جمع بندی هدایت الهی
تبهای اولیه
مدتی هست که سئوالی ذهنم رو مشغول کرده راجع به "هدایت الهی" ای که در قرآن اومده...تا این که اخیرا در تقویم شمیم یار هم تقریبا اشاره ای به این موضوع شده بود: "وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا[1]؛ و كسى كه از خدا پروا كند براى او راه خروجى (از مشكلات) قرار مى دهد و او را از راهى كه گمان نمى برد روزى مى دهد و كسى كه بر خدا توكل نمايد او برايش كافى است مسلّما خداوند رساننده فرمان و تحقق بخشنده اراده خويش است همانا خداوند براى هر چيزى (از اجزاء عالم هستى از نظر ماهيت و كمّ و كيف و آثار وجودى و مدت بقا) اندازه اى قرار داده است." سئوال من این هست که هدایت الهی ای که در قرآن به آن اشاره شده و گفته شده که کسی رو که خدایت هدایت کند، هدایت یافته ی واقعی هست، (یا کسی گمراه نتواند کرد، البته دقیق خاطرم نیست) شامل چه کسانی میشه؟ چه کارهایی باید انجام داد تا شایسته دریافت این هدایت بود؟ پروا و تقوای الهی؟ و در مورد خود این نوع هدایت بیشتر توضیح بفرمایید لطفا...
پرسش:
«وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا» (طلاق آیه 2و3)؛ هدایت الهییی که در قرآن به آن اشاره شده و گفته شده که کسی را که خدایت هدایت کند، هدایت یافته واقعی هست، شامل چه کسانی میشود؟ چه کارهایی باید انجام داد تا شایسته دریافت این هدایت بود؟ پروا و تقوای الهی.؟
پاسخ:
پر واضح است که دنیا دار امتحان، ابتلا، رنج و محنت است.
خدای متعال انسان را با اراده و شعور آفرید تا از قابلیتهای شگرف آن بهره برد. ادای تکالیف الهی گر چه بدون تحمل رنج ممکن نیست، اما موجب تقرب به خدای متعال و شکوفایی استعداد انسان و رسیدنش به کمال میشود.
بشر نیازمند به هدایت است. او اگر چه نیک و بد امور شخصی و اجتماعی را به طور ذاتی تشخیص میدهد، اما هنگام ادای تکلیف محتاج تعلیم و هدایت واقعی است. هدایتی غیبی که تا مقصد او را همراهی کند.
خدای متعال فرمود: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا»؛ ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا شود) يا ناسپاس!(1)
با این آیه شریفه، تکلیف هدایت بشر کاملا معلوم می شود. هدایت به واسطه رسول باطنی و رسول ظاهری.
فطرت، رسول باطنی بشر است و پیامبران، رسولان ظاهری که برای تعلیم بندگی و تکمیل عقول بشر و نیز برای نشان دادن راه از بیراه مبعوث شدند.
مفسرین نوشتهاند: هدايتى كه خود نوعى اعلام از ناحيه خداى متعال و علامتگذارى بر سر راه بشريت است، دو قسم است:
قسم اول هدايت فطرى است و آن عبارت از اين است كه بشر را به نوعى خلقت آفريده، و هستیاش را به الهامى مجهز كرده كه با آن الهام اعتقاد حق و عمل صالح را تشخيص مىدهد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» و از اين آيه شريفه وسيعتر و عمومىتر آيه زير است كه مىفرمايد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ» و فطرت خداى را حاكم بر تمامى خلائق مىداند، نه تنها بر انسان.
قسم دوم هدايت كلامى و زبانى است: كه از طريق دعوت انجام مىشود، يعنى خداى متعال انبيائى را مبعوث، و رسلی را ارسال، و كتبى را انزال، و شرايعى را تشريع مىكند، و به اين وسيله پيش پاى بشر را در زندگیاش روشن، و سعادت و شقاوتش را بيان مىكند، و اين دعوت به طور مدام در بين بشر جريان داشته، و به وسيله دعوت فطرت تأييد مىشده، هم چنان كه فرمود: «رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ»(2)
_ چگونه میتوان در مسیر هدایت واقعی قرار گرفت؟
باید گفت: البته کسی که بخواهد به هدایت واقعی برسد، میبایست به تکلیفش عمل کند. تکلیفی که انجامش سنگین و دشوار، اما نتیجهاش پر بها است. انجام واجبات و ترک محرمات، تنها راه نجات و رسیدن به هدایت است.
این سخن قرآن است که فرمود: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنين»؛ و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راههاى خود، هدايتشان خواهيم كرد و خداوند با نيكوكاران است.(3)
نوشتهاند: راه خدا گر چه مشكلات فراوان دارد، مشكل از نظر شناخت حق، مشكل از نظر وسوسههاى شياطين جن و انس، مشكل از نظر مخالفت دشمنان سرسخت و بىرحم، و مشكل از نظر لغزشهاى احتمالى اما در اينجا يک حقيقت است كه به شما در برابر اين مشكلات نيرو و اطمينان مىدهد و حمايت مىكند و آن اين كه: «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»؛ كسانى كه در راه ما جهاد كنند، ما آنها را به طرق خويش هدايت مىكنيم، و خداوند با نيكوكاران است.(4)
و در جای دیگر فرمود: «مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدي وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ»؛ آن كس را كه خدا هدايت كند، هدايت يافته (واقعى) اوست.(5)
و باز فرمود: «مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَهُ وَ يَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»؛ هر كس را خداوند (به جرم اعمال زشتش) گمراه سازد، هدايت كنندهاى ندارد و آنها را در طغيان و سركشىشان رها مىسازد، تا سرگردان شوند.(6)
اين گونه تعبيرها درباره همه كافران و گنهكاران نيست. بلكه مخصوص به گروهى است كه آنچنان در برابر حقايق، لجوج و متعصب و معاند هستند كه گويى پرده بر چشم و گوش و قلبشان افتاده، پردههاى تاريكى كه نتيجه اعمال خود آنها است، و منظور از «اضلال الهى» نيز همين است.(7)
بندگانی که به تکالیف شان عمل میکنند آنها هدایت شدگان واقعیاند.
و اما پاسخ پرسش شما اگر چه در ابتدای پاسخ بیان شد. ولی آیهای که به آن اشاره کردید توجه اصلیاش به امور معیشتی و زندگی انسان و گذر از رنج های روزگار است. زیرا در ادامه آیه آمده است که خدا روزی رسان انسانهای باتقوا است. رزقی که حسابش نمیکرده به دستش میرسد. با این حال کاملا واضح است حتی اگر به ترجمه آیه توجه کنید، خواهید یافت کسی که تقوای الهی پیشه کند، علاوه بر این که از نظر معنوی هدایت خواهد شد، از نظر مادی نیز مشکلاتش بر طرف و زندگیاش تأمین خواهد شد. پس تنها راه هدایت و نجات، در گروه تقوای الهی است.
نوشتهاند: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ ...» مىفرمايد: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ» و هر كس از محرمات الهى به خاطر خدا و ترس از او بپرهيزد، و حدود او را نشكند، و حرمت شرايعش را هتك ننموده، به آن عمل كند «يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» خداى تعالى برايش راه نجاتى از تنگناى مشكلات زندگى فراهم مىكند، چون شريعت او فطرى است، و خداى تعالى بشر را به وسيله آن شرايع به چيزى دعوت مىكند كه فطرت خود او اقتضاى آن را دارد، و حاجت فطرتش را بر مىآورد، و سعادت دنيايى و آخرتش را تامين مىكند، و از همسر و مال و هر چيز ديگرى كه مايه خوشى زندگى او و پاكى حياتش باشد، از راهى كه خود او احتمالش را هم ندهد و توقعش را نداشته باشد، روزى مىفرمايد. پس مؤمن اين ترس را به خود راه ندهد كه اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم بشمارد و به اين جهت از آن محرمات كام نگيرد، خوشى زندگیاش تامين نشود، و به تنگى معيشت دچار شود، نه، اين طور نيست، براى اين كه رزق از ناحيه خداى تعالى ضمانت شده و خدا قادر است كه از عهده ضمانت خود بر آيد.(8)
_________
(1) انسان/ 3.
(2) طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، سید محمد حسین، قم، انتشارات اسلامی، سال 1374 ش، چاپ پنجم، ج 20، ص 197.
(3) عنکبوت/ 69.
(4) مکارم ، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، سال 1374 ش، چاپ اول، ج 16، ص 349.
(5) اعراف/ 178.
(6)همان/ 186.
(7) مکارم ، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، سال 1374 ش، چاپ اول، ج 7، ص 39.
(8) ترجمه تفسیر الميزان، موسوی همدانی، سید محمد حسین، ج 19، ص 527.