کتاب خوانی: انسان از اغاز تا انجام سیری در آثار آیت الله جوادی آملی به گرداوری موسسه اسراء
تبهای اولیه
با سلام
من می خواهم قسمت هایی از کتاب انسان از اغاز تا انجام سیری در آثار آیت الله جوادی آملی به گرداوری موسسه اسرائ را در این تاپیک قرار بدهم .امیدوارم مفید واقع شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
[="#0000FF"]فصل یکم:آفرینش جهان و جهانیان[/]
تا پیش ازخلقت انسان،خداوندموجودات بسیاری راآفریده بود،این مخلوقات،به دودسته تقسیم می شدند،موجودات مجرد،مانند فرشتگان وجنیان وموجودات مادی،مانندحیوانات و دیگرموجودات دنیای ماده.پیدایش انسان اماامری بزرگ است که قران باعظیم خواندن آن،حتی فرشتگان راازدرک ان ناتوان میداند. انسان موجودی مرکب وامیزه ای ازدنیای ماده ومجردات است،جسم خاکی اش ازعالم ماده وروحش که از روح خدا نشات گرفته،به عالم مجردات مربوط است وجایگاهی جزفنادرمعبود خودندارد.شایدبه همین دلیل انسان خلیفه خدادر زمین است وشاید به همین علت،خداانسان رااشرف موجودات خوانده و فرشتگان وجنیان رابه تعظیم دربرابر او وامیدارد.
افرینش انسان
بهترین راه برای فهم چگونگی خلقت انسان،بررسی دلایل خلقت ومراحل ان درقران کریم است...ریشه ی نخست جسم انسان،همان خاک وتراب است که وقتی بدان اب افزوده شود به صورت طین یعنی گل در می اید.گذشت زمان این گل را به صورت لجن بدبو ومتعفن می کند که حما مسنون نامیده می شود.زمانی که چون خشت خام پخته شود از ان به صلصال یاد می شود.به هر روی در این مرحله خدا با تعبیر من طین بدن انسان را به خاک و گل نسبت داده است.
[="#0000FF"]
«وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ»، «و (ياد كن) هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت من بشرى را از گلى خشك، سياه و بدبو میآفرینم.»
سوره مبارکه حجر آیه 28
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ
سوره مبارکه ص آیه 71[/]
مرحله دیگر در افرینش انسان، به قلمرو ماورای طبیعت باز می گردد و خدابا تعبیر "من روحی" ان را باذات مقدس خود مرتبط می کند
[="#0000FF"]
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ
سوره مبارک الحجر آیه 29 [/]
بنابراین خداوند انسان را تلفیقی از طبیعت و ماورای طبیعت افرید وبا این ویژگی اورا به "کون جامع" تبدیل کرد،تا هم در طبیعت صاحب نظر باشد وهم در ماورای ان صاحب بصر.این است که انسان چه به سمت طبیعت پایین رود وچه به سوی فرا طبیعت بال بگشاید قدم به قدم اثار خدا و نشانه های قدرت الهی را می نگرد و خود را محل شهود او می بیند.
خدای سبحان درقران کریم،طی مراحلی،افرینش انسان ورابطه اوبامبدا فاعلی خویش رابیان می کند.در مرحله نخست می فرماید:انسان قبلا چیزی نبوده.در مرحله دوم می فرماید: انسان چیز قابل ذکری نبوده.در مرحله سوم از علم سابق انسان به چیزی نبودن یا ناچیز بودن خبر می دهد.در مراحل چهارم و پنجم نیز از فراموشی انسان نسبت به این حقیقت و مکان یاداوری ان سخن می گوید.
در مرحله نخست ،تبدیل نیستی به بودن است،یعنی لیس تامه به کان تامه که خدا به عنوان ابداع و انشا ء چیزی را لا من شی بیافریند ،نه من لا شی ،یعنی از هیچ چیز ساخته نشده ،نه اینکه از هیچ ساخته شده است.به صورت واضحتر می توان گفت ،ماده اولیه ای نداشته و در عین حال، از عدم هم به وجود نیامده است.
ادامه دارد انشاالله...
خدای سبحان این حقیقت عدم سابق را زمانی با پیامبری در میان می گذارد و گاه به همه ی انسان ها گوشرد می کند.زکریای پیامبر علیه السلام در اوج پیری وبه تعبیر خودش سست استخوانی و سپیدمویی ،عرض کرد:
قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا.4 سوره مريم
واز خدافرزندمی خواست:
. فهب لي من لدنك وليا ، يرثني 5-6 سوره مریم
و ان گاه که خدا خواسته اش را پذیرفت ،با تعجب پرسید:چگونه صاحب فرزندی خواهم شد،با این که از شدت پیری فرتوت گشته ام و همسرم نیز از جوانی (چه برسد به دوران پیری) نازابود:
گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى خواهد بود و حال آنكه زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شدهام (8)
قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا ﴿8﴾
قران در پاسخ او به سهولت این کار برای خدا اشاره می کند و می فرماید:
فرشته] گفت [فرمان] چنين است پروردگار تو گفته كه اين [كار] بر من آسان است و تو را در حالى كه چيزى نبودى قبلا آفريدهام (9)
قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا ﴿9﴾
پیش از این خودت را نیز افریدیم ،درحالی که "تواصلاچیزی نبودی".