جمع بندی نتیجه و ثمره ی قیام عاشورا
تبهای اولیه
نتیجه و ثمره ی قیام عاشورا
سلام
باتوجه به اينکه بعدازقيام حسين بن علي يزيد دوباره ازمردم مدينه بيعت گرفت به غيرازعلي بن الحسين پس اين قيام چه نتيجه اي داشت آيا اين تبيض بين امام ومردم است ياتکبرامام حسين درعدم بيعت وخطبه حضرت سجاد که دليلي براي عدم بيعت اوست بقيه مردم تکليف ندارندبقيه مردم مسلمان نيستندآياهمه مسلمانان بايد باامام حسين گشته مي شدند
با سلام
قبل از قیام امام مردم بیعت کردند و عموم افراد شاخص جز سه نفر بیعت نکرده بودند که آن سه نفر عبارت بودند از حسین بن علی، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر.
البته افراد معمولی دیگری نیز از جمله ممتنعین از بیعت وجود داشتند که مورد اهمیت و توجه نبوده است؛ لکن عموم مردم از جمله مردم مدینه با یزید بیعت کردند. لذا نکته اول این است که بیعت در مرحله اول صورت گرفت لکن با شهادت امام حسین « علیه السلام» و حوادث دیگر جمعی از بزرگان مدینه به تحقیق پرداخته و با حضور در شام به بررسی و ارزیابی یزید و حکومت وی پرداختند که بعد از برگشت مردم به شهر مدینه و آگاهی از وضعیت اقدام به قیام نموده و به مقابله با یزید پرداختند.
مرحله دوم که می فرمایید بیعت کردند بعد از حادثه حره بوده است که با فشار و فجایع بی سابقه همراه بوده است و البته قیام مردم و بیرون کردن حاکم یزید در این حادثه بوده است که در ادامه به صورت کامل تری واقعه حره بیان می شود؛ در هر حال باید به وقایع آن دقت بیشتری نمود.
فلسفه قیام امام حسین علیه السلام واضح و مشخص است و ایشان از روی تکبر و هواخواهی و ... قیام نکردند که به تبیین آن خواهیم پرداخت.
قیام حضرت اهدافی داشت که به این اهداف رسیدند و آگاهی مردم و مخالفت با ظلم و بنی امیه از جمله آن ها بود که به تدریج و در بلندمدت ظهور بیشتری پیدا کرد و با توجه به عواملی مانند اختناق حکومت و جهل مردم روشنگری های امام سجاد و حضرت زینب علیهما السلام در بیان فلسفه قیام حضرت با گذشت سالهای متمادی اثرگذار شد و قیام ها و مخالفت های دیگری مانند قیام توابین، قیام مختار، قیام زید و ... به وجود آمد که در نهایت به نابودی بنی امیه منجر شد و البته ظلم ستیزی را تا ابد به جهانیان نمایش داد.
واقعه حَرّه، حادثه ای است که به مقابله خشونتآمیز لشکر شام به فرماندهی مسلم بن عقبه با قیام مردم مدینه در سال ۶۳ قمری گفته می شود. مردم با رهبری عبدالله بن حَنظَلة (غسیل الملائکه) علیه حکومت یزید قیام کردند. در این واقعه، بسیاری از مردم مدینه، از جمله ۸۰ تن از صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ۷۰۰ تن از حافظان قرآن کشته شدند و اموال و نوامیس مردم به غارت رفت.
منشأ اعتراض و قیام مردم مدینه فساد یزید بود. زیرا قیام امام حسین (علیه السلام) موجب توجه بیشتر مردم به حاکم بنی امیه شده بود و مخالفت های بسیاری را برانگیخته بود. طبق نقل های وارد شده، والی مدینه، هیئتی از بزرگان شهر از جمله عبدالله بن حنظله را برای ملاقات با یزید با اشاره و تایید خودش به شام فرستاد که البته ایشان قصد ارزیابی داشتند. یزید نزد آنان نیز شراب خواری و فسق و فجور آشکار انجام داد؛ اما پذیرایی مفصل و باشکوهی برای آن ها به جا آورد؛ به گمان این که با هدایای مفصل و بخشش و پذیرایی می تواند آن ها را به تحسین واداشته و نظرشان را جلب نماید. هیئت مزبور به محض بازگشت از شام، در برابر مردم به فسق و فجور آشکار خلیفه گواهی دادند و مردم را به اقدام برای خلع یزید از خلافت دعوت کردند. (۱)
پی نوشت:
۱. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۷۹-۴۸۰.
نظر کارشناس ممسوس راچگونه تحلیل می کنید
بنا نیست امام سجاد در باره هر قیامی اعلام موضع کند و نظر بدهد چون همانگونه که شرکت امام در قیامی که ثمره ندارد بازتاب سیاسی خوبی برای امام ندارد اعلام شهید بودن یا نبودن انها در قیامها هم برای امام مئونه دارد. اما در باره قیام حره که اصل قیام روی نیت خدایی و الهی نبوده است برخی رهبری قیام را عبدالله بن زبیر دانستند که او سنگ خود را برای حکومت کردن به سینه میزد برخی هم رهبری قیام را بر عهده عبدالله بن حنظله میدانند که او هم نیت الهی و خدایی و اینکه حکومت را به اهلش بازگرداند نداشت. پس معنی ندارد امام کشته های این قیام را شهید بخواند.
عوامل و فلسفه قیام امام حسین (علیه السلام) به شرح ذیل است:
۱- دعوت به بیعت توسط یزید
به محض مرگ معاویه از امام بیعت برای یزید خواستند و بر آن پافشاری و اصرار شدید داشتند و از مدینه تا کربلا بارها این خواسته را مطرح کردند که امام با آن مخالفت کردند و در نهایت روز عاشورا خطاب به نیروهای ابن سعد فرمود:
«أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ: آگاه باشید که فرومایه، فرزند فرومایه، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلّت قرار داده است و هیهات که ما زیر بار ذلّت برویم»
۲- نامه های مردم کوفه
با آگاهی مردم کوفه از مخالفت امام با یزید و حضور ایشان در مکه نامه نگاری ها شروع شد و روزانه نامه های زیادی به دست حضرت می رسید که ما امامی نداریم و اگر به سمت ما بیایی، تو را یاری کرده و بر علیه یزید قیام کرده و یاری ات میکنیم.
تعداد نامه ها را تا ۱۲ هزار نامه گفته اند که حضرت مسلم بن عقیل را برای ارزیابی شرایط به کوفه فرستاد و با وجود بی وفایی آنها، جهت اتمام حجت و عذرنداشتن ایشان به سمت کوفه حرکت کرد.
۳- امر به معروف و اصلاح انحراف در امت اسلامی
مهم ترین عامل قیام حضرت است که در صورت نبود دو عامل قبلی نیز حضرت قیام می کرد و وضعیت امت چنان به فساد کشیده شده بود که وظیفه الهی داشت و وجود حاکمی فاسد و بدون نقاب و صریح در مخالفت و بی اعتنایی به احکام اسلام کار را به جایی رساند که برای مخالفت و آگاهی و توجه مردم ایشان قیام کرد. چنان چه در ابتدای حرکت در مدینه در وصیتی به برادرشان محمد حنفیه نوشتند:
«انّی لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما؛ انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدّی؛ من با تکبّر، با غرور، از روی فخرفروشی، از روی میل به قدرت و تشنهی قدرت بودن قیام نکردم؛ بلکه تنها برای اصلاح در امت جدم قیام کردم.»(۱)
این آگاهی عامل مهمی بود که لازم و نیاز بود و بعد از شهادت حضرت به وجود آمد و مردم دانستند که چه انحرافی به وجود آمده و چه مفسدی حاکم اسلامی شده است و در زمان امام سجاد (علیه السلام) خب این فضا تغییر کرده بود و با شهادت امام مردم به تدریج آگاه شدند که نیازی به قیام امام سجاد نبود بلکه لازم بود که هدف قیام سیدالشهدا بیان شده و پیام حضرت به مردم برسد که با اشک و یادآوری کربلا و با توجه دادن به معارف اسلامی به وسیله دعا با وجود شرایط خفقان شدید امام سجاد این کار را انجام می دادند. ضمن این که دو عامل دیگر اول نیز وجود نداشت.
پی نوشت:
۱. بحارالأنوار، علامه مجلسی ج۴۴ ص ۳۲۹ ؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۸۹.
اگر مردم بنی امیه رابعداز قیام شناختند چرا قیام رابه رهبری امام سجاد ادامه ندادنداین که بنی امیه را بشناسید لازمه اش این نیست که به امام سجاد (علیه السلام) ارادت داشته باشند. همان طور که خیلی ها با امویان مخالف و یا لااقل منتقد بودند ولی پیرو اهل بیت و امام سجاد نبودند نهایتا این که علویان را حمایت می کردند و یا در قیام های ضداموی شرکت می کردند. مانند عبدالله بن زبیر که مخالف امویان بود و یا قیام های توابین و مختار و زید بن علی و ... اتفاق افتاد.
دین تاریخ مصرف ندارد. ممکن است در دوره هایی اقبال مردم به دین بیشتر و در دوره هایی کمتر باشد ولی اصول دینی و ایمانی و انسانی در همه زمان ها ثابت می ماند. متغیرهایی البته در دین وجود دارد که با توجه به موضوعات و شرایط گوناگون دچار تغییر و تحول گردد.
لذا اولا دین اسلام جاودانه است ثانیا امام دارای علم کامل و الهی است که شرایط زمان و حتی آینده را می تواند تشخیص دهد.
نکته دیگر این که انحراف در دین به معنای انحراف در اجرا و پیاده شدن دین می باشد و فهم و حقیقت دین می تواند تغییر کند که فرهنگ جامعه اگر با دین همراه و هماهنگ نباشد انحراف به وجود می آید و مسایلی مانند اشرافی و دنیاطلبی اگر رایج شد مردم از مبانی و حقیقت دین فاصله گرفته اند.
جمع بندی
پرسش:
باتوجه به اينکه بعد از قيام حسين بن علي(علیه السلام)، «يزيد» دوباره از مردم مدينه بيعت گرفت به غير از علي بن الحسين(علیه السلام) پس اين قيام چه نتيجه اي داشت؟ آيا تفاوتی بين امام و مردم است؟ خطبه حضرت سجاد(علیه السلام) دليلي براي عدم بيعت اوست. می توان گفت بقيه مردم تکليف ندارند و تنها امام باید این کار را بکند؟
پاسخ:
قبل از قیام امام حسین (علیه السلام) مردم عموما با «یزید» بیعت کردند و از میان افراد شاخص سه نفر بیعت نکرده بودند که عبارت بودند از: «حسین بن علی»، «عبدالله بن زبیر» و «عبدالله بن عمر». البته افراد معمولی دیگری نیز از جمله ممتنعین از بیعت وجود داشتند که مورد اهمیت و توجه نبوده است؛ لکن عموم مردم از جمله مردم مدینه با یزید بیعت کردند.
لذا نکته اول این است که بیعت در مرحله اول صورت گرفت لکن با شهادت امام حسین (علیه السلام) و حوادث دیگر جمعی از بزرگان مدینه به تحقیق پرداخته و با حضور در شام به بررسی و ارزیابی «یزید» و حکومت وی پرداختند که بعد از برگشت مردم به شهر مدینه و آگاهی از وضعیت اقدام به قیام نموده و به مقابله با «یزید» پرداخته و بر فرض بیعت آن را پس گرفتند. این مرحله بعد از حادثه «حره» بوده است که با فشار و فجایع بی سابقه همراه بوده است و البته قیام مردم و بیرون کردن حاکم «یزید» در این حادثه بوده است که به طور اجمال به این حادثه اشاره می شود:
واقعه حَرّه، حادثه ای است که به مقابله خشونتآمیز لشکر شام به فرماندهی «مسلم بن عقبه» با قیام مردم «مدینه» در سال ۶۳ قمری گفته می شود. مردم با رهبری «عبدالله بن حَنظَلة» (غسیل الملائکه) علیه حکومت «یزید» قیام کردند. در این واقعه، بسیاری از مردم مدینه، از جمله ۸۰ تن از صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ۷۰۰ تن از حافظان قرآن کشته شدند و اموال و نوامیس مردم به غارت رفت.
منشأ اعتراض و قیام مردم مدینه فساد «یزید» بود. زیرا قیام امام حسین (علیه السلام) موجب توجه بیشتر مردم به حاکم بنی امیه شده بود و مخالفت های بسیاری را برانگیخته بود. طبق نقل های وارد شده، والی مدینه، هیئتی از بزرگان شهر از جمله «عبدالله بن حنظله» را برای ملاقات با «یزید» با اشاره و تایید خودش به شام فرستاد که البته ایشان قصد ارزیابی داشتند. «یزید» نزد آنان نیز شراب خواری و فسق و فجور آشکار انجام داد؛ اما پذیرایی مفصل و باشکوهی برای آن ها به جا آورد؛ به گمان این که با هدایای مفصل و بخشش و پذیرایی می تواند آن ها را به تحسین واداشته و نظرشان را جلب نماید. هیئت مزبور به محض بازگشت از شام، در برابر مردم به فسق و فجور آشکار خلیفه گواهی دادند و مردم را به اقدام برای خلع «یزید» از خلافت دعوت کردند. (۱)
قیام حضرت نیز اهدافی داشت که به این اهداف رسیدند و آگاهی مردم و مخالفت با ظلم و بنی امیه از جمله آن ها بود که به تدریج و در بلندمدت ظهور بیشتری پیدا کرد و با توجه به عواملی مانند اختناق حکومت و جهل مردم روشنگری های امام سجاد(علیه السلام) و حضرت زینب (علیهما السلام) در بیان فلسفه قیام حضرت با گذشت سالهای متمادی اثرگذار شد و قیام ها و مخالفت های دیگری مانند «قیام توابین»، «قیام مختار»، «قیام زید» و ... به وجود آمد که در نهایت به نابودی بنی امیه منجر شد و البته ظلم ستیزی را تا ابد به جهانیان نمایش داد.
عوامل و فلسفه قیام امام حسین (علیه السلام) اجمالا به شرح ذیل است:
۱- دعوت به بیعت توسط «یزید»
به محض مرگ «معاویه» از امام بیعت برای «یزید» خواستند و بر آن پافشاری و اصرار شدید داشتند و از مدینه تا کربلا بارها این خواسته را مطرح کردند که امام با آن مخالفت کردند و در نهایت روز عاشورا خطاب به نیروهای ابن سعد فرمود:
«أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ: آگاه باشید که فرومایه، فرزند فرومایه، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلّت قرار داده است و هیهات که ما زیر بار ذلّت برویم.»
۲- نامه های مردم کوفه
تعداد نامه ها را تا ۱۲ هزار نامه گفته اند که حضرت «مسلم بن عقیل» را برای ارزیابی شرایط به کوفه فرستاد و با وجود بی وفایی آنها، جهت اتمام حجت و عذرنداشتن ایشان به سمت کوفه حرکت کرد.
۳- امر به معروف و اصلاح انحراف در امت اسلامی
این عامل مهم ترین دلیل قیام حضرت است به گونه ای که در صورت نبود دو عامل قبلی نیز حضرت قیام می کرد و وضعیت امت چنان به فساد کشیده شده بود که وظیفه الهی و وجود حاکمی فاسد و بدون نقاب و صریح در مخالفت و بی اعتنایی به احکام اسلام کار را به جایی رساند که برای مخالفت و آگاهی و توجه مردم ایشان قیام کرد. چنان چه در ابتدای حرکت در مدینه در وصیتی به برادرشان «محمد حنفیه» نوشتند:
«انّی لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما؛ انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدّی؛ من با تکبّر، با غرور، از روی فخرفروشی، از روی میل به قدرت و تشنهی قدرت بودن قیام نکردم؛ بلکه تنها برای اصلاح در امت جدم قیام کردم.»(۱)
این آگاهی عامل مهمی بود که لازم و نیاز بود و بعد از شهادت حضرت به وجود آمد و مردم دانستند که چه انحرافی به وجود آمده و چه مفسدی حاکم اسلامی شده است و در زمان امام سجاد (علیه السلام) این فضا تغییر بسیاری کرد.
با شهادت امام مردم به تدریج آگاه شدند و ماهیت امویان را شناختند و براین اساس نیازی به قیام امام سجاد(علیه السلام) نبود تا به شرایط آن بپردازیم؛ بلکه لازم بود که هدف قیام سیدالشهدا بیان شده و پیام حضرت به مردم برسد که با اشک و یادآوری کربلا و با توجه دادن به معارف اسلامی به وسیله دعا با وجود شرایط خفقان شدید امام سجاد این کار را انجام می دادند. ضمن این که دو عامل دیگر اول نیز وجود نداشت.
پی نوشت ها:
۱. طبری، ابوجعفر محمدبن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، نشر اساطیر، ۱۳۶۲، تهران، ج۵، ص۴۷۹-۴۸۰.
۲. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۴ ق، بیروت ج۴۴ ص ۳۲۹ ؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، المکتبة الحیدریة، ۱۳۷۶ق، نجف، ج ۴، ص ۸۹.