جمع بندی نقش تلقین در تأثیر حرز
تبهای اولیه
سلام در مورد اثر حرز امام جواد(ع) گفته شده که اثرش نسبت مستقیم با ایمان و اعتقاد فرد استفاده کننده دارد. حالا این پرسش پیش میاد که چطور در امور مادی مانند استفاده از دارو این چنین نیست که اثرش بستگی به ایمان و اعتقاد فرد داشته باشد دارو را هر کس با هر مسلکی که داشته باشد اثر میکند ولی در امور غیر مادی می فرمایید که چنین نیست. به نظر میرسد که در امور غیر مادی این تلقین ماست که به آن حرز اثر میدهد که اگر واقعا از خودش دارای اثر باشد باید به هرشخصی با هر مرامی اثر کند. لطفا ارشاد فرمایید ممنون
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"]![]() | |
[/TD] | |
کارشناس بحث: استاد حافظ | |
[TD][/TD] | |
با سلام و تحیت خدمت جناب رسانه؛
در مورد اثر حرز امام جواد(ع) گفته شده که اثرش نسبت مستقیم با ایمان و اعتقاد فرد استفاده کننده دارد.
حالا این پرسش پیش میاد که چطور در امور مادی مانند استفاده از دارو این چنین نیست که اثرش بستگی به ایمان و اعتقاد فرد داشته باشد
دارو را هر کس با هر مسلکی که داشته باشد اثر میکند ولی در امور غیر مادی می فرمایید که چنین نیست.
۱- بهتر است مستند حدیثیِ این ارتباط مستقیمی که از آن سخن گفتید -اثرگذاری این حرز به ایمانِ و اعتقاد فرد استفاده کننده وابسته است- را هم بفرمایید چون بنده پس از جستجو، به تصریحی به این مضمون دست نیافتم
۲- بر فرض صحت سخن شما؛
کسی که دزدگیری برای خانهاش نصب میکند و زندگیاش را به امید این دزدگیر رها میکند او نیز به کارکرد این ابزار مادی ایمان دارد. و الا اگر قرار باشد این دزدگیر به هنگام ورود سارق به منزل فعال نشود اقدام به نصب آن نمیکرد. پس متمسک به ابزارهای مادی نیز به ابزارشان ایمان دارند و الا از آن استفاده نمیکردند. منتهی ایمان به هر چیز از جنس خودش و به حسب آن ابزار است.
این مسئله در مورد حرز مذکور نیز صادق است.
۳- اَحرازی -جمع حرز- که مشتمل بر دعا و اسم خدا و آیات قرآن اند -از جمله حرز امام جواد علیهالسلام- جزء عوامل مادی به حساب نمیآیند بلکه از عوامل معنوی به حساب می آیند و از آنجا که نمیتوان -و نباید- از هر جهت میان علل و عوامل مادی و معنوی شباهت برقرار ساخت؛ نباید گفت چون تأثیرگذاری علل و عوامل مادی منوط به نیت و انگیزه فاعل -یا به تعبیر شما تلقین استفاده کننده- نیست علل و عوامل معنوی نیز باید همینگونه باشند؛
همیشه مقایسه باید بین دو چیزِ هم سنخ و هم جنس باشد نه دو جنس متفاوت.
۴- اصل اینکه چون علل و عوامل مادی با قطع نظر از استخدامکننده آنها در هر شرایطی تأثیر خود را دارند پس برترند ولی علل و عوامل معنوی چون منوط به نیت و انگیزه و چگونگی باور و ایمان فاعلِ آن است پس گرفتار نقص اند؛ محل کلام و اشکال است.
ممکن است شخصِ استفاده کننده از ابزار مادی، آن را در جهت اغراض غیر انسانی استفاده کند مثل کسی که بمب اتم را بر سر کودکان و زنان بیگناه میاندازد؛ ولی این بمب اتم تفاوتی برایش ندارد که برای اغراض انساندوستانه به کار میرود یا به جهت اغراض خبیثانه؛
به عبارت دیگر، ابزارهای مادی، هوشمند نیستند پس میتوان از آنها سوء استفاده کرد ولی علل معنوی این نقص را ندارند.
پس در عمل، وابسته بودن اثر گذاری عوامل معنوی به «نیت و ایمانِ» استفاده کننده از آن، کم آسیبتر و پرفایدهتر است.
۵- اگر مقصود شما از تلقین، همان نیت و انگیزه است باید گفت این نیت -همان تلقین در تعبیر شما- اگر چه سهمی از تأثیرگذاری را به خود اختصاص داده است ولی به عنوان جزئی از این عامل معنوی به حساب میآید؛ نه همه آن. به عبارت دیگر، تلقین، کل ماهیتِ این عامل معنوی را تشکیل نداده است.
شاهد بر این مطلب: تلقین بدون آن دعا و حرز بیفایده است.
پس منطقا باید گفت تلقین به انضمام آن نیت است که دارای نتیجه مطلوب است.
۶- حتی میتوان گفت نه تنها نفع بردن از حرز، منوط به ایمان است بلکه در شرایط فقدان ایمان، شخص استفاده کننده از آن، متضرر نیز خواهد شد.
و این نقطه قوت عوامل معنوی است نه نقطه ضعف آنها.
همیشه «عوامل مادی» مورد سوء استفاده انسانهای شرور و پلید قرار میگرفتهاند و به جای آن که گرهای از آلام بشریت باز کنند موجب تشدید آنها میشدند در حالی که عوامل معنوی هنگامی که در خدمت انسانهای غیر صالح قرار بگیرند، نه تنها نفعی برای آنان به دنبال نخواهد داشت؛ بلکه از جانب آن عوامل، متضرر نیز خواهند شد.
به دلیل این کریمه قرآنی که فرمود:
«و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین؛ و لا یزید الظالمین إلا خسارا» (اسراء: ۸۲)
ترجمه: و ما آنچه از قرآن میفرستیم شفا و رحمت برای مؤمنان است و ظالمان را به جز زیان و شقاوت نخواهد افزود.
این ویژگی ابزار معنوی، تداعی کننده یک هوشمندی در آنهاست که ابزارهای مادی از آن تهی میباشند.
به همین دلیل، مراد از ایمان و اعتقاد شخصِ استفاده کننده از حرزی مانند حرز امام جواد، آن است که فرد استفاده کننده، در زمره مؤمنین باشد -و ایمان در اینجا به معنای وسیع و فراگیر آن باشد-
طبیعتا کسی که مؤمن به معنای عام و فراگیرش باشد در این مورد خاص -اثرگذاری این حرز- نیز مؤمن خواهد بود؛ زیرا لازمه ایمان در گسترهای وسیعتر، ایمان داشتن در گستره و واحد کوچکتر است -چون ایمان در این مورد خاص زیرمجموعهی ایمان عام و فراگیر است-.
به تعبیر دیگر کسی که ایمان به خدا داشته باشد ایمان به قول فرستادگان او نیز خواهد داشت در نتیجه ایمان به کارکرد حرزی که از سوی این فرستادگان مطرح شده است نیز خواهد داشت.
سلام
در مورد اثر حرز امام جواد(ع) گفته شده که اثرش نسبت مستقیم با ایمان و اعتقاد فرد استفاده کننده دارد.
حالا این پرسش پیش میاد که چطور در امور مادی مانند استفاده از دارو این چنین نیست که اثرش بستگی به ایمان و اعتقاد فرد داشته باشد
دارو را هر کس با هر مسلکی که داشته باشد اثر میکند ولی در امور غیر مادی می فرمایید که چنین نیست.
به نظر میرسد که در امور غیر مادی این تلقین ماست که به آن حرز اثر میدهد که اگر واقعا از خودش دارای اثر باشد باید به هرشخصی با هر مرامی اثر کند.
لطفا ارشاد فرمایید
ممنون
با سلام
حرزها یک دعا و پناه خواستن از خداوند در برابر انواع شرور و اشرار و.. میباشد. وقتی به خداوند اعتقاد نداشته باشیم چطور دعایمان باید مستجاب شود؟! حرز هم یک دعای نوشتنی است که حمل میشود ولی باز همان دعاست!
در دعای خواندنی میگوییم : اللهم اعذنی من شر ما خلق
و در حرز هم مینویسیم : اللهم اعذنی من شر ما خلق
در هر دو از خداوند پناه خواسته ایم.
همه حرزهای معصومین علیهم السلام اینگونه اند و نمیشه مثلا این حرز رو به یک مسیحی داد تا حفظ شود.
f]پرسش: در مورد اثر حرز امام جواد(ع) گفته شده که اثربخشیاش نسبت مستقیم با ایمان و اعتقاد فرد استفاده کننده از آن دارد. حالا این پرسش مطرح است که چطور در امور مادی مانند استفاده از دارو این چنین نیست که اثرش بستگی به ایمان و اعتقاد فرد داشته باشد. دارو در هر کس با هر مسلکی که باشد اثر میکند ولی در امور غیر مادی مثل حرز این چنین نیست. آیا میتوان از این وابستگی در عوامل غیر مادی این نتیجه را گرفت که در امور غیر مادی این تلقین ماست که به آن عامل اثر میبخشد؛ زیرا اگر واقعا از خودش دارای اثر میبود باید در هرشخصی با هر مرامی اثر میکرد؟ [/] پاسخ: محتوای اَحراز –جمع حرز- چیزی جز دعا و درخواست پناه از خداوند در مقابل اشرار نیست فردی که به خداوند ایمان و اعتقاد ندارد درخواست استجابت از چه کسی را دارد؟! پس اولاً، حقیقت و ماهیت حرز –یا همان عوامل معنوی- با حقیقت عوامل مادی متفاوت است؛ در حرز، اگر ایمان و اعتقاد را حذف کنیم چیزی از آن عامل معنوی باقی نمانده است! ثانیاً، اگر چه اعتقاد و ایمان، شرط تحقق حرز هست ولی تأثیرگذاری آن به دست خداست. چه بسا اثربخشی حرز مورد مشیت و خواست خدا نباشد در این صورت، حتی با وجود ایمان و اعتقاد نیز مطلوب حاصل نخواهد شد. از این رو، حتی اگر اعتقاد و ایمان را به معنای تلقین معنا کنیم، اینچنین نیست که تلقین، عاملِ اصلیِ تأثیرگذاری باشد؛ به تعبیر دیگر، از آنجا که مراد از تلقین، همان نیت و انگیزه فرد است باید گفت این نیت -همان تلقین در تعبیر شما- اگر چه سهمی از تأثیرگذاری را به خود اختصاص داده است ولی تنها به عنوان جزئی از این عامل معنوی به حساب میآید؛ نه همه آن. به عبارت دیگر، تلقین، کل ماهیتِ این عامل معنوی را تشکیل نداده است تا گفته شود حرز، حقیقتی جز تلقین ندارد. ثالثاً، پیش فرض کسی که از حرز استفاده میکند این است که خداوندی هست و این خداوند دارای نیروهای برتری است که میتوان در حصار این نیروها از گزند حوادث و شرّ اشرار مصون ماند. پس کسی که چنین پیشفرضی را ندارد نمیتواند از چنین عاملی برای نگهداری خویش استفاده کند. در اصل، متعلق ایمان و اعتقاد، خود حرز از آن جهت که حرز است، نیست؛ بلکه ایمان نسبت به مرحلهای پیشتر از آن که همان اتکا به خداوند و نیروهای اوست میباشد. از این منظر، به کارگیری اسباب مادی نیز ایمان خاص به خود را میطلبد؛ مثلاً کسی که دزدگیری برای خانهاش نصب میکند و زندگیاش را به امید این دزدگیر رها میکند او نیز به کارکرد این ابزار مادی ایمان دارد. و الا اگر پیشفرض این فرد از دزدگیر این باشد که این دزدگیر گاهی اوقات به هنگام ورود سارق به منزل فعال نمیشود، هیچ گاه اقدام به نصب آن نمیکرد. پس متمسک به ابزارهای مادی نیز به نوعی نسبت به کارکرد ابزار خود ایمان دارد و الا از آن استفاده نمیکرد. منتهی ایمان به هر چیز از جنس خودش و به حسب آن ابزار است. سخن دیگر آن که حتی میتوان گفت نه تنها نفع بردن از حرز، منوط به ایمان است؛ بلکه در شرایط فقدان ایمان، شخص استفاده کننده از آن، متضرر نیز خواهد شد. و این نقطه قوت عوامل معنوی نسبت به عوامل مادی خواهد بود. غالبا «عوامل مادی» مورد سوء استفاده انسانهای شرور و پلید قرار میگیرند و به جای آن که گرهای از آلام بشریت باز کنند موجب تشدید آنها میگردند در حالی که عوامل معنوی هنگامی که در خدمت انسانهای غیر صالح قرار بگیرند، نه تنها نفعی برای آنان به دنبال نخواهد داشت؛ بلکه از جانب آن عوامل، متضرر نیز خواهند شد. دلیل قرآنی این مطلب این فرموده خداوند است که: «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین؛ و لا یزید الظالمین إلا خسارا»؛ (۱) ترجمه: و ما آنچه از قرآن میفرستیم شفا و رحمت برای مؤمنان است و ظالمان را به جز زیان و شقاوت نخواهد افزود. این ویژگیِ عواملِ معنوی، تداعی کننده یک هوشمندی در آنهاست که ابزارهای مادی از آن تهی میباشند. به همین دلیل، مراد از ایمان و اعتقاد شخصِ استفاده کننده از حرز آن است که فرد استفاده کننده، در زمره مؤمنین باشد -و ایمان در اینجا به معنای وسیع و فراگیر آن است-. طبیعتاً کسی که مؤمن به معنای عام و فراگیر آن باشد در این مورد خاص -اثرگذاری این حرز- نیز مؤمن خواهد بود؛ زیرا لازمه ایمان در گسترهای وسیعتر، ایمان داشتن در گستره و واحد کوچکتر است -چون ایمان در این مورد خاص زیرمجموعهی ایمان عام و فراگیر است-. به تعبیر دیگر کسی که ایمان به خدا داشته باشد ایمان به قول فرستادگان او نیز خواهد داشت در نتیجه ایمان به کارکرد حرزی که از سوی این فرستادگان مطرح شده است نیز خواهد داشت. نتیجه: از «ایمان به خدا و قدرتهای او» به عنوان شرط استفاده از حرز که مفادی جز پناه بردن به خدا و نیروهای او ندارد، نمیتوان با عنوان «تلقین» یاد کرد؛ بعلاوه، خواست و اراده خدا نیز در تأثیرگذاری این احراز دخیل خواهد بود و چه بسا ایمان به خدا از سوی فرد استفاده کننده مهیا باشد ولی اراده و مشیت خدا بر حفظ چنین فردی از حوادث ناگوار تعلق نگرفته باشد. پس حتی اگر ایمان به خدا و نیروهای او را با نام «تلقین» تعبیر کنیم نمیتوان گفت همه کارکرد این گونه اَحراز در تلقین خلاصه میشود. [/] پینوشت ۱. اسراء: ۸۲.