جمع بندی من خودم را نمی توانم ببخشم آن وقت خدا چگونه خدا گناه مرا می بخشد؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
من خودم را نمی توانم ببخشم آن وقت خدا چگونه خدا گناه مرا می بخشد؟
سلام زنی هستم که با همه محبتهایی که همسرم به من کرده بود به او خیانت کردم و از این کارم بسیار پشیمانم مدتی است که از زندگی هیچ لذتی نیم برم و نه روز هایم مثل سابق شده و نه شبهایم   من خودم را بابت گناهی که کردم نمی توانم  ببخشم یعنی خداوند با توبه من،  قلم عفو به این همه گناه می کشد؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: جناب استاد 
سلام علیکم این حالت شما گواه از داشتن ایمان به خداوند متعال و همچنین روحیه قدر شناسی از محبتهای همسرتان می باشد. اگر این حال را نداشتید باید برای خودتان احساس خطری بزرگ می کردید. چرا که عدم پشیمانی از گناه به معنای نشناختن خداوند متعال است. «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السوءَ بجَهَلَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ فَأُولَئک یَتُوب اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکیما؛ ً پذیرش توبه از سوى خدا، تنها براى کسانى است که کار بدى را از روى جهالت انجام مى دهند و سپس به زودى توبه مى کنند ، خداوند توبه چنین اشخاصى را مى پذیرد و خدا دانا و حکیم است». «وَ لَیْستِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السیِّئَاتِ حَتى إِذَا حَضرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْت قَالَ إِنى تُبْت الْئََنَ وَ لا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کفَّارٌ أُولَئک أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِیما؛ و براى کسانى که کارهاى بد را انجام مى دهند، و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا برسد مى گوید الان توبه کردم ، توبه نیست و نه براى کسانى که در حال کفر از دنیا مى روند، اینها کسانى هستند که عذاب دردناکى براى آنها فراهم کرده ایم».  
شرائط پذیرش توبه در این آیه صریحا مسأله توبه و پاره اى از شرایط آن را بیان مى کند و مى فرماید: « انما التوبه على الله للذین یعلمون السوء بجهالة؛توبه تنها براى آنها است که گناهى را از روى جهالت انجام مى دهند». اکنون ببینیم منظور از «جهالت » چیست ؟ آیا همان جهل و نادانى و بى خبرى از گناه است ، و یا عدم آگاهى از اثرات شوم و عواقب دردناک آن مى باشد؟ کلمه «جهل » و مشتقات آن گرچه به معانى گوناگونى آمده است ولى از قراین استفاده مى شود که منظور از آن در آیه مورد بحث طغیان غرایز و تسلط هوسهاى سرکش و چیره شدن آنها بر نیروى عقل و ایمان است ، و در این حالت ، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بین نمى رود، اما تحت تأثیر آن غرائز سرکش قرار گرفته و عملا بى اثر مى گردد، و هنگامى که علم اثر خود را از دست داد، عملا با جهل و نادانى برابر خواهد بود. ولى اگر گناه بر اثر چنین جهالتى نباشد بلکه از روى انکار حکم پروردگار و عناد و دشمنى انجام گیرد، چنین گناهى حکایت از کفر مى کند و به همین جهت توبه آن قبول نیست ، مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید. در واقع این آیه همان حقیقتى را بیان مى کند که امام سجاد (علیه السلام ) در دعاى ابو حمزه با توضیح بیشترى بیان فرموده است آنجا که مى گوید:«الهى لم اعصک حین عصیتک و انا بربوبیتک جاحد و لا بامرک مستخف و لا لعقوبتک متعرض و لا لوعیدک متهاون لکن خطیئة عرضت و سولت لى نفسى و غلبنى هواى ...؛ خداى من ! هنگامى که به معصیت تو پرداختم اقدام به گناه از راه انکار خداوندیت نکردم و نه به خاطر خفیف شمردن امر تو بود و نه مجازات تو را کم اهمیت گرفتم و نسبت به آن بى اعتنا بودم و نه وعده کیفرت را سبک شمردم بلکه خطایى بود که در برابر من قرار گرفت و نفس اماره ، حق را بر من مشتبه کرد و هوى و هوس بر من چیره شد». سپس قرآن به یکى دیگر از شرایط توبه اشاره کرده و مى فرماید: «ثم یتوبون من قریب؛ سپس به زودى توبه کنند». در باره این که منظور از قریب (زمان نزدیک ) چیست ؟ در میان مفسران گفتگو است ، جمع زیادى آن را به معنى قبل از آشکار شدن نشانه هاى مرگ مى گیرند، و آیه بعد را که مى گوید پس از ظهور علائم مرگ توبه پذیرفته نمى شود، شاهد بر آن مى دانند بنابر این تعبیر به «قریب» شاید به خاطر این است که اصولا زندگى دنیا هر چه باشد کوتاه و پایان آن نزدیک است. اما بعضى دیگر آن را به معنى زمان نزدیک به گناه گرفته اند، یعنى به زودى از کار خود پشیمان شود و به سوى خدا بازگردد، زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه را به طور کلى از روح و جان انسان بشوید، و کمترین اثرى از آن در دل باقى نماند، و این در صورتى ممکن است که در فاصله نزدیکى قبل از آنکه گناه در وجود انسان ریشه بدواند و به شکل طبیعت ثانوى در آید از آن پشیمان شود، در غیر این صورت غالبا اثرات گناه در زوایاى قلب و جان انسانى باقى خواهد ماند، پس توبه کامل توبه اى است که به زودى انجام پذیرد و کلمه «قریب» از نظر لغت و فهم عرف ، نیز با این معنى مناسبتر است.  
درست است که توبه بعد از زمان طولانى نیز پذیرفته مى شود، اما توبه کامل نیست و شاید تعبیر به «على الله»: (توبه اى که بر خدا لازم است آن را بپذیرد) نیز اشاره به همین معنى باشد زیرا این تعبیر تنها در این آیه از قرآن آمده است و مفهوم آن این است که پذیرش این گونه توبه ها از حقوق بندگان مى باشد در حالى که پذیرش توبه هاى دور دست از طرف خداوند یک نوع تفضل است نه حق. پس از ذکر شرایط توبه مى فرماید: « فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما؛ خداوند توبه چنین اشخاصى را مى پذیرد و خداوند دانا و حکیم است». در آیه بعد اشاره به کسانى که توبه آنها پذیرفته نمى شود نموده ، مى فرماید: «کسانى که در آستانه مرگ قرار مى گیرند و مى گویند اکنون از گناه خود توبه کردیم توبه آنان پذیرفته نخواهد شد. دلیل آن هم روشن است زیرا در حال احتضار و در آستانه مرگ، پرده ها از برابر چشم انسان کنار مى رود، و دید دیگرى براى او پیدا مى شود، و قسمتى از حقایق مربوط به جهان دیگر و نتیجه اعمالى را که در این زندگى انجام داده با چشم خود مى بیند و مسایل جنبه حسى پیدا مى کند واضح است که در این صورت هر گناهکارى از اعمال بد خود پشیمان مى گردد، و همانند کسى که شعله آتشى را نزدیک خود ببیند از آن فرار مى کند. مسلم است که اساس تکلیف و آزمایش پروردگار بر این گونه مشاهده ها نیست، بلکه بر ایمان به غیب و مشاهده با چشم عقل و خرد است. به همین دلیل در قرآن مجید مى خوانیم : هنگامى که نخستین نشانه هاى عذاب دنیا بر بعضى از اقوام پیشین آشکار مى گشت باب توبه به روى آنها بسته مى شد، در سرگذشت فرعون مى خوانیم: «حتى اذا ادرکه الغرق قال آمنت انه لا اله الا الذى آمنت به بنو اسرائیل و انا من المسلمین الان و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین؛ تا آن زمان که غرقاب دامن او را گرفت ، صدا زد: الان ایمان آوردم که معبودى جز معبود بنى اسرائیل نیست و من از تسلیم شدگانم اما به او گفته مى شود الان این سخن را مى گویى ؟ و پیش از این نافرمانى کرده و از مفسدان بودى ! به همین دلیل توبه تو پذیرفته نخواهد شد». از بعضى از آیات قرآن (مانند آیه ۱۲ سوره سجده ) استفاده مى شود که گناهکاران در قیامت با مشاهده عذاب الهى از کار خود پشیمان مى شوند ولى پشیمانى آنها سودى نخواهد داشت . چنین کسانى درست مانند مجرمانى هستند که وقتى چشمشان به چوبه دار افتاد و طناب دار را بر گلوى خود احساس کردند، از کار خود پشیمان مى شوند، روشن است که این پشیمانى نه فضیلت است و نه افتخار و نه تکامل، و به همین جهت چنان توبه اى بى اثر است. البته این آیه با روایاتى که مى گوید: توبه تا آخرین نفس پذیرفته مى شود هیچگونه منافاتى ندارد، زیرا منظور از آن روایات لحظاتى است که هنوز نشانه هاى قطعى مرگ را مشاهده نکرده و به اصطلاح دید برزخى پیدا ننموده است.  
دسته دوم : از کسانى که توبه آنها پذیرفته نمى شود آنها هستند که در حال کفر از جهان مى روند، در آیه فوق درباره آنها چنین مى فرماید: «و لا الذین یموتون و هم کفار؛ آنها که در حال کفر مى میرند توبه براى آنان نیست». این حقیقت در آیات متعدد دیگرى از قرآن مجید نیز بازگو شده است. اکنون این سؤ ال پیش مى آید که چنین کسانى که در حال کفر از دنیا مى روند چه موقع توبه مى کنند که توبه آنها پذیرفته نخواهد شد؟ بعضى احتمال داده اند که توبه آنها در عالم دیگر پذیرفته نمى شود و بعضى احتمال داده اند که منظور از توبه در اینجا توبه بندگان نیست ، بلکه توبه خداوند یعنى بازگشت او به عفو و رحمت مى باشد، ولى ظاهر این است که آیه هدف دیگرى را تعقیب مى کند و مى گوید: «کسانى که از گناهان خود در حال صحت و سلامت و ایمان توبه کرده اند ولى در حال مرگ با ایمان از دنیا نرفتند توبه هاى گذشته آنها نیز بى اثر است». توضیح اینکه: مى دانیم یکى از شرائط قبولى اعمال نیک انسان «موافات بر ایمان» است. یعنى با ایمان از دنیا رفتن ، و کسانى که در لحظه پایان زندگى کافر باشند، اعمال گذشته آنها ( حتى اعمال نیکى که در حال ایمان انجام داده اند) طبق صریح آیات قرآن حبط و نابود مى گردد، توبه هاى آنان از گناه اگر چه در حال ایمان انجام شده نیز در چنین صورتى نابود خواهد شد. بطور خلاصه شرط قبولى توبه دو چیز است : نخست این که قبل از مشاهده نشانه هاى مرگ باشد و دیگر این که انسان ، با ایمان از دنیا برود. ضمنا از این آیه استفاده مى شود که انسان نباید توبه را به تاءخیر اندازد، زیرا ممکن است بطور ناگهان مرگ او فرا رسد و درهاى توبه به روى او بسته شود و جالب توجه این که تاءخیر توبه که از آن به تسویف تعبیر مى کنند در آیه فوق هم ردیف مرگ در حال کفر قرار داده شده است و این نشانه اهمیتى است که قرآن به این موضوع مى دهد. در هر صورت تا هنگامی که امکان بازگشت و تغییر مسیر وجود وجود داشته باشد توبه پذیرفته می شود. بنابراین شما هم مصداق آیه اول هستید که از روی غلبه هوا و هوس و چیره شدن آنها بر نیروی عقل و ایمان مرتکب گناه شده اید و اگر توبه صحیح و خالص انجام دهید قطعا پذیرفته خواهد شد بدون تردید و فوت وقت تصمیم بگیرید و برگردید درهای رحمت الهی باز است شما را می پذیرد. ندامت از کردارهای قبلی و تصمیم بر انجام اعمال نیک در آینده توبه خالص محسوب می شود همین که اعتراف دارید که مسیرتان صحیح نبوده و خطاهائی از شما سرزده علامت توبه و ندامت است منتهی از این به بعد می بایست با انجام اعمال صالح و پسندیده گذشته خود را جبران کنید. از چند طریق انسان مى تواند تا حدودى دریابد که توبه او مورد پذیرش واقع گردیده است یا نه: الف) احساس بهجت و آرامش خاصى که پس از دعا و توبه به انسان دست مى دهد یا به تعبیر دیگر احساس سبکى از گناهان و آلودگى ها. ب ) هر قدر انسان از گناهان خود به طور جدى پشیمان شده و با تضرع و التجاى بیشترى خدا را بخواند توبه او مقبول تر است. بنابراین میزان انقلابروحى انسان در حال استغفار نیز مى تواند به عنوان یک علامتى به کار آید. ج ) میزان اعتماد به وعده هاى نیکوى الهى قابلیت و عنایات الهى را افزون مى سازد. بنابر این هر اندازه خدا باورى و توکل و اعتماد به وعده هاى او را درخود افزون یافتیم مى توانیم بیشتر امید یابیم که ما را پذیرا گشته است. د ) هر قدر آثار واقعى توبه در اعمال و کنش هاى ما بیشتر هویدا گردد. یعنى رغبت کمترى به گناه و اراده و عزم راسخ ترى در اطاعت پروردگار یابیم نشانمى دهد که توبه ما توبه واقعى ترى بوده و به همین نسبت مقبول تر واقع گردیده است. امام امت مى فرمودند: اگر بعد از ماه مبارک رمضان تغییرى درحالات خود یافتید به همان نسبت وارد ضیافت الله شده اید ولى اگر دگرگونى در شما پدید نیامد از آن بى بهره ماندید. بنابراین شما نباید از رحمت خداوند مأیوس شوید که این خود گناهى است بزرگتر از جرم اولیه و چاره یأس و روى آوردن به ناامیدى از رحمت بیکرانه الهى نیست چاره کسب طهارت بیشتر و اهتمام جدى تر در اعمال عبادى و انجام کارهاى نیک و پسندیده است. بنابراین بجاى یأس به انجام کارهاى نیک و پسندیده اهتمام ورزید و از طرفى به محض ورود افکار یأس آلود به کارهاى مورد علاقه مشغول شوید و رشته افکار خود را ناامیدى نسپارید و بدانید که خدا اگر مجازات و کیفر و یا پاداش را مقرر نموده است جملگى براى اصلاحماست و اگر آن قدر سخت بگیرد که کسى جرأت روى آوردن به درگاه پر فیض و رحمتش را نداشته باشد نقض غرض پیش مى آید و مخالف حکمت الهى است پس از رحمت بى منتهاى الهى ناامید نباید بود با رعایت شرایط حتى بعد از صد بار توبه شکستن باز هم توبه کنید و راهراستى را پیش گیرید ولى ناامیدى علاج مسئله نیست.
جمع بندی پرسش: زنی هستم که با همه محبت‌هایی که همسرم به من کرده، به او خیانت کردم و از این کارم بسیار پشیمانم، مدتی است که از زندگی هیچ لذتی نمی برم، و خودم را بابت گناهی که کردم نمی توانم  ببخشم. آیا خداوند با توبه من، قلم عفو به این همه گناه می کشد؟ پاسخ: این حالت شما گواه از داشتن ایمان به خداوند متعال و همچنین روحیه قدر شناسی از محبت‌های همسرتان می باشد. اگر این حال را نداشتید باید برای خودتان احساس خطری بزرگ می کردید. چرا که عدم پشیمانی از گناه به معنای نشناختن خداوند متعال است. حق تعالی در قرآن کریم می فرماید: «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ‏ مِنْ قَريبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً (1) محققا خدا توبه آنهايى را مى‌‏پذيرد كه عمل ناشايسته را از روى نادانى مرتكب شوند و پس از آن به زودى توبه كنند، البته خدا آنها را مى‏‌بخشد و خدا (به مصالح خلق) دانا و آگاه است‏.» در این آیه صریحا مسأله توبه و پاره اى از شرایط آن را بیان مى کند و مى فرماید: « انما التوبه على الله للذین یعلمون السوء بجهالة؛توبه تنها براى آنها است که گناهى را از روى جهالت انجام مى دهند». اکنون ببینیم منظور از «جهالت » چیست؟ آیا همان جهل و نادانى و بى خبرى از گناه است؟، و یا عدم آگاهى از اثرات شوم و عواقب دردناک آن مى باشد؟ کلمه «جهل» و مشتقات آن گرچه به معانى گوناگونى آمده، ولى از قرائن استفاده مى شود که منظور از آن در آیه مورد بحث، طغیان غرایز و تسلط هوس‌هاى سرکش و چیره شدن آنها بر نیروى عقل و ایمان است، و در این حالت، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بین نمى رود، اما تحت تأثیر آن غرائز سرکش قرار گرفته و عملا بى اثر مى گردد، و هنگامى که علم اثر خود را از دست داد، عملا با جهل و نادانى برابر خواهد بود. ولى اگر گناه بر اثر چنین جهالتى نباشد، بلکه از روى انکار حکم پروردگار و عناد و دشمنى انجام گیرد، چنین گناهى حکایت از کفر مى کند و به همین جهت توبه آن قبول نیست، مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید. در باره این که منظور از قریب (زمان نزدیک ) چیست؟ در میان مفسران گفتگو است، جمع زیادى آن را به معنى قبل از آشکار شدن نشانه هاى مرگ مى گیرند، اما بعضى دیگر آن را به معنى زمان نزدیک به گناه گرفته اند، یعنى به زودى از کار خود پشیمان شود و به سوى خدا بازگردد، زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه را به طور کلى از روح و جان انسان بشوید، و کمترین اثرى از آن در دل باقى نماند، و این در صورتى ممکن است که در فاصله نزدیکى قبل از آنکه گناه در وجود انسان ریشه بدواند و به شکل طبیعت ثانوى در آید، از آن پشیمان شود، در غیر این صورت غالبا اثرات گناه در زوایاى قلب و جان انسانى باقى خواهد ماند، پس توبه کامل، توبه اى است که به زودى انجام پذیرد و کلمه «قریب» از نظر لغت و فهم عرف، نیز با این معنى مناسب‌تر است. درست است که توبه بعد از زمان طولانى نیز پذیرفته مى شود، اما توبه کامل نیست و شاید تعبیر به «على الله»: (توبه اى که بر خدا لازم است آن را بپذیرد) نیز اشاره به همین معنى باشد، زیرا این تعبیر تنها در این آیه از قرآن آمده و مفهوم آن این است که پذیرش این گونه توبه ها از حقوق بندگان مى باشد، در حالى که پذیرش توبه هاى دور دست، از طرف خداوند یک نوع تفضل است نه حق. پس از ذکر شرایط توبه مى فرماید: «فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما؛ خداوند توبه چنین اشخاصى را مى پذیرد و خداوند دانا و حکیم است.» بنابراین شما نباید از رحمت خداوند مأیوس شوید، که این خود گناهى است بزرگتر از جرم اولیه، و چاره یأس و روى آوردن به ناامیدى از رحمت بیکرانه الهى نیست، چاره کسب طهارت بیشتر و اهتمام جدى تر در اعمال عبادى و انجام کارهاى نیک و پسندیده است. بنابراین به جاى یأس، به انجام کارهاى نیک و پسندیده اهتمام ورزید، و از طرفى به محض ورود افکار یأس آلود به کارهاى مورد علاقه مشغول شوید، و رشته افکار خود را به ناامیدى نسپارید، و بدانید که خدا اگر مجازات و کیفر و یا پاداش را مقرر نموده است، جملگى براى اصلاح ماست. لذا از رحمت بى منتهاى الهى، نباید نا امید بود و با رعایت شرایط، حتى بعد از صد بار توبه شکستن، باز هم توبه کنید و راه راستى را پیش گیرید. پی نوشت: 1.نساء/17.  
موضوع قفل شده است