هشدار درباره یک معضل مهم اجتماعی: شیطان پرستی
تبهای اولیه
در حالي که بعضي متوليان فرهنگ و هنر دست روي دست گذاشته و بودجه هاي ملي را صرف برگزاري اين همايش و آن کنفرانس مي کنند تا حرفها و شعارهاي رنگارنگ در سطور کاغذي گزارش کارها به تصوير کشيده شود و همراه با تشويق حضار از بلندگوهاي سخنراني به گوش رسد ، دشمنان اين مرز و بوم پا را از برگزاري همايش، کنفرانس و گردهماييهاي يکبار مصرف فراتر گذاشته و در دايره عمل از هر روزنهاي براي نفوذ به فکر و روح اقشار مختلف جامعه به ويژه قشر جوان و نوجوان استفاده مي کنند. امروز برخلاف تصور عدهاي که جنگ و دشمني را تنها در آمدن توپ و تانک به مرزها و درگيري مسلحانه خلاصه مي کنند، جنگ و رويارويي قدرتها از زمين و هوا به مرزهاي انديشه کشيده شده است و ابرقدرت هاي جهان از راههاي گوناگون مي کوشند تا هويت، انديشه و باور حاکم بر افراد يک جامعه را عليه دين، مذهب و مليت آن کشور تحريک کنند و از آب گل آلود براي خود ماهيهاي فربه بگيرند.
مسلماً جامعهاي که ساکنان آن نسبت به هنجارها و قوانين آن جامعه تعصب خاصي نداشته باشند، هنگام خطر نيز واکنش لازم را براي نجات آن از خود بروز نمي دهند که اين يعني تسليم در برابر دشمن، بدون جنگ و خونريزي!
تلاش براي دوري جوانان از مذهب و انديشههاي ناب اسلام، سوق دادن مردم به طرح سئوالاتي درباره آفرينش و فلسفه وجودي جهان ، خشن جلوه دادن اسلام و تبليغ مذاهب ديگر در کانالهاي فارسي زبان غرب، سوء استفاده از مشکلات اجتماعي نظير بيکاري، گراني، تورم، مسائل ازدواج و... منتسب کردن آنها به حکومت ديني در کشور، ساختن حباب کاغذي از جامعه بدون قيد و بند با طرح موضوعات موهوم و ... از جمله انديشه هايي است که امروز در قالب « فرقه هاي انحرافي و مکاتب الحادي» به آحاد مختلف جامعه عرضه مي شود.
اين موضوعات قبل از آنکه زنگ خطري را به صورت جدي براي مسئولان به صدا در آورد تعداد قابل توجهي را به سمت خود کشانده است تا شايد جوانان و نوجوانان رشيد اين کشور با چشماني بسته و ذهني گنگ در صف فريب خوردگان اهريمن بايستند و چه بسا در اين راه جان و مال و ناموس خود را نيز از دست بدهند.
در اين بين شهر کرج و به خصوص شهرهاي اقماري آن از وجود چنين خطري مصون نيست و هر از گاهي از گوشه و اطراف خبر دستگيري و متلاشي شدن برخي باندها که در راستاي رشد و گسترش فرقه هاي انحرافي و مکاتب الحادي فعاليت مي کنند به گوش مي رسد که البته آهنگ اقدامات پيشگيرانه با رشد اين فرقه ها همخواني ندارد.
زماني که دو سال قبل فرمانده وقت انتظامي استان تهران از دستگيري دهها عضو يک گروه شيطان پرست در کنسرتي که در باغهاي اطراف شهر کرج برگزار شده بود خبر داد،مسئولان و شهروندان آگاه شدند که خطر گرايش جوانان و نوجوانان به فرقه هاي انحرافي و عرفانهاي نوظهور از مرحله تهديد گذشته و برخي با جسارت تمام، جشنها و مراسم شيطاني خود را با سر و صداي زياد برگزار مي کنند که دستگيري دهها نفر از آنان در يک جشن مختلط تنها نمونه اي از آن است.
همچنين علاوه بر ماهواره ها و سايتهاي اينترنتي انتشار کتب متعددي نيز براي ترويج اين جريان در داخل کشور عامل رواج اين فرقه ها شده است.
جريان شيطان پرستي در غرب با ابزار موسيقي اعلام موجوديت کرد و روابط نامشروع، موسيقي متال، رفتارهاي ساحرانه و اعمال و مناسک خاص ماورايي و جادوگري از ويژگيهاي اين جريان است.
حجت الاسلام مسعودي با بيان اينکه بايد مانع از جذب جوانان به عقايد انحرافي شويم اظهار داشت: به روز بودن جريان شناسي فرقه هاي انحرافي از مشکلات سازمان تبليغات اسلامي مي کاهد زيرا باعث مي شود به صورت ملموس تر و دقيقتري با عقايد اين فرقه ها آشنا شويم و در پاسخ به شبهات مطرح شده به صورت مطلوبتري عمل کنيم.
مسعودي ادامه داد: بسياري از فرقه هاي يادشده نياز جوانان و نوجوانان به مذهب را نشانه مي روند و از اين طريق تلاش مي کنند عقايد خود را ترويج دهند در حالي که اگر شناخت خود را نسبت به عقايد يادشده به روز کنيم مي توانيم با گسترش فرهنگ ناب اسلامي در ميان نوجوانان و جوانان مانع از جذب آنها به عقايد انحرافي شويم.
وي بيان کرد: تعداد فرقه هاي انحرافي در جهان افزايش يافته که اين امر مسئوليت ما را در قبال شناخت اين فرقه ها و جلوگيري از گرايش جوانان و نوجوانان به آنها افزايش مي دهد.
رسانه ها شيطان پرستي را ريشه کن کنند
حجت الاسلام پور مظاهري عضو شوراي شهر کرج نيز در گفتگو با مهر از رسانه هاي جمعي و گروهي خواست تا با افزايش آگاهيهاي مردم در زمينه بنياد سست گروههاي همسو با شيطان آنان را از انگيزه هاي شوم گردانندگان اصلي اين فرقه ها مطلع سازند.
وي اظهار داشت: آگاهي رساني به نسل جوان و آموزش آنها درباره سرانجام شوم اين حرکت ضد فرهنگي از طريق رسانه ها مي تواند از گسترش حرکت آنها جلوگيري کرده و در صورت تداوم آنها را ريشه کن کند.
رئيس کميسون فرهنگي اجتماعي شوراي شهر کرج گفت: با توجه به گسترش روزافزون فعاليتهاي گروههاي شيطان پرست در منطقه کشورهاي اسلامي به ويژه ايران خطر اين گروهها از نظر فرهنگي و اخلاقي به مرحله بحران رسيده است و متوليان فرهنگ و هنر بايد با دقت بيشتري براي ريشه کن نمودن آنان اقدام کنند.
اين کارشناس آگاه مسائل اجتماعي تاکيد کرد: شيطان پرستان استفاده از مواد مخدر روانگردان و آزادي بي بند و باري جنسي را جزو مراسم هفتگي خود قرار داده و با توجه به اينکه شيطان را مظهر مقاومت در برابر آدم قلمداد مي کنند مخالف هر صفت انساني بوده و اخلاق و امور اخلاقي را بر خلاف باورهاي خود مي دانند.
وي در مورد راههاي جلوگيري از فعاليت گروههاي شيطان پرستي افزود: آگاهي رساني به نسل جوان و آموزش آنها درباره سرانجام شوم اين حرکت ضد فرهنگي از طريق رسانه ها بويژه تلويزيون و مقابله قانوني با مبلغان و سرگروههاي اين تفکر شيطاني در کوتاه مدت مي تواند از گسترش حرکت آنها جلوگيري کرده و در صورت تداوم آنها را ريشه کن کنند.
سلام
به نظر من شیطان پرست وجود نداره این نوعی دروغ به خود است من چند نمونه با این افراد برخورد داشتم انها هرگز واقعا منکر وجود خدا نیستند پس نمیتوانند شیطان پرست باشند منتها این فرقه هم مثل 1000 نوع فرقه دیگر چون یه سری لذت ها و ازادی ها ر وداره طرفدار هم داره
سلامبه نظر من شیطان پرست وجود نداره این نوعی دروغ به خود است من چند نمونه با این افراد برخورد داشتم انها هرگز واقعا منکر وجود خدا نیستند پس نمیتوانند شیطان پرست باشند منتها این فرقه هم مثل 1000 نوع فرقه دیگر چون یه سری لذت ها و ازادی ها ر وداره طرفدار هم داره
به نام خدا
سلام ؛ شیطان پرستان افکار ماتریالیستی دارند پس نمی توانند به خدا ایمان داشته باشند، شاید کسی که شما باهاش صحبت کردی در گفته هاش صادق نبوده .شاید هم فقط از ظاهر شیطان پرستان مثل لباس و مدل مو و انگشتر و ..... تقلید می کرده است و معتقد به افکار آنها نبوده.
در این فضای ایجاد شده گام به گام می رویم تا ابعاد این آیین نوظهور را بررسی کنیم و اینک "راز پرستش شیطان"؟؟؟
قدرتي كه بشر امروز با شيطانپرستي به دنبال آن است با اقتدار معنوي تفاوت دارد، قدرت شيطانپرستي، قدرت زودگذري است كه در فضاهاي مختلف نميتواند خودش را در بالاترين جايگاه قرار دهد اما اقتدار معنوي به واسطه پشتوانه و جايگاهي كه نسبت به خداوند عالم و نسبت به وحي الهي دارد، هميشه در بالاترين موقعيت ميايستد.
نور خداوند هميشه - حتي اگر مشركان نخواهند- انتشار مييابد. رسولان الهي آمدهاند تا نور و شفقت الهي را گسترش بدهند. علت اينكه چرا انسانها در دوران مدرن دنبالهرو شيطان ميشوند و شيطان پرستي را ملجا خود قرار ميدهند،دلايل مختلفي دارد، بخشي از آن تحليل رواني دارد و بخش ديگري نيز تحليل ديني و جامعه شناختي است. انسانهايي كه از درون، افسار گسيخته هستند و به آرامش دروني و آسايش بيروني دست نيافتهاند به دنبال ملجا و جايگاهي براي جبران افسار گسيختگي شان هستند، شيطان پرستي بهترين ملجا و پناه براي اين افراد است.
در شيطان پرستي همه چيز مُجاز است، در اين آيين سياه، هر نوع لباس و پوشاك و هر نوع خوراكي مجاز است و هر نوع رفتار و ادبياتي بدون محدوديت و بدون هيچ ساختار مشخصي آزاد است.
انسان افسار گسيختهاي كه از محدوديت فراري است و مسئوليت اعمال خود را به هيچ عنوان نميپذيرد، بهترين ملجا و پناهش شيطان پرستي است. شيطاني كه از عالم تاريكي و عمق بدي و پلشتي، ندا ميدهد كه آزادي مطلق و هر آنچه كه مي خواهيد نزد من است. به سوي من بياييد بدون هيچ محدوديتي. شيطان با شيپور انكار خودش بسياري از انسانهاي برون جسته از فضاي وحداني را به سمت خود ميكشد و موجب ميشود تا شاخهاي در دين پژوهي تحت عنوان «شيطانپرستي» بوجود بيايد يا به بيان دقيقتر كليساي شيطان شكل بگيرد. هر چند در نگاه ديني، شيطان ناديده انگاشته ميشود.
در نگاه جامعه شناختي، پيروان شيطان افرادي هستند كه ادعاهاي خاصي دارند و تصور ميكنند، راه نجات را يافتهاند و ميخواهند آن را به بشر ارائه دهند.
غافل از آنکه به مسیری تاریک گام نهاده اند که تا قهقراء ذلت و ضلالت و بدبختی و هلاکت سفوط نموده اند.
منبع: به نقل از پایگاه تابناک، گفتگو با حجةالاسلام ادبی، با کمی اضافات.
ادامه دارد ...
70 فرقه شيطانپرستي دركمين جوانانشلوارهاي گشاد، لباسهاي رنگي جلف، انگشترهاي خاص تيغ دار، دستبندهاي عجيب، گردنبندهاي اسکلتي با موهاي بلند يا سر طاس، نشانههاي ويژه گروههاي همسو با شيطان پرستي است که حضور افرادي با چنين ظاهري در شهر کرج هر چند انگشت شمار اما هشدار دهنده است.
در حالي که بعضي متوليان فرهنگ و هنر دست روي دست گذاشته و بودجه هاي ملي را صرف برگزاري اين همايش و آن کنفرانس مي کنند تا حرفها و شعارهاي رنگارنگ در سطور کاغذي گزارش کارها به تصوير کشيده شود و همراه با تشويق حضار از بلندگوهاي سخنراني به گوش رسد ، دشمنان اين مرز و بوم پا را از برگزاري همايش، کنفرانس و گردهماييهاي يکبار مصرف فراتر گذاشته و در دايره عمل از هر روزنهاي براي نفوذ به فکر و روح اقشار مختلف جامعه به ويژه قشر جوان و نوجوان استفاده مي کنند. امروز برخلاف تصور عدهاي که جنگ و دشمني را تنها در آمدن توپ و تانک به مرزها و درگيري مسلحانه خلاصه مي کنند، جنگ و رويارويي قدرتها از زمين و هوا به مرزهاي انديشه کشيده شده است و ابرقدرت هاي جهان از راههاي گوناگون مي کوشند تا هويت، انديشه و باور حاکم بر افراد يک جامعه را عليه دين، مذهب و مليت آن کشور تحريک کنند و از آب گل آلود براي خود ماهيهاي فربه بگيرند.
مسلماً جامعهاي که ساکنان آن نسبت به هنجارها و قوانين آن جامعه تعصب خاصي نداشته باشند، هنگام خطر نيز واکنش لازم را براي نجات آن از خود بروز نمي دهند که اين يعني تسليم در برابر دشمن، بدون جنگ و خونريزي!
یک پرسش خیلی ساده :
به نظر شما کسی که به ارتکاب معاصی و نواهی الهی می پردازد ، فساد می کند ، رباخوار است ، حق و ناحق می کند ، مردم را ناراضی می کند ، و ... بیشتر شیطان را می پرستد ... یا آن کسی که حتی نمی داند آن چه به گردن اش آویخته چه معنایی دارد و فقط از شیطان پرستی در حد یک مدل لباس و آرایش مو یاد گرفته است ؟ قدری جدی تر بیندیشیم ....
به نام خداسلام ؛ شیطان پرستان افکار ماتریالیستی دارند پس نمی توانند به خدا ایمان داشته باشند، شاید کسی که شما باهاش صحبت کردی در گفته هاش صادق نبوده .شاید هم فقط از ظاهر شیطان پرستان مثل لباس و مدل مو و انگشتر و ..... تقلید می کرده است و معتقد به افکار آنها نبوده.
سلام مشکل همینه که متاسفانه پسروان این فرقه در ایران اکثرا فقط تقلید میکنند و اصلا نمیدانند بنیانگذار این فرقه کیه افکارش چیه هدفش چیه خط و مش مکتبش چیه اینکه درد داره جهالت در جهالت
سلام
به نظر من شیطان پرست وجود نداره این نوعی دروغ به خود است من چند نمونه با این افراد برخورد داشتم انها هرگز واقعا منکر وجود خدا نیستند پس نمیتوانند شیطان پرست باشند منتها این فرقه هم مثل 1000 نوع فرقه دیگر چون یه سری لذت ها و ازادی ها ر وداره طرفدار هم داره
با سلام
براي اين آيين دروغين ، دستهبنديهايي وجود دارد، كه اغلب به دو دسته شيطان پرستان فلسفي و ديني تقسيم ميشوند:
1. شيطان پرستي فلسفي، مبادي زندگي وحداني و عدالت الهي را در كائنات زير سوال ميبرد، خداوند را به عنوان قدرت وجود كائنات ميپذيرد، اما علم و حيات و قدرت مطلق خداوند و آخرت را نميپذيرد. به طور استعاري ميتوان گفت كه دستان خداوند را فرو ميبندد. اين نوع از شيطانپرستي سعي ميكند كه حضور خداوند را در زندگي انسان كم كند.
2. در شيطان پرستي ديني، خدا به محاق ميرود و شيطان در جايگاه خدا مينشيند. نمادهاي تخيلي-وهمي همراه با بت پرستي جديد كه در قالبهاي پوشاك، رفتار، ادبيات و نوع خاصي از آرايش است.
مطلقا نميتوان اذعان كرد كه شيطان پرستان به معناي فلسفي شيطان پرستي رسيدهاند، اما نميتوان انكار كرد كه اين افراد ممكن است به شيطان پرستي ديني هم برسند. برخي افراد هم بواسطه متفاوت بودن شيطان پرستي را ميپذيرند.
به هر حال نقطه آغاز گرايش به شيطان، متفاوت است. خطر و پليدي شيطان پرستي ديني به مراتب شديدتر و جديتر از شيطانپرستي فلسفي است. شيطان پرستي ديني، بر زندگي و روان فرد تاثيراتي را ميگذارد كه باعث اغتشاشاتي در اجتماع و از بين رفتن نهاد خانواده، نابودي امنيت فردي و در نهايت به مسائلي چون خودكشي و استفاده از مواد مخدر و داروهاي روانگردان ختم ميشود.
از آنجائیکه شیطان پرستی هنوز در سطح وسیع و عمیق در ایران جای خود را باز نکرده، پیروان شعارین و نمادین اندک آن، به آن سطح از اعتقاد نرسیده اند که خدا را انکار کنند و یا شیطان را همردیف و برابر با خدا بدانند.
و اگر هم احیاناً به چنین اعتقادی رسیده باشند از سر احتیاط و ترس از عواقب آن، بدلیل غلبۀ اعتقادات توحیدی و دین مدارانه و حاکمیت ارزشها در ایران، از علنی کردن و اظهار آن در جامعه پرهیز می کنند.
منبع: به نقل از پایگاه تابناک، گفتگو با حجةالاسلام ادبی، با کمی اضافات.
ادامه دارد ...
به نظر شما کسی که به ارتکاب معاصی و نواهی الهی می پردازد ، فساد می کند ، رباخوار است ، حق و ناحق می کند ، مردم را ناراضی می کند ، و ... بیشتر شیطان را می پرستد ... یا آن کسی که حتی نمی داند آن چه به گردن اش آویخته چه معنایی دارد و فقط از شیطان پرستی در حد یک مدل لباس و آرایش مو یاد گرفته است ؟ قدری جدی تر بیندیشیم ....یک پرسش خیلی ساده :
با سلام
خداپرستی، عبودیت و بندگی خدا یک مکتب و اندیشه است و امروزه شیطان پرستی هم در جهان به یک اندیشه خطرناک تبدیل شده است.
آنکه به اندیشۀ توحیدی و الهی ایمان و اعتقاد یافته، از جهت عقیده به منبعی محکم و استوار تکیه داده و تنها بدلیل، جهل و نادانی و کم معرفتی و نیز پیروی از هوای نفس و شیطان ممکن است به انواع و اقسام گناهان تن دهد، اما راه توبه و بازگشت به همان منبع فیاض و بخشنده را بروی خویش بسته نمی بیند.
اما آنکه در گام اول، به نمادها و شعارهای شیطان پرستان تعلق خاطر پیدا می کند، از این مطلب غفلت دارد که گام در مسیری گذاشته که انتهای آن یک اندیشۀ ضد خدائی و ضد دینی نهفته است.
مسیری که نه تنها آزادی مطلق، بی مسئولیتی، بی تکلیفی و هر نوع رفتار ناشایست انسان را توجیه می کند، بلکه در این پیرویِ گام به گام (لا تتبعوا خطوات الشیطان) به نقطه ای می رسد که به انکار حق مطلق (خداوند هستی بخش) و همۀ حقایق موجود در عالم می انجامد و به تبعیت محض از باطل مطلق (شیطان) و تن دادن و ذلت پذیری در برابر همۀ باطل ها رضایت می دهد.
با این تفصیل، آیا اعمال و رفتار کسی که به این نقطه از بی اعتقادی برسد خطرناک تر است یا کسی که با اعتقاد سالم توحیدی، گاهی بدلیل ضعف نفس مرتکب گناه می شود؟
آیا کسیکه به فساد عقیده گرفتار شد، راهی به سوی توبه و بازگشت دارد؟ وقتی اعتقاد به باطل (شیطان) را جایگزین اعتقاد به حق (خداوند) نمود، در صورت پشیمانی به کدام منبع بر خواهد گشت، خدا یا شیطان؟
با این وجود گفتنی است: چنانکه اشاره شد؛ هم اکنون "شیطان پرستی در ایران" در حد مدگرائی و پیروی کورکورانه از ظواهر و نمادهای این مکتب نوپدید است، و شاید تقلید کورکورانه در این مقطع، یعنی مدگرائی و شعارزدگی، آنچنان خطر آفرین نباشد، البته اگر اولاً عقیدۀ اصلی به خدای هستی بخش و دیگر اعتقادات دینی محکم و استوار باشد و ثانیاً در همین سطح و گام متوقف بماند و یا به مرور بر اساس درک و شناخت صحیح، از آن تقلید کورکورانه فاصله بگیرد.
اما نباید غافل ماند که این یک سیر و جریان گام به گام است و در صورت غفلتِ عالمان، مسئولان، خانواده ها و جوانان و نیز تساهل و تسامح در برخورد روشنگرانه با این پدیدۀ خطرناک، سرانجامی نامبارک، (آنگونه که در غرب رایج است) تمام عرصه های دینی، فرهنگی و اجتماعی کشور ما را تهدید خواهد نمود.
در نتیجه؛ اگر چه پیروی از شیطان در هر صورت، خطرناک و منتج به عواقب سوئی است اما با بیانی که گذشت بین دو گروه مذکور، تفاوت اساسی وجود دارد:
- ایمان و اعتقاد سالم و الهی، در صورت تذکر و تنبه انسان و در مقاطع تلنگر و توجه، بوسیلۀ توبه، مقدمات و موجبات نجات شخص گنهکار و پیرو هوای نفس و شیطان را فراهم می کند.
- از آنسوی، ایمان و اعتقاد فاسد، انکار خدا و دین و شیطان پرستی، همۀ راه ها برای بازگشت انسان و هدایت وی را کور و مسدود می کند و انسان به جائی می رسد که با قلب و گوش و چشمش نه می فهمد، نه می شنود و نه می بیند. زیرا به مهم ترین و اساسی ترین مطالبۀ شیطان جواب مثبت داده و آن نیست مگر گرفتن ایمان و عقیده از انسان.
موفق باشید ...
با سلامخداپرستی، عبودیت و بندگی خدا یک مکتب و اندیشه است و امروزه شیطان پرستی هم در جهان به یک اندیشه خطرناک تبدیل شده است.
آنکه به اندیشۀ توحیدی و الهی ایمان و اعتقاد یافته، از جهت عقیده به منبعی محکم و استوار تکیه داده و تنها بدلیل، جهل و نادانی و کم معرفتی و نیز پیروی از هوای نفس و شیطان ممکن است به انواع و اقسام گناهان تن دهد، اما راه توبه و بازگشت به همان منبع فیاض و بخشنده را بروی خویش بسته نمی بیند.
اما آنکه در گام اول، به نمادها و شعارهای شیطان پرستان تعلق خاطر پیدا می کند، از این مطلب غفلت دارد که گام در مسیری گذاشته که انتهای آن یک اندیشۀ ضد خدائی و ضد دینی نهفته است.
مسیری که نه تنها آزادی مطلق، بی مسئولیتی، بی تکلیفی و هر نوع رفتار ناشایست انسان را توجیه می کند، بلکه در این پیرویِ گام به گام (لا تتبعوا خطوات الشیطان) به نقطه ای می رسد که به انکار حق مطلق (خداوند هستی بخش) و همۀ حقایق موجود در عالم می انجامد و به تبعیت محض از باطل مطلق (شیطان) و تن دادن و ذلت پذیری در برابر همۀ باطل ها رضایت می دهد.
با این تفصیل، آیا اعمال و رفتار کسی که به این نقطه از بی اعتقادی برسد خطرناک تر است یا کسی که با اعتقاد سالم توحیدی، گاهی بدلیل ضعف نفس مرتکب گناه می شود؟
آیا کسیکه به فساد عقیده گرفتار شد، راهی به سوی توبه و بازگشت دارد؟ وقتی اعتقاد به باطل (شیطان) را جایگزین اعتقاد به حق (خداوند) نمود، در صورت پشیمانی به کدام منبع بر خواهد گشت، خدا یا شیطان؟
با این وجود گفتنی است: چنانکه اشاره شد؛ هم اکنون "شیطان پرستی در ایران" در حد مدگرائی و پیروی کورکورانه از ظواهر و نمادهای این مکتب نوپدید است، و شاید تقلید کورکورانه در این مقطع، یعنی مدگرائی و شعارزدگی، آنچنان خطر آفرین نباشد، البته اگر اولاً عقیدۀ اصلی به خدای هستی بخش و دیگر اعتقادات دینی محکم و استوار باشد و ثانیاً در همین سطح و گام متوقف بماند و یا به مرور بر اساس درک و شناخت صحیح، از آن تقلید کورکورانه فاصله بگیرد.
اما نباید غافل ماند که این یک سیر و جریان گام به گام است و در صورت غفلتِ عالمان، مسئولان، خانواده ها و جوانان و نیز تساهل و تسامح در برخورد روشنگرانه با این پدیدۀ خطرناک، سرانجامی نامبارک، (آنگونه که در غرب رایج است) تمام عرصه های دینی، فرهنگی و اجتماعی کشور ما را تهدید خواهد نمود.
در نتیجه؛ اگر چه پیروی از شیطان در هر صورت، خطرناک و منتج به عواقب سوئی است اما با بیانی که گذشت بین دو گروه مذکور، تفاوت اساسی وجود دارد:
- ایمان و اعتقاد سالم و الهی، در صورت تذکر و تنبه انسان و در مقاطع تلنگر و توجه، بوسیلۀ توبه، مقدمات و موجبات نجات شخص گنهکار و پیرو هوای نفس و شیطان را فراهم می کند.
- از آنسوی، ایمان و اعتقاد فاسد، انکار خدا و دین و شیطان پرستی، همۀ راه ها برای بازگشت انسان و هدایت وی را کور و مسدود می کند و انسان به جائی می رسد که با قلب و گوش و چشمش نه می فهمد، نه می شنود و نه می بیند. زیرا به مهم ترین و اساسی ترین مطالبۀ شیطان جواب مثبت داده و آن نیست مگر گرفتن ایمان و عقیده از انسان.
موفق باشید ...
برادر گرامی
به مغز مطلب التفات نفرمودید .... غرض این بود که خیلی از ما مردم " عملا " شیطان پرست هستیم ، بی آن که نشان و علامت و لباس و سر و شکل خاصی داشته باشیم .
شیطان پرستی به برگزاری مراسم عجیب و غریب نیست ، شیطان می خواهد که ما او را متابعت کنیم ، که متاسفانه می کنیم !! و این خودش پرستش و عبودیت است .
کسی که بنده ی الله نیست ، خوب حتما بنده ی شیطان است دیگر ! نیازی هم به تشریفات ندارد .
ما معمولا با دیدن یک آرم و علامت و شنیدن یک اسم وحشتناک مثل شیطان پرستی خیلی عکس العمل های تند نشان می دهیم ، اما در برابر نفوذ آرام وسوسه های شیطانی در جان مان ، ساکت می مانیم .
بزرگ ترین درد جامعه ی ما ، و بزرگ ترین درد جامعه ی مسلمین ، و بزرگ ترین درد جامعه ی بشری از روز نخست تاکنون ، " بی تقوایی " بوده و هست و خواهد بود .
بی تقوایی یعنی چه ؟ یعنی متابعت و بندگی شیطان !!
هر آدم بی تقوا بنده ی شیطان است . شیطان پرست است ( چون نفس پرست است ) .
پس می بینید که تعداد شیطان پرستان حقیقی ، خیلی خیلی بیشتر از این حرف هاست ... ! شیطان پرست هایی که نه علامت و نشان خاصی دارند ، نه حتی خودشان فکر می کنند چنین باشند .
ما نباید بین این دو قیاس کنیم . یکی اش ( شیطان پرستی حقیقی ) حزبی است به وسعت اکثر مردم در طول تاریخ ، و آن دیگری ، جمعیت های اندک ِ احمق که اصلا فکرش را هم نمی کنند که بیشتر مردم از ایشان در شیطان پرستی جلوترند !!
موفق باشید
ما نباید بین این دو قیاس کنیم . یکی اش ( شیطان پرستی حقیقی ) حزبی است به وسعت اکثر مردم در طول تاریخ ، و آن دیگری ، جمعیت های اندک ِ احمق که اصلا فکرش را هم نمی کنند که بیشتر مردم از ایشان در شیطان پرستی جلوترند !!
موفق باشید
به نام خدا
فرمایش شما کاملا متین ، اما در این تاپیک قصد داریم شیطان پرستی نوع دوم (البته از دیدگاه شما) را بررسی نماییم، اگر تمایل دارید که درباره موحدانی که به دنبال شیطان روانند بحث شود لطفا تاپیکی جداگانه ایجاد نمایید تا کارشناسان پاسخگو باشند.
با تشکر
برادر گرامیبه مغز مطلب التفات نفرمودید .... غرض این بود که خیلی از ما مردم " عملا " شیطان پرست هستیم ، بی آن که نشان و علامت و لباس و سر و شکل خاصی داشته باشیم .
شیطان پرستی به برگزاری مراسم عجیب و غریب نیست ، شیطان می خواهد که ما او را متابعت کنیم ، که متاسفانه می کنیم !! و این خودش پرستش و عبودیت است .
کسی که بنده ی الله نیست ، خوب حتما بنده ی شیطان است دیگر ! نیازی هم به تشریفات ندارد .
بی تقوایی یعنی چه ؟ یعنی متابعت و بندگی شیطان !!
هر آدم بی تقوا بنده ی شیطان است . شیطان پرست است ( چون نفس پرست است ) .
پس می بینید که تعداد شیطان پرستان حقیقی ، خیلی خیلی بیشتر از این حرف هاست ... ! شیطان پرست هایی که نه علامت و نشان خاصی دارند ، نه حتی خودشان فکر می کنند چنین باشند .
ما نباید بین این دو قیاس کنیم . یکی اش ( شیطان پرستی حقیقی ) حزبی است به وسعت اکثر مردم در طول تاریخ ، و آن دیگری ، جمعیت های اندک ِ احمق که اصلا فکرش را هم نمی کنند که بیشتر مردم از ایشان در شیطان پرستی جلوترند !!
موفق باشید
با سلام
چنانکه گفتیم؛ پیروی و متابعت شیطان به دو قسم تقسیم می شود:
1. متابعت و پیروی در رفتار: که این پیروی توسط گروهی از اهل ایمان و خداپرستان بدلیل ضعف ایمان و معرفت و پیروی از هوای نفس و شیطان رخ می دهد.
2. متابعت و پیروی در عقیده: این پیروی توسط کسانی انجام می شود که منکر خدا و دین هستند و برای شیطان جایگاهی خدائی، قدرت اثر و تدبیر امور قائلند. همین گروه موسوم به "شیطان پرستی" که البته خود شیطان پرستان به دو گروه "شیطان پرستان فلسفی" و "شیطان پرستان دینی" تقسیم می شوند. که نوع دوم خطرناک تر است.
با این تفصیل به نظر شما دوست عزیز کدامیک از موارد تبعیت و پیروی شیطان (اقسام 1 و 2) خطرناک تر و مهلک تر است؟
بنظر اگر مصادیق پیروی و تبعیت از شیطان را تفکیک کنیم و از خلط مباحث بپرهیزیم نتیجۀ مطلوب تری حاصل شود.
موفق باشید ...
به نام خدا
فرمایش شما کاملا متین ، اما در این تاپیک قصد داریم شیطان پرستی نوع دوم (البته از دیدگاه شما) را بررسی نماییم، اگر تمایل دارید که درباره موحدانی که به دنبال شیطان روانند بحث شود لطفا تاپیکی جداگانه ایجاد نمایید تا کارشناسان پاسخگو باشند.
با تشکر
1. فرموده اید نوع دوم از دیدگاه من . به نظر شما این تقسیم بندی صحیح نبود ؟ اگر چنین نظری دارید ، لطفا ادله ی خود را بیان بفرمایید .
2. تعبیر " موحدانی که به دنبال شیطان روانند " به باور من تعبیر خیلی درستی نیست . چرا ؟ چون حداقل در همان لحظاتی که دانسته متابعت شیطان را می کنند ؛ موحد نیستند . به قول علامه جوادی آملی ، حتی وقتی ما بر اثر گرفتاری ای که داریم و کسی قول حل آن را به ما داده است ، در دل دعا می کنیم که آن شخص زودتر بیاید و کار ما را راه بیندازد ، یا خوشحالیم که قرار است فلانی بیاید و مشکل را حل کند ، در همان لحظات که او را به جای اسباب ، مسبب می دانیم ، شرک خفی داریم .
3. خودتان قضاوت کنید . یک جمع عظیمی هستند که ادعایی ندارند و عمل می کنند ، یک جمع قلیلی هستند که هم ادعا دارند و هم عمل می کنند ... شما خطر کدام را بزرگ تر می دانید ؟
با سلامچنانکه گفتیم؛ پیروی و متابعت شیطان به دو قسم تقسیم می شود:
1. متابعت و پیروی در رفتار: که این پیروی توسط گروهی از اهل ایمان و خداپرستان بدلیل ضعف ایمان و معرفت و پیروی از هوای نفس و شیطان رخ می دهد.
2. متابعت و پیروی در عقیده: این پیروی توسط کسانی انجام می شود که منکر خدا و دین هستند و برای شیطان جایگاهی خدائی، قدرت اثر و تدبیر امور قائلند. همین گروه موسوم به "شیطان پرستی" که البته خود شیطان پرستان به دو گروه "شیطان پرستان فلسفی" و "شیطان پرستان دینی" تقسیم می شوند. که نوع دوم خطرناک تر است.
با این تفصیل به نظر شما دوست عزیز کدامیک از موارد تبعیت و پیروی شیطان (اقسام 1 و 2) خطرناک تر و مهلک تر است؟
بنظر اگر مصادیق پیروی و تبعیت از شیطان را تفکیک کنیم و از خلط مباحث بپرهیزیم نتیجۀ مطلوب تری حاصل شود.
موفق باشید ...
تقسیم بندی شما را می پذیرم . اما پاسخ ها :
1. صد در صد نوع اول خطرناک تر است ، زیرا نفاق از کفر هم بدتر است و " الفتنة اشد من القتل " ، و در تاریخ همیشه ما از همان نوع اول ضربه های کاری را خورده ایم . درست است که یزید نامی فرمان قتل اباعبدالله را صادر کرده ، اما این یزید نام ، اگر عثمان نامی نبود ، چه کاری می توانست بکند ؟
همیشه و همیشه ، ما از بی تقوایی چوب خورده ایم . حتی در بحث تخصص و تعهد ، باز هم موضوع تقوا و بی تقوایی بوده و هست . به زبان ساده ، اگر کسی تقوای لازم را داشته باشد ، وقتی او را به شغلی منصوب می کنند که صلاحیت اش را ندارد ، خودش نمی پذیرد و اعلام می کند ایهاالناس من این کاره نیستم . ولی وقتی تقوا نیست ، نفس نمی گذارد که از عنوان و مقام چشم پوشی کند ... وادارش می کند بپذیرد و بعد هزار خرابکاری بکند و برای پوشاندن آن خرابکاری ها ، هزار جور مفسده هم مرتکب شود .
2. به نظر شما در طول همین تاریخ صد ساله ی اخیر که هم شیطان پرستی فلسفی و دینی رواج داشته ، و هم مکتب کمونیسم ، کدام یک از این دو بیشتر به ملت ها و کشورها و انسان ها صدمه زده اند ؟ کمونیست ها پیروان عملی شیطان هستند ، بدون هیچ ادعا و کیش و مراسم آئینی ، و شیطان پرست ها صرفا یک عده احمق که حتی نمی توانند ده دقیقه در برابر ادله و براهین عقلی و فلسفی دوام بیاورند .
تقسیم بندی شما را می پذیرم . اما پاسخ ها :1. صد در صد نوع اول خطرناک تر است ، زیرا نفاق از کفر هم بدتر است و " الفتنة اشد من القتل " ، و در تاریخ همیشه ما از همان نوع اول ضربه های کاری را خورده ایم . درست است که یزید نامی فرمان قتل اباعبدالله را صادر کرده ، اما این یزید نام ، اگر عثمان نامی نبود ، چه کاری می توانست بکند ؟
همیشه و همیشه ، ما از بی تقوایی چوب خورده ایم . حتی در بحث تخصص و تعهد ، باز هم موضوع تقوا و بی تقوایی بوده و هست . به زبان ساده ، اگر کسی تقوای لازم را داشته باشد ، وقتی او را به شغلی منصوب می کنند که صلاحیت اش را ندارد ، خودش نمی پذیرد و اعلام می کند ایهاالناس من این کاره نیستم . ولی وقتی تقوا نیست ، نفس نمی گذارد که از عنوان و مقام چشم پوشی کند ... وادارش می کند بپذیرد و بعد هزار خرابکاری بکند و برای پوشاندن آن خرابکاری ها ، هزار جور مفسده هم مرتکب شود .
2. به نظر شما در طول همین تاریخ صد ساله ی اخیر که هم شیطان پرستی فلسفی و دینی رواج داشته ، و هم مکتب کمونیسم ، کدام یک از این دو بیشتر به ملت ها و کشورها و انسان ها صدمه زده اند ؟ کمونیست ها پیروان عملی شیطان هستند ، بدون هیچ ادعا و کیش و مراسم آئینی ، و شیطان پرست ها صرفا یک عده احمق که حتی نمی توانند ده دقیقه در برابر ادله و براهین عقلی و فلسفی دوام بیاورند .
دوست گرامی
در خصوص مطالب شما توجه به چند نکته حائز اهمیت است:
1. البته باید بدانید که گروه منافقان و اصولاً روحیۀ نفاق مربوط به فساد در عقیده است، منافق اصلاً ایمان درستی نیاورده و تنها به ظاهر ادعای ایمان می کند در حقیقت از لحاظ عقیده پیرو شیطان است. از اینرو نمی توان منافق را در گروه اول جای داد.
ما نوع اول را دقیقاً مشخص کردیم کسانیکه ایمان و عقیدۀ سالمی دارند، گاه گاهی بدلیل ضعف نفس و پیروی از هوا و هوس و شیطان مرتکب گناه می شوند اما بواسطۀ ایمان سالمی که دارند از کارهای خود پشیمانند، از آشکار و علنی کردن گناه بشدت پرهیز می کنند و مدام در صدد جبران اعمال خویش بر می آیند.
به نظر شما آیا این گروه منافقند، چه میزان برای جامعۀ اسلامی خطرناکند؟ آیا حکایتشان حکایت یزید و ابن زیاد و ... است؟
2. اینکه ما همیشه از بی تقوائی چوب خورده ایم درست، مثلاً افرادی از جامعۀ مؤمنین، بدلیل ضعف نفس و دنیاگرائی و رسیدن به موقعیت و مقام و شهرت، در عین حالیکه صلاحیت احراز پستی را ندارند پست مذکور را می پذیرند و مشکلاتی را هم ایجاد می کنند اما اگر دشمن دین و منافق نباشند (که معمولاً نیستند) ضربات و صدماتی هم که احیاناً بزنند به بدنه و پوستۀ جامعه وارد می کنند و هیچ وقت روح و مغز و اندیشه و عقیدۀ جامعۀ اسلامی و دین را نشانه نمی گیرند.
در حالیکه دشمنان حقیقی دین، منافقان و مفسدان عقیده، به پوسته و بدنۀ دین کاری ندارند حتی برای مقصود اصلی شان به دینداری تظاهر می کنند تا پس از نفوذ به روح و مغز دین و ارکان اصلی جامعۀ اسلامی صدمه بزنند.
بنظر شما کدام خطرناکترند. گنهکار و گرفتار در فساد عمل و یا منافق و دشمن گرفتار در فساد عقیده؟
3. اما در مورد نکتۀ آخرتان گفتنی است، هم منافقان و هم منکران خدا و هم شیطان پرستان البته با کمی مسامحه می توان گفت "شیطان پرستان دینی" که برای شیطان مقام خدائی قائلند پیروان عقیدتی شیطان بوده بر اساس تقسیم ما جزو گروه دوم قرار می گیرند.
شما کمونیست ها را پیروان عملی شیطان قلمداد کرده اید در حالیکه کمونیست ها اصل وجود خدا و عالم معنا و ماوراء و ... را انکار می کنند و این یعنی فساد عقیده، به عبارت دقیق تر فقدان عقیده. کمونیست ها بنیانگذاران مکتب ماده گرائی وجهان بینی مادی اند که در طول تاریخ بشر در برابر مکتب و جهان بینی الهی صف آرائی کرده و باعث گمراهی و ضلالت انسان های بسیاری شده اند و این حکایت در قالب های دیگر ماده انگارانه همچنان ادامه دارد...
حکایت شیطان پرستی و این اندیشۀ خطرناک، حرکتی گام به گام و حساب شده برای به هلاکت رساندن اندیشه و عقیدۀ توحید و حاکمیت الله است. شاید در مراحل اولیه تنها به ظاهر اکتفا می کند و جوانان را با نمادها، شعارها و الگو و مدل های خاصی درگیر و نوعی مدگرائی افراطی را ترویج می کند.
اما در گام های بعدی، ارزشها و روح معنویت و دینداری و پایبندی به دستورات دین را با شعارهائی نظیر آزادی انسان، لذت گرائی، اصالت انسان، بی تکلیفی، بی مسئولیتی، تساهل و تسامح و ... در روح جوانان ما زائل می کنند و به عبارتی جوانان را در فساد عمل و پیروی عملی از شیطان و هوای نفس وا می دارند.
و در گام نهائی پس از غوطه ور شدن عمیق جوانان در گناه و فساد و تبعیت محض از شیطان و پذیرش قید بندگی آن، باز هم در یک فرایند خاص و مرحله به مرحله، عقیدۀ جایگزینی شیطان به جای خدا، حق بودن شیطان و صاحب قدرت و تدبیر دانستن او و ... را به صورت یک اندیشۀ صواب و حقیقی در ذهن پیروان این مکتب جای می دهد.
و تا آنجا پیش می روند که چون در این عالم، امکان تحقق حکومت شیطان و احقاق حق آن نیست. و عالم دیگر محل بروز و ظهور آن است، پیروان آن به خودکشی روی می آورند و از این طریق فلسفۀ خودکشی های خود را توجیه می کنند.
موفق باشید ...:Gol:
1. فرموده اید نوع دوم از دیدگاه من . به نظر شما این تقسیم بندی صحیح نبود ؟ اگر چنین نظری دارید ، لطفا ادله ی خود را بیان بفرمایید .2. تعبیر " موحدانی که به دنبال شیطان روانند " به باور من تعبیر خیلی درستی نیست . چرا ؟ چون حداقل در همان لحظاتی که دانسته متابعت شیطان را می کنند ؛ موحد نیستند . به قول علامه جوادی آملی ، حتی وقتی ما بر اثر گرفتاری ای که داریم و کسی قول حل آن را به ما داده است ، در دل دعا می کنیم که آن شخص زودتر بیاید و کار ما را راه بیندازد ، یا خوشحالیم که قرار است فلانی بیاید و مشکل را حل کند ، در همان لحظات که او را به جای اسباب ، مسبب می دانیم ، شرک خفی داریم .
3. خودتان قضاوت کنید . یک جمع عظیمی هستند که ادعایی ندارند و عمل می کنند ، یک جمع قلیلی هستند که هم ادعا دارند و هم عمل می کنند ... شما خطر کدام را بزرگ تر می دانید ؟
در شیطان پرستی اشخاص به خدایی که منبع خیر باشد اعتقاد ندارند اگر هم قائل به وجود خدا باشند کاملا و صد در صد در مقابل خدا قرار می گیرند ولی در حالی که در تقسیم بندی شما اشخاص به خدا به عنوان منبع خیر معتقدند و دانسته و یا ندانسته از شیطان (که او را هم ردیف خدا نمی دانند ) تبعیت می کنند که به اینگونه افراد موحدانی گفته می شود که دنباله رو شیطان هستند. در حالی که نمی توان به آنها شیطان پرست گفت. زیرا آنان مسلمانان ، مسیحیان و یهودیانی می باشند که از راه خدا دور شده اند.
با سلام
در پاسخ به دو سؤال "آيين و مناسك شيطان پرستي چيست؟ و پيروان شيطان در مناسك خود چه اعمالي را انجام ميدهند؟ باید گفت:
براي آشنايي بهتر لازم است نگاهي به كليساي شيطان بيندازيم. كليساي شيطان در سال 1966 در شيكاگو توسط «آنتوان لوي» بنيان گذاشته شد.
لوي در 30 آوريل همين سال خود را «اسقف اعظم كليساي شيطان» مينامد و لقب پاپ سياه را براي خود برميگزيند. در كليسا قرار ميگيرد اما اعمال غير متعارفي را انجام ميدهد. اعمالي چون استفاده و نوشيدن خون، غسل تعميد با خون و استفاده از اجساد مردار حيوانات جزيي از شعائر آنها به شمار ميرود. به بيان دقيقتر؛ زناي با محارم، تجاوز و سوء استفاده جنسي كودكان در انظار عمومي، عريان شدن در ميان جمع همراه با رقص آتش، همراهي با موسيقي دهشتناك و مدرن و استفاده از نمادهايي كه گاهي صهيونيستي است، بخش ديگري از شعائر شيطان پرستان است. استفاده از مشروبات الكلي، مواد مخدر و موادي كه در زندگي مورد توجه نيستند و اكثرا ناپاك به شمار ميروند در شيطانپرستي مباح است. در واقع در اين آيين ناپاكي جايگزين پاكي ميشود.
در اين آيين هيچگونه، حريم و يا خط قرمزي وجود ندارد. مسئوليتپذيري انسان ناديده گرفته ميشود، همه چيز در زمان حال وجود دارد. مردان زن پرست، دختران تن پرست، چشمان هرزه بين، گامهاي هرزه پو و ...
منبع: به نقل از پایگاه تابناک، گفتگو با حجةالاسلام ادبی، با کمی اضافات.
ادامه دارد ...
از آنجائیکه نمادها، شعارها و جلوه های شیطان پرستی جدید، امروزه در کشور ما خصوصاً در بین جوانان رسوخ کرده و خطر فراگیر شدن آن جامعۀ ما را نیز تهدید می کند بنظر این بحث از مصادیق مباحث کاربردی است و دیدگاه ها و نظرات شخصی و علمی دوستان می تواند در روشنگری و مقابله با این پدیدۀ شوم و خطرناک بسیار مؤثر افتد.
امید آنکه دوستان با طرح نقطه نظرات راهگشای خود در جهت شناساندن، راه های پیشگیری و مقابلۀ با آن جامعۀ اسلامی و خصوص جوانان عزیزمان را یاری بخشند.
موفق باشید ...:Gol:
سلام:Gol:
گفته می شود: لباس، آرايش و مد، آنهم از نمونه های بسیار افراطی آن، يكي از ابزارهاي شيطان پرستي است، متأسفانه اين روزها در بعضی شهرها شاهد جواناني هستيم كه دانسته و یا غالباً نادانسته، ظاهر و پوشششان بيانگر جلوه های شیطان پرستی و یا گرایش به شيطان پرستي است، آیا شيطان پرستان آنگونه که گفته می شود لباس و آرایش و مدهای بخصوصی دارند؟
در بررسی موضوع و پاسخ به این سؤال گفتنی است:
مدگرايي، سطحيترين زاويه برخورد ما با شيطان پرستي است. اولين فصل متمايز شيطان پرستي نوع لباس، پوشاك و ادبيات است. استفاده از نمادهايي كه در آن عدد شش به كار رفته ، صليب شكسته معكوس، مثلثي كه در درون آن عكس يك بز وحشي در داخل يك دايره قرار گرفته، ستاره پنج پر كه نماد اصلي صهيونيستيهاست ، استفاده فراوان و شديد از رنگ قرمز و سياه در آرايشها، آرايش موي سر به شكلي كه هيچ گونه نظمي در آن نباشد به رنگهاي سياه، قرمز و نارنجي، كوتاهكردن موهاي سر به شكلهاي عجيب و به نحوي خاص، نزديك شدن به نمادهاي فاشيستي و هيتلري در فضاي جديد امروزي، پوشيدن لباسهاي كاملا غيرمتعارفي كه هم بدن را نشان ميدهد و هم نشان نميدهد. اينها بخشي از اقدامات شيطان پرستان در مدگرايي است.
البته شيطان پرستي به معناي ديني و حتي فلسفي آن در كشورمان، طرفداران بسيار اندك و ناچيزي دارد. اما به لحاظ نمادها، در سطح شهرها، نمادها و پوششهاي شيطاني مشاهده ميشود.
در گفت وگوهايي كه با جوانان با پوششها و تيپهاي شيطاني صورت گرفته، اکثراً اقرار كردهاند هدفشان از اين نوع پوشش، فقط متفاوت و متمايز بودن از ديگران است. اصلاً از موضوعي به نام شيطانپرستي اطلاعي ندارند، با اين تفاسير آنان شيطانپرست نيستند. مد هميشه معناي منفي ندارد و در صورتي كه به سنتها، باورها، تاريخ و هويتمان بازگردد، مثبت ميشود. مد اگر به صورت غذايي نيم خورده از غرب به ما برسد، موجب ميشود تا آن غذاي نيم خورده را نشخوار كنيم.
اما نباید از این حقیقت غافل شد که همیشه ورود پدیده های منفی و انحرافی غرب از جمله همین جریان شیطان پرستی، گام به گام و از مرحلۀ ادبیات، نمادها، نوع پوشش و آرایش و ظواهر آن آغاز می شود. و مرحله به مرحله وجوه دیگر آن از قبیل فکر و اندیشه و نوع جهان بینی و ایدئولوژی آن وارد جامعه می شود.
و این هشداری است برای همۀ مسئولان و متولیان فرهنگ، خانواده ها و جوانان مؤمن و دارای روح و فطرت پاک ما.
منبع: به نقل از پایگاه تابناک، با کمی تغییر و اضافات.
بدرود ...:roz:
با سلام
امام حسین (ع) : هر کس لباس مسخره بپوشد در روز قیامت خدا از او روی بر می گرداند.
من فکر می کنم که مسئولین تراز اول فرهنگی کشور زیاد به فکر این مسائل نیستن و اگرنه اصلا تو یه کشور اسلامی نباید لباسی با برند بلاد کفر وجود داشته باشه. به قول حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای دانشمند تلویزیون و سینما که جای تبلیغ دین نیست. انواع تبلیغات توی فیلمای تلویزیونی ما هست اونوقت می گیم چرا جون ریش پرفسوری می ذاره.بعد جواب می دن احتمالا شیطون پرسته. خیر مسئولان ما راه تبلیغ صحیح دین رو نمیدونن واگرنه مطمئن باشید که مردم ما اونقدر فرهنگشون بالا هست که نخوان از غربی های کافر تقلید کنن.بدبختی ناچارا .
شیطانپرستی نوین
بر اساس برخی تحقیقات، شیطانپرستی نوین در انگلستان به وجود آمد كه البته زیاد نیز تعجب برانگیز نیست؛ زیرا انگلیس یكی از كشورهایی است كه جادوگران بسیاری داشته است.
در اوائل قرن نوزدهم بعضی اشراف انگلستان ـ كه عضو گروه فراماسونری Ordo Temple Orientis بودند ـ به رهبری سر فرانسیس داشود، گروه شیطانپرستان به نام باشگاه آتش جهنم را در شهر لندن تأسیس نمودند و از اوائل قرن نوزدهم، شهر لندن مركز شیطانپرستان در اروپا گردید. استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسی، فعالیت اصلی این گروههای شیطانپرست را تشكیل میداد.
شیطانپرستی نوین بر خلاف شیطانپرستی كهن، اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد، بلكه شیطان را در طبیعت و در وجود هر انسانی میداند و این باطن هر كسی است كه شیطان در آن وجود دارد. مراسم شیطانپرستی جدید مراسمی برای دعوت از شیطان باطنی و حس اهریمنی درونی است كه با اعمال جنسی آرام و ارضا میشود. اینكه انسان باید كاملترین لذت جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. آنها معتقدند كه روح كسی كه در دنیا لذت جسمانی لازم را نبرده است بعد از مرگ به این دنیا برمیگردد و لذت جنسی خود را كامل میكند. در مراسم شیطانپرستی جدید مخلوطی از اسپرم به همراه ادرار به عنوان آب مقدس بر روی حاضرین پاشیده میشود. (همانند آب مقدس در مراسم عشای ربانی مسیحیت)
اما عموما نقطه عطف گسترش شیطانپرستی نوین را به آغاز فعالیت رسمی این فرقه در آمریكا به سال 1960 برمیگردانند. نكته ضروری و قابل توجه در این مقطع نقش قابل توجه یك مامور شناخته شده سازمان مركزی جاسوسی آمریكا در شكل گیری جریان مذكور است.
اصول اعتقادات شیطانپرستی نوین
شیطانپرستان دارای اعتقاداتی هستند كه در كتاب انجیل شیطانی آمده است. فصل اول انجیل شیطانی حاوی اصول نه گانه شیطانپرستی است:
1. شیطان به جای ریاضت، نماینده افراط است. (البته به تعبیر دیگری از معتقدین به این مرام، شیطان دست و دلبازی كردن را بجای خساست واجب كرده است.)
2. شیطان به جای اینكه نمایان کننده توهمهای معنوی باشد، نماینده زندگی مادی است. (همه مسائل و تجارب غیرمادی و معنوی از دید آنها توهم و دروغ و تظاهر خوانده میشود.)
3. شیطان نشان دهنده عقل پاك به جای خودفریبی متظاهرانه است.
4. شیطان نشانه عشق به افرادی است كه لیاقتش را دارند، نه هدر دادن آن برای افراد نمك نشناس. (درست برعكس مسیحیت و سایر ادیان كه عشق به انسانها را به انسان آموزش میدهد.)
5. شیطان به ما انتقام جویی را به جای برگرداندن طرف دیگر صورت نشان میدهد. (درست برخلاف كلام حضرت عیسی(ع) كه پاسخ سیلی را برگرداندن طرف دیگر صورت میداند. در اسلام نیز هر چند در برابر ظلم سكوت نمیكند اما پاسخ یك سیلی را فقط یك سیلی میداند و بس!)
6. شیطان به ما مسئولیت در برابر مسئول را به جای مسئولیت در برابر موجودات ترسناك خیالی میآموزد. (یك شیطانپرست خود را فقط در برابر كسی مسئول میداند كه در برابرش مسئولیت دارد نه سایر افرادی كه ممكن است درگیر عملی شوند كه او انجام میدهد، اما افراد مومن به ادیان به خاطر قیامت و معاد، تن به انسانیت دادهاند.)
7. شیطان میگوید كه انسان حیوان دیگری است، گاه برتر و اكثر مواقع به دلیل "روح خدایی و پیشرفت ذهنیاش كه از او بدطینتترین حیوان را ساخته است" پست تر است. (دقت كنید كه روح خدایی كه به اعتقاد ادیان، منشاء و دلیل بزرگی و خوبی انسانهاست در این نظریه دلیل بدطینتترین بودن اوست.)
8. شیطان آنچه را كه گناه مینامند، عواملی برای ارضای نیازهای فیزیكی، حسی و روانی میداند. (یعنی گناهان را برای ارضاء نیازهای انسانی لازم میداند.)
9. شیطان بهترین دوست كلیساست زیرا در تمام این سالها وجود شیطان باعث ماندگاری كلیسا شده است.
انجیل شیطانی
انجیل شیطانی كتابی است كه شیطان پرستان از آن برای عبادت و دعاهای خود و همچنین در مراسم خود استفاده میكنند. این كتاب شامل كلمات عبری و یونانی و انگلیسی است كه معنی دقیق برخی از كلمات آن هنوز كشف نشده است؛ اما چیزی كه میتوان فهمید اسامی شیطان و دعوت از او برای قدرت دادن به شیطانپرستان است. بسیاری از دعاهای این كتاب بر عكس دعاهای انجیل مسیحیت است. همچنین بسیاری از شعائر آن برای قدر نهادن به عظمت و قدرت شیطان به عنوان قدرت مطلق است.
كلیسای شیطان و معبد سِتْ
كلیسای شیطان یك سازمان فلسفی برای معتقدین به مبادی فلسفی شیطانپرستی برای پرستش شیطان است. مناسك این پرستش را آنتوان لاوی در انجیل شیطان نوشته است. این كلیسا در سانفرانسیسكو تأسیس شد. از دیگر پرستشگاههای شیطان پرستان معبد ست (Temple of Set) است. معبد سِت یكی از مخوفترین، مشهورترین و مخفیترین سازمانهای شیطانپرستی است. معبد سِت اولین جامعه مخفی است كه ادعای رهبری جهانی «طریقت دست چپ» در جهان را دارد. تعالیم آن شامل فلسفه شیطان و تمرینات سحر است. سِت (Set) نام یكی از خدایان مصر باستان است.
معبد ست در سال توسط مایكل آكینو (Michael Aquino) در سانفرانسیسكو بنیان گذاری شد. او و گروهی دیگر از كشیشان كلیسایشیطان به خاطر اختلافات فلسفی و مدیریتی، همچنین به خاطر فساد موجود در كلیسای شیطان، از آن جدا شده و سازمان معبد ست را تشكیل دادند. در همان سال، معبد سِت به عنوان یك كلیسای بی فایده در كالیفرنیا به ثبت رسید.
كشیش شیطان پرستی
همانگونه كه تمامی مكتبها مبلّغهایی داشتهاند، شیطانپرستی هم افرادی را جهت تبلیغ در اختیار دارد. به این افراد كشیش لقب میدهند. این كشیشها لباسهای خاصی دارند. بدین گونه كه شنل و كلاه بزرگ مخصوصی به رنگ سیاه بر تن میكنند، عصا و یا چوب دستی كه بر روی آن عبارات عبری مخصوصی حك شده و سر آن پنتاگرام دیده میشود در دست میگیرند و كفش نوك تیزی نیز میپوشند. این گونه لباس مخصوص كشیش است و افراد دیگر گروه حق پوشیدن چنین لباسی را ندارند. كشیش در تمامی مراسم دیدار با شیطان حضور دارد و دعاهای مخصوص به زبان عبری را او خوانده و افراد دیگر تكرار میكنند.
افراد كشیش هم به تبلیغ مكتب خود میپردازند، هم افراد علاقهمند را به مكتب وارد كرده و به گروه معرفی میكنند و هم دستور نابودی افراد خطاكار را میدهند. 3 وظیفه اصلی كشیش كلیسای شیطان به شرح زیر است:
1- كشیش وظیفه تبلیغ دین خود را دارد. بدین گونه كه او افرادی را از جوامع مذهبی مختلف ( بیشتر جامعه مسیحیت) انتخاب میكند كه از دین خود ناراضی باشند و با تبلیغ شیطانپرستی به عنوان دین برتر آنها را به این مكتب میخواند.
2 - كشیش وظیفه وارد كردن افراد به گروه را دارد. بدین گونه كه كشیش مراسم را برای فرد تازه وارد توضیح داده و در كارها به او كمك میكند. همچون برخی قبایل آفریقایی نوشیدن جام خون یك حیوان و خواندن دعاهای مخصوص از كارهایی است كه فرد تازه وارد باید انجام دهد.
در گروههای آمریكایی فرد تازه وارد تعمید داده میشود. البته این تعمید با غسل تعمید مسیحیت كاملاً متفاوت است. در این تعمید دعاهای خاصی خوانده شده و زنگ كوچكی كه در دست كشیش است شش بار در جهت جنوب، شش بار در جهت شرق و شش بار در جهت شمال در زمانهای خاصی به صدا در میآید. كشیدن پنتاگرام بر روی تكه چوب با خنجری نوك تیز توسط فرد تازه وارد انجام میشود. وقتی فرد تازه وارد مشغول كشیدن پنتاگرام است، كشیش به همراه آتشدانی سیاه رنگ به دور او چرخیده و او را با دعای مخصوص تعمید میدهد.
معنای این دعا چنین است:
«به نام شیطان بزرگ و افتخار او. انرژی عظیمی كه این امكان را به شما میدهد كه روح خود را ارتقا بخشید و كمبودهایش را با قدرت جایگزین كنید. اوست كه هم اكنون در درون شما رخنه میكند. خالصانه به نیروی روح خود و روح تاریكی ایمان داشته باشید. آنچه باقی میماند، آرامش و دوری از افكار بیهوده است.»
چنین آمده است كه اگر فرد با تمامی دل و جان خود، مشغول كشیدن پنتاگرام شود و به دعا گوش دهد هرگز از شیطانپرستی دست بر نخواهد داشت.
3 - كشیش وظیفه دارد با افراد خاطی مبارزه و آنها را نابود سازد. در شیطانپرستی توبه مفهومی ندارد و فرد خاطی باید مجازات شود.
ادامه دارد.....
گردآوری:فاطمه ناظم زاده
گروه جامعه و سیاست
منابع: سایت اینترنتی محاکمه
جامعهشناسی شیطانپرستی، مریم سعادتی،
شیطان پرستی، نوشته مهندس مهدی حقوردی طاقانكی