وصیت نامه شهید همت
تبهای اولیه
نامی که هرگز از وجودم دور نیست وپیوسته با یادش ، آرزوی وصالش را در سر داشتم .
سلام بر حسین (ع) سالار شهیدان، اسوه و اسطوره ی بشریت.
مادرگرامی و همسر مهربانم ، پدر وبرادران عزیزم
درود خدا بر شما باد که هرگز مانع حرکتم در راه خدا نشدید، چقدر شما ها صبورید ، خودتان می دانید که من چقدر به شهیدان عشق می ورزیدم ، غنچه هایی که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به سوی ملکوت اعلایند. الگو اسوه هایی که معتقد به دادن جان برای گرفتن (بقا و حیات ابدی).و نزدیکی با خدا،چرا که «انالله اشتری من المؤمنین».
من نیز در پوست خود نمی گنجم ، گمشده ای دارم وخویشتن را در قفس محبوس می بینمو می خواهم از قفس به در آیم ، سیمهای خاردار مانعند ، من از دنیای ظاهر فریب مادیات وهمه آنچه که از خدا باز می دارد متنفرم (هوای نفس شیطان درون وخالص نشدن)در طول جنگ برادرانی که در عملیات شهید می شدند ، از قبل سیمایشان روحانی و نورانی می شد وهر بی طرفی احساس می کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا رسیده است .
عزیزانم! این بار دوم است که وصیت نامه می نویسم ، ولی لیاقت ندارم و معلوم است که هنوز در بند اسارتم ، هنوز خالص نشده ام وآلوده ام.
از شروع انقلاب در این راه افتادم وپس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را پناهگاه خوبی برای مبارزه یافتم ، ابتدا در گیری با ضد انقلاب و خوانین در منطقه ی « شهرضا» (قسمه ) وسمیرم، سپس شرکت در « خوزستان» و جریان گروهکها در خرمشهر پس ازآن سفر به سیستان وبلوچستان (چابهار وکنارک) وبعداَ حرکت به طرف «کردستان» . دقیقاَ دو سال در «کردستان » هستم.مثل این که دیگر جنگ با من عجین شده است.
خداوند تا کنون لطف زیادی به این سرپا گنه کرده وتوفیق مبارزه در راهش را نصیبم کرده است.
اکنون می روم با دنیایی انتطار ، انتظار وصال و رسیدن به معشوق،ای عزیزان من توجه کنید :
1- اگر خداوند فرزندی نصیبم کرد ؛ با اینکه نتوانستم در طول دورانی که همسرانتخاب کردم حتی یک هفته خانه باشم ، دلم می خواهد او را علی وار تربیت کنید. همسرم انسان فوق العاده ای است او صبور است و به زینب عشق می ورزد ، او از تر بیت کردن صحیح فرزندم لذت خواهد برد ، چون راهش را پیدا کرده است ، اگر پسر به دنیا آورد اسم او را «مهدی» واگر دختر به دنیا آورد اسم او را «مریم» بگذارید چون همسرم از این اسم خوشش می آید .
2- «امام» مظهر صفا و پاکی و خلوص ودریایی از معرفت است وفرامین او را مو به مو اجرا کنید ،تا خداوند از شما راضی باشد زیرا او ولی فقیه است و در نزد خدا ارزش والایی دارد .
3- هر چه پول دارم ، اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه تهران (ستاد مرکزی) بدهید وبقیه را همسرم هر طور خواست خرج کند.
4- ملت ما ملت معجزه گر قران است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت
به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عج) صل نماید و در این تلاش پیگیر مسلما نصر خدا شامل حال مومنین است.
5-از مادرم وهمه ی فامیل و همسرم اگر به خاطر من بیتابی کنند راضی نیستم مرا به خدا بسپارید و صبور و شجاع باشید.
خاطرهای از شهادت فرمانده لشکر 27 محمد رسولالله(ص)
در عملیات خیبر، همت از طریق بیسیم به من اطلاع داد که برادر "عزیز " (فرمانده فعلی کل سپاه) در قرارگاه منتظر ماست و باید به آنجا برویم.
در میان راه منطقه خطرناکی بود که میبایست با احتیاط بیشتری از آنجا عبور میکردیم. به همین دلیل به حالت نیمخیز قرار گرفتیم.
قدری که از رفتن ما گذشت، دیدیم دو جنازه شهید روی زمین افتاده. از لباسهایشان فهمیدیم بسیجیاند. تصمیم گرفتیم پیکر شهدا را به عقب بکشیم. من پای یکی از آنها را گرفتم و کشیدم.
شیبانی در این قسمت از خاطره خود در حالی که گریه میکرد، گفت: شهیدی که من پای او را کشیدم سر نداشت. وقتی به قرارگاه رسیدیم گفتند هنوز همت نیامده.
سپس به من خبر دادند که از همت خبری نیست و آقای هاشمی (رفسنجانی) ما را میخواهد. به آنجا رفتیم و قبل از من، شهید محلاتی رسیده بود.
وقتی این را شنیدم یاد همان پیکر بیسری افتادم که در راه با آن برخورد کردم در معراج شهدا بود که با دیدن همان پیکر و نشانیهایی که از همت داشتم فهمیدم آن پیکر بی سر، پیکر چه کسی است ..
با سلام دوستان اگه همکاری کنید و اگه عکس یا مطلبی در مورد شهید همت هست بزنید ممنون میشم کمک میشه
بسم رب شهدا
عرض سلام و ادب
خاطراتی از زندگی شهید محمد ابراهیم همت
►ஐ◄ کلیپ فلــش زیبای شهــــید همـــــــت ►ஐ◄
๑❀๑ سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت ๑❀๑
به یاد سردار عاشورایی خیبر:شهید همت...............
شهیدی که دوست داشت بی سر وارد بهشت شود و به آرزویش رسید....
چرا حاج همت در پوتین بسیجی آب خورد؟
وقتی شیطنت حاج همت گل کرد..
بسم رب شهدا
عرض سلام و ادب
خاطراتی از زندگی شهید محمد ابراهیم همت
►ஐ◄ کلیپ فلــش زیبای شهــــید همـــــــت ►ஐ◄
๑❀๑ سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت ๑❀๑
به یاد سردار عاشورایی خیبر:شهید همت...............
شهیدی که دوست داشت بی سر وارد بهشت شود و به آرزویش رسید....
چرا حاج همت در پوتین بسیجی آب خورد؟
وقتی شیطنت حاج همت گل کرد..
ممنون از کمکتون:Gol:
سلام
رفته بودم خط دیدنش.کفش هایش پاره شده بود، اما کفش های لشکر را نمی گرفت. می گفتمال بسیجی هاست.برای کاری رفتیم شهر… گفتم اگر خواهشم را رد کنی ناراحت می شوم. برایش یک جفت کفش ورزشی خارجی خریدم.چیزی نگفت!میان راه یک بسیجی را سوارکرد،پرسید: این طرف ها چکار می کردی. توضیح داد کفش ها یش پاره بوده و آمده بود یکجفت کفش بگیرد، اما قسمت نبوده. حاجی نگاهی به من کرد و بعد کفش ها را داد به جوانبسیجی. جوان خواست پولش را بدهد.قبول نکرد.گفت برای صاحبش دعا کن. گفتم حاجی خودتهم نیاز داشتی! گفت من الان فرمانده ام، اگر این بار سنگین فرماندهی را از دوش منبردارند،من هم می شوم مثل اون بسیجی،اون وقت می توانم جلوی بقیه از این کفش ها پایمکنم....