وحي در زرتشت

تب‌های اولیه

279 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[quote=mkk1369;116545]

مهران گرامی سلام

وقتی اشو زرتشت(ع) او از خدا می خواهد که به مردم اش آرامش ببخشد

یعنی شفاعت و وسیله شدن ایشان به خدا برای کسب آرامش

جواب پرسش ها توی یسنا هات 44 کجا است؟


(راستی می خواهم یک موضوع بزنم به اسم بررسی گات ها مشکلی که با بررسی آن ندارید؟)[/quote]
محمد گرامی
درود
این که پیامبر برای مردم آرزوی آرامش میکند، یک چیز است، اینکه شما برای 12 امام و امامزادگان و شهدا و صدقین و .... چنین توانایی هایی قایل هستید یک چیز است.
سخنی که شما میگویید مانند آن است که بگویید شیر سفید است، پس آنچه که در این لیوان است شیر است.

اشو زرتشت در پی برانگیختن اندیشه است. از این روی میپرسد و چون بر این باور است که پاسخ دو دوتا چهارتا میشود، یافت پاسخ را به دوش هر کسی خودش میگذارد تا هر کس خودش به پاسخ برسد. در هات 43 بند 15 و هات 30 بند 2 بر این نکته تاکید شده است.
در باره بررسی گاتها خشنود هم میشوم که چنین شود. تنها یک نکته هست: واژه های گاتها، اوستایی چند هزار سال پیش است. اگر بخواهید با آنها مانند واژه های امروزین برخورد کنید، نادرست است. اگر بخواهید با دیدگاه مغان ماد، گاتها را بررسی کنید، نادرست است.
یک نمونه واژه واستر از ریشه پوشاندن است. این واژه در عبارت وهومنه وَسترَه به معنای پوشش نیک اندیشی، نام لباس دینی ماست. همین واژه را کشاورز معنا کرده اند. چرا، چون کشاورز با کشت و کار زمین را میپوشاند. زمین بدون پوشش گیاهی را زمین لخت و زمین برهنه مینامند.
در گاتها این واژه برای رهبر بکار برده شده است، که دو چهره اهو و رتو دارد.......

[quote=mkk1369;116379]
سلام

برای این سخنتان سند ارائه کنید

اینجا گفته پیامبران نه پیامبران بنی اسرائیل

اگر بپذیریم که منظور پیامبر بنی اسرائیل است(البته بعد از ارائه سند محکم و مکتوب)

باز فرقی ندارد

چرا که رسول الله به همه ی مناطق نامه فرستادند(این را که انکار نمی کنی؟)

و این یعنی به سراغ آمدن


اگر این آیه را نگاه کنید شرط مومن بودن را ایمان به رسول خدا و کتب پیامبران دیگر می داند

وَالَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ

يوقِنُونَ(البقرة/4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو (بر پيامبران پيشين) نازل گرديده،

ايمان مي‌آورند؛ و به رستاخيز يقين دارند.

ایه را بخوانید(درست)


وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيينَ لَمَا آتَيتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ

أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا

وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ(آل عمران/81)

و (به خاطر بياوريد) هنگامي را که خداوند، از پيامبران (و پيروان آنها)،پيمان

مؤکد گرفت، که هرگاه کتاب و دانش به شما دادم، سپس پيامبري به سوي

شما آمد که آنچه را با شماست تصديق مي‌کند، به او ايمان بياوريد و او را

ياري کنيد! سپس (خداوند) به آنها گفت: «آيا به اين موضوع، اقرار داريد؟ و بر

آن، پيمان مؤکد بستيد؟» گفتند: «(آري) اقرار داريم!» (خداوند به آنها) گفت:

«پس گواه باشيد! و من نيز با شما از گواهانم.»

[/quote]
محمد گرامی
درود
سوره عنکبوت آیه 46 را سند می آورم که باطل بودن دین پیشین و اجبار به پذیرفتن دین تازه را رد میکند.

وای بر دروغ گویان گنه پیشه

آقای محمد
درود
شما نبودید که نوشتید (منظور شخص شما نیست)، چو 100 آمد نود هم پیش ماست؟

ما که تفاوتی نمی بینیم

چرا که می گوییم بعد از رحلت هر پیامبر بعد از او آموزه هایش دچار تغییر شد

و لازم شد تا پیامبری جدید بیاید

غیر از دین اسلام
و

اینکه که قران کاملا سالم است و احادیث رسول الله با ان تطبیق می دهیم

و اما دین اسلام یکی است به شیوه پلکانی و...


آقای محمد
درود
این که اسلام محمدی (ص) دین کاملی است، درست است چون دین خدا که ناقص نمیشود.
ولی شما هنوز سندی ارایه نکرده اید که دینهای پیشین ناقص بوده و یا دچار تحریف شده، نیاز به پیامبری دیگر داشتند.
اگر استدلال شما درست باشد، امروز نیز نیاز به پیامبری دیگر هست تا تحریف درون اسلام را درست کند. شما هم ختم نبوت و هم ختم رسالت را اعلام کرده اید. این تحریف و انحراف هم همزمان با بودن 12 امام روی داده است. پس بودن آنها نیز کمکی به جلوگیری از تشکیل طالبان و وهابیان و .... نکرده است.
چه سر به کلاه و چه کلاه به سر، چه تفاوت دارد.
اگر قرآن دست نخورده و سالم مانده است، گاتها نیز سالم و دست نخورده مانده است. شما که هنوز گاتها را بررسی نکرده اید.

در باره بررسی گاتها خشنود هم میشوم که چنین شود. تنها یک نکته هست: واژه های گاتها، اوستایی چند هزار سال پیش است. اگر بخواهید با آنها مانند واژه های امروزین برخورد کنید، نادرست است. اگر بخواهید با دیدگاه مغان ماد، گاتها را بررسی کنید، نادرست است.

سلام

من ترجمه ی موبد فیروز آذر را دارم

مشکلی که با بررسی این ترجمه ندارید ؟

امروز نیز نیاز به پیامبری دیگر هست تا تحریف درون اسلام را درست کند. شما هم ختم نبوت و هم ختم رسالت را اعلام کرده اید.

سلام

همین دیگر جانشین پیامبر هست

اصلا همین 72 ملت را قبلا هم پیش بینی شده نشانه آخر الزمان است(البته الان شک کردم باید بروم بپرسم)

یعنی زمانی که امام زمان (ع) میاید و دین خدا را احیا می کند

و اسلام حقیقی را نمایان می کنید

و همه زیر سایه او به آسایش می رسند

این تحریف و انحراف هم همزمان با بودن 12 امام روی داده است.

چرا تاثیر داشته است

الان توی همین سایت یک گشتی بزنید

خبر شیعه شدن خیلی ها را می توانید پیدا کنید

دوست من همان طور که اشو زرتشت هم گفته اند

قرار است خودمان راه را برگزنیم

امامان ما نمی روند بگوییند که بیایید پیرو ما بشوید

راه را روشن بیان می کنند و دعوت به حق می کنند

کمی دقت کنید خیلی واضح است؟!

سلام

نامه سوخت پیامبر که نسوخت کاتب پیامبر که نسوخت کسی که نامه را به دست یزدگرد رساند که نسوخت و...

راستی شما سند گات هایتان توی کدوم موزه است؟

از کجا معلوم یک کلاغ چهل کلاغ نباشد؟

یا از روی دست اسلام بعد از هجوم مسلمانان و از بین رفتن آتش کده ها(طبق گفته شما) گات ها تحریف نشده باشد؟

در ضمن نامه پیامبر هم نباشد من شما را به اسلام فرا می خوانم

و به این ترتیب حجت بر شما تمام شد!!!

خوب این جا می گوید مومنین ایمان می آورند

اگر واقعا ایمان دارید پس از ایشان حمایت کنید!!!

شما هم تا وقتی اصل گات ها را نیاورید

سخن شما و موبدانتان یک کلاغ چهل کلاغ است

و پیامبری هم به اسم زرتشتی که شما به او ایمان دارید نازل نشده!!!


آقای محمد
درود
سند ما این گاتهایی است که در دستمان است. شما آن را بررسی کنید، اگر با دانش و یا با قرآن ناسازگاری داشت بفرمایید.
به هر روی این گاتها اصل گاتهاست، چون به روش ازبرکردن و امتحان دادن و تایید بدون اشتباه از بر خواندن به ما رسیده است. نقل قول نشده است. اگر نقل قول بود، من نیز چون شما آن را یک کلاغ چهل کلاغ میدانستم. زبان گاتها آنچنان باستانی است، که هر افزوده ای به آن دارای زبان، لهجه، آیین نگارش و .... متفاوت است. از روی همین تفاوتهاست که بخش های گوناگون اوستا، زمان و مکان و فرهنگ نویسنده آن بخشها به خوبی شناخته و از هم جدا شده است. مانند عربی نیست که امروزه عربی زبانها با همان زبان قرآن بگویند و بنویسند .... اگر تحریف و انحرافی در گاتها باشد، آنچنان متفاوت است که به خوبی شناخته میشود.
اگر در گاتها به پیامبر پس از اشو زرتشت و تبعیت از او اشاره نشده، در قرآن نیز چنین چیزی خواسته نشده است. اگر اشو زرتشت مردم را به خدا و کردار نیک میخواند، قرآن نیز مردم را به خدا و کردار نیک میخواند، نه اشو زرتشت و نه محمد (ص) مردم را به خودشان نخوانده اند.

آیا شما سندی دارید که عین نامه را نشان دهد؟

این که از شما اصل سند را میخواهم، از آن روست که نوشته های اسلامی که به دست اعراب سوخته نشده است. به آن دلیل است که مانند ایرانیان در معرض کشته شدن و یا دگر دین شدن و سوختن کتاب که نبوده اید. مانند آتشکده ها در هر برزن از شهر ها، مسجد ها که ویران نشده و کتابخانه درونیشان که نسوخته،

به هر روی بزرگان خردمند گفته اند: گفتن از زشت رویی دگران نشود باعث نکورویی.

سلام

شما هنوز سندی ارایه نکرده اید که دینهای پیشین ناقص بوده و یا دچار تحریف شده، نیاز به پیامبری دیگر داشتند.

هیچ دینی در زمان پیامبر خودش ناقص نبود بلکخ پس از او دچار تحریف و دگرگونی شد

درود شما نبودید که نوشتید (منظور شخص شما نیست)، چو 100 آمد نود هم پیش ماست؟

این نیاز به مقایسه دارد

این نشان دهنده کامل تر بودن است نه ناقص بودن دین قبلی

همانطور که بالا گفتم یا تحریف می شد یا کم و زیاد می شد

خوب این کم و زیاد شدن را اسمش را چی می گذارید؟
می گوید همان یک اسلامی که به ان پیامبر نازل شد یا خیر؟:Gol:

در قرآن نیز چنین چیزی خواسته نشده است

دوست من قران کتاب پیامبر خاتم است نباید هم نبی بعدی را معرفی کند

این با بقیه کتب فرق دارد

در قران از واژه اولیا امر استفاده شده

که بعد از پیامبرآمده است و...


آیین زرتشتی که به نبوت رسول الله (ص) را بشارت داده خیر

بلکه به زرتشتی و کتابی که این کار را نکرده کافریم!!!

کی همچین حرفی زده است؟


آقای محمد
درود
میفرمایید که آیه های قرآن مکی و مدنی نیستند و شان نزول ندارند؟
خب شان نزول یعنی چه؟

این که از شما اصل سند را میخواهم، از آن روست که نوشته های اسلامی که به دست اعراب سوخته نشده است. به آن دلیل است که مانند ایرانیان در معرض کشته شدن و یا دگر دین شدن و سوختن کتاب که نبوده اید. مانند آتشکده ها در هر برزن از شهر ها، مسجد ها که ویران نشده و کتابخانه درونیشان که نسوخته،

سلام

پس بهتره بروید پرس و جو کنید ببینید

سنت و احادیث را عمر اجازه می داد نقل بشود یا نه ؟

یا اصلا می گذاشت چیزی بمونه؟(الان به تور یقین نمی توانم بگویم )

میفرمایید که آیه های قرآن مکی و مدنی نیستند و شان نزول ندارند؟ خب شان نزول یعنی چه؟

سلام

مکی و مدنی یعنی:

مکی به ایات و سوره هایی می گوییند که در مکه به پیامبر نازل شده اند نه برای مردم مکه

شاید بخشی از ان مربوط به مکان و زمان خاص آن دوره باشد(به علت تدریجی بودن نزول قران)

اما دلیل نمی شود که فقط برای مردم مکه باشد

و مدنی نیز به همین صورت

شان نزول:
تا جایی که من می دانم شان نزول یعنی آن رویداد و علتی(مثلا در مورد شخص

خاصی باشد)

که آیه نازل شد

مثلا آیه تطهیر

آیه همسران پیامبر و(که ماجراشو خودتون می دانید)

و شاید کامل تر باشد که کارشناس مربوطه توضیح بیشتر خواهند داد

دوست من قران کتاب پیامبر خاتم است نباید هم نبی بعدی را معرفی کند

این با بقیه کتب فرق دارد

در قران از واژه اولیا امر استفاده شده

که بعد از پیامبرآمده است و...


محمد آقا
درود
مگر کتابهای دیگر به پیامبر پس از خود بشارت داده اند؟ سند را میتوانید از همان کتابها بیاورید؟
اولیا را هم که مشخص نکرده که چه کسانی هستند. اگر حدیث آل عبا یا ثقلین و یا 12 خلیفه را بفرمایید، چرا در هیچکدامشان نگفته که اولیا امر این دوازده نفر هستند. اگر گفته پس چرا امروزه رهبرانقلاب و رهر کشور را ولی امر میگویید. اگر اینها نیز ولی امر هستند، پس چه دلیل دارد که ولایت امر در آن 12 نفر منحصر باشد. اگر هم منحصر نیست، چرا شما منحصر میکنید؟ از همه اینها که بگذریم، در جمله پایانی این آیه (اگر اشتباه نکرده باشم) فرموده که در صورت اختلاف به خدا و رسول خدا مراجعه کنید. یعنی آنکه ولی امر نیز تا آنجا که قرآن را آموزش میدهد، قابل اطاعت است، نه بیشتر. در حالی که شما بسی فراتر از آموزه های قرآن میفرمایید.

چون به روش ازبرکردن و امتحان دادن و تایید بدون اشتباه از بر خواندن به ما رسیده است. ن

سلام این بدون اشتباه یعنی عصمت

که شما گفتید پیامبر تا زمانی که با وحی در ارتباط باشد از خطا دور است؟

در مور پیامبر این را گفتید

مگر موبدان پیامبرن و با وحی ارتباط دارند؟

[quote=mkk1369;116632]

سلام

مکی و مدنی یعنی:

مکی به ایات و سوره هایی می گوییند که در مکه به پیامبر نازل شده اند نه برای مردم مکه

شاید بخشی از ان مربوط به مکان و زمان خاص آن دوره باشد(به علت تدریجی بودن نزول قران)

اما دلیل نمی شود که فقط برای مردم مکه باشد

و مدنی نیز به همین صورت

شان نزول:
تا جایی که من می دانم شان نزول یعنی آن رویداد و علتی(مثلا در مورد شخص

خاصی باشد)

که آیه نازل شد

مثلا آیه تطهیر

آیه همسران پیامبر و(که ماجراشو خودتون می دانید)

و شاید کامل تر باشد که کارشناس مربوطه توضیح بیشتر خواهند داد

[/quote]
آقای محمد گرامی
درود
این نوشته شما، تایید سخن من است که در سوره ابراهیم، آیه 4 هم است. دین خدا برای همه انسانهاست. هیچ شکی نیست. چون اسلام محمدی (ص) برای عرب آمده، بنابراین بخشی از آن مربوط به زمان و مکان نزول آیه ها است.
از این روی بخش مشترک همه دینها و همه کتابهای خدای که برای مردم گوناگون آمده، میشود بخش بنیادین که خداوند از همه مردم بدون زمان و مکان خواستار است.

مگر کتابهای دیگر به پیامبر پس از خود بشارت داده اند؟ سند را میتوانید از همان کتابها بیاورید؟

برای جواب دان به این سوال وقت می خواهم

اما جواب قسمت دوم سوالم را ندادید؟


جواب پرسش ها توی یسنا هات 44 کجا است؟


اگر برای شما در این مورد هم از قران سند بیاورم قبول می کنید؟

آقای محمد گرامی درود این نوشته شما، تایید سخن من است که در سوره ابراهیم، آیه 4 هم است. دین خدا برای همه انسانهاست. هیچ شکی نیست. چون اسلام محمدی (ص) برای عرب آمده، بنابراین بخشی از آن مربوط به زمان و مکان نزول آیه ها است. از این روی بخش مشترک همه دینها و همه کتابهای خدای که برای مردم گوناگون آمده، میشود بخش بنیادین که خداوند از همه مردم بدون زمان و مکان خواستار است.

سلام

پس شما قبول دارید که تفاوتی بین کتب هست؟


هادی گرامی
درود
به هر روی نبوغ و خرق عادت، چیزی است که در زمان و مکان توان انجامش نباشد. از این روی فرا انسانی و فرا عادت (خرق عادت) میشود. به هر روی نگهداری تخمک بارور شده، کاری علمی و عملی است. ممکن است انجام آن امکان نداشته باشد که با همان جمله همیشگی خداون چنین خواسته مشکلش حل میشود.

با سلام و احترام
جناب موبد مهران عزیز
ما قائل هستیم که همه چیز در تحت قدرت خداست ولی ورود جفت حیوانات در کشتی امری کاملا ممکن است به خصوص اگر قائل باشیم که طوفان نوح امری منطقه ای بوده و فقط جانوران این منطقه جمع آوری شده اند، یعنی امری است که با جمع اوری آن هم با عمر طولانی نوح سازگار است، اما تخمک لقاح یافته نیاز به تجهیزات فوق پیشرفته کنونی دارد که قطعا در آن زمان نبوده است، بیان این جمله که همه چیز در توان قدرت الهی است نوعی شانه خالی کردن از دلیل منطقی به نظر می رسد.

ما قائل هستیم که همه چیز در تحت قدرت خداست ولی ورود جفت حیوانات در کشتی امری کاملا ممکن است به خصوص اگر قائل باشیم که طوفان نوح امری منطقه ای بوده و فقط جانوران این منطقه جمع آوری شده اند،

با سلام
اون موقع علم نبود نمیتونستن تا الن صبر کنن و حیوونا رو از دی ان ای شون بازیافت کنن
اگه اون موقع از راه طبیعی نمیشد اونوقت همون موقع خدا همه دنیا رو تموم میکرد
پس دیگه چه نیازی بود آدم رشد کنه به مقام فهم برسه آخرالزمان بیاد؟
همه چیزو همینجوری قلپی میداد دستشون
اون وقت خلیفه خدا بودن معنی نداشت آخه آدم هیچکدوم از استعداداشو برا خلق و کشف بکار نمیگرفت

مثلا تخم سوشیانت برا آخرالزمان میمونه اون موقع که موقش میشه میتونن درستش کنن ولی اگه حیوونا زمان نوح میمردن تا الان آدما چیکار میکردن؟
همه حیات رو سیاره زمین از بین میرفت


فرزاد گرامی
درود
برای آن که دچار چرخه نادرست (دور باطل) نشویم، پاسخ بخش نخست نامه تان را نمیدهم.
این که ما کسی را به دین زرتشت نمیپذیریم، مربوط به ماست، چه ربطی به دین زرتشت دارد که میگویید کمیت اعتقادی آن لنگ است؟
این که ما مردم را به خدا دعوت میکنیم، نه به خودمان این چه لنگ بودن کمیت اعتقادی است؟
این بخش را من آغاز نکردم. در نخستین نامه ها هم آغاز کننده این بخش و پشتیبانی کننده از دگر دینی را هم نکوهش کردم و اینکار را آب به آسیاب دشمن ریختن دانستم. در ادامه این بخش، شما و دوستانی چون شما بودند که اسلام زرتشتی را 90 و اسلام محمدی را 100 دانستید و دانستند. شما بودید که اسلام زرتشتی را شرک و کفر نامیدید و آن را رد کردید. من برای پشتبیانی، نشان دادم که در قرآن نیز این پلکانی بودن دین نیست، این ادعای شما برای متکاملتر بودن اسلام محمدی (ص) قرآنی نیست. دقت کنید ایراد من بر این تر است.
به هر روی شما یا سوره ابراهیم، آیه 4 و ده آیه دیگری که در این بخش آمده قبول داری، یا نداری. یا میگویید که در ترجمه اشتباه شده یا میگویید که نشده. اگر اشتباهی نیست و ترجمه همین است که ارایه شده خب خود قرآن می فرماید که نفرستادیم رسولی مگر به زبان قومش تا آیه های خداوند را برای ایشان بیان کند.
این که دیگر نص صریح قرآن است. اگر خداوند میخواست ادعای شما را اثبات کند، خب میفرمود، ما قرآن را عربی فرستادیم چون کاملترین زبان دنیاست و همه مردم موظفند که عربی را بیاموزند و یا از کسی که عربی خوب میداند، تقلید کنند و ...... نه اینگونه به روشی که در این آیه ها آورده شده است.
مکی یا مدنی بودن و شان نزول آیه های قرآن نیز نشان میدهد که مردم عرب مکه و مدینه کاری کرده اند که برای راهنمایی ایشان به راه درست، آیه هایی نازل شده است.

به نام الله، و سلام خدمت شما دوست من موبد مهران، بنده چند نكته را به شما عرض كنم، انشاالله از اين نوشته ها و مطالب بهره لازم و كافي براي ما و تمام دوستان ايجاد شود، و نوشته ها در جهت روشن شدن مطالب به ما كمك كند.

نكته اول: بنده هر مطلبي كه بيان ميكنم دوست ندارم اشكالات مطالب ديگر به حساب من نوشته بشود، چه بسا در نوشته هاي ديگر اشكالاتي باشد كه بنده هم واقف باشم، اگر مورد اشتباهي در كلمات خود بنده و تأييداتم مشاهده كرديد، اشكال را بيان كنيد،‌ و دقيق نكته اشكال را تبيين كنيد، بنده از سخنان پراكنده و بي ارتباط آزرده مي شوم.

نكته دوم: بنده اگر اشكالاتي به نظرم ميرسد، به شمايي هستيد كه طرف خطاب من قرار ميگيريد، چه بسا با زرتشتي ديگري بحثي شود و اشكالات ديگري در برداشت هاي همان شخص داشته باشم. اگر مي گويم شما تناقض گويي ميكنيد، يعني اين اشكال بر شما وارد است، اگر شما ميگوييد كه اين اشكال چه ربطي به دين زرتشت دارد، بنده ميگويم ربطي به دين زرتشت ندارد، چون دين خدا اشكال ندارد، پيامبران الهي اختلاف ندارند، شما همينكه بپذيريد، با توجه به مباني كه مطرح مي كنيد، اين اشكال بر موبدان زرتشتي وارد است،‌ كافي است، چنانكه به روشني با توجه به مباني اعتقادي كه مطرح كردي، بنده گفتم نپذيرفتن ديگران به دين زرتشت، با اعتقادتان ناسازگار است،‌ بنده در طرح اعتقادي شما انحصار طلبي كه در يهود ميبينم احساس نميكنم كه چنين نظري داشته باشيد.

نكته سوم: شما در اين مطالبتان ادعايي را مطرح كرده،‌ كه دعوت مردم به خدا است، نه دين خاص، بنده معتقدم اگر ما با مباني باطل مردم را به خدا دعوت كنيم، خود مباني باطل اشكالات را به خدا هم سرايت مي دهد، گويا چنين ميشود كه غير خدا را به جاي خدا به مردم معرفي ميكنيم، اگر لطف بفرماييد،‌ به مطالب دقت كنيد، قطعا خواهيد فهميد كه چرا ما الهيات را با مباني باطل تخريب ميكنيم؛ شما كه آيه شريفه را چنين معنا ميكنيد كه خداوند رسولاني براي هدايت اقوام ميفرستد كه به لسان قومشان سخن ميگويد،‌ و مسأله رسالت تبليغ پيامبري را كه به حق بايد به لسان قوم باشد، به انحصار همان پيامبر در دين به قومش معنا ميكنيد، و كتاب آن پيامبر را مخصوص همان قوم ميدانيد، اين برداشت غلط، سرايت ميكند به مفاسد اعتقادي نسبت به خداوند، چرا كه خداوند عادل حكيم، چگونه براي قومي كتاب هدايت بخش ميفرستد،‌ و براي قوم ديگر نميفرستد، آيا اين با خداوندي خداوند سازگار است كه براي قومي كتاب هدايت نازل كند و براي قوم ديگر نازل نكند؟ يا براي بعضي انسان ها كتاب هدايت نازل كند در حالي كه آن كتاب تحريف شده است؟ اين يك بحث عقلي و اعتقادي است و يك عالم ديني بايد بتواند اين مسأله را حل كند. بنده معتقدم، سخن شما مردم را به خدايي دعوت ميكند كه عادل و حكيم نباشد، شما بفرماييد اين مشكله را بدون بازي با كلام و واژه ها،‌ حل و فصل نماييد.

نكته چهارم: جهت اينكه گرفتار شلوغي در مباحث نشويم،‌ فعلا مباحث ديگر مطرح نشود تا به قول شما گرفتار دور باطل نشويم و به تدريج مسايل را حل كنيم؛‌ زيرا درباره كلمه به كلمه شما حرف دارم، كه اگر خدا بخواهد به تدريج مطرح خواهم كرد.

سلام

پس بهتره بروید پرس و جو کنید ببینید

سنت و احادیث را عمر اجازه می داد نقل بشود یا نه ؟

یا اصلا می گذاشت چیزی بمونه؟(الان به تور یقین نمی توانم بگویم )


آقای محمد
درود
پس شما سند محکمی ندارید. تنها نقل قول است که آنهم به دلیل آلودگی به ضمیر ناخودآگاه نقل قول کننده چندان اعتباری ندارد بویژه در چنین ریزه کاریها.
میبینید آقای محمد، با سندهایی که اعتبار سندی ندارند، بتکده ای ساخته اید و خود را میپرستید. چون در همه این نامه نگاری ها هیچ گاه مرا به خداوند و ... نخواندید.

سلام این بدون اشتباه یعنی عصمت

که شما گفتید پیامبر تا زمانی که با وحی در ارتباط باشد از خطا دور است؟

در مور پیامبر این را گفتید

مگر موبدان پیامبرن و با وحی ارتباط دارند؟


آقای محمد
درود
مگر بچه مدرسه ای ها معصومند که شعرهای کتابشان را از بر میکنند؟

مگر بچه مدرسه ای ها معصومند که شعرهای کتابشان را از بر میکنند؟

سلام

این ایرادی است که خودتان به احادیث ما می گیرید و آنها را ضعیف می شمارید

با اینکه این ایراد در مورد گات ها خیلی بیشتر نمود می کند

چرا که ما راویان را(نقل کننده های حدیث) را از طریق نامشان می شناسیم
و راست و دروغ و.. آن ها را آگاهیم و درست ترین ها را انتخاب می کنیم

اما شما چه طور؟

چه تضمینی وجود دارد که ان موبد درست خوانده باشد؟

جایی سند مکتوب دارید؟

برای جواب دان به این سوال وقت می خواهم

اما جواب قسمت دوم سوالم را ندادید؟

اگر برای شما در این مورد هم از قران سند بیاورم قبول می کنید؟


آقای محمد
درود
یکم- پاسخ شما را دادم. آن هم این بود که این پرسشها برای اینست که هر کس خود با اندیشه خود به پاسخ برسد. زیرا اگر کسی خودش بپرسد و به پاسخ برسد، هرگز فراموش نمیکند. اگر کسی خودش نپرسد و به او پاسخ داده شود، میشنود و از یاد میبرند. این نکته را در کلاسهای درس روانشناسی یاد گیری، ترویج کشاورزی و اصول مشاوره و راهنمایی یادگرفتم. از همین روست که از آموزگار خواسته میشود، در اندیشه شاگردان پرسش پدید آورند نه پاسخ بگویند و بخواهند که پاسخها را از بر کرده، امتحان دهند.
این آزادی و مسوولیت یافتن پاسخ در دو بند از گاته هات 30 بند 2 و هات43 بند 15 آمده است.
دوم- آشکار است که اگر کتابی از سوی خداوند باشد، نباید ناسازگاری میان آن کتاب و کتاب دیگر که از سوی خداوند و به زبان دیگر است، باشد، مگر اختلاف در زبان. سوره ابراهیم آیه 4 و سوره نسا آیه 152، سوره عنکبوت آیه 46 برای نمونه سند می آورم.

آقای محمد درود پس شما سند محکمی ندارید.

سلام

به اسناد خودشان مراجعه کنید

تنها راه یافتن حقایق تاریخ پیوستن به تاریخ

و عقل و خرد است

عقل و خرد به تنهایی کافی نیست بلکه چیز دیگری برای میزان باید باشد

هیچ گاه مرا به خداوند و ... نخواندید.

خواندن به سوی خدا یعنی چی؟

یعنی فقط بگوییم خدایی هست؟

اینکه می دانید

مهم حرف خدا راه خدا و منش خدا است

حتی اشو زرتشت هم توی گات ها شما را به پیروی از خود فرا خوانده است

پیروی با به سوی خود [واندن فرق دارد

ما نگفتیم امام یا پیامبر بپرست گفتیم اطاعتشان راببر و...

غیر این گفتم؟:Gol:

سلام

پس شما قبول دارید که تفاوتی بین کتب هست؟


آقای محمد
درود
تفاوت در زبان نه تفاوت در اصول. برای نمونه نماز به عنوان راهکاری برای انسان سازی، اصل است. این را خداوند هم در گاتها و هم در قرآن آموزش داده است. شکل نماز برای خداوند چندان اهمیت نداشته، بنابراین نه در گاتها و نه در قرآن به شکل نماز اشاره نشده، آن را آزاد گذاشته تا هر کس با توجه به روش مردمی خودش اینکار را انجام بدهد. برای نمونه در ایران ایستاده با دستهای برافراشته، در عرب با آدابی که است و ....
باز هم میگویم که اگر بخواهید پلکانی بودن دین خدا برای مردم را با توجه به درک و فهم مردم بدانید، ایرانیان چهار هزار سال پیش از عربهای امروزین هم بیشتر و هم بهتر درک میکردند. آنها از اشو زرتشت معجزه نخواستند تا دین زرتشت را باور کنند. برای نمونه شاه گشتاسب به اشو زرتشت گفت با دانشمندان دربار گفتگو کن، اگر ایشان پذیرفتند، من نیز میپذیرم. یا داستان آن سه چیز را که خداوند را نشان میدهد که پیشتر برایتان گفتم.

پاسخ شما را دادم. آن هم این بود که این پرسشها برای اینست که هر کس خود با اندیشه خود به پاسخ برسد.

سلام

در انجا سوالان مهمی پرسیده شده است

مگر می شود مسئولیت به این مهمی فقط به عقل نیاز باشد

شما ببینید

اگر قرار باشد یک اموزگار فقط پرسش کند
و دانش آموزش را رها کند
او جواب صحیح را از که بیاموزد

اگر می دانست که سوال نمی کرد

کمی فکر کنید

آنها از اشو زرتشت معجزه نخواستند تا دین زرتشت را باور کنند.


سلام

مطمئنید نخواستند؟

گشتاسپ (اگر درست بگویم) مگه معجزه نخواست؟

این را خداوند هم در گاتها و هم در قرآن آموزش داده است. شکل نماز برای خداوند چندان اهمیت نداشته، بنابراین نه در گاتها و نه در قرآن به شکل نماز اشاره نشده، آن را آزاد گذاشته تا هر کس با توجه به روش مردمی خودش اینکار را انجام بدهد. برای نمونه در ایران ایستاده با دستهای برافراشته، در عرب با آدابی که است و ....

سلام

یک جایی خواندم (تو گات ها) که انگار اشو زرتشت گفتند

هر کس دین خدا را پشتیبانی کند منم پشتی بانشم(ببخشید اگر عینا ننوشتم ولی همین حوالی است درسته؟):Gol::Gig:

با سلام و احترام
جناب موبد مهران عزیز
ما قائل هستیم که همه چیز در تحت قدرت خداست ولی ورود جفت حیوانات در کشتی امری کاملا ممکن است به خصوص اگر قائل باشیم که طوفان نوح امری منطقه ای بوده و فقط جانوران این منطقه جمع آوری شده اند، یعنی امری است که با جمع اوری آن هم با عمر طولانی نوح سازگار است، اما تخمک لقاح یافته نیاز به تجهیزات فوق پیشرفته کنونی دارد که قطعا در آن زمان نبوده است، بیان این جمله که همه چیز در توان قدرت الهی است نوعی شانه خالی کردن از دلیل منطقی به نظر می رسد.

هادی گرامی
درود
هنر در همین است که چیزی را که در امروز توان انجامش نباشد، ولی در آینده باشد را بگویی.
برای نمونه انشتین نظریه ای داده است که هنوز توان اثبات عملی اش امکان ندارد. خب به این میگویند نبوغ. به این میگویند درک و فهم فرا زمان و فرا مکان. وگرنه هر کسی میداند که یک جفت مرغ و خروس را که نگهداری کنی، چند جوجه به دنیا خواهد آمد.
هنرمندی در اینجاست، که در چند هزار سال پیش نطفه و تخمک و تخمک بارور شده را بشناسی و ....
بحث جمشید و قلعه او همچنین نگهداری تخم گیاه و جانور، یک بحث دینی نیست. یک استوره مردمی است. استوره ای که نشان از فهم و شعور و خردمندی ایرانیان باستان دارد. بحث هم سنجی این توان اندیشه ای با توان عربهای امروزین است، تا چه رسد به مردم عبرانی و عرب و .......
از دیدگاه من یکی از دلایلی که در سوره ابراهیم آیه 4 میفرماید، نفرستادیم رسولی مگر به زبان مردمش تا آیه های ما را برایشان بیان کند، همین است.
چون سر و کار تو با کودک فتاد، هم زبان کودکیت باید گشاد.

سلام

من ترجمه ی موبد فیروز آذر را دارم

مشکلی که با بررسی این ترجمه ندارید ؟


آقای محمد گرامی
درود
موبد فیروز آذرگشسب، دو کتاب دارند، یکی برگردان فارسی و انگلیسی گاتها است.
دیگری برگردان واژه به واژه گاتهاست که دو جلدی هم است.
اگر این دو را با هم بسنجید، خواهید دید که اندکی تفسیر به رای موبدانه ساسانی در برگردان آزاد فارسی ایشان دیده میشود. به هر روی اگر کتاب ستوت یسن آقای علی اکبر جعفری را هم به آن بیافزایید، در منبع تا اندازه ای برابر خواهیم شد. من برگردان سنتی گاتها از آقایان شهمردان و پورداود را نیز بررسی میکنم. در این دو برگردان رد پای انحراف و تحریف ساسانی دیده میشود.

سلام

همین دیگر جانشین پیامبر هست

اصلا همین 72 ملت را قبلا هم پیش بینی شده نشانه آخر الزمان است(البته الان شک کردم باید بروم بپرسم)

یعنی زمانی که امام زمان (ع) میاید و دین خدا را احیا می کند

و اسلام حقیقی را نمایان می کنید

و همه زیر سایه او به آسایش می رسند


آقای محمد
درود
نکته ای که همواره از روی آن میپرید و نادیده میگیرید، اینست که امامان و امام دوازدهم (ع) قرآن و عین سخن محمد (ص) را آموزش میدهند. ولی آن ادعاهایی که شما دارید، چیزی فرای قرآن و عین سخن محمد (ص) است. اگر امام دوازدهم (عج) هم بیایند، دین خدا را دوباره زنده میکنند، نه دینی را که شما میگویید.
در حدیث است که از سر سختترین دشمنان امام دوازدهم (عج) دیندارترین مسلمانان هستند که ایشان را متهم به بدعت در دین میکنند.

چرا تاثیر داشته است

الان توی همین سایت یک گشتی بزنید

خبر شیعه شدن خیلی ها را می توانید پیدا کنید

دوست من همان طور که اشو زرتشت هم گفته اند

قرار است خودمان راه را برگزنیم

امامان ما نمی روند بگوییند که بیایید پیرو ما بشوید

راه را روشن بیان می کنند و دعوت به حق می کنند

کمی دقت کنید خیلی واضح است؟!


آقای محمد
درود
آری بسیار آشکار (واضح) است. من نیز همین را میگویم. شما پافشاری میکنید و چیزهایی فرای اینها را به امامان نسبت میدهید.
شما هستید که به جای راه درست و روشن، هی مرا به خودت فرا میخوانی (دعوت میکنی). خب تو هم مانند ایشان راه درست زندگی کردن را آنگونه که در قرآن آمده و عین سخن محمد (ص) است و اصل است، بگو اگر من نپذیرفتم آنگاه جدل کن. چرا مرا هی به پوست فرا میخوانی، خب مرا به مغز بخوان. اگر من خودم مغز را نداشتم، از مغز تو بهره میبرم.

چرا تاثیر داشته است

الان توی همین سایت یک گشتی بزنید

خبر شیعه شدن خیلی ها را می توانید پیدا کنید

دوست من همان طور که اشو زرتشت هم گفته اند

قرار است خودمان راه را برگزنیم


آقای محمد
درود
شما با ابزارهایی چون مباح بودن مال و جان و ناموس مرتد بر مسلمان، جلوی آزادی اندیشه و گزینش فردی را گرفته اید. شما در قانون مدنی، بند 881 مکرر اگر از خانواده ای نا مسلمان کسی مسلمان شود، همه ارث را به آن تازه مسلمان میدهید.
چگونه انتظار دارید که این آمار شیعه شدن، یا از شیعه بیرون نشدن، افتخاری داشته باشد؟

[quote=mkk1369;116625]سلام



هیچ دینی در زمان پیامبر خودش ناقص نبود بلکخ پس از او دچار تحریف و دگرگونی شد



این نیاز به مقایسه دارد

این نشان دهنده کامل تر بودن است نه ناقص بودن دین قبلی

همانطور که بالا گفتم یا تحریف می شد یا کم و زیاد می شد

خوب این کم و زیاد شدن را اسمش را چی می گذارید؟
می گوید همان یک اسلامی که به ان پیامبر نازل شد یا خیر؟:gol:[/quote]
آقای محمد
درود
در اسلام ادعایی شما هم که این تحریف و انحراف دیده میشود. دلیلش طالبان و وهابیان و یا ادعاهای فرا قرآنی و عین سخن محمد (ص) خودتان.
این که دینی پس از پیامبرش تحریف شده، دلیل نیست که بخش تحریف نشده را هم دور بیندازید.
شما باید آن بخشی که ادعای تحریف نشدن را خودش دارد، بررسی کنید، اگر تحریفی دیدید، بگویید این تحریف. اگر ندید، دیگر دلیل ندارد که چشم ببندید و هرچه هست و نیست رد کنید.

سلام

یک جایی خواندم (تو گات ها) که انگار اشو زرتشت گفتند

هر کس دین خدا را پشتیبانی کند منم پشتی بانشم(ببخشید اگر عینا ننوشتم ولی همین حوالی است درسته؟):gol::gig:


آقای محمد
درود
آری درسته، ولی دین خدا. نه دین زرتشت و نه دین محمد، نه دین عیسی و نه دین موسی و نه دین 123000 و خورده ای پیامبر دیگر و ...
توجه کن دین خدا

[quote=فرزاد;116753]به نام الله، و سلام خدمت شما دوست من موبد مهران، بنده چند نكته را به شما عرض كنم،...
نكته اول: بنده هر مطلبي كه بيان ميكنم دوست ندارم اشكالات مطالب ديگر به حساب من نوشته بشود، چه بسا در نوشته هاي ديگر اشكالاتي باشد كه بنده هم واقف باشم، اگر مورد اشتباهي در ...نكته دوم: بنده اگر اشكالاتي به نظرم ميرسد، به شمايي هستيد كه طرف خطاب من قرار ميگيريد، چه بسا با زرتشتي ديگري بحثي شود و اشكالات ديگري در برداشت هاي همان شخص داشته باشم. ... چنانكه به روشني با توجه به مباني اعتقادي كه مطرح كردي، بنده گفتم نپذيرفتن ديگران به دين زرتشت، با اعتقادتان ناسازگار است،‌ بنده در طرح اعتقادي شما انحصار طلبي كه در يهود ميبينم احساس نميكنم كه چنين نظري داشته باشيد....
نكته سوم: شما در اين مطالبتان ادعايي را مطرح كرده،‌ كه دعوت مردم به خدا است، نه دين خاص، بنده معتقدم اگر ما با مباني باطل مردم را به خدا دعوت كنيم، خود مباني باطل اشكالات را به خدا هم سرايت مي دهد، گويا چنين ميشود كه غير خدا را به جاي خدا به مردم معرفي ميكنيم، اگر لطف بفرماييد،‌ به مطالب دقت كنيد، قطعا خواهيد فهميد كه چرا ما الهيات را با مباني باطل تخريب ميكنيم؛ شما كه آيه شريفه را چنين معنا ميكنيد كه خداوند رسولاني براي هدايت اقوام ميفرستد كه به لسان قومشان سخن ميگويد،‌ و مسأله رسالت تبليغ پيامبري را كه به حق بايد به لسان قوم باشد، به انحصار همان پيامبر در دين به قومش معنا ميكنيد، و كتاب آن پيامبر را مخصوص همان قوم ميدانيد، اين برداشت غلط، سرايت ميكند به مفاسد اعتقادي نسبت به خداوند، چرا كه خداوند عادل حكيم، چگونه براي قومي كتاب هدايت بخش ميفرستد،‌ و براي قوم ديگر نميفرستد، آيا اين با خداوندي خداوند سازگار است كه براي قومي كتاب هدايت نازل كند و براي قوم ديگر نازل نكند؟ يا براي بعضي انسان ها كتاب هدايت نازل كند در حالي كه آن كتاب تحريف شده است؟ اين يك بحث عقلي و اعتقادي است و يك عالم ديني بايد بتواند اين مسأله را حل كند. بنده معتقدم، سخن شما مردم را به خدايي دعوت ميكند كه عادل و حكيم نباشد، شما بفرماييد اين مشكله را بدون بازي با كلام و واژه ها،‌ حل و فصل نماييد.

نكته چهارم: جهت اينكه گرفتار شلوغي در مباحث نشويم،‌ فعلا مباحث ديگر مطرح نشود تا به قول شما گرفتار دور باطل نشويم و به تدريج مسايل را حل كنيم؛‌ زيرا درباره كلمه به كلمه شما حرف دارم، كه اگر خدا بخواهد به تدريج مطرح خواهم كرد.[/quote]
فرزاد گرامی
درود
نخست باید از بزرگواری استادانه شما سپاسگزاری کنم. این روش پسندیده شما را میپذیرم.
شما نوشته اید:
1-:" ... ... چنانكه به روشني با توجه به مباني اعتقادي كه مطرح كردي، بنده گفتم نپذيرفتن ديگران به دين زرتشت، با اعتقادتان ناسازگار است،‌ بنده در طرح اعتقادي شما انحصار طلبي كه در يهود ميبينم احساس نميكنم كه چنين نظري داشته باشيد.... ..."
پاسخ
فرزاد گرامی، یکم- دستور نپذیرفتن دگر دینی، دستوری از انجمن موبدان در ایران و هند و مربوط به شرایط امروز است. نه آنکه دستور دینی باشد. بنیاد آن بیشتر سیاسی اجتماعی است تا دینی. به هر روی همانگونه که شما میفرمایید، این تضاد دارد با آموزشهای اشو زرتشت در گاتها. من در این زمینه دفاعی ندارم، ولی مشکل از من نیست.
اگر بخواهم با واژه ها بازی کنم و از روش توجیه بهره ببرم، دین دین خداست، نه دین پیامبر. موبد و آخوند و کشیش و خاخام، در بهترین حالت آموزگارند. کسی نیستند که بخواهند میان دل کسی و خدای آن کس جا بگیرند و بگویند که چه کسی حق دارد و چه کسی حق ندارد که چه دینی داشته باشد یا نداشته باشد.

2-:" ... نكته سوم: شما در اين مطالبتان ادعايي را مطرح كرده،‌ كه دعوت مردم به خدا است، نه دين خاص، ..."
پاسخ
این ادعای بنده نیست. این آموزش قرآن است که در سرتاسر آن دیده میشود. هیچ جا جز سخن از دعوت به خداوند نیست. سوره نسا آیه 152 و سوره عنکبوت آیه 46 و سوره ابراهیم آیه 4 را نمونه می آورم.

3-:" ...بنده معتقدم اگر ما با مباني باطل مردم را به خدا دعوت كنيم، خود مباني باطل اشكالات را به خدا هم سرايت مي دهد، ..."
پاسخ
سخن شما راست است. آیا ما (اشو زرتشت، یا موبدان و یا من) جایی مبانی باطلی را شرط دعوت به خدا دانسته ایم. خواهشمندم که جداگانه بفرمایید.
من با باور به سخن شما، این ایراد را به شماری از مسلمانان، گرفته ام که در این آسکدین ایرادهایم را خوانده اید.

4-:"... شما كه آيه شريفه را چنين معنا ميكنيد كه خداوند رسولاني براي هدايت اقوام ميفرستد كه به لسان قومشان سخن ميگويد،‌ و مسأله رسالت تبليغ پيامبري را كه به حق بايد به لسان قوم باشد، به انحصار همان پيامبر در دين به قومش معنا ميكنيد، ..."
پاسخ
در این سخن شما دو ایراد هست، یکی به من یکی به شما:
یکم- من بد گفته ام و منظورم این نیست که دین یک پیامبر انحصار به قوم آن پیامبر دارد. منظورم اینست که دین خداوند به زبانهای گوناگون، تفاوت پلکانی و تکاملی نسبت به هم ندارند. منظورم این است که اسلام تنها و تنها (انحصاراً) دین محمد(ص) نیست. دین هر پیامبری بدون تحریف و انحراف، اسلام است.
دوم- من آیه را چنین معنا کرده ام؟ یا معنای آن را دگرگون کرده ام؟ شما آن ده آیه و بیشتر که در عنوان (تاپیک) آیا دستور قرآن است که ایرانیان زرتشتی شوند، را خوانده اید؟ اینها را من گفته ام و یا من برداشت کرده ام؟ سوره نسا آیه 152 و یا سوره عنکبوت آیه 46 را من نوشته ام؟ من معنا کرده ام؟

5-:"... و كتاب آن پيامبر را مخصوص همان قوم ميدانيد، اين برداشت غلط، سرايت ميكند به مفاسد اعتقادي نسبت به خداوند، چرا كه خداوند عادل حكيم، چگونه براي قومي كتاب هدايت بخش ميفرستد،‌ و براي قوم ديگر نميفرستد، آيا اين با خداوندي خداوند سازگار است كه براي قومي كتاب هدايت نازل كند و براي قوم ديگر نازل نكند؟ ..."
پاسخ
ببینید، آیا این آیه هایی که نام بردم، من نوشته یا ترجمه کرده ام؟
نکته دیگر آیا این اطمینان هست که خداوند برای قوم های دیگر کتاب و هدایت نداده است؟ از 124000 پیامبر کمتر از 100 نفر با نام یاد شده اند. دیگر پیامبران چه کسانی بودند؟ برای چه قومهایی و چه هدایتی برای ایشان داشتند؟ من که نمیدانم. به هر روی سوره ابراهیم آیه 4 را که من ننوشتم. ترجمه هم نکرده ام.

6-:" ... يا براي بعضي انسان ها كتاب هدايت نازل كند در حالي كه آن كتاب تحريف شده است؟ ..."
پاسخ
در چند سوره و آیه از قرآن آمده که مردم پیامبران خدا را کشتند، یا فراموش کردند، یا تحریف کردند و .... خود محمد(ص) هم از این که قومش قرآن را کنار گذاشته اند، شکایت میکند (راستش آیه اش را به یاد نمی آورم. اگر بخواهید بفرمایید تا جستجو کنم شاید بیابم). این که از خلیفه یکم تا وهابیان و طالبان اسلام تحریف شده، دلیل آن است که قرآن را کنار بگذاریم؟

7-:" ... بنده معتقدم، سخن شما مردم را به خدايي دعوت ميكند كه عادل و حكيم نباشد، شما بفرماييد اين مشكله را بدون بازي با كلام و واژه ها،‌ حل و فصل نماييد...."
پاسخ
پاسخ شما را در بندهای پیشین داده ام. یکم- من از خودم در نیاورده ام. آیه های یاد شده به روشنی خود گویا هستند.
دوم- من با خرد نارسای خود همواره در این شک بوده ام که آیا کسانی چون کنفسیوس، بودا، برهما، انشتین و ... پیامبر بوده اند یانه؟ آیا الهام یک مخترع، دانشمند، شاعر، میتواند همان وحی باشد یا نه؟ شما میگویید که خداوند ارحم الراحمین است و حق الله را میبخشد، ولی حق الناس را نمیبخشد. من حدیثهایی شنیده ام که خداوند فرشتگانی را مامور میکند تا عبادت و حق الله کسی که حق الناس را درست رعایت میکند، به جای آرند تا او به بهشت رود.
این همان عدالتی نیست که میفرمایید؟


به نام الله تبارك و تعالي و سلام خدمت موبد مهران، بنده هم از پاسخ مطلوب شما سپاسگزارم.

مطلب اول، در گفته هاي جنابعالي چنين آمده است:

«اگر بخواهم با واژه ها بازی کنم و از روش توجیه بهره ببرم، دین دین خداست، نه دین پیامبر. موبد و آخوند و کشیش و خاخام، در بهترین حالت آموزگارند. کسی نیستند که بخواهند میان دل کسی و خدای آن کس جا بگیرند و بگویند که چه کسی حق دارد و چه کسی حق ندارد که چه دینی داشته باشد یا نداشته باشد.»

به نظر بنده، دين، دين خدا، دين پيامبر خدا و فرستاده خدا، همان دين خدا و آخوند و موبد و...وسايلي هستند براي معرفي و شناخت دين خدا؛ و در دين خداوند هم اكراهي نيست، اما دين خداوند در مراحل قوانين اجتماعي، حدودي دارد كه در مرحله عمل، همه انسانهايي كه در چطر حكومتي يك دين زندگي ميكنند ملزم به تبعيت از آن هستند، كه فعلا بحث ما در اين موضوع نيست.

مطلب دوم، در بيانات شما در جواب اشكال عقلي و ناسازگاري در مباني اعتقادي كه بيان كردم چنين آمده است:

«این ادعای بنده نیست. این آموزش قرآن است که در سرتاسر آن دیده میشود. هیچ جا جز سخن از دعوت به خداوند نیست. سوره نسا آیه 152 و سوره عنکبوت آیه 46 و سوره ابراهیم آیه 4 را نمونه می آورم.»

كاملا واضح است چنانكه در مباحث قبلي مطرح شد، اين ادعاي شما و برداشت شما از آيه شريفه است كه چنين معنا كرديد، نه ادعاي ما،‌ و بحث ما هم در اينكه معناي آيه چه بوده است نبوده؛ آيه شريفه اي هم كه جنابعالي بر آن زياد تأكيد ميورزيد، آيه چهارم سوره ابراهيم است، بنده جداي از اطاله كلام و بحث در خصوص آيه شريفه، اشكال عقلي بر اين برداشت داشتم، كه البته شما در بخش هايي از گفته هايتان به جواب اين پرسش پرداخته ايد، مثلا آنجا كه دقيقا در جواب پرسش من وارد شده اين مطالب است:

« نکته دیگر آیا این اطمینان هست که خداوند برای قوم های دیگر کتاب و هدایت نداده است؟ از 124000 پیامبر کمتر از 100 نفر با نام یاد شده اند. دیگر پیامبران چه کسانی بودند؟ برای چه قومهایی و چه هدایتی برای ایشان داشتند؟ من که نمیدانم. به هر روی سوره ابراهیم آیه 4 را که من ننوشتم. ترجمه هم نکرده ام.»

دوست من، شما در اين مطالب ابتدا مطلبي بسيار درست بيان ميكنيد و از آن نتيجه اشتباه ميگيريد، بنده ميگويم قطعا خداوند براي تمامي اقوام كتاب هدايت دارد، اما لزوما اين كتاب هدايت نبايد به لسان قوم باشد، اما رسولان الهي قطعا با لسان قوم هستند، و اين دو مطلب است، شما از مسأله تبليغي رسولان الهي، چنين نتيجه ميگيريد كه لزوما بايد كتاب آسماني هم به لسان قوم باشد و كتاب جهان شمول به عنوان كتاب ديني براي تمام اقوام، قابل قبول نيست، ما در اين نكته قطعا با هم اختلاف داريم، اما بحث ما طرح اين اختلاف نيست؛ زيرا در مقام فرض دو ادعايي كه ما طبق دو معنايي كه از آيه شريفه داشتيم، بنا بر مبناي شما و مدعاي شما اشكال تناقض و ناسازگاري وارد است، بنده گفتم بر فرض صحت، اين اشكال را چگونه پاسخ ميفرماييد؟ بنده ميگويم اين مطلب شما درست نيست كه چون ما 124000پيامبر داشته ايم، همگي آنها صاحب كتاب تشريعي بوده باشند، شما ميفرماييد چه بسا باشد، نكته اين است كه شما مطالبتان خيلي مضطرب است، در جايي ميگوييد كتابهايي آسماني موجود فعلي(مانند تورات و انجيل) تحريف شده اند و در جاي ديگر ميگوييد در اين كتابها حق و باطل آميخته شده اند، كه بايد حق را استخراج كردو.. در اينجا ادعاي عجيب ديگري مطرح ميفرماييد:

« من با خرد نارسای خود همواره در این شک بوده ام که آیا کسانی چون کنفسیوس، بودا، برهما، انشتین و ... پیامبر بوده اند یانه؟ آیا الهام یک مخترع، دانشمند، شاعر، میتواند همان وحی باشد یا نه؟ شما میگویید که خداوند ارحم الراحمین است و حق الله را میبخشد، ولی حق الناس را نمیبخشد. من حدیثهایی شنیده ام که خداوند فرشتگانی را مامور میکند تا عبادت و حق الله کسی که حق الناس را درست رعایت میکند، به جای آرند تا او به بهشت رود.
این همان عدالتی نیست که میفرمایید؟»

شما اگر كتابي از اينان كه نام برديد، به عنوان كتاب آسماني الهي سراغ داريد بفرماييد كه كدام است،‌ تا اشكال برطرف شود، بنده مدت زيادي است كه منتظرم يا اگر الهام و وحيي از يك دانشمند و مخترع كه براي سعادت آدميان كتابي آورده باشد مانند انشتين و...، بفرماييد كه آگاه شويم، سخن ديگر شما درباره مسأله حق الناس و حق الله را نفهميدم،‌ آن حديثي هم كه ميگوييد بنده نديده ام و با توجه به مباني قرآني هم قابل قبول نميدانم؛ شايد مقصود شما از مسأله بخشش همان مسأله كثرت گرايي ديني باشد، كه جناب جان هيك مطرح كرده، يا بهتر است بگويم چيزي شبيه شمول گرايي است كه جناب كارل رينر مطرح كرده كه در جاي خودش قابل بررسي است كه ناظر به مسأله نجات است.

مطلب سوم، شما در بخش ديگري مينويسيد:

« آیا ما (اشو زرتشت، یا موبدان و یا من) جایی مبانی باطلی را شرط دعوت به خدا دانسته ایم. خواهشمندم که جداگانه بفرمایید.»

مبناي اعتقادي كه خود شما مطرح فرموديد، كه بحث من با شخص شما است،‌ چنانكه قبلا هم گفتم،‌ همان اشكالي بود كه در گفته هاي گذشته ام تأكيد كردم كه دقت بفرماييد، بنا بر عقيده جنابعالي بايد بگوييم خداوند كه رب العالمين است، عادل و حكيم نباشد.

مطلب چهارم، بنده احساس ميكنم كه مسأله مبناي نظري باطلي كه در اعتقادات بيان كردم، شما به نوع عملكرد مسلمانان و موبدان برداشت فرموديد، چنانكه مينويسيد:

«من با باور به سخن شما، این ایراد را به شماری از مسلمانان، گرفته ام که در این آسکدین ایرادهایم را خوانده اید.»

در حالي كه بحث بنده اشكال نظري و اعتقادي بود نه عملي.

مطلب پنجم، شما در بيان مقصود خودتان ميگوييد:

« من بد گفته ام و منظورم این نیست که دین یک پیامبر انحصار به قوم آن پیامبر دارد. منظورم اینست که دین خداوند به زبانهای گوناگون، تفاوت پلکانی و تکاملی نسبت به هم ندارند. منظورم این است که اسلام تنها و تنها (انحصاراً) دین محمد(ص) نیست. دین هر پیامبری بدون تحریف و انحراف، اسلام است.»

مسأله اينكه تمام اديان الهي كه تحريف نشده باشند اسلام است، بنده هم واقفم و قطعا شما از مطالب بنده چنين مطلبي دريافت نكرده ايد، كه واقف نباشم درباره پلكاني بودن اديان هم بنده سخني نگفته ام، گرچه دين اسلام( اسلام اصطلاحي) را دين برتر و اقوم ميدانم كه در جاي خودش قابل بحث است و دلايل كافي هم در اين مورد وجود دارد.
در خصوص آيات قرآن هم ميتوان بحث كرد كه با دقت به مجموعه آيات معناي حقيقي به دست آيد نه اينكه خدايي نكرده گزينشي عمل شود و مطابق اميال شخصي تفسير به رأي صورت بگيرد.در بخش ديگري از مطالب چنين آمده:

«خود محمد(ص) هم از این که قومش قرآن را کنار گذاشته اند، شکایت میکند (راستش آیه اش را به یاد نمی آورم. اگر بخواهید بفرمایید تا جستجو کنم شاید بیابم). این که از خلیفه یکم تا وهابیان و طالبان اسلام تحریف شده، دلیل آن است که قرآن را کنار بگذاریم؟»

به گمانم آيه شريفه اين است:
«وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (فرقان،30)»
دين اسلام كه با كتاب آسماني آن شناخته ميشود قطعا تحريف نشده است، كسي منكر اين نيست كه در تفسير و برداشتها قطعا خطا رخ ميدهد،‌ ولي تفسير و معنا هم به دو شكل ضابطه مند، و غير آن ميتواند باشد.
بنده در تمامي مذاهب و اعتقادات انسانها تا حدودي دقت و تفكر نموده ام و به اين نتيجه رسيده ام كه هر عقيده باطلي در مباني آن به تناقض و ناسازگاري مي انجامد به خلاف عقيده حق، غير از دين اسلام و مذهب شيعه 12 امامي تمامي عقايد و مذاهب به نحوي در مباني اعتقاديشان به ناسازگاري اعتقادي گرفتار ميشوند،‌ وهابيان و طالبان و ...،‌ از اين قاعده كلي مستثنا نيستند. مطالب زياد و گسترده شد كه ميتوان جدا جدا به طرح مباحث و تبيين آنها پرداخت.

هادی گرامی

بحث جمشید و قلعه او همچنین نگهداری تخم گیاه و جانور، یک بحث دینی نیست. یک استوره مردمی است. استوره ای که نشان از فهم و شعور و خردمندی ایرانیان باستان دارد. بحث هم سنجی این توان اندیشه ای با توان عربهای امروزین است، تا چه رسد به مردم عبرانی و عرب و .......


با سلام و احترام
جناب مهران گرامی
همان طور که از متن شما نیز هویداست این بیش تر به یک اسطوره می ماند تا واقعیت. ضمن آن که در هیج کدام از ادیان با این همه داستان چنین نقلی وجود ندارد.
در توان علمی و عملی مردمان ایران زمین هیچ شکی نیست چه اینکه ما قائلیم یکی از دلایل پذیرش اسلام توسط مردم ایران همین هوش سرشار بوده است. اما اثبات شی نفی ما عدا نمی کند، این قاعده منطقی در اینجا هم جاری است که ما با این بیان از نظر انسانی هم نمی توانیم سایر امتیازات ملل دیگر از عبرانی گرفته تا عرب و... را نادیده بگیریم.
ضمن آن که اصولا بحث اسلام بحث عرب و عجم نیست، به قول خودتان عملکرد بد بعضی ها نباید به نام دین نوشته شود، اسلام همه انسان ها را برابر و برادر دانسته و فضیلت را در نزدیکی بودن به خدای مهربان و دوری از رذایل انسانی می داند.

[quote=هادي;117137]با سلام و احترام
جناب مهران گرامی
همان طور که از متن شما نیز هویداست این بیش تر به یک اسطوره می ماند تا واقعیت. ضمن آن که در هیج کدام از ادیان با این همه داستان چنین نقلی وجود ندارد.
در توان علمی و عملی مردمان ایران زمین هیچ شکی نیست چه اینکه ما قائلیم یکی از دلایل پذیرش اسلام توسط مردم ایران همین هوش سرشار بوده است. اما اثبات شی نفی ما عدا نمی کند، این قاعده منطقی در اینجا هم جاری است که ما با این بیان از نظر انسانی هم نمی توانیم سایر امتیازات ملل دیگر از عبرانی گرفته تا عرب و... را نادیده بگیریم.
ضمن آن که اصولا بحث اسلام بحث عرب و عجم نیست، به قول خودتان عملکرد بد بعضی ها نباید به نام دین نوشته شود، اسلام همه انسان ها را برابر و برادر دانسته و فضیلت را در نزدیکی بودن به خدای مهربان و دوری از رذایل انسانی می داند.[/quote]
هادی گرامی
درود
امیدوارم که نیک و شاد باشید.
این گفتگوی ما از جایی آغاز شد که دوستان تکامل پلکانی دین از آدم تا خاتم را طرح کردند. من در رد این این استدلال گفتم که ایرانیان از درک و فهم بالایی برخوردار بودند. از این روی اگر تکامل دین وابسته به اندازه درک و فهم مردم باشد، پس ایرانیان به دلیل فهم و درک بیشتر و بهتر، از دین تکامل یافته تری برخوردار بودند.
در باره پذیرش آزادانه اسلام در ایران دو نکته و ایراد دارم. البته چون از موضوع این عنوان (تاپیک) بیرون است، نمی نویسم.

[quote=فرزاد;117087]به نام الله تبارك و تعالي و سلام خدمت موبد مهران، بنده هم از پاسخ مطلوب شما سپاسگزارم.

مطلب اول، در گفته هاي جنابعالي چنين آمده است:

«اگر بخواهم با واژه ها بازی کنم و از روش توجیه بهره ببرم، دین دین خداست، نه دین پیامبر. موبد و آخوند و کشیش و خاخام، در بهترین حالت آموزگارند. کسی نیستند که بخواهند میان دل کسی و خدای آن کس جا بگیرند و بگویند که چه کسی حق دارد و چه کسی حق ندارد که چه دینی داشته باشد یا نداشته باشد.»

به نظر بنده، دين، دين خدا، دين پيامبر خدا و فرستاده خدا، همان دين خدا و آخوند و موبد و...وسايلي هستند براي معرفي و شناخت دين خدا؛ و در دين خداوند هم اكراهي نيست، اما دين خداوند در مراحل قوانين اجتماعي، حدودي دارد كه در مرحله عمل، همه انسانهايي كه در چطر حكومتي يك دين زندگي ميكنند ملزم به تبعيت از آن هستند، كه فعلا بحث ما در اين موضوع نيست.

مطلب دوم، در بيانات شما در جواب اشكال عقلي و ناسازگاري در مباني اعتقادي كه بيان كردم چنين آمده است:

«این ادعای بنده نیست. این آموزش قرآن است که در سرتاسر آن دیده میشود. هیچ جا جز سخن از دعوت به خداوند نیست. سوره نسا آیه 152 و سوره عنکبوت آیه 46 و سوره ابراهیم آیه 4 را نمونه می آورم.»

كاملا واضح است چنانكه در مباحث قبلي مطرح شد، اين ادعاي شما و برداشت شما از آيه شريفه است كه چنين معنا كرديد، نه ادعاي ما،‌ و بحث ما هم در اينكه معناي آيه چه بوده است نبوده؛ آيه شريفه اي هم كه جنابعالي بر آن زياد تأكيد ميورزيد، آيه چهارم سوره ابراهيم است، بنده جداي از اطاله كلام و بحث در خصوص آيه شريفه، اشكال عقلي بر اين برداشت داشتم، كه البته شما در بخش هايي از گفته هايتان به جواب اين پرسش پرداخته ايد، مثلا آنجا كه دقيقا در جواب پرسش من وارد شده اين مطالب است:

« نکته دیگر آیا این اطمینان هست که خداوند برای قوم های دیگر کتاب و هدایت نداده است؟ از 124000 پیامبر کمتر از 100 نفر با نام یاد شده اند. دیگر پیامبران چه کسانی بودند؟ برای چه قومهایی و چه هدایتی برای ایشان داشتند؟ من که نمیدانم. به هر روی سوره ابراهیم آیه 4 را که من ننوشتم. ترجمه هم نکرده ام.»

دوست من، شما در اين مطالب ابتدا مطلبي بسيار درست بيان ميكنيد و از آن نتيجه اشتباه ميگيريد، بنده ميگويم قطعا خداوند براي تمامي اقوام كتاب هدايت دارد، اما لزوما اين كتاب هدايت نبايد به لسان قوم باشد، اما رسولان الهي قطعا با لسان قوم هستند، و اين دو مطلب است، شما از مسأله تبليغي رسولان الهي، چنين نتيجه ميگيريد كه لزوما بايد كتاب آسماني هم به لسان قوم باشد و كتاب جهان شمول به عنوان كتاب ديني براي تمام اقوام، قابل قبول نيست، ما در اين نكته قطعا با هم اختلاف داريم، اما بحث ما طرح اين اختلاف نيست؛ زيرا در مقام فرض دو ادعايي كه ما طبق دو معنايي كه از آيه شريفه داشتيم، بنا بر مبناي شما و مدعاي شما اشكال تناقض و ناسازگاري وارد است، بنده گفتم بر فرض صحت، اين اشكال را چگونه پاسخ ميفرماييد؟ بنده ميگويم اين مطلب شما درست نيست كه چون ما 124000پيامبر داشته ايم، همگي آنها صاحب كتاب تشريعي بوده باشند، شما ميفرماييد چه بسا باشد، نكته اين است كه شما مطالبتان خيلي مضطرب است، در جايي ميگوييد كتابهايي آسماني موجود فعلي(مانند تورات و انجيل) تحريف شده اند و در جاي ديگر ميگوييد در اين كتابها حق و باطل آميخته شده اند، كه بايد حق را استخراج كردو.. در اينجا ادعاي عجيب ديگري مطرح ميفرماييد:

« من با خرد نارسای خود همواره در این شک بوده ام که آیا کسانی چون کنفسیوس، بودا، برهما، انشتین و ... پیامبر بوده اند یانه؟ آیا الهام یک مخترع، دانشمند، شاعر، میتواند همان وحی باشد یا نه؟ شما میگویید که خداوند ارحم الراحمین است و حق الله را میبخشد، ولی حق الناس را نمیبخشد. من حدیثهایی شنیده ام که خداوند فرشتگانی را مامور میکند تا عبادت و حق الله کسی که حق الناس را درست رعایت میکند، به جای آرند تا او به بهشت رود.
این همان عدالتی نیست که میفرمایید؟»


شما اگر كتابي از اينان كه نام برديد، به عنوان كتاب آسماني الهي سراغ داريد بفرماييد كه كدام است،‌ تا اشكال برطرف شود، بنده مدت زيادي است كه منتظرم يا اگر الهام و وحيي از يك دانشمند و مخترع كه براي سعادت آدميان كتابي آورده باشد مانند انشتين و...، بفرماييد كه آگاه شويم، سخن ديگر شما درباره مسأله حق الناس و حق الله را نفهميدم،‌ آن حديثي هم كه ميگوييد بنده نديده ام و با توجه به مباني قرآني هم قابل قبول نميدانم؛ شايد مقصود شما از مسأله بخشش همان مسأله كثرت گرايي ديني باشد، كه جناب جان هيك مطرح كرده، يا بهتر است بگويم چيزي شبيه شمول گرايي است كه جناب كارل رينر مطرح كرده كه در جاي خودش قابل بررسي است كه ناظر به مسأله نجات است.


مطلب سوم، شما در بخش ديگري مينويسيد:

« آیا ما (اشو زرتشت، یا موبدان و یا من) جایی مبانی باطلی را شرط دعوت به خدا دانسته ایم. خواهشمندم که جداگانه بفرمایید.»

مبناي اعتقادي كه خود شما مطرح فرموديد، كه بحث من با شخص شما است،‌ چنانكه قبلا هم گفتم،‌ همان اشكالي بود كه در گفته هاي گذشته ام تأكيد كردم كه دقت بفرماييد، بنا بر عقيده جنابعالي بايد بگوييم خداوند كه رب العالمين است، عادل و حكيم نباشد.


مطلب چهارم، بنده احساس ميكنم كه مسأله مبناي نظري باطلي كه در اعتقادات بيان كردم، شما به نوع عملكرد مسلمانان و موبدان برداشت فرموديد، چنانكه مينويسيد:

«من با باور به سخن شما، این ایراد را به شماری از مسلمانان، گرفته ام که در این آسکدین ایرادهایم را خوانده اید.»

در حالي كه بحث بنده اشكال نظري و اعتقادي بود نه عملي.


مطلب پنجم، شما در بيان مقصود خودتان ميگوييد:


« من بد گفته ام و منظورم این نیست که دین یک پیامبر انحصار به قوم آن پیامبر دارد. منظورم اینست که دین خداوند به زبانهای گوناگون، تفاوت پلکانی و تکاملی نسبت به هم ندارند. منظورم این است که اسلام تنها و تنها (انحصاراً) دین محمد(ص) نیست. دین هر پیامبری بدون تحریف و انحراف، اسلام است.»

مسأله اينكه تمام اديان الهي كه تحريف نشده باشند اسلام است، بنده هم واقفم و قطعا شما از مطالب بنده چنين مطلبي دريافت نكرده ايد، كه واقف نباشم درباره پلكاني بودن اديان هم بنده سخني نگفته ام، گرچه دين اسلام( اسلام اصطلاحي) را دين برتر و اقوم ميدانم كه در جاي خودش قابل بحث است و دلايل كافي هم در اين مورد وجود دارد.
در خصوص آيات قرآن هم ميتوان بحث كرد كه با دقت به مجموعه آيات معناي حقيقي به دست آيد نه اينكه خدايي نكرده گزينشي عمل شود و مطابق اميال شخصي تفسير به رأي صورت بگيرد.در بخش ديگري از مطالب چنين آمده:

«خود محمد(ص) هم از این که قومش قرآن را کنار گذاشته اند، شکایت میکند (راستش آیه اش را به یاد نمی آورم. اگر بخواهید بفرمایید تا جستجو کنم شاید بیابم). این که از خلیفه یکم تا وهابیان و طالبان اسلام تحریف شده، دلیل آن است که قرآن را کنار بگذاریم؟»

به گمانم آيه شريفه اين است:
«وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (فرقان،30)»
دين اسلام كه با كتاب آسماني آن شناخته ميشود قطعا تحريف نشده است، كسي منكر اين نيست كه در تفسير و برداشتها قطعا خطا رخ ميدهد،‌ ولي تفسير و معنا هم به دو شكل ضابطه مند، و غير آن ميتواند باشد.
بنده در تمامي مذاهب و اعتقادات انسانها تا حدودي دقت و تفكر نموده ام و به اين نتيجه رسيده ام كه هر عقيده باطلي در مباني آن به تناقض و ناسازگاري مي انجامد به خلاف عقيده حق، غير از دين اسلام و مذهب شيعه 12 امامي تمامي عقايد و مذاهب به نحوي در مباني اعتقاديشان به ناسازگاري اعتقادي گرفتار ميشوند،‌ وهابيان و طالبان و ...،‌ از اين قاعده كلي مستثنا نيستند. مطالب زياد و گسترده شد كه ميتوان جدا جدا به طرح مباحث و تبيين آنها پرداخت.[/quote]
فرزاد گرامی
درود
شما نوشته اید:
1-:"
... و در دين خداوند هم اكراهي نيست، اما دين خداوند در مراحل قوانين اجتماعي، حدودي دارد كه در مرحله عمل، همه انسانهايي كه در چطر حكومتي يك دين زندگي ميكنند ملزم به تبعيت از آن هستند، كه فعلا بحث ما در اين موضوع نيست.... "
پاسخ
ایراد شما به نپذیرفتن دگردینی از سوی زرتشتیان بود، که من دیدگاه خودم را نوشتم.

.2-:" ... اين ادعاي شما و برداشت شما از آيه شريفه است كه چنين معنا كرديد، نه ادعاي ما،‌ و بحث ما هم در اينكه معناي آيه چه بوده است نبوده؛ آيه شريفه اي هم كه جنابعالي بر آن زياد تأكيد ميورزيد، آيه چهارم سوره ابراهيم است، بنده جداي از اطاله كلام و بحث در خصوص آيه شريفه، اشكال عقلي بر اين برداشت داشتم، ..."
پاسخ
خواهشمند که دست کم سه آیه ای را که من نوشتم، معنا و برداشت خود از آنها را بنویسید.

3-:".... بنده ميگويم قطعا خداوند براي تمامي اقوام كتاب هدايت دارد، اما لزوما اين كتاب هدايت نبايد به لسان قوم باشد، اما رسولان الهي قطعا با لسان قوم هستند، و اين دو مطلب است، شما از مسأله تبليغي رسولان الهي، چنين نتيجه ميگيريد كه لزوما بايد كتاب آسماني هم به لسان قوم باشد و كتاب جهان شمول به عنوان كتاب ديني براي تمام اقوام، قابل قبول نيست، ..."
پاسخ
من هرچه کوشیدم، نتوانستم سخن شما را بفهم. رسول خدا به زبان قومش است، ولی کتاب خدا به زبان قوم نیست، یعنی چه؟ این کتابها و رسولهایی که ما میشناسیم، همگی رسول و کتابش به یک زبان هستند.
با استدلال شما برای نمونه همین زردپوستان که خود فرمودید، رسولی دارند به زبان چینی و ژاپنی و کتابشان به زبان عربی است؟
یا این که محمد (ص) برای عرب به زبان عرب آمده و کتابش که عربی است باید برای همه مردم جهان با هر زبان و فرهنگی قابل درک و فهم باشد؟ این عقلی است؟
به هر روی خواهشمندم که سه آیه ای را که یاد کردم، خودتان برای من معنا کرده و برداشت خود را بفرمایید. آن ده آیه را که در آغاز نامه نگاری زیر عنوان (آیا دستور قرآن است که زرتشتی شویم) آمده را هم بررسی بفرمایید.

4-:" ... كه شما مطالبتان خيلي مضطرب است، در جايي ميگوييد كتابهايي آسماني موجود فعلي(مانند تورات و انجيل) تحريف شده اند و در جاي ديگر ميگوييد در اين كتابها حق و باطل آميخته شده اند، كه بايد حق را استخراج كردو.. ..."
پاسخ
من میگویم که یک انجیل و تورات است که از سوی خداوند برا کسانی نازل شده است. یک انجیل و تورات است که کسانی ادعا دارند، همان کتاب نازل شده است. من میگویم که آیا این کتابهای ادعایی همان کتابهایی هستند که بر دو پیامبر نازل شده؟ اگر آری، پس چرا یک دست نیستند؟ چرا نقل قول هستند؟ اگر نیستند، خدا آن کتاب اصل کجاست؟ این اضطرابش در کجاست؟ این که کتابهای ادعای آقایان همان کتاب نازل شده نیست، این چه ربطی به تحریف کتاب خدا و پاسداری خدا از کتابش دارد؟ مگر در خود قرآن محمد (ص) شکایت نمیکند که مردمش کتابش را فراموش کرده اند؟ مگر گفته نمیشود که امتهای دیگری نیز کتابهای پیامبرانشان را فراموش کرده اند؟ خب این چه اضطرابی از سوی من است؟
من تنها یک ادعا دارم و آن اینست که اگر جستجو شود، انجیل و تورات خدایی، قابل یافتن و جدا سازی هستند.

5-:" ... اينجا ادعاي عجيب ديگري مطرح ميفرماييد:... .... کسانی چون کنفسیوس، بودا، برهما، انشتین و ... پیامبر بوده اند یانه؟ آیا الهام یک مخترع، دانشمند، شاعر، میتواند همان وحی باشد یا نه؟ ....

شما اگر كتابي از اينان كه نام برديد، به عنوان كتاب آسماني الهي سراغ داريد بفرماييد كه كدام است،‌ تا اشكال برطرف شود، ..."
پاسخ
شما همه را با ترازوی خودتان میسنجید.
من اطمینان ندارم، و این نکته را به عنوان یک پرسش بی پاسخ برای خودم نوشتم. به هر روی در قرآن از کمتر از 100 پیامبر یاد شده است. بنابراین پرسش از دیگر 123900 پیامبر میماند.
با ترازوی شما انشتین از وحی برخوردار نبوده که آن نظریه های فیزیکی را نوشته است. شاید این نظریه ها از راه وحی به ایشان رسیده که از زبان ایشان بیان شود. شاید این نظریه تکامل دین که میفرمایید همین باشد. که انسان با توجه به اندازه برخورداری از امکاناتش از دانش که بخششی خدایی است، برخوردار شود. شاید همین دانش یک بخش از کتاب خداوند باشد. چه سندی دارید که ترازوی شما درست است؟

6-:"... سخن ديگر شما درباره مسأله حق الناس و حق الله را نفهميدم،‌ آن حديثي هم كه ميگوييد بنده نديده ام و با توجه به مباني قرآني هم قابل قبول نميدانم؛ شايد مقصود شما از مسأله بخشش همان مسأله كثرت گرايي ديني باشد، كه جناب جان هيك مطرح كرده، يا بهتر است بگويم چيزي شبيه شمول گرايي است كه جناب كارل رينر مطرح كرده كه در جاي خودش قابل بررسي است كه ناظر به مسأله نجات است...."
پاسخ
من این آقایان را نمیشناسم.
آقای قرائتی در تفسیر قرآن در سیمای جمهوری اسلامی ایران از این سه حق: حق الله، حق الناس و حق النفس نام بردند.
در باره ملایک مامور انجام حق الله هم در کرمان این نکته در باره میرزا بهرام از زرتشتیان اواخر قاجار چنین گفته شده است که روزی مسلمانان کرمان در حج میرزا بهرام را میبینند که حج میگذارد. به کرمان که برگشتند، به خانه او رفتند تا شادباش مسلمان شدن به او بگویند، میبینند که او هنوز زرتشتی است. از امام جمعه کرمان میپرسند، او میگوید که خداوند ملکی را مامور بجای آوردن حق الله کرده است و ......
همین چند روز پیش از سخن از کسی بود که پیامبر از لباس خودش برایش کفن درست کرد و بر سر جنازه او نماز گذاشت، در حالی که آن کس عبادات را درست به جای نیاورده بود و .....

7-:" ... مطلب سوم، شما در بخش ديگري مينويسيد:

« آیا ما (اشو زرتشت، یا موبدان و یا من) جایی مبانی باطلی را شرط دعوت به خدا دانسته ایم. خواهشمندم که جداگانه بفرمایید.»

مبناي اعتقادي كه خود شما مطرح فرموديد، كه بحث من با شخص شما است،‌ چنانكه قبلا هم گفتم،‌ همان اشكالي بود كه در گفته هاي گذشته ام تأكيد كردم كه دقت بفرماييد، بنا بر عقيده جنابعالي بايد بگوييم خداوند كه رب العالمين است، عادل و حكيم نباشد...."
پاسخ
از این روی باید نخست تکلیف ترجمه و برداشت آیه هایی که نام بردم، مشخص شود. چون من به استناد آنها چنین گفتم.
دیگر اینکه دادگری و دانایی، از نامها خداوند در دین زرتشتی است. برای نمونه: دی و مزدا یعنی دانا

8-:" ... مطلب چهارم، بنده احساس ميكنم كه مسأله مبناي نظري باطلي كه در اعتقادات بيان كردم، شما به نوع عملكرد مسلمانان و موبدان برداشت فرموديد، چنانكه مينويسيد:

«من با باور به سخن شما، این ایراد را به شماری از مسلمانان، گرفته ام که در این آسکدین ایرادهایم را خوانده اید.» در حالي كه بحث بنده اشكال نظري و اعتقادي بود نه عملي...."
پاسخ
راستش درست نمیفهم که چه میخواهید بگویید. شما میگویید که توحید بر پایه بنیادهای نظری باطل و .......
این باطلها را از سوی من بفرمایید، تا پاسخ بدهم.
باطلها از سوی شما را به مردم ایراد میگریم نه به قرآن و نه به محمد(ص) و نه امامان (ع).


9-:" ... مسأله اينكه تمام اديان الهي كه تحريف نشده باشند اسلام است، بنده هم واقفم و قطعا شما از مطالب بنده چنين مطلبي دريافت نكرده ايد، كه واقف نباشم درباره پلكاني بودن اديان هم بنده سخني نگفته ام، گرچه دين اسلام( اسلام اصطلاحي) را دين برتر و اقوم ميدانم كه در جاي خودش قابل بحث است و دلايل كافي هم در اين مورد وجود دارد.
در خصوص آيات قرآن هم ميتوان بحث كرد كه با دقت به مجموعه آيات معناي حقيقي به دست آيد نه اينكه خدايي نكرده گزينشي عمل شود و مطابق اميال شخصي تفسير به رأي صورت بگيرد...."
پاسخ
خب دست به نقد. همین موضوع گفتگوی خودتان یعنی برتری اسلام محمدی (ص) بر دیگر اسلامها و بایستگی دگر دینی از دیگر اسلام ها به اسلام محمدی (ص) را بفرمایید. من که ده آیه در یک جا و سه آیه در جای دیگر سند آوردم که همه پیامبران در یک تراز هستند. تنها میماند اندازه باور (ایمان) مردم به اصل آن دین، نه سخن موبدان و نه سخن آخوندها و نه سخن کشیشان و خاخام هاو .....

9-:" ... بنده در تمامي مذاهب و اعتقادات انسانها تا حدودي دقت و تفكر نموده ام و به اين نتيجه رسيده ام كه هر عقيده باطلي در مباني آن به تناقض و ناسازگاري مي انجامد به خلاف عقيده حق، غير از دين اسلام و مذهب شيعه 12 امامي تمامي عقايد و مذاهب به نحوي در مباني اعتقاديشان به ناسازگاري اعتقادي گرفتار ميشوند،‌..."
پاسخ
من از دیگران نمیدانم، ولی محال میدانم که با بررسی گاتها بتوانید به چنین نتیجه ای برسید، البته اگر دادگر و روشن بین باشید.
از تناقض و ناسازگاری در گاتها اگر چیزی هست بفرمایید. اگر از اوستا بخواهید بفرمایید، میشود همان بحث از معاویه تا طالبان و وهابیان. میشود بحث حجتیه و شیخیه و اسماعیلیه و ....

[quote=mkk1369;116899]



سلام

این ایرادی است که خودتان به احادیث ما می گیرید و آنها را ضعیف می شمارید

با اینکه این ایراد در مورد گات ها خیلی بیشتر نمود می کند

چرا که ما راویان را(نقل کننده های حدیث) را از طریق نامشان می شناسیم
و راست و دروغ و.. آن ها را آگاهیم و درست ترین ها را انتخاب می کنیم

اما شما چه طور؟

چه تضمینی وجود دارد که ان موبد درست خوانده باشد؟

جایی سند مکتوب دارید؟[/quote]
محمد گرامی
درود
نخست آنکه موبدان پیش از آنکه موبد شوند یعنی در دوران نوزودی (=نوزادی=طلبگی) میبایست، اوستا از جمله گاتها را از بر کنند و هرگاه آن را از بر درست میخواندند و استادش تایید میکرد، آنگاه به رده بالاتر میرفت.
گاتها به زبانی است که با زبان مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، در عین حال که از یک ریشه است، در دستور زبان و گویش و .... تفاوت دارد. در چند سده پس از اشو زرتشت نیز هرچیز که گفته و نوشته شده است، متفاوت و مجزاست. به گونه ای که هیچ زبان شناسی، نیست که شک داشته باشد.
این که گاتها درست به ما رسیده از دیدگاه زبان شناختی، از دیدگاه همسنجی با تعریف یونانیان و و.... نیز تایید میشود.
این که راویان شما صادق بودند یا کذاب، خودتان دلیل خودتان هستید. میگویید که فلانی صادق است. خب چه سندی، کدام شاهدی و ..... این در حالی است که سند شما قرآن و در رتبه دوم رسول خدا محمد (ص) است. خب هر چیزی که بیرون از این دو باشد، نادرست است. هرچیز هم که درون این دو باشد، خب در قرآن و عین سخن محمد (ص) هست دیگه.

این که گاتها درست به ما رسیده از دیدگاه زبان شناختی، از دیدگاه همسنجی با تعریف یونانیان و و.... نیز تایید میشود.

سلام

انچه برای خود می پسندید برای ما نیز بپسند

احادیث هم به همین ترتیب با علم حدیث جمع آوری می شوند

در ضمن من سند دست اول بدون نقل قول از موبدان و به دستخط خود خود

اشو زرتشت می خواهم و لا غیر(اگر بپذیری که روش ما نیز برای اثبات حدیث درست است من هم گات ها را طبق گفته خودتان خواهم پذیرفت اگر خیر که من همان پسندم که خود می پسندی و مثل جواب خودتان خود سند خودتانید)

به نام الله تبارك و تعالي، و سلام خدمت شما دوست عزيزم موبد مهران:
ما كاملا ميپذيريم كه پيامبران گذشته از جانب خدا مأمور بوده اند كه بشر را به سعادت انساني برسانند، و پيامبري پيامبران گذشته را پذيرفته و به آن ايمان داريم، اما بحث اين است كه در حالي كه شما كتاب گاتها را دليل مي آوريد به تناقض گرفتار آمده ايد،‌ و اشكالات را پاسخ نميفرماييد، علتش اين است كه بنده اشكالات عقلي و اعتقادي مطرح مي كنم، شما تصورتان اين است كه ما چون قرآن را پذيرفته ايم هر كتاب خوبي كه نوشته شده باشد را منكر مي شويم، ما كتابهاي زيادي داريم كه خيلي خوب نوشته شده است، و مطالبش بر حق است، مانند كتاب اپانيشادها، بنده مسأله تناقض در مبنا را مطرح مي كنم كه توصيه ميكنم يكبار ديگر به اشكالات بنده و تأكيدات بنده توجه بفرماييد، اما شما دوباره به سراغ معناي آيات و تكرار مكررات ميرويد، بنده ميگويم شما فرض بفرماييد كه بنده فقط سخنان شما را ميخوانم و احساس ميكنم در آن ناسازگاري وجود دارد، شما دوباره به سراغ معناي آيات قرآن مي رويد، به هر حال شما دين زرتشت را كه جزو كهنترين اديان است كه براي سنجش آن و جملات آن حتي به زبان فارسي گرفتاري زيادي وجود دارد را مطرح نموده و دليل آمدن پيامبر به لسان قوم را مطرح ميكنيد، حتي در اين تاپيك هم وارد سنجش وحياني قرآن و آوردن مثل آن و تطبيق آن با گاتها پرداختيد.
دوست عزيز من، كتاب قرآن زبان زنده دنيا است، اما زبان گاتها چه؟ كسي بخواهد مثل گاتها بياوريد در اين زمان چه معنايي دارد؟ شمايي كه دايما مسأله زبان قوم پيامبر را مطرح مينماييد، ميخواهيد بفرماييد، تنها فرق قرآن كه زبان زنده دنيا است با گاتها كه زبان كهنه شده است در اين است كه قرآن براي ايرانيان قابل بيان نيست اما گاتها هست؟ ما در اشكالاتي كه بر گفته هاي شما مبني بر تناقضات مبنايي واردكرديم، با يك نميدانم يا معلوم نيست اكتفا نموديد، مثلا آنجا كه بحث كتاب ها به زبان اقوام مختلف مطرح است ميگوييد من نميدانم كه كتابي بر اقوام ديگر نازل نشده باشد، شما با اين كلمات نميتوانيد، مطلب خود را اثبات كنيد، مثلا ما ميگوييم، آنچه كه ما به عنوان كتابهاي آسماني در عالم كنوني ميشناسيم يكي قرآن و يكي تورات و يكي انجيل و يكي كتاب زرتشتيان است كه به ادعاي شما فقط گاتها است و به پيامبري اشخاصي مثل انشتين آن هم با اما و اگر قايل شديد، كه مثلا بنا به فرمايش شما اگر مثلا انشتين پيامبر باشد، نظريه نسبيتش جهاني نيست چونكه به زبان قوم خودش نوشته شده است و اين نظريه را فقط براي آنان مطرح كرده، در حاليكه ما مي گوييم اگر بر فرض محال آقاي انشتين هم پيامبر خدا باشد، كتابش گرچه به زبان ما نباشد، براي ما هم نوشته است، منتها براي فهم آن نياز به تحقيق و ترجمه داريم، منتها همين آقاي انشتين، در مقام تبليغ قطعا به لسان قومش سخن مي گويد و مسايلش را تبيين مي كند اين مطلب براي شما قابل قبول نيست اما به فهم بنده كاملا قابل قبول و پسنديده است.
بنده عجالتا از شما ميخواهم بفرماييد تمام خطابات قرآن كه به اهل كتاب بوده است، به چه زباني بوده، مثلا در اين آيه شريفه قرآن:

«قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»

اهل كتاب را با چه لساني مخاطب ساخته است؟ آيا اهل كتاب به زبان عربي بوده اند يا به زبان ديگر؟ آيا كتاب اهل كتاب كه مخاطب قرآنند، به زبان عربي بوده است، يا به زبان ديگر؟
نكته ديگر اينكه شما كه ميگوييد، خداوند دين و كتاب اهل كتاب را تصديق كرده است، خوب ما هم ميگوييم درست است، اما دين كدام اهل كتاب را تصديق نموده است؟ اهل كتاب كنوني را يا اهل كتاب زمان خودشان يا زمان پيامبر خاتم را؟

سلام

انچه برای خود می پسندید برای ما نیز بپسند

احادیث هم به همین ترتیب با علم حدیث جمع آوری می شوند

در ضمن من سند دست اول بدون نقل قول از موبدان و به دستخط خود خود

اشو زرتشت می خواهم و لا غیر(اگر بپذیری که روش ما نیز برای اثبات حدیث درست است من هم گات ها را طبق گفته خودتان خواهم پذیرفت اگر خیر که من همان پسندم که خود می پسندی و مثل جواب خودتان خود سند خودتانید)


آقای محمد
درود
آنچه که من برای گاتها ادعا میکنم. از بر کردن، زیر نظر استاد و از بر خواندن بدون اشتباه برای گذر کردن پیروزمندانه از گامه (مرحله) نوزودی (طلبگی) به گامه موبدی است.
شما نیز اگر خداوکیلی میدانید که حدیث و روایت از بر شده و عین سخن محمد (ص) یا امامان(ع) به شما رسیده است، من کیم که مخالفت کنم. شما خودتان میگویید که نقل قول است. نقل قول هم به دلایل روانشناختی که نوشته ام آلوده به ضمیر ناخودآگاه است.
نکته دیگر، از زرتشت همین یک گاتها مانده است. ولی از شما ده ها کتاب هست که نوشته امامان هستند. خب دیگر چه نیازی به نقل قول است؟
سوم- من خوبم اگر بد تو برو خود را باش.
شما ادعای اسلام و ادعای کاملترین دین و جهان شمولی و... دارید. خب در قرآن از شما خواسته شده که به خدا و رسول خدا مراجعه کنید. اگر قرآن کاملترین کتاب خداست و ووو دیگر چه نیازی به حدیث و روایت دارید؟
اگر این حدیث روایت در چارچوب قرآن است، خب قرآن که هست. اگر هم نیست که میشود فرا قرآن و بدعت و ......

[quote=فرزاد;118588]به نام الله تبارك و تعالي، و سلام خدمت شما دوست عزيزم موبد مهران:
ما كاملا ميپذيريم كه پيامبران گذشته از جانب خدا مأمور بوده اند كه بشر را به سعادت انساني برسانند، و پيامبري پيامبران گذشته را پذيرفته و به آن ايمان داريم، اما بحث اين است كه در حالي كه شما كتاب گاتها را دليل مي آوريد به تناقض گرفتار آمده ايد،‌ و اشكالات را پاسخ نميفرماييد، علتش اين است كه بنده اشكالات عقلي و اعتقادي مطرح مي كنم، شما تصورتان اين است كه ما چون قرآن را پذيرفته ايم هر كتاب خوبي كه نوشته شده باشد را منكر مي شويم، ما كتابهاي زيادي داريم كه خيلي خوب نوشته شده است، و مطالبش بر حق است، مانند كتاب اپانيشادها، بنده مسأله تناقض در مبنا را مطرح مي كنم كه توصيه ميكنم يكبار ديگر به اشكالات بنده و تأكيدات بنده توجه بفرماييد، اما شما دوباره به سراغ معناي آيات و تكرار مكررات ميرويد، بنده ميگويم شما فرض بفرماييد كه بنده فقط سخنان شما را ميخوانم و احساس ميكنم در آن ناسازگاري وجود دارد، شما دوباره به سراغ معناي آيات قرآن مي رويد، به هر حال شما دين زرتشت را كه جزو كهنترين اديان است كه براي سنجش آن و جملات آن حتي به زبان فارسي گرفتاري زيادي وجود دارد را مطرح نموده و دليل آمدن پيامبر به لسان قوم را مطرح ميكنيد، حتي در اين تاپيك هم وارد سنجش وحياني قرآن و آوردن مثل آن و تطبيق آن با گاتها پرداختيد.
دوست عزيز من، كتاب قرآن زبان زنده دنيا است، اما زبان گاتها چه؟ كسي بخواهد مثل گاتها بياوريد در اين زمان چه معنايي دارد؟ شمايي كه دايما مسأله زبان قوم پيامبر را مطرح مينماييد، ميخواهيد بفرماييد، تنها فرق قرآن كه زبان زنده دنيا است با گاتها كه زبان كهنه شده است در اين است كه قرآن براي ايرانيان قابل بيان نيست اما گاتها هست؟ ما در اشكالاتي كه بر گفته هاي شما مبني بر تناقضات مبنايي واردكرديم، با يك نميدانم يا معلوم نيست اكتفا نموديد، مثلا آنجا كه بحث كتاب ها به زبان اقوام مختلف مطرح است ميگوييد من نميدانم كه كتابي بر اقوام ديگر نازل نشده باشد، شما با اين كلمات نميتوانيد، مطلب خود را اثبات كنيد، مثلا ما ميگوييم، آنچه كه ما به عنوان كتابهاي آسماني در عالم كنوني ميشناسيم يكي قرآن و يكي تورات و يكي انجيل و يكي كتاب زرتشتيان است كه به ادعاي شما فقط گاتها است و به پيامبري اشخاصي مثل انشتين آن هم با اما و اگر قايل شديد، كه مثلا بنا به فرمايش شما اگر مثلا انشتين پيامبر باشد، نظريه نسبيتش جهاني نيست چونكه به زبان قوم خودش نوشته شده است و اين نظريه را فقط براي آنان مطرح كرده، در حاليكه ما مي گوييم اگر بر فرض محال آقاي انشتين هم پيامبر خدا باشد، كتابش گرچه به زبان ما نباشد، براي ما هم نوشته است، منتها براي فهم آن نياز به تحقيق و ترجمه داريم، منتها همين آقاي انشتين، در مقام تبليغ قطعا به لسان قومش سخن مي گويد و مسايلش را تبيين مي كند اين مطلب براي شما قابل قبول نيست اما به فهم بنده كاملا قابل قبول و پسنديده است.
بنده عجالتا از شما ميخواهم بفرماييد تمام خطابات قرآن كه به اهل كتاب بوده است، به چه زباني بوده، مثلا در اين آيه شريفه قرآن:

«قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»

اهل كتاب را با چه لساني مخاطب ساخته است؟ آيا اهل كتاب به زبان عربي بوده اند يا به زبان ديگر؟ آيا كتاب اهل كتاب كه مخاطب قرآنند، به زبان عربي بوده است، يا به زبان ديگر؟
نكته ديگر اينكه شما كه ميگوييد، خداوند دين و كتاب اهل كتاب را تصديق كرده است، خوب ما هم ميگوييم درست است، اما دين كدام اهل كتاب را تصديق نموده است؟ اهل كتاب كنوني را يا اهل كتاب زمان خودشان يا زمان پيامبر خاتم را؟ [/quote]
فرزاد گرامی
درود
گاتهایی که امروزه در دست است، تنها منبع زبان اوستایی است. این کتاب موضوع بررسی دانشگاهی هزاران زبان پژوه است. شاید بدانید که زبانهای اروپایی همگی از زبان آریایی (هندو اروپایی) و هم ریشه با زبان اوستایی هستند. از این روی هر زبان شناسی که در زمینه های زبانهای آریایی از هندی و گجراتی و سانسکریت تا لاتین و روسی و انگلیسی و .... کار میکند، مجبور است که گاتها و زبان اوستایی را به عنوان منبع منحصر به فرد زبان اوستایی بررسی کند. از این روی در برگردان فارسی آن دستکم امروزه مشکلی نیست. آن ایرادهایی را هم میگیریم، مانند واژه پوثره است که امروزه پسر معنا میشود. البته در اصل مطلب برای ما مشکلی نیست. برای شما که ملانقطه ای هستید و پسر بودن آتش را شرک میگیرید، نیاز به تشریح است که پوثره در زبان اوستایی به معنای پدیده و معلول است نه به معنای پسر فرزند مذکر یک خانواده.
آیه های قرآن را که من ننوشتم، من نوشتم؟
خب شما بفرمایید که این آیه ها به چه معنا و مفهومی است.
در سوره حج، آیه 17 از سه گروه یاد شده است. مومنان، مسیحیان، یهودیان، صابئین و مجوس. گروه سوم نیز مشرکان هستند.
در بسیاری از آیه های قرآن به روشنی مخاطب یهودیان و مسیحیان عربستان، عمرانیان و کلدانیان و آل ابراهیم و .... است که همگی (بجز مجوس) عرب هستند.
شما با من سر ناسازگاری دارید. من خر کی باشم. این آیه های قرآن را میخواهید انکار کنید؟ چون با ادعای شما ناسازگار است، میخواهید بگوید که نه قرآن چنین نگفته است؟
خب این آیه ها روشن و معنای آن هم روشن است. اگر در این باره سخنی دارید بفرمایید تا بررسی کنم.
از تضاد و تناقضهایی که میفرمایید، من چیزی درنیافتم. من تناقض و تضادی در سخنانم نمی بینم. به ایرادهای شما نیز از دیدگاه خود پاسخ داده ام. اگر ایرادهای شما هست، یا سخن من ناگویا بوده، یا شما نمیخواهید آن را بپذیرید.


فرزاد گرامی
درود
گاتهایی که امروزه در دست است، تنها منبع زبان اوستایی است. این کتاب موضوع بررسی دانشگاهی هزاران زبان پژوه است. شاید بدانید که زبانهای اروپایی همگی از زبان آریایی (هندو اروپایی) و هم ریشه با زبان اوستایی هستند. از این روی هر زبان شناسی که در زمینه های زبانهای آریایی از هندی و گجراتی و سانسکریت تا لاتین و روسی و انگلیسی و .... کار میکند، مجبور است که گاتها و زبان اوستایی را به عنوان منبع منحصر به فرد زبان اوستایی بررسی کند. از این روی در برگردان فارسی آن دستکم امروزه مشکلی نیست. آن ایرادهایی را هم میگیریم، مانند واژه پوثره است که امروزه پسر معنا میشود. البته در اصل مطلب برای ما مشکلی نیست. برای شما که ملانقطه ای هستید و پسر بودن آتش را شرک میگیرید، نیاز به تشریح است که پوثره در زبان اوستایی به معنای پدیده و معلول است نه به معنای پسر فرزند مذکر یک خانواده.
آیه های قرآن را که من ننوشتم، من نوشتم؟
خب شما بفرمایید که این آیه ها به چه معنا و مفهومی است.
در سوره حج، آیه 17 از سه گروه یاد شده است. مومنان، مسیحیان، یهودیان، صابئین و مجوس. گروه سوم نیز مشرکان هستند.
در بسیاری از آیه های قرآن به روشنی مخاطب یهودیان و مسیحیان عربستان، عمرانیان و کلدانیان و آل ابراهیم و .... است که همگی (بجز مجوس) عرب هستند.
شما با من سر ناسازگاری دارید. من خر کی باشم. این آیه های قرآن را میخواهید انکار کنید؟ چون با ادعای شما ناسازگار است، میخواهید بگوید که نه قرآن چنین نگفته است؟
خب این آیه ها روشن و معنای آن هم روشن است. اگر در این باره سخنی دارید بفرمایید تا بررسی کنم.
از تضاد و تناقضهایی که میفرمایید، من چیزی درنیافتم. من تناقض و تضادی در سخنانم نمی بینم. به ایرادهای شما نیز از دیدگاه خود پاسخ داده ام. اگر ایرادهای شما هست، یا سخن من ناگویا بوده، یا شما نمیخواهید آن را بپذیرید.

به نام الله تبارك و تعالي و با سلام خدمت شما موبد مهران.
بنده از اشكالات ناسازگاري اعتقادي و مبنايي مي گذرم و هر كس كه مطالب را در تاپيك دستور قرآن است كه... و اينجا مي بيند خود قضاوت كند، اما درباره زبان گاتها و كهنه بودن آن جاي شك و ترديدي وجود ندارد،‌ اينكه گاتها در دانشگاهها خوانده مي شود، دليل نمي شود كه زبان گاتها زبان كهنه و قديمي نباشد، از مطالبي كه شما مطرح فرموده ايد و بنا به منطق جنابعالي اگر ما فرضا كتاب حضرت آدم يا حضرت نوح عليهما السلام را بيابيم، همان كتاب ديني تمام انسانها ميشود چون كتابي است كه به زبان تمام اقوام و ملل است، يعني در اين فرض همه يك كاسه بايد تبعيت از آن كتاب را داشته باشند، چون آن كتاب به زبان تمامي بشريت است، و در دانشگاه هاي دنيا هم ريشه يابي لغوي مي شود و به زبان فارسي برگردانده مي شود، شما خودتان مگر از گاتها نمونه مطرح نمي فرماييد كه بعد از چهار پنج مرحله به فارسي بر مي گردانيد، يعني خداوند انسان ها را به بازي گرفته است؛ دوست من در اينكه كتاب اوستا به زبان كهن و قديمي است، جاي ترديدي وجود ندارد.
نكته ديگر اينكه بنده سؤالاتي از جنابعالي مطرح كردم كه ظاهرا يا متوجه نشديد، يا نخواستيد پاسخ بدهيد، بنده سؤال كردم كه بر فرض اينكه آقاي انشتين پيامبر خدا باشد، پيامبري است كه فرستاده شده براي قوم خودش، خوب در مقام تبيين به زبان قوم خودش سخن مي گويد، اما كتابهايي هم كه مي نگارد براي همان قوم است يا جهاني است؟ مثلا نظريه نسبيت ايشان، تنها براي قوم خودش مطرح شده يا جهاني است، در كتابش آورده تا تمام انسانها بخوانند و بفهمند و باور كنند يا فقط...؟بنده بين اين دو مقام تفاوت قايل شدم كه شما منكر شديد و آيه شريفه چهارم سوره ابراهيم را قبلا معنا كردم كه بدون اينكه اشكال معناي بنده و دوستان را بفرماييد، همان معناي اشتباه خودتان را مصرانه تكرار نموديد.
مطلب ديگر اينكه چرا بنده آيات متعددي كه خطاب به اهل كتاب است و به عنوان نمونه يك آيه آوردم پاسخ نداديد، بنده در ذيل آن آيه شريف سؤالاتي را مطرح كردم لطفا پاسخ بدهيد كه به ادامه بحث بپردازيم ببينم به كجا مي رسيم، البته بنده هدفم روشن نمايي است كه مطالب خوانده بشود و حقايق روشن گردد. بنده در مطالب قبلي نوشتم اما شما ظاهرا توجه نفرموديد، يك بار ديگر مي آورم دقت كنيد:
ما كاملا ميپذيريم كه پيامبران گذشته از جانب خدا مأمور بوده اند كه بشر را به سعادت انساني برسانند، و پيامبري پيامبران گذشته را پذيرفته و به آن ايمان داريم، شما تصورتان اين است كه ما چون قرآن را پذيرفته ايم هر كتاب خوبي كه نوشته شده باشد را منكر مي شويم، ما كتابهاي زيادي داريم كه خيلي خوب نوشته شده است، و مطالبش بر حق است، مانند كتاب اپانيشادها، ...به هر حال شما دين زرتشت را كه جزو كهنترين اديان است كه براي سنجش آن و جملات آن حتي به زبان فارسي گرفتاري زيادي وجود دارد را مطرح نموده و دليل آمدن پيامبر به لسان قوم را مطرح ميكنيد، حتي در اين تاپيك هم وارد سنجش وحياني قرآن و آوردن مثل آن و تطبيق آن با گاتها پرداختيد.
دوست عزيز من، كتاب قرآن زبان زنده دنيا است، اما زبان گاتها چه؟ كسي بخواهد مثل گاتها بياوريد در اين زمان چه معنايي دارد؟ شمايي كه دايما مسأله زبان قوم پيامبر را مطرح مينماييد، ميخواهيد بفرماييد، تنها فرق قرآن كه زبان زنده دنيا است با گاتها كه زبان كهنه شده است در اين است كه قرآن براي ايرانيان قابل بيان نيست اما گاتها هست؟ ما در اشكالاتي كه بر گفته هاي شما مبني بر تناقضات مبنايي واردكرديم، با يك نميدانم يا معلوم نيست اكتفا نموديد، مثلا آنجا كه بحث كتاب ها به زبان اقوام مختلف مطرح است ميگوييد من نميدانم كه كتابي بر اقوام ديگر نازل نشده باشد، شما با اين كلمات نميتوانيد، مطلب خود را اثبات كنيد، مثلا ما ميگوييم، آنچه كه ما به عنوان كتابهاي آسماني در عالم كنوني ميشناسيم يكي قرآن و يكي تورات و يكي انجيل و يكي كتاب زرتشتيان است كه به ادعاي شما فقط گاتها است و به پيامبري اشخاصي مثل انشتين آن هم با اما و اگر قايل شديد، كه مثلا بنا به فرمايش شما اگر مثلا انشتين پيامبر باشد، نظريه نسبيتش جهاني نيست چونكه به زبان قوم خودش نوشته شده است و اين نظريه را فقط براي آنان مطرح كرده، در حاليكه ما مي گوييم اگر بر فرض محال آقاي انشتين هم پيامبر خدا باشد، كتابش گرچه به زبان ما نباشد، براي ما هم نوشته است، منتها براي فهم آن نياز به تحقيق و ترجمه داريم، منتها همين آقاي انشتين، در مقام تبليغ قطعا به لسان قومش سخن مي گويد و مسايلش را تبيين مي كند اين مطلب براي شما قابل قبول نيست اما به فهم بنده كاملا قابل قبول و پسنديده است.
بنده عجالتا از شما ميخواهم بفرماييد تمام خطابات قرآن كه به اهل كتاب بوده است، به چه زباني بوده، مثلا در اين آيه شريفه قرآن:

«قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»

اهل كتاب را با چه لساني مخاطب ساخته است؟ آيا اهل كتاب به زبان عربي بوده اند يا به زبان ديگر؟ آيا كتاب اهل كتاب كه مخاطب قرآنند، به زبان عربي بوده است، يا به زبان ديگر؟
نكته ديگر اينكه شما كه ميگوييد، خداوند دين و كتاب اهل كتاب را تصديق كرده است، خوب ما هم ميگوييم درست است، اما دين كدام اهل كتاب را تصديق نموده است؟ اهل كتاب كنوني را يا اهل كتاب زمان خودشان يا زمان پيامبر خاتم را؟

[quote=فرزاد;118914]به نام الله تبارك و تعالي و با سلام خدمت شما موبد مهران.
بنده از اشكالات ناسازگاري اعتقادي و مبنايي مي گذرم و هر كس كه مطالب را در تاپيك دستور قرآن است كه... و اينجا مي بيند خود قضاوت كند، اما درباره زبان گاتها و كهنه بودن آن جاي شك و ترديدي وجود ندارد،‌ اينكه گاتها در دانشگاهها خوانده مي شود، دليل نمي شود كه زبان گاتها زبان كهنه و قديمي نباشد، از مطالبي كه شما مطرح فرموده ايد و بنا به منطق جنابعالي اگر ما فرضا كتاب حضرت آدم يا حضرت نوح عليهما السلام را بيابيم، همان كتاب ديني تمام انسانها ميشود چون كتابي است كه به زبان تمام اقوام و ملل است، يعني در اين فرض همه يك كاسه بايد تبعيت از آن كتاب را داشته باشند، چون آن كتاب به زبان تمامي بشريت است، و در دانشگاه هاي دنيا هم ريشه يابي لغوي مي شود و به زبان فارسي برگردانده مي شود، شما خودتان مگر از گاتها نمونه مطرح نمي فرماييد كه بعد از چهار پنج مرحله به فارسي بر مي گردانيد، يعني خداوند انسان ها را به بازي گرفته است؛ دوست من در اينكه كتاب اوستا به زبان كهن و قديمي است، جاي ترديدي وجود ندارد.
نكته ديگر اينكه بنده سؤالاتي از جنابعالي مطرح كردم كه ظاهرا يا متوجه نشديد، يا نخواستيد پاسخ بدهيد، بنده سؤال كردم كه بر فرض اينكه آقاي انشتين پيامبر خدا باشد، پيامبري است كه فرستاده شده براي قوم خودش، خوب در مقام تبيين به زبان قوم خودش سخن مي گويد، اما كتابهايي هم كه مي نگارد براي همان قوم است يا جهاني است؟ مثلا نظريه نسبيت ايشان، تنها براي قوم خودش مطرح شده يا جهاني است، در كتابش آورده تا تمام انسانها بخوانند و بفهمند و باور كنند يا فقط...؟بنده بين اين دو مقام تفاوت قايل شدم كه شما منكر شديد و آيه شريفه چهارم سوره ابراهيم را قبلا معنا كردم كه بدون اينكه اشكال معناي بنده و دوستان را بفرماييد، همان معناي اشتباه خودتان را مصرانه تكرار نموديد.
مطلب ديگر اينكه چرا بنده آيات متعددي كه خطاب به اهل كتاب است و به عنوان نمونه يك آيه آوردم پاسخ نداديد، بنده در ذيل آن آيه شريف سؤالاتي را مطرح كردم لطفا پاسخ بدهيد كه به ادامه بحث بپردازيم ببينم به كجا مي رسيم، البته بنده هدفم روشن نمايي است كه مطالب خوانده بشود و حقايق روشن گردد. بنده در مطالب قبلي نوشتم اما شما ظاهرا توجه نفرموديد، يك بار ديگر مي آورم دقت كنيد:
ما كاملا ميپذيريم كه پيامبران گذشته از جانب خدا مأمور بوده اند كه بشر را به سعادت انساني برسانند، و پيامبري پيامبران گذشته را پذيرفته و به آن ايمان داريم، شما تصورتان اين است كه ما چون قرآن را پذيرفته ايم هر كتاب خوبي كه نوشته شده باشد را منكر مي شويم، ما كتابهاي زيادي داريم كه خيلي خوب نوشته شده است، و مطالبش بر حق است، مانند كتاب اپانيشادها، ...به هر حال شما دين زرتشت را كه جزو كهنترين اديان است كه براي سنجش آن و جملات آن حتي به زبان فارسي گرفتاري زيادي وجود دارد را مطرح نموده و دليل آمدن پيامبر به لسان قوم را مطرح ميكنيد، حتي در اين تاپيك هم وارد سنجش وحياني قرآن و آوردن مثل آن و تطبيق آن با گاتها پرداختيد.
دوست عزيز من، كتاب قرآن زبان زنده دنيا است، اما زبان گاتها چه؟ كسي بخواهد مثل گاتها بياوريد در اين زمان چه معنايي دارد؟ شمايي كه دايما مسأله زبان قوم پيامبر را مطرح مينماييد، ميخواهيد بفرماييد، تنها فرق قرآن كه زبان زنده دنيا است با گاتها كه زبان كهنه شده است در اين است كه قرآن براي ايرانيان قابل بيان نيست اما گاتها هست؟ ما در اشكالاتي كه بر گفته هاي شما مبني بر تناقضات مبنايي واردكرديم، با يك نميدانم يا معلوم نيست اكتفا نموديد، مثلا آنجا كه بحث كتاب ها به زبان اقوام مختلف مطرح است ميگوييد من نميدانم كه كتابي بر اقوام ديگر نازل نشده باشد، شما با اين كلمات نميتوانيد، مطلب خود را اثبات كنيد، مثلا ما ميگوييم، آنچه كه ما به عنوان كتابهاي آسماني در عالم كنوني ميشناسيم يكي قرآن و يكي تورات و يكي انجيل و يكي كتاب زرتشتيان است كه به ادعاي شما فقط گاتها است و به پيامبري اشخاصي مثل انشتين آن هم با اما و اگر قايل شديد، كه مثلا بنا به فرمايش شما اگر مثلا انشتين پيامبر باشد، نظريه نسبيتش جهاني نيست چونكه به زبان قوم خودش نوشته شده است و اين نظريه را فقط براي آنان مطرح كرده، در حاليكه ما مي گوييم اگر بر فرض محال آقاي انشتين هم پيامبر خدا باشد، كتابش گرچه به زبان ما نباشد، براي ما هم نوشته است، منتها براي فهم آن نياز به تحقيق و ترجمه داريم، منتها همين آقاي انشتين، در مقام تبليغ قطعا به لسان قومش سخن مي گويد و مسايلش را تبيين مي كند اين مطلب براي شما قابل قبول نيست اما به فهم بنده كاملا قابل قبول و پسنديده است.
بنده عجالتا از شما ميخواهم بفرماييد تمام خطابات قرآن كه به اهل كتاب بوده است، به چه زباني بوده، مثلا در اين آيه شريفه قرآن:

«قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»

اهل كتاب را با چه لساني مخاطب ساخته است؟ آيا اهل كتاب به زبان عربي بوده اند يا به زبان ديگر؟ آيا كتاب اهل كتاب كه مخاطب قرآنند، به زبان عربي بوده است، يا به زبان ديگر؟
نكته ديگر اينكه شما كه ميگوييد، خداوند دين و كتاب اهل كتاب را تصديق كرده است، خوب ما هم ميگوييم درست است، اما دين كدام اهل كتاب را تصديق نموده است؟ اهل كتاب كنوني را يا اهل كتاب زمان خودشان يا زمان پيامبر خاتم را؟ [/quote]
فرزاد گرامی
درود
شما نوشته اید:
1-:" ... ‌ اينكه گاتها در دانشگاهها خوانده مي شود، دليل نمي شود كه زبان گاتها زبان كهنه و قديمي نباشد،..."
پاسخ
منظورم از این نکته آن است که چون گاتها یک مرجع دانشگاهی است، پژوهشگران از هر گوشه و زاویه و دیدگاهی آن را بررسی کرده اند. از این روی کمتر چیزی ناشناخته مانده است. اگر ترجمه میشود، از هر دیدگاه و با هر پیشینه و پیشداوری این کار انجام شده است. بنابراین امکان همسنجی هست تا بتوان مغز آن را دریافت.
نکته دیگر آنکه همه این پژوهشگران همراه با تاکید بر یکدستی گاتها، آن را ستوده اند. چرا که در 4000 سال پیش چیزی گفته که فرای دانش مردم آن زمان بوده یعنی با مردم آن زمان چنین دانشی نداشتند، ولی با دانش امروز قابل فهم است.

2-:" ... از مطالبي كه شما مطرح فرموده ايد و بنا به منطق جنابعالي اگر ما فرضا كتاب حضرت آدم يا حضرت نوح عليهما السلام را بيابيم، همان كتاب ديني تمام انسانها ميشود چون كتابي است كه به زبان تمام اقوام و ملل است، ..."
پاسخ
کی گفته که ایشان به زبان همه مردم سخن میگفته اند؟ زبانهای زنده دنیا دست کم به دو دسته آریایی و سامی بخش میشوند. یعنی دست کم زبان آدم و نوح (ع) سامی است، نه آریایی.

3-:" ... يعني در اين فرض همه يك كاسه بايد تبعيت از آن كتاب را داشته باشند، ..."
پاسخ
جز آنست که در قرآن نیز تنها یک کتاب خدا هست که به همه پیامبران داده شده است؟
سوره نسا آیه 152 را برای نمونه بخوانید.

4-:" ... يعني خداوند انسان ها را به بازي گرفته است؛..."
پاسخ
با من سر ناسازگاری دارید یا با قرآن؟

5-:" ... بنده سؤال كردم كه بر فرض اينكه آقاي انشتين پيامبر خدا باشد، پيامبري است كه فرستاده شده براي قوم خودش، خوب در مقام تبيين به زبان قوم خودش سخن مي گويد، اما كتابهايي هم كه مي نگارد براي همان قوم است يا جهاني است؟ ..."
پاسخ
این پرسش شما نشان میدهد که سخن مرا درست نفهمیده اید. قرآن کتاب خداست، ولی به زبان عربی. این که کتاب خدا به هر زبانی که باشد، جهان شمول است، شکی نیست. این شمایید که خودخواهانه کتاب خدا را به قرآن منحصر میکنید.

6-:" ... مثلا نظريه نسبيت ايشان، تنها براي قوم خودش مطرح شده يا جهاني است، در كتابش آورده تا تمام انسانها بخوانند و بفهمند و باور كنند يا فقط...؟..."
پاسخ
قوم ایشان فیزیکدانان هستند و برای نمونه تاریخ دانان از آن سر در نمی آورند.

7-:"... بين اين دو مقام تفاوت قايل شدم كه شما منكر شديد ..."
پاسخ
راستش به هیچ روی به یاد نمی آورم که چه چیز را منکر شده ام.

8-:" ...و آيه شريفه چهارم سوره ابراهيم را قبلا معنا كردم كه بدون اينكه اشكال معناي بنده و دوستان را بفرماييد، همان معناي اشتباه خودتان را مصرانه تكرار نموديد...."
پاسخ
من که عربی نمیدانم که بخواهم ترجمه کنم. من ترجمه فارسی دیگران را ارایه کرده ام. خواهشمندم که ترجمه خود را یک بار دیگر بفرمایید. این سه ترجمه از وبگاه پارس قرآن:

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۴﴾
فولادوند: و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براى آنان بيان كند پس خدا هر كه را بخواهد بى‏راه مى‏گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى‏كند و اوست ارجمند حكيم
مکارم: ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر به زبان قومش تا (حقايق را) براي آنها آشكار سازد، سپس خدا هر كس ‍ را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت مي‏كند، و او توانا و حكيم است.
خرمشاهی: و هيچ پيامبرى نفرستاده‏ايم مگر [با پيامى‏] به زبان قومش، تا [احكام و حقايق را] براى آنان روشن بدارد، آنگاه خداوند هركس را بخواهد بيراه مى‏گذارد و هركس را كه بخواهد هدايت مى‏كند و او پيروزمند فرزانه است‏
آیا این ترجمه ها را من برگردان کرده ام؟

9-:" ...

.... چرا بنده آيات متعددي كه خطاب به اهل كتاب است و به عنوان نمونه يك آيه آوردم پاسخ نداديد، بنده در ذيل آن آيه شريف سؤالاتي را مطرح كردم لطفا پاسخ بدهيد ..."
پاسخ
من به شما پاسخ دادم. بهتر است که نامه مرا بهتر بخوانید. در قرآن هرجا که از اهل کتاب یاد شده، منظور یهود و نصارا است. تنها یک جا از مجوس یاد شده که در سوره حج آیه 17 است. در این آیه مجوس یعنی زرتشتیان با یهود و نصارا در یک تراز جای داده شده است. همه مخاطبان قرآن (اهل کتاب) کسانی هستند که در عربستان زندگی میکنند. سامی و عرب زبان هستند. وووووو آل عمران، آل ابراهیم، اسحاق و .......
از سوی دیگر این که قرآن اهل کتاب را به زبان عربی مخاطب ساخته چه چیز را اثبات میکند؟ هر فرستاده ای به هر کشوری پیامش را به زبان خودش به آن کشور میگوید و مترجم آن پیام را به زبان کشور مقصد برگردان میکند.

10-:" ... ما كاملا ميپذيريم كه پيامبران گذشته از جانب خدا مأمور بوده اند كه بشر را به سعادت انساني برسانند، ...تصورتان اين است كه ما چون قرآن را پذيرفته ايم هر كتاب خوبي كه نوشته شده باشد را منكر مي شويم، ...به هر حال شما دين زرتشت را كه جزو كهنترين اديان است كه براي سنجش آن و جملات آن حتي به زبان فارسي گرفتاري زيادي وجود دارد را مطرح نموده و دليل آمدن پيامبر به لسان قوم را مطرح ميكنيد، ..."
پاسخ
من نمیگویم. شما خود بارها و دوستان شما بارها و بارها، قرآن را کاملترین و دیگر کتابها را ناقص و تحریف شده دانسته اید. من با این کار شما مخالفم.

11-:" ....حتي در اين تاپيك هم وارد سنجش وحياني قرآن و آوردن مثل آن و تطبيق آن با گاتها پرداختيد...."
پاسخ
این اشکالش چیست؟
شما از من خواستید که اثبات کنم گاتها وحی است. من نیز از شما خواستم ترازویی ارایه کنید تا اندازه وحی را بسنجیم. تا من بتوانم با آن تراز وحی بودن گاتها را به شما نشان دهم. شما گفتید که نشان وحی اینست که کسی نتواند مانند قرآن بیاورد. من نیز گفتم کسی نمی تواند و در 4000 سال پیش تا کنون نتوانسته است که مانند گاتها بیاورد. این ایرادش چیست؟

12-:" ... شمايي كه دايما مسأله زبان قوم پيامبر را مطرح مينماييد، ميخواهيد بفرماييد، تنها فرق قرآن كه زبان زنده دنيا است با گاتها كه زبان كهنه شده است در اين است كه قرآن براي ايرانيان قابل بيان نيست اما گاتها هست؟ ..."
پاسخ
آقای گرامی مگر من آیه 4 سوره ابراهیم را آورده ام؟ مگر من آیه 152 سوره نسا را آورده ام؟ به من چرا ایراد میگیرید؟ آیا بیشترین خطاب قرآن به مرد عرب نیست؟ آیا شان نزول برای آیه های قرآن قائل نیستید؟
اگر قرآن زبان زنده دنیاست و این بس (کافی) است چرا شما به حدیث و روایت و عقل و اجماع روی می آورید؟ چرا این همه اختلاف میان مسلمانان است؟ چرا میان عربها که عربی زبان روزمره زندگیشان است با شما که عربی زبان دوم یا سوم (پس از انگلیسی) است، این همه اختلاف دارند؟

13-:" نميدانم يا معلوم نيست اكتفا نموديد، مثلا آنجا كه بحث كتاب ها به زبان اقوام مختلف مطرح است ميگوييد من نميدانم كه كتابي بر اقوام ديگر نازل نشده باشد، شما با اين كلمات نميتوانيد، مطلب خود را اثبات كنيد، ..."
پاسخ
شما پاسخ آیه هایی را که نوشتم بدهید. چرا با من ناسازگاری میکنید. مگر این آیه ها را من نوشته ام؟

14-:" ... ... يكي كتاب زرتشتيان است كه به ادعاي شما فقط گاتها است ..."
پاسخ
من ادعا نمیکنم. در خود اوستا دها بار گاتها ستوده شده است. در نماز روزانه پنج بار در روز به پنج بخش گاتها درود فرستاده میشود. من ادعا کرده ام؟ دستتان درد نکند.

15-:" ... بنده عجالتا از شما ميخواهم بفرماييد تمام خطابات قرآن كه به اهل كتاب بوده است، به چه زباني بوده، مثلا در اين آيه شريفه قرآن:..."
پاسخ
در بند 9 پاسخ دادم.

16-:" ... شما كه ميگوييد، خداوند دين و كتاب اهل كتاب را تصديق كرده است، خوب ما هم ميگوييم درست است، اما دين كدام اهل كتاب را تصديق نموده است؟ اهل كتاب كنوني را يا اهل كتاب زمان خودشان يا زمان پيامبر خاتم را؟..."
پاسخ
همان یک دین خدا را که هر پیامبری به زبان مردمش آورده است، آن دین مورد تایید است، نه دینی که مردم خود را به آن دین مینامند. این دین ارثی که بازیچه دست دینداران و ابزار به دست آوردن ثروت و قدرت است را نه. این دین را تایید نمیکند. در قرآن تنها ایمان به خدا، ایمان به روز جزا و کردار نیک شرط است تا دیگر از هیچ نهراسیم و خداوند ما را بس باشد (سوره بقره آیه 62).

سلام

هر کتاب کاملی نیاز به معلمی کارکشته برای تعلیم و تبین و استخراج علوم آن دارد

و این معلم با توجه به اینکه پیامبر در حال حاضر در کنار ما نیستند(همچنین امامان) به راویان حدیث مراجعت می کنیم

تا علوم را بیاموزیم:gol:


آقای محمد
درود
شما همگی میگویید که قرآن به عربی و زبان زنده دنیاست. خود قرآن خودش را ساده و فهمیدنی میداند. دیگر چه نیازی به حدیث و روایت دارید؟
از این که بگذریم. من با شما که در آموزگار بودن امامان (ع) اختلافی نداریم. اختلاف ما در ادعاهای دیگر شماست، غیبدانی و حاجت روایی و....
موضوع قفل شده است