جمع بندی چرا داستان های قرآن به صورت یکدست و هماهنگ نمی باشد؟
تبهای اولیه
لطفا با زبان ساده بفرمایید چرا وقتی در قران داستان یا موضوعی را می خوانیم ناگهان از نقطه ای قطع می شود و به جای دیگر می رود و بطور یکدست و هماهنگ که ترتیبی در کار باشد نیست؟
چرا اینطور است و چرا داستان و موضوع از ابتدا تا انتها بترتیب بیان نمی شود و بعد به سراغ موضوع دیگری برود بلکه ناگهان مسئله ای که ارتباطی با موضوع ندارد مطرح می شود
جمع بندی
پرسش:
چرا وقتی در قرآن داستان یا موضوعی را می خوانیم ناگهان از نقطه ای قطع می شود و به جای دیگر می رود و بطور یکدست و هماهنگ که ترتیبی در کار باشد نیست؟
پاسخ:
با توجه به اين كه قرآن يك جا نازل نگشته و به صورت پراكنده با فاصله هاي زياد، يا كم نازل شده و با حوادث عصر خود يعني با 23 سال دوران نبوت پيامبر(ص) با رويدادهايش پيوند و ارتباط دارد.
ميان هر دسته از آيات كه به مناسبتي نازل گشته، با دسته ديگر كه به مناسبت ديگري نازل گرديده است، رابطه و تناسبي وجود ندارد. پراكندگي در نزول بايستي در مجموع آيه هاي هر سوره به خوبي هويدا باشد. اگر چنين بود، مقتضاي رخدادها بود.
اين تنوع، لطمه اي بر وحدت موضوعي سوره ها وارد نمي سازد؛ نظير اينكه در طبيعت شاهد فضاي طبيعي و جنگلها و باغ ها يا فضاي وحش و محيط هاي شهري و يا روستايي هستيم و در عين حال كه در هر يك از آنها عناصري از ديگر فضاها وجود دارد، اما وجه غالب آنها روستا يا شهر يا جنگل و باغ است. به طور كلي زيبايي هر كدام از اين مكانها، به تركيبي است كه از بخش هاي ديگر در خود جاي ميدهند. شهر بدون درخت و حيوان و آب و... زيبا نيست و جنگل با كلبهها و حيوانات وحش و پرندگان و... زيباتر ميشود؛ به خصوص كه اين امور پراكنده، تأثير مثبتي بر جنگل يا شهر ميگذارد. پس بايسته است پراكندگي موضوعات را با وحدت موضوع محوري و اصلي هر سوره مرتبط داشت و ذكر موضوعات متنوع را به مناسبت موضوع اصلي تحليل كرد.
نكته ديگر آنكه قرآن، كتاب انسان سازي و جامعه سازي است. اين مقصد از راه پرداختن به تمام موضوعاتي كه به گونه اي با اين دو مقوله در ارتباطند، تأمين ميگردد.
بخشي از مطالب در قرآن، ابتدا از ناحيه خدا مطرح شد و پاره اي از مطالب در پاسخ به سؤالات و شبهات مردم و به تبع حوادث و وقايع بوده است. قرآن با حفظ وحدت كلي مقاصد سوره ها، به اين موارد نيز پرداخته است و علت دستور پيامبر(صلي الله عليه وآله) مبني بر قرار دادن آيات جديد در بعضي از سوره ها، همين بوده است.
روش قرآن در بيان مفاهيم و موضوعات، منحصر به فرد است؛ چرا كه نظام عملي و عقيدتي و اخلاقي را آميخته به يكديگر بيان ميكند. اين بهترين روش براي هدايت است؛ به طور مثال در جايي احكام را بيان ميكند و پس از بيان احكام، به موضوع قيامت و حسابرسي هم اشاره ميكند تا شنونده و خواننده، براي عمل تحريك شود. البته در قرآن مجيد سوره هاي موضوعي نيز وجود دارد؛ مثلاً برخي از سوره ها به يك داستان و قصه اختصاص يافته است (مانند سوره يوسف) و بعضي صرفاً به مسائل توحيدي پرداخته و برخي ديگر به موضوع قيامت. در عين حال در آياتي ديگر، همه مسائل را در سيستم و نظام واحدي تبيين كرده است. نكته مهم آنكه نبايد قرآن را كتابي بدانيم كه صرفاً براي بيان موضوعات نازل شده؛ بلكه كتابي است براي هدايت و به همين منظور مطابق با فطرت انساني و عواطف و احساسات و تعقّل او، خداوند اين روش را برگزيده است.
و گاهي هم مي بينيم بخشي از يك آيه تناسب چنداني با قسمت ديگرش ندارد، مثل ايه "اكمال" (آيه اي كه در مورد غدير خم نازل شده) كه به ايه تحريم برخي از گوشت ها ضميمه شده است اما اين كار حكمتي دارد و بدون علت نميباشد، مثلاً ممكن است قرار دادن آيه مربوط به "غدير خم" در لا به لاي احكام مربوط به غذاهاي حلال و حرام براي محافظت از تحريف و حذف و تغيير باشد، چنان كه يكي از علتهاي نيامدن اسم ائمه اطهار در قرآن، محافظت از تحريف قرآن است. دشمني و حقد و كينه دشمنان علي(ع) باعث ميشد به خاطر حذف نام امام هم كه شده، آيه مربوط به آن را حذف كنند. براي محفوظ ماندن يك شيء نفيس آن را با مطالب ساده اي مي آميزند تا كمتر جلب توجه كند.(1)
این لینک هم در رابطه با همین سوال شماست که مطالعه کنید حتما مفید خواهد بود:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=46998
پی نوشت:
1. تفسير نمونه، ج 4، ص 270.