جمع بندی چند پرسش درباره شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چند پرسش درباره شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

با سلام خسته نباشید من در محیطی که هستم با اردلان اهل سنت هستم اینها براین باورند که وقتی حضرت زهرا بین در دیوار شدن چرا حضرت علی هیچ عکس االمعل نکردن ویا آن شخصی که این کار روکردن از یاران نزدیک حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه بودن مگر امکان دارند این کار بکند لطفا جوابی برای این پرسشها بدین باتشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مقداد

Kazem.v;912812 نوشت:
با سلام خسته نباشید من در محیطی که هستم با اردلان اهل سنت هستم اینها براین باورند که وقتی حضرت زهرا بین در دیوار شدن چرا حضرت علی هیچ عکس االمعل نکردن ویا آن شخصی که این کار روکردن از یاران نزدیک حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه بودن مگر امکان دارند این کار بکند لطفا جوابی برای این پرسشها بدین باتشکر

با عرض سلام و ادب.

در پاسخ به این سوال شما ابتدا در مورد اصل هجوم به خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) و اهانت و جسارت نیروهای دستگاه غاصب خلافت به سرکردگی عمر بن خطاب اشاره می کنیم و در پست بعدی به عکس العمل امام علی(علیه السلام) هم اشاره خواهیم کرد.

برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه ازتاریخ خودداری نموده‏اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏گوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است.[۱]

سید مرتضی رحمة ‏الله علیه در این زمینه می‏گوید: «در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت‌هایی که به ساحت دختر پیامبرگرامی اسلام(ص) وارد شده امتناع نمی‏کردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار، درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود وقنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقل آنها خودداری نمودند.»[۲]

با این حال مواردی از نقل های اهل سنت نیز در این باره می توان یافت که به مواردی از آن اشاره می کنیم:
۱- مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است:« فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْ مُحْسِنا؛[۳] پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»

۲- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (۵۴۸ - ۴۷۹ ق.) نقل کرده: «اِنّ عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْاَلْ جَنینَ مِنْ بَطْنِها،[۴] به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه علیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.»

۳- اسفرائینی (متوفای ۴۲۹ ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَنّ عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَ الْعِتْرَةِ،[۵] عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهل بیت علیهم السلام جلوگیری کرد.»

۴- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت می‏گوید:«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِها[۶]، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»

۵- مقاتل بن عطیه می‏گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ در به سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که ازدنیا رفت.»[۷]

۶- مطابق تاریخ «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله ‌و سلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا مانند اسیران دیگر آزاد شد. ابو العاص به پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله ‌و سلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه، وسائل مسافرت دختر پیامبر(ص) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏ آله‌ و سلم به زید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقع کجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبر(ص) ازمکه آگاه شدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بن الاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود رابر کجاوه دختر پیامبر(ص) کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد و به مکه بازگشت. پپامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏ آله‌ و سلم از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباح شمرد.»

ابن ابی الحدید می‏گوید: «من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبر صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏ آله ‌و سلم خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباح شمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را که دخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند که باعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح می‏شمرد.»

ابن ابی الحدید می‏گوید، به استادم گفتم: «آیا از شما نقل کنم آن چه را مردم می‏گویند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتی که براو وارد شد) فرزندش را از دست داد؟
پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همین طور رد و بطلان آن را نیز از طرف من نقل نکن! چون اخبار در این زمینه متعارض است.»[۸]

این قصه، به خوبی نشان می‏دهد که اخبار موافق با نظریات شیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خود ابن ابی الحدید نیز در قسمتی از کلامش اعتراف می‏کند؛ آن جا که می‏گوید: «عَلی اَنّ جَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهی از اهل حدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان می‏گویند نقل کرده ‏اند.[۹]

پی نوشت:
[۱]. شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۶۰.
[۲]. سید مرتضی، تلخیص شافی، ج۳، ص۷۶، تلخیص شیخ طوسی.
[۳]. اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص۱۵۳ و در برخی چاپها ص ۲۳ ـ ۲۴.
[۴]. الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج۱، ص۵۷.
[۵]. اَلفرقُ بین الفرق، عبدالقاهر الاسفرائینی، ص۱۰۷.
[۶]. الوافی بالوفیات، صفدی، ج۵، ص۳۴۷ ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج۲،ص۲۹
[۷]. الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص۱۶۰ ـ ۱۶۱.
[۸]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۹۳/ ر.ک: زندگی علی علیه‏السلام ،ص۲۵۲.
[۹]. شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۱.

عكس العمل تند امام علی(علیه السلام) در برابر عمر بن خطاب:

اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زماني كه آن ها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايي كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلي الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مي خواست به آن ها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائي نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسي جرأت نمي كرد كه اين فكر را حتي از مخيله اش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمان هاي الهي بوده است.

آلوسي مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شيعه اين روايت را نقل كرده است:

أنه لما يجب علي غضب عمر وأضرم النار بباب علي وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرفع عمر السيف وهو في غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ علي بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته

عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش كشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را كه در غلاف بود بلند كرد و به پهلوي فاطمه زد، تازيانه را بلند كرد و بر بازوي فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بيني و گردنش كوبيد.(1)

دفاع از ناموس، از مسائل فطري و مشترك ميان همه انسان ها است؛ اما روشن است كه اگر كسي بداند كه قصد دشمن از تعرض به ناموس وي اين است كه او را به واكنش وادار كنند تا به مقصود مهمتر و شوم تري دست يابند؛ انسان عاقل، با تدبير و مسلط بر نفس خويش، هرگز كاري نخواهد كرد كه دشمن به مقصودش برسد.

قصد مهاجمين به خانه وحي اين بود كه اميرمؤمنان عليه السلام را به واكنش وادار كنند و با استفاده از اين فرصت، ثابت كنند كه شخصي همانند علي عليه السلام براي رسيدن به حكومت دنيوي حاضر شد كه افراد زيادي را از دم شمشير بگذراند.

و نيز اگر اميرمؤمنان عليه السلام از خود واكنش نشان مي داد و با آن ها درگير مي شد، ممكن بود كه فاطمه زهرا در اين درگيري ها كشته شود، سپس دشمنان شايع مي كردند كه علي عليه السلام براي به دست آوردن حكومت دنيايي، همسرش را نيز فدا كرد و در حقيقت او بود كه سبب كشتن همسرش شد؛ چنانچه در باره عمار ياسر، يار وفادار اميرمؤمنان عليه السلام چنين كردند.

پی نوشت:
(1). الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

جمع بندی

پرسش:
چگونه ممکن است عده ای مسلمان که از اصحاب رسول خدا(ص) بودند به خانه دخترش هجوم برده باشند و چرا امام علی(ع) عکس العملی نشان نداد؟

پاسخ:
در مورد اصل هجوم به خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) باید عرض کنیم:
برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه ازتاریخ خودداری نموده‏ اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏گوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است.[۱]
سید مرتضی (رحمة ‏الله علیه) در این زمینه می‏گوید: «در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت‌هایی که به ساحت دختر پیامبرگرامی اسلام(صلی ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله ‌و سلم) وارد شده امتناع نمی‏کردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار، درب را بر فاطمه (علیهاالسلام) زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود و قنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی(علیه السلام) بردارد؛ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقل آنها خودداری نمودند.»[۲]

با این حال مواردی از نقل های اهل سنت نیز در این باره می توان یافت که به مواردی از آن اشاره می کنیم:
۱- مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است:« فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْ مُحْسِنا؛[۳] پس (عمر و همراهان) به خانه علی (علیه السلام) رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»

۲- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (۵۴۸ - ۴۷۹ ق.) نقل کرده: «اِنّ عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْاَلْ جَنینَ مِنْ بَطْنِها،[۴] به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه (علیهاالسلام) وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.»

۳- اسفرائینی (متوفای ۴۲۹ ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَنّ عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَ الْعِتْرَةِ،[۵] عمر فاطمه (علیهاالسلام) را زد و از ارث اهل بیت (علیهم السلام) جلوگیری کرد.»

۴- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت می‏گوید:«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِها[۶]، به راستی عمر آن چنان فاطمه (علیهاالسلام) را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»

۵- مقاتل بن عطیه می‏گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهرا(علیهماالسلام) فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا (علیهاالسلام) پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ در به سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که ازدنیا رفت.»[۷]

۶- مطابق تاریخ «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرم (صلی ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله ‌و سلم) در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا مانند اسیران دیگر آزاد شد. ابو العاص به پیامبر (صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله ‌و سلم) وعده داد که پس از مراجعت به مکه، وسائل مسافرت دختر پیامبر(صلی ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله ‌و سلم) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر (صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏ آله‌ و سلم) به زید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقع کجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبر(صلی ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله ‌و سلم) ازمکه آگاه شدند.

گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بن الاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود رابر کجاوه دختر پیامبر(صلی ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله ‌و سلم) کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد و به مکه بازگشت. پپامبر (صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏ آله‌ و سلم) از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباح شمرد.»

ابن ابی الحدید می‏گوید: «من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبر (صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏ آله ‌و سلم) خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباح شمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را که دخترش فاطمه (علیهاالسلام) را ترسانیدند که باعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح می‏شمرد.»
ابن ابی الحدید می‏گوید، به استادم گفتم: «آیا از شما نقل کنم آن چه را مردم می‏گویند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتی که براو وارد شد) فرزندش را از دست داد؟
پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همین طور رد و بطلان آن را نیز از طرف من نقل نکن! چون اخبار در این زمینه متعارض است.»[۸]
این قصه، به خوبی نشان می‏دهد که اخبار موافق با نظریات شیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خود ابن ابی الحدید نیز در قسمتی از کلامش اعتراف می‏کند؛ آن جا که می‏گوید: «عَلی اَنّ جَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهی از اهل حدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان می‏گویند نقل کرده ‏اند.[۹]

اما در مورد عکس العمل امام علی(علیه السلام) باید عرض کنیم:
اميرمؤمنان (عليه السلام) در مرحله اول و زماني كه آن ها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايي كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا (صلي الله عليه وآله) صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مي خواست به آن ها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائي نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسي جرأت نمي كرد كه اين فكر را حتي از مخيله اش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمان هاي الهي بوده است.

آلوسي مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شيعه اين روايت را نقل كرده است:
عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش كشيد و داخل خانه شد، فاطمه (سلام الله عليها) به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را كه در غلاف بود بلند كرد و به پهلوي فاطمه زد، تازيانه را بلند كرد و بر بازوي فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (علیه السلام) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بيني و گردنش كوبيد.[10]

دفاع از ناموس، از مسائل فطري و مشترك ميان همه انسان ها است؛ اما روشن است كه اگر كسي بداند كه قصد دشمن از تعرض به ناموس وي اين است كه او را به واكنش وادار كنند تا به مقصود مهمتر و شوم تري دست يابند؛ انسان عاقل، با تدبير و مسلط بر نفس خويش، هرگز كاري نخواهد كرد كه دشمن به مقصودش برسد.
قصد مهاجمين به خانه وحي اين بود كه اميرمؤمنان (علیه السلام) را به واكنش وادار كنند و با استفاده از اين فرصت، ثابت كنند كه شخصي همانند علي (عليه السلام) براي رسيدن به حكومت دنيوي حاضر شد كه افراد زيادي را از دم شمشير بگذراند.
و نيز اگر اميرمؤمنان (عليه السلام) از خود واكنش نشان مي داد و با آن ها درگير مي شد، ممكن بود كه فاطمه زهرا(علیهاالسلام) در اين درگيري ها كشته شود، سپس دشمنان شايع مي كردند كه علي (عليه السلام) براي به دست آوردن حكومت دنيايي، همسرش را نيز فدا كرد و در حقيقت او بود كه سبب كشتن همسرش شد؛ چنانچه در باره عمار ياسر، يار وفادار اميرمؤمنان (عليه السلام) چنين كردند.

 

پی نوشت ها:
[۱]. شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۶۰.
[۲]. سید مرتضی، تلخیص شافی، ج۳، ص۷۶، تلخیص شیخ طوسی.
[۳]. اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص۱۵۳ و در برخی چاپها ص ۲۳ ـ ۲۴.
[۴]. الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج۱، ص۵۷.
[۵]. اَلفرقُ بین الفرق، عبدالقاهر الاسفرائینی، ص۱۰۷.
[۶]. الوافی بالوفیات، صفدی، ج۵، ص۳۴۷ ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج۲،ص۲۹
[۷]. الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص۱۶۰ ـ ۱۶۱.
[۸]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۹۳/ ر.ک: زندگی علی علیه‏السلام ،ص۲۵۲.
[۹]. شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۱.
[10]. الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

 

موضوع قفل شده است