نسبت به همسرم خیلی حساسم و مسائلی موجب رنجش من می شود
تبهای اولیه
عرض سلام و احترام خدمت اسک دینی های محترم@};-
همان طور که از عنوان تاپیکم پیداست من حساسیت و تعصب زیادی نسبت به همسرم دارم .
اصلا دوست ندارم کسی مسخره ش کنه , بهش دستور بده اما متأسفانه یکی از بستگان بنده خیلی همسرم را مسخره می کنه البته من همیشه پشتیبان همسرم هستم
اما ترسی که از پدر دارم گاهی سکوت می کنم و غصه می خورم.اما همسرم هرچی پدرم بهش بد و بیراه میگه فقط می خنده البته شاید در دل ناراحت بشه و بروز نده
چون واقعا پدرم با همسرم تحقیر آمیز حرف میزنه هم جلوش میگه و هم پشت سرش...واقعا ناراحت و عصبی میشم
اصلا گاهی نمی خوام پدرمو ببینم.مدام به همسرم دستور میده انگار همسرم برده ش هست:-s من اصلا تحمل بی احترامی به همسرمو ندارم خیلی برایم عزیز و دوست داشتنی هست و من به شدت می رنجم که این چنین تحقیرش می کنند:-
با سلام و احترام
اینکه دوست دارید همسرتان همیشه عزیز بماند خیلی عالی است، همین حمایتهای شما خوبه ولی بهتر است همسرتان نیز تکانی بخورد:
مثلا رفتارهای متین و همراه با جرات تکرار کند، در مقابل تحقیر و تمسخر و یا حرفهای بی ربط با ادبیان مودبانه و رفتار مناسب به شخص مقابل هشدار بدهد، توانایی ها و موفقیتهای خود را بیشتر کند، در عین حال شما هم خیلی حساس نشوید، شاید برخی قصد تحقیر نداشته باشند و دوست دارند مزاح و شوخی کنند.
می توانید با همسرتان صحبت کنید و به او کمک کنید که در موقعیتها و فرصتهای مناسب رفتار مناسب را یاد بگیرد، با مختصری تمرکز و تمرین می توان رفتاری شایسته را انجام داد. ولی نباید عجله کنید.
عرض سلام و احترام خدمت اسک دینی های محترمهمان طور که از عنوان تاپیکم پیداست من حساسیت و تعصب زیادی نسبت به همسرم دارم .
اصلا دوست ندارم کسی مسخره ش کنه , بهش دستور بده اما متأسفانه یکی از بستگان بنده خیلی همسرم را مسخره می کنه البته من همیشه پشتیبان همسرم هستم
اما ترسی که از پدر دارم گاهی سکوت می کنم و غصه می خورم.اما همسرم هرچی پدرم بهش بد و بیراه میگه فقط می خنده البته شاید در دل ناراحت بشه و بروز ندهچون واقعا پدرم با همسرم تحقیر آمیز حرف میزنه هم جلوش میگه و هم پشت سرش...واقعا ناراحت و عصبی میشم
اصلا گاهی نمی خوام پدرمو ببینم.مدام به همسرم دستور میده انگار همسرم برده ش هست من اصلا تحمل بی احترامی به همسرمو ندارم خیلی برایم عزیز و دوست داشتنی هست و من به شدت می رنجم که این چنین تحقیرش می کنند
سلام
چرا ساده ترین راه حل را انجام نداده اید:
به مادرتان بگویید تا با پدرتان صحبت کنند و دو نکته را به ایشان بگویند:
یکی اینکه این رفتار ، از نظر اخلاقی و دینی و نیز از نظر روانشناختی درست نیست و از نظر اجتماعی هم موجب وهن شخصیت دامادش می شود.
دوم اینکه این رفتار باعث ناراحتی شما شده است اما شما به احترام پدرتان چیزی نگفته اید.
خودتان مستقیما با پدرتان صحبت نکنید. ممکن است چون شما را فرزند خود ( = پایین تر از خود ) می داند لذا عقل خودش را بیشتر بداند و حرف شما را نپذیرد.
[FONT=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
دو مطلب در فرمایش شما وجود داشت که باید دقت بیشتری نسبت به آن ها داشته باشید.
اول اینکه:فرمودید
اصلا گاهی نمی خوام پدرمو ببینم
هیچ چیز این دنیا نباید رابطه ی شما رو با پدرتون خراب کنه،چرا که بعد از اون باید منتظر اتفاقات بد بعدی باشید.پدرتون یک نقطه ی ضعف دارد،دلیل نمیشود نسبت به پدرتون سرد بشید.
دوم اینکه:فرمودید
مدام به همسرم دستور میده انگار همسرم برده ش هست
مراقب باشید این تصور غلط را به همسرتان منتقل نکنید که همه چیز برای هر دوی شما سخت تر خواهد شد..
پدر شما در حال حاضر پدر ایشان هم می باشد،لذا اینگونه فکر کنید که پدری دارد با پسرش اینگونه رفتار میکند،اصلا پدری سیلی به فرزندش میزند،تحقیرش میکند،پدرش هست دیگر..پدر!
******************************
نکته ی دیگه اینکه هرگز فکر نکنید همسرتون بی عرضه هست که جواب پدرتون(پدرش) نمیده یااینکه با لبخند جواب پدرتون(پدرش) رو میده...
آیا ایشون به هر کسی اجازه میدهند مثل پدرتون به قول شما تحقیرش کنه؟
مطمینا اینطور نیست، بنده مثل شما به کلماتی مثل دستور و تحقیر اعتقادی ندارم.
دلتون میخواست یه همسری داشتید که بلند میشد عربده میکشید و یکی هم توی گوش پدرتون میزد ؟
ایشون انقدر عاقل هستند که لبخند میزنند،غریبه که نیست،پدرشه،بله اگر پسر خاله ی شما ایشون رو تحقیر میکرد باید جور دیگه برخورد میکرد.
مرحوم آیت الله خوانساری رحمت الله علیه،همسری داشتند که به ایشان فحاشی و توهین میکردند،ایشان بر همه ی این ها صبر میکردند،آیت الله خوانساری میدونید کی بود؟عالم و آدم صف میکشیدند
تا قطره ای از دریای معرفت ایشان بهره مند بشن..
اطرافیان ایشون میگفتن خب چرا تحمل میکنی،طلاقش بده،..ایشون میگفتن امتحان من این زن هست و باید تحمل کنم..
خب حالا تکلیف شما چیه این وسط:
1.شما همه جا از فضایل همسرتون بگید،پیش همه ی فامیل بگید همسرم فرشته ست...بگید خیلی آقاست...
اونوقت اگر پدرتون جلوی اینو اون حتی به قول شما تحقیرش کرد،سکوتش و لبخندش نه تنها از آقاییش کم نمیکنه بلکه ایشون رو آقاتر هم میکنه
2.شما برای همسرتون جبران کنید،دستانش رو ببوسید و توی خونه انقدر بهش احترام بذارید که جبران بشه
3.گاهی بهش بگید که میدونید و میبینید که چقدر بزرگواره و چقدر بخاطر این مساله بهش افتخار میکنید(ترغیبش نکنید که عکس العمل نشون بده،مگر اینکه شخصی غیر از پدرومادرتون بهش توهین کنند)
اگر به همسرتون بگید چرا سکوت میکنی در مقابل تحقیرشون و یالا یه تکونی به خودت بده و بیا یاد بگیر چطور رفتار کنی،از پدرتون بیشتر ایشون رو تحقیر کردید
الگوی ما پیامبری است که بر سرش خاکستر ذغال و محتوای شکم شتر میریختند و او محبت میکرد و جواب بدی را با خوبی میداد،با همین اخلاق نیک دل همه ی دنیا را برد و خاک پایش را برای تبرک میبردند..
یقین بدونید با این صبر و بزرگواری همسرتون روز به روز عزیزتر خواهد شد،البته اگر شما دست به این قضیه نزنید،چرا که هرگونه دخالت شما یا ترغیب همسرتون به عکس العمل کار را خراب خواهد کرد.
همان طور که از عنوان تاپیکم پیداست من حساسیت و تعصب زیادی نسبت به همسرم دارم .
سلام
این که همسرتون و دوست دارید خیلی خوبه
ولی اینکه شما دخالت کنید جز اینکه وجه شما خراب بشه چیزی نصیب تون نمیشه
بهتره اگه همسرتون ناراحت میشن در کمال ادب بگن که از این نوع شوخی ها بدشون میاد
یا به نوعی واکنش نشون بدن که طرف مقابل متوجه بشن که ایشون ناراحت شدن
به نظر بنده که هر چی شما دخالت نکنید بهتره
با سلام
-----------------
اگر پدر شما حریم خود را يا حریم خانواده را میشكنند شما به خودتان حق ندهید كه به او بیاحترامی كنید زیرا نه تنها مشكلی حل نخواهد شد بلكه حرمت شكنیها عمومیت پیدا میكند و دیگر هیچ حریمی برای خانواده باقی نخواهد ماند. در حالی كه اگر شما با صبر و تحمل این حریم را حفظ كردید حداقل یك پناهگاه و یك دیوار از چهاردیواری حریم خانه محفوظ مانده و به همان میزان آسیب پذیری اهل خانواده كمتر خواهد شد.شما سعی كنید مانند دریا صبور باشید؛ میدانید امواج خروشان دریا با چه شور و هیجانی خود را به دیوار سنگی ساحل میكوبند تا بر آن اثری بگذارند، اما ساحل سنگی به شدّت در مقابل آن همه هیجان و عشق میایستد و حتی قطرهای از آن همه آب را كه سراپا شور و هیجان است، جذب نمیكند. امواج به یكباره، ناامید از این كه برساحل سنگی تأثیری گذاشته باشند، باز میگردند؛ اما آنقدر این حركت پرشور و شوق انجام میشود تا این كه دل سنگ به نرمی میگراید؛ زیرا موج حیات خویش را درگیر همین حركات پرشور میداند و پیوسته به پیشرفت شور انگیز خود ادامه میدهد تا هر چه بیشتر در دل سنگ جای گیرد و ...شما نیز در مقابل بیمنطقیهای پدر همیشه با منطقی استوار و رویی گشاده و خندان و دلی مهربان و پر از شوق، ایستادگی كنید تا بلاخره با استقامتتان پدر را به سوی منطقی شدن و خوش اخلاقی سوق دهید. این قانون را بپذیرید كه وجود سرشار از محبّت، ضمن بذل محبت به دیگری میتواند او را نیز به مهربانی سوق دهد؛ بنابراین هیچ فرصتی را برای ابراز محبّت به پدرتان از دست ندهید. از امواج پرشور و خستگی ناپذیر دریا الهام بگیرید و در راه ابراز عشق و علاقه همچون موج از پای ننشینید. و بدانید كه خاصیت محبت این است كه اخلاقهایی كه مانند خار هستند و همه از وجودشان در آزار و اذیت هستند را به گل تبدیل میكند و اگر هم این اتقاق به خاطر سختی خار نیفتند شما همیشه در محكمه وجدان مانند گل مورد ستایش هستید.همواره بكوشید در برابر بیمنطقیهایی كه از پدتان ذكر كردید صبر، متانت و برخوردى پرمهر و عاطفه و منطقى داشته باشید و دیگر اعضاى خانواده را نیز به چنین شیوهاى تشویق نمایید. اگر اعضای خانواده در برابر هر خشونتى عكس العملى محبتآمیز داشته باشند به تدریج و در مدت طولانى، روش او را میتوانید تغییر دهید؛ البته لازمه آن صبر و استفاده از زمان است.در صورتى كه افراد بزرگ و فهمیدهاى از نزدیكان، بستگان یا دوستان وجود دارد كه توصیههایش براى ایشان مفید مىافتد، مشكلات را با او در میان نهاده و بخواهید كه با حفظ امانت و شیوهاى حكیمانه در موارد مقتضى، اندرزها و رهنمودهاى لازم را به او بدهد. برای این كار حتی میتوانید از مادرتان كه با او مانوس تر است و یا روحانی مسجدتان كه میدانید مورد احترام اوست و حرفش بر روی پدرتان تاثیرگذار است كمك بگیرید.
انتقاد را با گشاده رویی بپذیرید. گوش دادن به حرفهای یكدیگر، یك موضوع مهم برای پایان دادن به جر و بحث بشمار میرود. مجادلههایی كه هر دوی شما تصور میكنید حق با شما است، ولی در واقع مشكل مربوط به هر جفتتان میباشد. این بـخصوص زمانی صدق میكند كه قبلا نیز مكررا بر سر موضوعی بحث كرده باشید. وقتی وی از شما انتقاد میكند، شمشیرتان را از رو نبندید. اینطور نشان دهید كه حرف او را میفهمید، همانگونه كه انتظار دارید هنگامی كه شما صحبت میكنید، او نیز متـوجه منظورتان شود. باز فكر كنید، نظر خودتان را بدهید، ایده او را لحاظ نموده و جلو روید.خشونت را با خشونت پاسخ ندهید. خشونت را با سكوت پاسخ گویید و در موقعیتى مناسب درباره مساله مورد نظر به بحث و گفتگو بپردازید .هرگز وی را به خاطر اخلاق و رفتارش ملامت نكنید. از گفتن كلمات كنایه آمیز اجتناب كنید و از نسبت دادن القاب و زدن برچسبهاى ناگوار و نامطلوب مانند بدقول، كله شق، یك دنده، لجباز، زورگو، بد اخلاق، خودخواه و ... به او پرهیز كنید .به یاد داشته باشید كه غالباً تغییر عادتها، نیازمند پیشرفت تدریجی و برداشتن گامهای كوچك به سمت یك هدف بزرگتر است. هر كاری كه از دستتان بر میآید، انجام دهید، خواهید دید كه این یكی از بهترین سرمایه گذاریهای عمرتان خواهد بود. و خداوند در مقابل این صبر و متانتی كه به خرج میدهید پاداش بزرگی خواهد داد همان گونه كه پیامبر میفرماید:هر فرزند نیکوکاری که بامهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه ثواب یک حج کامل مقبول به او داده میشود. سوال کردند حتی اگر روزی صدمرتبه به آنها نگاه کند؟ فرمود:آری خداوند بزرگتر و پاکتر است.