ثانیا: در کجای قرآن آیاتی وجود دارد که حق تعالی را توصیف به مادینه ،ظالم گنهکار ...نموده باشد .در حالیکه این جملاتی که با ذکر آدرس از آثار کوئیلو تقدیم کردم تصریح به این امور در مورد حق تعالی نموده است.
سلام
در قران ایاتی وجود دارد که برای خدا دست و تخت قائل است ؟ ایا منظور همان است ؟
بزرگوار باز هم می گویم باید کل کتاب را با هم در نظر بگیریم
نه جمله و عبارتی را پیدا کنیم و مدرک و سند قرار دهیم
باسمه تعالی
اولا :بنده کتابهای ایشان را در اختیار دارم
سلام
در اختیار داشتن با خواندن خیلی فرق دارد و نوشته های شما نشان از نخواندن این کتابها است
حالا بزرگوار من هم در صدد دفاع همه جانبه از ایشون نیستم و موافق تمام مطالب ایشون نیستم
ولی مطالبی که شما از ایشون و کتابهاش عنوان کردین به نظرم واقع بینانه نبود و بحث اصلی را منحرف کرد
شما از اول زندگینامه ایشون رو مطرح کردین تا از همان اول خواننده با تصور بدی با او برخورد کند
تازه ان هم نادرست بود
به نظر شما اگر حر توبه کرده و کتاب می نوشت باز هم منفور بود ؟
بزرگوار شما همه چیز رو قاطی کردین
گذشته نابس امان یک فرد دلیلی بر اینده بد او نمی تواند باشد
همانطور که خودش می گوید این تغییر رفتار و گرایشش به عرفان بعدها در اثر یک ملاقات
که شبیهه معجزه می باشد برایش اتفاق افتاده
و از ان به بعد راه جدیدیش را شروع کرده
در اختیار داشتن با خواندن خیلی فرق دارد و نوشته های شما نشان از نخواندن این کتابها است
حالا بزرگوار من هم در صدد دفاع همه جانبه از ایشون نیستم و موافق تمام مطالب ایشون نیستم
ولی مطالبی که شما از ایشون و کتابهاش عنوان کردین به نظرم واقع بینانه نبود و بحث اصلی را منحرف کرد
شما از اول زندگینامه ایشون رو مطرح کردین تا از همان اول خواننده با تصور بدی با او برخورد کند
تازه ان هم نادرست بود
به نظر شما اگر حر توبه کرده و کتاب می نوشت باز هم منفور بود ؟
بزرگوار شما همه چیز رو قاطی کردین
گذشته نابس امان یک فرد دلیلی بر اینده بد او نمی تواند باشد
همانطور که خودش می گوید این تغییر رفتار و گرایشش به عرفان بعدها در اثر یک ملاقات
که شبیهه معجزه می باشد برایش اتفاق افتاده
و از ان به بعد راه جدیدیش را شروع کرده
موفق باشید
باسمه تعالی
اولا:بنده اصراری ندارم که نظر شما نسبت به پائلو برگردد یا بر نگردد ،آن دیگر به خودتان مربوط می شود.
ثانیا:مطالبی را که نوشتم با خواندن و مطالعه تقدیم کردم.
ثالثا:اتفاقا این کتابهایی که نوشته و آن نوع مطالب را در مورد حق تعالی در آن گنجانده مربوط به بعد از آن تغییر مسیرش می باشد .
رابعا:ما با یک نویسنده ای روبه رو هستیم که در لابلای حرف های خود، عقاید خود را در مورد حق تعالی بیان کرده است که در یک جمع بندی آن عقاید را با ذکر آدرس مطرح کردیم .
حالا لطفا شما که آثارش را خوانده اید و با ما مخالف اید ،بفرمایید که نظر پائلو در مورد خداوند چیست؟؟؟
موفق باشید
باسمه تعالی
اولا:بنده اصراری ندارم که نظر شما نسبت به پائلو برگردد یا بر نگردد ،آن دیگر به خودتان مربوط می شود.
ثانیا:مطالبی را که نوشتم با خواندن و مطالعه تقدیم کردم.
ثالثا:اتفاقا این کتابهایی که نوشته و آن نوع مطالب را در مورد حق تعالی در آن گنجانده مربوط به بعد از آن تغییر مسیرش می باشد .
رابعا:ما با یک نویسنده ای روبه رو هستیم که در لابلای حرف های خود، عقاید خود را در مورد حق تعالی بیان کرده است که در یک جمع بندی آن عقاید را با ذکر آدرس مطرح کردیم .
حالا لطفا شما که آثارش را خوانده اید و با ما مخالف اید ،بفرمایید که نظر پائلو در مورد خداوند چیست؟؟؟
موفق باشید
سلام من انشالله نظر او را درباره خدا بزودی اینجا قرار می دهم
اما من از شما سوالی دارم
داستان موسی و شبان را که شنیده اید
دید موسی یک شبانی را براه ..... کو همی گفت ای خدا و ای اله
تو کجایی تا شوم من چاکرت ..... چارقت دوزم کنم شانه سرت
وقت خواب اید بروبم جایکت ..... و
و بقیه ماجرا را خودتان از من بهتر می دانید
ایا اگر بر فرض محال نظر پائلو درباره خدا درست نباشد و اشتباهاتی داشته باشد
ایا همینکه به سمت خدا و خدا شناسی و معنویت دعوت می کند در جهان بی خدای امروزی
ارزش ندارد ؟
ایا در مقابل این همه ندای بی خدایی و ضذ خدایی
فردی از خدا و وجودش صحبت کرده و دنیا را به سمت خدا و معنویت دعوت می کند
دارای ارزش نیست ؟
سلام من انشالله نظر او را درباره خدا بزودی اینجا قرار می دهم
اما من از شما سوالی دارم
داستان موسی و شبان را که شنیده اید
دید موسی یک شبانی را براه ..... کو همی گفت ای خدا و ای اله
تو کجایی تا شوم من چاکرت ..... چارقت دوزم کنم شانه سرت
وقت خواب اید بروبم جایکت ..... و
و بقیه ماجرا را خودتان از من بهتر می دانید
ایا اگر بر فرض محال نظر پائلو درباره خدا درست نباشد و اشتباهاتی داشته باشد
ایا همینکه به سمت خدا و خدا شناسی و معنویت دعوت می کند در جهان بی خدای امروزی
ارزش ندارد ؟
ایا در مقابل این همه ندای بی خدایی و ضذ خدایی
فردی از خدا و وجودش صحبت کرده و دنیا را به سمت خدا و معنویت دعوت می کند
دارای ارزش نیست ؟
موفق باشید
باسمه تعالی
اولا:ما چرا روزه شک دار بگیریم و بخواهیم عقاید و حرف های کسی را قبول کنیم که چنین عقایدی نسبت به خدا دارد ،به نظر شما خدایی که ظلم می کند عادل نیست،گناهکار است ،بدون برنامه و فاقد حکمت است قابل پرستیدن است ؟
ثانیا :مگر هدف وسیله را توجیه می کند ؟
ثالثا :حداقل ما شیعیان مگر در کنار سفره قرآن کریم و مکتب اهل بیت علیهم السلام نسبت به معارف ناب توحیدی و بیانات گهر باری که در مورد مبدأ و معاد وجود دارد کمبودی احساس می کنیم که نیازی به افرادی مانند کوئلیو داشته باشیم؟
اسمه تعالی
اولا:ما چرا روزه شک دار بگیریم و بخواهیم عقاید و حرف های کسی را قبول کنیم که چنین عقایدی نسبت به خدا دارد ،به نظر شما خدایی که ظلم می کند عادل نیست،گناهکار است ،بدون برنامه و فاقد حکمت است قابل پرستیدن است ؟
ثانیا :مگر هدف وسیله را توجیه می کند ؟
ثالثا :حداقل ما شیعیان مگر در کنار سفره قرآن کریم و مکتب اهل بیت علیهم السلام نسبت به معارف ناب توحیدی و بیانات گهر باری که در مورد مبدأ و معاد وجود دارد کمبودی احساس می کنیم که نیازی به افرادی مانند کوئلیو داشته باشیم؟
سلام
نظر پائلو راجع به ایمان
بسیاری می گویند من از مذهب شخصی خود پیروی می کنم چه مهملاتی ! طریق فردیست اما این طریق بدون یک پرستش جمعی وجود نخواهد داشت خواه در ایین کاتولیک پروتستان یهود یا اسلام
به مذهب خود هرچه هست عمل کنید تمام ما نیازمند یک منزل گاه روحانی هستیم
و نظری دیگر
خداوند سایه انسان است همان گونه که سایه حرکات بدن را تکرار می کند خداوند حرکات روح را تکرار می کند
اگر سخاوتمند باشیم سایه خداوند کارهایی را که در جهت سود هم نوع خود کرده ایم تکرار می کند
و سخاوتی چند برابر نثارمان می کند
از کتاب دومین مکتوب
از کتاب اعترافات یک سالک
خدا برای تو چیست ؟
یک تجربه ایمانی
در جواب یک پرسشگر : نمی دانم خدا برای من همانی نیست که برای تو هست
درک خداوند خیلی شخصیست و نمی توان ان را به دیگران ارایه داد
بسیاری می گویند من از مذهب شخصی خود پیروی می کنم چه مهملاتی ! طریق فردیست اما این طریق بدون یک پرستش جمعی وجود نخواهد داشت خواه در ایین کاتولیک پروتستان یهود یا اسلام
به مذهب خود هرچه هست عمل کنید تمام ما نیازمند یک منزل گاه روحانی هستیم
و نظری دیگر
خداوند سایه انسان است همان گونه که سایه حرکات بدن را تکرار می کند خداوند حرکات روح را تکرار می کند
اگر سخاوتمند باشیم سایه خداوند کارهایی را که در جهت سود هم نوع خود کرده ایم تکرار می کند
و سخاوتی چند برابر نثارمان می کند
از کتاب دومین مکتوب
از کتاب اعترافات یک سالک
خدا برای تو چیست ؟
یک تجربه ایمانی
در جواب یک پرسشگر : نمی دانم خدا برای من همانی نیست که برای تو هست
درک خداوند خیلی شخصیست و نمی توان ان را به دیگران ارایه داد
موفق باشید
باسمه تعالی
اتفاقا خوب شد این مطالب را آوردید ،چون یکی از شاخصه های عرفان های نوظهور ترویج کثرت گرایی و پلورالیسم دینی است و در مطالبی که شما مرقوم نمودید موج می زند که به شدت باطل است و اگر سوالی نسبت به آن دارید می توانید در همین سایت از کارشناسان کلام و عقاید بپرسید .
موفق باشید.
ایا اگر بر فرض محال نظر پائلو درباره خدا درست نباشد و اشتباهاتی داشته باشد
ایا همینکه به سمت خدا و خدا شناسی و معنویت دعوت می کند در جهان بی خدای امروزی
ارزش ندارد ؟
ایا در مقابل این همه ندای بی خدایی و ضذ خدایی
فردی از خدا و وجودش صحبت کرده و دنیا را به سمت خدا و معنویت دعوت می کند
دارای ارزش نیست ؟
سلام
این یک طرف قضیه است که مثبت به نظر می رسد
اما از سوی دیگر ما باورهای پاک و متعالی نسبت به خدای متعال و دین و معنویت داریم که اندیشه های پائولو در مقابل آنها یک انحراف از حقیقت است
به نظر بنده برای اندیشه های رنگ گرفته پائولو از مسیحیت در کشور اسلامی ما جایی وجود ندارد
ما در حال ارائه دین و معنویتی هستیم که می بایست تمام عرصه ها زندگی انسان را بگیرد آنوقت چگونه می توانیم معطل اندیشه های ضعیف پائولو بمانیم ؟
والله الموفق
بسیاری می گویند من از مذهب شخصی خود پیروی می کنم
چه مهملاتی ! طریق فردیست اما این طریق بدون یک پرستش جمعی وجود نخواهد داشت خواه در ایین کاتولیک پروتستان یهود یا اسلام
به مذهب خود هرچه هست عمل کنید تمام ما نیازمند یک منزل گاه روحانی هستیم
و نظری دیگر
خداوند سایه انسان است همان گونه که سایه حرکات بدن را تکرار می کند خداوند حرکات روح را تکرار می کند
اگر سخاوتمند باشیم سایه خداوند کارهایی را که در جهت سود هم نوع خود کرده ایم تکرار می کند
و سخاوتی چند برابر نثارمان می کند
از کتاب دومین مکتوب
از کتاب اعترافات یک سالک
خدا برای تو چیست ؟
یک تجربه ایمانی
در جواب یک پرسشگر : نمی دانم خدا برای من همانی نیست که برای تو هست
درک خداوند خیلی شخصیست و نمی توان ان را به دیگران ارایه داد
با سلام.
نظرات جالبی دارد این پائولو کوئیلیو.
منتها :
اتفاقا خوب شد این مطالب را آوردید ،چون یکی از شاخصه های عرفان های نوظهور ترویج کثرت گرایی و پلورالیسم دینی است و در مطالبی که شما مرقوم نمودید موج می زند که به شدت باطل است و اگر سوالی نسبت به آن دارید می توانید در همین سایت از کارشناسان کلام و عقاید بپرسید .
با سلام خدمت کارشناس محترم
البته در زمینه پلورالیزم تاپیکی وجود دارد که بنده در آنجا مباحثه ای را با جناب کریم داشتیم که به نتیجه ای نرسید. می توانید مراجعه کنید و استدلالتان را بر رد پلورالیزم بیان بفرمایید. البته در آنجا صرفا پلورالیزم در ادیان الهی چون اسلام و یهود و مسیحیت بیان شد.ولی قابل تعمیم هم هست. پلورالیزم دینی در قرآن
البته استدلال عقلی هم این می تواند باشد که به دلیل محدودیت ها و اقتضادئات جهان مادی و عدم امکان رسیدن یک دین نازل شده توسط خدا به تمام مناطق دنیا باید به پلورالیزم قایل بود چرا که باید راه رسیدن به کمال برای همه باز باشد. حتی کسانی چون پائولوکوئیلیو که در آمریکای جنوبی زندگی می کنند.
منتها اگر در مقام مقایسه افکار برآییم من فکر می کنم اندیشه هایی که در عرفان اسلامی وجود دارد نسبت به اندیشه های عرفان های نو ظهور بسیار متعالی تر هستند.
سرکار بی نظیر! بنده نمی خواهم مهر بطلان محض بر اندیشه های کوئیلیو بکشم ولی هر دیدگاهی مختص به مکان و فرهنگ خودش هست. شما در کشوری اسلامی زندگی می کنید و به قول جناب حامد آنقدر از اندیشه های متعالی تر اینجا وجود دارد که نیازی به تمسک به چنین عرفان هایی نیست.
و من الله توفیق
البته استدلال عقلی هم این می تواند باشد که به دلیل محدودیت ها و اقتضادئات جهان مادی و عدم امکان رسیدن یک دین نازل شده توسط خدا به تمام مناطق دنیا باید به پلورالیزم قایل بود چرا که باید راه رسیدن به کمال برای همه باز باشد. حتی کسانی چون پائولوکوئیلیو که در آمریکای جنوبی زندگی می کنند.
باسمه تعالی
مگر آمریکای جنوبی با داشتن کشورهایی مانند برزیل ،آرژانتین ، ....یک منطقه دور افتاده و گمنام و فاقد امکانات است که توجیه کننده حرفهای کوئلیو در رابطه با پلورالیسم دینی باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگر آمریکای جنوبی با داشتن کشورهایی مانند برزیل ،آرژانتین ، ....یک منطقه دور افتاده و گمنام و فاقد امکانات است که توجیه کننده حرفهای کوئلیو در رابطه با پلورالیسم دینی باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام.
پیشاپیش اگر بحث تاپیک به انحراف می رود از همه پوزش می طلبم.
بنده در پست قبل تاپیکی در همین ارتباط معرفی کردم. این هم تاپیک دوم : صراط یا صراط های مستقیم؟
کارشناس محترم سمیع عزیز!
آیا شما معتقدید که شما که در یک کشور اسلامی به دنیا آمده اید با کسی که در محیطی غیر اسلامی به دنیا آمده به یک اندازه امکان رسیدن به کمال را دارا هستید؟ خود می دانید راه کمال راهی نامحدود است و پایانی برای آن نیست. چرا که ذات الهی نامحدود است. لذا انسان هر چه بیشتر از خدا عمر بگیرد امکان رسیدن به کمال برای او بیشتر فراهم است. لذا اگر در نظر بگیریم دو نفر عمر یکسان از مثلا 15 سالگی راه کسب معارف الهی را آغاز کنند به اعتقاد شما مثلا بعد از 50 سال با فرض تلاش های یکسان کدام یک بیشتر کسب معرفت کرده است فردی که در ایران اسلامی زندگی می کند یا فردی چون کوئیلیو در آمریکای جنوبی؟ همین امروز انسان هایی در برخی مناطق دنیا زندگی می کنند که نه تنها از کمترین امکانات ارتباطی برخوردار نیستند حتی از یک راه خاکی مناسب برای رساندن مواد غذایی هم در مذیغه هستند. از همه اینها گذشته شما امروز را نگاه نکنید. درست است بحث ما در مورد کوئیلیو است ولی در گذشته ای نه چندان دور که امکاناتی چون اینترنت و موبایل و .... که نبود. لذا یک فرد در آمریکای جنوبی چگونه می توانست به اسلام روی آورد؟
وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۴۸﴾ مائده
ما اين كتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديقكننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن] از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن براى هر يك از شما [امتها] شريعت و راه روشنى قرار دادهايم و اگر خدا مىخواست شما را يك امت قرار مىداد ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد بازگشت [همه] شما به سوى خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مىكرديد آگاهتان خواهد كرد (۴۸)
و من الله توفیق
ثالثا :حداقل ما شیعیان مگر در کنار سفره قرآن کریم و مکتب اهل بیت علیهم السلام نسبت به معارف ناب توحیدی و بیانات گهر باری که در مورد مبدأ و معاد وجود دارد کمبودی احساس می کنیم که نیازی به افرادی مانند کوئلیو داشته باشیم؟
سلام
من نگفتم ما نیاز به او و عقاید او داریم
اتفاقا اگر واقعا بی نیاز باشیم نیازی به تخریب شخصیت و وارونه جلوه دادن کتابهای او
نباید داشته باشیم در کتاب یازده دقیقه که هرکسی بخواند پی به مخالفت او به فحشا
و فاحشه گری می برد
شما ان را تشویق فحشا عنوان می کنید
اخر اگر ما منطقمان و دینمان محکم و در حد کمال است چرا بجای نقد صحیح و بی غرضانه
باید این همه وارونه گری کنیم
سوالی من در راستای همین مطلب بود
چرا با وجود این همه معارف ناب باید با دروغ و تخریب شخصیت چهره او را تخریب کنیم ؟
از چه می ترسیم ؟
باسمه تعالی
اتفاقا خوب شد این مطالب را آوردید ،چون یکی از شاخصه های عرفان های نوظهور ترویج کثرت گرایی و پلورالیسم دینی است و در مطالبی که شما مرقوم نمودید موج می زند که به شدت باطل است و اگر سوالی نسبت به آن دارید می توانید در همین سایت از کارشناسان کلام و عقاید بپرسید .
موفق باشید.
به نام الله
بزرگوار خیلی از مسلمانان معتقد به پلو رالیسم دینی هستند
ایا به خاطر این اعتقاد مذهب و دینشان و خودشان را باید محکوم کنیم !!!
با سلام.
پیشاپیش اگر بحث تاپیک به انحراف می رود از همه پوزش می طلبم.
بنده در پست قبل تاپیکی در همین ارتباط معرفی کردم. این هم تاپیک دوم : صراط یا صراط های مستقیم؟
کارشناس محترم سمیع عزیز!
آیا شما معتقدید که شما که در یک کشور اسلامی به دنیا آمده اید با کسی که در محیطی غیر اسلامی به دنیا آمده به یک اندازه امکان رسیدن به کمال را دارا هستید؟ خود می دانید راه کمال راهی نامحدود است و پایانی برای آن نیست. چرا که ذات الهی نامحدود است. لذا انسان هر چه بیشتر از خدا عمر بگیرد امکان رسیدن به کمال برای او بیشتر فراهم است. لذا اگر در نظر بگیریم دو نفر عمر یکسان از مثلا 15 سالگی راه کسب معارف الهی را آغاز کنند به اعتقاد شما مثلا بعد از 50 سال با فرض تلاش های یکسان کدام یک بیشتر کسب معرفت کرده است فردی که در ایران اسلامی زندگی می کند یا فردی چون کوئیلیو در آمریکای جنوبی؟ همین امروز انسان هایی در برخی مناطق دنیا زندگی می کنند که نه تنها از کمترین امکانات ارتباطی برخوردار نیستند حتی از یک راه خاکی مناسب برای رساندن مواد غذایی هم در مذیغه هستند. از همه اینها گذشته شما امروز را نگاه نکنید. درست است بحث ما در مورد کوئیلیو است ولی در گذشته ای نه چندان دور که امکاناتی چون اینترنت و موبایل و .... که نبود. لذا یک فرد در آمریکای جنوبی چگونه می توانست به اسلام روی آورد؟
وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۴۸﴾ مائده
ما اين كتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديقكننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن] از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن براى هر يك از شما [امتها] شريعت و راه روشنى قرار دادهايم و اگر خدا مىخواست شما را يك امت قرار مىداد ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد بازگشت [همه] شما به سوى خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مىكرديد آگاهتان خواهد كرد (۴۸)
و من الله توفیق
باسمه تعالی
اگر بخواهم جواب شما را در رابطه با پلورالیسم بدهم ،از بحث تاپیک منحرف می شویم ولکن در حدی که مربوط به بحث می شود باید عرض کنم:
ما هم به این نکته توجه داریم که جاهل قاصر داریم و جاهل مقصر و افرادی که واقعا امکان رسیدن به واقعیت و حقیقت را نداشته اند با افرادی که این شرایط را داشته اند یکسان نمی باشند، بنده که روی این مسئله خدشه ای وارد نکردم .شما در پست خود از شخص کوئلیو اسم بردید که در آمریکای جنوبی زندگی می کند....
آیا ساده لوحانه نیست که ما در مورد او هم نسبت عدم امکانات را بدهیم . و او را با کسی که در جنگل های آموزن زندگی می کند یکی بدانیم کسی که سایتهای مختلف را در اختیار دارد و به اقصی نقاط جهان مسافرت کرده و حتی به ایران هم آمده و ده روز در ایران بوده و در سفرى که به ایران داشت، گفت: «من هشت ماه از سال را به سفر مى پردازم(1)
آیا واقعا او هم به خاطر نبود امکانات به واقعیت نرسیده و یا بحث در مورد عرفان های کاذب و نوظهوری است که یکی از منادیانش کوئلیو است که عقاید خود رادر قالب کتاب های خویش مطرح نموده و با ذهن و روان مردم مخصوصا جوانها بازی می کند و متاسفانه ایران یکی از کشورهایی بوده که استقبال گرمی از کتاب های او نموده است و خود وی در سال ۱۳۷۹ به ایران که آمده بود، گفت: براى من استقبال ایرانیان از کتاب هایم غافلگیرکننده بود. پولى که من براى چاپ کتاب هایم از ایران دریافت مى کنم، از هیچ جاى دنیا نگرفته ام(2)
و در نهایت اینکه هوشیار باشیم که خوب سخن گفتن با سخن خوب گفتن بسیار فرق می کند!
پی نوشت:
1-سایت پائولو کوئلیو بخش سفر به ایران.
2-گفتوگو با پائولو کوئلیو، روزنامه همشهرى، ۲۳ خرداد137
چرا با وجود این همه معارف ناب باید با دروغ و تخریب شخصیت چهره او را تخریب کنیم ؟
از چه می ترسیم ؟
موفق باشید
باسمه تعالی
بنده در مورد عقاید او نسبت به خداوند ،از کتاب ها و آثارش ،شواهدی را با ذکر آدرس ارائه دادم،می شود بفرمایید در این مورد چه دروغی رخ داده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و از شما درخواست کردم اگر ظاهر حرفهای ایشان قابل تاویل و توجیه است ،بفرمایید تا استفاده کنیم چنانچه ما در همین سایت و در قسمت های مختلف با افرادی که با عرفا مخالف بودند بحث داشتیم و مبانی عرفا مانند وحدت وجود را مفصل موشکافی کردیم تا سخنان عرفای مسلمان در مورد حق تعالی قابل هضم باشد.
اما شما به جای جواب ،متاسفانه نسبت تهمت دروغ دادید.
بزرگوار خیلی از مسلمانان معتقد به پلو رالیسم دینی هستند
ایا به خاطر این اعتقاد مذهب و دینشان و خودشان را باید محکوم کنیم !!!
باسمه تعالی
اولا :کلی گویی فایده ای ندارد
ثانیا:ما ملاک و منبعی به نام قرآن و اهل بیت علیهم السلام داریم که اگر قول و رفتار مسلمان ها با آن سنخیت داشت می پذیریم و الا قابل قبول نیست.
ثالثا:همانطور که عرض کردم بحث پلورالیسم مربو ط می شود به قسمت کلام و عقاید ،لطفا آنجا این بحث را دنبال کنید.
موفق باشید.
باسمه تعالی
بنده در مورد عقاید او نسبت به خداوند ،از کتاب ها و آثارش ،شواهدی را با ذکر آدرس ارائه دادم،می شود بفرمایید در این مورد چه دروغی رخ داده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نام الله
بزرگوار چند مرتبه قبلا هم گفتم انتخاب چند جمله از یک کتاب و بیان ان نشانه عقیده
شخصی نسبت به چیزی نیست بلکه باید کل کتاب و در نتیجه معنای درک شده از ان را
در نظر بگیریم
و مثال هم زدم
به نظر شما ایا یک نفر کافر اگر خواسته باشد قران را نقد کند
بگوید در قران امده دست خدا بالای همه دستهاست پس قران برای خدا دست قائل است
و بگوید خدا بر تخت نشست و نتیجه بگیرد خدای قران مادیست که دست دارد و بر تخت می نشیند
ایا او حق مطلب را درست ادا کرده است ؟
نظر شخصی من این است که پائلو از بیان این چند جمله منظوری دیگر داشته است
و احتمالا استعاره بکار برده
شما اگر کتاب کیمیاگر را بخوانید پر است از کنایه و استعاره
من به شخصه از خواندن کتابهای کوئیلو چنین برداشتی نداشتم که شما دارید
اتفاقا قائل به وجه مونث قائل شدن برای خدا را مثل شما تعبیر نمی کنم
انچه که من فهمیدم از این بیان این است که باید عشق و محبت را که نماد وجود زن و وجه مونث
در جهان است جایگزین خشونت که نماد وجود مذکر است بکنیم
کلا او خدا را موجود نمی داند که حالا مونث یا مذکر باشد
یا بی رحم یا ظالم باشد
اینها همه کنایه برای بیان حقایقیست که به وقوع می پیوندد یا بیانگر طرز تفکر قهرمان قصه است
البته با مطالبی که شما عنوان کردید من حتما نگاه دیگری به اثار او می اندازم
اگر انشالله تاپیک بسته نشود تا اون موقع نتیجه ان را اینجا خواهم نوشت
سلام
این یک طرف قضیه است که مثبت به نظر می رسد
اما از سوی دیگر ما باورهای پاک و متعالی نسبت به خدای متعال و دین و معنویت داریم که اندیشه های پائولو در مقابل آنها یک انحراف از حقیقت است
به نظر بنده برای اندیشه های رنگ گرفته پائولو از مسیحیت در کشور اسلامی ما جایی وجود ندارد
ما در حال ارائه دین و معنویتی هستیم که می بایست تمام عرصه ها زندگی انسان را بگیرد آنوقت چگونه می توانیم معطل اندیشه های ضعیف پائولو بمانیم ؟
والله الموفق
سلام و تشکر
بزرگوار اگر چه ممکن است در بعضی عقاید او با عقاید ما مغایرت وجود داشته باشد
اما او در کتابهایش مواردی را بیان می کند که در معارف ما اشاره ای به ان نشده است
مثل بحث نشانه ها و تعقیب انها
که یکی از مهمترین عقاید اوست
و معتقد است که خدا راه را به وسیله نشانه ها به ما نشان می دهد
به نظر حقیر باید نقدی منصفانه بر عقاید او داشت و خوبها رو گرفت و استفاده کرد
و برای ان قسمت مغایرتش نقدهای منطقی اورد
از نظر حقیر برای بی اعتقادان به خدا نشانه خوبی برای وجود خداست
مخصوصا با بیان ان قسمت از اتفاقاتی که معجزه وار در زندگیش اتفاق می افتد
مثل حضور شیطان در مقابلش یا
ملاقات با فرشته و ...
بزرگوار چند مرتبه قبلا هم گفتم انتخاب چند جمله از یک کتاب و بیان ان نشانه عقیده
شخصی نسبت به چیزی نیست بلکه باید کل کتاب و در نتیجه معنای درک شده از ان را
در نظر بگیریم
و مثال هم زدم
به نظر شما ایا یک نفر کافر اگر خواسته باشد قران را نقد کند
بگوید در قران امده دست خدا بالای همه دستهاست پس قران برای خدا دست قائل است
و بگوید خدا بر تخت نشست و نتیجه بگیرد خدای قران مادیست که دست دارد و بر تخت می نشیند
ایا او حق مطلب را درست ادا کرده است ؟
نظر شخصی من این است که پائلو از بیان این چند جمله منظوری دیگر داشته است
و احتمالا استعاره بکار برده
شما اگر کتاب کیمیاگر را بخوانید پر است از کنایه و استعاره
من به شخصه از خواندن کتابهای کوئیلو چنین برداشتی نداشتم که شما دارید
اتفاقا قائل به وجه مونث قائل شدن برای خدا را مثل شما تعبیر نمی کنم
انچه که من فهمیدم از این بیان این است که باید عشق و محبت را که نماد وجود زن و وجه مونث
در جهان است جایگزین خشونت که نماد وجود مذکر است بکنیم
کلا او خدا را موجود نمی داند که حالا مونث یا مذکر باشد
یا بی رحم یا ظالم باشد
اینها همه کنایه برای بیان حقایقیست که به وقوع می پیوندد یا بیانگر طرز تفکر قهرمان قصه است
البته با مطالبی که شما عنوان کردید من حتما نگاه دیگری به اثار او می اندازم
اگر انشالله تاپیک بسته نشود تا اون موقع نتیجه ان را اینجا خواهم نوشت
با تشکر از شما برای پاسخ گویی
باسمه تعالی
اولا این مطالبی که نسبت به عقاید ایشان مطرح شد با مطالعه کل کتاب و آثار ایشان بوده است.
ثانیا:مثالی که شما در مورد قرآن زدید ،دقیقا همان چیزی است که ما از شما در مورد مطالب ایشان درخواست کردیم ،کهبیان بفرمایید اگر ظاهر الفاظ ایشان منظور نیست پس با توجه به قرائن متقن چه چیزی می تواند مراد باشد.همان طوریکه در مورد دست داشتن حق تعالی «ید الله فوق ایدیهم» مثال زدید، توجه به این قرینه که حق تعالی جسم مادی نیست چون هر جسمی مرکب است و هر مرکبی به اجزای خود محتاج است و احتیاج نقص است و نقص در ساحت واجب الوجودی راه ندارد،می توان این نتیجه را گرفت که منظور از آیه شریفه «ید الله فوق ایدیهم»قدرت حق تعالی است که بالای همه قدرت هاست.قرائن شما در مورد عبارات ایشان دررابطه با حق تعالی چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ثالثا: اینکه نوشتید کلا او خدا را موجود نمی داند که عذر بدتر از گناه شد و اشکال بیشتر بر او وارد می شود بعلاوه آیاخود او هم چنین اعتقادی دارد که خدارا موجود نداند یا اینکه برداشت شماست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد. ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!.
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید.
ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید
صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست !
ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند !
قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت : نمی دانم چه بگویم ؟! سخن هر دو را شنیدم :
یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند !
وسوی دیگر مرد شراب فروشی که به تاثیر دعا ایمان دارد ...! http://www.beytoote.com/fun/fiction-little/story-paolo.html
پائولو کوئلیو (زاده ۲۴ اوت۱۹۴۷) نویسنده معاصر برزیلی است. رمانهای او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است.
زندگی
او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیروبرزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود. او وقتی نوجوان بود، میخواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش، مادرش پاسخ داد "عزیز من، پدرتو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعاً می دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد؟" [۱] پس از تحقیق، کوئلیو به این نتیجه رسید که یک نویسنده "همیشه عینک میزند و هرگز موی خود را شانه نمیکند " و وظیفهای دارد و هرگز توسط نسل خودش درک نخواهد شد".[۱]درونگرایی و سرپیچی کوئیلو از سنتها در ۱۶ سالگی، منجرشد تا پدر و مادرش او را به یک موسسه روانی بفرستند که از آنجا سه بار قبل از اینکه به سن ۲۰ سالگی برسد فرار کرد.[۲][۳] کوئلیو بعداً اشاره کرد که " آنها نمیخواستند به من صدمه بزنند، اما آنها نمیدانستند چه کار باید بکنند، آنها این کار را انجام ندادند تا مرا نابود کنند، آنها این کار را کردند تا مرا نجاتدهند. "[۴] به خاطر آرزوهای پدرو مادرش، کوئلیو در مدرسه حقوق ثبت نام کرده و رویای خود را برای نویسنده شدن رها کرد. یک سال بعد، مدرسه را ترک کرد و مدتی مثل یک هیپی زندگی کرد، مسافرت میکرد از جنوب امریکا، شمال آفریقا، مکزیک، و اروپا و در سال ۱۹۶۰ به مواد مخدر روی آورد. وقتی به برزیل بازگشت، و به عنوان یک ترانه سرا شروع به کار کرد.[۵] در سال ۱۹۷۴، کوئلیو به جرم فعالیتهای "خرابکارانه" توسط دولت نظامی حاکم دستگیر شد، دولتی که حدود ده سالی بود که قدرت را به دست گرفته بود و اشعار کوئیلو رابه عنوان جناح چپ برای خود تهدید آمیز تلقی میکرد.[۴] کوئلیو همچنین به عنوان بازیگر، روزنامه نگار، و کارگردان تئاتر قبل از ترغیب شدن به فعالیت نویسندگی کار کرده است.[۶] در سال ۱۹۸۶، کوئلیو بیش از۵۰۰ مایل در جاده سانتیاگو د کامپوستلا در شمال غربی اسپانیا راه رفت که نقطه عطفی در زندگی اش شد.[۷][۸] در راه، کوئلیو یک بیداری معنوی را تجربه کرد، که او در اتوبیوگرافی خود در زیارت آن را شرح داده است.[۹] او در یک مصاحبه اظهار داشت: "در سال ۱۹۸۶، من از کارهایی که میکردم احساس خوبی داشتم. با کاری که داشتم آب وغذای من در حدی فراهم میشد که بتوانم روی تمثیل کیمیاگر کار کنم. کسی را داشتم که او را دوست میداشتم. اما آنها رویای من نبود. نویسنده شدن رویای من بود و هنوز هست. "[۱۰] پس از آن کوئلیو شغل پر در آمد خود به عنوان ترانه سرا را ترک کرد و به دنبال نوشتن تمام وقت رفت.[۱۱] نویسندگی حرفهای
در سال ۱۹۸۲ کوئلیو اولین کتاب خود را بنام آرشیوهای جهنم منتشر کرد که با شکست مواجه شد.[۵] در سال ۱۹۸۶، او با گروهی موسوم به راهنمای عملی خون آشامی همکاری نمود، البته بعدها بعد از اینکه پی به ماهیت بد آن برد آن را ترک کرد. "[۵] بعد از خاطرات یک مغ سانتیاگوی کامپوستلا در سال ۱۹۸۶، کوئلیو رمان خاطرات یک مغ (ترجمه عنوان انگلیسی: "زیارت") را نوشت. سال بعد کوئلیو، کیمیاگر را نوشت و آن را از طریق یک ناشر کوچک برزیلی در۹۰۰ نسخه منتشر کرد و تصمیم گرفت آن را تجدید چاپ نکند.[۱۲] او سپس یک چاپخانه بزرگتر پیدا کرد، و با انتشار کتاب بعدی خود بنام بریدا، کتاب کیمیاگر به پرفروشترین کتاب برزیلی تبدیل شد.[۱۲] بیش از ۶۵ میلیون نسخه از کیمیاگر به فروش رفته و به یکی از پر فروش ترین کتابها در تاریخ تبدیل شده است، این کتاب به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شده است که هفتاد و یکیمین آن زبان مالتی بود،، به دلیل داشتن رکورد بیشترین تعداد ترجمه به زبانهای مختلف در فهرست رکوردهای جهانی گینس قرار گرفت بعنوان کتابی از یک نویسده زنده که به بیشترین زبانهای دنیا ترجمه شده است[۱۳][۱۴] از زمان انتشار کیمیاگر، کوئلیو تقریباً هر دو سال یکبار یک رمان نوشته است از جمله کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم، کوه پنجم، ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، شیطان و دوشیزه پریم، یازده دقیقه، مثل رود روان، ندیمههای اودین و جادوگر پورتوبلو. زمانی که در خاطرات یک مغ برای غلبه بر تعلل خود در شروع کار نوشتن تلاش میکرد با خود گفت: "اگر من امروز یک پر سفید ببینم، آن نشانهای است از جانب خدا که میگوید باید یک کتاب جدید بنویسم." کوئلیو یک پر سفید در پنجره یک فروشگاه پیدا کرد و شروع کرد به نوشتن در آن روز.[۱۵] در مجموع، کوئلیو تا کنون ۳۰ عنوان کتاب منتشر کرده است. سه تا از آنها - خاطرات یک مغ، ندیمههای اودین و "الف" - مربوط بشرح حال خود او هستند، در حالی که بقیه آنها کتابهای تخیلی هستند که ریشه در تجربیات زندگی او دارند[۷] بقیه، مانند مکتوب و کتابچه راهنمای جنگجوی نور، مجموعهای از مقالات، ستونهای روزنامه و آموزههای منتخب وی هستند. در مجموع کوئلیو بیش از ۱۰۰ میلیون جلد کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور در سراسر جهان فروخته است و آثار او به ۷۱ زبان ترجمه شده است.[۱۶] او پرفروشترین نویسنده پرتغالی زبان در تمام اعصار است. کوئلیو در وبلاگ خود نیز سه بار در هفته مینویسد.[۱۷]
رمان کیمیاگر، اثر پائولو کوئلیو نویسنده مشهور برزیلی، از رمانهای بسیار پرفروش دههٔ پایانی قرن بیستم جهان است. این کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور منتشر شده و به بیش از ۵۲ زبان ترجمه شده است.
خلاصهٔ داستان
این رمان دربارهٔ چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اندلس ترک میکند و به شمال آفریقا میرود تا گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر پیدا کند. در این راه، با زنی کولی، مردی که خودش را پادشاه میداند، و یک کیمیاگر آشنا میشود و عاشق فاطمه، دختر صحرا میشود. همهٔ این افراد، سانتیاگو را در مسیر جست و جویش هدایت میکنند. هیچ کس نمیداند این گنج چیست و آیا سانتیاگو میتواند بر موانع راهش در صحرا غلبه کند؟ اما چیزی که در آغاز ماجراجویی کودکانی به نظر میرسید، سرانجام به جست و جوی گنجی مبدل میشود که فقط در درون میتوان آن را یافت. ......................
[h=2]تأثیرگیری از مثنوی معنوی و منابع دیگر[/h] در نقدها و بررسی ها، این احتمال مطرح شده که رمان کیمیاگر پائولو کوئلیو تحت تأثیر یا با اقتباس از داستانی در دفتر ششم مثنوی معنوی اثر مولوی نوشته شده باشد. هرچند پائولو کوئلیو خود تأثیرگیری اش را از مثنوی نفی نمیکند، اما ادعا میکند این رمان را با الهام از داستانی در هزار و یک شب ترجمه خورخه لوئیس بورخس با نام قصه دو رویابین نوشته است که شاید خود الهام بخش مولوی بوده. لازم به ذکر است که پائولو کوئلیو در جوانی در هیئت یک هیپی در سفری که به ایران داشته در محضر عارفی بنام ضیاالدین مولوی که آرامگاه وی در خانقاه ظهیرالدوله در دربند تجریش قرار دارد، با اندیشهها و افکار مولانا و به احتمال زیاد با این داستان مولوی آشنایی یافت. منتقدی به نام نیراو بات ادعا میکند که این داستان از یک افسانه انگلیسی به نام دستفروش سوافهام"[۱] گرفته شده باشد که لئو پروتز نیز در داستان شبی در زیر پل سنگی و خورخه لوئیس بورخس در قصه دو رویابین از آن الهام گرفته اند..[۲]
در مواردی کیمیاگر با شازده کوچولو اثر سنت اگزوپری مقایسه شده که در آن، شازده کوچولو سیاره کوچکش را به دنبال کشف چیزهای بزرگتر رها میکند و در پایان پی میبرد که گنج واقعی در سیاره خودش است.[نیازمند منبع] شباهتهای زیادی هم بین کیمیاگر و رمان سیذارتا اثر هرمان هسه وجود دارد. گاهی هم این رمان با داستان پسر گمشده انجیل مقایسه میشود.[نیازمند منبع]
كشتی در ساحل بسیار امن تر است، اما برای این ساخته نشده است. پائولو كوئیلو •.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
لازم نیست آدم از كوهی بالا رود تا بفهمد بلند است. پائولو كوئیلو •.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
همیشه به قلبت بگو كه ترس از رنج از خود رنج بدتر است. تاریكترین لحظه ی شب لحظه ی پیش از برآمدن آفتاب است. پائولو كوئیلو
نوع نگاه کوئلیو به پیامبران
1-وی در کتاب کوه پنجم ص40از زبان ايلياى پيامبر که در حكمت خدا ترديد دارد. مى گويد: «خدا تا به حال كارهايى كرده كه در حكمتش ترديد كرده ام. البته هرگز در وجودش شك نكرده ام.» 2-و در همان کتاب ص186 از زبان ايليا مى نويسد: «خدايا، من حكمت تو را درنمى يابم. من در اعمال تو عدالت نمى بينم. من قادر نيستم رنجى را كه به من داده اى متحمل شوم. از زندگى من دور شو!»
-3 و در همان کتاب ص227می خوانیم« ایلیا برخاست وبه دعا مشغول شد خداوندا، من با تو مبارزه كردم، اما شرمگين نيستم. از اين راه فهميدم كه من در راه خودم هستم؛ چون آن را مى خواهم؛ نه به اين دليل كه پدر و مادر يا سنت هاى كشور و يا حتى تو آن را به من تحميل كرده اى... با اين همه، براى اينكه تو رسالت پرارزشت را به من بسپارى، بايد مبارزه اى را كه عليه تو آغاز كرده ام به پايان برم تا زمانى كه مرا برکت دهی»
4- ودر صفحه239همان کتاب از زبان ایلیای نبی می نویسد:
«خدايا، امروز روز آمرزش است و گناهان من نسبت به تو بى شمارند. ... با اين همه، گناهان تو نسبت به من نيز بى شمار است؛ تو قبل از آنكه لازم شود، با بردن تنها كسى كه وى را دوست داشتم موجب رنج من شدى. تو شهرى كه مرا پذيرا شده بود ويران كردى. سنگ دلى تو موجب شد كه عشقى را كه به تو داشتم فراموش كنم. در تمام اين مدت، با تو مبارزه كردم و تو شرافت مبارزه مرا به رسميت نمى شناسى. خدايا، اگر فهرست گناهان من و گناهان تو را با هم بسنجيم به من مديون خواهى بود! اما چون امروز روز آمرزش است، تو مرا خواهى بخشيد، من نيز تو را خواهم بخشيد تا بتوانيم باز با هم راه برويم!»
5-در مورد حضرت عیسی علیه السلام درکتاب دومین مکتوب خود ص 99می نویسد«نخستين معجزه عيسى چه بود؟ شفا دادن يك نابينا، درمان كردن يك افليج يا بيرون كردن شيطان از بدن جن زده نبود، بلكه تبديل آب به شراب و هيجان بخشيدن به يك مهمانى بود... نخستين قدّيس او كه بود؟ نه يكى از رسولان بود و نه يكى از شاگردان و نه يكى از پيروان وفادارش، بلكه دزدى بود كه در كنارش جان سپرد»
6-وی در کتاب کوه پنجم خویش ص 97 می نویسد«حضرت سليمان به خاطر عشق به زنى بيگانه، تاج و تخت سلطنت را از كف نهاده بود، و حضرت داود يكى از بهترين دوستانش را به سوى مرگ روانه كرده بود؛ چون عاشق همسر او شده بود»
[دیگر قضاوت در مورد عقاید او نسبت به پیامبران به عهده خوانندگان]
باسمه تعالی
کاربر محترم بحث در این تاپیک این نیست که ما تمام مطالب و سخنان کوئلیو را قابل خدشه می دانیم بلکه بحث در مورد نوع نگاه وی به خدا و مذهب وشریعت است که درلابلای مطالب خود آنها را گنجانده است و الا شما حتی در بین سخنان شیطان پرست ها ،سخنان شیرین و جذابی می بینید.
لطفا خارج از عنوان و هدف تاپیک پست نزنید و اگر در مورد عقاید او حرفی دارید با ذکر آدرس دقیق عنوان کنید
باسمه تعالی
کاربر محترم بحث در این تاپیک این نیست که ما تمام مطالب و سخنان کوئلیو را قابل خدشه می دانیم بلکه بحث در مورد نوع نگاه وی به خدا و مذهب وشریعت است که درلابلای مطالب خود آنها را گنجانده است و الا شما حتی در بین سخنان شیطان پرست ها ،سخنان شیرین و جذابی می بینید.
لطفا خارج از عنوان و هدف تاپیک پست نزنید و اگر در مورد عقاید او حرفی دارید با ذکر آدرس دقیق عنوان کنید
سلام جناب سمیع ...
خوب وقتی ما موز میخوریم ... یا هندونه میخوریم ... همش رو که نمیخوریم ... پوست هاش رو میریزیم دور ....
ایشون که معصوم نبوده ... مسلما حرف های اشتباهی هم زده ... این دلیل نمیشه که ما بیایم و کلا روی ایشون یه برچسب بزنیم که حرفاشون بدرد نمیخوره ....
اتفاقا به نظرم اگر انسان بدونه چجوری از حرفهای چنین انسانهایی استفاده کنه ... ارزشمند هست ...
سلام جناب سمیع ...
خوب وقتی ما موز میخوریم ... یا هندونه میخوریم ... همش رو که نمیخوریم ... پوست هاش رو میریزیم دور ....
ایشون که معصوم نبوده ... مسلما حرف های اشتباهی هم زده ... این دلیل نمیشه که ما بیایم و کلا روی ایشون یه برچسب بزنیم که حرفاشون بدرد نمیخوره ....
اتفاقا به نظرم اگر انسان بدونه چجوری از حرفهای چنین انسانهایی استفاده کنه ... ارزشمند هست ...
مثلا :
باسمه تعالی
در کدام یک از پستهای بنده شما چنین جمله ای را مشاهده فرمودید که نوشته باشم کلّ حرف های کوئیلو بدرد نمی خورد.به شما توصیه می کنم مورد سوال را دوباره بخوانید که سوال شده بود کوئیلو هم از خدا صحبت کرده....... و تمام انتقاد ما، به نوع نگاه وی در مورد خدا و پیامبران می باشد .
نوع نگاه کوئلیو به پیامبران
1-وی در کتاب کوه پنجم ص40از زبان ايلياى پيامبر که در حكمت خدا ترديد دارد. مى گويد: «خدا تا به حال كارهايى كرده كه در حكمتش ترديد كرده ام. البته هرگز در وجودش شك نكرده ام.»
2-و در همان کتاب ص186 از زبان ايليا مى نويسد: «خدايا، من حكمت تو را درنمى يابم. من در اعمال تو عدالت نمى بينم. من قادر نيستم رنجى را كه به من داده اى متحمل شوم. از زندگى من دور شو!»
-3 و در همان کتاب ص227می خوانیم« ایلیا برخاست وبه دعا مشغول شد خداوندا، من با تو مبارزه كردم، اما شرمگين نيستم. از اين راه فهميدم كه من در راه خودم هستم؛ چون آن را مى خواهم؛ نه به اين دليل كه پدر و مادر يا سنت هاى كشور و يا حتى تو آن را به من تحميل كرده اى... با اين همه، براى اينكه تو رسالت پرارزشت را به من بسپارى، بايد مبارزه اى را كه عليه تو آغاز كرده ام به پايان برم تا زمانى كه مرا برکت دهی»
4- ودر صفحه239همان کتاب از زبان ایلیای نبی می نویسد:
«خدايا، امروز روز آمرزش است و گناهان من نسبت به تو بى شمارند. ... با اين همه، گناهان تو نسبت به من نيز بى شمار است؛ تو قبل از آنكه لازم شود، با بردن تنها كسى كه وى را دوست داشتم موجب رنج من شدى. تو شهرى كه مرا پذيرا شده بود ويران كردى. سنگ دلى تو موجب شد كه عشقى را كه به تو داشتم فراموش كنم. در تمام اين مدت، با تو مبارزه كردم و تو شرافت مبارزه مرا به رسميت نمى شناسى. خدايا، اگر فهرست گناهان من و گناهان تو را با هم بسنجيم به من مديون خواهى بود! اما چون امروز روز آمرزش است، تو مرا خواهى بخشيد، من نيز تو را خواهم بخشيد تا بتوانيم باز با هم راه برويم!»
5-در مورد حضرت عیسی علیه السلام درکتاب دومین مکتوب خود ص 99می نویسد«نخستين معجزه عيسى چه بود؟ شفا دادن يك نابينا، درمان كردن يك افليج يا بيرون كردن شيطان از بدن جن زده نبود، بلكه تبديل آب به شراب و هيجان بخشيدن به يك مهمانى بود... نخستين قدّيس او كه بود؟ نه يكى از رسولان بود و نه يكى از شاگردان و نه يكى از پيروان وفادارش، بلكه دزدى بود كه در كنارش جان سپرد»
6-وی در کتاب کوه پنجم خویش ص 97 می نویسد«حضرت سليمان به خاطر عشق به زنى بيگانه، تاج و تخت سلطنت را از كف نهاده بود، و حضرت داود يكى از بهترين دوستانش را به سوى مرگ روانه كرده بود؛ چون عاشق همسر او شده بود»
[دیگر قضاوت در مورد عقاید او نسبت به پیامبران به عهده خوانندگان]
سلام
کوئیلو در جایی می گوید چند رمان او نظیر زائر و الف درباره خود او و بقیه درباره تجارب زندگی خودش می باشد
نظیر ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد یا بریدا و بیشتر
صحبت قهرمان داستان نظریات شخصی خودم می باشد و در این متون که شما اورده اید
کاملا منعکس کننده شک و تردید های او درباره خداوند است
و شک و تردیدهایی و سوالاتی که اغلب مسلمونها هم دارند
اما درباره اعتقاد او به خدا
شما می فرمایید او خدا را ظالم و بی حکمت و ... می داند
اگر واقعا اعتقاد او به خدا چنین است پس چرا به ان معتقد است
پس باید بی خدا و مادی گرا یا شیطان پر ست باشد
نه اینکه به خدای ظالم و بی حکمت و غیره معتقد باشد
کوئیلو در جایی می گوید چند رمان او نظیر زائر و الف درباره خود او و بقیه درباره تجارب زندگی خودش می باشد
نظیر ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد یا بریدا و بیشتر
صحبت قهرمان داستان نظریات شخصی خودم می باشد و در این متون که شما اورده اید
کاملا منعکس کننده شک و تردید های او درباره خداوند است
و شک و تردیدهایی و سوالاتی که اغلب مسلمونها هم دارند
اما درباره اعتقاد او به خدا
شما می فرمایید او خدا را ظالم و بی حکمت و ... می داند
اگر واقعا اعتقاد او به خدا چنین است پس چرا به ان معتقد است
پس باید بی خدا و مادی گرا یا شیطان پر ست باشد
نه اینکه به خدای ظالم و بی حکمت و غیره معتقد باشد
با تشکر
باسمه تعالی
این سوالی است که کوئلیو باید پاسخ بدهد نه بنده!!!!!!
باسمه تعالی
این سوالی است که کوئلیو باید پاسخ بدهد نه بنده!!!!!!
به نام الله
البته کوئیلو با اعتقادش به خدا جواب این مساله را داده است
حالا بزرگوار از بدو خوب کوئیلو و نقد شخصیت و کارهاش بگذریم که هدف من ازاین تاپیک نه نقد شخصیت او
و نه نقد کتابهاش بود که حضرت عالی این باب رو باز کردید
برگردیم به سوال اول تاپیک
اگر کسی یا کسانی با الهام از اموزه های او در راه معنویت و شناخت خدا قرار بگیرند
چه ایرادی دارد ؟ ایا فقط باید از راه اسلام به خدا برسیم ؟
به نام الله
البته کوئیلو با اعتقادش به خدا جواب این مساله را داده است
حالا بزرگوار از بدو خوب کوئیلو و نقد شخصیت و کارهاش بگذریم که هدف من ازاین تاپیک نه نقد شخصیت او
و نه نقد کتابهاش بود که حضرت عالی این باب رو باز کردید
برگردیم به سوال اول تاپیک
اگر کسی یا کسانی با الهام از اموزه های او در راه معنویت و شناخت خدا قرار بگیرند
چه ایرادی دارد ؟ ایا فقط باید از راه اسلام به خدا برسیم ؟
موفق باشید
باسمه تعالی
اولا اگر ما نقدی داشتیم در راستای سوال تاپیک بود که اعتقادات وی را در مورد حق تعالی مطرح کردیم
ثانیا:تنها ایرادش این است که این خدا ،قابلیت پرستیدن را ندارد،شما یک موجود بی برنامه و خطا کار و گنهکار و ظالم .....را می پرستید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باسمه تعالی
اولا اگر ما نقدی داشتیم در راستای سوال تاپیک بود که اعتقادات وی را در مورد حق تعالی مطرح کردیم
ثانیا:تنها ایرادش این است که این خدا ،قابلیت پرستیدن را ندارد،شما یک موجود بی برنامه و خطا کار و گنهکار و ظالم .....را می پرستید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
بزرگوار من می گم کوئیلو خدا رو اینچنین تصویر نکرده و دلیل هم اوردم شما قبول نمی فرمایید
بزرگوار من می گم کوئیلو خدا رو اینچنین تصویر نکرده و دلیل هم اوردم شما قبول نمی فرمایید
و سر حرف خودتون هستید
پس ادامه بحث بی فایده است
تشکر از پاسخگویی
باسمه تعالی
کاش به جای تحلیل های خودتان در مورد عقیده کوئیلو،حداقل یک دلیل از کتاب های او و البته مستند، ارائه می دادید که او به چنین خدای ظالم و خطاکاری....اعتقاد ندارد بلکه حق تعالی را منزه از این همه نقص بداند چنانچه در متون عرفان ناب اسلامی که سردمدار آن قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند ،موج می زند.
پرسش: مگر هدف دین رسیدن به خدا و خداشناسی نیست ؟ پائلو و کوئیلو هم که در کتابهایش بسیار از خدا و معنویت صحبت می کند .چرا با این وجود بعضی ها با او مخالفت می کنند ؟آیا تنها رسیدن به خدا فقط راه اسلام آنهم تشیع است ؟
پاسخ: برای اینکه بیشتر با مبانی پائولو در رابطه با حق تعالی آشنا شویم و بدانیم خدایی که او قبول دارد با خدایی که ما مسلمان ها معتقدیم تفاوت عمده دارد نظر شما را به بخشی از مقاله ای که در «حکمت عرفانی» به قلم حامد حسینیان و احمدحسین شریفی تحت عنوان «نقد و بررسی مبانی خداشناسی و انسان شناسی پائولو کوئلیو آمده است جلب می کنم تا بعدا ادامه بحث را دنبال کنیم:
خداشناسی از نگاه پائولو کوئلیو
شناخت خدا
ضرورت و امکان شناخت خدا
هرچند در بیان یک جهانبینی الاهی، باید نقش خدا در تدبیر جهان به خوبی ترسیم شود، اما پائولو مایل است جهان را بدون خداوند ترسیم کند. وی معتقد است حتی اگر کسی نقشی برای خدا قائل نباشد، باز جهانِ ،جهان است.
انسان همان موجودی است که باید به دنبال عشق خود بگردد.
در نگاه وی: «جستوجوی توضیحات درباره خداوند هیچ چیز بر شما آشکار نمیکند. ... هیچکس هرگز ثابت نخواهد کرد که خدا وجود دارد. در زندگی، برخی چیزها را فقط باید تجربه کرد... عشق چنین چیزی است. خداوند نیز که عشق است، چنین چیزی است.» در مکتب معنوی پائولو، مهم این است که انسان به دنبال رؤیاها و ندای قلب خود برود. اساساً ضرورتی ندارد که به دنبال خداشناسی باشد؛ چراکه به نظر او:
کسی که به جستوجوی خدا میرود، دارد وقتش را تلف میکند. میتواند راههای بسیاری را طی کند، به آیینها و فرقههای زیادی پناه ببرد، اما اینگونه هرگز او را نخواهد یافت.خدا این جاست، اکنون کنار ما. میتوانیم او را در این مِه، در این زمین، در این لباسها، در این کفشها ببینیم. ... این ملاقات آسان نیست، ... چون او مدام از ما میخواهد به دنبال رؤیاها و قلب خود برویم.
از این مبانی فکری پائولو هم که بگذریم، و به فرض که اجازه داده شود به دنبال شناخت خدا باشیم، در نگاه تکثرگرایانه پائولو، شناخت هر کسی متفاوت خواهد بود. سرانجام، هر کس خدای خود ساختهای دارد که با خدای دیگران تفاوت میکند. از اینرو، پائولو به ادیان الاهی در مورد ارائه تصویر خاصی از خداوند اعتراض دارد و اعتراف میکند که «از تصور خدایی استاندارد شده، که به طور متعصبانهای برای همه معتبر باشد، وحشت دارم.»
نقد و بررسی
الف. نمیتوان وجود خدا را ثابت کرد.
1. بهتر بود پائولو میگفت: من نمیتوانم خدا را ثابت کنم. البته کمی نیز به او حق باید داد. اثبات خدای واحد سه گانه، در جهان مسیحی بسیار دشوار است. کتاب مقدس نیز هیچ دلیلی برای اثبات خدا ندارد. مسلمانان در فرهنگ اسلام با این مشکل مواجه نیستند. قرآن و روایات امامان معصوم، به حکم عقلی و فطری بر وجود خداوند بسیار ارشاد کردهاند.
2. هرچند تفصیل براهین اثبات وجود خدا را باید در منابع مستقل و مفصل جستوجو کرد، اما میتوان برای کامل شدن نقد، به برهان سینوی در اثبات وجود خدا اشاره کرد:
شکی نیست که در جهان موجودی وجود دارد. این موجود، یا وجود برای آن ضروری است و «واجب الوجود» است و یا «ممکن الوجود». این موجود، اگر واجب الوجود باشد که مطلوب ثابت است. اگر ممکن الوجود باشد، یعنی در وجودش «نیازمند» است. از آنجا که دور و تسلسل باطل است، یا باید به مدد واجب الوجود حاصل شده باشد، و یا به مدد چیزی که سرانجام به واجب الوجود میرسد. نتیجه اینکه، جهان را نمیتوان بدون واجب الوجود، یا همان خدا تصور کرد.
ب. شناخت هر کس از خدا متفاوت است.
اینکه شناخت هر کس از خداوند متفاوت است، کلامی دو پهلو است. یک معنای آن این است که نمیتوان خدای واحدی برای بشر تصور کرد. پائولو در نگاه تکثرگرایانه خود، به دنبال چنین برداشتی است. معنای دیگر این سخن است که، خدا یکی است و راه شناخت او هم برای همه انسانها یکسان است. اما بسته به تفاوت استعدادها و قرب و بُعْدهای معنوی، هر کس به اندازه خویش درکی دارد. این معنا پذیرفتنی است.
صفات خدا
پائولو در بیان اهداف الاهیات مکتب خود خداوند را خطاکار، ظالم و بیحکمت معرفی میکند. وی خداوند را این گونه توصیف میکند تا بگوید: انسان معنوی هم میتواند چنین باشد. در اینجا به توصیف خداوند به این صفات از منظر ویمیپردازیم:
الف. خطاکار
خدایی که پائولو ترسیم میکند، خدایی بینقص و بی عیب نیست. خدای او، گاه اشتباه میکند و گاه بندگانش تاوان اشتباهات او را بر دوش میکشند. یکی از اشتباهات خدا در مکتب پائولو در داستان آفرینش بوده است:
ایزد زمان، پس از خلق گیتی هماهنگی آفرینش را یافت. اما کمبود بسیار مهمی را احساس کرد. یک همراه، که در این زیبایی با او سهیم شود. یک هزار سال برای آوردن پسری نیایش کرد. آنگاه که ایزد زمان به تمنای دلش دست یافت، پشیمان شد؛ زیرا دریافت تعادل جهان بسیار ناپایدار شده است. اما دیگر دیر شده بود و پسرش در راه بود. پشیمانیاش تنها به یک نتیجه انجامیده، پسر دیگری نیز در زهدانش پدید آمد. اسطوره میگوید: از نیایش آغازین خدای زمان، نیکی پدید آمد و از پشیمانیاش بدی.
در داستان «شیطان و دوشیزه پریم»، وقتی خارجی با ندای درونش گفتگو میکند تا علت و منشأیی برای شرّ بیابد، ندای درونش به او میگوید: «تلاش برای کشف دلیل وجودیات بیفایده است. اگر توضیحی میخواهی میتوانی به خودت بگویی من روشی هستم که خدا برای تنبیه خودش یافته است؛ تنبیه خودش به خاطر اینکه در یک لحظه غفلت، تصمیم گرفت جهان را خلق کند.»
هدف از ترسیم چنین خدایی، که اشتباه میکند، این است که به انسان در راه معنویت القاء شود: خداوند هم اشتباه میکند. از اینرو، او نباید نگران اشتباهات خود باشد. انسان در مناجاتش با خداوند میتواند بگوید: خدایا اگر فهرست گناهان مرا به گناهان خودت مقایسه کنی، میبینی که تو به من بدهکاری. اما امروز روز آمرزش است. پس بخشش خود را نثارم کن و من نیز تو را میبخشم، تا همچنان در کنار هم حرکت کنیم. ب. ظالم
پائولو معتقد است از زمانی که در این دنیا قضاوت اختراع شد، خداوند عادل نبوده است. اولین قضاوت مربوط به نافرمانی آدم و حوا است. این نافرمانی، سرپیچی از یک قانون غیرمنطقی و عجیب بود. بیعدالتی همچنان ادامه پیدا کرد تا اینکه چند قرن بعد، وقتی خدا به رحم آمد و پسرش را فرستاد تا جهان را نجات دهد، پسرش در همان بیعدالتی سقوط کرد که خودش آفریده بود و چهار میخ به صلیب دوخته شد.
پائولو در این عبارات چنین القاء میکند که از کارهای خداوند اصلاً نباید توقع عدالت داشت. خداوند حتی نسبت به پیامبر خود نیز چنین است. با وجودی که موسی رنج بسیار در راه او برد، در پاسخ آن همه لطف موسی، اجازه نداد او به سرزمین موعود گام نهند. در نوشتههای پائولو، حتی پیامبران نیز او را به عدالت نمیشناسند. ایلیا پیامبر بنیاسرائیل در مناجات خود با خدا میگوید: «خدایا هیچ سر از کارت در نمیآورم. در کارت هیچ عدلی نمیبینم. خود را از زندگی من کنار بکش که من دیگر ویران شدهام.» «اما خدایا من فهرستی از گناهان تو نیز دارم. تو مرا واداشتی بیش از حد انصاف رنج ببرم؛ زیرا عزیزترین کسم را در این دنیا، از من گرفتی. تو شهری را که مرا پذیرفت، نابود کردی، خشونتت وادارم کرد عشق را از یاد ببرم.» ج. بیحکمت
در نگاه بسیاری از ادیان الاهی، از جمله اسلام، خداوند در آفرینش خود بهترین طراحی از نظام ممکن را ارائه کرده است. در این طراحی، هر چیزی با حکمت و هدفی در آفرینش خلق شده است. از خالق حکیم جز این انتظار نیست. در مکتب معنوی پائولو، خداوند در آفرینش خود چندان حکیمانه عمل نکرده است. خلقت انسانها و آمدن آنها در این جهان، اشتباه خداوند معرفی شده است! در نظر وی، خداوند از زندگی یکنواخت آدم و حوا در بهشت کسل شده بود. درخت ممنوعه را در وسط بهشت کاشت تا کمی داستان خلقت جالبتر و مهیجتر شود.
پائولو از زبان ورونیکا القاء میکند:
اگر خدا وجود داشته باشد، میداند درک بشر محدود است. او همان است که این هرج و مرج را آفرید که در آن فقر هست، بیعدالتی هست، حرص و تنهایی هست. بیشک او قصد خیر داشته، اما نتیجه آن فاجعهآفرین بوده است. اگر خدا وجود داشته باشد، در مورد موجوداتی که تصمیم میگیرند این زمین را زودتر ترک کنند، بخشنده خواهد بود و شاید از اینکه ما را وادار کرده وقتمان را آنجا بگذرانیم، عذر خواهی کند. مبارزه با خدا
مطلب دیگری که در شیوة پرستش خداوند میتوان در رمانهای پائولو یافت، مبارزه با خدا است. او در رمان کوه پنجمبه تبیین این شیوه پرداخته است. به نظر وی «گاهی خدا اطاعت میطلبد. اما گاهی هم مایل است اراده ما را بیازماید و ما را به مبارزه میطلبد تا عشقش را درک کنیم.»
ایلیا، پیامبر بنی اسرائیل، قهرمان رمان کوه پنجم، مبارزه با خدا را تجربه میکند. با اینکه در دین وی سوزاندن مردهها حرام است، اما برای مبارزه با خداوندی که سرنوشت او را به دلخواه خودش تغییر میدهد، مردههای شهر اکبر را میسوزاند. حتی ایلیای پیامبر، وقتی شهری که به آن خو گرفته بود، در حمله دشمن ویران میشود، میگوید: «حالا که خدا ما را فراموش کرده، ما هم او را فراموش میکنیم. پیش از این، هدفم سرنگون کردن ایزابلبود و بازگرداندن اسرائیل. حالا در مبارزه با خدا میخواهم این شهر ویران شده را بازسازی کنم.»
پائولو، برای موجه جلوه دادن سخن خود، به کتاب مقدس تمسک میکند. وی کشتی یعقوب با خدا را نمادی برای مبارزه با خدا میداند. در نظر او، داستان کشتی یعقوب و پروردگار نسل به نسل نقل شده است تا هیچ کس از یاد نبرد گاهی لازم است آدمی با خدا منازعه کند. به نظر او، همانطور که یعقوب در کشتی با خدا مبارک شد، این نبرد با خدا برای تمام سالکین راه موجب برکت و رشد خواهد بود. انسان سالک برای آنکه بتواند رسالت خداوند را بر دوش کشد، باید تا زمانی که خدا او را مبارک کند، به نبرد با خدا ادامه دهد.
از آنجایی که مبارزه با خدا شاید برای بسیاری مقبول نباشد، او حقیقت این مبارزه را ملاقات دوباره با خداوند بیان میکند. ملاقاتی که به قصد بیاحترامی نیست، بلکه راهی است که از طریق آن، سالک فنون راه زندگی را میآموزد. پس می بینید که:
که به نظرپائولو کوئلیو، شناخت خداوند نه ضرورت دارد و نه ممکن است. با این وجود، او خدا را خطاکار، ظالم، بیحکمت و بیبرنامه توصیف میکند. حال آنکه، شناخت خدا اولین قدمی است که هر سالک برای تشخیص مسیر خود به آن نیاز دارد. خداوند آن موجودی است که جامع همه کمالات است و نقصی در او راه ندارد. پائولوبرای دعوت به دین، مردم را به پرستش خدای مادینه میخواند و اعلام میکند که مبارزه با خداوند نیز جایز است. حال آنکه، نیازی به تصور خدای مادینه نیست. خدای جامع کمالات، در عین حکیم بودن و عادل بودن، مهربان و رحیم نیز هست و مبارزه با چنین خدایی غیر منطقی است.[1] پی نوشت:
1.فصلنامه حکمت عرفانی، سال اول، شماره 1، پاییز 1390 (ص.143-176)
سلام
در قران ایاتی وجود دارد که برای خدا دست و تخت قائل است ؟ ایا منظور همان است ؟
بزرگوار باز هم می گویم باید کل کتاب را با هم در نظر بگیریم
نه جمله و عبارتی را پیدا کنیم و مدرک و سند قرار دهیم
سلام
در اختیار داشتن با خواندن خیلی فرق دارد و نوشته های شما نشان از نخواندن این کتابها است
حالا بزرگوار من هم در صدد دفاع همه جانبه از ایشون نیستم و موافق تمام مطالب ایشون نیستم
ولی مطالبی که شما از ایشون و کتابهاش عنوان کردین به نظرم واقع بینانه نبود و بحث اصلی را منحرف کرد
شما از اول زندگینامه ایشون رو مطرح کردین تا از همان اول خواننده با تصور بدی با او برخورد کند
تازه ان هم نادرست بود
به نظر شما اگر حر توبه کرده و کتاب می نوشت باز هم منفور بود ؟
بزرگوار شما همه چیز رو قاطی کردین
گذشته نابس امان یک فرد دلیلی بر اینده بد او نمی تواند باشد
همانطور که خودش می گوید این تغییر رفتار و گرایشش به عرفان بعدها در اثر یک ملاقات
که شبیهه معجزه می باشد برایش اتفاق افتاده
و از ان به بعد راه جدیدیش را شروع کرده
موفق باشید
باسمه تعالی
اولا:بنده اصراری ندارم که نظر شما نسبت به پائلو برگردد یا بر نگردد ،آن دیگر به خودتان مربوط می شود.
ثانیا:مطالبی را که نوشتم با خواندن و مطالعه تقدیم کردم.
ثالثا:اتفاقا این کتابهایی که نوشته و آن نوع مطالب را در مورد حق تعالی در آن گنجانده مربوط به بعد از آن تغییر مسیرش می باشد .
رابعا:ما با یک نویسنده ای روبه رو هستیم که در لابلای حرف های خود، عقاید خود را در مورد حق تعالی بیان کرده است که در یک جمع بندی آن عقاید را با ذکر آدرس مطرح کردیم .
حالا لطفا شما که آثارش را خوانده اید و با ما مخالف اید ،بفرمایید که نظر پائلو در مورد خداوند چیست؟؟؟
موفق باشید
سلام من انشالله نظر او را درباره خدا بزودی اینجا قرار می دهم
اما من از شما سوالی دارم
داستان موسی و شبان را که شنیده اید
دید موسی یک شبانی را براه ..... کو همی گفت ای خدا و ای اله
تو کجایی تا شوم من چاکرت ..... چارقت دوزم کنم شانه سرت
وقت خواب اید بروبم جایکت ..... و
و بقیه ماجرا را خودتان از من بهتر می دانید
ایا اگر بر فرض محال نظر پائلو درباره خدا درست نباشد و اشتباهاتی داشته باشد
ایا همینکه به سمت خدا و خدا شناسی و معنویت دعوت می کند در جهان بی خدای امروزی
ارزش ندارد ؟
ایا در مقابل این همه ندای بی خدایی و ضذ خدایی
فردی از خدا و وجودش صحبت کرده و دنیا را به سمت خدا و معنویت دعوت می کند
دارای ارزش نیست ؟
موفق باشید
باسمه تعالی
اولا:ما چرا روزه شک دار بگیریم و بخواهیم عقاید و حرف های کسی را قبول کنیم که چنین عقایدی نسبت به خدا دارد ،به نظر شما خدایی که ظلم می کند عادل نیست،گناهکار است ،بدون برنامه و فاقد حکمت است قابل پرستیدن است ؟
ثانیا :مگر هدف وسیله را توجیه می کند ؟
ثالثا :حداقل ما شیعیان مگر در کنار سفره قرآن کریم و مکتب اهل بیت علیهم السلام نسبت به معارف ناب توحیدی و بیانات گهر باری که در مورد مبدأ و معاد وجود دارد کمبودی احساس می کنیم که نیازی به افرادی مانند کوئلیو داشته باشیم؟
سلام
نظر پائلو راجع به ایمان
بسیاری می گویند من از مذهب شخصی خود پیروی می کنم
چه مهملاتی ! طریق فردیست اما این طریق بدون یک پرستش جمعی وجود نخواهد داشت خواه در ایین کاتولیک پروتستان یهود یا اسلام
به مذهب خود هرچه هست عمل کنید تمام ما نیازمند یک منزل گاه روحانی هستیم
و نظری دیگر
خداوند سایه انسان است همان گونه که سایه حرکات بدن را تکرار می کند خداوند حرکات روح را تکرار می کند
اگر سخاوتمند باشیم سایه خداوند کارهایی را که در جهت سود هم نوع خود کرده ایم تکرار می کند
و سخاوتی چند برابر نثارمان می کند
از کتاب دومین مکتوب
از کتاب اعترافات یک سالک
خدا برای تو چیست ؟
یک تجربه ایمانی
در جواب یک پرسشگر : نمی دانم خدا برای من همانی نیست که برای تو هست
درک خداوند خیلی شخصیست و نمی توان ان را به دیگران ارایه داد
موفق باشید
باسمه تعالی
اتفاقا خوب شد این مطالب را آوردید ،چون یکی از شاخصه های عرفان های نوظهور ترویج کثرت گرایی و پلورالیسم دینی است و در مطالبی که شما مرقوم نمودید موج می زند که به شدت باطل است و اگر سوالی نسبت به آن دارید می توانید در همین سایت از کارشناسان کلام و عقاید بپرسید .
موفق باشید.
سلام
این یک طرف قضیه است که مثبت به نظر می رسد
اما از سوی دیگر ما باورهای پاک و متعالی نسبت به خدای متعال و دین و معنویت داریم که اندیشه های پائولو در مقابل آنها یک انحراف از حقیقت است
به نظر بنده برای اندیشه های رنگ گرفته پائولو از مسیحیت در کشور اسلامی ما جایی وجود ندارد
ما در حال ارائه دین و معنویتی هستیم که می بایست تمام عرصه ها زندگی انسان را بگیرد آنوقت چگونه می توانیم معطل اندیشه های ضعیف پائولو بمانیم ؟
والله الموفق
نظر پائلو راجع به ایمان
بسیاری می گویند من از مذهب شخصی خود پیروی می کنم
چه مهملاتی ! طریق فردیست اما این طریق بدون یک پرستش جمعی وجود نخواهد داشت خواه در ایین کاتولیک پروتستان یهود یا اسلام
به مذهب خود هرچه هست عمل کنید تمام ما نیازمند یک منزل گاه روحانی هستیم
و نظری دیگر
خداوند سایه انسان است همان گونه که سایه حرکات بدن را تکرار می کند خداوند حرکات روح را تکرار می کند
اگر سخاوتمند باشیم سایه خداوند کارهایی را که در جهت سود هم نوع خود کرده ایم تکرار می کند
و سخاوتی چند برابر نثارمان می کند
از کتاب دومین مکتوب
از کتاب اعترافات یک سالک
خدا برای تو چیست ؟
یک تجربه ایمانی
در جواب یک پرسشگر : نمی دانم خدا برای من همانی نیست که برای تو هست
درک خداوند خیلی شخصیست و نمی توان ان را به دیگران ارایه داد
با سلام.
نظرات جالبی دارد این پائولو کوئیلیو.
منتها :
با سلام خدمت کارشناس محترم
البته در زمینه پلورالیزم تاپیکی وجود دارد که بنده در آنجا مباحثه ای را با جناب کریم داشتیم که به نتیجه ای نرسید. می توانید مراجعه کنید و استدلالتان را بر رد پلورالیزم بیان بفرمایید. البته در آنجا صرفا پلورالیزم در ادیان الهی چون اسلام و یهود و مسیحیت بیان شد.ولی قابل تعمیم هم هست.
پلورالیزم دینی در قرآن
البته استدلال عقلی هم این می تواند باشد که به دلیل محدودیت ها و اقتضادئات جهان مادی و عدم امکان رسیدن یک دین نازل شده توسط خدا به تمام مناطق دنیا باید به پلورالیزم قایل بود چرا که باید راه رسیدن به کمال برای همه باز باشد. حتی کسانی چون پائولوکوئیلیو که در آمریکای جنوبی زندگی می کنند.
منتها اگر در مقام مقایسه افکار برآییم من فکر می کنم اندیشه هایی که در عرفان اسلامی وجود دارد نسبت به اندیشه های عرفان های نو ظهور بسیار متعالی تر هستند.
سرکار بی نظیر! بنده نمی خواهم مهر بطلان محض بر اندیشه های کوئیلیو بکشم ولی هر دیدگاهی مختص به مکان و فرهنگ خودش هست. شما در کشوری اسلامی زندگی می کنید و به قول جناب حامد آنقدر از اندیشه های متعالی تر اینجا وجود دارد که نیازی به تمسک به چنین عرفان هایی نیست.
و من الله توفیق
باسمه تعالی
مگر آمریکای جنوبی با داشتن کشورهایی مانند برزیل ،آرژانتین ، ....یک منطقه دور افتاده و گمنام و فاقد امکانات است که توجیه کننده حرفهای کوئلیو در رابطه با پلورالیسم دینی باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام.
پیشاپیش اگر بحث تاپیک به انحراف می رود از همه پوزش می طلبم.
بنده در پست قبل تاپیکی در همین ارتباط معرفی کردم. این هم تاپیک دوم :
صراط یا صراط های مستقیم؟
کارشناس محترم سمیع عزیز!
آیا شما معتقدید که شما که در یک کشور اسلامی به دنیا آمده اید با کسی که در محیطی غیر اسلامی به دنیا آمده به یک اندازه امکان رسیدن به کمال را دارا هستید؟ خود می دانید راه کمال راهی نامحدود است و پایانی برای آن نیست. چرا که ذات الهی نامحدود است. لذا انسان هر چه بیشتر از خدا عمر بگیرد امکان رسیدن به کمال برای او بیشتر فراهم است. لذا اگر در نظر بگیریم دو نفر عمر یکسان از مثلا 15 سالگی راه کسب معارف الهی را آغاز کنند به اعتقاد شما مثلا بعد از 50 سال با فرض تلاش های یکسان کدام یک بیشتر کسب معرفت کرده است فردی که در ایران اسلامی زندگی می کند یا فردی چون کوئیلیو در آمریکای جنوبی؟ همین امروز انسان هایی در برخی مناطق دنیا زندگی می کنند که نه تنها از کمترین امکانات ارتباطی برخوردار نیستند حتی از یک راه خاکی مناسب برای رساندن مواد غذایی هم در مذیغه هستند. از همه اینها گذشته شما امروز را نگاه نکنید. درست است بحث ما در مورد کوئیلیو است ولی در گذشته ای نه چندان دور که امکاناتی چون اینترنت و موبایل و .... که نبود. لذا یک فرد در آمریکای جنوبی چگونه می توانست به اسلام روی آورد؟
وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۴۸﴾ مائده
ما اين كتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديقكننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن] از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن براى هر يك از شما [امتها] شريعت و راه روشنى قرار دادهايم و اگر خدا مىخواست شما را يك امت قرار مىداد ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد بازگشت [همه] شما به سوى خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مىكرديد آگاهتان خواهد كرد (۴۸)
و من الله توفیق
سلام
من نگفتم ما نیاز به او و عقاید او داریم
اتفاقا اگر واقعا بی نیاز باشیم نیازی به تخریب شخصیت و وارونه جلوه دادن کتابهای او
نباید داشته باشیم در کتاب یازده دقیقه که هرکسی بخواند پی به مخالفت او به فحشا
و فاحشه گری می برد
شما ان را تشویق فحشا عنوان می کنید
اخر اگر ما منطقمان و دینمان محکم و در حد کمال است چرا بجای نقد صحیح و بی غرضانه
باید این همه وارونه گری کنیم
سوالی من در راستای همین مطلب بود
چرا با وجود این همه معارف ناب باید با دروغ و تخریب شخصیت چهره او را تخریب کنیم ؟
از چه می ترسیم ؟
موفق باشید
به نام الله
بزرگوار خیلی از مسلمانان معتقد به پلو رالیسم دینی هستند
ایا به خاطر این اعتقاد مذهب و دینشان و خودشان را باید محکوم کنیم !!!
باسمه تعالی
اگر بخواهم جواب شما را در رابطه با پلورالیسم بدهم ،از بحث تاپیک منحرف می شویم ولکن در حدی که مربوط به بحث می شود باید عرض کنم:
ما هم به این نکته توجه داریم که جاهل قاصر داریم و جاهل مقصر و افرادی که واقعا امکان رسیدن به واقعیت و حقیقت را نداشته اند با افرادی که این شرایط را داشته اند یکسان نمی باشند، بنده که روی این مسئله خدشه ای وارد نکردم .شما در پست خود از شخص کوئلیو اسم بردید که در آمریکای جنوبی زندگی می کند....
آیا ساده لوحانه نیست که ما در مورد او هم نسبت عدم امکانات را بدهیم . و او را با کسی که در جنگل های آموزن زندگی می کند یکی بدانیم کسی که سایتهای مختلف را در اختیار دارد و به اقصی نقاط جهان مسافرت کرده و حتی به ایران هم آمده و ده روز در ایران بوده و در سفرى که به ایران داشت، گفت: «من هشت ماه از سال را به سفر مى پردازم(1)
آیا واقعا او هم به خاطر نبود امکانات به واقعیت نرسیده و یا بحث در مورد عرفان های کاذب و نوظهوری است که یکی از منادیانش کوئلیو است که عقاید خود رادر قالب کتاب های خویش مطرح نموده و با ذهن و روان مردم مخصوصا جوانها بازی می کند و متاسفانه ایران یکی از کشورهایی بوده که استقبال گرمی از کتاب های او نموده است و خود وی در سال ۱۳۷۹ به ایران که آمده بود، گفت: براى من استقبال ایرانیان از کتاب هایم غافلگیرکننده بود. پولى که من براى چاپ کتاب هایم از ایران دریافت مى کنم، از هیچ جاى دنیا نگرفته ام(2)
و در نهایت اینکه هوشیار باشیم که خوب سخن گفتن با سخن خوب گفتن بسیار فرق می کند!
9پی نوشت:
1-سایت پائولو کوئلیو بخش سفر به ایران.
2-گفتوگو با پائولو کوئلیو، روزنامه همشهرى، ۲۳ خرداد137
باسمه تعالی
بنده در مورد عقاید او نسبت به خداوند ،از کتاب ها و آثارش ،شواهدی را با ذکر آدرس ارائه دادم،می شود بفرمایید در این مورد چه دروغی رخ داده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و از شما درخواست کردم اگر ظاهر حرفهای ایشان قابل تاویل و توجیه است ،بفرمایید تا استفاده کنیم چنانچه ما در همین سایت و در قسمت های مختلف با افرادی که با عرفا مخالف بودند بحث داشتیم و مبانی عرفا مانند وحدت وجود را مفصل موشکافی کردیم تا سخنان عرفای مسلمان در مورد حق تعالی قابل هضم باشد.
اما شما به جای جواب ،متاسفانه نسبت تهمت دروغ دادید.
باسمه تعالی
اولا :کلی گویی فایده ای ندارد
ثانیا:ما ملاک و منبعی به نام قرآن و اهل بیت علیهم السلام داریم که اگر قول و رفتار مسلمان ها با آن سنخیت داشت می پذیریم و الا قابل قبول نیست.
ثالثا:همانطور که عرض کردم بحث پلورالیسم مربو ط می شود به قسمت کلام و عقاید ،لطفا آنجا این بحث را دنبال کنید.
موفق باشید.
به نام الله
بزرگوار چند مرتبه قبلا هم گفتم انتخاب چند جمله از یک کتاب و بیان ان نشانه عقیده
شخصی نسبت به چیزی نیست بلکه باید کل کتاب و در نتیجه معنای درک شده از ان را
در نظر بگیریم
و مثال هم زدم
به نظر شما ایا یک نفر کافر اگر خواسته باشد قران را نقد کند
بگوید در قران امده دست خدا بالای همه دستهاست پس قران برای خدا دست قائل است
و بگوید خدا بر تخت نشست و نتیجه بگیرد خدای قران مادیست که دست دارد و بر تخت می نشیند
ایا او حق مطلب را درست ادا کرده است ؟
نظر شخصی من این است که پائلو از بیان این چند جمله منظوری دیگر داشته است
و احتمالا استعاره بکار برده
شما اگر کتاب کیمیاگر را بخوانید پر است از کنایه و استعاره
من به شخصه از خواندن کتابهای کوئیلو چنین برداشتی نداشتم که شما دارید
اتفاقا قائل به وجه مونث قائل شدن برای خدا را مثل شما تعبیر نمی کنم
انچه که من فهمیدم از این بیان این است که باید عشق و محبت را که نماد وجود زن و وجه مونث
در جهان است جایگزین خشونت که نماد وجود مذکر است بکنیم
کلا او خدا را موجود نمی داند که حالا مونث یا مذکر باشد
یا بی رحم یا ظالم باشد
اینها همه کنایه برای بیان حقایقیست که به وقوع می پیوندد یا بیانگر طرز تفکر قهرمان قصه است
البته با مطالبی که شما عنوان کردید من حتما نگاه دیگری به اثار او می اندازم
اگر انشالله تاپیک بسته نشود تا اون موقع نتیجه ان را اینجا خواهم نوشت
با تشکر از شما برای پاسخ گویی
سلام و تشکر
بزرگوار اگر چه ممکن است در بعضی عقاید او با عقاید ما مغایرت وجود داشته باشد
اما او در کتابهایش مواردی را بیان می کند که در معارف ما اشاره ای به ان نشده است
مثل بحث نشانه ها و تعقیب انها
که یکی از مهمترین عقاید اوست
و معتقد است که خدا راه را به وسیله نشانه ها به ما نشان می دهد
به نظر حقیر باید نقدی منصفانه بر عقاید او داشت و خوبها رو گرفت و استفاده کرد
و برای ان قسمت مغایرتش نقدهای منطقی اورد
از نظر حقیر برای بی اعتقادان به خدا نشانه خوبی برای وجود خداست
مخصوصا با بیان ان قسمت از اتفاقاتی که معجزه وار در زندگیش اتفاق می افتد
مثل حضور شیطان در مقابلش یا
ملاقات با فرشته و ...
موفق باشید
باسمه تعالی
اولا این مطالبی که نسبت به عقاید ایشان مطرح شد با مطالعه کل کتاب و آثار ایشان بوده است.
ثانیا:مثالی که شما در مورد قرآن زدید ،دقیقا همان چیزی است که ما از شما در مورد مطالب ایشان درخواست کردیم ،کهبیان بفرمایید اگر ظاهر الفاظ ایشان منظور نیست پس با توجه به قرائن متقن چه چیزی می تواند مراد باشد.همان طوریکه در مورد دست داشتن حق تعالی «ید الله فوق ایدیهم» مثال زدید، توجه به این قرینه که حق تعالی جسم مادی نیست چون هر جسمی مرکب است و هر مرکبی به اجزای خود محتاج است و احتیاج نقص است و نقص در ساحت واجب الوجودی راه ندارد،می توان این نتیجه را گرفت که منظور از آیه شریفه «ید الله فوق ایدیهم»قدرت حق تعالی است که بالای همه قدرت هاست.قرائن شما در مورد عبارات ایشان دررابطه با حق تعالی چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ثالثا: اینکه نوشتید کلا او خدا را موجود نمی داند که عذر بدتر از گناه شد و اشکال بیشتر بر او وارد می شود بعلاوه آیاخود او هم چنین اعتقادی دارد که خدارا موجود نداند یا اینکه برداشت شماست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[h=2]داستانی زیبا از پائولو کوئیلو[/h]

سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد. ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!.
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید.
ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید
صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست !
ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند !
قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت : نمی دانم چه بگویم ؟! سخن هر دو را شنیدم :
یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند !
وسوی دیگر مرد شراب فروشی که به تاثیر دعا ایمان دارد ...!
http://www.beytoote.com/fun/fiction-little/story-paolo.html
پائولو کوئلیو
پائولو کوئلیو (زاده ۲۴ اوت ۱۹۴۷) نویسنده معاصر برزیلی است. رمانهای او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است.
زندگی
او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود. او وقتی نوجوان بود، میخواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش، مادرش پاسخ داد "عزیز من، پدرتو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعاً می دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد؟" [۱] پس از تحقیق، کوئلیو به این نتیجه رسید که یک نویسنده "همیشه عینک میزند و هرگز موی خود را شانه نمیکند " و وظیفهای دارد و هرگز توسط نسل خودش درک نخواهد شد".[۱] درونگرایی و سرپیچی کوئیلو از سنتها در ۱۶ سالگی، منجرشد تا پدر و مادرش او را به یک موسسه روانی بفرستند که از آنجا سه بار قبل از اینکه به سن ۲۰ سالگی برسد فرار کرد.[۲][۳] کوئلیو بعداً اشاره کرد که " آنها نمیخواستند به من صدمه بزنند، اما آنها نمیدانستند چه کار باید بکنند، آنها این کار را انجام ندادند تا مرا نابود کنند، آنها این کار را کردند تا مرا نجاتدهند. "[۴] به خاطر آرزوهای پدرو مادرش، کوئلیو در مدرسه حقوق ثبت نام کرده و رویای خود را برای نویسنده شدن رها کرد. یک سال بعد، مدرسه را ترک کرد و مدتی مثل یک هیپی زندگی کرد، مسافرت میکرد از جنوب امریکا، شمال آفریقا، مکزیک، و اروپا و در سال ۱۹۶۰ به مواد مخدر روی آورد. وقتی به برزیل بازگشت، و به عنوان یک ترانه سرا شروع به کار کرد.[۵] در سال ۱۹۷۴، کوئلیو به جرم فعالیتهای "خرابکارانه" توسط دولت نظامی حاکم دستگیر شد، دولتی که حدود ده سالی بود که قدرت را به دست گرفته بود و اشعار کوئیلو رابه عنوان جناح چپ برای خود تهدید آمیز تلقی میکرد.[۴] کوئلیو همچنین به عنوان بازیگر، روزنامه نگار، و کارگردان تئاتر قبل از ترغیب شدن به فعالیت نویسندگی کار کرده است.[۶] در سال ۱۹۸۶، کوئلیو بیش از۵۰۰ مایل در جاده سانتیاگو د کامپوستلا در شمال غربی اسپانیا راه رفت که نقطه عطفی در زندگی اش شد.[۷][۸] در راه، کوئلیو یک بیداری معنوی را تجربه کرد، که او در اتوبیوگرافی خود در زیارت آن را شرح داده است.[۹] او در یک مصاحبه اظهار داشت: "در سال ۱۹۸۶، من از کارهایی که میکردم احساس خوبی داشتم. با کاری که داشتم آب وغذای من در حدی فراهم میشد که بتوانم روی تمثیل کیمیاگر کار کنم. کسی را داشتم که او را دوست میداشتم. اما آنها رویای من نبود. نویسنده شدن رویای من بود و هنوز هست. "[۱۰] پس از آن کوئلیو شغل پر در آمد خود به عنوان ترانه سرا را ترک کرد و به دنبال نوشتن تمام وقت رفت.[۱۱]
نویسندگی حرفهای
در سال ۱۹۸۲ کوئلیو اولین کتاب خود را بنام آرشیوهای جهنم منتشر کرد که با شکست مواجه شد.[۵] در سال ۱۹۸۶، او با گروهی موسوم به راهنمای عملی خون آشامی همکاری نمود، البته بعدها بعد از اینکه پی به ماهیت بد آن برد آن را ترک کرد. "[۵] بعد از خاطرات یک مغ سانتیاگوی کامپوستلا در سال ۱۹۸۶، کوئلیو رمان خاطرات یک مغ (ترجمه عنوان انگلیسی: "زیارت") را نوشت. سال بعد کوئلیو، کیمیاگر را نوشت و آن را از طریق یک ناشر کوچک برزیلی در۹۰۰ نسخه منتشر کرد و تصمیم گرفت آن را تجدید چاپ نکند.[۱۲] او سپس یک چاپخانه بزرگتر پیدا کرد، و با انتشار کتاب بعدی خود بنام بریدا، کتاب کیمیاگر به پرفروشترین کتاب برزیلی تبدیل شد.[۱۲] بیش از ۶۵ میلیون نسخه از کیمیاگر به فروش رفته و به یکی از پر فروش ترین کتابها در تاریخ تبدیل شده است، این کتاب به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شده است که هفتاد و یکیمین آن زبان مالتی بود،، به دلیل داشتن رکورد بیشترین تعداد ترجمه به زبانهای مختلف در فهرست رکوردهای جهانی گینس قرار گرفت بعنوان کتابی از یک نویسده زنده که به بیشترین زبانهای دنیا ترجمه شده است[۱۳][۱۴] از زمان انتشار کیمیاگر، کوئلیو تقریباً هر دو سال یکبار یک رمان نوشته است از جمله کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم، کوه پنجم، ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، شیطان و دوشیزه پریم، یازده دقیقه، مثل رود روان، ندیمههای اودین و جادوگر پورتوبلو. زمانی که در خاطرات یک مغ برای غلبه بر تعلل خود در شروع کار نوشتن تلاش میکرد با خود گفت: "اگر من امروز یک پر سفید ببینم، آن نشانهای است از جانب خدا که میگوید باید یک کتاب جدید بنویسم." کوئلیو یک پر سفید در پنجره یک فروشگاه پیدا کرد و شروع کرد به نوشتن در آن روز.[۱۵] در مجموع، کوئلیو تا کنون ۳۰ عنوان کتاب منتشر کرده است. سه تا از آنها - خاطرات یک مغ، ندیمههای اودین و "الف" - مربوط بشرح حال خود او هستند، در حالی که بقیه آنها کتابهای تخیلی هستند که ریشه در تجربیات زندگی او دارند[۷] بقیه، مانند مکتوب و کتابچه راهنمای جنگجوی نور، مجموعهای از مقالات، ستونهای روزنامه و آموزههای منتخب وی هستند. در مجموع کوئلیو بیش از ۱۰۰ میلیون جلد کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور در سراسر جهان فروخته است و آثار او به ۷۱ زبان ترجمه شده است.[۱۶] او پرفروشترین نویسنده پرتغالی زبان در تمام اعصار است. کوئلیو در وبلاگ خود نیز سه بار در هفته مینویسد.[۱۷]
ادامه در
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D8%A6%D9%88%D9%84%D9%88_%DA%A9%D9%88%D8%A6%D9%84%DB%8C%D9%88
کیمیاگر (رمان)
رمان کیمیاگر، اثر پائولو کوئلیو نویسنده مشهور برزیلی، از رمانهای بسیار پرفروش دههٔ پایانی قرن بیستم جهان است. این کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور منتشر شده و به بیش از ۵۲ زبان ترجمه شده است.
خلاصهٔ داستان
این رمان دربارهٔ چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اندلس ترک میکند و به شمال آفریقا میرود تا گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر پیدا کند. در این راه، با زنی کولی، مردی که خودش را پادشاه میداند، و یک کیمیاگر آشنا میشود و عاشق فاطمه، دختر صحرا میشود. همهٔ این افراد، سانتیاگو را در مسیر جست و جویش هدایت میکنند. هیچ کس نمیداند این گنج چیست و آیا سانتیاگو میتواند بر موانع راهش در صحرا غلبه کند؟ اما چیزی که در آغاز ماجراجویی کودکانی به نظر میرسید، سرانجام به جست و جوی گنجی مبدل میشود که فقط در درون میتوان آن را یافت. ......................
[h=2]تأثیرگیری از مثنوی معنوی و منابع دیگر[/h] در نقدها و بررسی ها، این احتمال مطرح شده که رمان کیمیاگر پائولو کوئلیو تحت تأثیر یا با اقتباس از داستانی در دفتر ششم مثنوی معنوی اثر مولوی نوشته شده باشد. هرچند پائولو کوئلیو خود تأثیرگیری اش را از مثنوی نفی نمیکند، اما ادعا میکند این رمان را با الهام از داستانی در هزار و یک شب ترجمه خورخه لوئیس بورخس با نام قصه دو رویابین نوشته است که شاید خود الهام بخش مولوی بوده. لازم به ذکر است که پائولو کوئلیو در جوانی در هیئت یک هیپی در سفری که به ایران داشته در محضر عارفی بنام ضیاالدین مولوی که آرامگاه وی در خانقاه ظهیرالدوله در دربند تجریش قرار دارد، با اندیشهها و افکار مولانا و به احتمال زیاد با این داستان مولوی آشنایی یافت. منتقدی به نام نیراو بات ادعا میکند که این داستان از یک افسانه انگلیسی به نام دستفروش سوافهام"[۱] گرفته شده باشد که لئو پروتز نیز در داستان شبی در زیر پل سنگی و خورخه لوئیس بورخس در قصه دو رویابین از آن الهام گرفته اند..[۲]
در مواردی کیمیاگر با شازده کوچولو اثر سنت اگزوپری مقایسه شده که در آن، شازده کوچولو سیاره کوچکش را به دنبال کشف چیزهای بزرگتر رها میکند و در پایان پی میبرد که گنج واقعی در سیاره خودش است.[نیازمند منبع] شباهتهای زیادی هم بین کیمیاگر و رمان سیذارتا اثر هرمان هسه وجود دارد. گاهی هم این رمان با داستان پسر گمشده انجیل مقایسه میشود.[نیازمند منبع]
http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%A7%DA%AF%D8%B1_%28%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%29
كشتی در ساحل بسیار امن تر است، اما برای این ساخته نشده است. پائولو كوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
لازم نیست آدم از كوهی بالا رود تا بفهمد بلند است. پائولو كوئیلو
•.•.•.•.•.•جملات آموزنده•.•.•.•.•.•.•
همیشه به قلبت بگو كه ترس از رنج از خود رنج بدتر است. تاریكترین لحظه ی شب لحظه ی پیش از برآمدن آفتاب است. پائولو كوئیلو
ادامه در
http://www.beytoote.com/fun/visual/beautiful-paulo1-coelho.html
زمینی كه روی آن زندگی می كنیم بهتر خواهد شد اگر ما بهتر باشیم و بدتر خواهد شد اگر ما بدتر باشیم. پائولو كوئیلو
http://www.beytoote.com/fun/visual/beautiful-paulo1-coelho.html
نوع نگاه کوئلیو به پیامبران
1-وی در کتاب کوه پنجم ص40از زبان ايلياى پيامبر که در حكمت خدا ترديد دارد. مى گويد: «خدا تا به حال كارهايى كرده كه در حكمتش ترديد كرده ام. البته هرگز در وجودش شك نكرده ام.»
2-و در همان کتاب ص186 از زبان ايليا مى نويسد: «خدايا، من حكمت تو را درنمى يابم. من در اعمال تو عدالت نمى بينم. من قادر نيستم رنجى را كه به من داده اى متحمل شوم. از زندگى من دور شو!»
-3 و در همان کتاب ص227می خوانیم« ایلیا برخاست وبه دعا مشغول شد خداوندا، من با تو مبارزه كردم، اما شرمگين نيستم. از اين راه فهميدم كه من در راه خودم هستم؛ چون آن را مى خواهم؛ نه به اين دليل كه پدر و مادر يا سنت هاى كشور و يا حتى تو آن را به من تحميل كرده اى... با اين همه، براى اينكه تو رسالت پرارزشت را به من بسپارى، بايد مبارزه اى را كه عليه تو آغاز كرده ام به پايان برم تا زمانى كه مرا برکت دهی»
4- ودر صفحه239همان کتاب از زبان ایلیای نبی می نویسد:
«خدايا، امروز روز آمرزش است و گناهان من نسبت به تو بى شمارند. ... با اين همه، گناهان تو نسبت به من نيز بى شمار است؛ تو قبل از آنكه لازم شود، با بردن تنها كسى كه وى را دوست داشتم موجب رنج من شدى. تو شهرى كه مرا پذيرا شده بود ويران كردى. سنگ دلى تو موجب شد كه عشقى را كه به تو داشتم فراموش كنم. در تمام اين مدت، با تو مبارزه كردم و تو شرافت مبارزه مرا به رسميت نمى شناسى. خدايا، اگر فهرست گناهان من و گناهان تو را با هم بسنجيم به من مديون خواهى بود! اما چون امروز روز آمرزش است، تو مرا خواهى بخشيد، من نيز تو را خواهم بخشيد تا بتوانيم باز با هم راه برويم!»
5-در مورد حضرت عیسی علیه السلام درکتاب دومین مکتوب خود ص 99می نویسد«نخستين معجزه عيسى چه بود؟ شفا دادن يك نابينا، درمان كردن يك افليج يا بيرون كردن شيطان از بدن جن زده نبود، بلكه تبديل آب به شراب و هيجان بخشيدن به يك مهمانى بود... نخستين قدّيس او كه بود؟ نه يكى از رسولان بود و نه يكى از شاگردان و نه يكى از پيروان وفادارش، بلكه دزدى بود كه در كنارش جان سپرد»
6-وی در کتاب کوه پنجم خویش ص 97 می نویسد«حضرت سليمان به خاطر عشق به زنى بيگانه، تاج و تخت سلطنت را از كف نهاده بود، و حضرت داود يكى از بهترين دوستانش را به سوى مرگ روانه كرده بود؛ چون عاشق همسر او شده بود»
[دیگر قضاوت در مورد عقاید او نسبت به پیامبران به عهده خوانندگان]
باسمه تعالی
کاربر محترم بحث در این تاپیک این نیست که ما تمام مطالب و سخنان کوئلیو را قابل خدشه می دانیم بلکه بحث در مورد نوع نگاه وی به خدا و مذهب وشریعت است که درلابلای مطالب خود آنها را گنجانده است و الا شما حتی در بین سخنان شیطان پرست ها ،سخنان شیرین و جذابی می بینید.
لطفا خارج از عنوان و هدف تاپیک پست نزنید و اگر در مورد عقاید او حرفی دارید با ذکر آدرس دقیق عنوان کنید
سلام جناب سمیع ...
خوب وقتی ما موز میخوریم ... یا هندونه میخوریم ... همش رو که نمیخوریم ... پوست هاش رو میریزیم دور ....
ایشون که معصوم نبوده ... مسلما حرف های اشتباهی هم زده ... این دلیل نمیشه که ما بیایم و کلا روی ایشون یه برچسب بزنیم که حرفاشون بدرد نمیخوره ....
اتفاقا به نظرم اگر انسان بدونه چجوری از حرفهای چنین انسانهایی استفاده کنه ... ارزشمند هست ...
مثلا :
باسمه تعالی
در کدام یک از پستهای بنده شما چنین جمله ای را مشاهده فرمودید که نوشته باشم کلّ حرف های کوئیلو بدرد نمی خورد.به شما توصیه می کنم مورد سوال را دوباره بخوانید که سوال شده بود کوئیلو هم از خدا صحبت کرده....... و تمام انتقاد ما، به نوع نگاه وی در مورد خدا و پیامبران می باشد .
سلام
کوئیلو در جایی می گوید چند رمان او نظیر زائر و الف درباره خود او و بقیه درباره تجارب زندگی خودش می باشد
نظیر ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد یا بریدا و بیشتر
صحبت قهرمان داستان نظریات شخصی خودم می باشد و در این متون که شما اورده اید
کاملا منعکس کننده شک و تردید های او درباره خداوند است
و شک و تردیدهایی و سوالاتی که اغلب مسلمونها هم دارند
اما درباره اعتقاد او به خدا
شما می فرمایید او خدا را ظالم و بی حکمت و ... می داند
اگر واقعا اعتقاد او به خدا چنین است پس چرا به ان معتقد است
پس باید بی خدا و مادی گرا یا شیطان پر ست باشد
نه اینکه به خدای ظالم و بی حکمت و غیره معتقد باشد
با تشکر
باسمه تعالی
این سوالی است که کوئلیو باید پاسخ بدهد نه بنده!!!!!!
به نام الله
البته کوئیلو با اعتقادش به خدا جواب این مساله را داده است
حالا بزرگوار از بدو خوب کوئیلو و نقد شخصیت و کارهاش بگذریم که هدف من ازاین تاپیک نه نقد شخصیت او
و نه نقد کتابهاش بود که حضرت عالی این باب رو باز کردید
برگردیم به سوال اول تاپیک
اگر کسی یا کسانی با الهام از اموزه های او در راه معنویت و شناخت خدا قرار بگیرند
چه ایرادی دارد ؟ ایا فقط باید از راه اسلام به خدا برسیم ؟
موفق باشید
باسمه تعالی
اولا اگر ما نقدی داشتیم در راستای سوال تاپیک بود که اعتقادات وی را در مورد حق تعالی مطرح کردیم
ثانیا:تنها ایرادش این است که این خدا ،قابلیت پرستیدن را ندارد،شما یک موجود بی برنامه و خطا کار و گنهکار و ظالم .....را می پرستید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
بزرگوار من می گم کوئیلو خدا رو اینچنین تصویر نکرده و دلیل هم اوردم شما قبول نمی فرمایید
و سر حرف خودتون هستید
پس ادامه بحث بی فایده است
تشکر از پاسخگویی
باسمه تعالی
کاش به جای تحلیل های خودتان در مورد عقیده کوئیلو،حداقل یک دلیل از کتاب های او و البته مستند، ارائه می دادید که او به چنین خدای ظالم و خطاکاری....اعتقاد ندارد بلکه حق تعالی را منزه از این همه نقص بداند چنانچه در متون عرفان ناب اسلامی که سردمدار آن قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند ،موج می زند.
پرسش:
مگر هدف دین رسیدن به خدا و خداشناسی نیست ؟ پائلو و کوئیلو هم که در کتابهایش بسیار از خدا و معنویت صحبت می کند .چرا با این وجود بعضی ها با او مخالفت می کنند ؟آیا تنها رسیدن به خدا فقط راه اسلام آنهم تشیع است ؟
پاسخ:
برای اینکه بیشتر با مبانی پائولو در رابطه با حق تعالی آشنا شویم و بدانیم خدایی که او قبول دارد با خدایی که ما مسلمان ها معتقدیم تفاوت عمده دارد نظر شما را به بخشی از مقاله ای که در «حکمت عرفانی» به قلم حامد حسینیان و احمدحسین شریفی تحت عنوان «نقد و بررسی مبانی خداشناسی و انسان شناسی پائولو کوئلیو آمده است جلب می کنم تا بعدا ادامه بحث را دنبال کنیم:
خداشناسی از نگاه پائولو کوئلیو
شناخت خدا
ضرورت و امکان شناخت خدا
هرچند در بیان یک جهانبینی الاهی، باید نقش خدا در تدبیر جهان به خوبی ترسیم شود، اما پائولو مایل است جهان را بدون خداوند ترسیم کند. وی معتقد است حتی اگر کسی نقشی برای خدا قائل نباشد، باز جهانِ ،جهان است.
انسان همان موجودی است که باید به دنبال عشق خود بگردد.
در نگاه وی: «جستوجوی توضیحات درباره خداوند هیچ چیز بر شما آشکار نمیکند. ... هیچکس هرگز ثابت نخواهد کرد که خدا وجود دارد. در زندگی، برخی چیزها را فقط باید تجربه کرد... عشق چنین چیزی است. خداوند نیز که عشق است، چنین چیزی است.»
در مکتب معنوی پائولو، مهم این است که انسان به دنبال رؤیاها و ندای قلب خود برود. اساساً ضرورتی ندارد که به دنبال خداشناسی باشد؛ چراکه به نظر او:
کسی که به جستوجوی خدا میرود، دارد وقتش را تلف میکند. میتواند راههای بسیاری را طی کند، به آیینها و فرقههای زیادی پناه ببرد، اما اینگونه هرگز او را نخواهد یافت.خدا این جاست، اکنون کنار ما. میتوانیم او را در این مِه، در این زمین، در این لباسها، در این کفشها ببینیم. ... این ملاقات آسان نیست، ... چون او مدام از ما میخواهد به دنبال رؤیاها و قلب خود برویم.
از این مبانی فکری پائولو هم که بگذریم، و به فرض که اجازه داده شود به دنبال شناخت خدا باشیم، در نگاه تکثرگرایانه پائولو، شناخت هر کسی متفاوت خواهد بود. سرانجام، هر کس خدای خود ساختهای دارد که با خدای دیگران تفاوت میکند. از اینرو، پائولو به ادیان الاهی در مورد ارائه تصویر خاصی از خداوند اعتراض دارد و اعتراف میکند که «از تصور خدایی استاندارد شده، که به طور متعصبانهای برای همه معتبر باشد، وحشت دارم.»
نقد و بررسی
الف. نمیتوان وجود خدا را ثابت کرد.
1. بهتر بود پائولو میگفت: من نمیتوانم خدا را ثابت کنم. البته کمی نیز به او حق باید داد. اثبات خدای واحد سه گانه، در جهان مسیحی بسیار دشوار است. کتاب مقدس نیز هیچ دلیلی برای اثبات خدا ندارد. مسلمانان در فرهنگ اسلام با این مشکل مواجه نیستند. قرآن و روایات امامان معصوم، به حکم عقلی و فطری بر وجود خداوند بسیار ارشاد کردهاند.
2. هرچند تفصیل براهین اثبات وجود خدا را باید در منابع مستقل و مفصل جستوجو کرد، اما میتوان برای کامل شدن نقد، به برهان سینوی در اثبات وجود خدا اشاره کرد:
شکی نیست که در جهان موجودی وجود دارد. این موجود، یا وجود برای آن ضروری است و «واجب الوجود» است و یا «ممکن الوجود». این موجود، اگر واجب الوجود باشد که مطلوب ثابت است. اگر ممکن الوجود باشد، یعنی در وجودش «نیازمند» است. از آنجا که دور و تسلسل باطل است، یا باید به مدد واجب الوجود حاصل شده باشد، و یا به مدد چیزی که سرانجام به واجب الوجود میرسد. نتیجه اینکه، جهان را نمیتوان بدون واجب الوجود، یا همان خدا تصور کرد.
ب. شناخت هر کس از خدا متفاوت است.
اینکه شناخت هر کس از خداوند متفاوت است، کلامی دو پهلو است. یک معنای آن این است که نمیتوان خدای واحدی برای بشر تصور کرد. پائولو در نگاه تکثرگرایانه خود، به دنبال چنین برداشتی است. معنای دیگر این سخن است که، خدا یکی است و راه شناخت او هم برای همه انسانها یکسان است. اما بسته به تفاوت استعدادها و قرب و بُعْدهای معنوی، هر کس به اندازه خویش درکی دارد. این معنا پذیرفتنی است.
صفات خدا
پائولو در بیان اهداف الاهیات مکتب خود خداوند را خطاکار، ظالم و بیحکمت معرفی میکند. وی خداوند را این گونه توصیف میکند تا بگوید: انسان معنوی هم میتواند چنین باشد. در اینجا به توصیف خداوند به این صفات از منظر ویمیپردازیم:
الف. خطاکار
خدایی که پائولو ترسیم میکند، خدایی بینقص و بی عیب نیست. خدای او، گاه اشتباه میکند و گاه بندگانش تاوان اشتباهات او را بر دوش میکشند. یکی از اشتباهات خدا در مکتب پائولو در داستان آفرینش بوده است:
ایزد زمان، پس از خلق گیتی هماهنگی آفرینش را یافت. اما کمبود بسیار مهمی را احساس کرد. یک همراه، که در این زیبایی با او سهیم شود. یک هزار سال برای آوردن پسری نیایش کرد. آنگاه که ایزد زمان به تمنای دلش دست یافت، پشیمان شد؛ زیرا دریافت تعادل جهان بسیار ناپایدار شده است. اما دیگر دیر شده بود و پسرش در راه بود. پشیمانیاش تنها به یک نتیجه انجامیده، پسر دیگری نیز در زهدانش پدید آمد. اسطوره میگوید: از نیایش آغازین خدای زمان، نیکی پدید آمد و از پشیمانیاش بدی.
در داستان «شیطان و دوشیزه پریم»، وقتی خارجی با ندای درونش گفتگو میکند تا علت و منشأیی برای شرّ بیابد، ندای درونش به او میگوید: «تلاش برای کشف دلیل وجودیات بیفایده است. اگر توضیحی میخواهی میتوانی به خودت بگویی من روشی هستم که خدا برای تنبیه خودش یافته است؛ تنبیه خودش به خاطر اینکه در یک لحظه غفلت، تصمیم گرفت جهان را خلق کند.»
هدف از ترسیم چنین خدایی، که اشتباه میکند، این است که به انسان در راه معنویت القاء شود: خداوند هم اشتباه میکند. از اینرو، او نباید نگران اشتباهات خود باشد. انسان در مناجاتش با خداوند میتواند بگوید: خدایا اگر فهرست گناهان مرا به گناهان خودت مقایسه کنی، میبینی که تو به من بدهکاری. اما امروز روز آمرزش است. پس بخشش خود را نثارم کن و من نیز تو را میبخشم، تا همچنان در کنار هم حرکت کنیم.
ب. ظالم
پائولو معتقد است از زمانی که در این دنیا قضاوت اختراع شد، خداوند عادل نبوده است. اولین قضاوت مربوط به نافرمانی آدم و حوا است. این نافرمانی، سرپیچی از یک قانون غیرمنطقی و عجیب بود. بیعدالتی همچنان ادامه پیدا کرد تا اینکه چند قرن بعد، وقتی خدا به رحم آمد و پسرش را فرستاد تا جهان را نجات دهد، پسرش در همان بیعدالتی سقوط کرد که خودش آفریده بود و چهار میخ به صلیب دوخته شد.
پائولو در این عبارات چنین القاء میکند که از کارهای خداوند اصلاً نباید توقع عدالت داشت. خداوند حتی نسبت به پیامبر خود نیز چنین است. با وجودی که موسی رنج بسیار در راه او برد، در پاسخ آن همه لطف موسی، اجازه نداد او به سرزمین موعود گام نهند. در نوشتههای پائولو، حتی پیامبران نیز او را به عدالت نمیشناسند. ایلیا پیامبر بنیاسرائیل در مناجات خود با خدا میگوید: «خدایا هیچ سر از کارت در نمیآورم. در کارت هیچ عدلی نمیبینم. خود را از زندگی من کنار بکش که من دیگر ویران شدهام.» «اما خدایا من فهرستی از گناهان تو نیز دارم. تو مرا واداشتی بیش از حد انصاف رنج ببرم؛ زیرا عزیزترین کسم را در این دنیا، از من گرفتی. تو شهری را که مرا پذیرفت، نابود کردی، خشونتت وادارم کرد عشق را از یاد ببرم.»
ج. بیحکمت
در نگاه بسیاری از ادیان الاهی، از جمله اسلام، خداوند در آفرینش خود بهترین طراحی از نظام ممکن را ارائه کرده است. در این طراحی، هر چیزی با حکمت و هدفی در آفرینش خلق شده است. از خالق حکیم جز این انتظار نیست. در مکتب معنوی پائولو، خداوند در آفرینش خود چندان حکیمانه عمل نکرده است. خلقت انسانها و آمدن آنها در این جهان، اشتباه خداوند معرفی شده است! در نظر وی، خداوند از زندگی یکنواخت آدم و حوا در بهشت کسل شده بود. درخت ممنوعه را در وسط بهشت کاشت تا کمی داستان خلقت جالبتر و مهیجتر شود.
پائولو از زبان ورونیکا القاء میکند:
اگر خدا وجود داشته باشد، میداند درک بشر محدود است. او همان است که این هرج و مرج را آفرید که در آن فقر هست، بیعدالتی هست، حرص و تنهایی هست. بیشک او قصد خیر داشته، اما نتیجه آن فاجعهآفرین بوده است. اگر خدا وجود داشته باشد، در مورد موجوداتی که تصمیم میگیرند این زمین را زودتر ترک کنند، بخشنده خواهد بود و شاید از اینکه ما را وادار کرده وقتمان را آنجا بگذرانیم، عذر خواهی کند.
مبارزه با خدا
مطلب دیگری که در شیوة پرستش خداوند میتوان در رمانهای پائولو یافت، مبارزه با خدا است. او در رمان کوه پنجمبه تبیین این شیوه پرداخته است. به نظر وی «گاهی خدا اطاعت میطلبد. اما گاهی هم مایل است اراده ما را بیازماید و ما را به مبارزه میطلبد تا عشقش را درک کنیم.»
ایلیا، پیامبر بنی اسرائیل، قهرمان رمان کوه پنجم، مبارزه با خدا را تجربه میکند. با اینکه در دین وی سوزاندن مردهها حرام است، اما برای مبارزه با خداوندی که سرنوشت او را به دلخواه خودش تغییر میدهد، مردههای شهر اکبر را میسوزاند. حتی ایلیای پیامبر، وقتی شهری که به آن خو گرفته بود، در حمله دشمن ویران میشود، میگوید: «حالا که خدا ما را فراموش کرده، ما هم او را فراموش میکنیم. پیش از این، هدفم سرنگون کردن ایزابلبود و بازگرداندن اسرائیل. حالا در مبارزه با خدا میخواهم این شهر ویران شده را بازسازی کنم.»
پائولو، برای موجه جلوه دادن سخن خود، به کتاب مقدس تمسک میکند. وی کشتی یعقوب با خدا را نمادی برای مبارزه با خدا میداند. در نظر او، داستان کشتی یعقوب و پروردگار نسل به نسل نقل شده است تا هیچ کس از یاد نبرد گاهی لازم است آدمی با خدا منازعه کند. به نظر او، همانطور که یعقوب در کشتی با خدا مبارک شد، این نبرد با خدا برای تمام سالکین راه موجب برکت و رشد خواهد بود. انسان سالک برای آنکه بتواند رسالت خداوند را بر دوش کشد، باید تا زمانی که خدا او را مبارک کند، به نبرد با خدا ادامه دهد.
از آنجایی که مبارزه با خدا شاید برای بسیاری مقبول نباشد، او حقیقت این مبارزه را ملاقات دوباره با خداوند بیان میکند. ملاقاتی که به قصد بیاحترامی نیست، بلکه راهی است که از طریق آن، سالک فنون راه زندگی را میآموزد.
پس می بینید که:
که به نظرپائولو کوئلیو، شناخت خداوند نه ضرورت دارد و نه ممکن است. با این وجود، او خدا را خطاکار، ظالم، بیحکمت و بیبرنامه توصیف میکند. حال آنکه، شناخت خدا اولین قدمی است که هر سالک برای تشخیص مسیر خود به آن نیاز دارد. خداوند آن موجودی است که جامع همه کمالات است و نقصی در او راه ندارد. پائولوبرای دعوت به دین، مردم را به پرستش خدای مادینه میخواند و اعلام میکند که مبارزه با خداوند نیز جایز است. حال آنکه، نیازی به تصور خدای مادینه نیست. خدای جامع کمالات، در عین حکیم بودن و عادل بودن، مهربان و رحیم نیز هست و مبارزه با چنین خدایی غیر منطقی است.[1]
پی نوشت:
1.فصلنامه حکمت عرفانی، سال اول، شماره 1، پاییز 1390 (ص.143-176)