جمع بندی نیاز چیست و چرا خدا بی نیاز است؟

تب‌های اولیه

52 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

پرسش: آیا استدلال زیر صحیح است؟
ممکن الوجود موجودی است که ناقص که کمالی را ندارد. محدود بودن نوعی نیازمندی است. خداوند محدود به نداشتن یک سری امور است(امور سلبی و نقص و عیب). نداشتن، محدودیت است. خداوند هم نیازمند است.
بنابراین یا محدودیت و فقر وجودی ملاک نشانه ممکن الوجود بودن نیست. یا خداوند هم ممکن الوجود است.

برای پاسخ به این سوال ابتدا لازم است به دو نکته توجه شود.
نخست. نیاز و نیازمندی چیست؟نیازمندی نشانه چیست؟
دوم.محدودیت چیست؟

مطلب نخست. نیازمندی چیست و نشانه چیست؟
همانطور که گفته شد، نیازمندی و نیاز، حالتی نفسانی است.
این حالت وقتی ایجاد میشود که شخص در خودش نقص و محدودیتی مشاهده میکند. بنابراین منشأ دیدن این حالت، نقص یا محدودیتی است که شخص در خودش میبیند. شخص نقص را در خودش میبیند، و در نتیجه دیدن این نقص، به دنبال رفع آنها بر می آید.

مطلب دوم. محدودیت چیست؟
محدودیت عبارت است از نداشتن و نقص. نقص نیز امری است عدمی و بدان معناست که موجودی، در یک امر وجودی محدودیتی داشته باشد.
اما اگر این نداشتن، نسبت به یک امر غیر وجودی بود تکلیف چیست؟ آیا در آنجا هم میتوان چنین موجودی را محدود و ناقص دانست؟
باتوجه به اینکه آنچه جهان خارج را پر کرده است، وجود است و عدم هیچ بهره ای در عالم خارج وواقع ندارد، بنابراین نقص به واسطه نداشتن یک امر وجودی یا کم داشتن ان است. نشانه نقص و محدودیت نیز ترکیب است. یعنی موجود نیازمند حتما مرکب نیز هست. حال به هر نحوی از ترکیب که بتوان تصور کرد.

بنابراین، به عکس نقیض مشخص میشود موجودی که وجود محض و بسیط محض است و هیچگونه ترکیب در آن راه ندارد، محدود نیست. به عبارت دیگر، این حالت(نداشتن ضعف و عیب) خودش کمال است نه نقص. پس این حالت را نمیتوان محدودیت وجود دانست. چنانکه فردی که پول بی نهایت دارد(برفرض)، محدود به داشتن مقداری مشخص از پول نیست. پول و سرمایه او غیر محدود است. اینکه بگوییم این فرد محدود به نداشتن "فقر مالی" است تعبیری مسامحی و ناصحیح است.

بر اساس این نکات مشخص میشود که در استدلال مطرح شده در سوال مقدمه سوم باطل است.
چرا که نداشتن نقص، محدودیت نیست.
به همین جهت، نتیجه گیری نیز اشتباه است.

موضوع قفل شده است