مقصود از دين اقلّي و اكثري (1)
تبهای اولیه
مقصود از دين اقلّي و اكثري (1)
در جواب پرسش ميتوان چنين گفت كه در رابطه با نقش دين در زندگي بشر دو نظريه افراطي و تفريطي وجود دارد،
الف) ديدگاه اقلّي
در اين نگرش زندگي انسان در دو بخش دنيا و آخرت تقسيم ميشود و اين دو بخش از همديگر كاملاً مستقل و مجزا هستند.
طرفداران دين اقلّي هيچ نقشي بر اعمال و رفتار انسان در دنيا نسبت به آخرتش قائل نيستند و اعمال دنيوي انسان را در سرنوشت آخرتي او دخيل نميدانند.
آنان ميگويند انسان در ارتباط با خداوند لازم است احكام ديني را رعايت كند و در عبادتگاهها، مساجد، كليساها مشغول راز و نياز و دعا و مناجات با آفريدگار خود گردد.
اما در امور دنيوي هيچ نيازي به دين ندارد، او آزاد است و ميتواند هر طور كه بپسندد رفتارهاي خود در زندگي را انتخاب كند.
اين نظريه در حقيقت همان سكولاريسم و جدائي دين از زندگي بشر در عرصههاي اجتماعي است.
از منظر اعتقادات اسلامي و معارف متعالي اهل بيت(ع) اين ديدگاه كاملاً مردود است و اعمال انسان در دنيا سرنوشت او را در زندگي آخرت رقم ميزند
خوشبختي و سعادت او در قبال اعمالي است كه در دنيا انجام ميدهد و دنيا به مثابه مزرعه آخرت ميباشد
وقرآن ميفرمايد: مقصود هر كس از اعمال دنيوي زراعت آخرت باشد به كشت او بركت و افزايش ميدهيم و بر محصولش ميافزائيم و كسي كه فقط كشت دنيوي بطلبد، كمي از آن به او ميدهيم امّا در آخرت هيچ بهرهاي ندارد1
امام هادي(ع) نيز در ارتباط اعمال دنيوي بشر به سرنوشت او در عالم آخرت ميفرمايد: دنيا به منزله بازاري است كه عدهاي سود برده و دستهاي ديگر ضرر ميكنند.
بنابراين نگرش اقلّي به دين با مباني و مفاهيم دين مبين اسلام سازگار نيست.
گذشته از اين در ديدگاه اقلّي نقش اجتماعي دين در ابعاد زندگي بشر كاملاً نفي ميشود.
دستورات ديني طبق اين گفتار در اجتماعات و مسائل عمومي هيچگونه كاربردي ندارد و در عمل به دستورهاي الهي فقط به زندگي فردي و ارتباط او با پروردگارش بسنده ميشود.
در حالي كه اين سخن با فطرت انسان كه از سوئي موجودي اجتماعي آفريده شده و از سوي ديگر سرشت خدادادي او وي را بدنبال دين و يافتن راه سعادت ميكشاند كاملاً در تضاد است.
به عبارت ديگر انساني كه فطرتاً اجتماعي است و ميخواهد در تمام عرصههاي زندگي به سوي سعادت و خوشبختي برسد چگونه ميتواند با چشمپوشي از فرامين و احكام سعادتبخش ديني در عرصههاي اجتماعي و سياسي به خواستهاش برسد
1-سوره شوري، آيه 19
اين ديدگاه در مقابل نظريه اول ميباشد و طرفداران آن در يك نگرش افراطي به دين، بشر را در تمام عرصهها و زواياي زندگي، موظف به پيروي از احكام و دستورات ديني مينمايد
در حالي كه دين در بخشهاي زيادي از زندگي، انسان را آزاد گذاشته و به تعقل و تدبر دعوت كرده و در اين گونه موارد دستور خاصي صادر نكرده است
آنان بر اين باورند كه بشر به استفاده از نيروي عقل و شكوفا كردن استعدادهاي فطري خود نيازي ندارد.
آنان در حقيقت عقل و تواناييهاي ذاتي بشر را نفي ميكنند و انسان را در تمام شئونات و ابعاد زندگي از غذا خوردن و لباس پوشيدن گرفته تا تشكيل حكومت، بيان انديشههاي علمي و تفكّرات گوناگون به راههاي ديني سوق داده و توانائيهاي وي را در دايره دين معنا ميكنند
اين نظريه نيز مانند نظريه قبلي از چشم انداز معارف اسلامي و كلام وحي كاملاً دور است.
هيچ دين حقي عقل و استعدادهاي دروني انسان را نفي نكرده بلكه برعكس به تفكر و انديشيدن در عرصههاي مختلف توصيه نموده است.
چنانكه آيات و روايات فراواني در اين زمينه وجود دارد.
هيچ دين حقي عقل و استعدادهاي دروني انسان را نفي نكرده بلكه برعكس به تفكر و انديشيدن در عرصههاي مختلف توصيه نموده است.
چنانكه آيات و روايات فراواني در اين زمينه وجود دارد.
بنابراين ميتوانيم در مقابل دين اقلّي و اكثري بگوئيم زندگي اخروي انسان بازتاب اعمال و رفتار او در اين دنيا ميباشد.
او در مقابل هر عملي كه انجام ميدهد بايد پاسخگوي پروردگار خويش باشد. (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه، وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَه)(1)
پس هر كس هم وزن ذرهاي كار خير انجام دهد آن را ميبيند و هر كس هم ذرهاي كار بد كرده آن را ميبيند
او در مقابل هر عملي كه انجام ميدهد بايد پاسخگوي پروردگار خويش باشد. (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه، وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَه)(1)
پس هر كس هم وزن ذرهاي كار خير انجام دهد آن را ميبيند و هر كس هم ذرهاي كار بد كرده آن را ميبيند
و همچنين در عرصههاي اجتماعي دين به عنوان عاليترين روش و بهترين قانون ميتواند اجتماع بشر را منظم ساخته و بيش از هر روش ديگر مردم را به رعايت قوانين اجتماعي وادار نمايد.
همچنين دين و قوانين الهي انسان را از عقل، كه حجت ميان بندگان و خداست بي نياز نميسازد، بلكه دين عقل و استعدادهاي فطري انسان را به سوي شكوفايي و رشد ميكشاند و او را بر تحصيل علم و تفكر و انديشه ترغيب و تشويق مينمايد.
حتي از منظر ديني ارزش اعمال و عبادات با عقل سنجش ميشود.
حتي از منظر ديني ارزش اعمال و عبادات با عقل سنجش ميشود.
قال رسول اللَّه(ص): «اذا رأيتم الرّجل كثير الصّلوة و كثير القيام فلا تباهوا به حتّي تنظروا كيف عقله»(2) اگر شخصي را ببينيد كه نماز و روزه زياد انجام ميدهد به اعمال و رفتار او خوشحال نشويد و با آن مباحات نكنيد بلكه دقت كنيد كه عقل او چگونه است.
دین اسلام جایگاه مخصوصی برای عقل قائل است وآن را پیامبر درون معرفی کرده است وانسان را به پیروی از آن فراخوانده است طبق این راهنمایی دین وهدایت ائمه علمای اسلام در مورد فروع مسائل زندگی بشری باتوجه به اصول دین وآیات واحادیث به اجتهاد می پردازند ودین را بامقتضیات زمان همراه می کنند .
این چنین دینی نه جمود فکری ودینی را به وجود می آورد ونه بی دینی ویا کنار گذاشتن دین از اجتماع را به دنبال دارد.
1.سوره زلزال، آيه 7 و 8.
2.اصول كافي، كتاب العقل و الجهل