مقایسه کردن یا الگو گرفتن
تبهای اولیه
[="]چند روزي است مساله اي ذهن مرا گيج و سردرگم كرده است[/][="]
چيزي كه متداول است در روانشناسي اين است كه كه مي گويند:ما نبايد خودمان را با ديگران مقايسه كنيم(نه خودمان را و نه موفقيتمان را) چرا كه هر كسي شرايط و استعداد و توانايي خاص خودش را دارد
و اگر ما خودمان با ديگران مقايسه كنيم اين كار باعث مي شود تا اعتماد به نفس آدمي كم شود و انسان احساس دل سردي و بي تحركي كند و نتيجتا از زندگي رضايت خاطر نداشته باشد
اما از آن طرف در همان روانشاسي بحث الگو و نقش الگو و همانند سازي است ولي اين مساله ممدوح است و مورد تاكيد قرار گرفته است كه در زندگي انسان بايد الگو و نمونه انسان موفق ويا كامل داشته باشد
خب اگر خوب دقت كنيم در مساله الگو و همانند سازي هم ما داريم خودمان را مقايسه مي كنيم در حالي كه از اين كار نهي شده بود همچنان كه گفته شد در ابتداي بحث
خواهش مندم اين تناقض و اين سر در گمي را از ذهن بنده رفع كنيد@-)@-)@-)@-):-??[/]
با سلام و احترام
بزرگوار این موضوع و تناقض را میشه اینگونه حل کرد:
در موقع مقایسه کردن دو حالت متصور است و باید آن را تبین کنیم؛ یکبار مقایسه طوری است که فرد موفقیت و شرایط بهتر یک فرد را می بیند و بدون اینکه این فرد چگونه رسیده، چه کارهایی را انجام داده و چقدر توانایی واقعی دارد و چه قدر صادقانه توضیح می دهد؛ همه اینها را نادیه می گیرد و خود را مذمت می کند؛ این نوع تفکر غلط بوده و هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد و خیلی مخرب است و باعث اذیت شدت روحیه فرد می گردد.
لذا چنین مقایسه ای توصیه نمی شود.
یک حالت دیگر مقایسه که شخص موفقیتهای مختلف را با توجه به اهداف خود می بیند و به طور دقیق روشها و تلاشها و زمینه ها را کشف می کند و در خود اسیب شناسی می کند؛ این نوع حرکت سازنده است و چنین مقایسه ای که به کشف ضعف و کشف مشکلات بوده و می تواند در نهایت به نتیجه رسیدن مفید یک فرد ختم شود.
پس نگاه ما باید به یک مقاسه روشن شود. مقایسه مطلوب در حقیقت یک نوع آسیب شناسی ضعفها و تلاش های فردی است که می تواند عاقبت خوشی را به همراه داشته باشد.
در بحث الگو همین بس که خدای متعال وجود پیامبر اکرم (ص) را الگوی برای جهانیان معرفی کرده:
«لقدكان لكم في رسول الله اسوه حسنه...» (احزاب/21) قطعاً براي شما رسول خدا مقتدا و اسوه زندگي است..»
در بحث الگو هم باید جوانب مختلف در نظر گرفته شود تا الگوگیری مفید واقع شود:
1. انتظارات از خود با توجه به الگوی مورد نظر نباید حالت زیاده روی و افراط گونه بلکه باید انتظار معوقلی از خود داشت.
2. علل موفقیت الگو را باید طبق توانایی خود به کار بگیریم.
3. الگوی ما باید فرد موفقی باشد.
4. شاخص های موفقیت را در الگو خوب شناسایی کنیم.
5. بدانیم که هر فردی ارزش الگو اختیار کردن را ندارد.
6. الگو را از زاویه های مختلف مورد تحقیق قرار بدهیم.
با سلام
نمیتوانیم انکار کنیم که مقایسه کردن جزئی از طبیعت بشر است و گاهی هم مقایسه بدون آگاهی صورت میپذیرد. اما ترک عادت مقایسه نیاز به تمرین و ممارست بسیار دارد و باید با آگاهی انجام شود. مثلا وقتی ویژگیها یا داراییهای خود را با دیگری مقایسه میکنید، کاری که باید با آگاهی انجام بدهید این است که قدری درنگ کرده و به خود یادآوری کنید که " شاید مقایسه یک امر طبیعی باشد اما درست و منطقی نیست" و آگاهانه هر بار که به سمت مقایسه کردن رفتید این هشدار را به خود بدهید.
مهمترین گام برای احتراز از دام مقایسه توجه به این واقعیت است که ما از هر حیث در جهان منحصر به فرد هستیم و هیچ کس از نظر ظاهری و باطنی با ما یکسان نیست. با درک این حقیقت به این نکته واقف می شویم که در انتخاب شیوه ی کار نبایستی کورکورانه از دیگران تقلید کرد.
یکی از روشهای تربیتی، روش ارایه الگو است. در این روش انسانهای پاک، موفق و کامل به عنوان نمونه معرفی میشوند و دیگران میتوانند از رفتار آنها سرمشق گرفته و مثل آنها شوند.در روان شناسی به این مسأله توجه شده که انسان احتیاج به الگوی رفتار و نمونه عمل دارد. این مطلب به تجربه نیز ثابت شده است و میبینیم که هر انسانی به دنبال الگو میگردد و در پی شخصیت ممتازی است که به او دل بندد و ارادت بورزد. وجود الگوهای رفتار و شخصیتهای نمونه و مربی، نقش بسیار مهمی در سازندگی انسانها دارد. انسان به طور فطری، نیازمند راهنماست.هدف اساسی و نهایی تمام پیامبران، تربیت صحیح انسانها برای تکامل و سعادت ابدی است. در این مسیر یکی از روشهای اساسی و راهکارهای عملی، پرورش و تربیت از طریق الگوهاست. با مراجعه به قرآن کریم و روایات وارده از ائمه هدی علیهم السلام مشاهده میشود که به تربیت انسان از این طریق بسیار تأکید شده است.خداوند متعال نسبت به نقش الگو در پرورش انسانها تأکید ویژهای دارد و در قرآن کریم در موارد متعدد، پیامبران، انسانهای صالح و امتها را به عنوان اسوه و نمونه معرفی کرده است، چنانچه درباره پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله میفرماید:
لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّـهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّـهَ کَثِیرًا؛
براى شما در (سیره) رسول خدا سرمشقى نیکوست، (البتّه) براى کسانى که به خدا و روز قیامت امید دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند.
اگر ما خودمان با ديگران مقايسه كنيم اين كار باعث مي شود تا اعتماد به نفس آدمي كم شود و انسان احساس دل سردي و بي تحركي كند و نتيجتا از زندگي رضايت خاطر نداشته باشد
سلام
همانطور که کارشناس محترم توضح دادند نوع مقایسه در حفظ سلامت روان و یا تنیدگی آن مؤثر است.
در روان شناسی با توجه به تفاوت های فردی و منحصر بودن هر فرد مقایسه کردن نابجا موجب منفعل شدن و دست کم گرفتن خود است.
مقایسه یعنی سنجش خود با وضعیت دیگران.
این مقایسه می تواند بطور صعودی باشد یعنی سنجش وضعیت خود با کسانیکه در موقعیت برتر قرار دارند که پیامدش را گفتید: دلسردی و بی تحرکی و همچنین اندوه ، ناسپاسی، نا امیدی ،و... را به دنبال داشته باشد.
مقایسه می تواند بطور نزولی باشد، یعنی سنجش وضعیت خود با کسانی که در موقعیت پایین تری قرار دارند که پیامدش شکرگزاری و فزونی نعمت و قناعت کردن و افزایش بردباری خواهد بود.
مقایسه ها در امور مادی ، معنوی و روابط اجتماعی است.
در مساله الگو و همانند سازي هم ما داريم خودمان را مقايسه مي كنيم
بر اساس یافته های روان شناسی یکی از عوامل مؤثر بر یادگیریِ رفتارهای جدید و اصلاح رفتارهای پیشین، مشاهده الگو در حین انجام دادن کار است.
در معارف و آموزه های دینی یادگیری مشاهده ای پذیرفته شده است، انسان بسیاری ار رفتارهای خود را از راه مشاهده و طبق فرآیند تقلید و همانند سازی از دیگران بویژه دوستان و اطرافیان یاد می گیرد .
تقلید و الگو به قدری در ساخت و شکل دهی رفتار و سرنوشت انسان نقش دارد که پیامبر صلی الله علیه می فرمایند: آدمی بر آیین دوست خود است؛ پس هر یک از شما مواظب باشید با چه کسی دوستی می کنید.
با توجه به اهمیت الگو پذیری آن چه مهم است نوع مقایسه از این الگوهاست که به چه صورتی می باشد.
کتاب "روان شناسی تنظیم رفتار با رویکرد اسلامی " محمدصادق شجاعی و
کتاب "رضایت از زندگی" عباس پسندیده در این موارد مطالب خوب دارند.