جمع بندی گریه حضرت زهرا (س) در فراق پدر گرامی شان

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
گریه حضرت زهرا (س) در فراق پدر گرامی شان
سلام خداقوت. درایام محرم بعضی ازروحانیون درروضه هاشون میگفتن اینکه حضرت زهراشبانه روزبرای پدرشان گریه میکردن به طوریکه مردم به ستوه امده بودن و میگفتن به فاطمه بگوییدیاشب گریه کندیاروز .این دروغ است چون اولاصدای حضرت زهراروهیچ وقت نامحرم نشنیده ثانیاحضرت زهراچطورمیخواستن باگریه ها ی خودشون مردم روناراحت ومعذب کنند.آیااین مساله صحت دارد یانه ؟؟؟؟یعنی این روضه غلطه؟؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد عماد
در روایتی آمده است که گریه­ های حضرت زهرا موجب اذیت مردم شده و اعتراض آنان را به دنبال داشته است، و همین دو روایت در منابع متعدد با تفاوتهای جزئی در سند و متن نقل شده است، اجمالا عرض می شود که این روایت از نظر سندی و محتوایی مشکل دارد که در پست های بعدی خدمتتان بیان می شود
روایت اول: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ النَّجْرَانِيِّ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَالَ: ... أَمَّا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه واله) فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله) حَتَّى تَأَذَّى‏ بِهَا أَهْلُ الْمَدِينَةِ وَ قَالُوا لَهَا قَدْ آذَيْتِنَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْكِي حَتَّى تَقْضِيَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفَ... . (1) امام صادق(علیه السلام) فرمود: ...و اما فاطمه دختر محمد  (صلی الله علیه و آله) بر رسول خدا  (صلی الله علیه وآله)گريست تا مردم مدينه بوى در آزار شدند و گفتند از فزونى گريه‏ ات ما را آزار دادى و سر مقابر شهداء مى‏رفت و تا ميخواست ميگريست‏... 1. شیخ صدوق، امالی، کتابچی، تهران، 1376ش، چاپ ششم، ص141؛ شیخ صدوق، خصال، مصحح علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین، قم، 1362ش، چاپ اول، ج1، ص273
در امالی و خصال شیخ صدوق آمده، مرفوعه است و به دو طریق مشابه ذکر شده است، در امالی سند روایت اینچنین است: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ النَّجْرَانِيِّ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ در خصال صدوق سند به این صورت است: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنِي الْعَبَّاسُ بْنُ  مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْن ِسَهْلٍ الْبَحْرَانِيِّ يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي عَبْدِاللَّهِ... . علاوه بر مرفوعه بودن حدیث، محمد بن سهل در سلسله سند چه با لقب بحرانی که در خصال آمده است چه با لقب نجرانی که در امالی آمده است، فردی شناخته شده در منابع حدیثی و رجال نیست و توثیقی درباره او وجود ندارد.
اما بررسی محتوایی: الف. مضمون روایت نخست در بعضی منابع دیگر از جمله در تفسیر عیاشی که متقدم بر شیخ صدوق است به شکل مختصرتر و با این عبارات نقل شده است: عن محمد بن سهل) البحراني‏ ( عن بعض أصحابنا عن أبي عبد الله ع قال ‏البكاءون ‏خمسة: آدم و يعقوب و يوسف و فاطمة بنت محمد و علي بن الحسين ع و أما يعقوب فبكى على يوسف حتى ذهب بصره-  و حتى قيل له «تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ»  در این روایت از عیاشی (متوفی 320) فقط اسامی بکّائون و دلیل نابینائی حضرت یعقوب بیان شده است و آنچه در ادامه روایت شیخ صدوق وجود دارد، در این روایت نیست. هر چند این احتمال وجود دارد که عیاشی به صورت گزینشی تنها به بیان بخشی از روایت بسنده نموده است.
ب. در روایت دیگری به نقل از امام صادق علیه السلام بکائین را هشت نفر ذکر کرده است که عبارتند از: حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت یعقوب، حضرت یوسف، حضرت شعیب، حضرت داود، حضرت فاطمه وامام سجاد علیهم السلام.  همچنین در روایت دیگری به نقل از امام صادق علیه السلام پُر گریه­ترین افراد را آدم و یوسف و داود علیهم السلام دانسته است، در حالیکه نام حضرت داود در روایت محمد بن سهل نیامده است.
  ج. از سوئی دیگر در برخی روایات دیگر، شخصیتهایی را شاهد هستیم که میزان بکاء آنان به شدت بیشتری ذکر شده است اما نامی از ایشان در میان بکائون نیست از جمله حضرت یحیی که درباره شدت گریه های او از خشیت الهی گفته شده به آن میزان گریست که گوشت گونه های او از بین رفت و بر استخوان گونه هایش  پارچه‏اى مي­نهاد تا اشكش بر آن جارى شود.
جمع بندی پرسش: آیا صحیح است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) شب و روز گریه می کردند تا جائیکه مردم مدینه اعتراض کرده باشند؟ پاسخ: بحث گریه های حضرت زهرا (سلام الله علیها) در روایتی آمده است، این روایت بیان شده که گریه­ های حضرت زهرا(سلام الله علیها) موجب اذیت مردم شده و اعتراض آنان را به دنبال داشته است، و همین دو روایت در منابع متعدد با تفاوتهای جزئی در سند و متن نقل شده است. این دو روایت از نظر سندی و محتوایی مشکل دارد. متن اول: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ النَّجْرَانِيِّ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَالَ: ... أَمَّا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه واله) فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله) حَتَّى تَأَذَّى‏ بِهَا أَهْلُ الْمَدِينَةِ وَ قَالُوا لَهَا قَدْ آذَيْتِنَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْكِي حَتَّى تَقْضِيَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفَ... . (1) ترجمه روایت: امام صادق(علیه السلام) فرمود: ...و اما فاطمه دختر محمد  (صلی الله علیه و آله) بر رسول خدا  (صلی الله علیه وآله)گريست تا مردم مدينه از ایشان در آزار شدند و گفتند از فزونى گريه‏ ات ما را آزار دادى و سر مقابر شهداء مى‏رفت و تا ميخواست ميگريست‏... در امالی و خصال شیخ صدوق آمده، مرفوعه است و به دو طریق مشابه ذکر شده است، در امالی سند روایت اینچنین است: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ النَّجْرَانِيِّ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ در خصال صدوق سند به این صورت است: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنِي الْعَبَّاسُ بْنُ  مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْن ِسَهْلٍ الْبَحْرَانِيِّ يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي عَبْدِاللَّهِ... . علاوه بر مرفوعه بودن حدیث، محمد بن سهل در سلسله سند چه با لقب بحرانی که در خصال آمده است چه با لقب نجرانی که در امالی آمده است، فردی شناخته شده در منابع حدیثی و رجال نیست و توثیقی درباره او وجود ندارد. اما بررسی محتوایی: الف. مضمون روایت نخست در بعضی منابع دیگر از جمله در تفسیر عیاشی که متقدم بر شیخ صدوق است به شکل مختصرتر و با این عبارات نقل شده است: عن محمد بن سهل) البحراني‏ ( عن بعض أصحابنا عن أبي عبد الله (علیه السلام) قال ‏البكاءون ‏خمسة: آدم و يعقوب و يوسف و فاطمة بنت محمد و علي بن الحسين (علیه السلام) و أما يعقوب فبكى على يوسف حتى ذهب بصره-  و حتى قيل له «تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ»  در این روایت از عیاشی (متوفی 320) فقط اسامی بکّائون و دلیل نابینائی حضرت یعقوب بیان شده است و آنچه در ادامه روایت شیخ صدوق وجود دارد، در این روایت نیست. هر چند این احتمال وجود دارد که عیاشی به صورت گزینشی تنها به بیان بخشی از روایت بسنده نموده است. ب. در روایت دیگری به نقل از امام صادق (علیه السلام)بکائین را هشت نفر ذکر کرده است که عبارتند از: حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت یعقوب، حضرت یوسف، حضرت شعیب، حضرت داود، حضرت فاطمه وامام سجاد (علیهم السلام).  همچنین در روایت دیگری به نقل از امام صادق (علیه السلام) پُر گریه­ترین افراد را آدم و یوسف و داود (علیهم السلام( دانسته است، در حالیکه نام حضرت داود در روایت محمد بن سهل نیامده است. ج. از سوئی دیگر در برخی روایات دیگر، شخصیتهایی را شاهد هستیم که میزان بکاء آنان به شدت بیشتری ذکر شده است اما نامی از ایشان در میان بکائون نیست از جمله حضرت یحیی که درباره شدت گریه های او از خشیت الهی گفته شده به آن میزان گریست که گوشت گونه های او از بین رفت و بر استخوان گونه هایش  پارچه‏ اى مي ­نهاد تا اشكش بر آن جارى شود. منابع: 1. شیخ صدوق، امالی، کتابچی، تهران، 1376ش، چاپ ششم، ص141؛ شیخ صدوق، خصال، مصحح علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین، قم، 1362ش، چاپ اول، ج1، ص273
موضوع قفل شده است