وحي در زرتشت

تب‌های اولیه

279 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام

پس شما عین سخن پیامبر و امامان را در اختیار دارید؟
خوب به ما نشان دهید تا ببینیم چه می گویند؟


آقای محمد
درود
من به استناد سخن خود شما این را نوشتم. اگر فرای قران و عین سخن محمد (ص) بگویند که میشود بدعت، نمیشود؟ مگر در قرآن از شما خواسته نشده که به خدا و رسول خدا مراجعه کنید؟ مگر قرآن بس نیست؟ شما که میگویید قرآن کاملترین و پیامبر ختم نبوت است.


سلام

در این سخن یک ادعای دروغ است

شما سندی بیاورید که من شما را به خودم دعوت کرده ام نه دین اسلام و راه حق


آقای محمد
درود
شما کی و در کجا از من پرسیدید که اندازه و نوع باور من به خداوند و روز جزا و کردار نیک چگونه است؟
شما کی و کجا از من خواستید که به خداوند باور داشته و کردار نیک داشته باشم؟
شما همواره از من خواستید که شیعه شوم و گفتید که باور تو ناقص است و باور من کاملترین است و .....

سلام

مسلمان و غیر مسلمان

مسلمان شیعه و مسلمان سنی، مسلمان وهابی و...

می شود بگویید ایا تغییر مذهب با تغییر دین فرق ندارد؟


آقای محمد
درود
اسلام یعنی باور به خداوند به زبان هر پیامبری که باشد.
بنابراین تغییر دین نیست.
انحراف چیز دیگری است. تحریف دروغ بستن به خداست. آن چیز دیگری است.

به نام الله تبارك و تعالي و سلام بر شما موبد مهران.
فرق زبان زنده دنيا با زبان كهن اين است كه در مورد اول هر كس بخواهد به آن به نحو كامل در زمان فعلي سخن بگويد، به آن شيوه سخن ميگويد، مثلا قرآن كه زبان عربي فصيح است، در زمان كنوني هر كسي بخواهد كامل به زبان فصيح امروزي عربي سخن بگويد، به زبان قرآن سخن مي گويد، و در صورتي زبان عربيش كاملتر و فصيحتر و بليغتر است كه به زبان قرآن سخن بگويد، به خلاف زبان گاتها كه هر كسي در اين زمان بخواهد به زبان فارسي به فصيحترين و بليغترين شكل ممكن به زبان فارسي حرف بزند از زبان گاتها فاصله زيادي دارد، شما كه دايما مسأله زبان قوم را مطرح ميفرماييد، مي خواهيد چنين استدلال كنيد كه مثلا گاتها كه به وسيله پيامبر ايراني براي ايرانيان گذشته آمده است براي فارسي زبانان ايراني آمده كه قابل تبيين باشد، ما مي گوييم درست است، اما قياس شما مع الفارق است، يعني زبان گاتها براي فارسي زبانان كنوني قابل تبيين نيست، يعني مي خواهم بگويم كه معنايي كه شما از آيه شريفه برداشت مي فرماييد، و با قوم فارسي زبانان امروز مقايسه مي كنيد بسيار مقايسه بي ربطي است، ما قرآن را وحي مي ناميم زيرا در آن تحدي وجود دارد، تحدي در زماني صورت مي گيرد كه موضوع سنجش به روز باشد؛ پس در مورد قرآن معنا دارد و سخن سرايان در اقصي نقاط عالم مي توانند آزمايش كنند و سنجش قرآن با كتابي كه زبانش كهنه شده بي ربط است، شما مي گوييد:
« شما گفتید که نشان وحی اینستکه کسی نتواند مانند قرآن بیاورد. من نیز گفتم کسی نمی تواند و در 4000 سال پیش تاکنون نتوانسته است که مانند گاتها بیاورد. این ایرادش چیست؟»
اين كلام ايرادش اين است كه در قرآن چنين مسأله اي مطرح بوده است و هست اما در گاتها نه چنين مسأله اي مطرح بوده و نه فعلا مردم فارسي زبان به زبان گاتها سخن مي گويند، بنده نمي دانم بايد به چه زباني سخن بگويم كه جنابعالي اشكالاتم را متوجه بشويد.

نكته دوم: مگر ريشه تكلم تمام انسانها به حضرت آدم عليه السلام برنمي گردد؟ پس بنا بر فرض شما اگر كتاب حضرت آدم (عليه السلام)به دست بيايد بايد تمام ما انسان ها يك كاسه برويم يك بحث ريشه شناسي و زبان شناختي داشته باشيم و همگي بايد از زبان كتاب حضرت آدم تبعيت كنيم، يعني شما ميفرماييد، در زمان حضرت آدم مسأله زبان سامي و آريايي مطرح بوده است؟ يعني زبان آريايي از يك بابا آدم ديگري نشأت گرفته است، البته اين هم يكي ديگر از افاضات جديد شما است:
«کی گفته که ایشان بهزبان همه مردم سخن میگفته اند؟ زبانهای زنده دنیا دست کم به دو دسته آریایی و سامیبخش میشوند. یعنی دست کم زبان آدم و نوح (ع) سامی است، نه آریایی»

نكته سوم: آيه 152 سوره نسا

وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُواْ بَينْ‏َ أَحَدٍ مِّنهُْمْ أُوْلَئكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا(152)

بنده به شما مي گويم: اينكه هيچ اختلاف و تفرقه اي بين پيامبران الهي نيست، مي خواهيد بفرماييد، مقام آنها يكسان بوده است، عدم افتراق و عدم جدايي، چه ارتباطي به اين دارد كه در مرتبه و مقام اختلاف دارند، يعني شما مي خواهيد بفرماييد، تمام پيامبران الهي در يك مرتبه بوده اند؟ پس شما هم آيه 55، سوره اسرا را بخوانيد:

وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى‏ بَعْضٍ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً (55)

نكته چهارم: كتاب خدا در صورتي جهان شمول است كه خودش چنين تعريفي از خودش داشته باشد، يعني كتاب خدا كه براي هدايت بندگان مي آيد قطعا خودش را معرفي مي كند، و قلمرو خود را بيان مي كند، شما از كتاب گاتها دليل بياوريد كه خود را جهان شمول و ابدي معرفي بنمايد، در حالي كه شما مي گوييد:
« این شمایید که خودخواهانه کتاب خدارا به قرآن منحصر میکنید.»
هيچكدام از ما كتاب خدا را به قرآن منحصر نكرده ايم، چنانكه خود شما مي دانيد، ما قايل بر اين هستيم كه پيامبران الهي هيچ تفرقي نداشته اند، اين شما هستيد كه خودخواهانه از فهميدن مراد و مقصود الهي استنكاف مي كنيد، ما با دلايل محكم و متقن، قايل به جهاني بودن اسلام هستيم به عنوان نمونه اين آيه شريفه را به دقت بخوانيد:

«قُلْ أَيُّ شَيْ‏ءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهيدٌ بَيْني‏ وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرى‏ قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّني‏ بَري‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (19انعام)»

و مي گوييم كه دين اسلام قطعا دين خاتم و پيامبر اسلام قطعا پيامبر خاتم است كه تمام آنچه كه براي سعادت انسان لازم بود فروگذار نكرد، تمام پيامبران الهي حركتشان قطعا در يك راستا بوده است، تفاوت در منهاج و شريعت است، كه شريعت پيامبر خاتم و دين خاتم در تمام زمانها و مكانها متبع است و تمام معارف اسلام در كاملترين مرتبه بيان شده است. عجيب است شما كتاب خدا را خودخواهانه معنا كرده و معنايش را مصادره مي كنيد و مدعي مي شويد كه اين قرآن است كه چنين گفته است و من نگفته ام، آقاي موبد، آيه الهي معنايش درست است و شما خود آيه و معنايش را درست مي آوريد، اما برداشت بسيار غلط مي كنيد و بعد مي گوييد من كه نگفته ام، شما با من سر ناسازگاري داريد يا با قرآن، آقاي عزيز ما با شما و برداشت شما سر ناسازگاري داريم نه با قرآن.

نكته پنجم: شما مي فرماييد زبان تورات و انجيل با زبان قرآن يكي است و اهل كتاب سامي و عرب زبان هستند؟

به نام الله تبارك و تعالي و سلام بر شما موبد مهران، شما در مطالبتان گفته ايد:

«آقای گرامی...آیا بیشترین خطاب قرآن به مرد عرب نیست؟ آیا شان نزول برای آیه های قرآنقائل نیستید؟
اگر قرآنزبان زنده دنیاست و این بس (کافی) است چرا شما به حدیث و روایت و عقل و اجماع رویمی آورید؟ چرااین همه اختلاف میان مسلمانان است؟ چرا میان عربها کهعربی زبان روزمره زندگیشان است با شما که عربی زبان دوم یا سوم (پس از انگلیسی) است، این همه اختلاف دارند؟»

آقاي موبد عزيز شما در اين جملات مطالب بسيار نادرست و بي ربطي گفته ايد؛ آيات شريفه را به دقت بررسي خواهيم كرد؛ اينكه مي گوييد بيشترين خطاب قرآن به مرد عربي است؛ حرفي ناحساب و نابخردانه است، اين مطلب يك مطلب زبان شناختي عربي است، كه خطابات قرآن در خيلي از موارد مذكر است، اما مقصود اعم است، كسي كه به زبان قرآن آشنايي ندارد چنين قضاوتي مي كند، شما اگر در اين نمونه قرآني دقت كنيد، متوجه خواهيد شد كه ضمير مذكر است، اما مورد اعم از زن و مرد است، آنجا كه قرآن از مؤمنان و كافران مثل مي زند:

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تحَْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَلِحَينْ‏ِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنهُْمَا مِنَ اللَّهِ شَيًْا وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ(10)
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبّ‏ِ ابْنِ لىِ عِندَكَ بَيْتًا فىِ الْجَنَّةِ وَ نجَِّنىِ مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجَِّنىِ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ(11)
خداوند براى كسانى كه كافر شده‏اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى‏شوند!» (10)
و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش!» (11)

كَفَرُواْ و ءَامَنُوا در اين دو آيه شريفه به صيغه جمع مذكر آمده اما از زنان مثل آورده، اين نمونه قرآني مي خواهد توجه بدهد كه ما در زبان شناسي قرآني متوجه باشيم كه عبارات جمع مذكر شامل مرد و زن همگي مي شود.
جناب موبد،اينكه قرآن به زبان زنده دنيا است و گاتها زبان كهنه شده است من مقصرم؟ شما اگر كهنه بودن زبان گاتها را باور نداريد، همان گاتها را براي يك فارسي زبان امروزي بخوانيد، ببينيد چيزي مي فهمد؟ اما قرآن را براي يك عرب زبان بخوانيد، گويا براي او كتاب زبان خودش را مي خوانيد.
مراجعه به حديث و روايت و اجماع خود بحث ديگري است، من نمي فهمم اين مطلب چه ارتباطي به بحث ما دارد، يعني به زعم شما اگر قرآن زبان فارسي بود هيچگونه اختلافي در برداشت آن به وجود نمي آمد؟ شما كه در مطالب گذشته جواب اين مطلب خودتان را در جريان اوستا و گاتها به خوبي داده ايد، آنجا كه نوشته ايد:

« از تناقض و ناسازگاری در گاتها اگر چیزی هست بفرمایید. اگر از اوستا بخواهید بفرمایید، میشود همان بحث از معاویه تا طالبانو وهابیان. میشود بحث حجتیه و شیخیه و اسماعیلیه»

ناگفته نماند كه از بهترين اديبان عربي ايرانيان هستند، مانند سيبويه؛ پس در نتيجه بايد دقت و اطلاعاتتان را درباره اين مسايل بالا ببريد كه اين حد سست سخن نگوييد.
نكته ديگر اينكه شما مي گوييد، اكثر خطابات قرآن به مردان عربي است، آقاي موبد، كسي كه توجه به سبك و سياق آيات قرآني داشته باشد، مي فهمد كه خطاب قرآن خطاب به اعراب نيست، بلكه خطاب قرآن به تمام انسان ها است؛ دلايل در اين زمينه براي كسي كه توجه بكند بسيار است، به عنوان نمونه:

تكوير:إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ(19)ذِى قُوَّةٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَكِينٍ(20)مُّطَاعٍ ثمَ‏َّ أَمِينٍ(21)وَ مَا صَاحِبُكمُ بِمَجْنُونٍ(22)وَ لَقَدْ رَءَاهُ بِالْأُفُقِ المُْبِينِ(23)وَ مَا هُوَ عَلىَ الْغَيْبِ بِضَنِينٍ(24)وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ(25)فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ(26)إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ(27)لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ(28)وَ مَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ(29)

كه اين (قرآن) كلام فرستاده بزرگوارى است [جبرئيل امين‏] (19)كه صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحب عرش، مقام والايى دارد! (20)در آسمانها مورد اطاعت (فرشتگان) و امين است! (21)و مصاحب شما [پيامبر] ديوانه نيست! (22)او (جبرئيل) را در افق روشن ديده است! (23)و او نسبت به آنچه از طريق وحى دريافت داشته بخل ندارد! (24)اين (قرآن) گفته شيطان رجيم نيست! (25)پس به كجا مى‏رويد؟! (26)اين قرآن چيزى جز تذكّرى براى جهانيان نيست، (27)براى كسى از شما كه بخواهد راه مستقيم در پيش گيرد! (28)و شما اراده نمى‏كنيد مگر اينكه خداوند- پروردگار جهانيان- اراده كند و بخواهد! (29)

در اين آيه شريفه قرينه بسيار دقيقي وجود دارد، كه ضمير منكم در آيه 28، به تمام عالمين اعم از زن و مرد و عرب و عجم برمي گيردد؛ يعني خود قرآن قرينه مي آورد بر اينكه نوع كلام من و مخاطب من شماي اهل عالم هستيد؛ زيرا در آيه 27، مخاطب قرآن را جهانيان مي داند.
ادامه دارد

نكته ديگر: دوست عزيز، شما آيه شريفه4 سوره ابراهيم را مي آوريد و مي­فرماييد: من كه نياورده ام، اين آيه قرآن است، خوب آيه قرآن است، ترجمه آن مشخص است، فرق بين ترجمه و تفسير چيست؟ يكي از تفاوت هاي ترجمه و تفسير آن است كه ترجمهتنها الفاظ را معنا مي كند، اما در ترجمه مراد و مقصود صاحب كلام به دست نمي آيد، هر عقل سليم و هر شخص منصفي مي فهمد كه براي فهم هر كلامي بايد تمام آيات مرتبط را به عنوان قرينه مد نظر قرار داد و اين تفسير است، در تفسير ما مي گوييم، به جهت اين قراين و آيات ديگر و سياق آيات مقصود صاحب كلام اين است، شما در بخشي از مطالب مي گوييد:

« من که عربینمیدانم که بخواهم ترجمه کنم. من ترجمه فارسی دیگران را ارایه کرده ام. خواهشمندمکه ترجمه خود را یک بار دیگر بفرمایید. این سه ترجمه از وبگاه پارسقرآن:

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّبِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنيَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴿۴﴾
فولادوند:و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براى آنان بيان كند پس خدا هر كه را بخواهد بى‏راه مى‏گذارد و هر كه را بخواهدهدايت مى‏كند و اوست ارجمند حكيم
مکارم:ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگربه زبان قومش تا (حقايق را) براي آنها آشكار سازد، سپس خدا هر كس ‍ را بخواهد (ومستحق بداند) گمراه و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت مي‏كند، و او توانا وحكيم است.
خرمشاهی:و هيچ پيامبرى نفرستاده‏ايم مگر [با پيامى‏] به زبانقومش، تا [احكام و حقايق را] براى آنان روشن بدارد، آنگاه خداوند هركس را بخواهدبيراه مى‏گذارد و هركس را كه بخواهد هدايت مى‏كند و او پيروزمند فرزانهاست‏
آیا این ترجمه ها را من برگردان کردهام؟»

خوب ما مي گوييم اين آيات مي خواهد بگويد، كه خداوند هيچ پيامبري را نفرستاده مگر به لسان قومش براي آنكه آياتش را تبيين كند، شما مي گوييد اينكه خداوند تمام پيامبران و كتابهايشان را به زبان قومش آورده،(كه درست است) يعني براي آنها آورده نه براي افراد ديگر، ما مي گوييم به زبان قوم درست است اما براي قوم درست نيست؛ زيرا قراين ديگر از آيات ديگر وجود دارد كه اين مطلب را روشن مي كند كه قرآني كه به لسان قوم است، براي عالميان است؛ مانند:

فرقان:تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً (1)
زوال ناپذير و پر بركت است كسى كه قرآن را بر بنده‏اش نازل كرد تا بيم‏دهنده جهانيان باشد. (1)
اشكال: شما مي فرماييد قرآن براي عالميان است، در حالي كه در آيات شريفه اي قرآن را در محدوده اعراب مي دانيد؛ مانند اين آيه شريفه:

انعام: وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (92)
اين كتابيست كه ما آن را نازل كرده‏ايم هم مبارك است و هم تصديق كننده كتابهاى پيشين تا ام القرى (مكه) را با هر كه اطراف آن هست بيم دهى و كسانى كه به دنياى ديگر ايمان دارند به آن بگروند و نمازهاى خويش را مواظبت كنند (92)

شوري: وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فيهِ فَريقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَريقٌ فِي السَّعيرِ (7)
و اين چنين به سويت وحى كرديم قرآنى عربى را تا مردم مكه و پيرامون آن را انذار كنى و از روز جمع (قيامت) كه شكى در آن نيست بترسانى، روزى كه دسته‏اى در بهشت و دسته‏اى در جهنم خواهند بود (7)

جواب: دعوت پيامبر تدريجي بوده است، قرآن در طي 23 سال كه بر پيامبر نازل شددعوتش تدريجي بوده است، چنانكه خداوند در ابتدا در آيات شريفه قرآن پيامبر را دعوت به انذار از نزديكان و عشيره اش مي كند:
شعرا: وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ (214)
و خويشان نزديكت را بترسان (214)
و به تدريج ادامه مي يابد تا مكه و اطراف مكه تا اينكه دعوتش جهاني مي شود. براي روشن شدن مطالب رجوع شود، به مطالبي كه در تفسير الميزان تحت اين عنان آمده است:« دعوت پيامبر اسلام (ص) جهانى، ولى تدريجى و مرحله به مرحله بوده است» ترجمه الميزان، ج‏18، ص: 21.
دوست من آنجا كه بنده درباره فرضيه پيامبري انشتين براي وضوح مطلب مثال آوردم، شما گفته ايد:

« قوم ایشان فیزیکدانانهستند و برای نمونه تاریخ دانان از آن سر در نمی آورند.»

جناب موبد شما متوجه هستيد كه با گفتن اين جمله يك برگشت 180 درجه اي كرده­ايد؛ زيرا معناي اين كلام اين است كه پيامبران بحثشان فطري و انساني است، پس قوم آنها انسانها هستند، اين دقيقا همان حرف ما و درست است، پس شما به درستي ديگر در اينجا قوم پيامبر را همزبانان آنها تلقي نكرده­ايد، بلكه قوم پيامبران را انسان­ها تلقي كرده­ايد.
ادامه دارد

نكته ديگر: آيات شريفه اي كه مي خواهيد معنا كنيم به نظرم اين آيات است:

سوره بقره: إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ الَّذِينَ هَادُواْ وَ النَّصَرَى‏ وَ الصَّبِِينَ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَيهِْمْ وَ لَا هُمْ يحَْزَنُونَ(62)
كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آورده‏اند، و كسانى كه به آئين يهود گرويدند و نصارى و صابئان [پيروان يحيى‏] هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هيچ گونه ترس و اندوهى براى آنها نيست. (هر كدام از پيروان اديان الهى، كه در عصر و زمان خود، بر طبق وظايف و فرمان دين عمل كرده‏اند، مأجور و رستگارند.) (62)

در اين آيه شريفه مي خواهد بفرمايد، تمام اين اصناف و گروه هايي كه به اين نام هاي ظاهري شناخته مي شوند در صورتي اجرشان نزد پروردگارشان محفوظ است و خوف و حزني براي آنها نيست، كه حقيقتا ايمان بياورند؛ بلكه ايمان واقعي و عمل واقعي درست است.

سوره نسا: وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُواْ بَينْ‏َ أَحَدٍ مِّنهُْمْ أُوْلَئكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا(152)
(ولى) كسانى كه به خدا و رسولان او ايمان آورده، و ميان احدى از آنها فرق نمى‏گذارند، پاداششان را خواهد داد خداوند، آمرزنده و مهربان است. (152)

شما توجه بفرماييد، كه در منطق قرآن كساني كه به افتراق پيامبران الهي و عنوان ويژه براي آنان حكم مي كردند چه مي گفتند، يهوديان و نصارا مي گفتند:

سوره توبه: وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (30)
يهوديان گفتند: عزيز پسر خدا است، و نصارى گفتند مسيح پسر خدا است، اين عقيده ايشان است كه به زبان هم جارى مى‏كنند، در عقيده مانند همان كسانى شدند كه قبلا كفر ورزيده بودند، خدا ايشان را بكشد چگونه افترائات كفار در ايشان اثر مى‏گذارد (30).

سوره حج: إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ الَّذِينَ هَادُواْ وَ الصَّبِِينَ وَ النَّصَارَى‏ وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلىَ‏ كلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ شهَِيدٌ(17)
مسلّماً كسانى كه ايمان آورده‏اند، و يهود و صابئان [ستاره‏پرستان‏] و نصارى و مجوس و مشركان، خداوند در ميان آنان روز قيامت داورى مى‏كند (و حق را از باطل جدا مى‏سازد) خداوند بر هر چيز گواه (و از همه چيز آگاه) است. (17)

آيه شريفه مي خواهد بگويد: گروه هاي مختلفي كه به اين عناوين شناخته مي شوند، خداوند در ميان آنان روز قيامت داوري مي كند. عده اي اهل كتابند و در مقابل عده اي مشركند، حال اين اهل كتاب شامل همان هايي هم مي شوند، كه عزير را پسر خدا مي دانستند يا مسيح را پسر خدا مي دانستند و...، در منطق قرآن اين جمله افراد هم جزو اهل كتاب محسوب مي شوند؛ به دليل اينكه قرآن اين جمله افراد را هم مسيحي و يهودي مي نامد، اگر توجه بفرماييد، قرآن در مقام بيان اصناف مختلف مردم است

سوره عنكبوت: وَ لَا تجَُدِلُواْ أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ وَ قُولُواْ ءَامَنَّا بِالَّذِى أُنزِلَ إِلَيْنَا وَ أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلَاهُنَا وَ إِلَاهُكُمْ وَاحِدٌ وَ نحَْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ(46)
و با اهل كتاب جز به وجه احسن مجادله مكنيد مگر افرادى از ايشان كه ظلم كرده باشند، به ايشان بگوييد ما به آنچه براى خودمان نازل شده و آنچه براى شما نازل شده ايمان داريم، معبود ما و شما يكى است و ما تسليم آن معبوديم.

اين آيه شريفه بعد از آيه شريفه:

اتْلُ مَا أُوحِىَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ إِنَّ الصَّلَوةَ تَنهَْى‏ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبرَُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ(45)
آنچه از كتاب به تو وحى شده بخوان و نماز به پادار كه نماز از فحشاء و منكرات جلوگيرى مى‏كند و ذكر خدا بزرگتر است و خدا مى‏داند كه چه مى‏سازيد (45)

و آيه مورد بحث در مقام بيان كيفيت دعوت و هدايت اهل كتاب است.

نكته ديگر: شما در بخشي از مطالبتان در جواب ما آورده ايد:

« شما خود بارها و دوستانشما بارها و بارها، قرآن را کاملترین و دیگر کتابها را ناقص و تحریف شده دانستهاید. من با این کار شما مخالفم.»

مهران عزيز، ما بارها گفته ايم و هميشه خواهيم گفت كه اسلام كاملترين دين و كتاب آن كاملترين كتاب است، بنده به دو آيه شريفه در اين مورد اشاره مي كنم كه به وضوح اين مطلب را به اثبات مي رساند:

آيه اول:در سوره اسرا: إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‏ هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبيراً (9)
اين قرآن، به راهى كه استوارترين راه‏هاست، هدايت مى‏كند و به مؤمنانى كه اعمال صالح انجام مى‏دهند، بشارت مى‏دهد كه براى آنها پاداش بزرگى است. (9)

كلمه اقوم افعل التفضيل از قيام است، و اين به معناي استوارترين راه هاي هدايت انساني است.

آيه دوم:سوره مايده: وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فيهِ تَخْتَلِفُونَ (48)
اين كتاب را هم كه به حق بر تو نازل كرده‏ايم مصدق باقيمانده از كتابهاى قبلى و مسلط بر حفظ آنها است پس در بين مسلمانان طبق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و پيروى هوا و هوس آنان تو را از دين حقى كه نزدت آمده باز ندارد، براى هر ملتى از شما انسانها، شريعتى قرار داديم و اگر خدا مى‏خواست همه شما را امتى واحد مى‏كرد- و در نتيجه يك شريعت براى همه ادوار تاريخ بشر تشريع مى‏كرد- و ليكن خواست تا شما امتها را با دينى كه براى هر فرد فردتان فرستاده بيازمايد، بنا بر اين به سوى خيرات از يكديگر سبقت بگيريد، كه باز گشت همه شما به سوى خدا است، در آن هنگامه، شما را بدانچه در آن اختلاف مى‏كرديد خبر مى‏دهد (48).

مهيمن" از ماده" هيمنه" گرفته شده و به طورى كه از موارد استعمال آن بر مى‏آيد معناى هيمنه چيزى بر چيز ديگر اين است كه آن شى‏ء مهيمن بر آن شى‏ء ديگر تسلط داشته باشد، البته هر تسلطى را هيمنه نمى‏گويند، بلكه هيمنه تسلط در حفظ و مراقبت آن شى‏ء است.


مهران عزيز، ما بارها گفته ايم و هميشه خواهيم گفت كه اسلام كاملترين دين و كتاب آن كاملترين كتاب است، بنده به دو آيه شريفه در اين مورد اشاره مي كنم كه به وضوح اين مطلب را به اثبات مي رساند:

آيه اول:در سوره اسرا: إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‏ هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبيراً (9)
اين قرآن، به راهى كه استوارترين راه‏هاست، هدايت مى‏كند و به مؤمنانى كه اعمال صالح انجام مى‏دهند، بشارت مى‏دهد كه براى آنها پاداش بزرگى است. (9)


كلمه اقوم افعل التفضيل از قيام است، و اين به معناي استوارترين راه هاي هدايت انساني است.


آيه دوم:سوره مايده: وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فيهِ تَخْتَلِفُونَ (48)
اين كتاب را هم كه به حق بر تو نازل كرده‏ايم مصدق باقيمانده از كتابهاى قبلى و مسلط بر حفظ آنها است پس در بين مسلمانان طبق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و پيروى هوا و هوس آنان تو را از دين حقى كه نزدت آمده باز ندارد، براى هر ملتى از شما انسانها، شريعتى قرار داديم و اگر خدا مى‏خواست همه شما را امتى واحد مى‏كرد- و در نتيجه يك شريعت براى همه ادوار تاريخ بشر تشريع مى‏كرد- و ليكن خواست تا شما امتها را با دينى كه براى هر فرد فردتان فرستاده بيازمايد، بنا بر اين به سوى خيرات از يكديگر سبقت بگيريد، كه باز گشت همه شما به سوى خدا است، در آن هنگامه، شما را بدانچه در آن اختلاف مى‏كرديد خبر مى‏دهد (48).

[size=12]مهيمن" از ماده" هيمنه" گرفته شده و به طورى كه از موارد استعمال آن بر مى‏آيد معناى هيمنه چيزى بر چيز ديگر اين است كه آن شى‏ء مهيمن بر آن شى‏ء ديگر تسلط داشته باشد، البته هر تسلطى را هيمنه نمى‏گويند، بلكه هيمنه تسلط در حفظ و مراقبت آن شى‏ء است.
[/size]
فرزاد گرامی
درود
در این چند روز به دلیل درگذشت پدرزنم، نمیتوانم پاسخ کامل به شما بدهم.
در این دو آیه ای که نوشته اید، به هیچ روی برتری اسلام محمدی (ص) بر دیگر اسلامهای پیامبران دیگر را نشان نمیدهد.
در آیه نخست، کی و با کدام سند، این اقوم به اسلام عام بر نمیگردد و به اسلام خاص بر میگردد؟
در آیه دوم هم اسلام محمدی (ص) پاسدار اسلامهای دیگر پیامبران است. این کجایش به معنای برتر بودن است؟


بسم الله الرحمن الرحیم

دوست گرامی جناب موبدیار مهران

ابتدای امر فوت ایشان رو به شما تسلیت عرض مینمایم و پس از آن پاسخی به کلمات شما:

جنابعالی در این پیامی که به دوست و برادرم جناب فرزاد داده اید فرمودید:

در این دو آیه ای که نوشته اید، به هیچ روی برتری اسلام محمدی (ص) بر دیگر اسلامهای پیامبران دیگر را نشان نمیدهد.

اینجا کلام دو بخش میشود:

یا اینکه حضرت عالی اعتقاد دارید که دیگر ادیان نیز اسلام است که باید عرض نمایم با این احتمال شما و هم کیشانتان در گناه هستید چرا که هدایت تدریجی و تکمیلیست که خداوند برای بشر مقرر داشته بدین منظور که خداوند با ارسال پیامبران بصورت تدریجی سعی در هدایت بشر داشته و دین هر یک را کاملتر از قبلی قرار داده است.
با این حساب که کلا ولادت و فوت زردشت به افسانه شبیه است و راهی برای فهم زمان ولادت و مرگش نیست بنده احتمال بر این میدهم که عیسی علیه السلام پس از زردشت آمده است و شما به او ایمان نیاورده اید و یعنی شما یکی از انبیاء بزرگ الهی را تصدیق نکرده اید و پس از آن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم . پس شما بر شعبه ای از گمراهی قرار دارید چرا که بخش اعظمی از انبیاء الهی را تصدیق نکرده اید

و اما شاخه دوم حدس اینکه شما تنها بیان نمودید اسلام و هدفتان تایید دیگر انبیا نبود که با این احتساب اسلام یکی میشود و شما که به زبان پارسی معتقدید خود را از واژه عربی دور ساخته و تنها به کیش بسنده نمایید.که با این حساب اسلام دین ما میشود و زردشت کیش شما.

در آیه نخست هم که فرمودید قولیست شگفت انگیز
قرآن دارد از خود سخن میگوید.نکند کیش شما نیز قرآنی دارد که چون گاتها هزار سال دهان به دهان چرخیده و بناست در زمانی نا معلوم مکتوب شود؟!!!

اما پیرامون کلام شما در باب آیه دوم:

بنده پیشتر عرض نمودم که برادرم هر پیامبر موکد و مصدق پیامبر پیشین است
و مکمل دین و دانش پیامبران پیشین
و هر پیامبر موکد و مصدق پیامبر پس از خود است
و شمایی که پیرو پیامبری هستید باید پیامبران پس از او را تصدیق و بدانها ایمان آورید
بنابراین خواهید دانست چطور اسلام محمدی بر دیگر اسلامها!!! برتری میابد.

مع السلام علی من التبع الهدی

با سلام و احترام به همه عزیزان
به علت طولانی شدن بحث و تکرار شدن مطالب عزیزان اگر نظری دارند ارائه فرمایند.در اینجا به یک جمع بندی می پردازیم.

جمع بندی
آیا اوستا به راستی تراوش نویسندگان است یا که وحیی از سمت خداست بر زرتشت یا تلفیقی از هر دو این ها ؟ اوستایی که در حال حاضر در دست زرتشتیان است شامل 5 قسمت است که این قسمت ها شامل :
1 – یشتها
2 – یسنا
3 – ویسپرد
4 – وندیداد
5 _ خرده اوستا
اوستای امروز که مهمترین بخش آن یسنا است بنا به گفته بعضی از زرتشیان و مورخین که می گویند : اوستا در طول زمان به کل از بین رفت ، یکی از عواملی که باعث شد که کتاب اوستا به کلی از بین برود حمله اسکندر مقدونی به ایران بود بعدها به مرور زمان در زمان ساسانیان ، اردشیر ساسانی موبدان را جمع کرد و گفت آنچه را از اوستا در سینه های شما مانده جمع آوری کنند و روی کاغذ بیاورند اردشیر " تنسر " را که موبد موبدان بوده حاضر کرده و گفت بنشینید ، اوستا را از میان روح وذهنتان روی کاغذ بیاورید .(نیایش آتش " از رستم وحیدی در صفحه 23 )

در کتاب " دین مزدایی " نوشته مهرداد مهرین در صفحه 12 از این کتاب می نویسد : اوستا کتاب بسیار بزرگی بوده که قسمت اعظم آن در اثر تصاریف ( تصرف ) روزگار از بین رفته چنانکه اکنون از 21 نسک اوستایی زمان ساسانیان فقط 1 نسک آنها یعنی وندیداد کامل و بی نقص باقی مانده است .
کتاب منتخب اوستا از هاشم رضی در صفحه 128 می گوید : اوستا در 2 لهجه متفاوت قابل تشخیص است ، یکی لهجه گاتای یا زبانی که در گاتاها یا اشعار زرتشت بدان سروده شده و دیگری زبان اوستای متاخر یا جدید است که به آن دین دبیره می گویند .

پورداوود در کتاب منتخب اوستا در قسمت یشتا می گوید : عربها عندالله مستحسن دانستند که تمام آثار تمدن قوم قدیم ایران را نابود کنند ، آنچه مفاخر ملی ما بود دستخوش تعصب انان شد ، آثار و نقوش پادشاهان را محو کردند ، معبد های ما را ویران نمودند ، بزرگان ودانشمندان ما را کشتند ، بانوان ما را به خرید و فروش در آوردند ، کتاب ها را سوختند ، چنان کردند که ما امروزه جز چند آثار باقی مانده پادشاهان و چند قطعات پراکنده ی اوستای ، سند دیگری از حق آبادی و سرافرازی در دست نداریم !!!
بیان ما در این خصوص این است که اصولا سپاه صد هزار نفری اعراب نمی توانستند بدون خواست ایرانیان که جمعیتی چند ده ملیونی داشتند غالب شوند، نابود شدن کتب و سوزاندن آنها بخصوص اوستا توسط یونانیان صورت گرفته بود اما در هیچ تاریخ موثقی این عمل به سپاه اسلام نسبت داده نشده است فلذا اگر نقصی در اوستا هست مربوط به پیش از اسلام است.

ضمن آنکه از همین مقادیر باقی مانده مشخص می شود که وحی نیست ، گرچه قسمت هایی از اوستا توسط خود موبدان حذف شده است،کریستنسن در کتاب " ایران در زمان زرتشتیان " می گوید موبدان در آن زمان آنقدر خرافات در اوستا دیدند که اقدام به از بین بردن آنان کردند چون اگر این خرافات در یک کتاب چنین مذهبی در دست مردم می افتاد یا که دست نویس موبدان است نسبت به کل دین بی اعتقاد می شدند.
آن چه از مجموع عبارت گات ها نیز دیده می شود بعضا کلمات بلند انسانی است و نمی توان نسبتی به وحیانی بودن آنها پیدا کرد.

[/size]
فرزاد گرامی
درود
در این چند روز به دلیل درگذشت پدرزنم، نمیتوانم پاسخ کامل به شما بدهم.
در این دو آیه ای که نوشته اید، به هیچ روی برتری اسلام محمدی (ص) بر دیگر اسلامهای پیامبران دیگر را نشان نمیدهد.
در آیه نخست، کی و با کدام سند، این اقوم به اسلام عام بر نمیگردد و به اسلام خاص بر میگردد؟
در آیه دوم هم اسلام محمدی (ص) پاسدار اسلامهای دیگر پیامبران است. این کجایش به معنای برتر بودن است؟

به نام الله تبارك و تعالي، دوست عزيز جناب آقاي موبد مهران، ابتدا درگذشت پدر زن شما را تسليت عرض مي كنم، البته در اين موقعيت، بنده نمي توانم از جنابعالي انتظار داشته باشم كه حواستان جمع باشد، اما هر زماني كه حواستان جمع بود دوباره يك نظري به آيات مورد بحث بنماييد، چنانكه بسيار واضح و روشن است كه اين آيات شريفه ناظر به قرآن كتاب مسلمانان است، در آيه اي كه اشاره به اقوم بودن قرآن دارد، لفظ قرآن در آيه ذكر شده است،و نوع هدايت قرآن را بيان مي كند؛ در آيه ديگر خطابش مخصوص پيامبر است، انزلنا اليك، يعني نازل كرديم بر تو اي پيامبر، و مسأله مهيمن بودن قرآن را بيان مي كند، لفظ مهيمن از هيمنه مي آيد كه به معناي يك نوع نگهباني همراه با سيطره است، حتي اگر شما به معناي نگهبان هم بگيريد، مسأله برتري قرآن اثبات مي شود؛ زيرا قرآن است كه كتاب هاي ديگر را نگهداري مي كند و حافظ و نگهبان آناي است. جناب آقاي موبد عزيز اين دو آيه كه خيلي واضح اين معنا را افاده مي كنند؛ البته بنده مي گويم ما انتظار نداريم كه شما سخنان ما را بپذيريد؛ مهم هم نيست، كه بپذيريد يا نپذيريد؛ انشاالله توجهي بنماييد و مطالب را ببينيد، اما قبول نفرماييد؛ البته دليل ديگر بر برتري اسلام بر ديگر اديان مسأله خاتميت است؛ كه به اندازه كافي و وافي دليل وجود دارد؛ گرچه اين دو آيه اي كه آوردم نمونه هايي از ادله متعدد است. ما تمام اين مباحث را بدون توجه به دلايل بسيار زياد حديثي داريم؛ بخش معظمي از ادله ما احاديث بسيار محكمي است كه وجود دارد؛ يعني براي اثبات اين مدعيات، با مباني محكم مختلف مي توانيم به اثبات تمام اين مسايل بپردازيم.


تسلیت میگم
:sham:



امیدوارم که همگی با شناخت راه درست، به سوی خداوند آن چنان به رسایی برسیم که در آن هستی نیز از زندگی نیک برخوردار شویم.
هات 28 بند2:
ای دانای هستی بخش، با منش نیک به تو نزدیک میشوم. مرا در دو هستی مادی و مینوی، از پاداشی برخوردار ساز که به دینداران آسایش میبخشد.

ضمن آنکه از همین مقادیر باقی مانده مشخص می شود که وحی نیست ، گرچه قسمت هایی از اوستا توسط خود موبدان حذف شده است،کریستنسن در کتاب " ایران در زمان زرتشتیان " می گوید موبدان در آن زمان آنقدر خرافات در اوستا دیدند که اقدام به از بین بردن آنان کردند چون اگر این خرافات در یک کتاب چنین مذهبی در دست مردم می افتاد یا که دست نویس موبدان است نسبت به کل دین بی اعتقاد می شدند.
آن چه از مجموع عبارت گات ها نیز دیده می شود بعضا کلمات بلند انسانی است و نمی توان نسبتی به وحیانی بودن آنها پیدا کرد.

هادی گرامی
درود
گاتها وحی است. هیچ شکی در آن نیست. اگر عناد ندارید، بررسی کنید.
نوشته ای که نزدیک به چهار هزار سال پیش نوشته شده، چگونه با دانش امروزی و با قرآن همخوانی دارد؟
شما حق ندارید، برای اثبات خودتان اینگونه پا روی حق بگذارید. من از شما به دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت شکایت میبرم.

به نام الله تبارك و تعالي، دوست عزيز جناب آقاي موبد مهران، ابتدا درگذشت پدر زن شما را تسليت عرض مي كنم، البته در اين موقعيت، بنده نمي توانم از جنابعالي انتظار داشته باشم كه حواستان جمع باشد، اما هر زماني كه حواستان جمع بود دوباره يك نظري به آيات مورد بحث بنماييد، چنانكه بسيار واضح و روشن است كه اين آيات شريفه ناظر به قرآن كتاب مسلمانان است، در آيه اي كه اشاره به اقوم بودن قرآن دارد، لفظ قرآن در آيه ذكر شده است،و نوع هدايت قرآن را بيان مي كند؛ در آيه ديگر خطابش مخصوص پيامبر است، انزلنا اليك، يعني نازل كرديم بر تو اي پيامبر، و مسأله مهيمن بودن قرآن را بيان مي كند، لفظ مهيمن از هيمنه مي آيد كه به معناي يك نوع نگهباني همراه با سيطره است، حتي اگر شما به معناي نگهبان هم بگيريد، مسأله برتري قرآن اثبات مي شود؛ زيرا قرآن است كه كتاب هاي ديگر را نگهداري مي كند و حافظ و نگهبان آناي است. جناب آقاي موبد عزيز اين دو آيه كه خيلي واضح اين معنا را افاده مي كنند؛ البته بنده مي گويم ما انتظار نداريم كه شما سخنان ما را بپذيريد؛ مهم هم نيست، كه بپذيريد يا نپذيريد؛ انشاالله توجهي بنماييد و مطالب را ببينيد، اما قبول نفرماييد؛ البته دليل ديگر بر برتري اسلام بر ديگر اديان مسأله خاتميت است؛ كه به اندازه كافي و وافي دليل وجود دارد؛ گرچه اين دو آيه اي كه آوردم نمونه هايي از ادله متعدد است. ما تمام اين مباحث را بدون توجه به دلايل بسيار زياد حديثي داريم؛ بخش معظمي از ادله ما احاديث بسيار محكمي است كه وجود دارد؛ يعني براي اثبات اين مدعيات، با مباني محكم مختلف مي توانيم به اثبات تمام اين مسايل بپردازيم.

فرزاد گرامی
درود
شما در سخن راست خودتان دو نکته را نادیده گرفته اید:
نخست آنکه بحث دین خدا که همه پیامبران آن را به زبان خود به مردم خود آموزش داده اند، یک چیز است، نام پیامبر و دینی که منسوب به آن پیامبر است، چیز دیگری است.
راه خدا، دین خدا، کتاب خدا، {توجه کنید خدا، نه رسول او} برترین و بالاترین و ... است. اگر کسی در این شک کند، جانوری است که دیده خردش کور شده است.
دوم شما آیه هایی چون سوره عنکبوت آیه 46، یا سنا/152 یا ابراهیم/4 و آن بیش از ده آیه دیگر در پست آیا دستور قرآن است که زرتشتی شویم را نادیده گرفته اید.
شما مسلمان را بودن منحصر به پیروی از محمد (ص) میدانید، در حالی که خود قرآن چنین باوری ندارد.


فرزاد گرامی
درود
شما در سخن راست خودتان دو نکته را نادیده گرفته اید:
نخست آنکه بحث دین خدا که همه پیامبران آن را به زبان خود به مردم خود آموزش داده اند، یک چیز است، نام پیامبر و دینی که منسوب به آن پیامبر است، چیز دیگری است.
راه خدا، دین خدا، کتاب خدا، {توجه کنید خدا، نه رسول او} برترین و بالاترین و ... است. اگر کسی در این شک کند، جانوری است که دیده خردش کور شده است.
دوم شما آیه هایی چون سوره عنکبوت آیه 46، یا سنا/152 یا ابراهیم/4 و آن بیش از ده آیه دیگر در پست آیا دستور قرآن است که زرتشتی شویم را نادیده گرفته اید.
شما مسلمان را بودن منحصر به پیروی از محمد (ص) میدانید، در حالی که خود قرآن چنین باوری ندارد.

به نام الله تبارك و تعالي و سلام بر موبد مهران زرتشتی.
جناب موبد مهران، آخر تعصب وپافشاری ته چه حد که بنده با دلیل متقن و روشن آوردم دين اسلام برتر است وقرآن مهيمن است، اما شما بدون هيچ دليلي سخن خودتان را تكرار مي كنيد؛ آقاي موبد دین خدا یکی است اما مراتب دارد، پیامبران خدا تفرقی ندارند اما بعضی بر بعضی برتری دارند، شما روی دلایل حرف داری، حاضریم بشنویم، اطلاعاتتان ضعیف است، گوش کنید، یاد بگیرید، روی برداشت ما سخنی دارید، بفرمایید، آیات دیگر را مطرح می کنید، به قول خودتان عربی نمی دانید، گوش کنید یاد بگیرید، روش جمع آیات را نمی دانید، گوش کنید یاد بگیرید، به هر حال آیاتی که آوردم بسیار روشن است.
نکته دیگر اینکه، گفتم که در حال حاضر انتظار ندارم تمرکز داشته باشید، بنده مطالب زیادی نوشته ام و معنای آیات هم با دقت در آیات دیگر و توجه به مجموعه آیت معنا کرده ام، شما هر کجا که حرفی برای گفتن ندارید به آیات مربوطه ارجاع می دهید، این روش بحث کردن نیست، نه آقا جان بنده توجه به تمام اینها داشته ام و دارم اما شمایید، که نمی خواهید بفهمید، بنده در موارد زیادی که با شما بحث کرده ام، حتی مواردی که بحث هیچ ارتباطی به این آیات نداشته به این آیات ارجاع می دهید، تمام این مطالب به این دلیل است که شما موبد زرتشتی هستید، و می خواهید به هر نحوی که شده از خودتان دفاع کنید، نه از دین خدا.
نکته دیگر این است که مسأله وحی در قرآن به این معنا است که قرآن کلام خداست و همراه با تحدی و معجزه است، و این مسأله ای بوده که طرحش بوسیله خود قرآن بوده است، و قرآن کتابی است که به زبان زنده دنیا هماورد می طلبد، شما تصور نفرمایید که ما با کتاب های حق و سخنان حق مخالفیم، مسأله کتاب قرآن این نیست که در وحی بودن او حرفی باشد، شاید در برداشتها و تفسیرها تفاوت وجود داشته باشد، اما مسأله و مشكل کتاب اوستا و گاتها، خود کتاب است، با توجه به اینکه کتاب اوستا زبانش تاریخ مصرفش گذشته، بنده در مطالب گذشته به این مطلب اشاره داشته ام، نکته اصلی این است که بحث دین زرتشت ونزاع در اصل کتاب و انتساب کتاب به پیامبر الهی است، یعنی در این مطلب حرف است، که شما درباره وحی بودن کتاب گاتها بحث میکنید، شما در ابتدا باید، انتسابش را درست کنید، در مرحله بعد، تحدی و معجزه اش را درست کنید، که در خود گاتها مطرح شده باشد و تازه در مراحل بعدی مسأله زبانش مطرح می شود که زبانش کهنه شده است، دوست زرتشتی من، راه شما بسیار طولانی است، مسأله این نیست که حالا شما سخنان زیبایی از گاتها بیان بفرمایید، تصور کنید که کار تمام است، سخنان زیبا و درست در عالم زیاد است، اما حقانیت کم است، شما مبنای خودتان را اصلاح بفرمایید، شما به عنوان یک موبد زرتشتی تمام این دلایل را از ما می خواهید که بیاوریم که در نهایت، اگر معنا و برداشت غلط شما درست باشد، نتیجه بگیرید، که شما برحقید، نه آقا جان هیچ رابطه منطقی بین اینها وجود ندارد.

هادی گرامی
درود
گاتها وحی است. هیچ شکی در آن نیست. اگر عناد ندارید، بررسی کنید.
نوشته ای که نزدیک به چهار هزار سال پیش نوشته شده، چگونه با دانش امروزی و با قرآن همخوانی دارد؟
شما حق ندارید، برای اثبات خودتان اینگونه پا روی حق بگذارید. من از شما به دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت شکایت میبرم.

با سلام و احترام
جناب موبد مهران عزیز
درگذشت پدر خانم تان را تسلیت می گوییم ، و از خداوند برای بازماندگان صبر خواستارم.
در مطالب گذشته بیان شد که توحیدی ترین قسمت اوستا همین گاتهاست، اینکه سخنان نغزی دارد یک بحث است اینکه وحی باشد بحث دیگر.
چه بسا تعبیر سروده های زرتشت مناسب تر از وحی باشد.
اصولا کتاب اوپانیشادهای هندوان نیز مطالب بلند توحیدی دارد اما کسی از وحیانی بودن آن نام نبرده است.

زبان گات‌ها، گاتی یا اوستایی کهن است که به گروه زبان‌های ایرانی کهن متعلق است و زیر شاخهٔ خانوادهٔ خاوری زبان‌های هندواروپایی، شرق ایران است. زبان این قسمت به کهنگی زبان ریگ ودا کتاب مذهبی هندوان آریایی است و قدمت آن لااقل به ۸ قرن پیش از میلاد می‌رسد بیشتر آنچه از اوستای گاتی فهمیده می‌شود هم از نظر واژگان و هم دستوری، تنها بخاطر همین خویشاوندی اوستای گاتی با زبان سانسکریت ودایی است.
بنابراین این احتمال مطرح است که تمام مفاهیم در ترجمه امروزی ،ترجمان واقعی گاتها نباشد، اتفاقی که در سایر زبان های باستانی نیز می افتد.

زبان گات‌ها، گاتی یا اوستایی کهن است که به گروه زبان‌های ایرانی کهن متعلق است و زیر شاخهٔ خانوادهٔ خاوری زبان‌های هندواروپایی، شرق ایران است. زبان این قسمت به کهنگی زبان ریگ ودا کتاب مذهبی هندوان آریایی است و قدمت آن لااقل به ۸ قرن پیش از میلاد می‌رسد بیشتر آنچه از اوستای گاتی فهمیده می‌شود هم از نظر واژگان و هم دستوری، تنها بخاطر همین خویشاوندی اوستای گاتی با زبان سانسکریت ودایی است.
بنابراین این احتمال مطرح است که تمام مفاهیم در ترجمه امروزی ،ترجمان واقعی گاتها نباشد، اتفاقی که در سایر زبان های باستانی نیز می افتد.

هادی گرامی
درود
زبان گاتها با زبان سانسکریت آنچنان یکی است که خواهر دوقلو خوانده میشوند.
به هر روی ترجمه امروزین با ترجمه ساسانیان از گاتها در بنیاد تفاوت چندانی ندارند. برای نمونه بهمن=وهومنه را یکی صفت خداوند و دیگری فرشته بهمن میگیریند.
ما امروزه در بنیاد آموزشها مشکلی نداریم. شکی هم نداریم. ترجمه های انگلیسی و آلمانی نیز چندان تفاوت معنا داری ندارند.

با سلام و احترام
جناب موبد مهران عزیز
درگذشت پدر خانم تان را تسلیت می گوییم ، و از خداوند برای بازماندگان صبر خواستارم.
در مطالب گذشته بیان شد که توحیدی ترین قسمت اوستا همین گاتهاست، اینکه سخنان نغزی دارد یک بحث است اینکه وحی باشد بحث دیگر.
چه بسا تعبیر سروده های زرتشت مناسب تر از وحی باشد.
اصولا کتاب اوپانیشادهای هندوان نیز مطالب بلند توحیدی دارد اما کسی از وحیانی بودن آن نام نبرده است.

هادی گرامی
درود
برای شما و آنهایی که شما را دوست دارند، آرزوی شادی و تندرستی دارم. امیدوارم که همگی به گونه ای زندگی کنیم که بر سر پل چینوت به شادی بگذریم.

ببینید، سرود بلند نشان از اندیشه بلند دارد. یعنی کسی که اندیشه اش از مردم زمانش بلندتر بوده چیزی گفته است. اکنون اگر چیزی فرای اندیشه زمانش باشد، دیگر اندیشه بلند نمیشود. اندیشه خدایی میشود.
دانش انسانی دو نقص کامل و نسبی دارد. نقص کامل از ابزارهای شناخت انسان بر میخیزد و نقص نسبی از ناتوانی انسان در اندازه گیری همه جانبه و کامل یک چیز بر میخیزد. دانش انسانی در درازای زمان با افزایش تواناییهایش تکامل مییابد. او هر روز از دیروز داناتر و از فردا نادانتر است.
اگر دانشی در زمانی ارایه شود که مردم از آن چیزی نمیدانند، هزاران سال پس از آن مردم با افزایش دانش میبینند که در گذشته سخنی گفته شده که درستی آن امروزه اثبات میشود. این دیگر دانش بشری نیست. برای نمونه دانش ریاضی فیثاغورث در زمان خودش برتر از همه بود ولی امروزه به اندازه ریاضی دبیرستان هم نیست.
نکته دیگر این که شما قرآن را وحی میدانید. اگر گاتها در 4000 سال پیش چیزی گفته که در قرآن هم گفته شده (با در نظر گرفتن تفاوت در زبان و فرهنگ) آنگاه دیگر این اتفاقی نیست. این نشان میدهد که از یک سرچشمه با رعایت تفاوتهای زبانی و فرهنگی (سوره ابراهیم آیه 4) بر خاسته است.

به نام الله تبارك و تعالي، دوست عزيز جناب آقاي موبد مهران، ابتدا درگذشت پدر زن شما را تسليت عرض مي كنم، البته در اين موقعيت، بنده نمي توانم از جنابعالي انتظار داشته باشم كه حواستان جمع باشد، اما هر زماني كه حواستان جمع بود دوباره يك نظري به آيات مورد بحث بنماييد، چنانكه بسيار واضح و روشن است كه اين آيات شريفه ناظر به قرآن كتاب مسلمانان است، در آيه اي كه اشاره به اقوم بودن قرآن دارد، لفظ قرآن در آيه ذكر شده است،و نوع هدايت قرآن را بيان مي كند؛ در آيه ديگر خطابش مخصوص پيامبر است، انزلنا اليك، يعني نازل كرديم بر تو اي پيامبر، و مسأله مهيمن بودن قرآن را بيان مي كند، لفظ مهيمن از هيمنه مي آيد كه به معناي يك نوع نگهباني همراه با سيطره است، حتي اگر شما به معناي نگهبان هم بگيريد، مسأله برتري قرآن اثبات مي شود؛ زيرا قرآن است كه كتاب هاي ديگر را نگهداري مي كند و حافظ و نگهبان آناي است. جناب آقاي موبد عزيز اين دو آيه كه خيلي واضح اين معنا را افاده مي كنند؛ البته بنده مي گويم ما انتظار نداريم كه شما سخنان ما را بپذيريد؛ مهم هم نيست، كه بپذيريد يا نپذيريد؛ انشاالله توجهي بنماييد و مطالب را ببينيد، اما قبول نفرماييد؛ البته دليل ديگر بر برتري اسلام بر ديگر اديان مسأله خاتميت است؛ كه به اندازه كافي و وافي دليل وجود دارد؛ گرچه اين دو آيه اي كه آوردم نمونه هايي از ادله متعدد است. ما تمام اين مباحث را بدون توجه به دلايل بسيار زياد حديثي داريم؛ بخش معظمي از ادله ما احاديث بسيار محكمي است كه وجود دارد؛ يعني براي اثبات اين مدعيات، با مباني محكم مختلف مي توانيم به اثبات تمام اين مسايل بپردازيم.

فرزاد گرامی
درود
شما در نامه ای که پس از این نامه نوشته اید مرا متهم به درست نفهمیدن کرده اید. از این روی یکبار دیگر مینویسم. شما نوشته اید:
1-:" ... چنانكه بسيار واضح و روشن است كه اين آيات شريفه ناظر به قرآن كتاب مسلمانان است، در آيه اي كه اشاره به اقوم بودن قرآن دارد، لفظ قرآن در آيه ذكر شده است، ..."
پاسخ
آقای فرزاد هر چه گشتم نتوانستم سخن شما در این آیه بیابم. در این آیه میگوید که قرآن به آیین که پایدارتر یا مستقیم تر است راه مینماید. این آیین چیست؟ شما میگویید که این آیین همان اسلام خاص محمدی است. من میگویم نه اسلام عام خدایی است. شما چه سندی دارید که این خاص بودن را نشان میدهد؟

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴿۹﴾
فولادوند: قطعا اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مى‏نمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى‏كنند مژده مى‏دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود
مکارم: اين قرآن به راهي هدايت مي‏كند كه مستقيم ترين راههاست، و به مؤ مناني كه عمل صالح انجام مي‏دهند بشارت مي‏دهد كه براي آنها پاداش بزرگي است.
خرمشاهی: بى‏گمان اين قرآن به آيينى كه استوارتر است، راه مى‏نماياند و به مؤمنانى كه نيكوكارى مى‏كنند بشارت مى‏دهد كه براى آنان پاداش بزرگى هست


2-:" ... انزلنا اليك، يعني نازل كرديم بر تو اي پيامبر، و مسأله مهيمن بودن قرآن را بيان مي كند، لفظ مهيمن از هيمنه مي آيد كه به معناي يك نوع نگهباني همراه با سيطره است، حتي اگر شما به معناي نگهبان هم بگيريد، مسأله برتري قرآن اثبات مي شود؛ زيرا قرآن است كه كتاب هاي ديگر را نگهداري مي كند و حافظ و نگهبان آناي است. جناب آقاي موبد عزيز اين دو آيه كه خيلي واضح اين معنا را افاده مي كنند؛ البته بنده مي گويم ما انتظار نداريم كه شما سخنان ما را بپذيريد؛ مهم هم نيست، كه بپذيريد يا نپذيريد؛..."
پاسخ
خودتان دارید میگویید، نگهبانی میکند. البته برتری را خودتان تفسیر به رای کرده اید. کی گفته که نگهبانی کردن با برتری است؟ در سه ترجمه پیوست، تصدیق کننده هم است. این حاکم بودن را از درون مهیمن بیرون کشیده اید. خب من که عربی نمیدانم. از شما هم چون تفسیر به رای دیده ام نمیتوانم بپذیرم. برای نمونه در ترجمه مکارم هیچ اشاره ای به این حاکم بودن نکرده است.
ببینید خداوند اگر میخواست، به روشنی میگفت. تعارف که نداشت.

وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۴۸﴾
فولادوند: و ما اين كتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديق‏كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن] از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن براى هر يك از شما [امتها] شريعت و راه روشنى قرار داده‏ايم و اگر خدا مى‏خواست‏شما را يك امت قرار مى‏داد ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد بازگشت [همه] شما به سوى خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‏كرديد آگاهتان خواهد كرد
مکارم: و اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم، در حالي كه كتب پيشين را تصديق مي‏كند و حافظ و نگاهبان آنها است، بنابراين بر طبق احكامي كه خدا نازل كرده در ميان آنها حكم كن، و از هوا و هوسهاي آنها پيروي مكن، و از احكام الهي روي مگردان، ما براي هر كدام از شما آئين و طريقه روشني قرار داديم و اگر خدا مي‏خواست، همه شما را امت واحدي قرار مي‏داد ولي خدا مي‏خواهد شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد (و استعدادهاي شما را پرورش دهد) بنابراين بكوشيد و در نيكيها به يكديگر سبقت جوئيد، بازگشت همه شما به سوي خدا است و از آنچه در آن اختلاف كرده‏ايد به شما خبر خواهد داد!
خرمشاهی: و كتاب آسمانى [قرآن‏] را به راستى و درستى بر تو نازل كرديم كه همخوان با كتابهاى آسمانى پيشين و حاكم بر آنهاست، پس در ميان آنان بر وفق آنچه خداوند نازل كرده است، داورى كن و به جاى حق و حقيقتى كه بر تو نازل شده از هوى و هوس آنان پيروى مكن براى هريك از شما راه و روشى معين داشته‏ايم و اگر خداوند مى‏خواست شما را امت يگانه‏اى قرار مى‏داد ولى [چنين كرد] تا شما را در آنچه به شما بخشيده است بيازمايد پس به انجام خيرات بشتابيد، بازگشت همگى شما به سوى خداست، آنگاه شما را به [حقيقت‏] آنچه اختلاف داشتيد آگاه خواهد ساخت‏

[quote=فرزاد;119956]به نام الله تبارك و تعالي و سلام بر موبد مهران زرتشتی.
جناب موبد مهران، آخر تعصب وپافشاری ته چه حد که بنده با دلیل متقن و روشن آوردم دين اسلام برتر است وقرآن مهيمن است، اما شما بدون هيچ دليلي سخن خودتان را تكرار مي كنيد؛ آقاي موبد دین خدا یکی است اما مراتب دارد، پیامبران خدا تفرقی ندارند اما بعضی بر بعضی برتری دارند، شما روی دلایل حرف داری، حاضریم بشنویم، اطلاعاتتان ضعیف است، گوش کنید، یاد بگیرید، روی برداشت ما سخنی دارید، بفرمایید، آیات دیگر را مطرح می کنید، به قول خودتان عربی نمی دانید، گوش کنید یاد بگیرید، روش جمع آیات را نمی دانید، گوش کنید یاد بگیرید، به هر حال آیاتی که آوردم بسیار روشن است.
نکته دیگر اینکه، گفتم که در حال حاضر انتظار ندارم تمرکز داشته باشید، بنده مطالب زیادی نوشته ام و معنای آیات هم با دقت در آیات دیگر و توجه به مجموعه آیت معنا کرده ام، شما هر کجا که حرفی برای گفتن ندارید به آیات مربوطه ارجاع می دهید، این روش بحث کردن نیست، نه آقا جان بنده توجه به تمام اینها داشته ام و دارم اما شمایید، که نمی خواهید بفهمید، بنده در موارد زیادی که با شما بحث کرده ام، حتی مواردی که بحث هیچ ارتباطی به این آیات نداشته به این آیات ارجاع می دهید، تمام این مطالب به این دلیل است که شما موبد زرتشتی هستید، و می خواهید به هر نحوی که شده از خودتان دفاع کنید، نه از دین خدا.
نکته دیگر این است که مسأله وحی در قرآن به این معنا است که قرآن کلام خداست و همراه با تحدی و معجزه است، و این مسأله ای بوده که طرحش بوسیله خود قرآن بوده است، و قرآن کتابی است که به زبان زنده دنیا هماورد می طلبد، شما تصور نفرمایید که ما با کتاب های حق و سخنان حق مخالفیم، مسأله کتاب قرآن این نیست که در وحی بودن او حرفی باشد، شاید در برداشتها و تفسیرها تفاوت وجود داشته باشد، اما مسأله و مشكل کتاب اوستا و گاتها، خود کتاب است، با توجه به اینکه کتاب اوستا زبانش تاریخ مصرفش گذشته، بنده در مطالب گذشته به این مطلب اشاره داشته ام، نکته اصلی این است که بحث دین زرتشت ونزاع در اصل کتاب و انتساب کتاب به پیامبر الهی است، یعنی در این مطلب حرف است، که شما درباره وحی بودن کتاب گاتها بحث میکنید، شما در ابتدا باید، انتسابش را درست کنید، در مرحله بعد، تحدی و معجزه اش را درست کنید، که در خود گاتها مطرح شده باشد و تازه در مراحل بعدی مسأله زبانش مطرح می شود که زبانش کهنه شده است، دوست زرتشتی من، راه شما بسیار طولانی است، مسأله این نیست که حالا شما سخنان زیبایی از گاتها بیان بفرمایید، تصور کنید که کار تمام است، سخنان زیبا و درست در عالم زیاد است، اما حقانیت کم است، شما مبنای خودتان را اصلاح بفرمایید، شما به عنوان یک موبد زرتشتی تمام این دلایل را از ما می خواهید که بیاوریم که در نهایت، اگر معنا و برداشت غلط شما درست باشد، نتیجه بگیرید، که شما برحقید، نه آقا جان هیچ رابطه منطقی بین اینها وجود ندارد.[/quote]
فرزاد گرامی
درود
شما نوشته اید:
1-:" ... آقاي موبد دین خدا یکی است اما مراتب دارد، پیامبران خدا تفرقی ندارند اما بعضی بر بعضی برتری دارند، ..."
پاسخ
برای این ادعای خود سند از قران و یا عین سخن محمد (ص) بیاورید. آن دو آیه را که سند آوردید، تفسیر به رای کرده بودید، نمیپذیرم.

2-:" ... گوش کنید یاد بگیرید، روش جمع آیات را نمی دانید، گوش کنید یاد بگیرید، به هر حال آیاتی که آوردم بسیار روشن است...."
پاسخ
آیاتی که آوردید به هیچ روی روشن نبود و شما تفسیر به رای کرده بودید. در حالی که سوره ابراهیم، آیه 4، نسا 152 و عنکبوت 46 افزون بر آن بیش از ده آیه که در عنوان (تاپیک) آیا دستور قرآن است که زرتشتی شویم به روشنی سخن مرا تایید میکنند. چرا این آیه ها را بررسی نمیکنید؟

3-:" ... تمام این مطالب به این دلیل است که شما موبد زرتشتی هستید، و می خواهید به هر نحوی که شده از خودتان دفاع کنید، نه از دین خدا...."
پاسخ
از این تهمت شما به دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت شکایت میبرم.

4-:" ... وحی در قرآن به این معنا است که قرآن کلام خداست ... اما مسأله و مشكل کتاب اوستا و گاتها، خود کتاب است، با توجه به اینکه کتاب اوستا زبانش تاریخ مصرفش گذشته، بنده در مطالب گذشته به این مطلب اشاره داشته ام، نکته اصلی این است که بحث دین زرتشت ونزاع در اصل کتاب و انتساب کتاب به پیامبر الهی است، یعنی در این مطلب حرف است، که شما درباره وحی بودن کتاب گاتها بحث میکنید، شما در ابتدا باید، انتسابش را درست کنید، در مرحله بعد، تحدی و معجزه اش را درست کنید، که در خود گاتها مطرح شده باشد و تازه در مراحل بعدی مسأله زبانش مطرح می شود که زبانش کهنه شده است، ..."
پاسخ
کاریست به توبه نزدیک، ده ها ترجمه فارسی از گاتها در دست است. شما بخوانید اگر جاییش با دانش امروزین و یا آموزشهای بنیادین قران همخوانی نداشت بفرمایید. هر جایی از گاتها که با قرآن همخوانی داشت از قرآن جدا کنید، آنگاه مانده اش را بررسی کنید ببینید جز تفاوت فرهنگ و زبان چیزی میماند یا نه.
گاتها خودش را در معرض داوری خرد بیدار و اندیشه روشن میگذارد. اگر دارید بفرمایید تا بررسی کنیم.
شما همواره تنها به داور رفته اید خرسند هم بازگشته اید.
در باره دیگر تهمتهایتان هم به دادگاه داوری خداوند بر سر پل چینوت شکایت میبرم.
خداوند بهترین دانای داورست همان شود که او میخواهد (گاتها هات 29 بند 4).


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به تمام برادران و بزرگان در این تاپیک

قبل از هرچیز از برادران بزرگوارم پوزش میطلبم که در بین مناظره وقفه ایجاد میکنم

جناب موبدیار مهران عزیز

شما هنوز در گیر و دار آیاتی هستید که از سایتهای وهابی کپی کرده و بر شیعه شبهه وارد میکنید؟!!!!
برادر من نیک است شرط ادب را رعایت میکردید.شما هر چه پرسیدید در مناظره با شما پاسخ دادم و انتظار داشتم شما نیزحداقل به تنها پرسش بنده پاسخ میدادید.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=10737&page=51
ما اینجا بحث را به اینجا رساندیم که یا شما باید اسناد گاتها را به ما اثبات نمایید یا اینکه اعتراف به بی پایه بودن دینتان نمایید.
بهتر است بحث را زودتر تمام کنید و اینهمه مطالب را در تاپیکهای مختلف تکرار نکنید.
برادر من این رسم خرد نیست که تکرار مکررات نمایید آنچنان که شما بیش از 1000 پست ارسال داشته اید دریغ از یک کلام مستند.بهتر است شما پاسخ بنده را بدهید تا تلکیف همه مخاطبین روشن شود.
یقین بدانید بنده متن تمام مناظراتمان را ذخیره نموده ام و بزودی در محیط سایبری منتشر مینمایم.
هر پاسخی بدهید مطمئنا چراغ راه حقیقت جویان خواهد بود.اگر کسی حق را با شما دید به شما میگراید و اگر جز این بود از شما تبری میجوید.

منتظر پاسخ نهایی شما هستم

بار دیگر پوزش حقیر را بپذیرید ولی نکته ای بود که باید یاداور میشدم
چرا که با پیگیری پست ها متوجه شدم جناب موبدیار عزیز مدام تکرار مکررات مینماید این را عرض نمودم تا بدانید ایشان فقط حرف بی سند میزند و باید با ایشان به شیوه صریح سخن گفت

مع السلام علی من التبع الهدی

[FONT=Zar]به نام الله تبارك و[FONT=Zar]تعالي، و با عرض سلام خدمت دوستان محترم، بنده تصور مي كنم آنچه گفتني بود براي [FONT=Zar]اينكه به نقطه اصلي برسيم، رسيديم، البته بنده در جاهاي ديگر هم متوجه اين مطلب شده [FONT=Zar]بودم كه موبد مهران، نه مي فهمد نه گوش مي دهد كه بفهمد و نه مي خواهد كه بفهمد، [FONT=Zar]براي نمونه همگي توجهي بنمايند در مباحث ببينند بنده دلايلم چه بوده و ايشان [FONT=Zar]چگونه پاسخ داده اند، بنده چه گفته و چه سؤالي كرده و ايشان چه پاسخي داده اند، هدف [FONT=Zar]روشن نمايي بر حقانيت گفته هاي درست است و اينكه صاحبان عقايد انحرافي تا[FONT=Zar]چه حد سست سخن مي بافند، بنده حقيقتا چنين متوجه شده ام كه ايشان بجاي دعوت به [FONT=Zar]پرستش خدا و پيروي از دين حق، به جهت حس ناسيوناليستي، به دين كهن زرتشت دعوت كرده و مردم را متوجه وطن خواهي ايرانيشان مي كنند، البته همان ايراني كه [FONT=Zar]حقيقت را در دين حقه [FONT=Zar]محمدي صلي الله و عليه و آله ديده و به آن عمل نموده اند. بعد از اينكه هيچ توضيح روشني در اديان مختلف در تمام عالم نمي دهند و گاهي حتي امثال انشتين دانشمند فيزيك دان معروف را به عنوان يكي از پيامبران معرفي مي كنندو... به هر حال در مسأله اقوم [FONT=Zar]بودن قرآن ببينيد بنده چه گفته ام كه آيه شريفه مي­فرمايد، ان [FONT=Zar]هذا القرآن[FONT=Zar] يهدي للتي هي اقوم و واضح است كه قرآن اينجا كتاب چه ديني است و ايشان مي گويند:
در این آیه میگوید که قرآن به آیین که پایدارتر یا مستقیم تر است راه مینماید. این آیینچیست؟ شما میگویید که این آیین همان اسلام خاص محمدی است. من میگویم نه اسلام عامخدایی است. شما چه سندی دارید که این خاص بودن را نشان میدهد؟

[FONT=Zar]در مهيمن بودن قرآن (كه مهيمنا[FONT=Zar]با كلمه علي آمده كه علي در زبان عربي براي استعلا است و مسأله در اثبات مطلب بسيار[FONT=Zar]واضح است) و ايشان مي گويند:
خودتان دارید میگویید، نگهبانی میکند. البته برتری را خودتان تفسیربه رای کرده اید. کی گفته که نگهبانی کردن با برتری است؟ در سه ترجمه پیوست، تصدیقکننده هم است. این حاکم بودن را از درون مهیمن بیرون کشیده اید. خب من که عربینمیدانم. از شما هم چون تفسیر به رای دیده ام نمیتوانم بپذیرم. برای نمونه در ترجمهمکارم هیچ اشاره ای به این حاکم بودن نکردهاست.

[FONT=Zar]در مسايل قبل كه مي گويند [FONT=Zar]بيشترخطابات قرآن براي اعراب و[FONT=Zar]مردان است[FONT=Zar]، (البته خودشان هم اشاره دارند كه عربي نمي دانند اما...) كه بنده پاسخ داده ام كه مي توانيد در مطالب گذشته ببينيد، مسأله ادعاي زبان دين براي تبيين معارف كه [FONT=Zar]استدلال به آيه شريفه قرآن كرده و با اين استدلال اشتباه و اين سو استفاده معنايي از قرآن، همان معنا را[FONT=Zar]با تعجب بسيار براي اثبات دين زرتشت كه به زبان كهنه شده فارسي گاتها است دعوت مي­كنند، كه هيچ فارسي زباني كنوني را[FONT=Zar]نمي­توان يافت كه بفهمد گاتها چه مي گويد، جالب اينكه دعوت به ترجمه گاتها مي كنند، [FONT=Zar]و مسأله گزينشي معنا كردن آيات و بي توجهي به مجموعه آيات و سياق قرآن و...،. بعد هم همه را به دادگاه الهي عودت داده، و خود را حق به جانب مي­گيرند، و السلام علي من اتبع الهدي وآخر[FONT=Zar]دعوانا ان الحمدلله رب العالمين و السلام علي عباد الله [FONT=Zar]الصالحين[FONT=Arial Narrow].

سلام
با تشکر از همه بزرگوارانی که صبورانه در بحث شرکت کردند.
با توجه به جمع بندی کارشناس محترم جناب هادی که در پستهای 275-271 ارائه دادند و اذعان سایر کاربران به کفایت بحث، تاپیک حاضر بسته می شود.

با تشکر
در پناه حق.

موضوع قفل شده است