[=arial black]جواب جناب سمیع در عین کامل بودن خیلی تخصصی بود
مثلا اگه بنده طی مکاشفه ای خدمت یکی از ائمه یا یکی از اولیا الله برسم
اولا از کجا باید بدونم کسی که دیدم واقعا خود اون حضرت هستند؟
دوما از کجا بدونم توصیه های ایشون رحمانیه یا شیطانی؟
آخه کجای شریعت قیافه ظاهری افراد رو توضیح داده
یا مثلا شاید اون شخص یه ذکری بهم داد
حالا کجای شریعت باید دنبال اون ذکر بگردم؟
باسمه تعالی
شیطان که معدن ظلمت و ضلالت است نمی تواند به شکل ائمه علیهم السلام که معدن نور و هدایت هستند متمثل شود
برای تشخیص توصیه ها هم سه میزان عرض کردیم
همینکه مخالف این سه میزان نباشد ،رحمانی و برای آن شخص حجت خواهد بود.
پرسش: تا چه حد می شود به مکاشفات اعتماد کرد؟
پاسخ: در باب اطمینان به مکاشفه باید بدانیم کهیکی از بحث های مهم هر علمی که از روش معرفتی خاص برای شناخت حقایق خارجی سود می جوید، ملاک های لازم برای ارزیابی ادعاهای مطرح شده بر اساس آن روش، و میزان قابل اعتماد بودن آن در دست یابی به دانشی مطابق با واقع است. علوم تجربی و عقلی برای رسیدن به واقع از حس و عقل سود می برند اما عرفان نظری، از روش کشف و شهود قلبی برای مواجهه با حقایق هستی سود می برد. مسئله میزان و ملاک درباره این روش نیز به جد مطرح است.
عارف بر چه اساسی می تواند به شهودهای خویش اعتماد کند ؟ آیا امکان خطا، همان گونه که برای دیگر منابع شناخت انسان وجود دارد، در مورد روش شهودی نیز هست؟ اگر چنین است، چه ملاکی برای تشخیص شهودهای صادق از شهودهای کاذب وجود دارد؟
در بیان عارفان می توان سه میزان برای علم عرفان به دست آورد:
الف:میزان عام یا شریعت بنابراین با میزان عام یعنی شریعت ختمی می توان مشاهدات عرفانی را سنجید : «...وازنین له بمیزان ربهم العام (1) آنها شهودهای خویش را با میزان عام خداوندشان می سنجند.»
ب:میزان خاص مبتنی بر تجربه های استاد و پیر سلوک
در آثار عرفانی بر این نکته تاکید می شود که پیمودن طریق دشوار سلوک، بدون راهنمایی پیر راه، پی آمدهایی وخیمی برای سالک دارد. اصولا پیمودن این راه، بدون استاد در فضای عرفان امری نا پسند و گاهی خطرناک و کم نتیجه تلقی می شود.
یکی از کار کردهای استاد، راهنمایی سالک درباره ویژگی شهودات و تشخیص القائات شیطانی از شهودها و القائات رحمانی است. استاد که منازل سلوکی را پیش تر زیر نظر استادی دیگر ، پیموده است، با پیچ و خم های راه آشناست و می تواند سالک را در دریافتن علت رخداد برخی شهودها یا تجربه کردن برخی حالت ها یاری دهد. پیر راه بنا به تجربه های نیرومند خود و قدرت نفوذ در دل سالک ، می داند در هر مرحله ای چه حالی و چه شهودی درست است. البته باید خاطر نشان ساخت آنچه استاد در اختیار شاگرد قرار می دهد نیز برگرفته از شریعت است و بی ارتباط با آن نیست. از این رو، این میزان نیز به نوعی بر میزان نخست استوار است
این دو میزان مورد اتفاق همه محققان عرفان است
ج:عقل، که در منابع متاخر عرفانی آمده است. با بررسی تاریخی اثار عرفانی می توان دانست که عارفان اسلامی تا مدت ها از دو میزان پیش گفته مدد می جستند تا اینکه پس از گذشت دوران اولیه تکامل عرفان، میزان سومی نیز افزوده شد.
افزوده شدن میزان عقل، هم زمان با حرکتی بود که عرفان اسلامی در دوران بلوغ خود پس از ابن عربی در تعامل با عقل آغازکرد. در قرن هشتم، ابو حامد ترکه ظهور کرد . وی از عارفانی است که نخست در فضای فلسفه مشائی گام نهاد و سپس به دلیل قانع نشدن به عرفان روی آورد. او در کتاب قواعد التوحید در استدلالی کردن مبانی عرفان نظری تلاش ارزشمندی انجام داد و کوشید بر مدعای وحدت شخصی وجود برهان عقلی اقامه کند وی عقل را نه معارض با عرفان و شهود قلبی، بلکه در شرایطی خاص یکی از میزان هایی می داند که می تواند در تمایز نهادن میان شهودهای کاذب و صادق سودمند باشد. البته این عقل، از دیدگاه عرفا، عقل مشایی نیست، بلکه عقلی است که از آن به عقل« منور » تعبیر می شود. پینوشت:
1.صدر الدين القونوى،إعجاز البيان فى تفسير أم القرآن،ص19،انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، قم[=Traditional Arabic] 1381.
منبعش اساتیدم بیشتر هستند و بعضی رو هم خودم میدانم یا مطالعه کردم!
باسمه تعالی
شیطان که معدن ظلمت و ضلالت است نمی تواند به شکل ائمه علیهم السلام که معدن نور و هدایت هستند متمثل شود
برای تشخیص توصیه ها هم سه میزان عرض کردیم
همینکه مخالف این سه میزان نباشد ،رحمانی و برای آن شخص حجت خواهد بود.
پرسش:
تا چه حد می شود به مکاشفات اعتماد کرد؟
پاسخ:
در باب اطمینان به مکاشفه باید بدانیم که یکی از بحث های مهم هر علمی که از روش معرفتی خاص برای شناخت حقایق خارجی سود می جوید، ملاک های لازم برای ارزیابی ادعاهای مطرح شده بر اساس آن روش، و میزان قابل اعتماد بودن آن در دست یابی به دانشی مطابق با واقع است. علوم تجربی و عقلی برای رسیدن به واقع از حس و عقل سود می برند اما عرفان نظری، از روش کشف و شهود قلبی برای مواجهه با حقایق هستی سود می برد. مسئله میزان و ملاک درباره این روش نیز به جد مطرح است.
عارف بر چه اساسی می تواند به شهودهای خویش اعتماد کند ؟ آیا امکان خطا، همان گونه که برای دیگر منابع شناخت انسان وجود دارد، در مورد روش شهودی نیز هست؟ اگر چنین است، چه ملاکی برای تشخیص شهودهای صادق از شهودهای کاذب وجود دارد؟
در بیان عارفان می توان سه میزان برای علم عرفان به دست آورد:
الف:میزان عام یا شریعت
بنابراین با میزان عام یعنی شریعت ختمی می توان مشاهدات عرفانی را سنجید : «...وازنین له بمیزان ربهم العام (1) آنها شهودهای خویش را با میزان عام خداوندشان می سنجند.»
ب:میزان خاص مبتنی بر تجربه های استاد و پیر سلوک
در آثار عرفانی بر این نکته تاکید می شود که پیمودن طریق دشوار سلوک، بدون راهنمایی پیر راه، پی آمدهایی وخیمی برای سالک دارد. اصولا پیمودن این راه، بدون استاد در فضای عرفان امری نا پسند و گاهی خطرناک و کم نتیجه تلقی می شود.
یکی از کار کردهای استاد، راهنمایی سالک درباره ویژگی شهودات و تشخیص القائات شیطانی از شهودها و القائات رحمانی است. استاد که منازل سلوکی را پیش تر زیر نظر استادی دیگر ، پیموده است، با پیچ و خم های راه آشناست و می تواند سالک را در دریافتن علت رخداد برخی شهودها یا تجربه کردن برخی حالت ها یاری دهد.
پیر راه بنا به تجربه های نیرومند خود و قدرت نفوذ در دل سالک ، می داند در هر مرحله ای چه حالی و چه شهودی درست است. البته باید خاطر نشان ساخت آنچه استاد در اختیار شاگرد قرار می دهد نیز برگرفته از شریعت است و بی ارتباط با آن نیست. از این رو، این میزان نیز به نوعی بر میزان نخست استوار است
این دو میزان مورد اتفاق همه محققان عرفان است
ج:عقل، که در منابع متاخر عرفانی آمده است.
با بررسی تاریخی اثار عرفانی می توان دانست که عارفان اسلامی تا مدت ها از دو میزان پیش گفته مدد می جستند تا اینکه پس از گذشت دوران اولیه تکامل عرفان، میزان سومی نیز افزوده شد.
افزوده شدن میزان عقل، هم زمان با حرکتی بود که عرفان اسلامی در دوران بلوغ خود پس از ابن عربی در تعامل با عقل آغازکرد.
در قرن هشتم، ابو حامد ترکه ظهور کرد . وی از عارفانی است که نخست در فضای فلسفه مشائی گام نهاد و سپس به دلیل قانع نشدن به عرفان روی آورد. او در کتاب قواعد التوحید در استدلالی کردن مبانی عرفان نظری تلاش ارزشمندی انجام داد و کوشید بر مدعای وحدت شخصی وجود برهان عقلی اقامه کند وی عقل را نه معارض با عرفان و شهود قلبی، بلکه در شرایطی خاص یکی از میزان هایی می داند که می تواند در تمایز نهادن میان شهودهای کاذب و صادق سودمند باشد. البته این عقل، از دیدگاه عرفا، عقل مشایی نیست، بلکه عقلی است که از آن به عقل« منور » تعبیر می شود.
پینوشت:
1.صدر الدين القونوى،إعجاز البيان فى تفسير أم القرآن،ص19،انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، قم[=Traditional Arabic] 1381.