پای سخنان امیر المومنین علی علیه السلام
تبهای اولیه
کسی که نهان خود را اصلاح کند؛ خدا آشکار او را نیکو گرداند.
کسی که برای دین خود کار کند؛ خدا دنیای او را کفایت فرماید.
کسی که میان خود و خدای خود را نیکو گرداند؛ خدا میان او و مردم را نیکو گرداند.
اذا قدرت على عدوك فاجعل العفو عنه شكرا للقدرة عليه.
ترجمه:
هر گاه بر دشمنت ظفر يافتى بشكرانه (نعمت) پيروزى از او در گذر. :Gol:
ای مسلمانان تقوی را پیشه خود سازید . و به ان چنگ زنید .زیرا تقوی ریسمانی استوار و دستگیره ای محکم و پناهگاهی مطمئن است .
آگاه باشید ! هیچ کس با داشتن قران نیازمند نخواهد بود ! و هیچ کس بدون قران بی نیاز نخواهد بود !!
/
&&. بی شک جهاد دری از درهای بهشت است . که خداوند آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است .جهاد لباس تقوی و زره ی مستحکم خداست ..&&
پس هر کسی با تلاش خود از روزگار زندگانی برای ایام پس از مرگ ،
از دنیای فناپذیر برای جهان پایدار
و از گذرگاه دنیا برای زندگی جاودانه آخرت
توشه بر گیرد.
بر گناهان کوچک خود ایمن مباش؛ شاید برای آنها کیفر داده شوی.
گناهی که تو را پشیمان کند ، بهتر از کار نیکی است که تو را به خودپسندی وادارد.
پس شیطان بزرگترین مانع برای دینداری و آتش افروز ترین فرد برای دنیای شماست.
شیطان از کسانی که دشمن سرسخت شما هستند و برای در هم شکستنشان کمر بسته اید، خطرناک تر است.
مردم! آتش خشم خود را علیه شیطان به کار گیرید و ارتباط خود را با او قطع کنید.
کسيكه كار نيك انجام مىدهد خودش از آن كار بهتر است،و انجامدهنده كار شر،از آن كار بدتر است(چرا كه آنچه در دل دارند بيش از آن استكه انجام مىدهند).
سخاوتمند باش،ولى اسراف كننده مباش.در زندگى حسابگرباش ولى سختگير مباش.
بهترين غنا و بىنيازى ترك آرزوهاست.
كسيكه در انجام كارهائى كه مردم ناخوش دارند،سرعت داشته باشدمردم درباره او آنچه كه نمىدانند ميگويند.(و نسبتهاى ناروا به او مىدهند)
شرح نهج البلاغه 20/266/92.
خود را به كارهاى زيبا (خداپسندانه ) عادت بده كه اگر به آنها عادت كنى برايت لذت بخش مى شوند.
خودتان را بر خوش اخلاقى تمرين و رياضت دهيد، زيرا كه بنده مسلمان با خوش اخلاقى خود به درجه روزه گير شب زنده دار مى رسد.
تحف العقول ص 111.
همانا شما چون کاروانی هستید که در جایی به انتظار مانده و نمی دانند که در چه زمانی آنان را فرمان حرکت دهند.
آگاه باشید با دنیا چه می کند کسی که برای آخرت آفریده شده است.
و با اموال دنیا چه می کند آن کس که به زودی همه اموال او را مرگ می رباید و تنها کیفر حسابرسی آن بر عهده انسان باقی خواهد ماند.
حکمت 23
ضرورت عمل گرايى
وَ قَالَ ع مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ
(اخلاقى، اجتماعى)
«دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و خشم و شهوت است و
زندگی نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پرده شوق به انسان می نگرد...
رفتارش در آشکار و پنهان زیبا می شود.
آنان که پای منبر امام علی علیه السلام می نشستند سخت تحت تاثیر قرار می گرفتند ، مواعظ وی دلها را می لرزانید و اشکها را جاری می ساخت ، همّام یکى از اصحاب پرهیزکار امیر المؤمنین- از ایشان درخواست کرد که متّقین را براى او توصیف نمایند. حضرتش از این امر طفره رفت. لکن همّام اصرار بسیار نمود، تا آنکه حضرت لب به سخن گشود. وقتی که علی علیهالسلام این خطابه را القا کرد بدنها لرزید ، اشکها جاری شد ، دلها به طپش افتاد ! ، اما همام راضی نمی شود بلکه آتش شوقش تیزتر می گردد ، بیشتر اصرار می کند و او را سوگند می دهد .
علی شروع به سخن کرد ، بیش از یکصد ویژگی صفت در این ترسیم گنجانیده و هنوز ادامه داشت اما هر چه سخن علی ادامه می یافت و اوج می گرفت ضربان قلب همام بیشتر می شد و روح متلاطمش متلاطم تر می گشت و مانند مرغ محبوسی می خواست قفس تن را بشکند ، ناگهان فریاد هولناکی جمع شنوندگان را متوجه خود کرد ، فریاد کننده کسی جز همام نبود ، وقتی که بر بالینش رسیدند قالب تهی کرده و جان به جان آفرین تسلیم کرده بود . علی فرمود : " من از همین می ترسیدم " .
این خطبه، همچون آئینهایست پیش روى مؤمنین، تا خود را با معیارهاى متّقین مقایسه کنند. خطبه، با ذکر مقدّمه کوتاهى پیرامون استغناء حق تعالى از آفرینش خلق، و این که نه معصیت هیچ بندهاى براى خداوند ضرر دارد، و نه طاعت هیچکس منفعتى براى حق تعالى مىآورد، آغاز مىشود. سپس خطبه چنین ادامه مىیابد:
-«فالمتّقون فیها هم أهل الفضائل». تعبیر خاص حضرت (هم أهل الفضائل) مىرساند که ''فقط آنهائى داراى فضیلتاند که متّقى باشند''. در بینش اسلامى اساس فضیلت و برترى، تقوى است: نه نژاد و نه زبان و نه قومیّت، هیچ یک ملاک برترى نیست. در نماز هم ما نمىگوئیم السّلام علینا و على ایرانیها بلکه مىگوئیم السّلام علینا و على عباد اللّه الصّالحین.
«منطقهم الصّواب». پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «لسانک سبع إن أطلقته أکلتک» ''زبان تو درنده است، اگر این زبان درنده را آزاد و رها کنى ترا مىبلعد''. «و ملبسهم الاقتصاد» ''لباس و پوشش میانه روانه ''. ما در سیره پیامبر اکرم (ص) و أئمه هدى بروشنى مىیابیم. در حدیث است که: «کان رسول اللّه (ص) یلبس اللّیّن تارة و الخشن أخرى» ''پیامبر اکرم گاه لباس نرم مىپوشیدند، و گاه لباس خشن''. نه همیشه لباس نرم مىپوشیدند و نه همیشه لباس خشن. زیرا اگر همیشه انسان مقیّد به لباس نرم باشد نشانه راحت طلبى و ناز پروردگى اوست، و اگر همیشه هم لباس خشن بپوشد ممکن است نشانه شهرت طلبى و ریا باشد.
«و مشیهم التّواضع»: ''انسان متّقى در سادهترین امور خود نیز دقّت نظر دارد''. حتّى راه رفتن و مشى انسان متّقى، همراه با تواضع و متانت است. (حال راه رفتن بمعناى پیاده روى باشد و یا بمعناى موتور سوارى و ماشین سوارى، بهر حال فرقى نمىکند). قرآن کریم نیز در نصایح لقمان به فرزند، بعنوان پندى از سلسله حکمتهاى الهى لقمان، مىفرماید: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ. لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ» ترجمه: ''(پسرم!) با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغرورى را دوست ندارد.'' (لقمان،18). ملاحظه مىشود که حتى راه رفتن انسان چنانچه از سر تکبّر و نخوت باشد، مورد خشم پروردگار است.
«غضّوا أبصارهم عمّا حرّم اللّه علیهم» از دیگر صفات متّقین، ''این که چون نگاهشان به چیز حرامى مىافتد، چشمان خویش را از آن بر مىگردانند''. امام صادق (ع) در حدیثى پیرامون چشمهاى مؤمنین در قیامت فرمودند: «کلّ عین باکیة یوم القیمة إلّا ثلاثة أعین» ''تمام چشمها در قیامت گریاناند بجز سه چشم'': عین غضّت عن محارم اللّه»، ''اول، چشمى که از محارم خداوند اجتناب کند''. و عین سهرت فی طاعة اللّه، ''دوم، چشمى که در اطاعت خدا و براى رضاى او بیدارى بکشد''. و عین بکت فی جوف اللیّل ، ''سوم، چشمى که از خوف خدا در دل شبها مىگرید''.
«وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم» از دیگر مشخصههاى متّقین، آن است که ''گوشهاى خود را به هر سخن و صوت لغو و مضرّى نمىسپارند، ''بلکه آنرا وقف سخنان آموزنده، و علومى که نافع آنها باشد، مىکنند. از امیر المؤمنین (ع) در روایت آمده است: «الفکر فی غیر الحکمة هوس» ''حتى تفکّر کردن هم در امورى که مفید و مطابق با حکمت نیست، نوعى هوس است''. و قرآن کریم نیز از کسانى که علومى غیر نافع و لغو را فرا مىگیرند انتقاد مىکند . و متّقى مقیّد است که بر اساس نیازهاى فردى و جمعى مورد قبول مکتبش، رشته علمى و تحصیلى خود را تعیین کند. و در کلمات منقول از رسول اکرم (ص) نقل شده است که حضرتش مىفرمود: اللّهم إنّی أعوذ بک من علم لا ینفع» ''خدایا، بتو پناه مىبرم از علمى که بىفایده باشد''.
«عظم الخالق فی أنفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم» ''خداوند در دلهاى ایشان بسیار گرانقدر و عظیم است، و جز خدا، همه چیز در نزد ایشان کوچک و حقیر است. ''«قلوبهم محزونة» ''دلهاى مؤمنین همیشه داراى نوعى حزن است.'' انسان پرهیزگار هیچ گاه دچار آن چنان سرخوشى و سرمستى و بى خودى نمىگردد که سبک سرانه از یاد آخرت و خسران واقعى غافل گردد. انسان متّقى همیشه نگران آنست که عمر خویش را در چه مسیرى سپرى کرده است در دعاى ماه رجب مىخوانیم: «خاب الوافدون على غیرک، و خسر المتعرّضون إلّا لک» ''باختند آنها که به غیر تو دل بستند''. و زیان کردند آنها که روى بسوى غیر تو نمودند. او «سریع الرضا» است. آیا خدایان متفرّق و متعدد را بهتر مىتوان اطاعت کرد یا خداوند یگانه قهار را «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»ترجمه: ''اى دوستان زندانى من! آیا خدایان پراکنده بهترند، یا خداوند یکتاى پیروز؟!'' (یوسف،39) بنا بر این متّقین محزوناند و حزنشان براى آنست که چرا نتوانستهاند آن گونه که باید باشند.
«و شرورهم مأمونة» از'' نشانههاى متّقین این است که انسانها از دست و زبان آنها در اماناند و شرّشان به کسى نمىرسد''. المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه. و در باره زبان آدمى گفتهاند: «قلیل جرمه و کثیرة جرمه» جرماش کوچک است امّا جرائماش بسیار است. «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ،همزه ،1» ''واى بر هر نکوهش گر عیب جوى''. مؤمن با تقوى، نیش زبان و آزارش به کسى نمىرسد. و خداوند به رسولش فرمود که اگر براى طعنه زنندگان و تمسخر گران، هفتاد بار هم استغفار کنى، خداوند آنها را نمىبخشد «إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ،توبه،80».
«أجسادهم نحیفة» ''متّقین، شکم پرست و پرخور و تن پرور نیستند''. قناعت مىکنند و زیاد روزه مىگیرند. «حاجاتهم خفیفة» ''انسان متّقى، از آرزوهاى دور و دراز پرهیز مىکند''. حاجات مادّى متّقین همیشه کم و اندک است. «صبروا ایّاما قصیرة أعقبتهم راحة طویلة» ''انسان متّقى مىداند که در این چند روز کوتاه زندگى دنیائى صبر مىکند، تا در آخرت آسایش طولانى و جاودانى را بدست آورد.'' «لا خیر فی لذّة من بعده النّار».
«أرادتهم الدّنیا فلم یریدوها» ''دنیا و زیباییهایش به ایشان رو مىآورد و در پیش چشمانشان خود را مآراید، لکن ایشان فریب این زیباییهاى موقّت و پوچ را نمىخورند''. در باره دنیا گفتهاند که مانند سایه مىماند، چنانچه پشت به او کردى و به راه خود ادامه دادى، او بدنبال تو مىآید، امّا چنانچه رو به او نموده در پىاش دویدى، او ترا بدنبال خویش مىکشاند. «أمّا اللّیل فصافوّن أقدامهم» ''در نیمههاى شب که مردم در بستر آرمیدهاند، متّقین خواب را بر خویش حرام مىکنند، و در سجدهگاههاى خویش به عبادت پروردگارشان مىپردازند''.
و قرآن کریم در بارهشان فرموده: «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ. فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» ترجمه: ''پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مى شود (و بپا مى خیزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مى خوانند، و از آنچه به آنان روزى دادهایم انفاق مى کنند! ''(سجده،16) . و آن قدر سجده کردن به درگاه خداوند، ارزش دارد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود «''هر کس مى خواهد با من محشور گردد، در پیشگاه خداوند سجدههاى طولانى نماید''».
«لا یرضون من أعمالهم القلیل و لا یستکثرون الکثیر». ''متّقین چنین اند که هرگز عمل خویش را بزرگ نمى پندارند و بدان راضى نمى گردند. ''ویژگى انسان متقّى آنست که نه تنها از مدح و ثناى دیگران نسبت بخودش، خوشحال نمى گردد، بلکه ناراحت هم مى شود زیرا او واقعا عمل خویش را در پیشگاه خداوند کم مى شمارد ( إذا ذکر أحدهم خاف من ما یقال له).
ترجمه: ''بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى پرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است) همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مى کنند اما اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون مى شوند (و به کفر رومى آورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست دادهاند، و هم آخرت را و این همان خسران و زیان آشکار است!'' (حج،11)
«و قصدا فی غنى» در حال غنى و ثروتمندى، میانه روى را ترک نمى کنند. و براى ثروتمند شدن هم حریص نیستند. «و تجمّلا فی فاقة» ''متّقین در شرایط دشوار مادّى هم شکیبا و متعادل هستند''. و هرگز ظاهر موقّر و آراسته خویش را تبدیل به کهنه ملبسى مندرس نمى کنند. در حدیث است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در یکى از غزوات دستور تهیه غذا براى لشکر اسلام را دادند. و فرمودند که یک دیگ غذا بگذارند و 9 دیگ آب جوش. و هنگامى که علّت را جویا شدند، فرمودند: «''چنین مى کنم تا لشکریان دشمن گمان نکنند که مسلمین اندک و فقیرند».
مؤمن چنان از لحاظ مادّى زندگى مقتصدانه و متعادلى دارد که دیگران گمان می کنند او ثروتمند است، بخاطر آنکه هر لحظه دست نیاز بسوى این و آن دراز نمى کند''. ( یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ )ترجمه: ''و از شدّت خویشتن دارى، افراد ناآگاه آنها را بى نیاز مى پندارند امّا آنها را از چهره هایشان مى شناسى و هرگز با اصرار چیزى از مردم نمى خواهند''( بقره،273).