جمع بندی کاش خدا کمی حرف می زد! (چرا رابطه ما و خدا یک طرفه است؟ )
تبهای اولیه
کاش خدا کمی حرف می زد! (چرا رابطه ما و خدا یک طرفه است؟ )
وقتی برای مدت ها دعا میکردم و جوابی نگرفتم کاش کمی خدا حرف میزد !
وقتی تنها امیدم خدا بود و ناامید شدم کاش کمی خدا میزد !
حتی گفتن یک کلمه برای ارام شدن هم کافی بود ...
داستان من داستان پسری است که مادرش او را گذاشته و رفته است و پدرش دائم به او میگوید که مادرت تو را دوست داشت و رفت
به گفته پدرم اعتماد دارم ولی دلم ارام نمیگیرد !
چرا خدا با ما حرف نمی زند ؟
جرا رابطه ما و خدا یک طرفه است ؟
با اینکه میدانم خدا خودش اجازه داده ، دارد گوش میکند ولی باز هم احساس خوبی ندارم
مخصوصا شب که ادم بیشتر احساس تنهایی میکند !
برچسب:
Error404 said in کاش خدا کمی حرف می زد! (چرا رابطه ما و خدا یک طرفه است؟ )
وقتی برای مدت ها دعا میکردم و جوابی نگرفتم کاش کمی خدا حرف میزد ! وقتی تنها امیدم خدا بود و ناامید شدم کاش کمی خدا میزد ! حتی گفتن یک کلمه برای ارام شدن هم کافی بود ... داستان من داستان پسری است که مادرش او را گذاشته و رفته است و پدرش دائم به او میگوید که مادرت تو را دوست داشت و رفت به گفته پدرم اعتماد دارم ولی دلم ارام نمیگیرد ! چرا خدا با ما حرف نمی زند ؟ جرا رابطه ما و خدا یک طرفه است ؟ با اینکه میدانم خدا خودش اجازه داده ، دارد گوش میکند ولی باز هم احساس خوبی ندارم مخصوصا شب که ادم بیشتر احساس تنهایی میکند !باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید الف: در رابطه با سخن گفتن حضرت حق، باید عرض شود که خداوند اتفاقا با ما حرف زده، و آن کلام الله مجید است. نباید قرآن را دست کم گرفت، هر موقع چنین حالتی به شما دست می دهد، به تلاوت قرآن بپردازید، خصوصا همان شب هایی که فرمودید، قرآن بهترین مونسی و همدمی است که انسان را به آرامش می رساند. کافی است در چنین حالتی که حس تنهایی به شما روی می آورد، یک وضو بگیرید و رو به قبله، چند آیه قرآن را تلاوت نمایید، آن وقت تصدیق خواهید فرمود که چه حسی آؤام بخشی به شما روی خواهد آورد: «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوب (1) آنها كه به خدا ايمان آورده و دلهاشان به ياد خدا آرام مىگيرد، آگاه شويد كه تنها ياد خدا آرامبخش دلهاست» آن هم خدایی که به اصطلاح قرب وریدی به ما دارد: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد (2) و ما انسان را خلق كرده ايم و از وساوس و انديشه هاى نفس او كاملا آگاهيم كه ما از رگ گردن او به او نزديكتريم.» ب: اینکه با وجود تلاش ها و دعاها به خواسته خود هنوز نرسیدید، انشاء الله که به این زودی زود برسید منتها باید بدانید که «اوقات خوش آن بود ک با دوست به سر شد باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود.» (3) اینکه دعا ودرخواست ها از حق تعالی به اجابت می رسد شکی نیست در آیه شریفه آمده « وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُم (4) و پروردگار شما گفته است مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را اجابت كنم» ما باید در همه حالات، چه در زمان مشکلات و چه در زمان راحتی به آن قادر مطلق غنیّ فیّاض علی الاطلاق پناه ببریم. لکن باید دو مطلب را از هم تفکیک کرد: الف: استجابت دعا ب: تحقق آنچه ما از خدا طلب می کنیم . پی نوشت: 1.رعد/28. 2.ق/16. 3.حافظ 4.غافر/60.
استجابت دعا این است که وقتی ما می گوییم یا الله، اللهم خداوند می فرماید لبیّک ما وقتی ذکر او را بر زبان جاری می سازیم او هم متذکر ما باشد و توجه به ما نماید که بالاترین استجابت ادعیه و اذکار همین است
و این مسلما با شرائط خاص ودعا وذکر محقق می شود که به آن اجابت لبیکی می گویندو اجابت لبیکی تاخیر ندارد و لذا در بیانات ائمه (ع)آمده هرگاه دست به دعا برداشتی در پایان دستت را روی سر و روی خود بکش اشاره به اینکه عطیه الهی را گرفتی و به علاوه با گرفتن این عطیه قابلیت بیشتر برای قرب الهی پیدا کردی (1)
لذا جناب مولوی در مثنوی شیرین فرموده است:
«آن یکی الله می گفتی شبی /تا که شیرین گردد از ذکرش لبی
گفت شیطانش خمش ای سخت رو/چند گوئی آخر ای بسیار گو
اینهمه الله گفتی ای عتو / خود یکی الله را لبیک گو
می نیاید یک جواب از پیش تخت /چند الله می زنی با روی سخت
او شکسته دل شد و بنهاد سر /دید در خواب او خضر را در خضر
گفت هین از ذکر چون وا مانده ای/چه پشیمانی از آن کش خوانده ای
گفت لبیکم نمی آید جواب /زان همی ترسم که باشم رد باب
گفت خضرش که خدا این گفت به من/که برو با بگو ای ممتحن
بلکه آن الله تو لبیک ماست /وان نیاز و درد وسوزت پیک ماست
نی تو را در کار من آورده ام /نه که من مشغول ذکرت کرده ام
خیله ها و چاره جوئی های تو /جذب ما بوده گشاده پای تو
درد عشق تو کمند لطف ماست / زیر هر یا رب تو لبیک ماست»
پی نوشت:
1. کافی کتاب دعا ج2 ص342
«تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود صفت بنده پروری داند.» (1)
و اما اینکه در دعاها حتما آنچه که می طلبیم محقق گردد، خداوند خودش با ما حرف زده و فرموده: « وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون (2) چه بسيار شود كه چيزى را مكروه شماريد ولى به حقيقت خير و صلاح شما در آن بوده، و چه بسيار شود چيزى را دوست داريد و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانيد.»
ما از پشت پرده بی خبریم ماهمه مصالح و مفاسد را نمی شناسیم و در جای دیگر قرآن فرموده: «فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيرا (3) چه بسا چيزها ناپسند شماست و حال آنكه خدا در آن خير بسيار مقدّر فرمايد.»
البته در همان مواردی که ما درخواست امری را داریم چون در نهایت به مصلحت ما نیست خداوند رئوف و مهربان آن امر را برایمان مححق نمی سازد، بجایش آنچه که به مصلحت ما است به ما می بخشد. به عنوان مثال اگر در ظرفی، حبه های ذغال را قرار دهیم و آتش روشن کنیم، به نحویکه حبه های سیاه ذغال بطور کامل قرمز و بر افروخته گردند، کودکی که نگاه به آن حبه ها دارد، به تصور آنکه شکلات است از مادرش مطالبه می کند و چه بسا گریه و ناله هم دارد، لکن مادر مهربان و دلسوز، هرگز آن ذغال سرخ شده را در اختیار کودک خود قرار نمی دهد، تا مبادا آسیب ببیند، لکن در عین حال بی توجه به خواست وناله او هم نخواهد بود، او بجای آن ذغال سرخ شده، شکلاتی واقعی، شیرینی، و یا میوه ای که به حال کودکش مفید است به او می دهد.
بنابراین اذکار و ادعیه
اولاً: استجابت به معنی توجه حق تعالی را به دنبال دارد
ثانیا: اگر مورد درخواست در ذکر ودعا به جهت رعایت مصلحت بنده و یا جامعه محقق نگردد، جایگزین و عوض او داده می شود، و اگر این عوض در دنیا به جهاتی داده نشود مسلما در قیامت داده می شود.
در همین زمینه جناب مولوی در مثنوی نقل کرده:
«دزدکی از مارگیری مار برد /ز ابلهی آن راغنیمت می شمرد
وارهید آن مارگیر از زخم مار /کشت آن مار دزد خود را زاز زاز
مارگیرش دیدو پس بشناختش/گفت از جان مار من پرداختش
در دعا می خواستی جانم به او /کش بیابم مار بستانم از او
شکر حق را کان دعا مردود شد/من زیان پنداشتم آن سود شد
پس دعاها کان زیان است و هلاک/وز کرم می نشنود یزدان پاک
مصلح است و مصلحت را داند او /زان دعا را باز می گرداند او
وان دعا گوینده شاکی می شود /می برد ظن بد و آن بد بود
می ندانست کو بلای خویش خواست/وز کرم حق آن بد وناورد راست»
پی نوشت:
1.حافظ
2.بقره/ 216
3.نساء /1
Error404 said in کاش خدا کمی حرف می زد! (چرا رابطه ما و خدا یک طرفه است؟ )
وقتی برای مدت ها دعا میکردم و جوابی نگرفتم کاش کمی خدا حرف میزد ! وقتی تنها امیدم خدا بود و ناامید شدم کاش کمی خدا میزد ! حتی گفتن یک کلمه برای ارام شدن هم کافی بود ... داستان من داستان پسری است که مادرش او را گذاشته و رفته است و پدرش دائم به او میگوید که مادرت تو را دوست داشت و رفت به گفته پدرم اعتماد دارم ولی دلم ارام نمیگیرد ! چرا خدا با ما حرف نمی زند ؟ جرا رابطه ما و خدا یک طرفه است ؟ با اینکه میدانم خدا خودش اجازه داده ، دارد گوش میکند ولی باز هم احساس خوبی ندارم مخصوصا شب که ادم بیشتر احساس تنهایی میکند !سلام دو مطلب است اول هدایت دوم دعا و استجابت حاجات اما مورد اول خودش دو قسم است : وحی، علم و الهام بخش اول مختص انبیا است اما بخش دوم مختص انبیا نیست. هر انسانی اگر صفای باطن پیدا می کند خداوند به او الهاماتی خواهد کرد. مثلا با خودت میگویی الان این کار را انجام دهم ؟ خداوند به دلت می اندازد که بله...خوب البته این راحت نیست و معمولا انسانهای اندکی به آن دست می یابند... مثلا فردی در مشهد دیدم که حتی ذهنیات درونی من را متوجه میشد. اما مورد دوم خودش دو فرض دارد : براورده شدن حاجت، استجابت خدا مورد اول درست نیست. یعنی خداوند وعده نفرموده آنچه شما خواستید را براورده کند. مورد دوم درست است. یعنی خداوند متوجه درخواست ما میشود و حتی پاسخ میدهد و در قسمت قبلی ( هدایت و الهام) عرض کردم حتی افراد میتوانند پاسخ خدا را بشنوند ...
ببخشید ولی واقعا دارم به این نتیجه میرسم که فقط عبادت کنم و دیگه چیزی از خدا طلب نکنم !!!
الان یکبار از بالا مطالعه کنید منظورم را متوجه میشوید مثل شعر پایین :
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود صفت بنده پروری داندیا حتی نوشته این دوستمون بیت المعمور هم همین طور ! یعنی شما دارید میگید که خواسته های ما از خدا بی نتیجه نیست ولی اون چیزی که هم ما میخوایم نیست ولی ما رو به خدا نزدیک میکنه پس دیگه چرا من از خدا چیزی بخوام ؟ خب همین نماز و روزه و عبادت که هست ... جدی دین اینقدر پیچیده است یا من خوب متوجه نشدم !؟
Error404 said in ببخشید ولی واقعا دارم به این
ببخشید ولی واقعا دارم به این نتیجه میرسم که فقط عبادت کنم و دیگه چیزی از خدا طلب نکنم !!! الان یکبار از بالا مطالعه کنید منظورم را متوجه میشوید مثل شعر پایین :باسمه تعالی سلام علیکم دعا صرف نظر از بر آورده شدن حاجت، اثار خاص خود را دارد. به عنوان نمونه، یکی از آثار دعا، آرامش روانی است. توضح آنکه: گاهي انسان در زندگي روزمره خود گرفتار مشكلاتي ميشود كه بر طرف كردن آن از توانش خارج است. و وارد آمدن فشار براي انجام كارهايي فراتر از توانمنديهاي آدمي در وي اضطراب ايجاد ميكند و اين اضطراب را نميتواند مدت درازي تحمل كند. بهترين راه حل براي از بين بردن اضطراب و به دست آوردن آرامش، دعا و راز و نياز با خداست. چرا كه دعا برقراري ارتباط بنده با خداست. خدايي كه بر هر كاري تواناست. اين ارتباط انسان را اميدوار و دلگرم به قدرتي برتر ميكند كه اگر صلاح بداند به راحتي آن فشارها و سختيها را برطرف ميكند. امام سجاد (علیه السلام) در مناجات هشتم از مناجات خمسة عشر به خداوند عرض می کند: «وَ فِي مُنَاجَاتِكَ رَوْحِي وَ رَاحَتِي (1) در مناجات با تو فرح و آرامش من است.» به این مقاله هم مراجعه نمایید، مطالب خوبی در مورد آثار دعا نوشته شده است: http://ensani.ir/file/download/article/20121231095157-9415-26.pdf پی نوشت: 1.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زاد المعاد- مفتاح الجنان، موسسة الأعلمي للمطبوعات،بيروت1423 ق،ص412.تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود صفت بنده پروری داندیا حتی نوشته این دوستمون بیت المعمور هم همین طور ! یعنی شما دارید میگید که خواسته های ما از خدا بی نتیجه نیست ولی اون چیزی که هم ما میخوایم نیست ولی ما رو به خدا نزدیک میکنه پس دیگه چرا من از خدا چیزی بخوام ؟ خب همین نماز و روزه و عبادت که هست ... جدی دین اینقدر پیچیده است یا من خوب متوجه نشدم !؟
جمع بندی
پرسش:
چرا خدا با ما حرف نمی زند؟ چرا رابطه ما و خدا یک طرفه است؟ با این که می دانم خدا خودش اجازه داده، و گوش می کند، ولی باز هم احساس خوبی ندارم؟
پاسخ:
در رابطه با سخن گفتن حضرت حق، باید عرض شود که خداوند اتفاقا با ما حرف زده، و آن کلام الله مجید است. نباید قرآن را دست کم گرفت، هر موقع چنین حالتی به شما دست می دهد، به تلاوت قرآن بپردازید، خصوصا همان شب هایی که فرمودید، قرآن بهترین مونسی و همدمی است که انسان را به آرامش می رساند. کافی است در چنین حالتی که حس تنهایی به شما روی می آورد، یک وضو بگیرید و رو به قبله، چند آیه قرآن را تلاوت نمایید، آن وقت تصدیق خواهید فرمود که چه حسی آؤام بخشی به شما روی خواهد آورد: «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوب (1) آنها كه به خدا ايمان آورده و دلهاشان به ياد خدا آرام مىگيرد، آگاه شويد كه تنها ياد خدا آرامبخش دلهاست»
آن هم خدایی که به اصطلاح قرب وریدی به ما دارد: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد (2) و ما انسان را خلق كرده ايم و از وساوس و انديشه هاى نفس او كاملا آگاهيم كه ما از رگ گردن او به او نزديكتريم.»
ب: اینکه با وجود تلاش ها و دعاها به خواسته خود هنوز نرسیدید، انشاء الله که به این زودی زود برسید منتها باید بدانید که
«اوقات خوش آن بود ک با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود.» (3)
اینکه دعا ودرخواست ها از حق تعالی به اجابت می رسد شکی نیست در آیه شریفه آمده « وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُم (4) و پروردگار شما گفته است مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را اجابت كنم» ما باید در همه حالات، چه در زمان مشکلات و چه در زمان راحتی به آن قادر مطلق غنیّ فیّاض علی الاطلاق پناه ببریم.
لکن باید دو مطلب را از هم تفکیک کرد:
1- استجابت دعا
2- تحقق آنچه ما از خدا طلب می کنیم.
استجابت دعا این است که وقتی ما می گوییم یا الله، اللهم، خداوند می فرماید لبیّک، ما وقتی ذکر او را بر زبان جاری می سازیم، او هم متذکر ما باشد، و توجه به ما نماید، که بالاترین استجابت ادعیه و اذکار همین است، و این مسلما با شرائط خاص دعا، محقق می شود، که به آن اجابت لبیکی می گویند، و اجابت لبیکی تاخیر ندارد.
اما اینکه در دعاها حتما آنچه که می طلبیم محقق گردد، خداوند خودش با ما حرف زده و فرموده: « وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون (5) چه بسيار شود كه چيزى را مكروه شماريد ولى به حقيقت خير و صلاح شما در آن بوده، و چه بسيار شود چيزى را دوست داريد و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانيد.»
ج:دعا صرف نظر از بر آورده شدن حاجت، آثار خاص خود را دارد. به عنوان نمونه، یکی از آثار دعا، آرامش روانی است.
توضح آنکه:
گاهي انسان در زندگي روزمره خود گرفتار مشكلاتي ميشود كه بر طرف كردن آن از توانش خارج است. و وارد آمدن فشار براي انجام كارهايي فراتر از توانمنديهاي آدمي در وي اضطراب ايجاد ميكند و اين اضطراب را نميتواند مدت درازي تحمل كند.
بهترين راه حل براي از بين بردن اضطراب و به دست آوردن آرامش، دعا و راز و نياز با خداست. چرا كه دعا برقراري ارتباط بنده با خداست. خدايي كه بر هر كاري تواناست. اين ارتباط انسان را اميدوار و دلگرم به قدرتي برتر ميكند كه اگر صلاح بداند به راحتي آن فشارها و سختيها را برطرف ميكند.
امام سجاد (علیه السلام) در مناجات هشتم از مناجات خمسة عشر به خداوند عرض می کند: «وَ فِي مُنَاجَاتِكَ رَوْحِي وَ رَاحَتِي (6) در مناجات با تو فرح و آرامش من است.»
به این مقاله هم مراجعه نمایید، مطالب خوبی در مورد آثار دعا نوشته شده است:http://ensani.ir/file/download/article/20121231095157-9415-26.pdf
پی نوشت:
1.رعد/28.
2.ق/16.
3.حافظ
4.غافر/60.
5. بقره/ 216 .
6.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زاد المعاد- مفتاح الجنان، موسسة الأعلمي للمطبوعات،بيروت1423 ق،ص412.