جمع بندی چرا چند تا مصحف از ابن مسعود را آتش زدند و از بین بردند؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا چند تا مصحف از ابن مسعود را آتش زدند و از بین بردند؟

وجرت فتنة عظيمة طَوِيلَةٌ، وَأَحْضَرَتِ الشِّيعَةُ مُصْحَفًا ذَكَرُوا أَنَّهُ مُصْحَفُ عبد الله بن مسعود، وهو مخالف للمصاحف كُلَّهَا، فَجُمِعَ الْأَشْرَافُ وَالْقُضَاةُ وَالْفُقَهَاءُ فِي يَوْمِ جمعة لِلَّيْلَةٍ بَقِيَتْ مِنْ رَجَبٍ، وَعُرِضَ الْمُصْحَفُ عَلَيْهِمْ فَأَشَارَ الشَّيْخُ أَبُو حَامِدٍ الْإِسْفَرَايِينِيُّ وَالْفُقَهَاءُ بِتَحْرِيقِهِ، فَفَعَلَ ذَلِكَ بِمَحْضَرٍ مِنْهُمْ، فَغَضِبَ الشِّيعَةُ مِنْ ذَلِكَ غَضَبًا شَدِيدًا، وَجَعَلُوا يَدْعُونَ لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ عَلَى مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ وَيَسُبُّونَهُ، وَقَصَدَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَحْدَاثِهِمْ دَارَ الشَّيْخِ أَبِي حَامِدٍ لِيُؤْذُوهُ فَانْتَقَلَ مِنْهَا إِلَى دَارِ الْقُطْنِ، وَصَاحُوا يَا حَاكِمُ يَا مَنْصُورُ، وَبَلَغَ ذَلِكَ الْخَلِيفَةَ فَغَضِبَ وَبَعَثَ أَعْوَانَهُ لِنُصْرَةِ أَهْلِ السُّنَّةِ، فَحُرِّقَتْ دُورٌ كَثِيرَةٌ مِنْ دُورِ الشِّيعَةِ، وَجَرَتْ خُطُوبٌ شَدِيدَةٌ، وَبَعَثَ عَمِيدَ الْجُيُوشِ إِلَى بَغْدَادَ لينفى عنها ابن المعلم فقيه الشيعة، فَأُخْرِجَ مِنْهَا ثُمَّ شُفِعَ فِيهِ، وَمُنِعَتِ الْقُصَّاصُ من التعرض للذكر والسؤال باسم الشيخين، وعلى رضى الله عنهم، وَعَادَ الشَّيْخُ أَبُو حَامِدٍ إِلَى دَارِهِ عَلَى عادته. وفي شعبان منها زلزلت الدينور زلزالا شديدا، وسقطت منها دور كثيرة، وَهَلَكَ لِلنَّاسِ شَيْءٌ كَثِيرٌ مِنَ الْأَثَاثِ وَالْأَمْتِعَةِ، وهبت ريح سوداء بدقوقى وتكريت وشيراز، فأتلفت كَثِيرًا مِنَ الْمَنَازِلِ وَالنَّخِيلِ وَالزَّيْتُونِ، وَقَتَلَتْ خَلْقًا كَثِيرًا، وَسَقَطَ بَعْضُ شِيرَازَ وَوَقَعَتْ رَجْفَةٌ بِشِيرَازَ غَرِقَ بِسَبَبِهَا مَرَاكِبُ كَثِيرَةٌ فِي الْبَحْرِ. وَوَقَعَ بِوَاسِطٍ بَرَدٌ زِنَةُ الْوَاحِدَةِ مِائَةُ دِرْهَمٍ وَسِتَّةُ دَرَاهِمَ، وَوَقَعَ بِبَغْدَادَ فِي رَمَضَانَ- وَذَلِكَ فِي أَيَّارَ- مَطَرٌ عَظِيمٌ سَالَتْ مِنْهُ الْمَزَارِيبُ. الكتاب: البداية والنهاية المؤلف: أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي (المتوفى: 774هـ) وَمن محَاسِن الشَّيْخ أبي حَامِد أَنه اتّفق فِي سنة ثَمَان وَتِسْعين وثلاثمائة وُقُوع فتْنَة بَين أهل السّنة والشيعة بِبَغْدَاد بِسَبَب إِخْرَاج الشِّيعَة مُصحفا قَالُوا إِنَّه مصحف ابْن مَسْعُود وَهُوَ يُخَالف الْمَصَاحِف كلهَا فثار عَلَيْهِم أهل السّنة وثاروا هم أَيْضا ثمَّ آل الْأَمر إِلَى جمع الْعلمَاء والقضاة فِي مجْلِس فَحَضَرَ الشَّيْخ أَبُو حَامِد وأحضر الْمُصحف الْمشَار إِلَيْهِ فَأَشَارَ الشَّيْخ أَبُو حَامِد وَالْفُقَهَاء بتحريقه فَفعل ذَلِك بِمحضر مِنْهُم فَغضِبت الشِّيعَة وَقصد جمَاعَة من أحداثهم دَار الشَّيْخ أبي حَامِد ليؤذوه فانتقل مِنْهَا ثمَّ سكن الْخَلِيفَة الْفِتْنَة وَعَاد الشَّيْخ أَبُو حَامِد إِلَى دَاره توفّي الشَّيْخ أَبُو حَامِد فِي شَوَّال سنة سِتّ وَأَرْبَعمِائَة وَدفن بداره ثمَّ نقل سنة عشرَة إِلَى الْمقْبرَة الكتاب: طبقات الشافعية الكبرى المؤلف: تاج الدين عبد الوهاب بن تقي الدين السبكي (المتوفى: 771هـ) [الفتنة بين أهل الكرخ [4] والفقهاء] في يوم الأحد عاشر رجب جرت فتنة بين أهل الكرخ والفقهاء بقطيعة الربيع وكان السبب [5] أن بعض الهاشميين من أهل باب البصرة قصدوا أبا عبد الله محمد بن النعمان المعروف بابن المعلم، وكان فقيه الشيعة في مسجده بدرب رياح وتعرض به تعرضا امتعض منه أصحابه فثاروا واستنفروا [1] أهل الكرخ، وصاروا إلى دار القاضي أبي محمد بن الأكفاني وأبي حامد الإسفرايني فسبوهما وطلبوا الفقهاء ليواقعوا بهم ونشأت من ذلك فتنة عظيمة، واتفق أنه احضر مصحفا ذكر أنه مصحف ابن مسعود وهو يخالف المصاحف، فجمع الأشراف والقضاة والفقهاء في يوم الجمعة لليلة بقيت من رجب وعرض المصحف عليهم، فأشار أبو حامد الإسفرايني والفقهاء بتحريقه ففعل ذلك بحضرتهم فلما كان في شعبان كتب إلى الخليفة بأن رجلا من أهل [جسر] [2] النهروان حضر المشهد [3] بالحائر ليلة النصف، ودعا على من أحرق المصحف وسبه، فتقدم بطلبه فأخذ فرسم قتله، فتكلم أهل الكرخ في هذا المقتول لأنه من الشيعة، ووقع القتال بينهم وبين أهل باب البصرة وباب الشعير والقلائين، وقصد أحداث الكرخ [باب] [4] دار أبي حامد فانتقل عنها وقصد دار القطن [5] ، وصاحوا: حاكم يا منصور. الكتاب: المنتظم في تاريخ الأمم والملوك المؤلف: جمال الدين أبو الفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد الجوزي (المتوفى: 597هـ) وقال القرطبي في المفهم: (وانتشرت المصاحف التي كتب بها عثمان إلى الآفاق، ووافقه عليها الصحابة، وقرأ المسلمون عليها، وترك مصحف عبدالله (چرا؟)، وخفي أمره، إلى أن وجد في خزائن بني عبيد بمصر عند انقراض دولتهم، فأمر صدر الدين قاضي الجماعة بإحراقه !!! على ما سمعناه من شيوخنا). وانظر ـ لزاما ـ البداية والنهاية (11/238 ـ 239) في قصة غريبة. اين ها همان مصاحفي هستنى كه ابن مسعود گفته بود غلوا مصاحفكم ! زنجير كنيد مصاحفتان را از دست حكام ظالم .

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عماد

فرمایش شما اشاره به جریانات درگیری های شیعه و اهل سنت در عصر شیخ مفید دارد.
طبق آنچه به نقل از بدایه و النهایه ابن کثیر و منتظم ابن جوری فرموده اید شیعیان مصحفی آوردند که با دیگر مصحفها فرق داشت و می گفتند این مصحف ابن مسعود است. اسفراینی یکی از علمای شافعی و برخی دیگر از علمای اهل سنت دستور به آتش زدن آن محصف کردند
«چنان اتّفاق افتاد كه وى متنى از قرآن را كه گفته مى‏شد مصحف ابن مسعود است و با متنهاى ديگر متفاوت بود، انتشار داد. به همين جهت اشراف و قضات و فقيهان روز 29 رجب اجتماع كردند و اين متن به نظر ايشان رسيد.
ابو حامد اسفرايينى و فقها به سوزاندن آن فتوى دادند، و اين كار در حضور ايشان صورت پذيرفت(1)
ابن الجوزى معلوم نكرده است كه مقصود از «وى» كه در آغاز نوشته او آمده چه كس بود كه متن آن مصحف را منتشر كرده است. به گفته ابن كثير، اين شخص شيعه بوده است (2)نه مفيد،
یکی از پژوهشگران نیز برآن است که نظر شیخ مفید ملحقات ادّعايى به متن مصحفى كه آن را به ابن مسعود نسبت مى‏دادند، مبتنى بر روايات منسوب به يك فرد و بنابراين بى‏اعتبار است(3) شیخ مفید در المسائل العکبریه این مطلب را عنوان نموده است.(4)

1. المنتظم فى تاريخ الأمم و الملوك، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد ابن الجوزى (م 597)، تحقيق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، ط الأولى، 1412/1992،ج‏15،ص:59
2. البداية و النهاية، أبو الفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى (م 774)، بيروت، دار الفكر، 1407،ج‏11،ص:339
3. مارتین مکدرموت، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ترجمه احمدآرام،انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1372 ش‏، ص25
4. مفيد، «المسائل العكبرية»، نسخه خطى نجف: مكتبة آية اللّه الحكيم العامة، شماره 1087، ص 49.

خیر البریه;669860 نوشت:
چرا چند تا مصحف از ابن مسعود را آتش زدند و از بین بردند؟


طبیعی است وقتی بحث تحریف قرآن پیش اید مسلمانان نسبت به آن عکس العمل نشان دهند مخصوصا اگر این بحث سیاسی شود
نوزده روز قبل از این جریان درگیری های دیگری نیز بین شیعه و سنی در منطقه کرخ افتاده بود. ابن جوزی می نویسد: «روز يكشنبه 10 رجب شورشى ميان مردم كرخ و فقها در قطيعة الرّبيع اتّفاق افتاد. دليل اين شورش آن بود كه بعضى از هاشميان ساكن باب البصرة به نزد ابو عبد اللّه محمّد بن النّعمان معروف به ابن المعلّم، فقيه شيعى، در مسجد وى در درب الرّياح رفتند و به او دشنام دادند. اصحاب وى خشمگين شدند و بيرون رفتند و مردم كرخ را به يارى خواستند. اينان به خانه‏هاى قاضى ابو محمّد بن الاكفانى و ابو حامد اسفرايينى ريختند و بر آنان حمله بردند.» (1)
لذا از قبل درگیری بوده است حال اگر بهانه ای به دست یک طرف بیفتد طبیعی است آن را چماق کرده و به سر طرف مقابل بکوبد. آوردن قرانی متفاوت با قرآن های دیگر توسط یک نفر شیعه باعث شد تا مخالفان شیعه آن را بهانه قرار داده تا هرچه بیشتر به شیعیان حمله کنند
همانند اینکه اگر الان در ایران چنین ادعایی شود وهابیت آن را در بوق و کرنا قرار داده با تبلیغات به جنگ ایران خواهند آمد.
علت برخورد تند اهل سنت و نیز آتش زدن مصحف مذکور می تواند دلایل فوق باشد
__________________________________________________
1.مارتین مکدرموت، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ترجمه احمدآرام،انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1372 ش‏، ص25

جمع بندی

پرسش:
چرا در زمان شیخ مفید علمای اهل سنت قرآن منسوب به ابن مسعود را آتش زدند؟

پاسخ:

بنا بر آنچه در بدایه و النهایه ابن کثیر و منتظم ابن جوری آمده است یکی از شیعیان قرآنی متفاوت با قرآن های دیگر آورد و گفت این مصحف ابن مسعود است. این عمل بهانه ای بدست بدخواهان شیعه و عالم بزرگ شیعی یعنی شیخ مفید داد تا هر چه بیشتر به سرکوبی شیعه و اذیت و آزار شیخ مفید بپردازند.
درباره درگیری های بغداد در منابع اهل سنت آمده:
«چنان اتّفاق افتاد كه وى متنى از قرآن را كه گفته مى‏شد مصحف ابن مسعود است و با متن هاى ديگر متفاوت بود، انتشار داد. به همين جهت اشراف و قضات و فقيهان روز 29 رجب اجتماع كردند و اين متن به نظر ايشان رسيد.
ابو حامد اسفرايينى و فقها به سوزاندن آن فتوى دادند، و اين كار در حضور ايشان صورت پذيرفت(1)

ابن الجوزى معلوم نكرده است كه مقصود از «وى» كه در آغاز نوشته او آمده چه كس بود كه متن آن مصحف را منتشر كرده است. به گفته ابن كثير، اين شخص شيعه بوده است (2)نه مفيد،
یکی از پژوهشگران نیز بر آن است که به نظر شیخ مفید ملحقات ادّعايى به متن مصحفى كه آن را به ابن مسعود نسبت مى‏دادند، مبتنى بر روايات منسوب به يك فرد و بنابراين بى‏ اعتبار است(3) شیخ مفید در المسائل العکبریه این مطلب را عنوان نموده است.(4)

اگر چه قرآن موجود مورد تایید امامان شیعه بوده و به هیچ وجه تحریف در آن راه ندارد و آنچه به عنوان قرآن ابن مسعود در آن زمان مطرح شده مورد قبول شیعه و علمای آن نیست اما این عمل بهانه به دست دشمنان شیعه داد.
سیاسی بودن قضیه از آنجا قوت می گیرد که می بینیم نوزده روز قبل از این جریان درگیری های دیگری نیز بین شیعه و سنی در منطقه کرخ افتاده بود.

ابن جوزی می نویسد: «روز يكشنبه 10 رجب شورشى ميان مردم كرخ و فقها در قطيعة الرّبيع اتّفاق افتاد. دليل اين شورش آن بود كه بعضى از هاشميان ساكن باب البصرة به نزد ابو عبد اللّه محمّد بن النّعمان معروف به ابن المعلّم، فقيه شيعى، در مسجد وى در درب الرّياح رفتند و به او دشنام دادند. اصحاب وى خشمگين شدند و بيرون رفتند و مردم كرخ را به يارى خواستند. اينان به خانه‏ هاى قاضى ابو محمّد بن الاكفانى و ابو حامد اسفرايينى ريختند و بر آنان حمله بردند.» (5)

همانند اینکه اگر الان در ایران چنین ادعایی شود وهابیت آن را در بوق و کرنا قرار داده با تبلیغات به جنگ شیعه خواهند رفت.
علت برخورد تند اهل سنت و نیز آتش زدن مصحف مذکور می تواند دلایل سیاسی باشد تا دفاع از قرآن. اما دفاع از قرآن می تواند به عنوان بهانه باشد.

 

پی نوشت ها:
1. المنتظم فى تاريخ الأمم و الملوك، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد ابن الجوزى (م 597)، تحقيق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، ط الأولى، 1412/1992،ج‏15،ص:59
2. البداية و النهاية، أبو الفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى (م 774)، بيروت، دار الفكر، 1407،ج‏11،ص:339
3. مارتین مکدرموت، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ترجمه احمدآرام،انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1372 ش‏، ص25
4. مفيد، «المسائل العكبرية»، نسخه خطى نجف: مكتبة آية اللّه الحكيم العامة، شماره 1087، ص 49.
5. مارتین مکدرموت، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ترجمه احمدآرام،انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1372 ش‏، ص25

موضوع قفل شده است