**وکان عرشه علی الماء**
تبهای اولیه
متن عربی آیه : وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَـذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ
- اوست که آسمانها و زمين را در شش روز آفريد و عرش او بر روی آب بود تا، بيازمايد کدام يک از شما به عمل نيکوتر است و اگر بگويی که بعداز مرگ زنده می شويد ، کافران گويند که اين جز جادويی آشکار نيست
- ترجمه فولادوند
و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود، تا شما را بيازمايد كه كداميك نيكوكارتريد. و اگر بگويى: «شما پس از مرگ برانگيخته خواهيد شد» قطعاً كسانى كه كافر شدهاند خواهند گفت: «اين [ادّعا] جز سحرى آشكار نيست.»
- ترجمه مجتبوی
و اوست آن [خداى] كه آسمانها و زمين را در شش روز- شش دوران مراد از روز، مطلق وقت است خواه كوتاه يا بسيار دراز- بيافريد و عرش او بر آب بود، تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد، و اگر بگويى كه شما پس از مرگ برانگيخته مىشويد هر آينه كسانى كه كافر شدند گويند: اين نيست مگر جادويى آشكار.
- ترجمه مشکینی
و او همان است كه آسمانها و زمين را در حالى كه تخت (سلطنت) او بر آب بود در شش روز (در مدتى مساوى با شش روز روشن يا شش شبانهروز يا شش دوران) بيافريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد. و اگر بگويى كه شما حتما پس از مرگ برانگيخته مىشويد، كسانى كه كفر ورزيدهاند خواهند گفت: اين (گونه سخنان) نيست جز جادويى آشكار
- ترجمه بهرام پور
و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد و عرش او بر آب بود، تا بيازمايد كه كدام يك از شما نيكوكارتر است. و اگر بگويى: شما پس از مرگ زنده مىشويد، مسلما كسانى كه كافر شدند خواهند گفت: اين جز سحرى آشكار نيست
(و كان عرشه على الماء). براى فهم تفسير اين جمله بايد به مفهوم دو كلمه عرش و ماء آشنا شويم : عرش در اصل به معنى سقف يا شيئى سقفدار است ، و به تختهاى بلند همانند تختهاى سلاطين گذشته نيز عرش گفته مى شود و همچنين داربستهائى كه درختهاى مو و مانند آنرا روى آن قرار مى دهند. اما اين كلمه بعدا به معنى قدرت نيز به كار رفته است ، همانگونه كه واژه تخت در فارسى نيز به همين معنى استعمال مى شود: در عربى گفته مى شود فلان استوى على عرشه - او - ثل عرشه : فلانكس بر تخت نشست يا تختش فرو ريخت كنايه از اينكه به قدرت رسيد و يا قدرتش نابود شد، در فارسى نيز مى گوئيم فلانكس را بر تخت نشاندند و يا از تخت بپائينش كشيدند. اين نكته را نيز بايد توجه داشت كه گاهى كلمه عرش به معنى مجموعه جهان هستى است زيرا تخت قدرت خداوند همه اين جهان را فرا مى گيرد و اما كلمه ماء معنى معمولى آن آب است ، اما گاهى به هر شئى مايع ماء گفته مى شود مانند فلزات مايع و امثال آن . با آنچه در تفسير اين دو كلمه گفتيم چنين استفاده مى شود كه در آغاز آفرينش ، جهان هستى به صورت مواد مذابى بود (يا گازهاى فوق العاده فشرده كه شكل مواد مذاب و مايع را داشت ). سپس در اين توده آبگونه حركات شديد و انفجارات عظيمى رخ داد، و قسمتهائى از سطح آن پى در پى به خارج پرتاب شد، اين اتصال و به هم پيوستگى به انفصال و جدائى گرائيد، و كواكب و سيارات و منظومه ها يكى بعد از ديگرى تشكيل يافتند. بنابراين جهان هستى و پايه تخت قدرت خدا نخست بر اين ماده عظيم آبگونه قرار داشت . اين همان چيزى است كه در آيه 30 سوره انبياء نيز به آن اشاره شده است اءولم ير الذين كفروا ان السماوات و الارض كانتا رتقا ففتقناهما و جعلنا من الماء كل شيى ء حى : آيا آنها كه خدا را انكار مى كنند با چشم علم و دانش اين حقيقت را نديدند كه آسمانها و زمين در آغاز به هم پيوسته بود، سپس ما آنها را از هم گشوديم و هر موجود زنده اى را از آب آفريديم . در نخستين خطبه نهج البلاغه نيز اشارات روشنى به همين معنى شده است . دومين مطلبى كه آيه فوق به آن اشاره مى كند هدف آفرينش جهان هستى است ، همان هدفى كه قسمت عمده اش به گل سرسبد اين جهان يعنى انسان باز مى گردد، انسانى كه بايد در مسير تعليم و تربيت قرار گيرد و راه تكامل را بپويد و هر لحظه به خدا نزديكتر شود، مى فرمايد: اين آفرينش با عظمت را به اين خاطر قرار داد كه شما را بيازمايد تا كدامين بهتر عمل مى كنيد (ليبلوكم ايكم احسن عملا). ليبلوكم از ماده بلاء و ابتلاء به معنى آزمايش است ، همانگونه كه سابقا هم اشاره كرده ايم آزمايشهاى الهى براى كشف حال و پى بردن به وضع درونى و روحى و فكرى افراد نيست بلكه به معنى پرورش دادن و تربيت نمودن است (شرح اين موضوع ذيل آيه 155 سوره بقره جلد اول صفحه 384 به بعد بيان شد) جالب اينكه اين آيه ارزش هر انسانى را به حسن عمل او مربوط مى داند نه به كثرت و فزونى عمل او، و اين نشان مى دهد كه اسلام در همه جا روى كيفيت عمل تكيه مى كند نه روى كثرت و كميت عمل . در حديثى در همين زمينه از امام صادق (عليه السلام ) چنين نقل شده : ليس يعنى اكثر عملا و لكن اصوبكم عملا، و انما الاصابة خشية الله ، و النية الصادقة ، ثم قال الابقاء على العمل حتى يخلص اشد من العمل ، و العمل الخالص ، الذى لا تريد ان يحمدك عليه احد الا الله عزوجل . خداوند كثرت عمل را نمى خواهد بلكه درستى عمل را مى خواهد، و درستى عمل به آن است كه با خدا ترسى و نيت پاك تواءم باشد، سپس فرمود: نگهدارى عمل از آلودگى به ريا و نيات نادرست مشكلتر از خود عمل است و عمل خالص عملى است كه نخواهى هيچكس جز خدا ترا بخاطر آن ستايش كند
ــ كلمهى «عرش» به سقف و مكان مسقّف و داربست و همچنين به تختِ بلند و بزرگ پادشاهان اطلاق مىشود و گاهى به عنوان كنايه از قدرت بكار رفته است. مثلًا مىگويند: فلانى بر تخت نشست، يا آنكه فلانى را از تخت پائين كشيدند، يعنى قدرتش از بين رفت. (1)
ــ یکی از نکاتی که از این آیه برمی آید این است که « آب » ، قبل از آسمانها و زمین خلق شده است. (2)
ــ گويا عرش خدا كنايه از قدرت و تسلّط اوست، زيرا در آن هنگام بجز مادّه سائلهاى مانند آب وجود نداشت، و از اين رو عرش خدا بر آب بود، و خدا داناست. (3)
ــ شايد بتوان گفت: منظور از كلمه (عَرْشُهُ) علم و قدرت پروردگار باشد. (4)
ــ شايد معناى جمله ( وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ ) اين باشد: علم و قدرت خداى توانا ما فوق مايع مذاب موجودات بود كه آنها را به اينصورت آفريده كه مشاهده مىشوند. (5)
ــ " وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ" جملهاى است حاليه، و معناى مجموع آيه اينست كه: خداى تعالى در وقتى و در حالى به خلقت آسمانها و زمين پرداخت كه عرشش بر آب بود، و بر آب بودن عرش كنايه است از اينكه مالكيت خداى تعالى در آن روز مستقر بر اين آب بود كه گفتيم ماده حيات و زندگى است...
پس" استواء بر عرش" به اين معنا است كه خداى تعالى بعد از خلقت آسمان و زمين در دو روز ، به امر تدبير مخلوقات خود پرداخت.
و اينكه بعضى «1» از مفسرين گفتهاند: منظور از عرش، ساختن است، و اين معنا را از جمله" مِمَّا يَعْرِشُونَ" گرفتهاند كه در سوره نحل آيه 68 قرار دارد، و معنايش" مما يبنون" است، سخن درستى نيست، زيرا از فهم دور است. (6)
*********************
(1) تفسير نور، ج5، ص: 285
(2) تفسير نور، ج5، ص: 286
(3) تفسير هدايت، ج5، ص: 18
(4) تفسير آسان، ج7، ص: 228
(5) تفسير آسان، ج7، ص: 229
(6) ترجمه الميزان، ج10، ص: 224
و هُوَ الّذي خلقَ السّماواتِ و الارضَ في سِتّة ايّام و كان عرشُهُ عَلى الماء ليَبلُوَكم ايّكم احسنُ عملاً...
اباصلت هروى گويد:
مأمون از امام رضا(ع) تفسير اين آيه را پرسيد كه ... و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود، تا شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد.
امام در پاسخ فرمود:
خداوند متعال عرش و آب و فرشتگان را پيش از آسمانها و زمين آفريده بود.
پس استدلال فرشتگان براى وجود خداى عزّوجلّ، آفرينش خودشان و عرش و آب بود.
آنگاه خدا عرش را بر آب قرار داد تا قدرت خويش را به فرشتگان بنماياند و آنان بدانند كه او بر هر كارى تواناست.
پس از آن، با قدرت، عرش را برداشت
و آن را بالاتر از آسمانهاى هفتگانه نهاد،
و در حالى كه خود بر عرش بود، با اين كه مىتوانست آسمانها و زمين را در چشمبرهمزدنى خلق كند، آنها را در شش روز بيافريد،
تا آفرينش تدريجى آنها را به فرشتگان نشان دهد
و آنان براى وجود خداى متعال، به خلقت مرحله به مرحله استدلال كنند.
خداوند عرش را براى نياز خويش نيافريد؛
چون او را به عرش و ديگر آفريدهها احتياجى نيست
و به بودنِ بر فراز عرش وصف نمىشود؛
زيرا جسم نيست...
خداوند بسيار برتر از آن است كه به ويژگىهاى مخلوقات توصيف گردد.
امّا اين كه فرمود:
...تا شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد...
خداوند متعال آنان را بيافريد تا با تكليف اطاعت و بندگى، انسانها را بيازمايد،
نه اين كه خلقت خود را امتحان و تجربه كند؛
زيرا او همواره به همه چيز داناست.
مأمون گفت: اى ابوالحسن! خدا بر تو آسان فرمايد كه بر من آسان كردى!
(التوحيد320)
منبع : شبکه ی امام رضا
پرسش:
معنی این آیه شریفه « وکان عرشه علی الماء »چیست؟
پاسخ:
خداوند متعال در این آیه می فرماید:
«وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَـذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ»(1)
ترجمه مشکینی
و او همان است كه آسمانها و زمين را در حالى كه تخت (سلطنت) او بر آب بود در شش روز (در مدتى مساوى با شش روز روشن يا شش شبانهروز يا شش دوران) بيافريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد. و اگر بگويى كه شما حتما پس از مرگ برانگيخته مىشويد، كسانى كه كفر ورزيدهاند خواهند گفت: اين (گونه سخنان) نيست جز جادويى آشكار.
اما اینکه منظور از عرش در این آیه چیست اقوال مختلفی بیان شده است که عرض خواهیم کرد.
كلمه «عرش» به سقف و مكان مسقّف و داربست و همچنين به تختِ بلند و بزرگ پادشاهان اطلاق مىشود و گاهى به عنوان كنايه از قدرت بكار رفته است. مثلًا مىگويند: فلانى بر تخت نشست، يا آنكه فلانى را از تخت پائين كشيدند، يعنى قدرتش از بين رفت. (2)
یکی از نکاتی که از این آیه برمی آید این است که « آب » ، قبل از آسمانها و زمین خلق شده است. (3)
گويا عرش خدا كنايه از قدرت و تسلّط اوست، زيرا در آن هنگام بجز مادّه سائلهاى مانند آب وجود نداشت، و از اين رو عرش خدا بر آب بود، و خدا داناست. (4)
شايد بتوان گفت: منظور از كلمه (عَرْشُهُ) علم و قدرت پروردگار باشد. (5)
شايد معناى جمله ( وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ ) اين باشد: علم و قدرت خداى توانا ما فوق مايع مذاب موجودات بود كه آنها را به اينصورت آفريده كه مشاهده مىشوند. (6)
" وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ" جملهاى است حاليه، و معناى مجموع آيه اينست كه: خداى تعالى در وقتى و در حالى به خلقت آسمانها و زمين پرداخت كه عرشش بر آب بود، و بر آب بودن عرش كنايه است از اينكه مالكيت خداى تعالى در آن روز مستقر بر اين آب بود كه گفتيم ماده حيات و زندگى است...
پس" استواء بر عرش" به اين معنا است كه خداى تعالى بعد از خلقت آسمان و زمين در دو روز ، به امر تدبير مخلوقات خود پرداخت.
و اينكه بعضى «1» از مفسرين گفتهاند: منظور از عرش، ساختن است، و اين معنا را از جمله" مِمَّا يَعْرِشُونَ" گرفتهاند كه در سوره نحل آيه 68 قرار دارد، و معنايش" مما يبنون" است، سخن درستى نيست، زيرا از فهم دور است. (7)
منابع:
1. سوره هود آیه 7.
2. تفسير نور، ج5، ص: 285
3. تفسير نور، ج5، ص: 286
4. تفسير هدايت، ج5، ص: 18
5. تفسير آسان، ج7، ص: 228
6. تفسير آسان، ج7، ص: 229
7. ترجمه الميزان، ج10، ص: 224