کاتبان قرآن چه کسانی بودند ؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کاتبان قرآن چه کسانی بودند ؟

به نام خدا
سلام

کاتبان قرآن چه کسانی بودند ؟ اول یک قرآن نوشته شد و بقیه از روی اولین قرآن مکتوب نوشتند ؟
بعد از نوشته شدن قرآن چه کسی آن را تائید کرد؟

یا حق

با سلام

در شماره كاتبان وحى اختلاف نظر بسيار است. حافظ بن عساكر (م 571 ه)

در تاريخ دمشق 23 نفر را ياد مى‏كند. ابو شامه در تلخيص اين تاريخ نام 25 نفر را مى‏برد.» ابن عبد البر نيز همين رقم را مى‏دهد، شبر املسى (م 1087) تعداد را به چهل نفر مى‏رساند و حال آنكه حافظ عراقى (م 806 ه) قبلا نام 42 نفر را به نظم در آورده بود. برهان حلبى تعداد را در حواشى شفا 43 نفر ذكر مى‏كند و مجتهد زنجانى نيز همين عدد را نقل مى‏نمايد.
در ميان مستشرقان كه در اين زمينه اظهار نظر كرده‏اند بلاشر فرانسوى مى‏گويد:
تعداد كاتبان وحى به چهل نفر مى‏رسد. كازانوا پنج فهرستى را كه ابن سعد، طبرى، نووى، حلبى و ديار بكرى داده‏اند مقايسه كرده ، اما به نظر بلاشر اين كافى نيست، بايد فهرستى را هم كه سيوطى مى‏دهد بدان افزود . ولى به واقع اظهار نظر قطعى‏تر، محتاج بررسى خيلى بيشترى در منابع است.

مشكل اصلى كار را كتابت وحى در دوران اقامت رسول خدا در مكه تشكيل مى‏دهد. زيرا اگر آيات مكى و مدنى را مقايسه كنيم از يكصد و چهارده سوره قرآن هشتاد و شش سوره در مكه آمده و يا اينكه از 6236 آيه، قريب 1600 آيه فقط مدنى است (يعنى كمى بيش از ربع). البته آيه‏هاى مكّى كوتاه‏تر است و به همين جهت اگر شمار كلمات را در نظر بگيريم به تقريب، كمى بيش از يك ثلث قرآن در مدينه و قريب دو ثلث آن در مكه نازل شده است.

بدين ترتيب، اهميّت نويسندگان وحى در مكّه بيشتر نمودار مى‏شود. بخصوص كه توجّه كنيم: مدتى از دوران وحى را به مكه پيامبر در خانه ارقم و يا شعب ابى طالب پنهان و يا منزوى بوده است. به اضافه كه آگاهى‏هاى ما از دوران مكه، نسبت به مدينه، كمتر است. بنا بر اين، بررسى روايات و اخبار در اين زمينه كار مشكلى است. يكى از جهات خاص اين اشكال، انگيزه‏ها و گرايشهاى مختلف، بخصوص تمايلات عقيدتى و مسلكى، در ثبت نام افراد به عنوان كاتب وحى است. علاقه به داشتن نام در اين فهرست افتخار، بخصوص كه تاريخ اظهار اسلام افراد به طور دقيق براى همه يكسان ثبت نشده، لحظات حضور هر كاتبى در خدمت رسول خدا معين نشده، مهمتر كه ميان كاتبان وحى و كاتبان رسائل و عهود تميز دقيقى نيست، اينها از عواملى است كه بر پيچيدگى كار مى‏افزايد. اما با همه اين مشكلات، بررسى را نمى‏توان آغاز نكرد. تحقيق و پژوهش دقيق‏تر، دسترسى بيشترى به منابع متقن‏تر نياز دارد. اما بررسى كلى را مى‏توان آغاز كرد. صورتى را كه محدّثان و مورّخان داده‏اند با توجه به زمان روى آوردن صحابه به اسلام مى‏توان بدين ترتيب تنظيم كرد:

نويسندگان دوران مكه:

خلفاى چهارگانه، شرحبيل بن حسنه (م 18 ه)، عبد اللّه بن سعد بن ابى السّرح قرشى (م 37 ه)، خالد بن سعيد بن عاص بن اميه، طلحه، زبير (م 36 ه)، سعد بن ابى وقاص (م 55 ه)، عامر بن فهيره (م 4 ه)، علاء بن حضرمى (م 21 ه)، معيقيب بن ابى فاطمة الدوسى (م 40 ه)، ارقم بن ابى الارقم (م 11 ه)، حاطب بن عمرو، حاطب بن ابى بلتعه (م 30 ه)، مصعب بن عمير، عبد اللّه بن جحش (م 3 ه)، جهم بن قيس و سالم مولى ابى حذيفه (م 12 ه).

دوران مدينه:

در اين دوره تعداد نويسندگان بيشتر شد. در آغاز كار نويسندگى را بيشتر ابىّ بن كعب انجام مى‏داد و بعد كه زيد بن ثابت آموخته‏تر و ورزيده‏تر گرديد و كتابت را نزد اسيران بدر تكميل كرد ، او بيشتر در محضر نبى حضور مى‏يافت. كسانى كه بعد بدين جمع افزوده شدند عبارتند از:
عبد اللّه بن رواحه (م 8 ه)، ثابت بن قيس (م 12 ه)، حنظلة بن الربيع الاسيدى (م 45 ه)، حذيفة بن يمان (36 ه)، علاء بن عقبه، جهيم بن الصلت، عبد اللّه بن زيد (م 63 ه)، محمد بن مسلمة (م 43 ه)، حنظلة بن ابى عامر (م 3 ه)، عبد اللّه بن عبد اللّه بن ابىّ بن سلول، ابو زيد قيس بن السكن، عقبة بن عامر (م 58 ه)، معاذ بن جبل، ابو ايوب انصارى (م 52 ه)، مغيرة بن شعبه (م 50 ه).

عده ديگرى هم بعدتر بدين گروه افزوده شدند:
ابان بن سعيد بن عاصى (برادر خالد) (م 13 ه)، عمرو بن عاص (م 43 ه)، و خالد بن وليد (م 21 ه)، در سال هفتم هجرى.
ابو سفيان و دو پسرش يزيد و معاويه، عبد اللّه بن ارقم (م 44 ه) و حويطب بن عبد العزّى (م 54 ه) را نيز گفته‏اند كه از سال هشتم هجرى (فتح مكه) در اين جمع بوده‏اند.

بدين ترتيب، نام چهل و پنج تن از صحابه را داريم كه گفته‏اند در كتابت وحى شركت داشته‏اند. اما اين صورت محتاج بررسى بيشتر و دقيق‏ترى است.(تاريخ قرآن(راميار)، متن، ص: 264 )

در مورد امام على (ع) تقريبا همه تصريح دارند كه از كاتبان اوليه و مداوم وحى بوده ، هر چند بعضى مثل ابن حجر او را ياد نكرده باشند .

در نهايت تأسف، آنها كه صورت اسامى كاتبان رسول خدا را داده‏اند، بخصوص در مورد كاتبان وحى، خالى از بغض و حّب شخصى و يا عقيدتى نبوده‏اند. گاهى اين صورتهاى به وضوح مبتنى بر دسته‏بنديهاى سياسى و عقيدتى است. به همين جهت بررسى آنها از نظر تاريخى دقّت فراوان مى‏خواهد. البته داشتن نامى به عنوان كاتب وحى، افتخارى بزرگ بود.

بنا بر اين بدست آوردن اين افتخار و احيانا تبليغ بر اساس آن، ارزش آنرا داشت كه روايتى در اين باره نقل شود. بويژه كه لازم نبود نامى از پيامبر (ص) برده شود تا راوى احتياط بيشترى به كار بندد. همين كه از قول يك صحابى، چيزى گفته مى‏شد، زور و زر مدّعى، آن حرف را به كرسى مى‏نشاند كه اين افتخار براى خاندانى هر قدر بزرگ، شرفى عظيم بود. يك چنين افتخاراتى ساختگى‏ بود كه دستاويز حكومتهاى اموى و عبّاسى مى‏گرديد. اين ابو سفيان و يزيد و معاويه كه در صورت كاتبان جا گرفته‏اند، همانها بودند كه تا روز فتح مكه از هيچ فسونى بر عليه پيامبر دريغ نكردند...

البته معاويه جزء كاتبان بود، اما به قطعيّت نمى‏توان گفت كه كاتب وحى بوده است. مدائنى (م 225 ه) مى‏گويد: زيد بن ثابت وحى را مى‏نوشت و معاويه آنچه ميان پيامبر و عرب (باديه) لازم بود مى‏نوشت . اما اسنادى كه وجود دارد نشان مى‏دهد كه بعضى از رسائل و عهد نامه‏ها نيز به خط معاويه بوده ، ولى از ابو سفيان و يزيد ديگر خبرى نيست. عمرو بن عاص و خالد بن وليد هم كه در سالهاى آخر اسلام آوردند بيشتر در مأموريت بودند و ديگر فرصتى براى كتابت نداشتند.

در مورد طرز نوشتن چنين بود كه هر گاه آيه‏اى نازل مى‏شد پيغمبر كسى و يا كسانى از نويسندگان وحى را احضار نموده و دستور نوشتن مى‏فرمود.

نويسندگان وحى آيات را با دقت و ضبط مى‏نوشتند و بر پيامبر گرامى مى‏خواندند.

گاه بود كه او خود انگشت بر روى كلمه‏اى مى‏نهاد و آنرا مى‏پرسيد. او خود دستور مى‏داد كه هر آيه‏اى را در كجا بايد گذارد. نمونه‏هائى از اين را ديديم. در اواخر عمر گاهى بر روى درست نوشتن، واضح نوشتن بعضى از حروف، كشيده و يا دندانه دار كردن حرفهائى نيز تذكراتى مى‏فرمود.

و نيز ديديم كه هر وقت قبايلى اسلام مى‏آوردند پيامبر تنى چند از ياران را براى آموزش قرآن و تعليم احكام به نزد آنها مى‏فرستاد. اين طبيعى است كه اينان نوشته‏هائى از آيات قرآن را نيز همراه داشته باشند.

خط وحى چنان رواجى يافته بود كه بدان مثل مى‏زدند. نگاهى به شعر حسّان بن ثابت (م 54 ه) شاعر مديحه سراى محمدى بيندازيم كه پس از وقعه بدر در مدحيّه‏اى او سخن از «خط وحى» بر كاغذى لطيف به ميان مى‏آورد، كه بدون شك منظور او نوشته‏هاى صحائف قرآنى است. اين بدان جهت بود كه چيزى از نزول نمى‏گذشت كه آيات قرآنى سينه به سينه و دست به دست مى‏گشت. كسى كه خواندن نمى‏دانست با شنيدن از حفظ مى‏شد و به ديگران باز مى‏گفت. آن هم كه نوشتن مى‏دانست نسخه‏اى براى خود تهيه مى‏كرد كه هميشه از آن داشته باشد.(همان منبع)

موضوع قفل شده است