مفهوم پرستش چیست؟ و چرا باید خدائی پرستیده شود؟
تبهای اولیه
پاسخ را در سه محور بیان می کنیم:
با این بیان روشن است که پرستش نه یک تکلیف ، بلکه یک نیاز ، بلکه یک حس و گرایش درونی است.
انسان موجودی است کمال طلب و نیازمند ، پس چون خود را در برابر منبعی بزرگ از قدرت ، عظمت، قداست ، کمال ببیند ، در برابر آن خضوع نموده و دست نیاز به سوی او دراز می کند. انسان در حال پرستش از وجود محدود خویش می خواهد پرواز کند و به حقیقتی پیوند یابد که در آنجا نقص و کاستی و فنا و محدودیت وجود ندارد. و عبادت و پرستش نشان دهندة یک "امکان" و یک "میل" در انسان است، امکان بیرون رفتن از امور مادّی و میل به پیوستن به افق بالاتر و وسیع تر. 1- مفهوم پرستش: مفهوم پرستش در زبان فارسی ، معادل مفهوم عبادت در زبان عربی است. برای این لفظ تعریف های متعدد شده است. نقطه مشترک در این تعریف ها : خضوع در مقابل موجودی که آن را برتر می دانیم. در برخی تعریف ها آمده خضوع در مقابل موجودی که مالک شأنی از شئون وجود و حیات می باشد. در برخی تعریف ها تصریح شده که این خضوع در صورتی که همراه با تقدیس باشد ، عبادت و پرستش محسوب می شود. 2- چرایی اصل پرستش: روان شناسان معتقدند که در وجود انسان گرایش هایی به صورت فطری قرار دارد که یکی از آنها گرایش به پرستش است. گرایش های دیگر ، حقیقت جویی ، زیبا طلبی و کمال خواهی است.
3- با روشن شدن محور 1و2 روشن است که تنها موجودی که می تواند نیاز پرستش و حس پرستش انسان را پاسخگو باشد ، خدا است. زیرا پرستش خضوع به همراه تقدیس است و قدوس تنها او است. اوست که منبع بی پایان فیض و عظمت و قدرت و کمال و زیبایی است و پرستش انسان ، اتصال به این منبع بی پایان و ازلی فیض است و نیاز و گرایشی در درون است و چنانچه در ادیان توحیدی و دین اسلام به آن تکلیف شده ، برای رسیدن به آن منبع فیض است ، نه جلب سود و منفعت و نفعی برای خدا که او بی نیاز مطلق است.
در واقع تمام موجودات جهان دارای این حس هستند و انسان در این وادی و نیاز و حس تنها نیست. . قرآن میفرماید: «کلّ قد علم صلوته و تسبیحه؛(1) تمامی موجودات نماز و تسبیح خدا را می دانند». در جای دیگر میفرماید: «إنْ مِن شیء إلاّ یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم؛(2) هر موجودی با حمد، خدا را تسبیح و ستایش میگوید، لیکن شما تسبیح آنان را نمی فهمید ».
جمله ذرات عالم در نهان
با تو می گویند روزان وشبان
ماسمیعیم و بصیریم وهشیم
با شما نامحرمان ما خا موشیم
گر شما سوی جمادی می روید
محرم جان جمادان کی شوید.
بنابراین ، همه عالم به صورت ناخودآگاه دارای حس پرستش هستند و خدا را ستایش و پرستش می کنند ، اما آنچه انسان را از سایر موجودات متمایز می کند پرستش اختیاری است که در سایه آگاهی ، ایمان و... تحقق می یابد.
شهید مطهرى (قده) در زمینه پرستش فطرى [3] سخنانى دارد که خلاصه آن این است: انسان دو نوع پرستش دارد، پرستش آگاهانه و پرستش ناآگاهانه (همانگونه که دو نوع خداشناسى دارد، خداشناسى آگاهانه و خداشناسى ناآگاهانه). عبادت ناآگاهانه مربوط به ضمیر ناخودآگاه انسان است. ایشان با بیان این شعر::
همچو میل کودکان با مادران سر میل خود نداند در لبان
توضیح می دهد: بچهاى که تازه متولد مىشود همان روزهاى اول و دوم که هنوز چشمهایش را نمىتواند باز کند و قطعا از مادر آگاهانه اطلاع ندارد، یعنى هنوز در ضمیرش از مادر تصویرى ندارد و نمىداند مادرى هم دارد، گرسنهاش که مىشود سرش و لبهایش را به این طرف و آن طرف حرکت مىدهد؛ این لبها ناآگاهانه در جستجوى سینه مادر است. یعنى اگر از این کودک کسى توضیح بخواهد که دنبال چه چیز مىگردى؟ وى قادر به توضیح نیست، زیرا هنوز ذهنش از تصویرها و نقشها مزین نشده است. حتى اگر بتواند حرف بزند باز هم نمىتواند این مطلب را بیان کند، اما ناآگاهانه به سوى چیزى که وجود دارد مىرود. [4]
انسان به حسب فطرت، کارهاى اخلاقى را شریف و شرافتمندانه مىداند و در این کارها یک نوع شرافت و عظمتى را تشخیص مىدهد و حس مىکند با انجام این کارها خودش را بزرگوار مىکند. بنابراین، عمق روح انسان، فطرت انسان، عمق قلب انسان، با یک شامه مخصوص، ناآگاهانه همین طور که خدا را مىشناسد، این قوانین خدا و رضاى خدا را نیز مىشناسد و کار را بالفطره در راه رضاى خدا انجام مىدهد، ولى خودش نمىداند که در راه رضاى خدا قدم بردارد. [5] البته «عبادت آگاهانه» نیز از فطرت انسان سرچشمه مىگیرد، فطرتى که به سطح ضمیر خودآگاه رسیده است. قرآن مىفرماید: «آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او دشمن آشکار است و اینکه مرا بپرستید، که این راه راست است». [6] نکته دیگر اینکه، کمال نمایى انسان تنها به وسیله عبادت آگاهانه بدست مىآید. عبادت ناآگاهانه، فقط برخى کمالات را نصیب انسان مىکند.
جهت آگاهی بیشتر مراجعه بفرمایید به : http://www.balagh.net/persian/akhlaq/maqalat/001/241.htm
پى نوشتها:
1- نور (24) آیه 41.
2- اسراء (17) آیة 44
3- مقصود از عبادت فطرى در اینجا عبادتى است که انسان از روى سرشت و غریزه انسانى (هر چند ناآگاه) انجام مىدهد.
4- طهارت روح، 30 و 31 ( نقل از فلسفه اخلاق، ص 166).
5- همان، 31 تا 34 (نقل از فلسفه اخلاق،، ص 116، 127).
[103].6- یس، آیه 60 و 61.