چرا احسن الخالقین؟مگر چند خالق هست؟

تب‌های اولیه

93 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا احسن الخالقین؟مگر چند خالق هست؟

دوستان و استادان گرامی
درود
چرا خداوند در قرآن می فرماید: تبارک الله احسن الخالقین
مگر بجز خداوند خالق دیگری هم هست؟
آیا آن خالق مخلوق خداوند است یا از ازل بوده است؟
چرا خلق مگس به دست اهریمن، شرک در خلق به شمار می آید و این نکته شرک در خلق نیست؟

سلام عليكم

جواب پرسش شما با استفاده از قران كريم وروايتي از امير المومنين علي عليه السلام:

" و الهکم اله واحد لا اله الا هو الرحمن الرحیم"

خدای شما خدایی است یگانه ، جز او خدایی نیست او رحمان و رحیم است.

سوره ی مبارکه ی بقره آیه ی163

" ....واعلم یا بنی! انه لو کان لربک شریک لاتتک رسله، و لرأیت آثار ملکه و سلطانه و لعرفت افعاله و صفاته و لکنه اله واحد کما وصف نفسه، لا یضاده قی ملکه احد و لا یزول ابدا و لم یزل، اول قبل الاشیاء بلا اولیة و آخر بعد الاشیاء بلا نهایة..."

و بدان ای پسرم که اگر پروردگارت را شریکی بود، رسولانش به سوی تو می آمدند و هر آینه آثار سلطنت و حکومتش را می دیدی و با افعال و صفاتش آشنا می گشتی لکن پروردگارت خدایی واحد است آنچنان که خود، خودش را وصف کرده است. هیچ کس در ملکش ضد او نیست و هیچگاه از میان نمی رود و ابدی است، اول است قبل از هر چیزی، بدون اولیت و آخر است بعد از هز چیزی ولی بی نهایت.

نهج البلاغه بخش نامه ها، نامه ی 31

اما اينكه چرا خداوند در اين آيه اي كه مرقوم نموده ايد از تركيب احسن الخالقين استفاده نموده پاسخ بدين صورت است:
1- کلمه شریفه " احسن الخالقین" دو مورد در قرآن کریم بکار رفته است یکی آیه 14 سوره مؤمنون و دیگری در آیه 125 سور ه صافات.
2- باید توجه داشت که" خالق" از ماده خلق، و خلق در اصل به معنی اندازه‏گیری است، هنگامی که یک قطعه چرم را برای بریدن، اندازه‏گیری می‏کنند، عرب واژه" خلق" در باره آن به کار می‏برد، و از آنجا که در آفرینش مساله اندازه‏گیری بیش از همه چیز اهمیت دارد این کلمه خلق در باره آن به کار رفته است...
و کلمه خلق به معنی اندازه‏گیری و صنعت در باره غیر خداوند نیز صادق است، ولی البته خلق خدا با خلق غیر او از جهات گوناگونی متفاوت است:
الف- خداوند ماده و صورت اشیاء را می‏آفریند، در حالی که اگر انسان بخواهد چیزی ایجاد کند تنها می‏تواند با استفاده از مواد موجود این جهان صورت تازه‏ای به آن ببخشد مثلا از مصالح ساختمانی خانه‏ای بسازد، یا از آهن و فولاد، اتومبیل یا کارخانه‏ای اختراع کند.
ب- از سویی دیگر خلقت و آفرینش خداوند، نامحدود است و او آفریدگار همه چیز است *اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ*در حالی انسان موجودات بسیار محدودی را می‏تواند ابداع کند، و گاه توأم با انواع ضعفها و نقصها است که در جریان عمل باید آنها را تکمیل کند، اما خلق و ابداع پروردگار خالی از هر گونه عیب و نقص است.
ج- از سوی سوم در آنجا که انسان توانایی بر این امر پیدا می‏کند، آن نیز به اذن‏ و فرمان خدا است که بی اذن او در عالم حتی برگی بر درختی نمی‏جنبد؛ چنان که در باره حضرت مسیح (ع) در سوره مائده می‏خوانیم *وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی*[ii]در آن هنگام که تو از گل، صورتی همچون صورت پرنده به اذن من خلق می‏کردی".[iii]

- سوره رعد آیه 16.

[ii]- سوره مائده آیه 110.


[iii]-تفسیر نمونه، ج‏14، ص 209 و 210.
منبع پايگاه حوزه

با سلام و عرض ادب
در تحلیل ایه شریفه و در راستای فرمایشات شما باید بحث را در چند محور مورد توجه قرار داد :
الف : معنای خلق کردن و خالق بودن.
ب : معنای احسن الخالقین بودن.
ج : رابطه متعدد بودن بودن خالقها با یگانگی خداوند متعال.

اما بررس دقیق این نکات:
بخش اول: معنای خلق
اصل معنای خلق به معنای تقدیر است. یعنی جمع آوردن اجزای یک شیء.
و این جمع آوردن اجزای یک شی یا مشخص کردن مقدار یک شی به دو گونه می تواند محقق شود :
الف : ابتکاری و ابداعی یعنی اجزای که اصلا موجود نبوده اند به وجود بیانند با مقدار مشخص.
ب : غیر قسم اول. یعنی جمع کردن اجزایی که موجود بوده اند و ترکیب اجزایی که موجود هستند.

قسم اول مخصوص خداوند متعال است. و ایاتی از قران کریم که خالقیت را به خداوند متعال نسبت میدهد منظور این قسمت است.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِير.
آيا نمى‏بينند كه خدا چگونه مخلوق را مى‏آفريند و پس از نيستى بازش مى‏گرداند؟ اين كار بر خدا آسان است. (19/ عنکبوت)
همانطور که می بینیم در این ایه ابدا و آغاز خلقت به خداوند متعال نسبت داده شده است، نه مطلق همه خلقها.

در قسم دوم غیر خداوند را هم می توان خالق نامید :
کما اینکه در قران خلق را به غیر خداوند هم نسبت داده اند.
أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّه.‏
ا، برايتان آورده‏ام من از گِل، چيزى به شكل پرنده خلق میکنم سپس در آن مى‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‏اى مى‏گردد "(49/ ال عمران).
وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي‏.
و تو از طین چیزی به شکل پرنده خلق میکنی.( 110/ مائده)

در این دو ایه خلق کردن به غیر خداوند متعال نسبت داده شده است و خود قران غیر خدا را خالق میداند.
تعبیر دیگر از این بخش :
خالقیت و خلق کردن به گونه است :
الف : خالقی که مستقل است.
ب : خالقی که غیر مستقل است.
اولی مخصوص خداوند متعال است.
و دومی غیر خداوند هم هست.

خلاصه
اگر سوال شود :
مگر چند خالق داریم؟
در جواب می گوییم :
از آنجا که خلق و خالق بودن دو معنی دارد و به دو گونه به کار می رود؛ ا
گر منظور شما معنای اول و کاربرد اول باشد جواب این است که خالقیت مخصوص خداوند است و تنها یک خالق داریم.
و اگر منظور بخش دوم باشد؛ غیر خداوند هم می تواند خالق باشد.

بخش دوم : تحلیل معنای احسن الخالقین
با توجه به انچه گذشت ما میتوانیم خالقیت را به غیر خداوند نیز نسبت دهیم. وقتی خالقیت به غیر خداوند نسبت داده میشود بحث مقایسه مطرح میشود که کدام خالق بهتر خلق میکند؟
و جواب از هر دو زاویه قابل طرح است :

کسی که خلق ابداعی دارد احسن و بهتر از کسی که خلق غیر ابداعی دارد. و همچنین کسی که مستقلا خلق می کند بهتر و احسن است از کسی که غیر مستقل خلق می کند.
نکته : میتوان در معنای این ایه این را نیز مورد توجه قرار داد حتی اگر منظور خالقیت ابداعی نباشد با توجه به شناختی که از خداوند متعال داریم ( علم مطلق / قدرت مطلق / و حکمت ) حتی در خلق غیر ابداعی نیز خداوند متعال احسن و بهترین است به پشتوانه همین علم و قدرت و حکمت.

بخش سوم:
به نظرم با توجه به مطالب مطرح شده این بخش هم واضح شده باشد.
اگر کسی معتقد باشد که خالقهای مستقل و خالق های ابداعی ( خلق از عدم ) متعدد هستند این اعتقاد به تعدد خداوند است.
ولی اگر منظور خالقیت غیر مستقل باشد یا منظور هر دو باشد این تعدد خداوند را به دنبال ندارد.

جمع بندی
وقتی گفته میشود خداوند متعال احسن الخالقین هست :
یا مقایسه بین خالق مستقل و غیر مستقلین هست و یا مقایسه خالق ابداعی و غیر ابداعی؛
و قطعا خداوند متعال احسن الخالقین است :
زیرا از طرفی خالق مستقل و ابداعی احسن از خالق غیر مستقل و غیر ابداعی هست.
و از طرفی خداوند متعال به پشتوانه علم و قدرت و حکمتش حتی در آن مواردی که خلقش ابداعی نباشد احسن و بهترین هست.

1- مفردات راغب در معنای کلمه خلق. و المیزان ج 3 ص 312 .

سلام
اسلام دین توحید است بلکه اسلام مدعی توحید در همه ادیان و مذاهب است . بر اساس این اصل قویم باید به سراغ فهم تعبیرات قرآنی در مورد خدای یکتا برویم .
قرآن کریم خدایی را به ما معرفی می کند که همه جا ملک خدایی اوست . موجودات عالم جز تجلی و ظهور او نیستند .
خدای متعال افعالی دارد که آثارآن در تمام دار هستی قابل مشاهده است و همه این افعال را در شوون مختلفی به ظهور می رساند که هر یک در ظهور آن فعل نقش خاصی دارند و چون همه این ظهورات و تجلیات به یک لحاظ فانی در اویند بلکه اویند در یک تعبیر همه افعال را به خود نسبت می دهد : الله خالق کل شی و در جای دیگر و با لحاظ حضور همه تجلیات در تحقق خالقیت او و به تعبیری با یک نگاه تکثر گرایانه خود را اصل و اساس همه افعالی معرفی می کند که در کار خلقت حضور داشته اند : فتبارک الله احسن الخالقین
پس حقیقت هستی ، حقیقت واحد کثیر است . این موضوع را در بسیاری دیگر از تعبیرات قرآن در مورد افعال خدای متعال می توان دید مثلا :
در گرفتن جان یکجا به خود یک جا به ملک الموت و یک جا به فرشتگان گیرنده جان نسبت می دهد
در خوار کردن کافران یک جا به خود و یک جا به مومنین نسبت می دهد
در شفاعت یک جا به خود اختصاص می دهد و یک جا آنرا برای بندگان صالح مورد رضایت ثابت می کند
اگر این توحید را خوب بفهمیم راز تعابیر مختلف قرآنی مشخص می شود لذا تعبیر احسن الخالقین با لحاظ حضور و نقش تمام اسباب در خلقت یا با توجه به همان نگاه تکثرگرایانه است و نمونه نگاه وحدت گرا در خالقیت این بیان قرآنی است : الله خالق کل شی . دقت فرمایید
موفق در پناه حق

موبدیار مهران;90644 نوشت:
دوستان و استادان گرامی
درود
چرا خداوند در قرآن می فرماید: تبارک الله احسن الخالقین
مگر بجز خداوند خالق دیگری هم هست؟
آیا آن خالق مخلوق خداوند است یا از ازل بوده است؟
چرا خلق مگس به دست اهریمن، شرک در خلق به شمار می آید و این نکته شرک در خلق نیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

لا موثر فی الوجود الاّ الله مستقلاّ ؛ این عبارت یعنی توحید افعالی.


توحید افعالی و توحید در خالقیت یعنی تنها فاعل مستقل و بالذات خداوند است و تنها اثر گذار مستقل اوست. یعنی در فاعلیت و اثر گذاریش وابسته به غیر خود نیست.

با این توضیح حال میگوییم بلی خالق های دیگر نیز وجود دارد مثل اینکه هنرمندی به خلق اثر هنری میپردازد . در اینجا اونیز به نحوی خالق است ولی چه خلقی ؟ خالقی وابسته به خداوند که خالقیتش در طول خالقیت الله است یعنی خداوند او را خلق کرده است تا خود خالق افعالی باشد و اثرگذار است ولی تأثیر گذاریش وابسته به به خداوند است یعنی خدا خواسته و اراده نموده است که انسان موجودی تأثیر گذار و فاعل و خالق باشد و کاملا وابسته به خداوند است.
حال خداوند خود را بهترین خلق کنندگان معرفی میکند یعنی فعلی از او صادر شده است که هیچ خالقی قادر به انجامش نیست.

استادان گرامی مدیر اجرایی، عمار، حامد و زمزم گرامی
درود
از نوشته های شما بسیار آموختم.
راستش از دید خود من هم همینگونه بود که شما نوشتید. ولی نوشته شما کارشناسانه بود و دیدگاه من یک نتیجه گیری عامیانه.
آنچه که میماند، تهمت چند خدایی و ثنویت و شرک در پرستش، شرک در خلق و ... است که شماری از استادان وبگاه آسکدین است که به ما زرتشتیان بسته اند.
در همه اوستا، حتی وندیداد، اهورامزدا، به یگانگی در خلق و آفرینش و پرستش و .... شناخته شده است. ایزدان گوناگون و اهریمن گرچه که خود یک گونه تحریف و انحراف هستند، ولی باز هم در این تحریف و انحراف برای سازگاری با یگانگی زرتشتی، همگی در رده پایین تر از اهورامزدا و به خواست و دستور او - نگهبان و نگهدار هستند. اهریمن نیز نیستی است، در وندیداد که خرافی ترین بخش نوشته های ساسانی است، اهریمن در حد آفریدن مگس یاد شده است. او با کاستن از هستی نیکی هایی که آفریده خداوند هستند {90% آنها صفتهای انسان هستند)، بدیها یعنی دیوها را از جمله دیو خشم، دیو شهوت، دیو بدچشمی، دیو حسد، دیو آز، دیو خودخواهی و .... پدید می آورد.
استادان گرامی با روشی که احسن الخالقین را بررسی کردید، این موضوع را هم بررسی کنید.

موبدیار مهران;90861 نوشت:
در همه اوستا، حتی وندیداد، اهورامزدا، به یگانگی در خلق و آفرینش و پرستش و .... شناخته شده است. ایزدان گوناگون و اهریمن گرچه که خود یک گونه تحریف و انحراف هستند، ولی باز هم در این تحریف و انحراف برای سازگاری با یگانگی زرتشتی، همگی در رده پایین تر از اهورامزدا و به خواست و دستور او - نگهبان و نگهدار هستند. اهریمن نیز نیستی است، در وندیداد که خرافی ترین بخش نوشته های ساسانی است، اهریمن در حد آفریدن مگس یاد شده است. او با کاستن از هستی نیکی هایی که آفریده خداوند هستند {90% آنها صفتهای انسان هستند)، بدیها یعنی دیوها را از جمله دیو خشم، دیو شهوت، دیو بدچشمی، دیو حسد، دیو آز، دیو خودخواهی و .... پدید می آورد.

سلام
چشم همه موحدان روشن میشود که با دلیل و برهان و سند ثابت شود دین زرتشت فعلی دین یکتا پرستی است .
موفق در پناه حق

حامد;90874 نوشت:
سلام
سلام چشم همه موحدان روشن میشود که با دلیل و برهان و سند ثابت شود دین زرتشت دین یکتا پرستی است .
موفق در پناه حق

حامد گرامی درود
من چند نمونه را پیشتر در آسکدین نوشته ام. اگر اشتباه نکنم در عنوان حقانیت دین زرتشت در امروز یا عنوانی مانند این. آیا آنها را خوانده اید؟
در اینجا یک نمونه دیگر از خرده اوستا ترجمه موبد اردشیر آذرگشسب را مینویسم: درون کمانک {} توضیح از خودم است.
به اهورامزدای رایومند و خروهمند، به امشاسپندان، به آبهای خوب مزدا داده، به آب اردویسور اَناهیته پاک، به همه آبهای مزدا داده، به همه گیاهان مزدا داده، به همه ایزدان پاک مینوی و دنیوی {= گیتی و مینو = مادی و معنوی}، به همه فروهرهای اشوان {راستکاران= متقیان و پرهیزکاران و دینداران راستین= کسانی که از هدایت الهی=فروردین برخوردار هستند.} که فیروز و نیرومند هستند {ریشه مرده پرستی در ایران و درخواست از درگذشتگان برای حاجت خواستن}، به فروهر نخستین دینداران و نخستین نبانزدیشتان {نزدیکان، آموزگاران} دین زرتشتی، یزشن و نیایش و خشنودی و آفرین باد.
آناهیتا از ایزد بانوان پیش از زرتشت است. این ایزد بانو در میان مغان ماد و آریایی های پیش از زرتشت، ایزد رودخانه و نگهبان پاکدامنی زنان، شیر و زایش بوده، از ارزش بسیار بالایی برخوردار بود. با افزایش نفوذ مغان ماد در شاهی هخامنشی، میبینید که این ایزد بانو به همراه ایزد مهر به سنگ نوشته های شاهان هخامنشی افزوده میشود.
http://en.wikipedia.org/wiki/Anahita

در نشانی بالا میتوانید آگاهی هایی از این ایزد بانو به دست آورید.

مغان ماد برای سازگاری با یگانگی زرتشتی، او را از خدایی به ایزدی تنزل درجه دادند. همانگونه که در آغاز آبان نیایش/آبان یشت میبینید، نخست خداوند ستوده شده، سپس بر آفریده بودن آبها و گیاهان و .... تاکید شده، آنگاه به همه اینها درود فرستاده شده است.
من این نمونه را از اوستا آوردم تا نشان دهم که در اوج تحریف و انحراف نیز یگانگی دین زرتشت رعایت شده است.
به هر روی دین زرتشت، یعنی گاتها و در رده دوم یعنی ستوت یسن. در این دو منبع همین انحراف و تحریف نیز نیست.

سلام

موبدیار مهران;90910 نوشت:
من این نمونه را از اوستا آوردم تا نشان دهم که در اوج تحریف و انحراف نیز یگانگی دین زرتشت رعایت شده است. به هر روی دین زرتشت، یعنی گاتها و در رده دوم یعنی ستوت یسن. در این دو منبع همین انحراف و تحریف نیز نیست.

خوب است . ما هم همین را می خواهیم تا همه باور کنند که هر دینی آمده از سوی خدای یکتا و یگانه آمده است . بنده معتقدم در گذر زمان بسیاری از عقاید و مناسک دینی بواسطه فهم عوامی دیگرگونه شده است و اصالت بعضی امور به بعض دیگر منتقل شده است مثلا معروف است که دین زرتشت دین آتش پرستی است چراکه زرتشتیان عبادت خود را در مقابل آتش انجام می دهند اما بقول بعضی بزرگان احتمالا آتش در دین زرتشت حکم قبله در اسلام را داشته است اما با گذر زمان اصالت از خدای یکتا به آتش مادی ظاهری منتقل شده و این از فهم بد عوام است .
به نظر حقیر معارف و احکام اسلامی میزان دقیقی در تاویل عقاید و اعمال سایر ادیان و مذاهب است .
موفق در پناه حق

حامد;90961 نوشت:
سلام

خوب است . ما هم همین را می خواهیم تا همه باور کنند که هر دینی آمده از سوی خدای یکتا و یگانه آمده است . بنده معتقدم در گذر زمان بسیاری از عقاید و مناسک دینی بواسطه فهم عوامی دیگرگونه شده است و اصالت بعضی امور به بعض دیگر منتقل شده است مثلا معروف است که دین زرتشت دین آتش پرستی است چراکه زرتشتیان عبادت خود را در مقابل آتش انجام می دهند اما بقول بعضی بزرگان احتمالا آتش در دین زرتشت حکم قبله در اسلام را داشته است اما با گذر زمان اصالت از خدای یکتا به آتش مادی ظاهری منتقل شده و این از فهم بد عوام است .
به نظر حقیر معارف و احکام اسلامی میزان دقیقی در تاویل عقاید و اعمال سایر ادیان و مذاهب است .
موفق در پناه حق


حامد گرامی
درود
من نمخواهم که جدل کنم، ولی شما هنوز جنگ هفتاد و دو ملت خودتان را حل نکردید؟ چگونه میخواهید میزانی باشید برای سنجیدن دینهای دیگر؟
هرگز و هرگز در هیچ کجای باورهای دینی ایرانیان، حتی در خرافی ترین نوشته های ساسانی نیز اصالت از خدا به آتش منتقل نشده است. در همه متنها حتی در خرافیترین آنها، آتش آفریده خداوند است و به قول شما به اذن الله، کارهایی به او سپرده شده تا انجام دهد. آنهم نه به آتش چوب، بلکه به مینوی آتش. یعنی به فرشته ای که موکل بر آتش است. این را در سرتاسر اوستا میتوانید ببینید.
بخش آغازین آتش نیایش از خرده اوستای موبد اردشیر آذرگشسب {خرافی ترین ستایشی که در اواخر ساسانیان نوشته شد}:
نمه (=نماز) ستی (=به تو) آترش (=ای آتش) مزدا هودا (=داده نیک مزدا) مزیشته (=بزرگترین) یزه ته(=ایزد).
خشنه اوثره (=به خشنودی) اهوره مزدا (=اهورامزدا). اشم وهو سه بار خواندن
آترو اهوره مزدا پوتره (=ای آتشِ عزیز اهورامزدا {پوثره=پور، از دید من یعنی معلول، آفریده. دلایلش را هم پیشتر نوشته ام}). توه (=به تو) آترش (=ای آتش) پوثره (=عزیز {از دید من یعنی معلول و آفریده}) اهوره مزدا (= اهورامزدا) خشنه اوثره (=خشنودی) یسنا ایچه (=یزشن) وهما ایچه (=نیایش) خشنه اوثراییچه (=درود {خشنودی}) فره سسته یه ایچه (=ستایش {آفرین})

از این آتش نیایش چند نکته آشکار میشود:
1- آتش ایزد دانسته شده است.
در سامانه ساسانی که خرافی ترین روش اندیشیدن را دارند، اهورامزدا در نک هرم خداشاهی است. شش وزیر زیر دست دارد. سه مرد و سه زن {بهمن، اردیبهشت، شهریور + اسفند و خرداد و امرداد}. این شش وزیر هرکدام سه یا چهار زیر دست دارند که ایزدان هستند. ایزد آتش زیر دست امشاسپند اردیبهشت است. همکارانش نیز سروش و بهرام هستند.
2- آتش آفریده اهورامزداست.
3- در نوشته های دیگرم نشان دادم که همه جلوه های خداوند در هستی نام برده و ستوده شده اند. برای نمونه نیایش په نام و ستایش= ستایش یکتا خداوند در خرده اوستا را بخوانید.
در تایید این سخن نمونه ای از هفت هات(هفتن یشت) ترجمه علی اکبر جعفری را برایتان مینویسم.
هات 35 بند یک:
خدای دانا (راستکار و سرور راستی) را گرامی میداریم، امشاسپندان (شهریاران {=توانایان} نیک و دانایان نیک) را گرامی میداریم. همه هستی راستکار چه مینوی (روحانی) و چه گیتی (مادی) را گرامی میداریم.
هات 36:
بند 1: در این آتشکده، پیش از هر چیز ما در پیش تو ای خدای دانا، بار بار {گروه گروه} گرد می آییم. از راه افزاینده ترین مینو درود بر کسی که او را تو گرامی می سازی.
بند 2: ای بهترین شادیها، ای فروغ خدای دانا، پیش آی و به سوی ما بشتاب. از راه بهترین نمازها، در بزرگترین روز به سوی ما بشتاب.
بند3: آتش تو از آن دانای هستی بخشی (مزداو اهورهیا) تو افزاینده ترین مینوی او هستی و این از شایسته ترین نامهای تست. ای آتش خدای دان و با این نیایش ها ما نزد تو می آییم.
بند4: نزد تو با منش نیک، نزد تو با راستی نیک، نزد تو با اندیشه، گفتار و کردار نیک می آییم.
بند5: به تو ای هستی بخش دانا (ثوا اهورا مزدا) نماز میگذاریم و از تو میخواهیم.
نزد تو با همه اندیشه ها، گفتارها، و کردارهای نیک می آییم.
بند 6: ای خدای دانا، از این روشنایی ها، آنرا که والاترین است و خورشید خوانده میشود، زیباترین فروغ تو میخوانیم.

آنچه که در این نیایش می یابیم چند چیز است:
1- تاکید بر یگانگی خداوند به عنوان آفریننده
2- تاکید بر مینوی بودن آتش (نه آتش مادی)
3- تاکید بر نماز گزاردن برای خداوند
4- تاکید بر اجزای هستی، به عنوان جلوه خداوند
5- تاکید بر صفتهای نیک و داشتن این صفات برای نماز

موبدیار مهران;91151 نوشت:

من نمخواهم که جدل کنم، ولی شما هنوز جنگ هفتاد و دو ملت خودتان را حل نکردید؟ چگونه میخواهید میزانی باشید برای سنجیدن دینهای دیگر؟

با سلام و احترام جناب موبدیار مهران
آیا شما بیداری اسلامی که در همه کشورهای اسلامی رخ می دهد را ناشی از خدا و پیامبر و کتاب و قبله واحد نمی دانید؟ اگر دستان استعمار در سده های اخیر نبود این بیداری به مراتب زودتر اتفاق می افتاد. مسلمین در بسیاری از اصول وحدت نظر دارند و اگر فرقه های انحرافی استعمار همچون وهابیت نبود این وحدت زیباتر جلوه گر می شد.
یکی از دلایل دشمنی با مسلمین ظلم ستیزی اسلام است که هرگز زیر بار ظلم رفتن را نمی پذیرد و همواره مقابل طاغوت ها ایستاده است، احکام اسلام گویای این معناست.
اگر اسلام هم تنها به مسائلی بسنده می کرد که هیچ انسانی با آن مخالفتی ندارد حتی کسی که دین هم ندارد با یکسری مسائل انسانی مشکلی ندارد، همچون پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، آن وقت این همه آماج حملات متعدد نمی گشت.شما نگاه کن نیچه فیلسوف آلمانی که اصولا برای خدا جایی در زندگی قائل نیست با دین زردشت مشکلی ندارد و از آن حمایت می کند، اشو عارف مسلک هندی که به مراقبه و سکس برای رسیدن به خدا قائل است دین زردشتی را نجات دهنده می بیند و...
آری در نوع نگاه به ادیان می بایست به احکام آنها نگریست که تا چه حد آن دین در اجتماع و زوایای حقوقی آن بالنده است ، سپس به همان میزان دشمنی ها را در نظر گرفت.

موبدیار مهران;91151 نوشت:
درود
هرگز و هرگز در هیچ کجای باورهای دینی ایرانیان، حتی در خرافی ترین نوشته های ساسانی نیز اصالت از خدا به آتش منتقل نشده است. در همه متنها حتی در خرافیترین آنها، آتش آفریده خداوند است و به قول شما به اذن الله، کارهایی به او سپرده شده تا انجام دهد.

با سلام و احترام
اگر روايات خود زرتشتيان و مخصوصاً اوستاى موجود را ملاك قرار دهيم، زرتشت با تقدیس آتش موافق بوده است.
آذر نام يكى از ايزدان مزديسناست. «آذر ايزد» (فرشتة آذر و يا رب‏النوع آذر) در اوستا غالباً پسر اهورامزدا خوانده شده. (همچنانكه عيسى پسر خدا خوانده شده و قرآن سخت آن را مورد حمله قرار داده است.) از اين تعبير خواسته‏اند بزرگى مقام او را برسانند، چنانكه «سپندارمذ» فرشتة موكل زمين را نظر به سود آن، «دختر اهورامزدا» (همچنانكه اعراب جاهليت فرشتگان را دختران خدا مى‏ناميدند و قرآن سخت بر آنها تاخته است.) ناميده‏اند. در يسنا 25 بند 7 آمده است: آذر پسر اهورامزد را مى‏ستاييم، تو را اى آذر مقدس و پسر اهورامزدا و سرور راستى، ما مى‏ستاييم، همة اقسام آتش را مى‏ستاييم. در بندهاى 46 50 از «زامياديشت»، «ايزد آذر» رقيب «آژى دهاك» (ضحاك) شمرده شده است كه از طرف «سپنت مئنيو» ضد ضحاك برانگيخته شده تا وى را از رسيدن به «فر» يعنى فروغ سلطنت بازدارد.» (مزديسنا و ادب پارسى ص 267)
از نظر تاريخى به هيچ‏وجه نمى‏توان قرائتى به دست آورد كه زردشت مخالف تقديس و تعظيم آتش بوده است. در گاتاها كه از نظر اصالت و انتساب به شخص زردشت معتبرترين قسمتهاى اوستاست، سخن از نياز بردن به آتش هست.
آنچه مسلّم است اين است كه خواه آتش را تقديس مى‏كرده و يا نمى‏كرده است و بر فرض تقديس به هر شكل و هر صورت بوده است، تعظيم و تقديس و تكريم و پرستش آتش بعد از زردشت سخت بالا گرفت و بزرگترين شعار زردشتيگرى شناخته شد كه هنوز هم ادامه دارد. همان‏طور كه در ميان مسلمين مساجد و در ميان مسيحيان كليسا ساخته مى‏شود، در ميان زردشتيان آتشكده‏ها ساخته شد.

هادي;91531 نوشت:
با سلام و احترام جناب موبدیار مهران
آیا شما بیداری اسلامی که در همه کشورهای اسلامی رخ می دهد را ناشی از خدا و پیامبر و کتاب و قبله واحد نمی دانید؟ اگر دستان استعمار در سده های اخیر نبود این بیداری به مراتب زودتر اتفاق می افتاد. مسلمین در بسیاری از اصول وحدت نظر دارند و اگر فرقه های انحرافی استعمار همچون وهابیت نبود این وحدت زیباتر جلوه گر می شد.
یکی از دلایل دشمنی با مسلمین ظلم ستیزی اسلام است که هرگز زیر بار ظلم رفتن را نمی پذیرد و همواره مقابل طاغوت ها ایستاده است، احکام اسلام گویای این معناست.
اگر اسلام هم تنها به مسائلی بسنده می کرد که هیچ انسانی با آن مخالفتی ندارد حتی کسی که دین هم ندارد با یکسری مسائل انسانی مشکلی ندارد، همچون پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، آن وقت این همه آماج حملات متعدد نمی گشت.شما نگاه کن نیچه فیلسوف آلمانی که اصولا برای خدا جایی در زندگی قائل نیست با دین زردشت مشکلی ندارد و از آن حمایت می کند، اشو عارف مسلک هندی که به مراقبه و سکس برای رسیدن به خدا قائل است دین زردشتی را نجات دهنده می بیند و...
آری در نوع نگاه به ادیان می بایست به احکام آنها نگریست که تا چه حد آن دین در اجتماع و زوایای حقوقی آن بالنده است ، سپس به همان میزان دشمنی ها را در نظر گرفت.

هادی گرامی
درود
نمیدانم که مسوول این بخش کدام استاد است که به شما هشدار آیین نامه ای نمیدهد که چرا از موضوع بیرون شده اید؟
کی با اسلام مخالفت دارد؟
میخواهم بگویم که انسان با هر دینی و با هر آیینی، با تفسیر به رای، میتواند از هر چیزی حتی اسلام شما که زبان قرآنش هنوز زبان زنده مردم است، ابزاری برای تفرقه میسازد.
72 ملت مال دوران حافظ است. او هنوز با طالبان و وهابیون آشنا نبوده است.
آن چیز که من به آن ایراد میگیرم و در این موضوع کوشیدم که بررسی شود، دوگانگی در دیدن و داوری است. یک بام و دو هواست.
شما خالقین را در قرآن بدین شیوایی تفسیر میکیند. اما من که میگویم اهریمن و ایزدان خالقانی زیردست احسن الخالقین هستند، نمیپذیرید. من به این دوگانگی داوری و یک بام و دو هوا ایراد دارم.
اعتراض من به همه شما مسلمانان از شیعه تا وهابیون، ستمی است که به دین خداوند کرده اید و با تفسیر به رای آیه های روشن قرآن آن چیزی که شما (همه را میگویم) تایید میکند، استخراج میکنید. اینگونه سبب تفرقه میشوید.

هادي;91534 نوشت:
با سلام و احترام
اگر روايات خود زرتشتيان و مخصوصاً اوستاى موجود را ملاك قرار دهيم، زرتشت با تقدیس آتش موافق بوده است.
آذر نام يكى از ايزدان مزديسناست. «آذر ايزد» (فرشتة آذر و يا رب‏النوع آذر) در اوستا غالباً پسر اهورامزدا خوانده شده. (همچنانكه عيسى پسر خدا خوانده شده و قرآن سخت آن را مورد حمله قرار داده است.) از اين تعبير خواسته‏اند بزرگى مقام او را برسانند، چنانكه «سپندارمذ» فرشتة موكل زمين را نظر به سود آن، «دختر اهورامزدا» (همچنانكه اعراب جاهليت فرشتگان را دختران خدا مى‏ناميدند و قرآن سخت بر آنها تاخته است.) ناميده‏اند. در يسنا 25 بند 7 آمده است: آذر پسر اهورامزد را مى‏ستاييم، تو را اى آذر مقدس و پسر اهورامزدا و سرور راستى، ما مى‏ستاييم، همة اقسام آتش را مى‏ستاييم. در بندهاى 46 50 از «زامياديشت»، «ايزد آذر» رقيب «آژى دهاك» (ضحاك) شمرده شده است كه از طرف «سپنت مئنيو» ضد ضحاك برانگيخته شده تا وى را از رسيدن به «فر» يعنى فروغ سلطنت بازدارد.» (مزديسنا و ادب پارسى ص 267)
از نظر تاريخى به هيچ‏وجه نمى‏توان قرائتى به دست آورد كه زردشت مخالف تقديس و تعظيم آتش بوده است. در گاتاها كه از نظر اصالت و انتساب به شخص زردشت معتبرترين قسمتهاى اوستاست، سخن از نياز بردن به آتش هست.
آنچه مسلّم است اين است كه خواه آتش را تقديس مى‏كرده و يا نمى‏كرده است و بر فرض تقديس به هر شكل و هر صورت بوده است، تعظيم و تقديس و تكريم و پرستش آتش بعد از زردشت سخت بالا گرفت و بزرگترين شعار زردشتيگرى شناخته شد كه هنوز هم ادامه دارد. همان‏طور كه در ميان مسلمين مساجد و در ميان مسيحيان كليسا ساخته مى‏شود، در ميان زردشتيان آتشكده‏ها ساخته شد.

هادی گرامی
درود
من در نوشته های دیگرم در این آسکدین، شرح دادم که واژه هایی که به پسر و دختر و پدر برگردان شده، امروزه معنایی اختصاصی یافته اند. در چهار هزار سال پیش، آنها معنایی گسترده تر که نشان از رابطه علت و معلولیت دارد، داشتند. از 101 نام خدا برایتان نوشتم که خدا را به آفریدن آتش از خاک و هوا نام داده اند. اگر این واژه پسر همان پسر امروزین بود، خداوند را آفریننده آتش از خاک نمیگفتند.
چرا به آتش بند کرده اید؟ در اوستا، گیاه، زمین، ستاره، ماه، خورشید، فروهر درگذشتگان، جانوران، باران، هوا، خلائ، باد هم ستایش شده اند.
پرستش زمانی شرک است که به آفریده بودن اشاره نشود. وگرنه ستایش آفریده از ستایش آفریننده آن بیرون نیست.
روشنایی، و آتش به عنوان منبع مصنوعی روشنایی، قبله نماز ماست. چرا نباید آتشکده داشته باشیم؟
آتشکده نیایشگاه ماست که در آن رو به سوی آتش همانگونه که شما رو به کعبه می ایستید، می ایستیم و به ستایش خداوند میپردازیم.

کسی نیس به من بگه چرا خدا باید بیاد تو قران به این وضوح از خودش تعریف کنه؟ کسی میاد از خودش تعریف میکنه که میترسه یه عده اونو دست کم بگیرن واسه همین خودشو اینجوری به بقیه نشون میده. حالا خدا نگران چی بوده ؟ از کی میترسیده؟ اگه خدا واقعا خداس و برتر از همه ، با یه کن فیکون قدرتشو به رخ میکشه و دیگه نیازی به تعریف کردن از خودش نداره. جالب تر اینکه این تعریف از زبون خود خدا نیست و سوم شخص شده خدا !!! یعنی کسی دیگه اومده این تعریفو انجام داده...

valentine_18h;93549 نوشت:
کسی نیس به من بگه چرا خدا باید بیاد تو قران به این وضوح از خودش تعریف کنه؟ کسی میاد از خودش تعریف میکنه که میترسه یه عده اونو دست کم بگیرن واسه همین خودشو اینجوری به بقیه نشون میده. حالا خدا نگران چی بوده ؟ از کی میترسیده؟ اگه خدا واقعا خداس و برتر از همه ، با یه کن فیکون قدرتشو به رخ میکشه و دیگه نیازی به تعریف کردن از خودش نداره. جالب تر اینکه این تعریف از زبون خود خدا نیست و سوم شخص شده خدا !!! یعنی کسی دیگه اومده این تعریفو انجام داده...

سلام
اساسا هدف از خلقت و همه توابع خلقت ، شناخت خداوند باریتعالی است در حدیث شریف آمد :
من گنج مخفی بودم و دوست داشتم شناخته شوم لذا خلق را آفریدم تا شناخته شوم
در قرآن هم هدف خلقت انسان را عبودیت معرفی فرمود که هم بیان راه است هم هدف چه اینکه انسان در عبودیت خدای متعال محل تجلی اسماء صفات جمال و جلال او می شود
پس اینکه خدای متعال در قرآن خود را بشناساند کاملا طبیعی است .
موفق باشید

حامد;93562 نوشت:
سلام
اساسا هدف از خلقت و همه توابع خلقت ، شناخت خداوند باریتعالی است در حدیث شریف آمد :
من گنج مخفی بودم و دوست داشتم شناخته شوم لذا خلق را آفریدم تا شناخته شوم
در قرآن هم هدف خلقت انسان را عبودیت معرفی فرمود که هم بیان راه است هم هدف چه اینکه انسان در عبودیت خدای متعال محل تجلی اسماء صفات جمال و جلال او می شود
پس اینکه خدای متعال در قرآن خود را بشناساند کاملا طبیعی است .
موفق باشید

خودتونم میگین " خود را بشناساند" نه اینکه تعریف کند!! بعدشم اگه قرار به تعریفه ، چرا از زبان سوم شخص ؟! ثالثا اگر لازم به تعریف بود ، تو قران ذکر میشد نه تو حدیث که اصلا اعتباری بهش نیس.
"دوست داشتم شناخته شوم"
واقعا اینو خدا گفته؟!!:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

valentine_18h;93798 نوشت:
"دوست داشتم شناخته شوم" واقعا اینو خدا گفته؟!! چه خدای بیچاره ای که عقده شناخته شدن داره!!

سلام بر شما

اگر شما سری به اطراف بزنید متوج می شوید که کسانی هستند که خدا رو نمی شناسند یا حتی اگر چیزی را می سازد خود را خالق می داند
برای همین لازم است که خدا این سوال را بکند و این در جواب کسانی است که فکر می کنند چیزی را خلق می کنند خالق هستند(فکر کنم):Gol:

حامد;94602 نوشت:
سلام بر اهل حق
بنده فقط بر حقانیت دین خودم گواهی می دهم لذا اگر کسی اهل حق بود این سلام شامل اوست و اگر نیست ، نه
مهم اینستکه که شما خود را اهل چه بدانید !!
موفق اهل حق

حامد گرامی
درود
مگر کسی با حقانیت دین سخن دارد؟
شما با سعدی هم باور نیستید که:
بنی آدم اعضای یکدیگرند (یک پیکرند).....؟
آیا آنچه که نوشته اید، گونه ای نژادپرستی، تبعیض دینی و ... نیست؟
شما کاری با حقانیت دین من نداشته باشید، ولی قرآن را که پذیرفته اید. در سوره ابراهیم آیه 4 چه نوشته؟ در سرتاسر قرآن از یک کتاب خدا که بر دیگران، پیش از محمد (ص)، نازل شده سخن نیست؟
خب شما اگر اهل قرآن باشید، البته نه با ادعا، خواهید دید که دین نام ندارد. دین تنها دین خداست.
چون که بی رنگی اسیر رنگ شد
موسی ای با موسی ای در جنگ شد.

خواهی دید که:
هر کسی به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه (واژه گاتها به معنای ترانه است)

خواهی دید که:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند ره افسانه زدند.

خداوند چرا خودش را پس از آفرینش انسان احسن الخالقین خواند؟
و چرا برای نزول قرآن احسن الخالقین نخواند؟
از دید من انسان به خودی خود بهترین است و وووو
راستی حدیثی از امام صادق (ع) شنیدم چون تخصصی در این زمینه ندارم با شک میگویم. اگر حدیث نادرست است، پیشاپیش پوزش میخواهم:
در زیارت خانه خدا، کسی به امام (ع) میگوید خوشا بر شما که این همه پیروانتان به زیارت خانه خدا آمده اند. ایشان دو انگشت خود را بالا میگیرند و میگویند از میان این دو انگشت نگاه کن. آن کس چنین میکند و میبیند که به جز چند نفر انسان دیگران همه جانور هستند.

خب شما که خود را اهل حق میدانید، اطمینان دارید که کدام گروه هستید؟ من شنیده ام که ادب مومن نشان ایمان است. شنیدم که خوشرویی او نشان ایمان اوست. شنیدم که اگر کسی نماز بخواند و ادب و خوشرویی نداشته باشد، منافق است.

رزسفید;94530 نوشت:
با سلام
ظاهرا بحث تاپیک به سرانجام رسیده که دوستان اقدام به ارسال پستهای اخلاقی-تربیتی کردند. الحمدلله
واکنش حضرات به عدم رعایت ادب در گفتار کاربران جای تحسین داره. ولی به موضوع تاپیک هم برسین.
این تذکر آیین نامه ای نبود. نکته اخلاقی بود.:gol:
موفق باشید.

بانو رز سفید درود
امیدوارم که در پناه دی، با بهمن و اسفند، از فروردین برخوردار شوید تا هر روزتان نوروزی از پیروزیهای نیک باشد.

راستش استاد رضا در عنوان (تاپیک) شناخت خدا در اوستا، بودن ایزدان و اهریمن و را نشان مشرک بودن زرتشتیان دانستند. من این عنوان را نوشتم، تا ببینیم که آیا هر آفریننده ای (خالقی)، میتواند یگانگی (وحدانیت) خداوند را نقض کند؟
از نوشته های شما آموختم که نه چنین نیست. آفرینندگی دیگران اگر زیر آفرینندگی خداوند باشد، شرک به شمار نمی آید.

اینک خودم از این گفتگو و از آنچه که در باره اوستا و از جمله وندیداد که اوج انحراف و تحریف مغان ماد در اوستا است، میدانم، به این نکته میرسم که یگانگی خداوند با کاهیدن اهریمن از هستی، نقض نمیشود.
ایزدان هم اگر کاری میکنند، چون به دستور و خواست و توانی است که خداوند به ایشان داده، پس نقض یگانگی (وحدانیت) خداوند نیست.

موبدیار مهران;95538 نوشت:
چون که بی رنگی اسیر رنگ شد موسی ای با موسی ای در جنگ شد

سلام
بله بنده همه این چیزها را می دانم . البته نمی دانم چرا موضوع نژادپرستی را مطرح کردید وقتی که هردو ما از یک نژاد یعنی نژاد آریایی هستیم و شاید من بیشتر که از فارسم و این خطه کمترین اختلاط را با اقوام دیگر داشته است .
و همه مشکل از آن اسارت رنگ است که جناب مولوی فرمود .
نمی دانم شاید در مذهب شما ایمان به ایزد یکتا و عدم ایمان به او برابر باشد . باورمند به او و بی باور هم یکسان . اگر بر این قرار است که شما می فرمایید خدای حکیم کار عبث کرده که دین فرستاده چه اینکه چیزی فرستاده که با دیگر اندیشه ها برابر است و پذیرندگانش نیز با ناباوران یکی .
در میان ادیان هم قضیه بر همین منوال رنگ پذیری است و تا جایی که من می دانم محمد ص با کفار و مشرکین قریش که حتی الله را باور داشتند و نیاکانشان بر دین ابراهیم خلیل بودند جنگید . قضیه دین و ایمان بسیار حساس است . ما نمی پذیریم که انسانها در یک درجه نازله باقی بمانند همه می توانند و به حکم الهی باید بالا بیایند . و باز هم تکرار می کنم که شمول سلام ما منوط به اهل حق بودن است .
موفق اهل حق

حامد;95658 نوشت:
سلام
بله بنده همه این چیزها را می دانم . البته نمی دانم چرا موضوع نژادپرستی را مطرح کردید وقتی که هردو ما از یک نژاد یعنی نژاد آریایی هستیم و شاید من بیشتر که از فارسم و این خطه کمترین اختلاط را با اقوام دیگر داشته است .
و همه مشکل از آن اسارت رنگ است که جناب مولوی فرمود .
نمی دانم شاید در مذهب شما ایمان به ایزد یکتا و عدم ایمان به او برابر باشد . باورمند به او و بی باور هم یکسان . اگر بر این قرار است که شما می فرمایید خدای حکیم کار عبث کرده که دین فرستاده چه اینکه چیزی فرستاده که با دیگر اندیشه ها برابر است و پذیرندگانش نیز با ناباوران یکی .
در میان ادیان هم قضیه بر همین منوال رنگ پذیری است و تا جایی که من می دانم محمد ص با کفار و مشرکین قریش که حتی الله را باور داشتند و نیاکانشان بر دین ابراهیم خلیل بودند جنگید . قضیه دین و ایمان بسیار حساس است . ما نمی پذیریم که انسانها در یک درجه نازله باقی بمانند همه می توانند و به حکم الهی باید بالا بیایند . و باز هم تکرار می کنم که شمول سلام ما منوط به اهل حق بودن است .
موفق اهل حق

حامد گرامی
درود
شما چند چیز را با هم آمیخته اید.
کی از برابری باور به خداوند و ناباوری به خداوند سخن گفت.
سخن از باور به خداوند ولی به دو زبان گوناگون است.
سخن از نژادپرستی نیست. سخن از تبعیض دینی است. شما خودتان را برتر حتی از سنی ها میدانید. در اداره، آموزشگاه، در دادگاه و در ..... خودتان را حق میدانید و دیگران نا حق.
سخن از این نیست که چون فارس هستید برترید و یا نه. شما میگویید که برای نمونه با دو زن آزاد نمیتوان در یک رختخواب خوابید ولی با دو کنیز میتوان همزمان همبستر شد. این تبعیض نژادی و تبعیض دینی نیست؟
شما ما را مشرک میخوانید و از ریاست اداره و آموزگاری و .... محروم میکنید، این تبعیض نیست؟ شما میگویید که فروختن برده آزاد است مگر آنکه مسلمان شود و آزاد شود، این تبعیض نیست؟
انسان به خودی خود چون آفریده خداوند است، چون از نسل آدم است و .... شریف است. نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.
در قرآن هم اگر کسی جنگید، باید با او بجنگید، وگرنه با همه باید با کرامت انسانی رفتار کنید.

موبدیار مهران;97456 نوشت:
سخن از تبعیض دینی است. شما خودتان را برتر حتی از سنی ها میدانید. در اداره، آموزشگاه، در دادگاه و در ..... خودتان را حق میدانید و دیگران نا حق.

سلام
شما چطور خودتان را حق می دانید یاباطل ؟ بی حساب یا با حساب ؟ با دلیل یا بی دلیل ؟ اگر خودمان را حق ندانیم چطور آنرا عرضه کنیم ؟ عرضه باطل که تصور ندارد ؟ بیشتر دقت بفرمایید

موبدیار مهران;97456 نوشت:
شما میگویید که برای نمونه با دو زن آزاد نمیتوان در یک رختخواب خوابید ولی با دو کنیز میتوان همزمان همبستر شد. این تبعیض نژادی و تبعیض دینی نیست؟

فی الجمله برتریهایی در عالم هست و باید آنها را پذیرفت مثلا برتری معلم بر شاگرد برتری استاد بر دانشجو برتری عالم بر جاهل . کسی که این برتریها و بعضی اقتضائات آنرا رد کند عاقلانه فکر نکرده است . دقت کنید
موبدیار مهران;97456 نوشت:
شما ما را مشرک میخوانید و از ریاست اداره و آموزگاری و .... محروم میکنید، این تبعیض نیست؟

در مملکت اسلامی ترویج افکار خلاف اسلام وجهی ندارد . این را در تمام کشورهای دنیا به نحوی ( ولو غیر دینی ) می توانید سراغ بگیرید
موبدیار مهران;97456 نوشت:
شما میگویید که فروختن برده آزاد است مگر آنکه مسلمان شود و آزاد شود، این تبعیض نیست؟

کمی در مورد مساله برده داری در اسلام بیشتر مطالعه کنید . انسانی ترین احکام برده داری در این دین است . تبعیض دینی هم کاملا منطقی است . کسی که این احکام را تشریع فرموده همان است که ادیان مختلف را بوسیله پیامبرانش فرستاده است . فکر نمی کنید با خدا مشکل دارید نه با بشر ؟
موبدیار مهران;97456 نوشت:
انسان به خودی خود چون آفریده خداوند است، چون از نسل آدم است و .... شریف است. نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.

اگر همین اندازه معیار شرافت باشد و دیگر هیچ ، کافر جنایتکار با پیامبران الهی یکسانند !!!
موبدیار مهران;97456 نوشت:
در قرآن هم اگر کسی جنگید، باید با او بجنگید، وگرنه با همه باید با کرامت انسانی رفتار کنید.

ما هم قبولش داریم . جنگ فرهنگی و عقیدتی را هم به آن اضافه بفرمایید
موفق

حامد;97545 نوشت:
سلام
شما چطور خودتان را حق می دانید یاباطل ؟ بی حساب یا با حساب ؟ با دلیل یا بی دلیل ؟ اگر خودمان را حق ندانیم چطور آنرا عرضه کنیم ؟ عرضه باطل که تصور ندارد ؟ بیشتر دقت بفرمایید

فی الجمله برتریهایی در عالم هست و باید آنها را پذیرفت مثلا برتری معلم بر شاگرد برتری استاد بر دانشجو برتری عالم بر جاهل . کسی که این برتریها و بعضی اقتضائات آنرا رد کند عاقلانه فکر نکرده است . دقت کنید

در مملکت اسلامی ترویج افکار خلاف اسلام وجهی ندارد . این را در تمام کشورهای دنیا به نحوی ( ولو غیر دینی ) می توانید سراغ بگیرید

کمی در مورد مساله برده داری در اسلام بیشتر مطالعه کنید . انسانی ترین احکام برده داری در این دین است . تبعیض دینی هم کاملا منطقی است . کسی که این احکام را تشریع فرموده همان است که ادیان مختلف را بوسیله پیامبرانش فرستاده است . فکر نمی کنید با خدا مشکل دارید نه با بشر ؟

اگر همین اندازه معیار شرافت باشد و دیگر هیچ ، کافر جنایتکار با پیامبران الهی یکسانند !!!

ما هم قبولش داریم . جنگ فرهنگی و عقیدتی را هم به آن اضافه بفرمایید
موفق


حامد گرامی
درود
من کی و چکاره هستم که خودم را حق بدانم و یا ندانم. من تنها از نوشته ها و باورهایی که هست، سند می آورم و درستی یا نادرستی یک چیز را نشان میدهم. از شما هم همواره خواسته ام که چنین کنید. اما شما با این پیش داوری که خودتان هرچه که میگویید درست است و دیگران همه نادرست هستند، تنها به کوبیدن طرف روبروی خود میپردازید.
برتری داشتن آموزگار و شاگرد یک چیز است، برتری شما بر دیگران یک چیز دیگر. این هم از عجب شماست که خودتان را اینگونه با دیگران مقایسه میکنید.
شما آنچنان خود بزرگ بین شده اید، که تاکید قرآن بر یکی بودن دین خدا نزد همه پیامبران را هم نادیده میگیرید. خودتان را 100 و دیگران را 90 میخوانید.
همین مسله برده داری خب در عرب رواج داشته و در ایران نبوده است. از این رو چون دین اسلام محمدی(ص) برای عرب آمده، احکام برده داری هم دارد. دین اسلام زرتشتی چون در ایران آمده و ایران از جنوب سیبری تا مصر و از مدیترانه تا چین برده داری نداشته نیازی هم به احکام برده داری نداشته است.
معیار شرافت آن نیست که نام دین شما چیست؟ معیار دین خداست که نزد همه پیامبران و امتهایشان یکیست. اگر امتی چون وهابیان به کتاب خدا درست رفتار نمیکنند، باید کتاب خدا و دین خدا را محکوم کرد؟
آیا میپندارید که تنها باید نام دین اسلام محمدی (ص) باشد تا یک کسی متقی باشد و کریمترین نزد خدا تنها کسی است که مسلمان محمدی باشد؟ همین پندار باطل شماست که با قرآن هم همخوانی ندارد و از شما یک خود بزرگ پندار ساخته است.

موبدیار مهران;97740 نوشت:
خودتان را 100 و دیگران را 90 میخوانید.

مهران گرامی درود

قبلا گفتم که همه ادیان در زمان خودشان (قبل از ظهور دین جدید) کامل بوده اند

دلیل عقلی

وقتی کودکی وارد محیط آموزشی می شود تا بتواند خواندن و نوشتن بیاموزد ابتدا پایه اول را می گذراند و اموزگارش تمام و کمال دروس مربوط به ان پایه را به او یاد می دهد
بعد ان کودک به مقطع بالا تر می رود و اموزگار جدیدش هم همه ی دروس را کامل به او یاد می دهد
و همین طور که کودک هر سال از نظر عقلی کامل تر می شود دروس پایه بعدی هم کامل تر می شود
تا می رسد به بالا ترین و اخرین پایه تحصیلی که در ان پایه علومی فراتر اموزش داده می شود و بنا بر نیاز عقلی اون برنامه تحقیق و مطالعه و... تدوین می شود

حال وضعیت ادیان نیز به همین شکل می تواند باشد
به طوری که دین در این جا می تواند همان علم باشد (که یکی است)
هر پایه می تواند همان دین باشد
و هر پیامبر نیز می توان آموزگار همان پایه باشد
و ان نحوه تدریس در هر پایه همان که هر پیامبریفرستادیم تا با زبان همان قوم سخن بگوید(البته این چون ایه است با احتیاط عرض کردم)
و... :Gol:

کمی روی این مثال فکر کنید

موبدیار مهران;97740 نوشت:
من کی و چکاره هستم که خودم را حق بدانم و یا ندانم. من تنها از نوشته ها و باورهایی که هست، سند می آورم و درستی یا نادرستی یک چیز را نشان میدهم. از شما هم همواره خواسته ام که چنین کنید

سلام
روش شما برای شما و روش من برای من . نه من شما را به روشم دعوت یا الزام می کنم و نه شما

موبدیار مهران;97740 نوشت:
برتری داشتن آموزگار و شاگرد یک چیز است، برتری شما بر دیگران یک چیز دیگر. این هم از عجب شماست که خودتان را اینگونه با دیگران مقایسه میکنید.

لطفا به مطلب خودتان که ما به آن پاسخ داده ایم نگاه کنید . جواب ما در پاسخ به این مطلب شما بود که :
موبدیار مهران;97456 نوشت:
شما میگویید که برای نمونه با دو زن آزاد نمیتوان در یک رختخواب خوابید ولی با دو کنیز میتوان همزمان همبستر شد. این تبعیض نژادی و تبعیض دینی نیست؟

پس لطفا دقت کنید
موبدیار مهران;97740 نوشت:
شما آنچنان خود بزرگ بین شده اید، که تاکید قرآن بر یکی بودن دین خدا نزد همه پیامبران را هم نادیده میگیرید. خودتان را 100 و دیگران را 90 میخوانید.

اصول دین و دعوت انبیاء الهی یکی بوده است اما اگرقرار باشد برای انسان عصر آدم ع و انسان عصر محمد ص یک دین بیاید که پذیرفته نیست . همه دانشمندان جهان تکامل بشر را در طول تاریخ تایید می کنند خوب برای انسان ده هزار سال پیش باید همان دین بیاید که برای انسان 1400 سال پیش آمده ؟
دیگر اینکه آمدن دین اسلام بخاطر اندراس و کهنگی و آسیبهای جدی بوده که به ادیان قبل وارد شده بود مثلا مسیحیت رسما از توحید کناره گرفت و این در حالیستکه توحید اصل اصیل تمام شرایع بوده است .
برتری که ما مدعی آن هستیم بر اساس خود قرآن است چه اینکه قرآن خود را مهیمن ( صاحب هیمنه ) بر تمام کتب ماقبل معرفی می کند .
در موارد فوق کاملا تامل کنید و از عقلانیت و انصاف کناره مگیرید . همانطور که شما خود را در ارائه مدرک بی طرف می دانید ما هم همینطور هستیم .

موبدیار مهران;97740 نوشت:
همین مسله برده داری خب در عرب رواج داشته و در ایران نبوده است. از این رو چون دین اسلام محمدی(ص) برای عرب آمده، احکام برده داری هم دارد. دین اسلام زرتشتی چون در ایران آمده و ایران از جنوب سیبری تا مصر و از مدیترانه تا چین برده داری نداشته نیازی هم به احکام برده داری نداشته است.

ایرانیان با اسرای جنگی چه می کردند ؟
برده ها در اسلام اسرای جنگی بوده اند . اسلام بهترین روش را در مورد اسرا در پیش گرفت تا هم از دین الهی بهره ببرند و هم در نهایت رهایی یابند .

موبدیار مهران;97740 نوشت:
معیار شرافت آن نیست که نام دین شما چیست؟ معیار دین خداست که نزد همه پیامبران و امتهایشان یکیست. اگر امتی چون وهابیان به کتاب خدا درست رفتار نمیکنند، باید کتاب خدا و دین خدا را محکوم کرد؟

من این روش شما را می شناسم . وقتی حرف حساب می شنوید موضوع را عوض می کنید مثل مورد تبعیض بین زن آزاد و کنیز . شما گفتید همه انسانها در شرافت برابرند من هم جواب دادم اگر همین اندازه معیار شرافت باشد کافر جنایتکار بی دین و یک پیامبر که هردو انسانند در شرافت یکی هستند در حالیکه چنین نیست و اتفاقا معیار شرافت داشتن عقیده مطابق با حقیقت و عمل تکامل بخش است چه اینکه ایندو هستند که انسان بالقوه را بالفعل می کنند .
موبدیار مهران;97740 نوشت:
آیا میپندارید که تنها باید نام دین اسلام محمدی (ص) باشد تا یک کسی متقی باشد و کریمترین نزد خدا تنها کسی است که مسلمان محمدی باشد؟

فعلا که قائل نیستیم در غیر این دین عقیده حق و عمل شایسته قابل اعتنایی باشد . اگر هم بود به ما ملحق است که ما بر دین حق الهی هستیم و هر خوبی به ما ملحق است
موبدیار مهران;97740 نوشت:
همین پندار باطل شماست که با قرآن هم همخوانی ندارد و از شما یک خود بزرگ پندار ساخته است.

ادعای اطلاع بیشتر شما از قرآن که قبلا هم گفته بودید حتی عربی آنرا بلد نیستید و نیازمند به مراجعه به ترجمه اش هستید خیلی ادعای خود بزگ بینانه ای است . نیست ؟
موفق در دقت و انصاف

mkk1369;97751 نوشت:

مهران گرامی درود

قبلا گفتم که همه ادیان در زمان خودشان (قبل از ظهور دین جدید) کامل بوده اند

دلیل عقلی

وقتی کودکی وارد محیط آموزشی می شود تا بتواند خواندن و نوشتن بیاموزد ابتدا پایه اول را می گذراند و اموزگارش تمام و کمال دروس مربوط به ان پایه را به او یاد می دهد
بعد ان کودک به مقطع بالا تر می رود و اموزگار جدیدش هم همه ی دروس را کامل به او یاد می دهد
و همین طور که کودک هر سال از نظر عقلی کامل تر می شود دروس پایه بعدی هم کامل تر می شود
تا می رسد به بالا ترین و اخرین پایه تحصیلی که در ان پایه علومی فراتر اموزش داده می شود و بنا بر نیاز عقلی اون برنامه تحقیق و مطالعه و... تدوین می شود

حال وضعیت ادیان نیز به همین شکل می تواند باشد
به طوری که دین در این جا می تواند همان علم باشد (که یکی است)
هر پایه می تواند همان دین باشد
و هر پیامبر نیز می توان آموزگار همان پایه باشد
و ان نحوه تدریس در هر پایه همان که هر پیامبریفرستادیم تا با زبان همان قوم سخن بگوید(البته این چون ایه است با احتیاط عرض کردم)
و... :gol:

کمی روی این مثال فکر کنید


محمد گرامی
درود
درست است شما بارها فرموده اید. منهم در پاسخ نوشته ام که ده تا و بیشتر، آیه در قرآن هست که میگوید این کتاب به زبان عربی فرستاده شده تا بر مکیان و پیرامون آن خوانده شود و ....
بارها عرض کردم که مردم ایران چند هزار سال پیش به گواهی سندهایی چون سندهای حسابداری تخت جمشید، از توان فکری بسی برتر از عرب امروزین برخوردار بود. بنابراین اگر دین اینگونه وابسته به مردم شنونده اش باشد، دین زرتشتی باید کامل تر از دین اسلام باشد.
همچنین عرض کردم که سخنی پذیرفته است که در قرآن باشد. یا بدون نقل قول تنها به گونه ضبط صوت از پیامبر اسلام (ص) نقل شده باشد.

موبدیار مهران;98919 نوشت:
این کتاب به زبان عربی فرستاده شده تا بر مکیان و پیرامون آن خوانده شود و ....

مهران گرامی درود
می شود ایه ای که گفته بر مکیان نازل شده را قرار دهید
(و البته بقیه ایات را به صورت مستقل)

یه سوال دین اسلام به زمان ما نزدیک تر است یا زرتشتی
در قران علم به شکل کنونی اموخته شده است یا در گات ها؟
اصل زمان و عقل بشری را فراموش نکنید
درست است که عقل ایرانیان بیشتر بوده اما در اصل موضوع
ایا فرقی داشتند؟
و به شما گفتم که احتمالا رسول الله تنها پیامبری بوده که به اعراب نازل شده اند

موبدیار مهران;98919 نوشت:
تنها به گونه ضبط صوت از پیامبر اسلام (ص) نقل شده باشد.

سلام
شما نیز همین طور برای من سند بیاورید

حامد;97770 نوشت:
سلام
روش شما برای شما و روش من برای من . نه من شما را به روشم دعوت یا الزام می کنم و نه شما

لطفا به مطلب خودتان که ما به آن پاسخ داده ایم نگاه کنید . جواب ما در پاسخ به این مطلب شما بود که :

پس لطفا دقت کنید

اصول دین و دعوت انبیاء الهی یکی بوده است اما اگرقرار باشد برای انسان عصر آدم ع و انسان عصر محمد ص یک دین بیاید که پذیرفته نیست . همه دانشمندان جهان تکامل بشر را در طول تاریخ تایید می کنند خوب برای انسان ده هزار سال پیش باید همان دین بیاید که برای انسان 1400 سال پیش آمده ؟
دیگر اینکه آمدن دین اسلام بخاطر اندراس و کهنگی و آسیبهای جدی بوده که به ادیان قبل وارد شده بود مثلا مسیحیت رسما از توحید کناره گرفت و این در حالیستکه توحید اصل اصیل تمام شرایع بوده است .
برتری که ما مدعی آن هستیم بر اساس خود قرآن است چه اینکه قرآن خود را مهیمن ( صاحب هیمنه ) بر تمام کتب ماقبل معرفی می کند .
در موارد فوق کاملا تامل کنید و از عقلانیت و انصاف کناره مگیرید . همانطور که شما خود را در ارائه مدرک بی طرف می دانید ما هم همینطور هستیم .

ایرانیان با اسرای جنگی چه می کردند ؟
برده ها در اسلام اسرای جنگی بوده اند . اسلام بهترین روش را در مورد اسرا در پیش گرفت تا هم از دین الهی بهره ببرند و هم در نهایت رهایی یابند .

من این روش شما را می شناسم . وقتی حرف حساب می شنوید موضوع را عوض می کنید مثل مورد تبعیض بین زن آزاد و کنیز . شما گفتید همه انسانها در شرافت برابرند من هم جواب دادم اگر همین اندازه معیار شرافت باشد کافر جنایتکار بی دین و یک پیامبر که هردو انسانند در شرافت یکی هستند در حالیکه چنین نیست و اتفاقا معیار شرافت داشتن عقیده مطابق با حقیقت و عمل تکامل بخش است چه اینکه ایندو هستند که انسان بالقوه را بالفعل می کنند .

فعلا که قائل نیستیم در غیر این دین عقیده حق و عمل شایسته قابل اعتنایی باشد . اگر هم بود به ما ملحق است که ما بر دین حق الهی هستیم و هر خوبی به ما ملحق است

ادعای اطلاع بیشتر شما از قرآن که قبلا هم گفته بودید حتی عربی آنرا بلد نیستید و نیازمند به مراجعه به ترجمه اش هستید خیلی ادعای خود بزگ بینانه ای است . نیست ؟
موفق در دقت و انصاف

حامد گرامی
درود
شما نوشته اید:
1-:"... روش شما برای شما و روش من برای من . نه من شما را به روشم دعوت یا الزام می کنم و نه شما ..."
پاسخ
آیا من در جایی شما را دعوت به روش خودم کرده ام؟
از چندین دهه یا سده پیش انجمن موبدان چه در ایران و چه در هند و چه در کشورهای دیگر که پیرو زرتشتیان ایران یا پارسیان هند هستند، گروش به دین زرتشتی را ممنوع کرده اند.
دیگر اینکه سخن حق سخن خداوند است. مگر کسی هست که بتواند با سخن خداوند بستیزد؟
مشکل اینجاست که برای شما سخن حق یعنی قرآن و روش درست یعنی آن چیزی که قرآن و در رده دوم، محمد (ص) آموزش میدهد. جز این هرچه که باشد، میشود سخن مردم.

2-:"... لطفا به مطلب خودتان که ما به آن پاسخ داده ایم نگاه کنید . جواب ما در پاسخ به این مطلب شما بود که :پس لطفا دقت کنید

اصول دین و دعوت انبیاء الهی یکی بوده است اما اگرقرار باشد برای انسان عصر آدم ع و انسان عصر محمد ص یک دین بیاید که پذیرفته نیست . همه دانشمندان جهان تکامل بشر را در طول تاریخ تایید می کنند خوب برای انسان ده هزار سال پیش باید همان دین بیاید که برای انسان 1400 سال پیش آمده ؟..."
پاسخ
پاسخ این سخن شما را در نامه پیش به استاد محمد گرامی دادم. باز هم میگویم که به استناد سندهایی چون 60000(بیشتر یا کمتر) سند حسابداری تخت جمشید، ایرانیان چند هزار سال پیش از عرب امروزین بسی رساتر (متکاملتر) بودند.
دیگر اینکه شما هر چه که دوستدارید میتوانید بگویید، ولی هنگامی که از دین سخن میگویید و از اسلام سخن میگویید، سندتان قرآن است. اگر سندی از قرآن دارید که این تکامل را نشان میدهد، بفرمایید، وگرنه سخن مرا بپذیرید.

3-:" ...
دیگر اینکه آمدن دین اسلام بخاطر اندراس و کهنگی و آسیبهای جدی بوده که به ادیان قبل وارد شده بود مثلا مسیحیت رسما از توحید کناره گرفت و این در حالیستکه توحید اصل اصیل تمام شرایع بوده است . ..."
پاسخ
سند؟ البته از قرآن که دلیل آمدن محمد (ص) اندراس و ... دینهای پیشین بود.

4-:"...
برتری که ما مدعی آن هستیم بر اساس خود قرآن است چه اینکه قرآن خود را مهیمن ( صاحب هیمنه ) بر تمام کتب ماقبل معرفی می کند .
در موارد فوق کاملا تامل کنید و از عقلانیت و انصاف کناره مگیرید . همانطور که شما خود را در ارائه مدرک بی طرف می دانید ما هم همینطور هستیم . ..."
پاسخ
تا کنون که سندی بر برتری قرآن بر کتابهای دیگر به استناد خود قرآن نداده اید.
من نمیگویم که قرآن ناقص یا فروتر است. بلکه میگویم همانگونه که خداوند خودش در قرآن فرموده، آن چیز که بر پیشینیان نازل، شده بر محمد (ص) نیز نازل شده است. چون بر عربها بود، عربی نازل شد تا دیگر نتوانند ایرادی بگیرند.

5-:"...
ایرانیان با اسرای جنگی چه می کردند ؟
برده ها در اسلام اسرای جنگی بوده اند . اسلام بهترین روش را در مورد اسرا در پیش گرفت تا هم از دین الهی بهره ببرند و هم در نهایت رهایی یابند . ..."
پاسخ
آیا همه ایرانیان زرتشتی بودند؟ تازه همین ایرانیان کم زرتشتی، با اسرایشان چه میکردند. منکه جز انسان منشی، چیزی ندیده ام.


6-:"...
من این روش شما را می شناسم . وقتی حرف حساب می شنوید موضوع را عوض می کنید مثل مورد تبعیض بین زن آزاد و کنیز . شما گفتید همه انسانها در شرافت برابرند من هم جواب دادم اگر همین اندازه معیار شرافت باشد کافر جنایتکار بی دین و یک پیامبر که هردو انسانند در شرافت یکی هستند در حالیکه چنین نیست و اتفاقا معیار شرافت داشتن عقیده مطابق با حقیقت و عمل تکامل بخش است چه اینکه ایندو هستند که انسان بالقوه را بالفعل می کنند ...."
پاسخ
داوری من شما باشد با دادگاه خداوند بر سر پل چینوت

7-:" ...
فعلا که قائل نیستیم در غیر این دین عقیده حق و عمل شایسته قابل اعتنایی باشد . اگر هم بود به ما ملحق است که ما بر دین حق الهی هستیم و هر خوبی به ما ملحق است ..."
پاسخ
این سخن شما را قرآن هم آموزش نمیدهد.

8-:"...
ادعای اطلاع بیشتر شما از قرآن که قبلا هم گفته بودید حتی عربی آنرا بلد نیستید و نیازمند به مراجعه به ترجمه اش هستید خیلی ادعای خود بزگ بینانه ای است . نیست ؟
موفق در دقت و انصاف..."
پاسخ
من چه اطلاعات بیشتری از قرآن دارم؟ اگر چنین ادعایی داشته باشم، نادانی کرده ام.
من تنها میگویم این سندهایی که از قرآن ارایه میکنید، با توجه به معنای آن آیه ها، با سخن شما همخوانی ندارد و سخن شما را اثبات نمیکند.


mkk1369;98921 نوشت:

مهران گرامی درود
می شود ایه ای که گفته بر مکیان نازل شده را قرار دهید
(و البته بقیه ایات را به صورت مستقل)

یه سوال دین اسلام به زمان ما نزدیک تر است یا زرتشتی
در قران علم به شکل کنونی اموخته شده است یا در گات ها؟
اصل زمان و عقل بشری را فراموش نکنید
درست است که عقل ایرانیان بیشتر بوده اما در اصل موضوع
ایا فرقی داشتند؟
و به شما گفتم که احتمالا رسول الله تنها پیامبری بوده که به اعراب نازل شده اند


محمد گرامی
درود
من این آیه ها را پیشتر هم فرستاده بودم. اینک دوباره میفرستم.

از استاد حامد گرامی هم میخواهم تا این آیه ها را دوباره بخوانند.

سوره 14: ابراهیم آیه 4
و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا حقایق را برای آنان بیان کند پس الله هر که را بخواهد بی راه می گذارد و هر که را بخواهد هدایت میکند و اوست ارجمند حکیم
سوره 10: یونس آیه 47
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ
و هر امتی را پیامبری است پس چون پیامبرشان بیاید میانشان به عدالت داوری شود و بر آنان ستم نرود
سوره 16: النحل آیه 36
و در حقیقت در میان هر امتی فرستاده ای برانگیختیم (تا بگوید) الله را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید پس از ایشان کسی است که الله او را هدایت کرده و......ا
سوره 9: التوبه آیه 120
مردم مدینه و بادیه نشینان پیرامونشان را نرسد که از فرمان الله سرباز زنند و جان خود را
سوره 43: الزخرف آیه 2
ما آن را قران عربی قرار دادیم باشد که بیندیشید
سوره 12: یوسف آیه 2 ما آن را قرانی عربی نازل کردیم باشد که بیندیشید
سوره 20: طه آیه 113
و این گونه آن را به صورت قرانی عربی نازل کردیم و در آن از انواع هشدارها سخن آوردیم شاید آنان راه تقرا در پیش گیرند یا این کتاب پندی تازه برای آنان بیاورد
ه سوره 22: الحج آیه 25
بیگمان کسانی که کافر شدند و از راه الله و مسجد الحرام که آن را برای مردم اعم از مقیم در آنجا و بادیه نشین یکسان قرار داده ایم جلوگیری می کنند و .....ا آيه 34: و برای هر امتی مناسکی قرار دادیم تا نام الله را بر دامهای زبان بسته ای که روزی آنها گردانیده یاد کنند پس .....ا آیه67: برای هر امتی مناسکی قرار دادیم که آنها بدان عمل میکنند پس نباید در این امر با تو به ستیزه برخیزند به.....ا آیه 78:....... و در دین بر شما سختی قرار نداده و آیین پدرتان ابراهیمو......
سوره 26: آلشعرا آیه 195
به زبان عربی روشن
آیه های 214 و 215 و 216
و (خطاب به محمد(ص)) خویشان نزدیکت را هشدار ده و برای آن مومنانی که تو را پیروی کرده اند بال خود را فرو گستر و اگر تو ....
سوره 41: فضیلت آیه 44
و اگر این کتاب را قرانی غیر عربی گردانیده بودیم قطعا می گفتند چرا آیه های آن روشن بیان نشده کتابی غیر عربی و مخاطب آن عرب زبان بگو این کتاب برای کسانی که ایمان آورده اند رهنمود و درمانی است و ..... ا
سوره 42: الشوری آیه 7
و بدین گونه قران عربی به سوی تو وحی کردیم تا مردم مکه و کسانی را که پیرامون آنند هشدار دهی و از روز گرد آمدن خلق که تردیدی در آن نیست بیم دهی گروهی در بهشتند و گروهی در آتش
سوره رعد، آیه 37؛ سوره طه، آیه 113؛ سوره الزمر، آیه 28؛ سوره الزخرف، آیه 3 و آیه 44؛ سوره الاحقاف، آیه 12؛ سوره النمل؛ سوره توبه، آیه 128




سوره سجده، آیه 3
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۚ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ
ای محمد قرآن را برای قوم تو فرستادیم چون پیش از تو رسولی برای آنها نیامده بود تا تو بر آنان رسولت کنی و شاید که هدایت شوند.

سوره انعام (چهارپایان)، آیه 92
وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا ۚ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖوَهُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ،
اين نیز كتاب آسمانی مباركی است كه ما نازل كرده‌ايم، تصدیق کنندهٔ كتب آسمانی پيشين. باشد كه به مهم ترين جامعه (مکه) و به مردم حوالی آن هشدار دهی. آنان كه به آخرت ايمان دارند، به اين (كتاب) ايمان می آورند و نمازها (ارتباط با خدا) را به جا می آورند.
سوره انعام (چهارپایان)، آیه 130
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا ۚ قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا ۖوَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ
ای جن‌ها و انسان‌ها، آيا از ميان خود رسولانی دريافت نكرديد كه آيات مرا برايتان خواندند و شما را دربارهٔ ملاقات اين روز هشدار دادند؟ آنها خواهند گفت: "ما عليه خود شهادت می دهيم." آنها كاملاً سرگرم زندگی دنيوی شدند و عليه خود شهادت خواهند داد كه كافر بودند


سوره فصلت (جزییات)، آیه 3
كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
کتابی آسمانی که آيات آن با تمام جزئيات بیان شده است، در قرآنی عربی، برای مردمی که عربی می دانند


سوره یوسف، آیه 2
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل كرده ايم، تا شما بفهميد

موبدیار مهران;98923 نوشت:
مگر کسی هست که بتواند با سخن خداوند بستیزد؟ مشکل اینجاست که برای شما سخن حق یعنی قرآن و روش درست یعنی آن چیزی که قرآن و در رده دوم، محمد (ص) آموزش میدهد. جز این هرچه که باشد، میشود سخن مردم.

سلام
برای ما قرآن کریم میزان حق است یعنی هم خود حق است و هم میزان عقیده و عمل حق در دیگران .
البته با ممنوع شدن گروش به دین زرتشت معلوم نیست شما اینجا چیکار می کنید

موبدیار مهران;98923 نوشت:
پاسخ این سخن شما را در نامه پیش به استاد محمد گرامی دادم. باز هم میگویم که به استناد سندهایی چون 60000(بیشتر یا کمتر) سند حسابداری تخت جمشید، ایرانیان چند هزار سال پیش از عرب امروزین بسی رساتر (متکاملتر) بودند. دیگر اینکه شما هر چه که دوستدارید میتوانید بگویید، ولی هنگامی که از دین سخن میگویید و از اسلام سخن میگویید، سندتان قرآن است. اگر سندی از قرآن دارید که این تکامل را نشان میدهد، بفرمایید، وگرنه سخن مرا بپذیرید.

ظاهرا مشکل شما قومیت است وگرنه هیچ کس بعد از خواندن قرآن این دین را مختص قوم و ملتی نمی یابد لذا اسلام برای بشریت از 1400 سال پیش است نه برای عربی که باسوادهای عصور ظهور اسلامش به عدد انگشتان دست هم نبودند
دیگر اینکه قرآن می فرماید :
و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه مائده 48
و ما کتاب را به حق بر تو نازل کردیم در حالیکه تصدیق کننده کتابهای پیشین از خود و حاکم و نگهبان آنهاست
و مسلم است که حافظ و حاکم معنوی از محفوظ و محکوم برتر است

پس قرآن صاحب هیمنه بر کتب پیشین و برتر از آنهاست همین برای برتری قرآن و اسلام کافی است
موبدیار مهران;98923 نوشت:
سند؟ البته از قرآن که دلیل آمدن محمد (ص) اندراس و ... دینهای پیشین بود.

آخرین دینی که پیش از اسلام آمد نصرانیت بود . نصرانیتی که قرآن بر اصول عقاید آن اشکال وارد می کند . می توانید آیات مربوط به مسیحیان و همچنین یهودیان را در قرآن بخوانید تا بدانید دین خدا مندرس و منحرف شده بود .
موبدیار مهران;98923 نوشت:
تا کنون که سندی بر برتری قرآن بر کتابهای دیگر به استناد خود قرآن نداده اید. من نمیگویم که قرآن ناقص یا فروتر است. بلکه میگویم همانگونه که خداوند خودش در قرآن فرموده، آن چیز که بر پیشینیان نازل، شده بر محمد (ص) نیز نازل شده است. چون بر عربها بود، عربی نازل شد تا دیگر نتوانند ایرادی بگیرند.

در بالا پاسخ داده شده است
موبدیار مهران;98923 نوشت:
آیا همه ایرانیان زرتشتی بودند؟ تازه همین ایرانیان کم زرتشتی، با اسرایشان چه میکردند. منکه جز انسان منشی، چیزی ندیده ام.

منظورم ایرانیان عصر هخامنشی و ساسانی است
موبدیار مهران;98923 نوشت:
این سخن شما را قرآن هم آموزش نمیدهد.

هم از آیه فوق این معنا برداشت می شود هم از این آیه :
فان آمنوا بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا فان تولوا فانهم فی شقاق بقره 137
پس اگر ایمان آوردند به مثل آنچه شما بدان ایمان آوردید هدایت یافته اند و اگر روی گردان شدند همانا از حق جدا شده اند

موبدیار مهران;98923 نوشت:
من تنها میگویم این سندهایی که از قرآن ارایه میکنید، با توجه به معنای آن آیه ها، با سخن شما همخوانی ندارد و سخن شما را اثبات نمیکند.

پس علمای اسلام 1400 سال کمتر از شما فهمیده اند ؟ عجب
موفق در دقت

موبدیار مهران;98932 نوشت:
چرا پیامبر (ص) و علی(ع) به پزشک یهودی مراجعه میکردند؟ خب به علم قرآنی عمل میکردند.


دوست من درود

شما توی یک بادکنک اب زیاد بریزید ایا نمی ترکد؟

در مورد امامان هم بگویم
که زمان مرگ در دست خدا است و جز او کسی خبر ندارد
و شفا و درمان نیز بدست خدا است
و انبیا امده ان را راهور باشند نه سد راه:Gol:

موبدیار مهران;98927 نوشت:
كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ کتابی آسمانی که آيات آن با تمام جزئيات بیان شده است، در قرآنی عربی، برای مردمی که عربی می دانند

درود این ترجمه ی کیه؟

ترجمه ایه این است

كِتَابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيا لِقَوْمٍ يعْلَمُونَ(فصلت/3)
کتابي که آياتش هر مطلبي را در جاي خود بازگو کرده، در حالي که فصيح و گوياست براي جمعيتي که آگاهند!

این جا داره می گوید برای جمعیت (قومی) که می دانند نه قومی که عربی می دانند

موبدیار مهران;98927 نوشت:
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل كرده ايم، تا شما بفهميد


این ایه می گوید تعقل کنید بازم نمی گوید برای عرب ها است

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(يوسف/2)
ما آن را قرآني عربي نازل کرديم، شايد شما درک کنيد (و بينديشيد)!

موبدیار مهران;98927 نوشت:
سوره انعام (چهارپایان)، آیه 92 وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا ۚ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖوَهُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ، اين نیز كتاب آسمانی مباركی است كه ما نازل كرده‌ايم، تصدیق کنندهٔ كتب آسمانی پيشين. باشد كه به مهم ترين جامعه (مکه) و به مردم حوالی آن هشدار دهی. آنان كه به آخرت ايمان دارند، به اين (كتاب) ايمان می آورند و نمازها (ارتباط با خدا) را به جا می آورند.

دقت کنید این ایه می گوید مکه و پیرامون آن نه فقط مکه و پیرامون مربوط کل جهان است

وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَينَ يدَيهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يحَافِظُونَ(الأنعام/92)
و اين کتابي است که ما آن را نازل کرديم؛ کتابي است پربرکت، که آنچه را پيش از آن آمده، تصديق مي‌کند؛ (آن را فرستاديم تا مردم را به پاداشهاي الهي، بشارت دهي،) و تا (اهل) ام‌القري [= مکه‌] و کساني را که گرد آن هستند، بترساني! (يقين بدان) آنها که به آخرت ايمان دارند، و به آن ايمان مي‌آورند؛ و بر نمازهاي خويش، مراقبت مي کنند!

در ضمن محاظون = ؟ حفاظت کردن درست است؟

بقیه ام که می گوید قومت حالا این قوم منظورش کدام قوم است خدا می داند:Gol:

حامد;99022 نوشت:
سلام
برای ما قرآن کریم میزان حق است یعنی هم خود حق است و هم میزان عقیده و عمل حق در دیگران .
البته با ممنوع شدن گروش به دین زرتشت معلوم نیست شما اینجا چیکار می کنید

ظاهرا مشکل شما قومیت است وگرنه هیچ کس بعد از خواندن قرآن این دین را مختص قوم و ملتی نمی یابد لذا اسلام برای بشریت از 1400 سال پیش است نه برای عربی که باسوادهای عصور ظهور اسلامش به عدد انگشتان دست هم نبودند
دیگر اینکه قرآن می فرماید :
و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه مائده 48
و ما کتاب را به حق بر تو نازل کردیم در حالیکه تصدیق کننده کتابهای پیشین از خود و حاکم و نگهبان آنهاست
و مسلم است که حافظ و حاکم معنوی از محفوظ و محکوم برتر است
پس قرآن صاحب هیمنه بر کتب پیشین و برتر از آنهاست همین برای برتری قرآن و اسلام کافی است
آخرین دینی که پیش از اسلام آمد نصرانیت بود . نصرانیتی که قرآن بر اصول عقاید آن اشکال وارد می کند . می توانید آیات مربوط به مسیحیان و همچنین یهودیان را در قرآن بخوانید تا بدانید دین خدا مندرس و منحرف شده بود .

در بالا پاسخ داده شده است

منظورم ایرانیان عصر هخامنشی و ساسانی است

هم از آیه فوق این معنا برداشت می شود هم از این آیه :
فان آمنوا بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا فان تولوا فانهم فی شقاق بقره 137
پس اگر ایمان آوردند به مثل آنچه شما بدان ایمان آوردید هدایت یافته اند و اگر روی گردان شدند همانا از حق جدا شده اند

پس علمای اسلام 1400 سال کمتر از شما فهمیده اند ؟ عجب
موفق در دقت


حامد گرامی
درود
آنچه نوشته اید، گرچه خود باور ندارید، تایید سخن من است. دین خدا به هر زبانی که باشد، کامل و برای همه است. همانگونه که در نزدیک به ده آیه برای استاد محمد نوشتم و در زیر دوباره مینویسم، یک دین خدا به زبانهای گوناگون آمده است. هیچکدام بر دیگری برتری و یا فروتری ندارد. البته اگر و اگر به حبل المتین ایمان به خداوند چنگ بزنیم و نه در پوست و ظاهر بیرونی به تله بیافتیم.
از من پرسیده اید که در آسکدین چه میکنم. خب من آمده ام تا از دین خدا در برابر دکانداری دینی دفاع کنم.

سوره 14: ابراهیم آیه 4
و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا حقایق را برای آنان بیان کند پس الله هر که را بخواهد بی راه می گذارد و هر که را بخواهد هدایت میکند و اوست ارجمند حکیم
سوره 10: یونس آیه 47
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ
و هر امتی را پیامبری است پس چون پیامبرشان بیاید میانشان به عدالت داوری شود و بر آنان ستم نرود
سوره 16: النحل آیه 36
و در حقیقت در میان هر امتی فرستاده ای برانگیختیم (تا بگوید) الله را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید پس از ایشان کسی است که الله او را هدایت کرده و......ا
سوره 9: التوبه آیه 120
مردم مدینه و بادیه نشینان پیرامونشان را نرسد که از فرمان الله سرباز زنند و جان خود را
سوره 43: الزخرف آیه 2
ما آن را قران عربی قرار دادیم باشد که بیندیشید
سوره 12: یوسف آیه 2 ما آن را قرانی عربی نازل کردیم باشد که بیندیشید
سوره 20: طه آیه 113
و این گونه آن را به صورت قرانی عربی نازل کردیم و در آن از انواع هشدارها سخن آوردیم شاید آنان راه تقرا در پیش گیرند یا این کتاب پندی تازه برای آنان بیاورد
ه سوره 22: الحج آیه 25
بیگمان کسانی که کافر شدند و از راه الله و مسجد الحرام که آن را برای مردم اعم از مقیم در آنجا و بادیه نشین یکسان قرار داده ایم جلوگیری می کنند و .....ا آيه 34: و برای هر امتی مناسکی قرار دادیم تا نام الله را بر دامهای زبان بسته ای که روزی آنها گردانیده یاد کنند پس .....ا آیه67: برای هر امتی مناسکی قرار دادیم که آنها بدان عمل میکنند پس نباید در این امر با تو به ستیزه برخیزند به.....ا آیه 78:....... و در دین بر شما سختی قرار نداده و آیین پدرتان ابراهیمو......
سوره 26: آلشعرا آیه 195
به زبان عربی روشن
آیه های 214 و 215 و 216
و (خطاب به محمد(ص)) خویشان نزدیکت را هشدار ده و برای آن مومنانی که تو را پیروی کرده اند بال خود را فرو گستر و اگر تو ....
سوره 41: فضیلت آیه 44
و اگر این کتاب را قرانی غیر عربی گردانیده بودیم قطعا می گفتند چرا آیه های آن روشن بیان نشده کتابی غیر عربی و مخاطب آن عرب زبان بگو این کتاب برای کسانی که ایمان آورده اند رهنمود و درمانی است و ..... ا
سوره 42: الشوری آیه 7
و بدین گونه قران عربی به سوی تو وحی کردیم تا مردم مکه و کسانی را که پیرامون آنند هشدار دهی و از روز گرد آمدن خلق که تردیدی در آن نیست بیم دهی گروهی در بهشتند و گروهی در آتش
سوره رعد، آیه 37؛ سوره طه، آیه 113؛ سوره الزمر، آیه 28؛ سوره الزخرف، آیه 3 و آیه 44؛ سوره الاحقاف، آیه 12؛ سوره النمل؛ سوره توبه، آیه 128




سوره سجده، آیه 3
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۚ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ
ای محمد قرآن را برای قوم تو فرستادیم چون پیش از تو رسولی برای آنها نیامده بود تا تو بر آنان رسولت کنی و شاید که هدایت شوند.

سوره انعام (چهارپایان)، آیه 92
وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا ۚ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖوَهُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ،
اين نیز كتاب آسمانی مباركی است كه ما نازل كرده‌ايم، تصدیق کنندهٔ كتب آسمانی پيشين. باشد كه به مهم ترين جامعه (مکه) و به مردم حوالی آن هشدار دهی. آنان كه به آخرت ايمان دارند، به اين (كتاب) ايمان می آورند و نمازها (ارتباط با خدا) را به جا می آورند.
سوره انعام (چهارپایان)، آیه 130
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا ۚ قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا ۖوَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ
ای جن‌ها و انسان‌ها، آيا از ميان خود رسولانی دريافت نكرديد كه آيات مرا برايتان خواندند و شما را دربارهٔ ملاقات اين روز هشدار دادند؟ آنها خواهند گفت: "ما عليه خود شهادت می دهيم." آنها كاملاً سرگرم زندگی دنيوی شدند و عليه خود شهادت خواهند داد كه كافر بودند


سوره فصلت (جزییات)، آیه 3
كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
کتابی آسمانی که آيات آن با تمام جزئيات بیان شده است، در قرآنی عربی، برای مردمی که عربی می دانند


سوره یوسف، آیه 2
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل كرده ايم، تا شما بفهميد

mkk1369;99084 نوشت:

دوست من درود

شما توی یک بادکنک اب زیاد بریزید ایا نمی ترکد؟

در مورد امامان هم بگویم
که زمان مرگ در دست خدا است و جز او کسی خبر ندارد
و شفا و درمان نیز بدست خدا است
و انبیا امده ان را راهور باشند نه سد راه:gol:


محمد گرامی
درود
شما با واژه ها بازی میکنید.
این ها همه توجیه هستند. سند نیستند. شما میگویید که در قرآن علم امروز هست. خب اگر هست، آنها که خود قرآن زنده بودند، از آن بهره میبردند. نه آن که پیش کسی بروند که قومش دشمن حربی اسلام و پیامبر آن (ص) بوده و هستند.

mkk1369;99091 نوشت:
درود این ترجمه ی کیه؟

ترجمه ایه این است

كِتَابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيا لِقَوْمٍ يعْلَمُونَ(فصلت/3)
کتابي که آياتش هر مطلبي را در جاي خود بازگو کرده، در حالي که فصيح و گوياست براي جمعيتي که آگاهند!

این جا داره می گوید برای جمعیت (قومی) که می دانند نه قومی که عربی می دانند



این ایه می گوید تعقل کنید بازم نمی گوید برای عرب ها است

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(يوسف/2)
ما آن را قرآني عربي نازل کرديم، شايد شما درک کنيد (و بينديشيد)!



دقت کنید این ایه می گوید مکه و پیرامون آن نه فقط مکه و پیرامون مربوط کل جهان است


وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَينَ يدَيهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يحَافِظُونَ(الأنعام/92)
و اين کتابي است که ما آن را نازل کرديم؛ کتابي است پربرکت، که آنچه را پيش از آن آمده، تصديق مي‌کند؛ (آن را فرستاديم تا مردم را به پاداشهاي الهي، بشارت دهي،) و تا (اهل) ام‌القري [= مکه‌] و کساني را که گرد آن هستند، بترساني! (يقين بدان) آنها که به آخرت ايمان دارند، و به آن ايمان مي‌آورند؛ و بر نمازهاي خويش، مراقبت مي کنند!

در ضمن محاظون = ؟ حفاظت کردن درست است؟

بقیه ام که می گوید قومت حالا این قوم منظورش کدام قوم است خدا می داند:gol:


محمد گرامی
درود
بازهم بازی با واژه ها.
شما واژه عربی را نادیده میگیرید و آیه را آنگونه که میخواهید بیان میکنید.
شما واژه مکه و پیرامون آن را همه دنیا می گیرید. آیا جایی در روی کره زمین هست که با پیرامونش بنا بر استدلال شما همه دنیا نشود؟
چرا با واژه ها اینگونه بازی میکنید؟
پیرامون یعنی کنار نزدیک.
سخن شما مانند گفته ملانصرالدین است که ازش پرسیدند، مرکز زمین کجاست، گفت همین جا که او ایستاده است.
محمد گرامی این که استدلال نمیشود.

موبدیار مهران;99232 نوشت:
پیش کسی بروند که قومش دشمن حربی اسلام و پیامبر آن (ص) بوده و هستند.


مهران گرامی درود

اول باید ببینیم ان فرد یهودی چه شخصی بوده ؟
ایا محارب بوده
یا خیر؟
یهودیان نیز جز اهل کتاب اند و اگر از اهل کتاب کسی باشد که به پیامبر و قران ایمان اورده باشد کافر نیست
و در ضمن درمان و شفا به دست خدا است و او فرمان صادر می کند و در مورد پیامبر نیز مستثنا نیست
پیامبر باید با انواع افکار مبارزه کند
مثلا عده ای میایند و می گویند قران برای ما بس است
یا می گویند ما علم از کافر نمی اموزیم و...
ایا پیامبر نباید مبارزه کند؟
(این فکر خودم است):Gol:

اعجاز علمی قران

خدا همان کسي است که آسمانها را، بدون ستونهايي که براي شما ديدني باشد، برافراشت، سپس بر عرش استيلا يافت (و زمام تدبير جهان را در کف قدرت گرفت)؛ و خورشيد و ماه را مسخر ساخت، که هر کدام تا زمان معيني حرکت دارند! کارها را او تدبير مي‌کند؛ آيات را (براي شما) تشريح مي‌نمايد؛ شايد به لقاي پروردگارتان يقين پيدا کنيد!(رعد-2)

ایا این علم روز نیست؟

با عقل روشن به ایه بنگرید :Gol:

موبدیار مهران;99233 نوشت:
شما واژه عربی را نادیده میگیرید و آیه را آنگونه که میخواهید بیان میکنید.

مهران گرامی
درود

این ایه
[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَينَ يدَيهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يحَافِظُونَ(الأنعام/92)

می شود بگویید ایا بعد از حول کلمه ای که به معنای نزدیک باشد یا حومه امده است؟
دوست من
اسناد زیادی هست که این حول به عالم مد نظر می تونه باشه
مثل نامه ای که پیامبر به یزگرد و پادشاه روم و... داد
این حول هر جایی می تواند باشد
مثل یک دایره و مرکز اند
حتی اگر تاویل شما را بخواهیم در نظر بگیریم
ایران در ان زمان به مکه نزدیک بوده درست است؟
الان هم نزدیک است
چه از نظر زبان و چه مکان

با عقلی روشن بنگرید:Gol:

mkk1369;99258 نوشت:

مهران گرامی
درود

این ایه

وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَينَ يدَيهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يحَافِظُونَ(الأنعام/92)

می شود بگویید ایا بعد از حول کلمه ای که به معنای نزدیک باشد یا حومه امده است؟
دوست من
اسناد زیادی هست که این حول به عالم مد نظر می تونه باشه
مثل نامه ای که پیامبر به یزگرد و پادشاه روم و... داد
این حول هر جایی می تواند باشد
مثل یک دایره و مرکز اند
حتی اگر تاویل شما را بخواهیم در نظر بگیریم
ایران در ان زمان به مکه نزدیک بوده درست است؟
الان هم نزدیک است
چه از نظر زبان و چه مکان
با عقلی روشن بنگرید:gol:


محمد گرامی
هیچ نقطه ای در روی زمین هست که با حولش شامل همه زمین نشود؟
آیا عقل روشن میپذیرد که خداوند در کتابی که شما میگویید موجز بودنش نشان معجزه بودنش است، این چنین سخنی بگوید؟ خب چرا خداوند نگفته همه هستی یا همه زمین (کل ارض)و ....
به این بیافزایید، سوره ابراهیم، آیه 4 که روشن است و متشابه هم نیست.
به این بیافزایید، تاکید بر عربی بودن برای فهمیدن بیشتر.
بنابراین عقل من تا آن اندازه که میفهمد، مکه و حول آن میشود، سرزمینهای عرب زبان پیرامون مکه.
ایرانیان کی عرب زبان بودند که شامل مکه و پیرامونش بشود؟
پیامبر (ص) هم در نامه اش خواسته که منحرفان از دین خدا به دین خدا بازگردند. این در تایید سخن من است. که دین نزد خدا و در قرآن یکی است ولی با پیامبران گوناگون به زبانهای گوناگون.

mkk1369;99615 نوشت:
مهران گرامی درود

دوست من این که می دانستند با این که اموزش داده اند فرق دارد اینکه این علم از ایران وارد دین ما شده خطا است
کما اینکه شما گفتید گات ها بخش اسمانی است و تحریف نمی شود
ولی از بخش دیگری سخن می گویید:gol:

کی همچین حرفی زده است ؟(ایا من گفتم؟)
وقتی پیامبرمان می گوید علم را از چین بیاموزید یعنی علم جاهای دیگر هم است:gol:


محمد گرامی
درود
در همین آسکدین، استادانی چون رضا و دیگران، در عنوان (تاپیک) های دیگر نوشته اند که ایرانیان چیزی به نام دانش و کتاب و کتابخانه و دانشگاه نداشتند. حتی استاد رضا نوشته که دانشگاه جندی شاهپور را مسیحیان میگرداندند چون ایرانیان دانش نداشتند و یا اجازه دانش اندوزی نداشتند. آنها واقعیت کتابسوزان و کتاب به آب انداختن عربها در ایران را افسانه ای دروغین دانستند.
من از یشتها نمونه می آورم، تا نشان دهم که ایرانیان بدون وحی از دانشی برخوردار بودند، که عربها برای دانستنش نیاز به وحی داشتند. ایرانیان آن اندازه دانش داشتند که افزون بر شستشو (طهارت) با آب که اعراب برای انجامش نیاز به وحی داشتند، از آلوده کردن آب روان و حوض و چاه و قنات و ... هم پرهیز میکردند. برای همین دستنماز را با یک دست انجام میدادند تا آب ناپاک به درون منبع آب چکه نکند.
ایشان آنچنان دانشمند بودند، که میکروب را میشناختند و شستن با آب را برای زدایش آن بسنده نمیدانستند. از این روی با تنها ماده ضدعفونی کننده زمان خود یعنی شاش گاو به آیین تهیه شده نخست ضدعفونی میکردند و آنگاه شستن با آب را انجام میدادند.
این کار آنچنان نزد عرب بیگانه بود، که استاد رضا آن را نشان از گمراهی در دین زرتشت و بر حق نبودن آن میداند.

احسن الخالقين؟ چند خالق؟

اين سوال يكبار يكي از رفقا در جايي مطرح كرد من هم پيگير پاسخش شدم. تا جايي كه يادم هست خلاصه پاسخ اينه كه قواعد ادبيات زبان عربي با ادبيات زبان فارسي فرق داره. در فارسي وقتي ما مي گوييم ‹( حسن زرنگترين دانش آموزان است) حتماً بايد چند دانش آموز وجود داشته باشن و حسن زرنگترين اونا بوده باشه و ما بين اونا مقايسه انجام داده باشيم تا بتونيم اين جمله رو بگيم. اما در ادبيات عرب ؛ وقتي يك نفر در يك زمينه اي بسيار بالا باشد ؛ هيچ نيازي نيست كه چند نفر ديگر هم در آن زمينه (در اينجا: خالقيت) باشند تا ما مقايسه انجام بدهيم و بعد از فعل افعل تفضيل براي فرد مورد نظر استفاده كنيم. بلكه مستقيماً مي توانيم براي او از اين صيغه استفاده كنيم و مثلاً به عربي بگوييم [ حسن زرنگترين دانش آموزان است] بدون اينكه غير از حسن؛ دانش آموز ديگري وجود داشته باشد.

جزئيات ادبي اين مسأله يادم نيست. دوستاني كه به زبان عربي وارد هستند مي توانند دقيقتر بيان كنند.

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
چرا احسن الخالقین ؟؟؟؟؟
زیرا خداوند یکتا بهترین آفریننده در سطح جهان هستی است اوست که هرآنچه وجود دارد را عین زیبایی و کمال آفریده
او نیکو ترین آفریننده است
و جز یک خدا خدایی وجود ندارد
اوست یکتا و مهربان
شیطان در آفرینش بدی بی همتاست و انسان به معنای آفریده شده و دارای قوه اختیار هم می تواند آفریننده خوبی باشد و هم آفریننده بدی
اما خداوند مظهر زیبایی و کمال است پس هر چیزی را در جای خود نیکو آفریده
یا حق

حامد;100451 نوشت:
آقای موبد
اگر توانستی اینجا جواب بدهی سر پل چینوت هم می توانی اگر نتوانی آنجا هم نمی توانی
سر پل چینوت تو گرفتارتر از همه هستی چون از روی ظن و گمان اموری را به خدا نسبت می دهی و مردم را از طریق حق خارج می کنی تو باید آنجا اول جواب کسانی که از راه بدر کرده ای بدهی بعد یقه دیگران را بگیری
اگر هم اکنون خدای متعال از تو بپرسد اینها که درباره من به دیگران می گویی از سر یقین است یا خیر چه می گویی ؟
با کدام سند و مدرک ؟ سندیت سندت چیست ؟

حامد گرامی
درود
سند من گاتها و قرآن است. سند من دانش دانشگاه ها است.
من همه را به سخن و دین خداوند فرا میخوانم. نه به آرامگاه و ضریح و چاه جمکران و گاو صندوق و ...تا پول مردم را از جیبشان در بیاورم.
در قرآن هیچ توسل و شفاعتی، هیچ نیاز و حاجتی بی اذن خداوند برآورده نمیشود. در قرآن میفرماید ادعونی استتجب لکم. نمیفرماید که بروید در کنار پنجره فولاد و راس الحسین و بین الحرمین و چاه جمکران و ...
خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. دل مومن خانه خداست. خب چرا مردم را برای حاجت خواهی به ضریح دل خودشان تبلیغ نمیکنید. چرا مردم را به پنجره فولاد رگ گردنشان دعوت نمیکنید؟
زیرا در این دو جا نمیتوان گاو صندوق گذاشت. غبار روبی ضریح دل پولی در گونیهای شما نمیریزد.
همان اندازه که خداوند در این دنیا به من مهرورزانه یاری کرده، گوشم را کشیده، اشکم را در آورده، لبم را به خنده واکرده، همین اندازه هم اون دنیا بهم مهروزانه بنگرد، برای هفت پشتم هم بس است.

حامد;100722 نوشت:
سلام
لطفا به سیر قضیه توجه کنید تا متوجه شوید چه کسی آغازگر است .



و اما
اول اینکه او مهربان نیست موبد مهران است دیگر اینکه هرکس نحوه برخورد با خودش را خود تعیین می کند . کسی که به تمام علمای اسلام افترای دکانداری می زند لایق کمتر از آنچه ما به او گفتیم نیست

اگر ایشون آومده تا از دینش حرف بزنه بزنه ما نیازی به حرف او نداریم . نه ، بلکه او آمده تا با نفی برتری اسلام دین خودش را توجیه کنه آن هم به حواله دادن دیگران به پل چینوت نه با پاسخ دادن به جوابها
این شعار شماست نه ما

ما از دین حرف می زنیم نه از دینداران توجه بفرمایید .
کافی است همه دربرابر این افتراها سکوت کنیم تا گستاختر شود ولی من تو دهنش می زنم و لکه بی ادبی را هم به جان می خرم . این بی ادبی را با صد ادب عوض نمی کنم .
موفق در انصاف

حامد گرامی
درود
ما زمین خوردتیم. نیازی به تو دهنی نیست. اگر من سخنی گفتم که با قرآن هم خوانی ندارد، از خداوند میخواهم که مرا هم ببخشد و هم به راه راست راهنماییم کند.
ولی حامد گرامی، مشکل این است؟
شما به زور میخواهید دیدگاه خودتان را از قرآن استخراج کنید. این درست است؟ خود واژه چیزی میگوید و شما چیز دیگر، آنگاه مرا گمراه کننده میخوانید؟ باشد.

موبدیار مهران;101411 نوشت:
خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. دل مومن خانه خداست. خب چرا مردم را برای حاجت خواهی به ضریح دل خودشان تبلیغ نمیکنید

مهران گرامی
درود

البته نا گفته نماند گفته از هر کس بر اساس تواناش تکلیف می خواهم
اگر مصداق این کار در اسلام زمان پیامبر نبود حتما نهی مان می کردند

این از جیب دراوردن با خواست و علاقه خود افراد و عهدی است که با خدای خویش می بندند
ایا ماجرای هابیل و قابیل و قربانی ها را می دانید؟


در ضمن این پول تا جایی که من می دانم برای افراد نیاز مند مصرف می شود
و شرایط خاصی برای خرج کردن دارد و....
:Gol:

موبدیار مهران;98919 نوشت:
محمد گرامی
درود
درست است شما بارها فرموده اید. منهم در پاسخ نوشته ام که ده تا و بیشتر، آیه در قرآن هست که میگوید این کتاب به زبان عربی فرستاده شده تا بر مکیان و پیرامون آن خوانده شود و ....
بارها عرض کردم که مردم ایران چند هزار سال پیش به گواهی سندهایی چون سندهای حسابداری تخت جمشید، از توان فکری بسی برتر از عرب امروزین برخوردار بود. بنابراین اگر دین اینگونه وابسته به مردم شنونده اش باشد، دین زرتشتی باید کامل تر از دین اسلام باشد.
همچنین عرض کردم که سخنی پذیرفته است که در قرآن باشد. یا بدون نقل قول تنها به گونه ضبط صوت از پیامبر اسلام (ص) نقل شده باشد.

به نام الله و سلام بر شما راهيان حقيقت، بنده ابتدا با چند سوال سخن خود را آغاز ميكنم:
آيا شما دين زرتشت را دين جهان شمول و زمان شمول ميدانيد؟ آيا شما به اين نتيجه رسيده ايد كه دين اسلام فقط براي اعراب آن زمان آمده است؟ ايرانيان چرا اسلام را پذيرفتند؟ بعد از اينكه هر انسان حق جوي و حق پذيري تمام اديان الهي را در زمان خود بر حق ميداند، دين زرتشت در زمان ما و با تمام گفته ها و داشته هاي خود مدعي چه رهاوردي براي انسان است؟
ما ميتوانيم در چند مقام سخن بگوييم يكي در مقام اثبات دين الهي، دوم در مقام مدعاي دين الهي، سوم در مقام اثبات مدعاهاي دين الهي.
در ضمن در مباحث گذشته در معناي آيه شريفه "فتبارك الله احسن الخالقين" عرض كنم كه ميتوان معناي آيه شريفه را با توجه به حديثي از امام صادق عليه السلام عرض كنم،
{حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنْ مَرْوَكِ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ جُمَيْعِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَيُّ شَيْ‏ءٍ اللَّهُ أَكْبَرُ فَقُلْتُ اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَقَالَ وَ كَانَ ثَمَّ شَيْ‏ءٌ فَيَكُونَ أَكْبَرَ مِنْهُ فَقُلْتُ فَمَا هُوَ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَف‏،(توحيد صدوق ص313})
به اين مضمون كه امام به يكي از اطرافيانشان فرمودند"الله اكبر" يعني چه؟ گفت: الله اكبر يعني خداوند از هر چيزي بزرگتر است، امام در جواب چنين فرمودند: مگر در مقابل خداوند چيزي هست كه خدا از آن بزرگتر باشد؟ و چنين ادامه دادند كه "الله اكبر" يعني خدا بزرگتر از آن است كه وصف شود، حال احسن الخالقين به اين معنا نميتواند باشد كه ما در مقابل خداوند خالق ديگري فرض كنيم، كه اين فرضي اشتباه است، بلكه معنا اين است كه خداوند از آنچه كه وصف شود نيكوتر خلق ميكند، و اين همان معنايي است كه از آن به نظام احسن ميرسيم، كه خداوند عالم را در نهايت نيكويي و زيبايي خلق نموده است.

فرزاد;101720 نوشت:
به نام الله و سلام بر شما راهيان حقيقت، بنده ابتدا با چند سوال سخن خود را آغاز ميكنم:
آيا شما دين زرتشت را دين جهان شمول و زمان شمول ميدانيد؟ آيا شما به اين نتيجه رسيده ايد كه دين اسلام فقط براي اعراب آن زمان آمده است؟ ايرانيان چرا اسلام را پذيرفتند؟ بعد از اينكه هر انسان حق جوي و حق پذيري تمام اديان الهي را در زمان خود بر حق ميداند، دين زرتشت در زمان ما و با تمام گفته ها و داشته هاي خود مدعي چه رهاوردي براي انسان است؟
ما ميتوانيم در چند مقام سخن بگوييم يكي در مقام اثبات دين الهي، دوم در مقام مدعاي دين الهي، سوم در مقام اثبات مدعاهاي دين الهي.
در ضمن در مباحث گذشته در معناي آيه شريفه "فتبارك الله احسن الخالقين" عرض كنم كه ميتوان معناي آيه شريفه را با توجه به حديثي از امام صادق عليه السلام عرض كنم،
{حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنْ مَرْوَكِ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ جُمَيْعِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَيُّ شَيْ‏ءٍ اللَّهُ أَكْبَرُ فَقُلْتُ اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَقَالَ وَ كَانَ ثَمَّ شَيْ‏ءٌ فَيَكُونَ أَكْبَرَ مِنْهُ فَقُلْتُ فَمَا هُوَ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَف‏،توحيد صدوق ص313}
به اين مضمون كه امام به يكي از اطرافيانشان فرمودند"الله اكبر" يعني چه؟ گفت: الله اكبر يعني خداوند از هر چيزي بزرگتر است، امام در جواب چنين فرمودند: مگر در مقابل خداوند چيزي هست كه خدا از آن بزرگتر باشد؟ و چنين ادامه دادند كه "الله اكبر" يعني خدا بزرگتر از آن است كه وصف شود، حال احسن الخالقين به اين معنا نميتواند باشد كه ما در مقابل خداوند خالق ديگري فرض كنيم، كه اين فرضي اشتباه است، بلكه معنا اين است كه خداوند از آنچه كه وصف شود نيكوتر خلق ميكند، و اين همان معنايي است كه از آن به نظام احسن ميرسيم، كه خداوند عالم را در نهايت نيكويي و زيبايي خلق نموده است.

فرزاد گرامی
درود
من آنگونه که در قرآن فرموده (سوره ابراهیم آیه چهار)، باور دارم که دین خدا جهان شمول و بیرون از زمان است. تنها برای هر ملتی به زبان آن ملت فرستاده شده است. این هم از آن روی است که توان فکری ملتها و فرهنگ ایشان متفاوت است. از این روی برای آنکه مردم هر ملت بتوانند پیام خدا را درک کنند، نیازمند آن هستند که پیام خداوند (کتاب خداوند) به زبان ایشان باشد.

برای اثبات اهل کتاب بودن زرتشتیان که در قرآن با نام مجوس شناخته میشود، در همین آسکدین گفتگو بسیار شده و استادان بسیاری اهل کتاب به شمار آمدن زرتشتیان نزد محمد (ص) و علی(ع) را نشان داده اند. سند دیگر این اهل کتاب بودن زرتشتیان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. سند دیگرش هم دیدگاه شادروان امام خمینی و آقای خامنه ای است.

شایسته یادآوریست که کتاب آسمانی زرتشتیان گاتها است. گرچه کتاب اوستا نیز مقدس شمرده میشود، ولی در همین اوستا نیز کتاب آسمانی، گاتها دانسته شده است.

در باره پذیرش دین اسلام در ایران هم باید بگویم، شمشیر خونریز عمر و ........... اگر نبود، چنین نمیشد. شما به سادگی بلایی که بر سر حتی مسلمانانی چون سهروردی آمده را به نامسلمانانی که ادعای اسلام دارید نسبت میدهید و به سادگی هر چه تمامتر مسلمان شدن ایرانیان را از انتخاب آزادانه ایشان میگیرید. خب کسانی که با امثال سهروردی آن کردند، با زرتشتیان چه کردند؟
خواهشمندم که شما احکام تجاوز به عنف در باره دختر مسلمان و دختر نامسلمان، یا حکم قاتل یک مسلمان و قاتل یک زرتشتی را در فقه شیعه و سنی برای من بنویسید؟

mkk1369;101481 نوشت:
مهران گرامی
درود

البته نا گفته نماند گفته از هر کس بر اساس تواناش تکلیف می خواهم
اگر مصداق این کار در اسلام زمان پیامبر نبود حتما نهی مان می کردند

این از جیب دراوردن با خواست و علاقه خود افراد و عهدی است که با خدای خویش می بندند
ایا ماجرای هابیل و قابیل و قربانی ها را می دانید؟
در ضمن این پول تا جایی که من می دانم برای افراد نیاز مند مصرف می شود
و شرایط خاصی برای خرج کردن دارد و....:gol:

محمد گرامی
درود
آن اندازه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و خطبه امامان جمعه و سخنرانان روضه خوان شنیده ام که شماره اش را یادم رفته است. جمله هایی چون اگر میخواهی قرضت برآورده شود، سفره برای امام حسین (ع) بینداز. اگر و ......
اگر راست میگویید، بیایید و همگی بگویید که ای نیازمند، تنها از خدا بخواه و تاکید کنید که خداوند نیازی به بارگاه و رشوه (نذر) ندارد و به جایی وابسته نیست. آنوقت مردم بازهم می آیند و پول میدهند؟ در کجای قرآن فرموده که یک قطره اشک بر امام حسین (ع) گناه را پاک میکند؟ در کجای قرآن فرموده، انداختن پول در ضریح و ..... سبب برآورده شدن نیاز میشود؟
آقای محمد خواهشمندم که از این پس مدیران ارشد جمهوری اسلامی را که به روسهای کافر متوسل شدند تا باران بیایید، را به جرم بی ایمانی به امامان و امامزادگان و ... محاکمه کنید. چرا ایشان نرفتند و متوسل به ضریح و امام و امامزاده و چاه جمکران نشدند؟

خداوکیلی احترام به امامان اینست که دری سه میلیارد تومانی برای گورشان بسازید، یا آنکه مدرسه در کهنوج کرمان بسازید و بجای قاچاقچی یک مسلمان با فرهنگ تربیت کنید؟
آیا اطمینان دارید که این بارگاه هایی که میسازید، مسجد ضرار نیست؟

موضوع قفل شده است