهد عتيق چنين بوده است.
[=Century Gothic]ذوالقرنين پادشاهى عادل و رعيتپرور و داراى رافت و احسان بوده; كوروش هم طبق تاريخ، كتب عهد عتيق و نظر مورخين قديم مانند «هردوت» و ديگران پادشاهى با مروت، فتوت، سخاوت و كرم بوده است; چنان كه از تاريخ زندگى او و برخوردش با ياغيان و جبارانى كه با او مىجنگيدند يا او با ايشان جنگيده است، معلوم مىشود.
[=Century Gothic] ذوالقرنين از طرف خداوند داراى توانايىها و امكانات فراوانى مانند عقل، تدبير، فضايل اخلاقى، ثروت و شوكت ظاهرى بوده و كوروش نيز همه اينها را داشته است.
[=Century Gothic] دو: مسافرتهاى ذوالقرنين همانطور كه قرآن درباره ذوالقرنين فرموده، كوروش نيز سفرهايى به مغرب و مشرق داشته است و جريان سفر به مغرب او چنين است كه پادشاه سرزمين «ليديا»، بدون هيچ مجوز و عذرى به طرف كوروش لشكركشى كرد.
[=Century Gothic] كوروش نيز به طرف ايشان حركت كرده و با آنان جنگيد. پايتخت «ليديا» را فتح كرد و بر آنان پيروز شد و بعد احسان كرده و آنان را عفو نمود. همچنين او سفرى به مشرق داشته و تا «بكريا» (بلخ) پيش رفته است تا به غائله قبايل وحشى و صحرانشين آنجا پايان دهد.
[=Century Gothic]سه: سدسازى ذوالقرنين همانطور كه ذوالقرنين سدى آهنين براى جلوگيرى از حملات اقوام ياجوج و ماجوج بنا كرد، كوروش نيز طبق نظر مورخين، سفرى به طرف شمال ايران براى خاموش كردن فتنهاى در آن نواحى انجام داده است و گويا در همين سفر سد موجود در تنگه داريال را به درخواست اهالى آن مرز و بوم ساخته است.
[=Century Gothic] اين سد تنها سدى است كه در ساخت آن از آهن استفاده شده است و هم اكنون هم موجود است. به زبان محلى آن را «دمير قاپو» يعنى «دروازه آهنى» مىنامند.
[=Century Gothic] تنگه داريال واقع در سلسله جبال قفقاز است كه از درياى خزر شروع شده و تا درياى سياه ادامه دارد. اين سلسله جبال به ضميمه درياى خزر و درياى سياه مانعى طبيعى به طول هزارها كيلومتر بين شمال و جنوب آسيا بوده است و تنها راه بين شمال و جنوب همان تنگه داريال بوده كه با سد دميرقاپو بسته شده است.
[=Century Gothic]
[=Century Gothic] چهار: نام ذوالقرنين و تناسب آن با كوروش عدهاى از مورخين گفتهاند: ذوالقرنين را از آن جهت ذوالقرنين (صاحب دو قرن (4) ) مىنامند كه داراى تاج يا كلاهخودى با دو شاخك بوده است. در اين باره بايد گفت اخيرا مجسمهاى سنگى در مشهد مرغاب در جنوب ايران از كوروش كشف شده كه تاجى بر سر دارد و دو شاخ مانند شاخهاى قوچ بر آن ديده مىشود.
[=Century Gothic] در كتاب دانيال (5) هم، خوابى كه وى براى كوروش نقل كرده او را به صورت قوچى كه دو شاخ دارد، ديده است. (6)
[=Century Gothic] طبق اين نظريه، ياجوج و ماجوج همان مغول مىباشند و براى اين نيز تفصيلات و شواهد تاريخىاى گفته شده كه ما در دو بخش بعدى اين فصل به آن مىپردازيم.
[=Century Gothic] علامه طباطبايى رحمه الله بعد از نقل جوانب اين نظريه چنين گفته است: هر چند بعضى از جوانب اين نظريه خالى از اعتراضاتى نيست، ليكن از هر گفتار ديگرى انطباقش با آيات قرآنى روشنتر و قابل قبولتر است. (7)
[=Century Gothic] مىبينيد كه علامه طباطبايى رحمه الله اين نظريه را بهتر از نظريات ديگر مىداند، ولى آن را به طور قطعى نپذيرفته و داراى اشكالاتى مىداند. :Sham:
[=Century Gothic]بنابراين آنچه بعضى از مؤلفين و محققين علوم قرآنى گفتهاند كه مرحوم طباطبايى رحمه الله در الميزان با اين راى موافق است، (8) صحيح نيست.
[=Century Gothic]به هر حال هنوز شخصيت تاريخى ذوالقرنين به طور قطعى كشف نشده است;
[=Century Gothic]اگرچه ممكن است در آينده و با كشف آثار باستانى و... مشخص شود.
[=Century Gothic] آخرين كلامى كه در اين باره مىگوئيم اين است كه اگرچه هنوز شخص ذوالقرنين و زمان زندگىاش به طور مسلم و مشخص براى ما معلوم نيست، اصل وجود او واقعيتبوده و افسانه نيست; زيرا در قرآن كريم بهعنوان يك واقعيت تاريخى بيان شده است، نه به عنوان يك مثل يا چيزى شبيه آن.
1) در تاريخ زندگى اسكندر آمده است كه او در قربانگاه شهر بيتالمقدس براى ستاره مشترى قربانى كرده است (مؤلف).
2) ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 528. با اندكى تغيير.
3) اين كتاب به فارسى ترجمه شده و به نام «ذوالقرنين يا كوروش كبير» انتشار يافته است و بسيارى از مفسران و مورخان معاصر، نظريه آن را با لحن موافقدر كتابهاى خود مشروحا آوردهاند. تفسير نمونه، ج 12، ص 543.
4) يكى از معانى قرن شاخ است.
5) كتب عهد عتيق شامل 46 كتاب است كه يكى از آن كتابها، كتاب دانيال است.
6) رجوع كنيد به ترجمه تفسير الميزان، ج 12، ص 539.
7) ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 541.
رجوع كنيد به قرآن كريم، ترجمه، توضيحات و واژه نامه - ذيل آيه 83 سوره مباركه كهف از استاد بهاءالدين خرمشاهى و لوح فشرده (CD) نورالانوار(2)، ذيل كلمه ذوالقرنين.
ياجوج و ماجوج
در دو سوره قرآن كريم، از ياجوج و ماجوج سخن به ميان آمده است; يكى آيات مورد بحث و ديگرى آيه 96 سوره انبياء كه در بحث آينده به مطالب اين آيه مىپردازيم.
آنچه تاكنون مشخص شده اين است كه ياجوج و ماجوج اقوامى مفسد و خونخوار از انسانها بودهاند كه همواره براى ساكنان اطراف محل سكونتخويش مزاحمت و ناامنى ايجاد مىكردهاند.
اكنون مىگوئيم كه اكثر مؤلفين و اهل تفسير، ياجوج و ماجوج را طوايفى از مغول دانستهاند كه در مناطق شمالى آسيا مىزيستهاند.
البته بايد دانست قبول اين نكته كه ياجوج و ماجوج اقوامى از مغول هستند، غير از نظريهاى است كه ذوالقرنين را كوروش مىداند; يعنى ممكن است كسى قبول نكند كه ذوالقرنين كوروش است;
ولى در عين حال ياجوج و ماجوج را مغول بداند.
به همين جهت، بسيارى از كسانى كه ذوالقرنين را كوروش نمىدانند، ياجوج و ماجوج را طوايفى از مغول مىدانند.
علاوه بر آن، تحليل تاريخىاى كه علامه طباطبايى رحمه الله انجام داده و ما خلاصه آن را در صفحات پيش آورديم، اين نظريه را تقويت مىكند.
آيا ياجوج و ماجوج دوباره حمله مىكنند؟
قرآن كريم در آيه96 و 97 سوره انبياء چنين فرموده است:
«حتى اذا فتحتياجوج و ماجوج و هم من كل حدب ينسلون و اقترب الوعد الحق» تا آن زمان كه ياجوج و ماجوج گشوده شوند، آنها از هر محل مرتفعى به سرعت عبور مىكنند و وعده حق (قيامت) نزديك مىشود.
اين آيه پيشبينى كرده است كه در آخرالزمان، ياجوج و ماجوج دوباره از كوهها سرازير شوند و... . اكثر مورخين و اهل تفسير گفتهاند كه اين پيشبينى قرآن با حمله تاتار در نيمه اول قرن هفتم هجرى تحقق يافته است.
مغولان - كه همان تاتار هستند - در اين هجوم به مناطق غربى آسيا حمله آورده و در خونريزى، نسلكشى، ويرانى و غارتگرى از هيچ كارى فروگذار نكردند.
چين و تركستان و ايران و عراق و شام و قفقاز را تا آسياى صغير تاختند و هر شهر و ديارى كه در مقابل ايشان مقاومت كرد، ويران نمودند و اهالى آن را از دم تيغ گذراندند.
آنها بعد از استيلا بر اين مناطق و مدتى حكومتبر آنها، به شهرهاى خود برگشتند و حمله دوبارهاى به اهالى روسيه، مجار و روم انجام دادند و روميه را وادار به پرداخت جزيه كردند.
در اينجا يك سؤال مطرح مىشود كه اگر هجوم دوباره ياجوج و ماجوج همان حمله مغول است، چطور سد ذوالقرنين جلوى آنها را نگرفته است؟
مگر آيه قرآن نفرموده است:
«فما اسطاعوا ان يظهروه و ما استطاعوا له نقبا» پس از آن ديگر آن گروه مفسد قادر نبودند از روى آن عبور كرده يا راه نفوذ و حفرهاى در آن ايجاد كنند.
در جواب آن عرض مىكنيم: با توجه به اينكه ياجوج و ماجوج اقوامى از انسانها بودهاند و سد ذوالقرنين نيز يك مانع طبيعى محكم و مرتفع بوده است، اين سد تا زمانى مانع ياجوج و ماجوج بوده كه تمدن بشرى پيشرفت نكرده بوده و انسانها توان عبور از مكانهاى مرتفع و دور زدن آنها را نداشتند.
آيه قرآن هم منحصرا منظورش اين نيست كه ياجوج و ماجوج هرگز و الى الابد نمىتوانند از آن عبور كنند، بلكه اگر در مدتى بسيار طولانى - مثلا مدت زندگى يك يا چند نسل - توانايى عبور از آن را نداشته باشند، باز اين استعمال صحيح است.
بنابراين، تصور اينكه هنوز ياجوج و ماجوج در پشت آن سد قرار گرفتهاند، تصور صحيحى نيست.
اگرچه ممكن است ما نظريه تاريخى تطبيق هجوم دوباره اقوام ياجوج و ماجوج را با حمله مغول نپذيريم و بگوئيم هنوز حمله ياجوج و ماجوج كه در آيه 96 سوره انبيا «پيشبينى» شده اتفاق نيفتاده است و بگوئيم ياجوج و ماجوج يكى از اقوام فعلى جهاناند، ولى همانطور كه در زمان ذوالقرنين به وسيله سد از حمله و غارتگرى آنان جلوگيرى شد، الآن نيز خداوند با وسايل (1) ديگرى از هجوم آنان جلوگيرى كرده است، ولى در آينده و در زمان مشخص دوباره به غارتگرى خواهند پرداخت.
خاتمه
در پايان از خداوند متعال مسالت مىكنيم كه ما را در فهم و بيان مطالب قرآنى موفق گرداند و چنانچه در جريان تحرير اين كتاب كوتاهى، جهالت و يا گناهى از اين حقير سر زده، به لطف و كرم خويش و به حق محمد و آل محمد ببخشايد.
والحمد لله رب العالمين
1-موانع و وسايل پيشگيرى همشه سد يا موانع طبيعى نيست; بلكه مىتواند عدم انسجام، غفلتيا چيزهاى ديگر باشد.
كتابنامه
1- قرآن كريم، ترجمههاى آيتالله مكارم شيرازى، استاد محمد مهدى فولادوند و استاد بهاء الدين خرمشاهى.
2- تفسير الميزان و ترجمه آن، علامه سيد محمد حسين طباطبائى، ترجمه استاد سيد محمد باقر موسوى همدانى، جلد 13.
3- تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازى و همكاران، جلد 12.
4- اهل البيتسماتهم و حقوقهم فى القرآن الكريم، آيت الله جعفر سبحانى، مؤسسه امام صادق عليه السلام، 1420 ه . ق.
5- تحقيقى درباره ذوالقرنين، استاد حسين شريعتى ارموى.
10- كوروش و ذوالقرنين از ديدگاه تاريخ و آئين، سيد موسى ميرمدرس.
11- ذوالقرنين القاعد الفاتح و الحاكم الصالح، استاد محمد خير رمضان يوسف.
12- كلام مسيحى: توماس ميشل، ترجمه حسين توفيقى، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، 1377.
14- ذوالقرنين كيست؟ دكتر سيد حسن صفوى.
15- كوروش كبير (ذوالقرنين)، ابو الكلام آزاد، ترجمه محمد ابراهيم باستانى پاريزى.
16- آيات ذوالقرنين، عطاء الله شهابپور.
17- تاملات فى شخصية ذى القرنين، امتياز على عرشى.
18- ذوالقرنين ذلك ملك الصالح الطواف من يكون؟ عبد الرحمن يوسف العيد.