خوب چه ایرادی دارد مثلا مئ چنین آزمایشی رو تعریف کنم ....
1- 9 ماه تمام هر روزش را روزه بگیرم
2- 9 ماه هر روز 5 هزار تومان صدقه بدهم .
3- 9 ماه هر روز نمازهایم اول وقت باشد .
4- 9 ماه هر روز مسجد نماز بخوانم .
5- 9 ماه هر شب نماز شب بخوانم .
6- 9 ماه هر روز زیارت عاشورا بخوتانم .
7- 9 ماه هر روز 5000 بار ذکر بگم
......
...
حدیث داریم کسی که 40 روز برای خدا خالص باشد چشمه های حکمت از قلب او به زبانش جاری میشود. این آزمایش کوتاهتری بود میتونید امتحان کنید. فقط 40 روز اخلاص نه 9 ماه عبادت با اعمال شاقّه! فقط کارهایتان را برای خدا انجام دهید، آب میخورید برای خدا باشد نه برای آزمایش، راه میروید برای خدا باشد نه برای آزمایش، پیامک میفرستید برای خدا باشد نه برای آزمایش! ولی کسی مثل شما که میخواهد دین را بیازماید اعمال مذهبی (نماز و روزه و صدقه و زیارت عاشورا و ...) را برای آزمایش عقاید دینی اش انجام میدهد (نه برای رضای خدا) پس داشتن اخلاص اصلاً و ابداً امکان پذیر نیست.
به قول برنامه افسانه زدایان(mythbusters) باید بگویم این آزمایش شما Budsted و باطل است.
چون انتظاری که شما از دین دارید خود پیغمبر هم از دین نداشت! دین نه تنها در آن دنیا بلکه در این دنیا هم جوابگو هست ولی نه این چیزی که شما می خواهید. دین رو می خواهید با آزمایش کردن 7-8 ماهه بفهمید و بقیه عمر به خاطر این آزمایش یقین داشته باشید. در ادامه یکم توضیح میدم.
آزمایش میخواهید؟! همون که با "تعریف مسئله" شروع و به "نتیجه گیری" ختم میشه دیگه؟
دین به ما میگوید فلان کار را بکنید تا فلان نتیجه حاصل شود البته با کاتالیزور اخلاص. تا دلتان بخواهد از اینجور احادیث و روایات داریم. ولی به دلیلی که در پست بعدی گفتم ... این آزمایش کلّا نتیجه اش غلط از آب در میاد.
[SPOILER]برگشتنی با اتوبوس میایید دیگه؟:Gig:
شوخی کردم ببخشید.:Nishkhand:[/SPOILER]
حقیقتش منم یه وقتایی به این فکر میکردم ولی یه حکایت هست که وقتی یادم میاد جواب همه سوالاتم رو درباره قیامت و آخرت و ... میگیرم:
حضرت عیسی علیه السلام در بیابانی که در آن به سختی، سنگ پیدا میشد، به یاران خود فرمود هرچه میتوانید برای خود سنگ جمع آوری کنید. بیشتر افراد با خود میگفت الان سنگ به چه کارم میاد؟!:Gig: خوب هرجوری بود برای رفع تکلیف یک سنگ کوچک پیدا میکردند و تمام! اما عده کمی تمام تلاششان را کردند و هرچه توانستند سنگ پیدا کردند تا هوا تاریک شد و حضرت به آنان فرمود آنها را تا فردا صبح نزد خود نگه دارید.
فردای آنروز که از خواب بیدار شدند دیدند ای دل غافل ای کاش دیروز سنگ بیشتری جمع کرده بودیم چون همه آن سنگها تبدیل به طلا شده بود.
حال حکایت دنیا و آخرت است. در این دنیا دستوراتی به ما داده شده که اصلا ممکن است هیچ توجیه علمی نداشته باشد ولی خدا برای آن پاداش زیادی می دهد گویی آن کار کوچک ارزش زیادی دارد. مثلاً برداشتن موانع روی جاده (سنگ و شیشه و خار و ...)ی مسلمانان به چه درد من می خورد؟ فقط وقتم را تلف کرده ام و به دیگران سود رسیده که من را نمیشناسد! ولی اگر اینکار را انجام دهیم پیغمبر میفرماید «بنده ای به خاطر برداشتن خاری از سر راه مسلمانان به بهشت می رود!»
برای روزه گرفتن هم همینطور. برفرض که روزه هیچ خاصیت پزشکی نداشته باشد. گرسنگی کشیدن چه به درد من میخورد مگه من عقلم کمه وقتی که غذا هست، گرسنگی بکشم؟! اما دین میگوید اینها را انجام بده ظرفیت دنیا برای این کارت کمه و نمیشه اینجا پاداشتو داد. شما در کتاب ثواب الاعمال شیخ صدوق ثواب های روزه گرفتن در ماه رجب و شعبان و رمضان را بخوانید. هوش از سر آدم می پرد واقعاً. اینها همان سنگ هایی است که طلا می شود.
اگر همه ی اصحاب حضرت همان یک بار می فهمیدند فردا قرار است چه اتفاقی بیفتد اصلا شب خوابشان نمیبرد و فقط دنبال سنگ بودند....
البته این رو هم توی پرانتز بگم. من خودم چیزی که باعث تحولم شد (کن فیکون شدم!) دیدن یه معلم اخلاق بود که به قول معروف تنبیه های عرفانی ای که داشت ما رو یه تکونی داد. مثلا یهویی رو به من میکرد و میگفت: بعضی ها عوض شده اند.. صبح قبل از اذان بیدار میشوند... بالاسحارهم یستغفرون شده اند. با اینکه به هیچکس نگفته بودم. اصلاً هم اتفاقی نبود چون اصلاً به من نگاه نمیکرد! دنبال یک معلم اخلاق باشید تا یقین حاصل کنید نه اینکه خودتان به این مقام برسید(محاله که فقط برای آزمایش دین به این مقام برسید و با طی الارض به یقین برسید!)یکی از علما(یادم نیست چه کسی!) گفته بود اگر نصف عمرتان را برای اینکار(انتخاب استاد اخلاق(پدر معنوی)) بگذارید ارزشش را دارد.
البته جناب مولوی هم دخیل بود:
سلام ...
بابته پاسختون تشکر میکنم ... امیدوارم که موفق و سربلند باشین ...
جناب اشک قلم ... در چندین مورد صحبت کردین ... در مورده داستانی از حضرت عیسی مسیح صحبت کردین ... همچنین اینکه دستور العمل ها و راههایی هست که ما با ظاهر آنها برخورد داریم و اینگونه اعمال در قیامت به گونه ای خاص پاداش دهی میشوند ...
جناب اشک قلم ...
من اصلا نمیدونم چجوری با شما شروع کنم به صحبت کردن ... چون تا کنون پست هایه کمی از شما رو خوندم و شخصیت شما رو به درستی نمیشناسم ... و فکر میکنم که شما هم شناختی از من ... اخلاقیات و اعتقادات من نداشته باشین ... جناب اشک قلم اگر من جایه یکی از یاران حضرت عیسی مسیح بودم و چنان معجزاتی رو از ایشان میدیم هیچ گاه به حرفهای حضرت عیسی مسیح شک نمیکردم ... و حرفهاشون رو 100 درصد قبول میکردم . البته همین امروز یکی از دوستانی که در درون این سایت پست مینوشت یک سوال پرسیده بود !!! سوال این بود ... به نظره شما اگر امام زمان همین فردا ظهور کند شما جزو یارانش خواهید بود یا رویروی ایشان خواهید ایستاد ... که کمی من رو به فکر فرو برد ... راسته راسش رو بخوام بگم نمیدونم ...
واقعا نمیدونم اگر امام زمان ظهور کنن میخواهند چه چیزی رو تقویت کنند و چه چیزی رو نابود کنند ... واقعا نمیدونم اگر کسی جلویه من شق القمر بکنه ... یا اینکه یک کبوتر مرده رو زنده کنه ... یا اینکه دستش را از گریبان بیرون بیاره و دستش مانند آفتاب بدرخشه ... آیا من باید هر کار و هر چیزی که ایشان گفت را قبول کنم یا نه !!! واقعا نمیدانم ...
جناب اشک قلم مثالهایی رو در ارتباط با برداشتن خار از راه مومن و گرفتن روزه عنوان کردین و استدلال کردین که درست هست چنین کارهایی شاید از نظر ما کم ارزش یا بی ارزش شمرده شوند ... اما خداوند برای چنین اعمالی پاداش بزرگی در نظر گرفته است ... خوب چرا ؟؟؟ چرا نباید این مساله برای من اثبات شود؟؟؟ ... جناب اشک قلم شما یک بار زندگی کلیه مشاهیر بزرگ دنیا رو بخونین ... گالیله ها ... نیوتن ها ... انیشتن ها و ... رو مورده بررسی قرار دهید ... تا قبل از زندگی چنین دانشمندانی همواره بشر تو جهل و نادانی بوده ... تا اینکه یکی اومده و گفته چرا ؟؟؟
چرا زمین مرکز دنیاست ... گالیله گفت احساس و تخیلتون رو بزارین کنار ... عقل و فهمتون رو به کار بگیرین .
چرا سیب بر رویه زمین میافتد .... نیوتن گفت احساس و تخیلتون رو بندازین دور ... درسته که هزاران بار هست که هر روز سیب ها بر زمین میافتند ولی باید علتی داشته باشد
چرا زمان برایه ناظری متحرک و ناظری ثابت به یک شکل تعریف میشود .... انیشتن گفت از کجا معلوم زمانیکه متحرکی در حال حرکت هست زمان برای آن به گونه ای متفاوت تعریف نشود ... از کجا میدونین که تعریف زمان به سرعت متحرک وابسته نیست ...
تسلا گفت که بار الکتریکی در خارج از یک جسم رسانا متمرکز میشود ... و هیچ کس حرفش را نپذیرفت و برای اثبات فرضیه خود حاضر شد گویی فلزی درست کند و در درون آن بنشیند و بدنه خارجی آن را به برق 20 کیلو ولت وصل کند ... و سالم بیرون بیاید ...
هر جا بشر اشتباه کرده ... بخاطر تخیلش بوده ... به خاطره این بوده که میگفته فکر میکنم اینجوری درست تر باشه ... سالیان سال بود که فرضیات ارسطو در درون کلیساها مقدس شمرده میشد ... یکی از اصولی که در درون کتابهای ارسطو وجود داشت این مطلب بوده که هر جسم جامدی در درون مایعات فرو میرود ... دلیل هم میآوردند که جامد چگالتر هست ... و کسی جرات نمیکرده بگه ... چطور چوب رویه آب وای میاسته و ...
جناب اشک قلم ...
مگه ما با چه دنیایی طرف هستیم ... دنیایی که ما باهاش طرف هستیم اونطور نیست که ما به راحتی اطمینان کنیم و قبول کنیم و نتیجه بگیریم ...
داریم در درون دنیایی زندگی میکنیم که صاحبان عقل در درون آن پیروز و موفق هستند ... کسانی موفق هستند که از بازخورد تصمیمهایشان نتیجه میگیرند و سعی در اصلاح و تغییر دادن مسیره خودشون میگیرند ...
خوب !!!
شما به من میگویید درست هست که ما در درون چنین دنیایی زندگی میکنیم . درست هست که خدا به ما عقل داده . درست هست که تمام انسانهای موفق کسانی هستند که بر اساس عقلشان عمل میکنند ... اما شما نباید به عقلت اطمینان کنی ... نباید دنبال این باشی که مسیرت را آزمایش کنی ... نباید از نتیجه مسیرت مایوس شوی ... باید صبر جمیل پیشه کنی ... 1 سال ... 10 سال ... 100 سال ... ولی بعدش 100 درصد مطمین باش میری بهشت ....
چرا هم ندارد ... میری بهشت ...
خوب من میخواهم مطمئن شوم ... آیا برایه منی که میخواهم به مسیرم مطمئن باشم تا در درون آن گام بردارم هیچ راهی وجود ندارد ... من استدلال های دین خودمون رو قبول دارم و بهترین دین میشناسمش ... اما تا آزمایش نشن نمیتونم بهشون اطمینان داشته باشم ... حالا این آزمایش ممکن هست 2 نوع باشه ....
1- من دستورات رو اجرا میکنم و به مرور زمان رشد میکنم و موفقیت رو تجربه میکنم ... در این زمان من نیاز به هیچ نشونه ای نخواهم داشت ... چون خوده مسیر اثبات کننده خودش هست .
2- من دستورات رو اجرا میکنم و به مرور زمان نه اینکه رشد نمیکنم ... بلکه ساده تر و ساده تر میشم ... نمیتوانم از زرنگی ها و هوشمندیم استفاده کنم و روز به روز زندگیم سخت تر و سخت تر میشود ... این دستورات هم میگوید صبر پیشه کنید ... مقبول ... اما من نیاز به یک نشانه دارم ... چنین چیزی رو که من نمیتونم بدونه یک نشانه یا یک آزمایش بپذیرم ...
جناب اشک قلم در پست بعدیتون به این مطلب اشاره کردین که اگر کسی 40 روز خود را برای خدا خالص کند ... خدا ...
من از امروز گفتم شروع میکنم ... مسیری هم که شما ترسیم کردین مسیره خیلی سختی هست ... واقعا اینکه انسان میخواد هر کاری بکنه برای خدا باشه کاره خیلی سختی هست ... حتی من نتونستم 2 ساعت هم اون رو انجام بدم ... به هر حال من میخواهم دنبال مسیری باشم که خودم موفق باشم ... نه اینکه به دنبال خالص کردنه خودم برایه خدا باشم ...
ولی باز هم میتوانم چنین آزمایشی رو قبول کنم ... فکر کردم 90 روز مدت زمان قابل قبولی برای چنین آزمایشی باشد ... 90 روز تمام کارهایت برایه خدا ... البته نمیتوانم از خدا چیزی بخواهم ... چون کسی که خود رتا برای خدا خالص میکند نمیتواند چیزی از او بخواهد ... پس باید به دنباله دیدن یک نشانه باشم ... { خواب دیدن و قرص آرام بخش هم مد نظر من نیست }
من 90 روز وای میاستم ... یا نشانه ای در کار خواهد بود ... یا نخواهد بود ... ... حداقلش دیگه اسمم کافر نمیشه ...
جناب اشک قلم در پست بعدیتون به این مطلب اشاره کردین که اگر کسی 40 روز خود را برای خدا خالص کند ... خدا ...
من از امروز گفتم شروع میکنم ... مسیری هم که شما ترسیم کردین مسیره خیلی سختی هست ... واقعا اینکه انسان میخواد هر کاری بکنه برای خدا باشه کاره خیلی سختی هست ... حتی من نتونستم 2 ساعت هم اون رو انجام بدم ... به هر حال من میخواهم دنبال مسیری باشم که خودم موفق باشم ... نه اینکه به دنبال خالص کردنه خودم برایه خدا باشم ...
ولی باز هم میتوانم چنین آزمایشی رو قبول کنم ... فکر کردم 90 روز مدت زمان قابل قبولی برای چنین آزمایشی باشد ... 90 روز تمام کارهایت برایه خدا ... البته نمیتوانم از خدا چیزی بخواهم ... چون کسی که خود رتا برای خدا خالص میکند نمیتواند چیزی از او بخواهد ... پس باید به دنباله دیدن یک نشانه باشم ... { خواب دیدن و قرص آرام بخش هم مد نظر من نیست }
اگر برای خدا میخواهید کار کنید
امیدوارم موفق باشید
اما خدا یکی از مهمترین چیزهایی که از انسان میخواهد: «تعقل است»
«افلا تعقلون»
عقل هم میگوید:
1- بیخودی استدلالی را در یک جا باطل نکن، با یک کلمه «باطل است»
2- اگر استدلالی درست است بهش عمل کن
فکر میکنم که شما هم شناختی از من ... اخلاقیات و اعتقادات من نداشته باشین ...
شما بهشت و جهنم و عالم غیب را قبول دارید ولی میخواهید قبل از رسیدن به هدف، بدانید آیا مسیر را درست آمده اید یا خیر(من اینجوری برداشت کرده ام). و برای اینکار خودتان برای خودتان آزمایشی طراحی کرده اید(درست و غلطش بماند)
شما به من میگویید درست هست که ما در درون چنین دنیایی زندگی میکنیم . درست هست که خدا به ما عقل داده . درست هست که تمام انسانهای موفق کسانی هستند که بر اساس عقلشان عمل میکنند ... اما شما نباید به عقلت اطمینان کنی ...
شما حق دارید که با عقلتان نتیجه ی دینداری را بفهمید ولی الزاماً اینگونه نیست که خودتان به آن مقامها برسید تا برایتان اثبات شود مسیر درست هست! اینهمه نشانه ی قرآنی یقین آور که 1400 سال پیش گفته شده و الان ثابت شده نمونه اش هم، پیدا کردن جسد فرعون و فهمیدن اینکه علت و نحوه مرگ او همان است که قرآن گفته یا اینکه چرا زیتون 7 بار و انجیر یکبار آمده و قرآن هم گفته والتین و الزیتون (با هم آورده)، پیدا شدن بقایای قوم عاد در یمن و جثه درشتشان که قرآن هم گفته بود کوه ها را می تراشیدند و ... با وجود اینهمه نشانه چه نیازی هست که من بیام و تک تک دستورات رو آزمایش کنم اگه جواب داد به آن دستور ایمان بیارم و اگه جواب نداد(به هزار و یه دلیل) اون رو رد کنم. خوب همون میشه که (نومن ببعض و نکفر ببعض) دیگه!
هر جا بشر اشتباه کرده ... بخاطر تخیلش بوده ...
به خاطر جهالتش بوده نه تخیلش. قوه مخیله فقط از چیزهایی که در ذهن داریم تصویر سازی می کند. اگر چیزی را غلط فهمیده باشیم یا نفهمیده باشیم از آن تصویر غلطی برای ما بوجود خواهد آورد.
اما خداوند برای چنین اعمالی پاداش بزرگی در نظر گرفته است ... خوب چرا ؟
چون این اعمال در جهت فطرت و رشد انسان است و اصلا دینداری به همین خاطر هست که ما با این اعمال خودمان را پیدا کنیم و بشناسیم. خود اعمال هدف نهایی نیست.
ولی باز هم میتوانم چنین آزمایشی رو قبول کنم ...
نتیجه آزمایشی مورد قبول است که درباره تمام پارامتر ها اطلاع داشته باشیم به جز یکی دو مورد که می خواهیم مطلبی را در مورد آنها ثابت کنیم (به جز معدود آزمایش هایی که برای به دست آوردن اطلاعات هست نه اثبات چیزی مثل همون آزمایش هایی که در شتاب دهنده های داخل کوههای آلپ داره روی اتم انجام میشه...)
خوب وقتی شما تعداد پارامتر های آزمایشتون زیاد شد از کجا میخواهید بفهمید تاثیر کدوم مثبت بوده کدوم منفی؟ مثلاً صدقه دادن رو در آزمایشتون آوردید خوبه ولی اگه صدقه به نا اهلش دادید چی؟
چرا زمین مرکز دنیاست ... گالیله گفت احساس و تخیلتون رو بزارین کنار ... عقل و فهمتون رو به کار بگیرین .
چرا سیب بر رویه زمین میافتد .... نیوتن گفت احساس و تخیلتون رو بندازین دور ... درسته که هزاران بار هست که هر روز سیب ها بر زمین میافتند ولی باید علتی داشته باشد
چرا زمان برایه ناظری متحرک و ناظری ثابت به یک شکل تعریف میشود .... انیشتن گفت از کجا معلوم زمانیکه متحرکی در حال حرکت هست زمان برای آن به گونه ای متفاوت تعریف نشود ... از کجا میدونین که تعریف زمان به سرعت متحرک وابسته نیست ...
تسلا گفت که بار الکتریکی در خارج از یک جسم رسانا متمرکز میشود ... و هیچ کس حرفش را نپذیرفت و برای اثبات فرضیه خود حاضر شد گویی فلزی درست کند و در درون آن بنشیند و بدنه خارجی آن را به برق 20 کیلو ولت وصل کند ... و سالم بیرون بیاید ...
اینا چه ربطی به بهشت داره؟ مگه بهشت جاذبه و بار الکتریکی و نسبیت و سایر قوانین عالم تشریع رو داره که میخواهید اینجوری با همین قوانین روش تحقیق آزمایش کنید؟ اونجا عالم تکوین است این مثالها مربوط به عالم تشریع هست...
با عرض سلام مجدد خدمت شما استاد بزرگوار ...
بابته پاسخگوئیتون تشکر میکنم ...امیدوارم هر کجا که هستین موفق و پیروز باشین ...
بحث دوستان طولانی شد و به جاهایی کشیده شد که مد نظره من نبود ... از اینرو از دوستان تقاضا کردم که بحث را ادامه ندهند تا من بتوانم پرسشم را از شما پاسخ بگیرم ... در صورته امکان از شما میخواهم پرسشم را به صورته صریح پاسخ بگوید { سوال : آیا من میتوانم از راهم مطمئن شوم یا خیر ؟؟؟ }
استاد صادق ...
هر تئوری که بخواهد در درون جامعه مورد پذیرش قرار بگیرد ابتدا آن را بر رویه ورق و کاغذ اثبات میکنند ... سپس آن تئوری در حیطه عمل در حجم محدود مورد بررسی قرار میگیرد و درنهایت تئوری مذکور در سطح کلان اجرایی میشود ..
. دانشمندان سالیان پیش حشره کشی قدرتمند مانند ddt را تولید کردند ... این ماده هم دوستدار طبیعت شمرده میشد ... و هم حشره کشی قوی ... این ماده سالیان پیش در حجم وسیعی تولید شد و مورده استاده قرار گرفت ... تا اینکه ماده مذکور وارد برکه ها و دریاچه ها شد و باعث رشد سریع جلبک ها شد و اکسیژن موجود در درون آبها از بین رفت و باعث از بین رفتن آبزیان دریایی شد ...
دانشمندان ... سیستم حکومتی کمونیستی رو پایه ریزی کردند ... این نوع حکومت بر رویه کاغذ بهترین نوع سیستم مملکت داری محسوب میشد و بسیاری از کشورها سیستم حکومتیشون رو به کمونیستی تغییر دادند تا اینکه در نهایت سردمداران چنین حکومت هایی ادعا کردند سیستم حکومتی کمونیستی عالیست ... اما بدرده انسان نمیخورد و تنها به درده مورچگان میخورد ...
و هزاران مثالی که در حیطه تئوری خودشون رو خوب و درست نشون میدن ... اما وقتی در حیطه عمل وارد میشن نمیتونن پاسخگو باشن ... اما نه عقلانی هست و نه درست هست که من از راه و روشی تبعیت کنم که با دو تا چشمام میبنم بهم پاسخگو نیست ... در این سایت دوستان مطالب بسیار زیادی رو در مورده حقانیت دین اسلام و شیعه عنوان کردند که همشون رو من هم قبول دارم ولی وقتی میخواهم بر اساس آن دستور العمل ها زندگی کنم روز به روز بدبخت تر میشوم ... من قبلا هم اشاره کردم من دنباله ثروت و دنیا گرایی نیستم ... من دنبال حداقل های یک زندگی نرمال هستم ... هدف من از اینکه یک ایدیولوژی رو میپذیرم ... خواب دیدن یا قرص آرام بخش نیست ... من به دنبال روشی هستم با بتوانم به خواسته های نرمال و منطقی خودم برسم .
جدا راه و مسیری که ادع میکند بهترین راه و مسیر هست ... نمیتونه حداقل های زندگی رو تامین کنه ؟؟؟ من برای زندگیم کم زحمت نکشیدم ... من الان فوق لیسانس معماری کامپیوتر هستم ... برجی هم به زور دارم 2 میلیون تومن در میارم ... اما هیچ پس اندازی ندارم ... آیا ایدیولوژی و راه و مسیری که شما ترسیم میکنین نمیتونه بعد از 20 سال یک کاره خوب . یک حقوق خوب . یک سرپناه رو برایه من تامین کنه ؟؟؟
جناب صادق ...
شما چندین مسیره موفقیت در درون زندگی رو برایه من ترسیم کردین ... من تقریبا هر شب تا ساعت 2 شب دارم کار میکنم ... صبح ها هم زود ار خواب بیدار میشوم ... با این حال دنبال این نیستم تمام این چیزها رو کسی یک شبه به من بدهد ... همینکه من بدونم در درون مسیر رشد کردن قرار دارم برایم کفایت میکند ... ولی هر روزم بدتر از دیروز هست ؟؟؟ آخه چرا ؟؟؟ مگه من بهترین دستورات زندگی کردن رو ندارم ؟؟؟؟ من که نمیتونم تا آخره عمرم راه و مسیری رو قبول کنم ... آخر سرش امید داشه باشم که میرم بهشت ...
اگر دین و مذهب مسیری مناسب برای رشد و پیشترفت من در درون اون دنیا تعیین کرده ... حداقلش باید بتونه در درون این دنیا به من پاسخگو باشه ... خوب چرا بهم جواب نمیده ؟؟؟ آیا اگر من مسیری که بهم جواب نمیده رو کنار بزارم کاره غیر منطقی رو انجام دادم ؟؟؟
خدا از من چه میخواهد بکند ... خوب چرا به من عقل داده ... چرا من باید راه و مسیری که به من جواب نمیده رو ادامه بدم ؟؟؟
یکی از دوستان در مورده امام حسین صحبت کرده بودند و گفتند ایدیولوژی دین از آنگونه نیست که لزوما باعث سعادت دنیوی انسان شود ... مقبول ... من هم چنین استدلالی رو میتونم قبول کنم ... اما من نیاز به یک نشانه دارم ... نیاز به یک عهد نامه بالاتر از عقل و فهمم دارم ... نیاز دارم که همون چیزی رو ببینم که امام حسین (ع) دیده ... آیا حرفه من ایراد دارد ؟؟؟ آیا اگر من به راه و مسیرم امینان داشته باشم ایراد دارد ؟؟؟ آیا خواسته من غیر منطقی است ؟؟؟ خوب چه ایرادی دارد مثلا مئ چنین آزمایشی رو تعریف کنم ....
1- 9 ماه تمام هر روزش را روزه بگیرم
2- 9 ماه هر روز 5 هزار تومان صدقه بدهم .
3- 9 ماه هر روز نمازهایم اول وقت باشد .
4- 9 ماه هر روز مسجد نماز بخوانم .
5- 9 ماه هر شب نماز شب بخوانم .
6- 9 ماه هر روز زیارت عاشورا بخوتانم .
7- 9 ماه هر روز 5000 بار ذکر بگم
......
.....
.....
40 - 9 ماه تمام فکر و ذکرم خدا باشد ...
و بعد از اینکه این 9 ماه تمام شد خدا یک نشونه درست و حسابی جلوم بزاره ... مثلا برم میدان آزادی و از اونجا طی طریق کنم به مشهد ... فقط فقط هم یک بار ... برایه اینکه بتونم با اون آزمایش جلویه عقلم وایسم و بگم من یه آزمایش کردم و ابعادی بالاتر و برتر از مسائل روزمره هم وجود دارد ... ولی همکنون هر روز و هر شبی که سر میکنم دارم با عقلم جنگ میکنم ... هیچ چیزی رو هم ندارم که جوابش رو بدم ...
خوب من چی دارم که بهش تکیه کنم ...
ایدیولوژی هام هر روز دارن باعث شکست هام میشن ... چرا من باید این مسیر رو ادامه بدم ؟؟؟ آیا فردا خوده خدا از من نمیپرسه چرا مسیری رو طی کردی که هر روز به غلط بودن مسیرت بیشتر اطمینان پیدا میکردی ....
خوب شما یک آزمایش برایم تعریف کنین ...
باسلام وتقدیر از شما .
ره چنان رو که ره روان رفتند .
شما همین احکام الهی واجب را دقیق عمل نما و از ان چه در دین حرام شمرده شده کاملا پرهیز نما خدا کمک تان می کند چون خود به صراحت در قران فرمود که تقوا وخدا پروای سبب نجات انسان است در تبیین مسله باید گفت :
تقوا " از ماده " وقی " به معنی خود نگهداری است، این که انسان در یک حالی باشد که بتواند خود را نگهداری کند. تقوای الهی نگهداری خود است از آنچه بد است، برای خدا. قرآن کریم میگوید اگر متقی واقعی باشید دو اثر دارد. یکی اینکه گشایش در کار به وجود میآید در اثر تاثیر معنوی آن. واقعا اگر کسی پاک و باتقوا زندگی کند، یک سلسله گره ها برایش پیش نمیآید، و اگر پیش بیاید حل میشود. خاصیت دوم تقوا این است که بر روشن بینی میافزاید. اگر انسان متقی باشد، روشن بینتر است زیرا تقوا صفای روح میآورد، تقوا آن تیرگیهایی را که باعث میشود انسان از روشنبینیهایی که مخصوص خود اوست استفاده نکند از بین میبرد. شما اگر نسبت به موضوعی تعصب بورزید نمیتوانید آن را آن طوری که هست بگیرید. تقوا گرد و غبار تعصب را پاک میکند، کینه توزی را فرو مینشاند، در نتیجه عقل، آزاد فکر میکند. خداوند می فرماید: « یا ایهاالذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذو الفضل العظیم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند برای شما مایه تمیز ( خوب و بد ) را قرار می دهد» (انفال/ 29). قرآن در این آیه مى گوید علاوه بر تشخیص حق از باطل نتیجه پرهیز کارى این است که خداوند گناهان شما را مى پوشاند و آثار آن را از وجود شما بر مى دارد ( و یکفر عنکم سیئاتکم )، به علاوه شما را مشمول آمرزش خود قرار مى دهد (و یغفر لکم) و پاداش هاى فراوان دیگرى در انتظار شماست که جز خدا نمى داند زیرا خداوند فضل و بخشش عظیم دارد ( و الله ذو الفضل العظیم ). این چهار اثر، میوه هاى درخت تقوا و پرهیزکارى هستند. در اصطلاح قرآن، تقوا یک حالت روحی و ملکه اخلاقی است که هرگاه این ملکه در انسان پیدا شد، قدرتی پیدا میکند که میتواند از گناه پرهیز کند اگر چه گناه بر او عرضه شود. تقوا اولیاء حق را نگهداری میکند و مصونیت میدهد. ملکه و فضیلت تقوا در روح انسان اثر میگذارد و او را از ارتکاب لغزشها و گناهها باز میدارد. اثر تقوا در دنیا
اثر روحی که در دنیا در اثر تقوا پیدا میشود، عبارتست از: تأثیر تقوا بر روشن بینی انسان
در آیه 29 سوره انفال آمده: «یا ایها الذین آمنوا ان تتقواالله یجعل لکم فرقانا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند برای شما مایه تمیز ( خوب و بد ) را قرار می دهد». همانطور که در این آیه ذکر شده، رعایت تقوا باعث می شود که انسان در دنیا روشن بینی پیدا کند، چون تقوا انسان را روشن می کند. باید بدانیم همانطور که در بیرون خود روشنایی و تاریکی میبینیم و بیرون وجودمان تاریک یا روشن میشود، در درون و ضمیر خود نیز روشنائی و تاریکی احساس میکنیم. ضمیر بعضی روشن است و گویی در آن چراغی نصب شده است و به عکس، ضمیر بعضی تاریک است در اثر خاموشی چراغ باطن، و این قطعا حقیقی است. افراد روشن ضمیر اولین چیزی که دارند این است که بهتر از دیگران خوبیها و بدیها را احساس میکنند، عیبها و نقصها را میبینند و اعتراف مینمایند. ولی افرادی که درونی تاریک دارند، واضحترین و بزرگترین عیب خود را نمیبینند و منحصر به این نیست. ما یکدیگر یا جهان را با عینک وجود خودمان میبینیم اگر این عینک سفید و بی غبار باشد اشیاء و جهان را همانطور که هست سفید و روشن میبینیم و اگر تیره و سیاه باشد جهان را تیره و سیاه میبینیم و این نکته بسیار جالب است. ملای رومی میگوید: گر بگردی تو . . . امتحان کن، دور خود بچرخ، بعد بایست، میبینی تمام اطرافت میچرخد، در حالی که اینطور نیست بلکه سر تو میچرخد. اگر انسان با تقوا و روشن و پاک و صاف باشد، کوچک را کوچک، سفید را سفید و سیاه را سیاه خواهد دید. قرآن میگوید تقوا داشته باشید تا عینک درونیتان سفید باشد و جهان را همچنانکه هست ببینید. « ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا » اگر تقوای الهی داشته باشید، اگر درونتان پاک باشد، اگر تیرگیها را از درون خود زایل بکنید خداوند در دل شما مایه تمیز قرار میدهد، یعنی خدا در دل شما چیزی قرار میدهد که با آن حقایق را خوب تمیز میدهید، یعنی به شما روشنی میدهد. پس انسان در اثر تقوا درونش روشن میشود و به همین جهت روشن بین میشود. اثر دیگر تقوا در دنیا عبارتست از: حل شدن مشکلات و آسان شدن کارها و بیرون آمدن از تنگناها و مضایق، که در سوره طلاق آیه 2 میفرماید: «و من یتق الله یجعل له مخرجا» یعنی هر کس که تقوای الهی داشته باشد خداوند برای او راه بیرون شدن از شدائد قرار میدهد. هم چنین در همان سوره، بعد از دو آیه میفرماید: «من یتق الله یجعل له من امره یسرا؛ هر کس که تقوای الهی داشته باشد خداوند یک نوع آسانی در کار او قرار میدهد» (آیه 4). اثر اخروی تقوا
اثر تقوا در آخرت این است که گناهان گذشته را پاک میکند، کفاره عمل گذشته است، یعنی گناهان گذشته را محو میکند: « و یکفر عنکم سیاتکم ، انفال 29». مقصود این است که اثر گناهان گذشته را جبران میکند. چون تقوای واقعی همراه با توبه است. کسی که یک آلودگیهایی در گذشته داشته، هنگامی باتقوا خواهد بود که از آن آلودگیها توبه کند. پس اثر آن گناهان گذشته پاک میشود، مجازات اخروی هم از انسان سلب میشود یعنی خدا دیگر بنده باتقوایش را به خاطر گناهان گذشتها ش مجازات نمیکند. « و الله ذو الفضل العظیم؛ خدا صاحب فضل و بزرگ است. قرآن کریم در این آیات میخواهد ما را توجه بدهد که اگر ایمان ما ایمان واقعی باشد و اگر عمل ما عمل اسلامی باشد و اگر جامعه ما جامعه مسلمان باشد، مشمول انواعی از عنایتهای الهی خواهیم بود و موفقیتها خواهیم داشت. تقوا شرط قبولی اعمال
هر عملی باید مسبوق به تقوا باشد تا آن عمل قبول شود، چون «انما یتقبل الله من المتقین؛ خدا هر عملی را فقط از متقیان می پذیرد» (مائده/27). انسان وقتی که اعمال زیادی انجام می دهد پیش خودش خیلی خودش را از خدا طلبکار میداند خصوصا که در کتابهای حدیث یا دعا مانند مفاتیح نوشته است که اگر مثلا دو رکعت نماز خواندی خداوند چقدر اجر و ثواب میدهد، اگر فلان زیارت را کردی چنین و چنان، با خود میگوید پس ما آنجا خیلی انبار کردهایم، الی ما شاء الله انبار کردهایم. قرآن میگوید: «انما یتقبل الله من المتقین؛ همه آنها درست است اما شرطش متقی بودن است. اگر متقی باشی خدا میپذیرد، اگر متقی نباشی اساسا از گمرک آنجا رد نمیشود، هیچ قبول نمیشود. دو مرتبه «و اتقوا الله» تقوا مقدمه عمل و شرط قبول عمل است، و هر عملی انسان را آماده میکند برای تقوای بعد از عمل و تقوای بالاتر. «ان الله خبیر بما تعملون؛خدا به تمام کارهای شما آگاه است». در یک آیه قرآن داریم: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله حق تقاته؛ تقوای الهی داشته باشید آن تقوایی که شایسته خداست» (آل عمران/102). تقوای واقعی همان است که انسان را نجات میدهد، انسان را آزاد و رها میکند. انسان در زیر امتحانها (چه امتحان به نعمتها و چه امتحان به نقمتها) باید تقوا داشته باشد که این تقواست که او را نجات میدهد و آزاد و رها میکند و انسان باید با همه اینها درگیری پیدا کند منتها باید خود را آزاد کند.
سلام ...
جناب استاد صادق امکانش هست به من جواب پرسشم رو بدین ....
اگر من بیام و یک آزمایش برایه خودم تعریف کنم ... و نتیجه اون آزمایش شکست باشه ...
و من بسته به نتیجه اون آزمایش اعتقادم رو از دست بدم ...
آیا از لحاظ دینی و عقلی باز هم باید در درون اون دنیا پاسخگو باشم ...
پاسخ :
باید توجه داشته باشید که محال است کسی خدای مهربانش را بخواند ولی خداوند اورا جواب ندهد چون
خود به صراحت فرمود :
«ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ (1) مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم».
خداوندی که سمیع الدعاست و هرگز خلف وعده نمیکند ، هیچ دعایی را بدون اجابت نخواهد گذاشت، ولی باید توجه داشت که گاهی همان حاجت را که در دعا خواسته میشود، به انسان میدهد؛ گاهی بهتر از آن را و گاهی زود یا دیر میدهد . اگر در دنیا به او ندهد ، در آخرت پاداشی به او میدهد ،چون دعا یک نوع عبادت و نیایش است و بدون پاداش نمیماند.
خداوند همواره به خواستها و نیازهای بندگان خود جواب مثبت میدهد . هیچ دستی را خالی برنمیگرداند؛ چون کریمتر از آن است که دستی را که به سوی او دراز شده ناامید برگرداند. از این رو در روایتی از امام صادق (ع) آمده:
«ما أبرز عبدٌ یده إلى الله العزیز الجبّار إلاّ استحیا الله عزّوجل أن یردّها صفراً حتى یجعل فیها من فضل رحمته ما یشاء، فإذا دعا أحدکم فلا یردّ حتى یمسح على وجهه و رأسه؛ (2) هیچ بندهای دست خود را به سوی خدای عزیز و جبران کننده دراز نمیکند مگر این که خداوند حیا میکند که دست او را خالی برگرداند و چیزی از فضل و رحمت که میخواهد در آن نگذارد، پس هر گاه دعا نمودید، دست خود را به سر و صورت خود بکشید». هیچ دعای بنده ای بی پاسخ نمی ماند . همین که دعا می کنیم ، نشان می دهد خدا ما را پذیرفته است.
نکته دیگر در باره این پرسش که برای پرسشگر محترم بسیار زیبا و شنیدنی خواهد بود جواب منطقی بدستش خواهد داد ؛ این سخن مولوی است که میگوید:
آن یکی الله میگفتی شبی :Gol: تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان: آخر ای بسیار گو :Gol: این همه الله را لبیک کو؟
می نیاید یک جواب از پیش تخت:Gol: چند الله می زنی با روی سخت
او شکسته دل شد و بنهاد سر :Gol:دید در خواب او خضر اندر خضر
گفت: هین از ذکر چون وامانده ای:Gol: چون پشیمانی از آن کش خواندهای
گفت: لبیکم نمیآید جواب :Gol: زآن همی ترسم که باشم رد باب
گفت: آن الله تو لبیک ماست :Gol:و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست
ترس و عشق تو کمند لطف ماست :Gol:زیر هر یارب تو لبیک هاست (3)
این بیان نغز مولوی که در واقع الها م گرفته از آموزه های وحیانی است این مسئله را می رساند که همان ناله و دعای بنده در واقع لبیک خدا است و در زیر هر الله گفتن او هزاران لبیک الهی نهفته است.
پس این مسله که فرض صحت ندارد تا کسی گمان چون خدا با او سخن نگفته ویا حرف اورا نشنیده پس اورا کنار بگذارد ومانند آن .
پینوشتها:
1. غافر (40) آیه 60.
2. ابن فهد حلی عدة الداعى، . نشر دار الکتب الاسلامیه 1407 ق.ص 97.
3. مولوی جلا الدین بلخی ، مثنوی معنوی، دفتر سوم، ، نشر اقبال ، تهران 1377 ش.ص 355
http://www.askdin.com/thread37411-6.html
چرا حضرت ابراهیم بت ها رو شکست؟
جمع بندی .2
سوال :چرا حضرت ابراهیم بت ها رو شکست؟ (سر عدم استجابت دعا ؟)
پاسخ :
ره چنان رو که ره روان رفتند .
شما همین احکام الهی واجب را دقیق عمل نما و از ان چه در دین حرام شمرده شده کاملا پرهیز نما خدا کمک تان می کند چون خود به صراحت در قران فرمود که تقوا وخدا پروای سبب نجات انسان است در تبیین مسله باید گفت :
تقوا " از ماده " وقی " به معنی خود نگهداری است، این که انسان در یک حالی باشد که بتواند خود را نگهداری کند. تقوای الهی نگهداری خود است از آنچه بد است، برای خدا. قرآن کریم میگوید اگر متقی واقعی باشید دو اثر دارد. یکی اینکه گشایش در کار به وجود میآید در اثر تاثیر معنوی آن. واقعا اگر کسی پاک و باتقوا زندگی کند، یک سلسله گره ها برایش پیش نمیآید، و اگر پیش بیاید حل میشود. خاصیت دوم تقوا این است که بر روشن بینی میافزاید. اگر انسان متقی باشد، روشن بینتر است زیرا تقوا صفای روح میآورد، تقوا آن تیرگیهایی را که باعث میشود انسان از روشنبینیهایی که مخصوص خود اوست استفاده نکند از بین میبرد. شما اگر نسبت به موضوعی تعصب بورزید نمیتوانید آن را آن طوری که هست بگیرید. تقوا گرد و غبار تعصب را پاک میکند، کینه توزی را فرو مینشاند، در نتیجه عقل، آزاد فکر میکند. خداوند می فرماید: « یا ایهاالذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذو الفضل العظیم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند برای شما مایه تمیز ( خوب و بد ) را قرار می دهد» (ا1). قرآن در این آیه مى گوید علاوه بر تشخیص حق از باطل نتیجه پرهیز کارى این است که خداوند گناهان شما را مى پوشاند و آثار آن را از وجود شما بر مى دارد ( و یکفر عنکم سیئاتکم )، به علاوه شما را مشمول آمرزش خود قرار مى دهد (و یغفر لکم) و پاداش هاى فراوان دیگرى در انتظار شماست که جز خدا نمى داند زیرا خداوند فضل و بخشش عظیم دارد ( و الله ذو الفضل العظیم ). این چهار اثر، میوه هاى درخت تقوا و پرهیزکارى هستند. در اصطلاح قرآن، تقوا یک حالت روحی و ملکه اخلاقی است که هرگاه این ملکه در انسان پیدا شد، قدرتی پیدا میکند که میتواند از گناه پرهیز کند اگر چه گناه بر او عرضه شود. تقوا اولیاء حق را نگهداری میکند و مصونیت میدهد. ملکه و فضیلت تقوا در روح انسان اثر میگذارد و او را از ارتکاب لغزشها و گناهها باز میدارد. اثر تقوا در دنیا
اثر روحی که در دنیا در اثر تقوا پیدا میشود، عبارتست از: تأثیر تقوا بر روشن بینی انسان
در آیه 29 سوره انفال آمده: «یا ایها الذین آمنوا ان تتقواالله یجعل لکم فرقانا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند برای شما مایه تمیز ( خوب و بد ) را قرار می دهد». همانطور که در این آیه ذکر شده، رعایت تقوا باعث می شود که انسان در دنیا روشن بینی پیدا کند، چون تقوا انسان را روشن می کند. باید بدانیم همانطور که در بیرون خود روشنایی و تاریکی میبینیم و بیرون وجودمان تاریک یا روشن میشود، در درون و ضمیر خود نیز روشنائی و تاریکی احساس میکنیم. ضمیر بعضی روشن است و گویی در آن چراغی نصب شده است و به عکس، ضمیر بعضی تاریک است در اثر خاموشی چراغ باطن، و این قطعا حقیقی است. افراد روشن ضمیر اولین چیزی که دارند این است که بهتر از دیگران خوبیها و بدیها را احساس میکنند، عیبها و نقصها را میبینند و اعتراف مینمایند. ولی افرادی که درونی تاریک دارند، واضحترین و بزرگترین عیب خود را نمیبینند و منحصر به این نیست. ما یکدیگر یا جهان را با عینک وجود خودمان میبینیم اگر این عینک سفید و بی غبار باشد اشیاء و جهان را همانطور که هست سفید و روشن میبینیم و اگر تیره و سیاه باشد جهان را تیره و سیاه میبینیم و این نکته بسیار جالب است. ملای رومی میگوید: گر بگردی تو . . . امتحان کن، دور خود بچرخ، بعد بایست، میبینی تمام اطرافت میچرخد، در حالی که اینطور نیست بلکه سر تو میچرخد. اگر انسان با تقوا و روشن و پاک و صاف باشد، کوچک را کوچک، سفید را سفید و سیاه را سیاه خواهد دید. قرآن میگوید تقوا داشته باشید تا عینک درونیتان سفید باشد و جهان را همچنانکه هست ببینید. « ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا » اگر تقوای الهی داشته باشید، اگر درونتان پاک باشد، اگر تیرگیها را از درون خود زایل بکنید خداوند در دل شما مایه تمیز قرار میدهد، یعنی خدا در دل شما چیزی قرار میدهد که با آن حقایق را خوب تمیز میدهید، یعنی به شما روشنی میدهد. پس انسان در اثر تقوا درونش روشن میشود و به همین جهت روشن بین میشود. اثر دیگر تقوا در دنیا عبارتست از: حل شدن مشکلات و آسان شدن کارها و بیرون آمدن از تنگناها و مضایق، که در سوره طلاق آیه 2 میفرماید: «و من یتق الله یجعل له مخرجا» یعنی هر کس که تقوای الهی داشته باشد خداوند برای او راه بیرون شدن از شدائد قرار میدهد. هم چنین در همان سوره، بعد از دو آیه میفرماید: «من یتق الله یجعل له من امره یسرا؛ هر کس که تقوای الهی داشته باشد خداوند یک نوع آسانی در کار او قرار میدهد» (آیه 4). اثر اخروی تقوا
اثر تقوا در آخرت این است که گناهان گذشته را پاک میکند، کفاره عمل گذشته است، یعنی گناهان گذشته را محو میکند: « و یکفر عنکم سیاتکم ،». مقصود این است که اثر گناهان گذشته را جبران میکند. چون تقوای واقعی همراه با توبه است. کسی که یک آلودگیهایی در گذشته داشته، هنگامی باتقوا خواهد بود که از آن آلودگیها توبه کند. پس اثر آن گناهان گذشته پاک میشود، مجازات اخروی هم از انسان سلب میشود یعنی خدا دیگر بنده باتقوایش را به خاطر گناهان گذشتها ش مجازات نمیکند. « و الله ذو الفضل العظیم؛ خدا صاحب فضل و بزرگ است. قرآن کریم در این آیات میخواهد ما را توجه بدهد که اگر ایمان ما ایمان واقعی باشد و اگر عمل ما عمل اسلامی باشد و اگر جامعه ما جامعه مسلمان باشد، مشمول انواعی از عنایتهای الهی خواهیم بود و موفقیتها خواهیم داشت. تقوا شرط قبولی اعمال
هر عملی باید مسبوق به تقوا باشد تا آن عمل قبول شود، چون «انما یتقبل الله من المتقین؛ خدا هر عملی را فقط از متقیان می پذیرد» (3). انسان وقتی که اعمال زیادی انجام می دهد پیش خودش خیلی خودش را از خدا طلبکار میداند خصوصا که در کتابهای حدیث یا دعا مانند مفاتیح نوشته است که اگر مثلا دو رکعت نماز خواندی خداوند چقدر اجر و ثواب میدهد، اگر فلان زیارت را کردی چنین و چنان، با خود میگوید پس ما آنجا خیلی انبار کردهایم، الی ما شاء الله انبار کردهایم. قرآن میگوید: «انما یتقبل الله من المتقین؛ همه آنها درست است اما شرطش متقی بودن است. اگر متقی باشی خدا میپذیرد، اگر متقی نباشی اساسا از گمرک آنجا رد نمیشود، هیچ قبول نمیشود. دو مرتبه «و اتقوا الله» تقوا مقدمه عمل و شرط قبول عمل است، و هر عملی انسان را آماده میکند برای تقوای بعد از عمل و تقوای بالاتر. «ان الله خبیر بما تعملون؛خدا به تمام کارهای شما آگاه است». در یک آیه قرآن داریم: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله حق تقاته؛ تقوای الهی داشته باشید آن تقوایی که شایسته خداست» (4). تقوای واقعی همان است که انسان را نجات میدهد، انسان را آزاد و رها میکند. انسان در زیر امتحانها (چه امتحان به نعمتها و چه امتحان به نقمتها) باید تقوا داشته باشد که این تقواست که او را نجات میدهد و آزاد و رها میکند و انسان باید با همه اینها درگیری پیدا کند منتها باید خود را آزاد کند. پاورقی :
1 . انفال . آیه 25
2. همان 4
3. مائده/27
4. آل عمران/102
حدیث داریم کسی که 40 روز برای خدا خالص باشد چشمه های حکمت از قلب او به زبانش جاری میشود. این آزمایش کوتاهتری بود میتونید امتحان کنید. فقط 40 روز اخلاص نه 9 ماه عبادت با اعمال شاقّه! فقط کارهایتان را برای خدا انجام دهید، آب میخورید برای خدا باشد نه برای آزمایش، راه میروید برای خدا باشد نه برای آزمایش، پیامک میفرستید برای خدا باشد نه برای آزمایش! ولی کسی مثل شما که میخواهد دین را بیازماید اعمال مذهبی (نماز و روزه و صدقه و زیارت عاشورا و ...) را برای آزمایش عقاید دینی اش انجام میدهد (نه برای رضای خدا) پس داشتن اخلاص اصلاً و ابداً امکان پذیر نیست.
به قول برنامه افسانه زدایان(mythbusters) باید بگویم این آزمایش شما Budsted و باطل است.
شب خوش
سلام ...
بابته پاسختون تشکر میکنم ... امیدوارم که موفق و سربلند باشین ...
جناب اشک قلم ... در چندین مورد صحبت کردین ... در مورده داستانی از حضرت عیسی مسیح صحبت کردین ... همچنین اینکه دستور العمل ها و راههایی هست که ما با ظاهر آنها برخورد داریم و اینگونه اعمال در قیامت به گونه ای خاص پاداش دهی میشوند ...
جناب اشک قلم ...
من اصلا نمیدونم چجوری با شما شروع کنم به صحبت کردن ... چون تا کنون پست هایه کمی از شما رو خوندم و شخصیت شما رو به درستی نمیشناسم ... و فکر میکنم که شما هم شناختی از من ... اخلاقیات و اعتقادات من نداشته باشین ... جناب اشک قلم اگر من جایه یکی از یاران حضرت عیسی مسیح بودم و چنان معجزاتی رو از ایشان میدیم هیچ گاه به حرفهای حضرت عیسی مسیح شک نمیکردم ... و حرفهاشون رو 100 درصد قبول میکردم . البته همین امروز یکی از دوستانی که در درون این سایت پست مینوشت یک سوال پرسیده بود !!! سوال این بود ... به نظره شما اگر امام زمان همین فردا ظهور کند شما جزو یارانش خواهید بود یا رویروی ایشان خواهید ایستاد ... که کمی من رو به فکر فرو برد ... راسته راسش رو بخوام بگم نمیدونم ...
واقعا نمیدونم اگر امام زمان ظهور کنن میخواهند چه چیزی رو تقویت کنند و چه چیزی رو نابود کنند ... واقعا نمیدونم اگر کسی جلویه من شق القمر بکنه ... یا اینکه یک کبوتر مرده رو زنده کنه ... یا اینکه دستش را از گریبان بیرون بیاره و دستش مانند آفتاب بدرخشه ... آیا من باید هر کار و هر چیزی که ایشان گفت را قبول کنم یا نه !!! واقعا نمیدانم ...
جناب اشک قلم مثالهایی رو در ارتباط با برداشتن خار از راه مومن و گرفتن روزه عنوان کردین و استدلال کردین که درست هست چنین کارهایی شاید از نظر ما کم ارزش یا بی ارزش شمرده شوند ... اما خداوند برای چنین اعمالی پاداش بزرگی در نظر گرفته است ... خوب چرا ؟؟؟ چرا نباید این مساله برای من اثبات شود؟؟؟ ... جناب اشک قلم شما یک بار زندگی کلیه مشاهیر بزرگ دنیا رو بخونین ... گالیله ها ... نیوتن ها ... انیشتن ها و ... رو مورده بررسی قرار دهید ... تا قبل از زندگی چنین دانشمندانی همواره بشر تو جهل و نادانی بوده ... تا اینکه یکی اومده و گفته چرا ؟؟؟
چرا زمین مرکز دنیاست ... گالیله گفت احساس و تخیلتون رو بزارین کنار ... عقل و فهمتون رو به کار بگیرین .
چرا سیب بر رویه زمین میافتد .... نیوتن گفت احساس و تخیلتون رو بندازین دور ... درسته که هزاران بار هست که هر روز سیب ها بر زمین میافتند ولی باید علتی داشته باشد
چرا زمان برایه ناظری متحرک و ناظری ثابت به یک شکل تعریف میشود .... انیشتن گفت از کجا معلوم زمانیکه متحرکی در حال حرکت هست زمان برای آن به گونه ای متفاوت تعریف نشود ... از کجا میدونین که تعریف زمان به سرعت متحرک وابسته نیست ...
تسلا گفت که بار الکتریکی در خارج از یک جسم رسانا متمرکز میشود ... و هیچ کس حرفش را نپذیرفت و برای اثبات فرضیه خود حاضر شد گویی فلزی درست کند و در درون آن بنشیند و بدنه خارجی آن را به برق 20 کیلو ولت وصل کند ... و سالم بیرون بیاید ...
هر جا بشر اشتباه کرده ... بخاطر تخیلش بوده ... به خاطره این بوده که میگفته فکر میکنم اینجوری درست تر باشه ... سالیان سال بود که فرضیات ارسطو در درون کلیساها مقدس شمرده میشد ... یکی از اصولی که در درون کتابهای ارسطو وجود داشت این مطلب بوده که هر جسم جامدی در درون مایعات فرو میرود ... دلیل هم میآوردند که جامد چگالتر هست ... و کسی جرات نمیکرده بگه ... چطور چوب رویه آب وای میاسته و ...
جناب اشک قلم ...
مگه ما با چه دنیایی طرف هستیم ... دنیایی که ما باهاش طرف هستیم اونطور نیست که ما به راحتی اطمینان کنیم و قبول کنیم و نتیجه بگیریم ...
داریم در درون دنیایی زندگی میکنیم که صاحبان عقل در درون آن پیروز و موفق هستند ... کسانی موفق هستند که از بازخورد تصمیمهایشان نتیجه میگیرند و سعی در اصلاح و تغییر دادن مسیره خودشون میگیرند ...
خوب !!!
شما به من میگویید درست هست که ما در درون چنین دنیایی زندگی میکنیم . درست هست که خدا به ما عقل داده . درست هست که تمام انسانهای موفق کسانی هستند که بر اساس عقلشان عمل میکنند ... اما شما نباید به عقلت اطمینان کنی ... نباید دنبال این باشی که مسیرت را آزمایش کنی ... نباید از نتیجه مسیرت مایوس شوی ... باید صبر جمیل پیشه کنی ... 1 سال ... 10 سال ... 100 سال ... ولی بعدش 100 درصد مطمین باش میری بهشت ....
چرا هم ندارد ... میری بهشت ...
خوب من میخواهم مطمئن شوم ... آیا برایه منی که میخواهم به مسیرم مطمئن باشم تا در درون آن گام بردارم هیچ راهی وجود ندارد ... من استدلال های دین خودمون رو قبول دارم و بهترین دین میشناسمش ... اما تا آزمایش نشن نمیتونم بهشون اطمینان داشته باشم ... حالا این آزمایش ممکن هست 2 نوع باشه ....
1- من دستورات رو اجرا میکنم و به مرور زمان رشد میکنم و موفقیت رو تجربه میکنم ... در این زمان من نیاز به هیچ نشونه ای نخواهم داشت ... چون خوده مسیر اثبات کننده خودش هست .
2- من دستورات رو اجرا میکنم و به مرور زمان نه اینکه رشد نمیکنم ... بلکه ساده تر و ساده تر میشم ... نمیتوانم از زرنگی ها و هوشمندیم استفاده کنم و روز به روز زندگیم سخت تر و سخت تر میشود ... این دستورات هم میگوید صبر پیشه کنید ... مقبول ... اما من نیاز به یک نشانه دارم ... چنین چیزی رو که من نمیتونم بدونه یک نشانه یا یک آزمایش بپذیرم ...
جناب اشک قلم در پست بعدیتون به این مطلب اشاره کردین که اگر کسی 40 روز خود را برای خدا خالص کند ... خدا ...
من از امروز گفتم شروع میکنم ... مسیری هم که شما ترسیم کردین مسیره خیلی سختی هست ... واقعا اینکه انسان میخواد هر کاری بکنه برای خدا باشه کاره خیلی سختی هست ... حتی من نتونستم 2 ساعت هم اون رو انجام بدم ... به هر حال من میخواهم دنبال مسیری باشم که خودم موفق باشم ... نه اینکه به دنبال خالص کردنه خودم برایه خدا باشم ...
ولی باز هم میتوانم چنین آزمایشی رو قبول کنم ... فکر کردم 90 روز مدت زمان قابل قبولی برای چنین آزمایشی باشد ... 90 روز تمام کارهایت برایه خدا ... البته نمیتوانم از خدا چیزی بخواهم ... چون کسی که خود رتا برای خدا خالص میکند نمیتواند چیزی از او بخواهد ... پس باید به دنباله دیدن یک نشانه باشم ... { خواب دیدن و قرص آرام بخش هم مد نظر من نیست }
من 90 روز وای میاستم ... یا نشانه ای در کار خواهد بود ... یا نخواهد بود ... ... حداقلش دیگه اسمم کافر نمیشه ...
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
اگر برای خدا میخواهید کار کنید
امیدوارم موفق باشید
اما خدا یکی از مهمترین چیزهایی که از انسان میخواهد: «تعقل است»
«افلا تعقلون»
عقل هم میگوید:
1- بیخودی استدلالی را در یک جا باطل نکن، با یک کلمه «باطل است»
2- اگر استدلالی درست است بهش عمل کن
3- امیدورام مخلص خدا شوید
سلام و عرض ادب
شما بهشت و جهنم و عالم غیب را قبول دارید ولی میخواهید قبل از رسیدن به هدف، بدانید آیا مسیر را درست آمده اید یا خیر(من اینجوری برداشت کرده ام). و برای اینکار خودتان برای خودتان آزمایشی طراحی کرده اید(درست و غلطش بماند)
شما حق دارید که با عقلتان نتیجه ی دینداری را بفهمید ولی الزاماً اینگونه نیست که خودتان به آن مقامها برسید تا برایتان اثبات شود مسیر درست هست! اینهمه نشانه ی قرآنی یقین آور که 1400 سال پیش گفته شده و الان ثابت شده نمونه اش هم، پیدا کردن جسد فرعون و فهمیدن اینکه علت و نحوه مرگ او همان است که قرآن گفته یا اینکه چرا زیتون 7 بار و انجیر یکبار آمده و قرآن هم گفته والتین و الزیتون (با هم آورده)، پیدا شدن بقایای قوم عاد در یمن و جثه درشتشان که قرآن هم گفته بود کوه ها را می تراشیدند و ... با وجود اینهمه نشانه چه نیازی هست که من بیام و تک تک دستورات رو آزمایش کنم اگه جواب داد به آن دستور ایمان بیارم و اگه جواب نداد(به هزار و یه دلیل) اون رو رد کنم. خوب همون میشه که (نومن ببعض و نکفر ببعض) دیگه!
به خاطر جهالتش بوده نه تخیلش. قوه مخیله فقط از چیزهایی که در ذهن داریم تصویر سازی می کند. اگر چیزی را غلط فهمیده باشیم یا نفهمیده باشیم از آن تصویر غلطی برای ما بوجود خواهد آورد.
چون این اعمال در جهت فطرت و رشد انسان است و اصلا دینداری به همین خاطر هست که ما با این اعمال خودمان را پیدا کنیم و بشناسیم. خود اعمال هدف نهایی نیست.
نتیجه آزمایشی مورد قبول است که درباره تمام پارامتر ها اطلاع داشته باشیم به جز یکی دو مورد که می خواهیم مطلبی را در مورد آنها ثابت کنیم (به جز معدود آزمایش هایی که برای به دست آوردن اطلاعات هست نه اثبات چیزی مثل همون آزمایش هایی که در شتاب دهنده های داخل کوههای آلپ داره روی اتم انجام میشه...)
خوب وقتی شما تعداد پارامتر های آزمایشتون زیاد شد از کجا میخواهید بفهمید تاثیر کدوم مثبت بوده کدوم منفی؟ مثلاً صدقه دادن رو در آزمایشتون آوردید خوبه ولی اگه صدقه به نا اهلش دادید چی؟
اینا چه ربطی به بهشت داره؟ مگه بهشت جاذبه و بار الکتریکی و نسبیت و سایر قوانین عالم تشریع رو داره که میخواهید اینجوری با همین قوانین روش تحقیق آزمایش کنید؟ اونجا عالم تکوین است این مثالها مربوط به عالم تشریع هست...
موفق باشید
باسلام وتقدیر از شما .
ره چنان رو که ره روان رفتند .
شما همین احکام الهی واجب را دقیق عمل نما و از ان چه در دین حرام شمرده شده کاملا پرهیز نما خدا کمک تان می کند چون خود به صراحت در قران فرمود که تقوا وخدا پروای سبب نجات انسان است در تبیین مسله باید گفت :
تقوا " از ماده " وقی " به معنی خود نگهداری است، این که انسان در یک حالی باشد که بتواند خود را نگهداری کند. تقوای الهی نگهداری خود است از آنچه بد است، برای خدا. قرآن کریم میگوید اگر متقی واقعی باشید دو اثر دارد. یکی اینکه گشایش در کار به وجود میآید در اثر تاثیر معنوی آن. واقعا اگر کسی پاک و باتقوا زندگی کند، یک سلسله گره ها برایش پیش نمیآید، و اگر پیش بیاید حل میشود. خاصیت دوم تقوا این است که بر روشن بینی میافزاید. اگر انسان متقی باشد، روشن بینتر است زیرا تقوا صفای روح میآورد، تقوا آن تیرگیهایی را که باعث میشود انسان از روشنبینیهایی که مخصوص خود اوست استفاده نکند از بین میبرد. شما اگر نسبت به موضوعی تعصب بورزید نمیتوانید آن را آن طوری که هست بگیرید. تقوا گرد و غبار تعصب را پاک میکند، کینه توزی را فرو مینشاند، در نتیجه عقل، آزاد فکر میکند. خداوند می فرماید: « یا ایهاالذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذو الفضل العظیم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند برای شما مایه تمیز ( خوب و بد ) را قرار می دهد» (انفال/ 29). قرآن در این آیه مى گوید علاوه بر تشخیص حق از باطل نتیجه پرهیز کارى این است که خداوند گناهان شما را مى پوشاند و آثار آن را از وجود شما بر مى دارد ( و یکفر عنکم سیئاتکم )، به علاوه شما را مشمول آمرزش خود قرار مى دهد (و یغفر لکم) و پاداش هاى فراوان دیگرى در انتظار شماست که جز خدا نمى داند زیرا خداوند فضل و بخشش عظیم دارد ( و الله ذو الفضل العظیم ).
این چهار اثر، میوه هاى درخت تقوا و پرهیزکارى هستند. در اصطلاح قرآن، تقوا یک حالت روحی و ملکه اخلاقی است که هرگاه این ملکه در انسان پیدا شد، قدرتی پیدا میکند که میتواند از گناه پرهیز کند اگر چه گناه بر او عرضه شود. تقوا اولیاء حق را نگهداری میکند و مصونیت میدهد. ملکه و فضیلت تقوا در روح انسان اثر میگذارد و او را از ارتکاب لغزشها و گناهها باز میدارد.
اثر تقوا در دنیا
اثر روحی که در دنیا در اثر تقوا پیدا میشود، عبارتست از:
تأثیر تقوا بر روشن بینی انسان
در آیه 29 سوره انفال آمده: «یا ایها الذین آمنوا ان تتقواالله یجعل لکم فرقانا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند برای شما مایه تمیز ( خوب و بد ) را قرار می دهد». همانطور که در این آیه ذکر شده، رعایت تقوا باعث می شود که انسان در دنیا روشن بینی پیدا کند، چون تقوا انسان را روشن می کند. باید بدانیم همانطور که در بیرون خود روشنایی و تاریکی میبینیم و بیرون وجودمان تاریک یا روشن میشود، در درون و ضمیر خود نیز روشنائی و تاریکی احساس میکنیم. ضمیر بعضی روشن است و گویی در آن چراغی نصب شده است و به عکس، ضمیر بعضی تاریک است در اثر خاموشی چراغ باطن، و این قطعا حقیقی است.
افراد روشن ضمیر اولین چیزی که دارند این است که بهتر از دیگران خوبیها و بدیها را احساس میکنند، عیبها و نقصها را میبینند و اعتراف مینمایند. ولی افرادی که درونی تاریک دارند، واضحترین و بزرگترین عیب خود را نمیبینند و منحصر به این نیست. ما یکدیگر یا جهان را با عینک وجود خودمان میبینیم اگر این عینک سفید و بی غبار باشد اشیاء و جهان را همانطور که هست سفید و روشن میبینیم و اگر تیره و سیاه باشد جهان را تیره و سیاه میبینیم و این نکته بسیار جالب است. ملای رومی میگوید: گر بگردی تو . . . امتحان کن، دور خود بچرخ، بعد بایست، میبینی تمام اطرافت میچرخد، در حالی که اینطور نیست بلکه سر تو میچرخد.
اگر انسان با تقوا و روشن و پاک و صاف باشد، کوچک را کوچک، سفید را سفید و سیاه را سیاه خواهد دید. قرآن میگوید تقوا داشته باشید تا عینک درونیتان سفید باشد و جهان را همچنانکه هست ببینید. « ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا » اگر تقوای الهی داشته باشید، اگر درونتان پاک باشد، اگر تیرگیها را از درون خود زایل بکنید خداوند در دل شما مایه تمیز قرار میدهد، یعنی خدا در دل شما چیزی قرار میدهد که با آن حقایق را خوب تمیز میدهید، یعنی به شما روشنی میدهد. پس انسان در اثر تقوا درونش روشن میشود و به همین جهت روشن بین میشود.
اثر دیگر تقوا در دنیا عبارتست از: حل شدن مشکلات و آسان شدن کارها و بیرون آمدن از تنگناها و مضایق، که در سوره طلاق آیه 2 میفرماید: «و من یتق الله یجعل له مخرجا» یعنی هر کس که تقوای الهی داشته باشد خداوند برای او راه بیرون شدن از شدائد قرار میدهد. هم چنین در همان سوره، بعد از دو آیه میفرماید: «من یتق الله یجعل له من امره یسرا؛ هر کس که تقوای الهی داشته باشد خداوند یک نوع آسانی در کار او قرار میدهد» (آیه 4).
اثر اخروی تقوا
اثر تقوا در آخرت این است که گناهان گذشته را پاک میکند، کفاره عمل گذشته است، یعنی گناهان گذشته را محو میکند: « و یکفر عنکم سیاتکم ، انفال 29». مقصود این است که اثر گناهان گذشته را جبران میکند. چون تقوای واقعی همراه با توبه است. کسی که یک آلودگیهایی در گذشته داشته، هنگامی باتقوا خواهد بود که از آن آلودگیها توبه کند. پس اثر آن گناهان گذشته پاک میشود، مجازات اخروی هم از انسان سلب میشود یعنی خدا دیگر بنده باتقوایش را به خاطر گناهان گذشتها ش مجازات نمیکند. « و الله ذو الفضل العظیم؛ خدا صاحب فضل و بزرگ است. قرآن کریم در این آیات میخواهد ما را توجه بدهد که اگر ایمان ما ایمان واقعی باشد و اگر عمل ما عمل اسلامی باشد و اگر جامعه ما جامعه مسلمان باشد، مشمول انواعی از عنایتهای الهی خواهیم بود و موفقیتها خواهیم داشت.
تقوا شرط قبولی اعمال
هر عملی باید مسبوق به تقوا باشد تا آن عمل قبول شود، چون «انما یتقبل الله من المتقین؛ خدا هر عملی را فقط از متقیان می پذیرد» (مائده/27). انسان وقتی که اعمال زیادی انجام می دهد پیش خودش خیلی خودش را از خدا طلبکار میداند خصوصا که در کتابهای حدیث یا دعا مانند مفاتیح نوشته است که اگر مثلا دو رکعت نماز خواندی خداوند چقدر اجر و ثواب میدهد، اگر فلان زیارت را کردی چنین و چنان، با خود میگوید پس ما آنجا خیلی انبار کردهایم، الی ما شاء الله انبار کردهایم.
قرآن میگوید: «انما یتقبل الله من المتقین؛ همه آنها درست است اما شرطش متقی بودن است. اگر متقی باشی خدا میپذیرد، اگر متقی نباشی اساسا از گمرک آنجا رد نمیشود، هیچ قبول نمیشود. دو مرتبه «و اتقوا الله» تقوا مقدمه عمل و شرط قبول عمل است، و هر عملی انسان را آماده میکند برای تقوای بعد از عمل و تقوای بالاتر. «ان الله خبیر بما تعملون؛خدا به تمام کارهای شما آگاه است». در یک آیه قرآن داریم: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله حق تقاته؛ تقوای الهی داشته باشید آن تقوایی که شایسته خداست» (آل عمران/102). تقوای واقعی همان است که انسان را نجات میدهد، انسان را آزاد و رها میکند. انسان در زیر امتحانها (چه امتحان به نعمتها و چه امتحان به نقمتها) باید تقوا داشته باشد که این تقواست که او را نجات میدهد و آزاد و رها میکند و انسان باید با همه اینها درگیری پیدا کند منتها باید خود را آزاد کند.
سلام ...
جناب استاد صادق امکانش هست به من جواب پرسشم رو بدین ....
اگر من بیام و یک آزمایش برایه خودم تعریف کنم ... و نتیجه اون آزمایش شکست باشه ...
و من بسته به نتیجه اون آزمایش اعتقادم رو از دست بدم ...
آیا از لحاظ دینی و عقلی باز هم باید در درون اون دنیا پاسخگو باشم ...
ممنون ...
http://www.askdin.com/thread37411.html
جمع بندی .1
سوال :چرا حضرت ابراهیم بت ها رو شکست؟ (سر عدم استجابت دعا ؟)
پاسخ :
باید توجه داشته باشید که محال است کسی خدای مهربانش را بخواند ولی خداوند اورا جواب ندهد چون
خود به صراحت فرمود :
«ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ (1) مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم».
خداوندی که سمیع الدعاست و هرگز خلف وعده نمیکند ، هیچ دعایی را بدون اجابت نخواهد گذاشت، ولی باید توجه داشت که گاهی همان حاجت را که در دعا خواسته میشود، به انسان میدهد؛ گاهی بهتر از آن را و گاهی زود یا دیر میدهد . اگر در دنیا به او ندهد ، در آخرت پاداشی به او میدهد ،چون دعا یک نوع عبادت و نیایش است و بدون پاداش نمیماند.
خداوند همواره به خواستها و نیازهای بندگان خود جواب مثبت میدهد . هیچ دستی را خالی برنمیگرداند؛ چون کریمتر از آن است که دستی را که به سوی او دراز شده ناامید برگرداند. از این رو در روایتی از امام صادق (ع) آمده:
«ما أبرز عبدٌ یده إلى الله العزیز الجبّار إلاّ استحیا الله عزّوجل أن یردّها صفراً حتى یجعل فیها من فضل رحمته ما یشاء، فإذا دعا أحدکم فلا یردّ حتى یمسح على وجهه و رأسه؛ (2) هیچ بندهای دست خود را به سوی خدای عزیز و جبران کننده دراز نمیکند مگر این که خداوند حیا میکند که دست او را خالی برگرداند و چیزی از فضل و رحمت که میخواهد در آن نگذارد، پس هر گاه دعا نمودید، دست خود را به سر و صورت خود بکشید». هیچ دعای بنده ای بی پاسخ نمی ماند . همین که دعا می کنیم ، نشان می دهد خدا ما را پذیرفته است.
نکته دیگر در باره این پرسش که برای پرسشگر محترم بسیار زیبا و شنیدنی خواهد بود جواب منطقی بدستش خواهد داد ؛ این سخن مولوی است که میگوید:
آن یکی الله میگفتی شبی :Gol: تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان: آخر ای بسیار گو :Gol: این همه الله را لبیک کو؟
می نیاید یک جواب از پیش تخت:Gol: چند الله می زنی با روی سخت
او شکسته دل شد و بنهاد سر :Gol:دید در خواب او خضر اندر خضر
گفت: هین از ذکر چون وامانده ای:Gol: چون پشیمانی از آن کش خواندهای
گفت: لبیکم نمیآید جواب :Gol: زآن همی ترسم که باشم رد باب
گفت: آن الله تو لبیک ماست :Gol:و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست
ترس و عشق تو کمند لطف ماست :Gol:زیر هر یارب تو لبیک هاست (3)
این بیان نغز مولوی که در واقع الها م گرفته از آموزه های وحیانی است این مسئله را می رساند که همان ناله و دعای بنده در واقع لبیک خدا است و در زیر هر الله گفتن او هزاران لبیک الهی نهفته است.
پس این مسله که فرض صحت ندارد تا کسی گمان چون خدا با او سخن نگفته ویا حرف اورا نشنیده پس اورا کنار بگذارد ومانند آن .
پینوشتها:
1. غافر (40) آیه 60.
2. ابن فهد حلی عدة الداعى، . نشر دار الکتب الاسلامیه 1407 ق.ص 97.
3. مولوی جلا الدین بلخی ، مثنوی معنوی، دفتر سوم، ، نشر اقبال ، تهران 1377 ش.ص 355
http://www.askdin.com/thread37411-6.html
چرا حضرت ابراهیم بت ها رو شکست؟
جمع بندی .2
سوال :چرا حضرت ابراهیم بت ها رو شکست؟ (سر عدم استجابت دعا ؟)
پاسخ :
ره چنان رو که ره روان رفتند .
شما همین احکام الهی واجب را دقیق عمل نما و از ان چه در دین حرام شمرده شده کاملا پرهیز نما خدا کمک تان می کند چون خود به صراحت در قران فرمود که تقوا وخدا پروای سبب نجات انسان است در تبیین مسله باید گفت :
تقوا " از ماده " وقی " به معنی خود نگهداری است، این که انسان در یک حالی باشد که بتواند خود را نگهداری کند. تقوای الهی نگهداری خود است از آنچه بد است، برای خدا. قرآن کریم میگوید اگر متقی واقعی باشید دو اثر دارد. یکی اینکه گشایش در کار به وجود میآید در اثر تاثیر معنوی آن. واقعا اگر کسی پاک و باتقوا زندگی کند، یک سلسله گره ها برایش پیش نمیآید، و اگر پیش بیاید حل میشود. خاصیت دوم تقوا این است که بر روشن بینی میافزاید. اگر انسان متقی باشد، روشن بینتر است زیرا تقوا صفای روح میآورد، تقوا آن تیرگیهایی را که باعث میشود انسان از روشنبینیهایی که مخصوص خود اوست استفاده نکند از بین میبرد. شما اگر نسبت به موضوعی تعصب بورزید نمیتوانید آن را آن طوری که هست بگیرید. تقوا گرد و غبار تعصب را پاک میکند، کینه توزی را فرو مینشاند، در نتیجه عقل، آزاد فکر میکند. خداوند می فرماید: « یا ایهاالذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذو الفضل العظیم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند برای شما مایه تمیز ( خوب و بد ) را قرار می دهد» (ا1). قرآن در این آیه مى گوید علاوه بر تشخیص حق از باطل نتیجه پرهیز کارى این است که خداوند گناهان شما را مى پوشاند و آثار آن را از وجود شما بر مى دارد ( و یکفر عنکم سیئاتکم )، به علاوه شما را مشمول آمرزش خود قرار مى دهد (و یغفر لکم) و پاداش هاى فراوان دیگرى در انتظار شماست که جز خدا نمى داند زیرا خداوند فضل و بخشش عظیم دارد ( و الله ذو الفضل العظیم ).
این چهار اثر، میوه هاى درخت تقوا و پرهیزکارى هستند. در اصطلاح قرآن، تقوا یک حالت روحی و ملکه اخلاقی است که هرگاه این ملکه در انسان پیدا شد، قدرتی پیدا میکند که میتواند از گناه پرهیز کند اگر چه گناه بر او عرضه شود. تقوا اولیاء حق را نگهداری میکند و مصونیت میدهد. ملکه و فضیلت تقوا در روح انسان اثر میگذارد و او را از ارتکاب لغزشها و گناهها باز میدارد.
اثر تقوا در دنیا
اثر روحی که در دنیا در اثر تقوا پیدا میشود، عبارتست از:
تأثیر تقوا بر روشن بینی انسان
در آیه 29 سوره انفال آمده: «یا ایها الذین آمنوا ان تتقواالله یجعل لکم فرقانا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند برای شما مایه تمیز ( خوب و بد ) را قرار می دهد». همانطور که در این آیه ذکر شده، رعایت تقوا باعث می شود که انسان در دنیا روشن بینی پیدا کند، چون تقوا انسان را روشن می کند. باید بدانیم همانطور که در بیرون خود روشنایی و تاریکی میبینیم و بیرون وجودمان تاریک یا روشن میشود، در درون و ضمیر خود نیز روشنائی و تاریکی احساس میکنیم. ضمیر بعضی روشن است و گویی در آن چراغی نصب شده است و به عکس، ضمیر بعضی تاریک است در اثر خاموشی چراغ باطن، و این قطعا حقیقی است.
افراد روشن ضمیر اولین چیزی که دارند این است که بهتر از دیگران خوبیها و بدیها را احساس میکنند، عیبها و نقصها را میبینند و اعتراف مینمایند. ولی افرادی که درونی تاریک دارند، واضحترین و بزرگترین عیب خود را نمیبینند و منحصر به این نیست. ما یکدیگر یا جهان را با عینک وجود خودمان میبینیم اگر این عینک سفید و بی غبار باشد اشیاء و جهان را همانطور که هست سفید و روشن میبینیم و اگر تیره و سیاه باشد جهان را تیره و سیاه میبینیم و این نکته بسیار جالب است. ملای رومی میگوید: گر بگردی تو . . . امتحان کن، دور خود بچرخ، بعد بایست، میبینی تمام اطرافت میچرخد، در حالی که اینطور نیست بلکه سر تو میچرخد.
اگر انسان با تقوا و روشن و پاک و صاف باشد، کوچک را کوچک، سفید را سفید و سیاه را سیاه خواهد دید. قرآن میگوید تقوا داشته باشید تا عینک درونیتان سفید باشد و جهان را همچنانکه هست ببینید. « ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا » اگر تقوای الهی داشته باشید، اگر درونتان پاک باشد، اگر تیرگیها را از درون خود زایل بکنید خداوند در دل شما مایه تمیز قرار میدهد، یعنی خدا در دل شما چیزی قرار میدهد که با آن حقایق را خوب تمیز میدهید، یعنی به شما روشنی میدهد. پس انسان در اثر تقوا درونش روشن میشود و به همین جهت روشن بین میشود.
اثر دیگر تقوا در دنیا عبارتست از: حل شدن مشکلات و آسان شدن کارها و بیرون آمدن از تنگناها و مضایق، که در سوره طلاق آیه 2 میفرماید: «و من یتق الله یجعل له مخرجا» یعنی هر کس که تقوای الهی داشته باشد خداوند برای او راه بیرون شدن از شدائد قرار میدهد. هم چنین در همان سوره، بعد از دو آیه میفرماید: «من یتق الله یجعل له من امره یسرا؛ هر کس که تقوای الهی داشته باشد خداوند یک نوع آسانی در کار او قرار میدهد» (آیه 4).
اثر اخروی تقوا
اثر تقوا در آخرت این است که گناهان گذشته را پاک میکند، کفاره عمل گذشته است، یعنی گناهان گذشته را محو میکند: « و یکفر عنکم سیاتکم ،». مقصود این است که اثر گناهان گذشته را جبران میکند. چون تقوای واقعی همراه با توبه است. کسی که یک آلودگیهایی در گذشته داشته، هنگامی باتقوا خواهد بود که از آن آلودگیها توبه کند. پس اثر آن گناهان گذشته پاک میشود، مجازات اخروی هم از انسان سلب میشود یعنی خدا دیگر بنده باتقوایش را به خاطر گناهان گذشتها ش مجازات نمیکند. « و الله ذو الفضل العظیم؛ خدا صاحب فضل و بزرگ است. قرآن کریم در این آیات میخواهد ما را توجه بدهد که اگر ایمان ما ایمان واقعی باشد و اگر عمل ما عمل اسلامی باشد و اگر جامعه ما جامعه مسلمان باشد، مشمول انواعی از عنایتهای الهی خواهیم بود و موفقیتها خواهیم داشت.
تقوا شرط قبولی اعمال
هر عملی باید مسبوق به تقوا باشد تا آن عمل قبول شود، چون «انما یتقبل الله من المتقین؛ خدا هر عملی را فقط از متقیان می پذیرد» (3). انسان وقتی که اعمال زیادی انجام می دهد پیش خودش خیلی خودش را از خدا طلبکار میداند خصوصا که در کتابهای حدیث یا دعا مانند مفاتیح نوشته است که اگر مثلا دو رکعت نماز خواندی خداوند چقدر اجر و ثواب میدهد، اگر فلان زیارت را کردی چنین و چنان، با خود میگوید پس ما آنجا خیلی انبار کردهایم، الی ما شاء الله انبار کردهایم.
قرآن میگوید: «انما یتقبل الله من المتقین؛ همه آنها درست است اما شرطش متقی بودن است. اگر متقی باشی خدا میپذیرد، اگر متقی نباشی اساسا از گمرک آنجا رد نمیشود، هیچ قبول نمیشود. دو مرتبه «و اتقوا الله» تقوا مقدمه عمل و شرط قبول عمل است، و هر عملی انسان را آماده میکند برای تقوای بعد از عمل و تقوای بالاتر. «ان الله خبیر بما تعملون؛خدا به تمام کارهای شما آگاه است». در یک آیه قرآن داریم: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله حق تقاته؛ تقوای الهی داشته باشید آن تقوایی که شایسته خداست» (4). تقوای واقعی همان است که انسان را نجات میدهد، انسان را آزاد و رها میکند. انسان در زیر امتحانها (چه امتحان به نعمتها و چه امتحان به نقمتها) باید تقوا داشته باشد که این تقواست که او را نجات میدهد و آزاد و رها میکند و انسان باید با همه اینها درگیری پیدا کند منتها باید خود را آزاد کند.
پاورقی :
1 . انفال . آیه 25
2. همان 4
3. مائده/27
4. آل عمران/102