در ادامه مقاله پیشین، اینک جواب به آخرین سوالات دکتر شیعه آقای جلالیان= شیعه در ادامه میگوید: -در پاسخی که سایت اسلام تکس نت در رابطه با سوال ما درج کرده به هیچ وجه به این حدیث بسیار مهم معتبر که در ذیل می آید توجهی نشد و عمدا از کنار آن گذشته اند. به حدیث دقت کنید پیامبر اکرم صلوات الله علیه در باره حضرت فاطمه فرموده اند: (ان الله یغضب لغضبک یا فاطمه و یرضی لرضاک) ای فاطمه بدرستی که خدا غضب می کند به غضب تو وخشنود می شود به خشنودی تو-
المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص167 .حدیث 4730 ( و منابع دیگر مانند الصواعق المحرقه حافظ ابن حجر مکی ص 105 و تهذیب التهذیب ج 12 ص 442 حافظ ابن حجر عسقلانی نیز وجود دارد)
و ملاحظه می فرمائید که این حدیث بطور کامل مطلق است و هیچ قیدی ندارد وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند: " خداوند به غضب فاطمه غضب می کند , قیدی بر آن قرار ندادند که : اگر چنین و چنان بود ،یا به فلان شرط ، یا اگر غضبش به فلان علت بود ،این غضب به چه سببی باشد ؟ نسبت به چه کسی باشد ؟ در چه زمانی باشد ؟ هیچ اشاره ای ندارد و بطور کامل مطلق است
پاسخ اهل سنت: اولااین حدیث درست نیست و علامه ابن حجر عسقلانی نیز درباب مناقب فاطمه هرچند که این حدیث را ذکر کرده اما نگفته صحیح است و سندش را نقد نکرده
اما علامه ذهبی حدیث را منکر میداند زیرا یکی از راویان (هم در طبرانی هم در مستدرک) ، حسین بن زید است که ذهبی در التخلیص باب مناقب فاطمه رضی الله عنها گفته وی منکر الحدیث است پس حدیث صحیح نبوده و در اعتقادات قابل استناد نیز نیست. دوما دلیل دیگر ما بر رد این حدیث همانا فرموده خود رسول الله است خود رسول الله فرمودند که همیشه در غضبشان بر حق نیستند حدیث صحیح را ببینید: [ أيما رجل من أمتي سببته سبة أو لعنته لعنة في غضبي فإنما أنا من ولد آدم أغضب كما تغضبون وإنما بعثني رحمة للعالمين فاجعلها عليهم صلاة يوم القيامة] . (أحمد ، وأبو داود ، والطبرانى عن سلمان) و شیخ آلبانی گفته حدیث صحیح ست
رسول الله فرمودند:هر کس از امتم را که در حالت غضب ناسزا گفتم یا لعنت کردم؛ بدرستیکه من بشر و از اولاد آدم هستم عصبانی میشوم همانطور که شماها میشوید؛ اما چون برای رحمت مبعوث شدم پس از الله خواستم که این لعن و ناسزا (در حالت غضب را ) را برایشان در روز قیامت سبب رحمت بگرداند
این حدیث به الفاظ مختلف در جایگاه های متفاوت و همه هم صحیح روایت شده ، چگونه ممکن است که غضب فاطمه غضب الله باشد مگر فاطمه الله است، که غضبش همیشه درست باشد!
سوما گفتم که برای سند حدیث باید متخصصان نظر بدهند ابن حجر عسقلانی درباره سند حدیث نظر نداده اما ذهبی تحقیق کرده و حاکم را اهل سنت در بررسی سند سهل انگار میدانند و ابن حجر مکی که واویلاست!! اما اگر خیلی این حجر مکی را دوست دارید بدانید که با وجود این حدیث او شیعه را کافر مطلق میداند در حالیکه این نظر اهل سنت نیست
و حاکم هم حدیثی دارد که علی در وقتی که هنوز شراب حرام نبود شراب نوشیده و در حالت مستی نماز خواند و در نماز اشتباه کرد که قبول دارید پس اینها را قبول کنید!!! چهارما ببینید آقای دکتر متخصص!
علمای اهل سنت حدیث های خود را بهتر میدانند و میفهمند ولی با وجود این احادیث، باز اونها ابوبکر را بهتر از فاطمه میدانند چرا؟ آیا معنی حدیث خود را نمیدانند؟ آیا سند حدیث خود را نمیشناسند؟؟ آیا شما جناب دکتر آب درمانی بهتر از اونها مطلب حدیث را میفهمی و صحیح را از غیر صحیح تشخیص میدهی؟؟؟ اگر اینطور باشد پس بالاغیرتا برو به کمک علمای بیچاره خودت که تا حالا بعد از 1400 سال اسناد یک کتاب حدیث خودشن را بررسی نکرده اند ! كل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی.....این مثل بر شما منطبق ست جناب دکتر
ای برادر!! تو نمیتوانی با استناد به کتب علمایت احادیث صحیح مهمترین کتابت یعنی اصول کافی را نشان دهی ! بعد میایی و در سند احادیث ما روی دست علمای ما بلند میشوی! نمیگویم بلند نشو ! بشو!! حرفت را بزن!! ولی این حرف یادت باشد ؟ که مثال تو مثال این شعر است:
تو بر اوج فلك چه دانی چيست ؟ گر نداني كه در سرای تو كيست ؟! شیعه درادامه نامه خود مینویسد پ نویسنده سایت اسلام تکس . نت (اقای سجودی ) که خود را نماینده اهل سنت معرفی کرده و به نمایندگی از علمای اهل سنت جواب داده برای اثبات رضایت حضرت فاطمه از ابوبکر به یک کتاب دست چندم استناد کرده است بنام - سنن الکبری بیهقی - که نوشته امام بیهقی است . درحالی که این کتاب اولا- در ردیف صحاح سته ( کتابهای 6 گانه معتبر اهل سنت ) نیست
پاسخ اهل سنت: بنازم زور گویی را!! خب همین حالا تودر مقابل کتاب بخاری به مستدرک حاکم و طبرانی و صواعق محرقه!!!!! استناد کردی که این آخری حتی از کتب دست دهم ما نیست اگر بد است چرا چنین کردی؟
بیا این هم حدیث بخاری در باره فضایل ابوبکر:: أخبرني أبو موسى الأشعري أنه توضأ في بيته ثم خرج فقلت لألزمن رسول الله صلى الله عليه و سلم ولأكونن معه يومي هذا قال فجاء المسجد فسأل عن النبي صلى الله عليه و سلم فقالوا خرج ووجه ها هنا فخرجت على إثره أسأل عنه حتى دخل بئر أريس فجلست عند الباب وبابها من جريد حتى قضى رسول الله صلى الله عليه و سلم حاجته فتوضأ فقمت إليه فإذا هو جالس على بئر أريس وتوسط قفها وكشف عن ساقيه ودلاهما في البئر فسلمت عليه ثم انصرفت فجلست عند الباب فقلت لأكونن بواب رسول الله صلى الله عليه و سلم اليوم فجاء أبو بكر فدفع الباب فقلت من هذا ؟ فقال أبو بكر فقلت على رسلك ثم ذهبت فقلت يا رسول الله هذا أبو بكر يستأذن ؟ فقال ( ائذن له وبشره بالجنة ) . فأقبلت حتى قلت لأبي بكر ادخل ورسول الله صلى الله عليه و سلم يبشرك بالجنة فدخل أبو بكر فجلس عن يمين رسول الله صلى الله عليه و سلم معه في القف ودلى رجليه في البئر كما صنع النبي صلى الله عليه و سلم وكشف عن ساقيه ثم رجعت فجلست خلاصه ترجمه این است: ابو موسی میگوید:وضوگرفته از خانه خارج شدم و نیتم این بود که تمام روزم را با رسول الله همراه باشم، ایشان را در مسجد نیافتم پرسان پرسان آخر ایشان بر سر چاه اریس دیدم ، سلام کردم و با خود گفتم امروز نگهبان خلوت رسول الله میشوم و به همین منظور نزدیک دروازه نشستم که مردی در زد گفتم کیستی؟ گفت ابوبکرم ! گفتم برجایت باش تا ببینم رسول الله اجازه میدهد! بعد رفتم پیش پیامبر و عرض کردم یا رسول الله ابوبکر اجازه میخواهد.
فرمود بهش اجازه بده و او را مژده بده به بهشت!!.....
خب ای شیعه اینهم بخاری که صد جایش ابوبکر را از زبان رسول الله ستوده ولی تو میخواهی از همین کتاب کفر وجهنمی بودن ابوبکر را ثابت کنی اگر میگویی در مقابل بخاری حق نداریم به بیهقی استناد کنیم پس تو چرا سخن بخاری را قبول نداری و رفته ای دنبال حاکم و طبرانی ؟؟ جواب داری البته که نداری!! اما در عوض تا هر چقدر که بخواهیم متاع پر رویی و پرگویی در کشکولتان دارید!!
وانگهی گفتمت که احادیث صحیح ما منحصرا در صحاح سته نیست و اگر غیر از این باشد پس چرا کتب دیگر را به دور نمیاندازیم؟ این اصل پیش پا افتاده را چرا نمیخواهی بدانی؟ بعد تو به حاکم و طبرانی استناد کردی خب آنها هم از کتب شیشگانه ما نیستند قربان برم خدا را ....
شیعه در ادامه میگوید: ثانیا- خود حدیثی که به آن استناد شده است مرسل است که از اعتبار آن میکاهد پاسخ اهل سنت: در جواب به این علامه دهر که در سند احادیث ما خبیر است (اما از بررسی سند احادیث خودش عاجز است) بزبان ساده میگوییم که حدیث مرسل میتواند صحیح باشد و صحیح صحیح است
شیعه میگوید: ثالثا - راوی این حدیث شخصی بنام - شعبی - است که ناصبی و از دشمنان علی بوده است که نمیتوان به سخن او اعتماد نمود پاسخ اهل سنت: اما راوی حدیثی که به آن چسبیدبی هم حضرت عایشه است آیا او را ناصبی و دشمن علی نمیدانید ؟ پس چرا؟؟؟
آیا خود ابوبکر را دشمن علی نمیدانید!
از نظر شما همه تابعین و صحابه ناصبی و بدتر ز ناصبی هستند!
ببین در هر قدم ترا به خاک میمالم اما رسول الله فرمود اگر حیا نداری پس هر چی میخواهی بکن ( یا بگو)
شیعه میگوید" رابعا - شعبی در زمان وقوع حادثه وجود نداشته است و از تابعیین بوده است پاسخ اهل سنت:خب که چی؟ گفتیم که حدیث مرسل است و ایشان از حضرت علی یا غیر ایشان شنیده اند آیا معنی تابعی را نمیدانی ؟ تابعی یعنی کسی که یاران رسول الله را دیده است
شیعه میگوید: خامسا - رضایت فاطمه از ابوبکر در صحاح سته مانند صحیح بخاری و مسلم و مسانید وجود ندارد و اگر این حدیث صحیحی بود که در این صحاح ومسانید به آن اشاره میشد که نشده است پاسخ اهل سنت به به!! این یک قاعده جدید است که تو بر علم حدیث اضافه میکنی!! یعنی بر طبق قانون شما هر حدیث صحیح باید و باید فقط در صحاح سته موجود باشد؟؟
هیچ عالم اهل سنت یا حتی هیچ جاهل اهل سنت نیز این حرف را نمیگوید
و همین تو ! آری همین تو نیز در همین نامه به احادیثی خارج از صحاح سته استناد کردی! ای کاش میدانستم از فریب دادن امت شیعه چه عایدتان میشود؟؟
شیعه میگوید: سادسا - خود عایشه که دختر ابوبکر هم بوده در صحنه حضور داشته است و براش مهم هم بوده که حضرت فاطمه از پدرش راضی شده باشد ولی چنین مطلبی را نگفته است و حتی به صراحت هم گفته که فاطمه در تمام مدت حیاتش بعد از پیامبر بر ابوبکر غضب و قهر کرده و سخن نگفته است . و آنوقت نویسنده سایت اسلام تکس .نت مدعی شده است که فاطمه از ابوبکر راضی شده است و استنادش هم همین کتاب دست چندم بیهقی و روایت پر اشکال آن است !!!!! آیا این تعجب ندارد ؟
پاسخ اهل سنت: اگر برای عایشه مهم بود که بداند فاطمه راضی شده یا نه؟ آنوقت میتوانست به دروغ بگوید که بله از پدرم راضی شد!! از نظر شما که ام مومنین دروغگو است
اگر نفهمیدی این دو خط را دوباره بخوان تا ببینی در چه تضادی و در چه گردابی گرفتاری
و گفتمت و باز هم میگویمت که همه احادیث بیهقی دروغ نیستند ما احادیث صحیح این کتاب و کتب مستدرک و طبرانی ( که تو هم به آنها استناد کردی) را قبول داریم
ای داد ای بیداد ای مسلمونها
شیعه خودش در مقابل بخاری که صریحا به صد لفظ ابوبکر را بهشتی میداند به کتب دست چندم یا به متن مبهم چنگ میزند بعد به ما طعنه میزند
شیعه میگوید: سابعا - نویسنده سایت اسلام تکس . نت مدعی شده است که صحیح بودن حدیث به راویان آن است و به خاطر اینکه راویان کتاب صحیح بخاری و مسلم معتبر هستند لذا هر حدیثی که در این کتابها وجود دارند هم صحیحند و اگر راویان سایر کتابهای اهل سنت نیز راوی معتبر باشند پس آن حدیث صحیح است . با این استدلال ما از نویسنده اسلام تکس .نت می پرسیم که - شعبی - مورد وثوق بوده است ؟ اگر بوده پس چرا این حدیث در صحاح سته وجود ندارد ؟ آیا امام بخاری با آن همه دقتش که از بین بیش از 600 هزار حدیث این 70 هزار حدیث را استخراج کرده و برای هر حدیث هم غسل میکرده و دو رکعت نماز میخوانده است به این حدیث توجه نکرده و در کتابش - صحیح بخاری - نیاورده است .
پاسخ اهل سنت: امام بخاری هرگز ادعا نکرده که همه راویان پاکدامن و راستگو را میشناسم یا از همه نقل قول کرده ام , و هرگز ادعا نکرده که هرکس که از او نقل قول نکردم پس حتما دروغگو است
ادعای او ( که امت هم تایید میکند ) این است راویان کتاب من همه راستگو هستند اما نگفته من از همه راستگویان نقل قول کرده ام , یعنی گفته کتاب من گردو است و گرد است اما نگفته هر گردی گردو است و اگر گردو نباشد گرد نیست
آخر با کدام زبان به این دکتر متخصص، مساله به این سادگی را بفهمانم؟؟
امام بخاری به اندازه توانش احادیث صحیح و راویان صحیح را جمع کرده، اما هرگز نگفته که همه احادیث صحیح و همه راویان ثقه پیش من جمع هستند و غیر از من هرچی است کشک است!!
شیعه میگوید: ثامنا - اگر رضایت حضرت فاطمه از ابوبکر حقیقت داشت علمای قبل از بیهقی حتما به آن اشاره میکردند و در کتابهایشان این حدیث را ذکر میکردند اما چنین اتفاقی نیفتاده است . پاسخ اهل سنت :بزبان ساده حرفش این است که بیهقی حق ندارد حدیث بکر و خبر تازه در کتابش داشته باشد، این حرف را از کجا میگوید؟؟ هر کتاب حدیث مورد اهل سنت احادیث منفرد و مختص به خود هم دارند
شیعه میگوید:اما نکته مهم دیگر اینکه نویسنده سایت اسلام تکس . نت ( آقای سجودی ) که خود را نماینده اهل سنت و سخنگوی علمای سنی معرفی کرده است اظهار نظر فرموده اند که - مقام ابوبکر از مقام فاطمه برتر و بالاتر است !!!!!!!
من شخصا به این شخص نادان جواب نمیدهم بلکه جواب را از خود علمای اهل سنت می آورم دقت کنید : مناوي - صاحب کتاب
- فيض القدير في شرح جامع الصغير - که اين کتاب مشتمل بر اقوال برخى از علماى بزرگ اهل سنت و ايشان در باره حضرت زهرا ميگويد که : ( استدل به السهيلي علي ان من سبها کفر . لانه يغضبه و انها افضل من الشيخين ) يعني سهيلي طبق اين روايت بر کفر کسى که به فاطمه دشنام دهد استدلال ميکند و ميگويد : هرکه او را دشنام دهد رسول خدا را به خشم آورده و فاطمه از ابوبکر و عمر برتر است .باز همين - مناوي - در کتاب فيض القديرش قول علماى ديگرى از اهل سنت مانند سبکي و شهاب الدين ابن حجر و العراقي را ذکر ميکند که:قال السبکي: الذي نختاره و ندين الله به أن فاطمه افضل من خديجه ثم عايشه قال شهب الدين ابن حجر : ولوضوح ما قاله السبکي تبعه عليه المحققون وذکر العلم العراقي : أن فاطمه و اخاها ابراهيم افضل من الخلفاء الاربعه باتفاق - سند اين سخنان : کتاب فيض القدير في شرح جامع الصغير ج 4 ص 421 . تاليف المناوي
ترجمه :سبکي گويد: آن چه ما اختيار مي کنيم و در برابر خداوند آن را برگردن مي گيريم اين است که فاطمه برتر از خديجه و عايشه است .شهاب الدين ابن حجر ميگويد : به دليل روشنى سخن سبکي .محققان پس از او در اين نظر از او پيروي کرده اند. علم الدين عراقي گويد : فاطمه و برادرش ابراهيم -به اتفاق علما – از خلفاى چهارگانه برتراند .ملاحظه می فرمائید که مقام حضرت فاطمه از خلفای اربعه و حتی از عایشه و خدیجه هم برتر است و آنوقت این نادان میگوید ( از نظر اهل سنت مقام ابوبکر از مقام فاطمه بالاتر ست )
پاسخ اهل سنت: ای دکتر خجالت بکش ! حیا کن! جمهور مسلمانان ابوبکر را بهترین فرد امت میدانند و همین عقیده عمومی اهل سنت است و استثناء اعتباری ندارد
وانگهی، مگر این تو نبودی که تا حالا داد میزدی که چرا سجودی بخاری را رها کرده و چسبیده به بیهقی ؟ خب بیا این هم حدیث بخاری: اتفاقا راوی روایت هم خود حضرت علی است:
3468 - حدثنا محمد بن كثير أخبرنا سفيان حدثنا جامع بن أبي راشد حدثنا أبو يعلى عن محمد ابن الحنفية قال : قلت لأبي أي الناس خير بعد رسول الله صلى الله عليه و سلم ؟ قال أبو بكر قلت ثم من ؟ قال ثم عمر وخشيت أن يقول عثمان قلت ثم أنت ؟ قال ما أنا إلا رجل من المسلمين ترجمه حدیث : محمد بن حنفیه میگوید از پدرم ( از حضرت علی ) پرسیدم بعد از رسول الله بهترین انسان کیست؟ فرمود ابوبکر ! پرسیدم و بعد از ابوبکر ؟ فرمود عمر
پسر علی میگوید ترسیدم در مرحله بعدی بگوید عثمان!
پس روش سوال را عوض کردم و گفتم بعدش شما بهترین هستید؟
فرمود من فقط فردی از مسلمان ها هستم!
صحیح بخاری باب قول النبي صلى الله عليه و سلم ( لو كنت متخذا خليلا )
بفرما!اینهم بخاری ! اینهم علی !! حالا چه میگویی؟
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه پاسخ به سایت اسلام تکس .نت
نسبت به بی ادبی های جناب سجودی که در متن نامه هایش و منجمله در نامه مورخ 5/5/1390 وجود دارد و قصد دارد تا آقای حسن جلالیان را به خاک بمالد با این آیه شرفه جواب میدهیم که:
اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما
و اما بعد
جناب سجودی در سایت اسلام تکس در مورخه 5/5/1390 فرموده اند :
شیعه میگوید:اما نکته مهم دیگر اینکه نویسنده سایت اسلام تکس . نت ( آقای سجودی ) که خود را نماینده اهل سنت و سخنگوی علمای سنی معرفی کرده است اظهار نظر فرموده اند که - مقام ابوبکر از مقام فاطمه برتر و بالاتر است !!!!!!!
من شخصا به این شخص نادان جواب نمیدهم بلکه جواب را از خود علمای اهل سنت می آورم دقت کنید : مناوي - صاحب کتاب
- فيض القدير في شرح جامع الصغير - که اين کتاب مشتمل بر اقوال برخى از علماى بزرگ اهل سنت و ايشان در باره حضرت زهرا ميگويد که : ( استدل به السهيلي علي ان من سبها کفر . لانه يغضبه و انها افضل من الشيخين ) يعني سهيلي طبق اين روايت بر کفر کسى که به فاطمه دشنام دهد استدلال ميکند و ميگويد : هرکه او را دشنام دهد رسول خدا را به خشم آورده و فاطمه از ابوبکر و عمر برتر است .باز همين - مناوي - در کتاب فيض القديرش قول علماى ديگرى از اهل سنت مانند سبکي و شهاب الدين ابن حجر و العراقي را ذکر ميکند که:قال السبکي: الذي نختاره و ندين الله به أن فاطمه افضل من خديجه ثم عايشه قال شهب الدين ابن حجر : ولوضوح ما قاله السبکي تبعه عليه المحققون وذکر العلم العراقي : أن فاطمه و اخاها ابراهيم افضل من الخلفاء الاربعه باتفاق - سند اين سخنان : کتاب فيض القدير في شرح جامع الصغير ج 4 ص 421 . تاليف المناوي
ترجمه :سبکي گويد: آن چه ما اختيار مي کنيم و در برابر خداوند آن را برگردن مي گيريم اين است که فاطمه برتر از خديجه و عايشه است .شهاب الدين ابن حجر ميگويد : به دليل روشنى سخن سبکي .محققان پس از او در اين نظر از او پيروي کرده اند. علم الدين عراقي گويد : فاطمه و برادرش ابراهيم -به اتفاق علما – از خلفاى چهارگانه برتراند .ملاحظه می فرمائید که مقام حضرت فاطمه از خلفای اربعه و حتی از عایشه و خدیجه هم برتر است و آنوقت این نادان میگوید ( از نظر اهل سنت مقام ابوبکر از مقام فاطمه بالاتر ست ) پاسخ اهل سنت: ای دکتر خجالت بکش ! حیا کن! جمهور مسلمانان ابوبکر را بهترین فرد امت میدانند و همین عقیده عمومی اهل سنت است و استثناء اعتباری ندارد
واما پاسخ ما ( که البته بر خلاف آقای سجودی که خودرا نماینده اهل سنت معرفی کرده و بجای علمای اهل سنت جواب میدهد ما نماینده علمای شیعه نیستیم و هرگز هم چنین ادعایی نداشتیم ) :
1لف -
آيات قرآن مجيد و حضرت صديقه ي شهيده(سلام الله عليها)
1- سوره مباركه كوثر
در اين سوره مباركه كه با اهانت به پيامبر اعظم (صلوات الله عليه) بعنوان ابتر بودن است خداوند وجود پر خير و بركت حضرت زهراي مرضيه(سلام الله عليها) را بعنوان پاسخ به اهانت ها قرار داد.
قاضي بيضاوي از علماي اهل سنت در تفسير بيضاوي ج1 ص 536 بدان صراحت دارد. واژه ي كوثر بر وزن فوعل است و دلالت بر كثرت و مبالغه دارد و مانند: جوهر،حوقل.
برخي سطحي نگران بر آنند كه چرا نام حضرت «فاطمه» يا «زهرا» در قرآن نيامد؟ كه البته از مؤيدات آن حضرت و فرزندان پاك او همين واژه ي «كوثر»است، چون بر نسل زياد و بركت وافر وخيركثير دلالت دارد. اگر «فاطمه» يا«زهرا» مي آمد ممكن بود در تاريخ تحريف صورت دهند و گويند: فاطمه درست است ولي صاحب فرزند ونسل نبود. البته انتظار تحريف توسط برخي معاندان براي ما طبيعي است .مگر غدير را کساني چون حسکاني مورد ترديد قرار ندادند؟
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُورًا» صدق الله العلي العظيم
تفسير قرطبي-ج19-ص116
3- آيه 8 از سوره ي مباركه ي انسان
بسم الله الرحمن الرحيم
«وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا » صدق الله العلي العظيم
همان مصدر ج19 ص 116
4- سوره ي مباركه حج آيه 78
بسم الله الرحمن الرحيم
«وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ...» صدق الله العلي العظيم
آلوسي از بزرگان تفسيري اهل سنت ،در تفسير اين آيه ي كريمه چنين نقل مي كند:
« لا اقول بانها عائشه افضل من بضعته صلي الله عليه وآله وسلم الكريمه فاطمه الزهراء رضي الله تعالي عنها»(روح المعاني ج18 ص132)
چنانكه مي دانيم فعل قال با حرف جر «ب»معني اعتقاد داشتن مي دهد.
و ترجمه ي آن چنين است: «معتقد نيستم كه عائشه از پاره ي تن رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فاطمه ي زهرا برتر است.
5- آيه 42 از سوره مباركه آل عمران
بسم الله الرحمن الرحيم
«وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ» صدق الله العلي العظيم
غالب مفسران اهل سنت حديث معروفي از پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) نقل کردند که حضرت فرمودند:
«: حسبك من نساء العالمين مريم بنت عمران و خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد و آسيه امراه فرعون»
( سنن ترمذي حديث 3813//مسند احمد حنبل حديث 2536-2751-2805)
6- سوره مباركه آل عمران آيه شريفه ي 43
بسم الله الرحمن الرحيم
«يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ» صدق الله العلي العظيم
صدق الله العلي العظيم
آلوسي در روح المعاني آورده است: پيامبر (صلي الله عليه وآله)فرمودند: خذوا كل دينكم عن الزهراء.
همه ي دينتان را از زهرا بياموزيد و ياد بگيريد((روح المعاني ج3 ص156))
7- سوره مباركه احزاب آيه شريفه 33 )آيه ي تطهير)
بسم الله الرحمن الرحيم
«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» صدق الله العلي العظيم
برخي افرادي كه نه به دليل تعصب كه به دليل جهل و ناداني و خيره سري گمان مي كنند اين آيه بر
زنان نبي (صلي الله عليه و آله وسلم) كه دلالت بر حضرت فاطمه ي زهرا(سلام الله عليها) و همسر و فرزندان پاكش امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) دارد. كه از باب مشت نمونه ي خروار به چند كتاب كه مؤيد گفتار ما باشد بسنده مي کنيم.
تفاسير قرطبي ج9 ص62-ج14 ص 158
ابن كثير ج3 ص636-ج4 ص 142
فتح القدير ج3 ص 565 ج4 ص 395
البغوي ج1 ص349/
الدر المنثور سيوطي ج5 ص 613-ج6 صفحات: 599-603-604-605-606-607//
الكشاف زمخشري 1 ص996
التحريروالتنوير ج 1 صفحات:3351-3352-3353
روح المعاني آلوسي ج6 ص 153 وج12 ص102و ج16 ص284و ج12 صفحات: 12-14-17 و ج25ص 149//
صحيح مسلم ج4 ص1883،حديث4450
سنن ترمذي ج5 صفحات:351-352-663
مسند احمد حنبل ج1 ص330، ج3 صفحات: 259-285، ج4 ص107، ج6 ص292
صحيح ابن حبان ج15 ص432
المستدرك ج2 ص451، ج3 صفحات: 143-159-172
مسند ابي يعلي ج7 ص 59
مسند البزار ج6 ص210
صحيح ترمذي ج3 صفحات: 91-226
الاستيعاب ج1 صفحات: 338-488-520
اسد الغابه ج1 صفحات 260-265-1093-1161-1396
الطبقات الكبري ج8 صفحات: 199-200
في مناقب امهات المومنين ج1 ص 105
منهاج السنه ابن تيميه ج3 صفحات:17-157، و ج4 ص21-23، و ج5 صفحات: 6-13-33-66-302 و ج7 صفحات: 68-69-71-74
الفتاوي الكبري ج2 ص190
البدايه والنهايه ج2 ص 257، ج5 صفحات :291-321، ج6 ص370، ج7 ص339، ج8 ص2
8- آيه 3 از سوره ي مبارکه فجر:
«والشفع و الوتر» صدق الله العلي العظيم
شافعي بيضاوي صاحب تفسير "فجر" در ج4و5-ص309 مي گويد "منظور از شفع" علي و فاطمه " است
ب –
اینکه جناب ابابکر را بهترین فرد امت می دانید این بهترین فرد امت وضعیتش در جنگهای صدر اسلام و غزوات پیامبر اکرم صلوات الله علیه چگونه بوده است ؟ چه زحمات و مجاهدتهایی داشتند ؟ در کدام جنگها در کنار رسول الله صلی الله علیه واله جانفشانی و از خود گذشتگی بروز دادند ؟
پ – در مورد یار غار بودنش که فضیلت می دانید برای جناب ابابکر چند نکته تقدیم میگردد :
1- در سوره توبه آیه 40 - اذ اخرجه الذین کفروا ثانی اثنین اذهما فی الغار اذ یقول لصاحبه لاتحزن ان الله معنا .........
وانگاه که کافران اورا ( پیامبر ) را بیرون کردند نفر دوم از دونفری که در غار بودند به همراه خود گفت ( نترس که خدا با ماست )
پیامبر اکرم صلوات الله علیه به همراهش در غار می فرماید نترس که خدا با ماست
1- ترس و اندوه همراه پیامبر ( جناب ابوبکر ) – این حزن و اندوه ابابکر از چی بوده است ؟ مگر در محضر خاتم الانبیا ء نبوده است پس چرا میترسد ؟
2- مگر خداوند اولیاء خودش را در سوره یونس ایه – 62معرفی نکرده است که
- الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون .
اگاه باش که دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند . پس چرا این ابابکر صدیق شما میترسیده و محزون بوده است ؟ آنقدر ترس و حزن داشته که ایه نازل میشود و به پیامبر میفرماید به این همراهت بگو نترس و غمگین نباش که خدا با ماست . و آنوقت شما اورا بهترین امت اسلام میدانید ؟
مگر ابوبکر ( صدیق الاکبر !!!!!!!!!!!!!!) از اولیا ء الله نبوده ؟ پس چرا میترسیده است ؟ ابوبکر صدیق شما حزنا من الکفار داشته است !!!!!!!!!!!
خداوند متعال اوصاف اولیائش را اینگونه معرفی می فرماید :
سوره فتح ایه 29 :
محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار و رحما ء بینهم ........
محمد ( پیامبر خدا ) و کسانی که با او هستند در برابر کفار سختگیر و شدید هستند و با یکدیگر مهربانند ......
و د رسوره یونس ایه 62 می فرماید :
الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون
اگاه باش که دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند
اما در عوض جناب علی ابن ابیطالب که در لیله المبیت در بستر پیامبر و بجای حضرتش خوابیده است در معرض کشته شدن و شمشیرهای برهنه و درحالی که پیامبر اکرم در کنارش حضور نداشته محکم و استوار و بدون هیچ خوف و ترسی و با جانفشانی می ایستد تا با نثارش جان خویش گزندی به رسول الله نرسد و به همین خاطر ایه207 از سوره بقره در شانش نازل میشود :
من الناس من یشتری نفسه ابتغأ مرضات الله و الله رؤف بالعباد»؛ «و از میان مردم، کسی است که جان خود را برای کسب خشنودی خدا فدا میکند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».
و به همین خاطر است که امیر المونین علی ابن ابی طالب سلام الله علیه در جریان مباهله ایه 61 از سوره ال عمران توسط خداوند - جان پیامبر – معرفی شده است .
فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکافرین .
ترجمه ایه :
هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده کسانی با تو به محاجه و ستیز بر خیزند یه انها بگو :
بیائید ما فرزندان خود را دعوت کنیم شما هم فرزندان خودرا و ما زنان خویش را دعوت نمائیم و شما هم زنان خود را و ما نفوس خود را دعوت کنیم و شما هم مفوس خود را و انگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم .
حالا بفرمائید که مصداق ابنائنا در جبهه پیامبر چه کسانی بودند ؟ مگر غیر از حسن وحسین بودند ؟
حالا بفرمائید مصداق نسائنا در جبهه پیامبر چه کسانی بودند ؟ مگر غیر از حضرت فاطمه بوده ؟ کجایند عایشه و حفصه و سایر زنان ؟
حالا بفرمائید مصداق انفسنا در جبهه پیامبر چه کسانی بودند ؟ مگر غیر از علی ابن ابی طالب ؟ کجا بودند عالی جنابان حضرات شیخین ؟
علی جان پیامبر معرفی شده است .
آری حیدر کرار علی ابن ابیطالب است .
آری اسدالله غالب علی ابن ابیطالب است
آری جان پیامبر علی ابن ابیطالب است
آری علی باب علم النبی است ( قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم : انا مدینه العلم وعلی بابها -)
رسول خدا صلوات الله علیه بنا به روایت جابرن عبدالله در حق علی فرموده اند :
من شهر علمم و علی دروازه ان است . هرکس بخواهد به این شهر وارد شود باید از دروازه ان بگذرد .
المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 126 و ص 127
باز روایت دیگر در همین زمینه :
ابن عباس روایت کرده است :
قال رسول الله صلی الله علیه و اله : انا مدینه الحکمه و علی بابها . فمن اراد الحکمه فلیات الباب .
صحیح تر مذی – کتاب المناقب – باب مناقب علی ابن ابیطالب
.
5/5/1390
ادامه دارد ....................................
[FONT=B Nazanin][FONT=Times New Roman][FONT=B Nazanin][FONT=Times New Roman][FONT=B Nazanin]http//islam-txt.blogfa.com [FONT=B Nazanin][FONT=B Nazanin]http//raz-sokoot.blogfa.com [FONT=B Nazanin] http//ahle-sunnat.bloga.com [FONT=B Nazanin][FONT=B Nazanin]http//sokooteolama.blogfa.com [FONT=B Nazanin]
۱۲- تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر ج3 ص 156 و ج6 ص 219 و ج7 ص 111
۱۳- الصواعق المحرقه ابن حجر مکی ص 105
ام المومنین عایشه می فرماید :
خرج النبی صلی الله علیه و سلم ،غداه و علیه مرط مرحل من شعر اسود فجاءالحسن بن علی فادخله ثم جاء الحسین فادخل معه ثم جائت فاطمه فادخلها ثم جاء علی فادخله ثم قال :
( انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا ) الاحزاب :۳۳
رسول خدا صلی الله علیه و آله صبحگاهان از منزل خارج شد ، ردایی ( عبایی) از موی سیاه که شعری از اسود بر آن نقش بسته بود بر تن داشت ، حسن بن علی امد ، پس به زیر عبا داخل شد . سپس حسین آمد اوهم داخل در زیر عبا شد . سپس فاطمه آمد و او هم داخل در زیر عبا شد . سپس علی آمد و او هم داخل در زیر عبا شد . سپس پیامبر گفت : (جز این نیست که خدا اراده کرده است که پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت بزداید و پاک وپاکیزه اتان فرماید )
صحیح مسلم – کتاب فضائل الصحابه – باب فضائل اهل بیت النبی صلی الله علیه وسلم – حدیث ۲۴۲۴ ص ۶۸۶ – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن )
نکته آیه تطهیر منحصرا شامل خمسه طیبه ( پیامبر اکرم صلوات الله علیه – علی بن ابیطالب – فاطمه زهرا – حسن و حسین ) می باشد و سایر زنان پیامبر را شامل نمی شود
برخي افرادي كه نه به دليل تعصب كه به دليل جهل و ناداني و خيره سري گمان مي كنند اين آيه بر
زنان نبي (صلي الله عليه و آله وسلم) دلالت دارد و حال آنكه نام كتاب و شماره ي جلد صفحه از كتب تفسيري و فقهي و تاريخي رجال اهل سنت موجود است، كه دلالت بر شمول این ایه بر حضرت فاطمه ي زهرا(سلام الله عليها) و همسر و فرزندان پاكش امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) دارد. كه از باب مشت نمونه ي خروار به چند كتاب كه مؤيد گفتار ما باشد بسنده مي کنيم.
2- به استناد صحیحین (صحیح بخاری ومسلم ) حضرت فاطمه سلام الله علیها بر شیخین غضب و خشم نمود و قهر کرد و سخن نگفت تا پایان عمر شریفش .
متن حدیث از کتاب صحیح بخاری:
- حدثنا یحیى بن بكیر حدثنا اللیث عن عقیل عن ابن شهاب عن عروة عن عائشة : أن فاطمة علیها السلام بنت النبی صلى الله علیه و سلم أرسلت إلى أبی بكر تسأله میراثها من رسول الله صلى الله علیه و سلم مما أفاء الله علیه بالمدینة وفدك وما بقی من خمس خبیر فقال أبو بكر إن رسول الله صلى الله علیه و سلم قال ( لا نورث ما تركنا صدقة انما یأكل آل محمد - صلى الله علیه و سلم - فی هذا المال ) . وإنی والله لا أغیر شیئا من صدقة رسول الله صلى الله علیه و سلم عن حالها التی كانت علیها فی عهد رسول الله صلى الله علیه و سلم ولأعملن فیها بما عمل به رسول الله صلى الله علیه و سلم . فأبى أبو بكر أن یدفع إلى فاطمة منها شیئا فوجدت فاطمة على أبی بكر فی ذلك فهجرته فلم تكلمه حتى توفیت وعاشت بعد النبی صلى الله علیه و سلم ستة أشهر فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا ولم یؤذن بها أبا بكر وصلى علیها وكان لعلی من الناس وجه حیاة فاطمة فلما توفیت استنكر علی وجوه الناس فالتمس مصالحة أبی بكر ومبایعته ولم یكن یبایع تلك الأشهر فأرسل إلى أبی بكر أن ائتنا ولا یأتنا أحد معك كراهیة لمحضر عمر فقال عمر لا والله لا تدخل علیهم وحدك فقال أبو بكر وما عسیتهم أن یفعلوا بی والله لآتیهم فدخل علیهم أبو بكر فتشهد علی فقال إنا قد عرفنا فضلك وما أعطاك الله ولم ننفس علیك خیرا ساقه الله إلیك ولكنك استبددت علینا بالأمر وكنا نرى لقرابتنا من رسول الله صلى الله علیه و سلم نصیبا حتى فاضت عینا أبی بكر فلما تكلم أبو بكر قال والذی نفسی بیده لقرابة رسول الله صلى الله علیه أحب إلی أن أصل من قرابتی وأما الذی شجر بینی وبینكم من هذه الأموال فلم آل فیها عن الخیر ولم أترك أمرا رأیت رسول الله صلى الله علیه و سلم یصنعه فیها إلا صنعته . فقال علی لأبی بكر موعدك العشیة للبیعة . فلما صلى أبو بكر الظهر رقی على المنبر فتشهد وذكر شأن علی وتخلفه عن البیعة وعذره بالذی اعتذر إلیه ثم
استغفر وتشهد علی فعظم حق أبی بكر وحدث أنه لم یحمله على الذی صنع نفاسة على أبی بكر ولا إنكارا للذی فضله الله به ولكنا نرى لنا فی هذا الأمر نصیبا فاستبد علینا فوجدنا فی أنفسنا . فسر بذلك المسلمون وقالوا أصبت وكان المسلمون إلى علی قریبا حین راجع الأمر المعروف .
الف- صحيح بخاري – كتاب المغازي – باب غزوه خيبر- حديث 4240 و 4241 – ص 884 - چاپ بیروت (شرکه دارالارقم بن ابی الارقم )
ب- صحيح مسلم- كتاب الجهاد و السير – باب 16(باب قول النبي صلي الله عليه و سلم، لانورث ما تركنا فهو صدقه) حديث 1759 ص 498 – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن )
ام المومنین عایشه می فرمایند:
…فَغَضََبتْ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و سلم)، فَهَجَرتْ اَبابَکر، فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتَهُ حَتَّی تُوُفَّیَتْ وَ عاشَت ْ بَعْدَ رسول الله (صلی الله علیه وسلم) ستة اَشْهُرٍ.
…. پس غضب کرد فاطمه دختر رسول خدا (ص) و روی برگردانید از ابابکر و این روی برگردانیدن ادامه داشت تا وفاتش و فاطمه شش ماه زندگی کرد بعد از رسول خدا (ص).
الف- صحیح بخاری– کتاب فرض الخمس – باب فرض الخمس – حدیث ۳۰۹۳ ص۶۵۲ – چاپ بیروت ( شرکه دارالارقم بن ابی الارقم )
ب- صحیح مسلم – کتاب الجهاد و السیر – باب قول النبی صلی الله علیه و سلم. لا نورث… حدیث ۱۷۵۹ – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن ) ص ۴۹۸
… فاطمه روی برگردانید از ابابکر و با اوسخن نگفت تا وفاتش و ۶ ماه بعد از پیامبر (ص) زندگی کرد و بعد از وفاتش همسرش علی او را شبانه دفن کرد و برای نماز و دفنش ، ابابکر را خبر نکرد….
الف- صحیح بخاری – کتاب المغازی – باب غزوه خیبر- حدیث ۴۲۴۰ و ۴۲۴۱ – ص ۸۸۴ – چاپ بیروت (شرکه دارالارقم بن ابی الارقم )
ب- صحیح مسلم- کتاب الجهاد و السیر – باب ۱۶
(باب قول النبی صلی الله علیه و سلم، لانورث ما ترکنا فهو صدقه) حدیث ۱۷۵۹ ص ۴۹۸ – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن )
3- نویسنده سایت اسلام تکس (نماینده علمای اهل سنت به اذعان خودش ) در نهایت مدعی شده است که حضرت فاطمه از شیخین ( جناب ابابکر بن ابی قحافه و عمر بن خطاب ) راضی شدند و برای اثبات این ادعایش به یک حدیث که در کتاب ( سنن الکبری بیهقی ) وجود دارد استناد نمودند که این حدیث به ادله ذیل قابل اعتبار نیست :
اولا- روایت مرسل است ( یعنی یک نفر یا چند نفر از سلسله راویان حدیث حذف شده اند )
ثانیا – راوی این حدیث شخصی است بنام – شعبی – که از تابعین بوده است ( یعنی اصحاب پیامبر را دیده است و خودش در زمان پیامبر و در زمان وقوع این حوادث وجود خارجی نداشته است )
ثالثا – شعبی ناصبی بوده است
چنانچه بلاذرى و ابوحامد غزالى به نقل از خود شعبى مىنويسند:
عن مجالد عن الشعبي قال: قدمنا على الحجاج البصرة، وقدم عليه قراء من المدينة من أبناء المهاجرين والأنصار، فيهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضي الله عنه... وجعل الحجاج يذاكرهم ويسألهم إذ ذكر علي بن أبي طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره....
در شهر بصره همراه عدهاى بر حجاج وارد شديم گروهى از قاريان مدينه از فرزندان مهاجر و انصار كه ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نيز در جمع آنان بود، حضور داشتند.
حجاج با آنان مشغول گفتگو بود يادى از علي بن ابوطالب كرد و از او بدگويى نمود و ما نيز به خاطر رضايت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علي بدگويى كرديم ....
البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج 4، ص 315؛
الغزالي، محمد بن محمد أبو حامد (متوفاي505هـ)، إحياء علوم الدين، ج 2، ص 346، ناشر: دار االمعرفة – بيروت.)
آيا روايت يك ناصبى مىتواند براى ما حجت باشد؟
رابعا – این حدیث و داستان رضایت حضرت فاطمه در هیچ کتاب و منبع معتبر اهل سنت وجود ندارد خصوصا در صحاح سته وبر عکس اعلام عدم رضایت حضرت فاطمه در واپسین روزهای عمر شریفشان از شیخین در کتاب – الامامه والسیاسه ابن قتیبه دینوری - وجود دارد ملاحظه بفرمائید :
در روايت ابن قتيبه آمده است كه هنگامى كه آن دو براى عيادت آمدند، فاطمه زهرا سلام الله عليها اجازه ورود نداد و ناچار شدند به اميرمؤمنان علي عليه السلام متوسل شوند و آن حضرت وساطت كرد، در پاسخ اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: البيت بيتك.
يعنى علي جان خانه خانه تو است، تو مختارى هر كسى را كه دوست دارى اجازه ورود بدهي.
امير مؤمنان عليه السلام براى اتمام حجت و اين كه آن دو بعداً بهانه نياورند كه ما مىخواستيم از فاطمه رضايت بگيريم ؛ ولى علي نگذاشت ، به آن دو اجازه ورود داد .
هنگامى كه آن دو عذرخواهى كردند، صديقه طاهره نپذيرفت؛ بلكه از آنها اين چنين اعتراف گرفت:
نشدتكما الله ألم تسمعا رسول الله يقول «رضا فاطمة من رضاي وسخط فاطمة من سخطي فمن أحب
فاطمة ابنتي فقد أحبني ومن أ رضى فاطمة فقد أرضاني ومن أسخط فاطمة فقد أسخطني »
شمارا به خدا سوگند مىدهم آيا شما دو نفر از رسول خدا نشنيديد كه فرمود: خوشنودى فاطمه خوشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام كند مرا دوست داشته و احترام كرده است و هر كس فاطمه را خوشنود نمايد مرا خوشنود كرده است و هر كس فاطمه را ناراحت كند مرا ناراحت كرده است؟.
هر دو نفرشان اعتراف كردند: آرى ما از رسول خدا اينگونه شنيده ايم.
نعم سمعناه من رسول الله صلى الله عليه وسلم.
سپس صديقه طاهره فرمود:
فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتماني ولئن لقيت النبي لأشكونكما إليه.
پس من خدا و فرشتگان را شاهد مىگيرم كه شما دو نفر مرا اذيت و ناراحت كردهايد و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شكايت خواهم كرد. به اين نيز بسنده نكرده و فرمود:
والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها.
به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرين خواهم كرد.
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ(، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 17، باب كيف كانت بيعة علي رضي الله عنه، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.
خامسا – حضرت فاطمه سلام الله علیها وصیت کردند تا شبانه و بدون حضور شیخین وکسانی که بر او ستم کرده اند دفن شود و نماز بر جنازه اش را ابابکر نخواند .
بخارى به نقل از عایشه مىنويسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها
فاطمه پس از رسول خدا شش ماه زنده بود و چون از دنيا رفت همسرش علي شبانه او را دفن كرد و به ابوبكر خبر نداد و خودش بر بدن فاطمه نماز خواند.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
ابن قتيبه دينورى در تأويل مختلف الحديث مىنويسد:
وقد طالبت فاطمة رضي الله عنها أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله صلى الله عليه وسلم فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا
فاطمه از ابوبكر ميراث پدرش رسول خدا را درخواست نمود و چون ابوبكر سرپيچى كرد سوگند ياد كرد كه ديگر با وى سخن نگويد و وصيت كرد شبانه او را دفن كنند تا ابوبكر در تشييعش شركت نكند.
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج 1، ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393، 1972.
و عبد الرزاق صنعانى مىنويسد:
عن بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قال فر بها علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء
از حسن بن محمد نقل است كه گفت: فاطمه دختر پيامبر شب دفن شد تا ابوبكر بر پيكرش نماز نخواند؛ زيرا كدورتى بين آن دو وجود داشت.
و در ادامه نيز مىگويد:
عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك.
از حسن بن محمد نيز همانند روايت پيشين نقل شده است؛ الا اين كه در اين روايت گفته شده: فاطمه بر دفن شبانه وصيت كرد.
الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ(، المصنف، ج 3، ص 521، ح 6554 و ح 6555، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.
نویسنده:
محمد باقر سجودى
در ادامه مقاله پیشین، اینک جواب به آخرین سوالات دکتر شیعه آقای جلالیان= شیعه در ادامه میگوید: -در پاسخی که سایت اسلام تکس نت در رابطه با سوال ما درج کرده به هیچ وجه به این حدیث بسیار مهم معتبر که در ذیل می آید توجهی نشد و عمدا از کنار آن گذشته اند. به حدیث دقت کنید پیامبر اکرم صلوات الله علیه در باره حضرت فاطمه فرموده اند: (ان الله یغضب لغضبک یا فاطمه و یرضی لرضاک) ای فاطمه بدرستی که خدا غضب می کند به غضب تو وخشنود می شود به خشنودی تو-
المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص167 .حدیث 4730 ( و منابع دیگر مانند الصواعق المحرقه حافظ ابن حجر مکی ص 105 و تهذیب التهذیب ج 12 ص 442 حافظ ابن حجر عسقلانی نیز وجود دارد)
و ملاحظه می فرمائید که این حدیث بطور کامل مطلق است و هیچ قیدی ندارد وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند: " خداوند به غضب فاطمه غضب می کند , قیدی بر آن قرار ندادند که : اگر چنین و چنان بود ،یا به فلان شرط ، یا اگر غضبش به فلان علت بود ،این غضب به چه سببی باشد ؟ نسبت به چه کسی باشد ؟ در چه زمانی باشد ؟ هیچ اشاره ای ندارد و بطور کامل مطلق است
پاسخ اهل سنت:
اولا این حدیث درست نیست و علامه ابن حجر عسقلانی نیز درباب مناقب فاطمه هرچند که این حدیث را ذکر کرده اما نگفته صحیح است و سندش را نقد نکرده
اما علامه ذهبی حدیث را منکر میداند زیرا یکی از راویان (هم در طبرانی هم در مستدرک) ، حسین بن زید است که ذهبی در التخلیص باب مناقب فاطمه رضی الله عنها گفته وی منکر الحدیث است پس حدیث صحیح نبوده و در اعتقادات قابل استناد نیز نیست.
دوما دلیل دیگر ما بر رد این حدیث همانا فرموده خود رسول الله است خود رسول الله فرمودند که همیشه در غضبشان بر حق نیستند حدیث صحیح را ببینید: [ أيما رجل من أمتي سببته سبة أو لعنته لعنة في غضبي فإنما أنا من ولد آدم أغضب كما تغضبون وإنما بعثني رحمة للعالمين فاجعلها عليهم صلاة يوم القيامة] . (أحمد ، وأبو داود ، والطبرانى عن سلمان) و شیخ آلبانی گفته حدیث صحیح ست
رسول الله فرمودند:هر کس از امتم را که در حالت غضب ناسزا گفتم یا لعنت کردم؛ بدرستیکه من بشر و از اولاد آدم هستم عصبانی میشوم همانطور که شماها میشوید؛ اما چون برای رحمت مبعوث شدم پس از الله خواستم که این لعن و ناسزا (در حالت غضب را ) را برایشان در روز قیامت سبب رحمت بگرداند
این حدیث به الفاظ مختلف در جایگاه های متفاوت و همه هم صحیح روایت شده ، چگونه ممکن است که غضب فاطمه غضب الله باشد مگر فاطمه الله است، که غضبش همیشه درست باشد!
سوما گفتم که برای سند حدیث باید متخصصان نظر بدهند ابن حجر عسقلانی درباره سند حدیث نظر نداده اما ذهبی تحقیق کرده و حاکم را اهل سنت در بررسی سند سهل انگار میدانند و ابن حجر مکی که واویلاست!! اما اگر خیلی این حجر مکی را دوست دارید بدانید که با وجود این حدیث او شیعه را کافر مطلق میداند در حالیکه این نظر اهل سنت نیست
و حاکم هم حدیثی دارد که علی در وقتی که هنوز شراب حرام نبود شراب نوشیده و در حالت مستی نماز خواند و در نماز اشتباه کرد که قبول دارید پس اینها را قبول کنید!!!
چهارما ببینید آقای دکتر متخصص!
علمای اهل سنت حدیث های خود را بهتر میدانند و میفهمند ولی با وجود این احادیث، باز اونها ابوبکر را بهتر از فاطمه میدانند چرا؟ آیا معنی حدیث خود را نمیدانند؟ آیا سند حدیث خود را نمیشناسند؟؟ آیا شما جناب دکتر آب درمانی بهتر از اونها مطلب حدیث را میفهمی و صحیح را از غیر صحیح تشخیص میدهی؟؟؟ اگر اینطور باشد پس بالاغیرتا برو به کمک علمای بیچاره خودت که تا حالا بعد از 1400 سال اسناد یک کتاب حدیث خودشن را بررسی نکرده اند ! كل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی.....این مثل بر شما منطبق ست جناب دکتر
ای برادر!! تو نمیتوانی با استناد به کتب علمایت احادیث صحیح مهمترین کتابت یعنی اصول کافی را نشان دهی ! بعد میایی و در سند احادیث ما روی دست علمای ما بلند میشوی! نمیگویم بلند نشو ! بشو!! حرفت را بزن!! ولی این حرف یادت باشد ؟ که مثال تو مثال این شعر است:
تو بر اوج فلك چه دانی چيست ؟ گر نداني كه در سرای تو كيست ؟!
شیعه درادامه نامه خود مینویسد
پ نویسنده سایت اسلام تکس . نت (اقای سجودی ) که خود را نماینده اهل سنت معرفی کرده و به نمایندگی از علمای اهل سنت جواب داده برای اثبات رضایت حضرت فاطمه از ابوبکر به یک کتاب دست چندم استناد کرده است بنام - سنن الکبری بیهقی - که نوشته امام بیهقی است . درحالی که این کتاب اولا- در ردیف صحاح سته ( کتابهای 6 گانه معتبر اهل سنت ) نیست
پاسخ اهل سنت:
بنازم زور گویی را!! خب همین حالا تودر مقابل کتاب بخاری به مستدرک حاکم و طبرانی و صواعق محرقه!!!!! استناد کردی که این آخری حتی از کتب دست دهم ما نیست اگر بد است چرا چنین کردی؟
بیا این هم حدیث بخاری در باره فضایل ابوبکر:: أخبرني أبو موسى الأشعري أنه توضأ في بيته ثم خرج فقلت لألزمن رسول الله صلى الله عليه و سلم ولأكونن معه يومي هذا قال فجاء المسجد فسأل عن النبي صلى الله عليه و سلم فقالوا خرج ووجه ها هنا فخرجت على إثره أسأل عنه حتى دخل بئر أريس فجلست عند الباب وبابها من جريد حتى قضى رسول الله صلى الله عليه و سلم حاجته فتوضأ فقمت إليه فإذا هو جالس على بئر أريس وتوسط قفها وكشف عن ساقيه ودلاهما في البئر فسلمت عليه ثم انصرفت فجلست عند الباب فقلت لأكونن بواب رسول الله صلى الله عليه و سلم اليوم فجاء أبو بكر فدفع الباب فقلت من هذا ؟ فقال أبو بكر فقلت على رسلك ثم ذهبت فقلت يا رسول الله هذا أبو بكر يستأذن ؟ فقال ( ائذن له وبشره بالجنة ) . فأقبلت حتى قلت لأبي بكر ادخل ورسول الله صلى الله عليه و سلم يبشرك بالجنة فدخل أبو بكر فجلس عن يمين رسول الله صلى الله عليه و سلم معه في القف ودلى رجليه في البئر كما صنع النبي صلى الله عليه و سلم وكشف عن ساقيه ثم رجعت فجلست
خلاصه ترجمه این است:
ابو موسی میگوید:وضوگرفته از خانه خارج شدم و نیتم این بود که تمام روزم را با رسول الله همراه باشم، ایشان را در مسجد نیافتم پرسان پرسان آخر ایشان بر سر چاه اریس دیدم ، سلام کردم و با خود گفتم امروز نگهبان خلوت رسول الله میشوم و به همین منظور نزدیک دروازه نشستم که مردی در زد گفتم کیستی؟ گفت ابوبکرم ! گفتم برجایت باش تا ببینم رسول الله اجازه میدهد! بعد رفتم پیش پیامبر و عرض کردم یا رسول الله ابوبکر اجازه میخواهد.
فرمود بهش اجازه بده و او را مژده بده به بهشت!!.....
خب ای شیعه اینهم بخاری که صد جایش ابوبکر را از زبان رسول الله ستوده ولی تو میخواهی از همین کتاب کفر وجهنمی بودن ابوبکر را ثابت کنی اگر میگویی در مقابل بخاری حق نداریم به بیهقی استناد کنیم پس تو چرا سخن بخاری را قبول نداری و رفته ای دنبال حاکم و طبرانی ؟؟ جواب داری البته که نداری!! اما در عوض تا هر چقدر که بخواهیم متاع پر رویی و پرگویی در کشکولتان دارید!!
وانگهی گفتمت که احادیث صحیح ما منحصرا در صحاح سته نیست و اگر غیر از این باشد پس چرا کتب دیگر را به دور نمیاندازیم؟ این اصل پیش پا افتاده را چرا نمیخواهی بدانی؟ بعد تو به حاکم و طبرانی استناد کردی خب آنها هم از کتب شیشگانه ما نیستند قربان برم خدا را ....
شیعه در ادامه میگوید: ثانیا- خود حدیثی که به آن استناد شده است مرسل است که از اعتبار آن میکاهد
پاسخ اهل سنت: در جواب به این علامه دهر که در سند احادیث ما خبیر است (اما از بررسی سند احادیث خودش عاجز است) بزبان ساده میگوییم که حدیث مرسل میتواند صحیح باشد و صحیح صحیح است
شیعه میگوید: ثالثا - راوی این حدیث شخصی بنام - شعبی - است که ناصبی و از دشمنان علی بوده است که نمیتوان به سخن او اعتماد نمود
پاسخ اهل سنت: اما راوی حدیثی که به آن چسبیدبی هم حضرت عایشه است آیا او را ناصبی و دشمن علی نمیدانید ؟ پس چرا؟؟؟
آیا خود ابوبکر را دشمن علی نمیدانید!
از نظر شما همه تابعین و صحابه ناصبی و بدتر ز ناصبی هستند!
ببین در هر قدم ترا به خاک میمالم اما رسول الله فرمود اگر حیا نداری پس هر چی میخواهی بکن ( یا بگو)
شیعه میگوید" رابعا - شعبی در زمان وقوع حادثه وجود نداشته است و از تابعیین بوده است
پاسخ اهل سنت:خب که چی؟ گفتیم که حدیث مرسل است و ایشان از حضرت علی یا غیر ایشان شنیده اند آیا معنی تابعی را نمیدانی ؟ تابعی یعنی کسی که یاران رسول الله را دیده است
شیعه میگوید: خامسا - رضایت فاطمه از ابوبکر در صحاح سته مانند صحیح بخاری و مسلم و مسانید وجود ندارد و اگر این حدیث صحیحی بود که در این صحاح ومسانید به آن اشاره میشد که نشده است
پاسخ اهل سنت به به!! این یک قاعده جدید است که تو بر علم حدیث اضافه میکنی!!
یعنی بر طبق قانون شما هر حدیث صحیح باید و باید فقط در صحاح سته موجود باشد؟؟
هیچ عالم اهل سنت یا حتی هیچ جاهل اهل سنت نیز این حرف را نمیگوید
و همین تو ! آری همین تو نیز در همین نامه به احادیثی خارج از صحاح سته استناد کردی! ای کاش میدانستم از فریب دادن امت شیعه چه عایدتان میشود؟؟
شیعه میگوید: سادسا - خود عایشه که دختر ابوبکر هم بوده در صحنه حضور داشته است و براش مهم هم بوده که حضرت فاطمه از پدرش راضی شده باشد ولی چنین مطلبی را نگفته است و حتی به صراحت هم گفته که فاطمه در تمام مدت حیاتش بعد از پیامبر بر ابوبکر غضب و قهر کرده و سخن نگفته است . و آنوقت نویسنده سایت اسلام تکس .نت مدعی شده است که فاطمه از ابوبکر راضی شده است و استنادش هم همین کتاب دست چندم بیهقی و روایت پر اشکال آن است !!!!! آیا این تعجب ندارد ؟
پاسخ اهل سنت: اگر برای عایشه مهم بود که بداند فاطمه راضی شده یا نه؟ آنوقت میتوانست به دروغ بگوید که بله از پدرم راضی شد!! از نظر شما که ام مومنین دروغگو است
اگر نفهمیدی این دو خط را دوباره بخوان تا ببینی در چه تضادی و در چه گردابی گرفتاری
و گفتمت و باز هم میگویمت که همه احادیث بیهقی دروغ نیستند ما احادیث صحیح این کتاب و کتب مستدرک و طبرانی ( که تو هم به آنها استناد کردی) را قبول داریم
ای داد ای بیداد ای مسلمونها
شیعه خودش در مقابل بخاری که صریحا به صد لفظ ابوبکر را بهشتی میداند به کتب دست چندم یا به متن مبهم چنگ میزند بعد به ما طعنه میزند
شیعه میگوید: سابعا - نویسنده سایت اسلام تکس . نت مدعی شده است که صحیح بودن حدیث به راویان آن است و به خاطر اینکه راویان کتاب صحیح بخاری و مسلم معتبر هستند لذا هر حدیثی که در این کتابها وجود دارند هم صحیحند و اگر راویان سایر کتابهای اهل سنت نیز راوی معتبر باشند پس آن حدیث صحیح است . با این استدلال ما از نویسنده اسلام تکس .نت می پرسیم که - شعبی - مورد وثوق بوده است ؟ اگر بوده پس چرا این حدیث در صحاح سته وجود ندارد ؟ آیا امام بخاری با آن همه دقتش که از بین بیش از 600 هزار حدیث این 70 هزار حدیث را استخراج کرده و برای هر حدیث هم غسل میکرده و دو رکعت نماز میخوانده است به این حدیث توجه نکرده و در کتابش - صحیح بخاری - نیاورده است .
پاسخ اهل سنت:
امام بخاری هرگز ادعا نکرده که همه راویان پاکدامن و راستگو را میشناسم یا از همه نقل قول کرده ام , و هرگز ادعا نکرده که هرکس که از او نقل قول نکردم پس حتما دروغگو است
ادعای او ( که امت هم تایید میکند ) این است راویان کتاب من همه راستگو هستند اما نگفته من از همه راستگویان نقل قول کرده ام , یعنی گفته کتاب من گردو است و گرد است اما نگفته هر گردی گردو است و اگر گردو نباشد گرد نیست
آخر با کدام زبان به این دکتر متخصص، مساله به این سادگی را بفهمانم؟؟
امام بخاری به اندازه توانش احادیث صحیح و راویان صحیح را جمع کرده، اما هرگز نگفته که همه احادیث صحیح و همه راویان ثقه پیش من جمع هستند و غیر از من هرچی است کشک است!!
شیعه میگوید: ثامنا - اگر رضایت حضرت فاطمه از ابوبکر حقیقت داشت علمای قبل از بیهقی حتما به آن اشاره میکردند و در کتابهایشان این حدیث را ذکر میکردند اما چنین اتفاقی نیفتاده است .
پاسخ اهل سنت :بزبان ساده حرفش این است که بیهقی حق ندارد حدیث بکر و خبر تازه در کتابش داشته باشد، این حرف را از کجا میگوید؟؟ هر کتاب حدیث مورد اهل سنت احادیث منفرد و مختص به خود هم دارند
شیعه میگوید:اما نکته مهم دیگر اینکه نویسنده سایت اسلام تکس . نت ( آقای سجودی ) که خود را نماینده اهل سنت و سخنگوی علمای سنی معرفی کرده است اظهار نظر فرموده اند که - مقام ابوبکر از مقام فاطمه برتر و بالاتر است !!!!!!!
من شخصا به این شخص نادان جواب نمیدهم بلکه جواب را از خود علمای اهل سنت می آورم دقت کنید : مناوي - صاحب کتاب
- فيض القدير في شرح جامع الصغير - که اين کتاب مشتمل بر اقوال برخى از علماى بزرگ اهل سنت و ايشان در باره حضرت زهرا ميگويد که : ( استدل به السهيلي علي ان من سبها کفر . لانه يغضبه و انها افضل من الشيخين ) يعني سهيلي طبق اين روايت بر کفر کسى که به فاطمه دشنام دهد استدلال ميکند و ميگويد : هرکه او را دشنام دهد رسول خدا را به خشم آورده و فاطمه از ابوبکر و عمر برتر است .باز همين - مناوي - در کتاب فيض القديرش قول علماى ديگرى از اهل سنت مانند سبکي و شهاب الدين ابن حجر و العراقي را ذکر ميکند که:قال السبکي: الذي نختاره و ندين الله به أن فاطمه افضل من خديجه ثم عايشه قال شهب الدين ابن حجر : ولوضوح ما قاله السبکي تبعه عليه المحققون وذکر العلم العراقي : أن فاطمه و اخاها ابراهيم افضل من الخلفاء الاربعه باتفاق - سند اين سخنان : کتاب فيض القدير في شرح جامع الصغير ج 4 ص 421 . تاليف المناوي
ترجمه :سبکي گويد: آن چه ما اختيار مي کنيم و در برابر خداوند آن را برگردن مي گيريم اين است که فاطمه برتر از خديجه و عايشه است .شهاب الدين ابن حجر ميگويد : به دليل روشنى سخن سبکي .محققان پس از او در اين نظر از او پيروي کرده اند. علم الدين عراقي گويد : فاطمه و برادرش ابراهيم -به اتفاق علما – از خلفاى چهارگانه برتراند .ملاحظه می فرمائید که مقام حضرت فاطمه از خلفای اربعه و حتی از عایشه و خدیجه هم برتر است و آنوقت این نادان میگوید ( از نظر اهل سنت مقام ابوبکر از مقام فاطمه بالاتر ست )
پاسخ اهل سنت: ای دکتر خجالت بکش ! حیا کن!
جمهور مسلمانان ابوبکر را بهترین فرد امت میدانند و همین عقیده عمومی اهل سنت است و استثناء اعتباری ندارد
وانگهی، مگر این تو نبودی که تا حالا داد میزدی که چرا سجودی بخاری را رها کرده و چسبیده به بیهقی ؟
خب بیا این هم حدیث بخاری: اتفاقا راوی روایت هم خود حضرت علی است:
3468 - حدثنا محمد بن كثير أخبرنا سفيان حدثنا جامع بن أبي راشد حدثنا أبو يعلى عن محمد ابن الحنفية قال : قلت لأبي أي الناس خير بعد رسول الله صلى الله عليه و سلم ؟ قال أبو بكر قلت ثم من ؟ قال ثم عمر وخشيت أن يقول عثمان قلت ثم أنت ؟ قال ما أنا إلا رجل من المسلمين
ترجمه حدیث : محمد بن حنفیه میگوید از پدرم ( از حضرت علی ) پرسیدم بعد از رسول الله بهترین انسان کیست؟ فرمود ابوبکر ! پرسیدم و بعد از ابوبکر ؟ فرمود عمر
پسر علی میگوید ترسیدم در مرحله بعدی بگوید عثمان!
پس روش سوال را عوض کردم و گفتم بعدش شما بهترین هستید؟
فرمود من فقط فردی از مسلمان ها هستم!
صحیح بخاری باب قول النبي صلى الله عليه و سلم ( لو كنت متخذا خليلا )
بفرما!اینهم بخاری ! اینهم علی !! حالا چه میگویی؟
مطالب مرتبط:
بعد از پیامبر اکرم، پیشوای حضرت فاطمه چه کسی بوده است؟ (1)
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه پاسخ به سایت اسلام تکس .نت
نسبت به بی ادبی های جناب سجودی که در متن نامه هایش و منجمله در نامه مورخ 5/5/1390 وجود دارد و قصد دارد تا آقای حسن جلالیان را به خاک بمالد با این آیه شرفه جواب میدهیم که:
اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما
و اما بعد
جناب سجودی در سایت اسلام تکس در مورخه 5/5/1390 فرموده اند :
شیعه میگوید:اما نکته مهم دیگر اینکه نویسنده سایت اسلام تکس . نت ( آقای سجودی ) که خود را نماینده اهل سنت و سخنگوی علمای سنی معرفی کرده است اظهار نظر فرموده اند که - مقام ابوبکر از مقام فاطمه برتر و بالاتر است !!!!!!!
من شخصا به این شخص نادان جواب نمیدهم بلکه جواب را از خود علمای اهل سنت می آورم دقت کنید : مناوي - صاحب کتاب
- فيض القدير في شرح جامع الصغير - که اين کتاب مشتمل بر اقوال برخى از علماى بزرگ اهل سنت و ايشان در باره حضرت زهرا ميگويد که : ( استدل به السهيلي علي ان من سبها کفر . لانه يغضبه و انها افضل من الشيخين ) يعني سهيلي طبق اين روايت بر کفر کسى که به فاطمه دشنام دهد استدلال ميکند و ميگويد : هرکه او را دشنام دهد رسول خدا را به خشم آورده و فاطمه از ابوبکر و عمر برتر است .باز همين - مناوي - در کتاب فيض القديرش قول علماى ديگرى از اهل سنت مانند سبکي و شهاب الدين ابن حجر و العراقي را ذکر ميکند که:قال السبکي: الذي نختاره و ندين الله به أن فاطمه افضل من خديجه ثم عايشه قال شهب الدين ابن حجر : ولوضوح ما قاله السبکي تبعه عليه المحققون وذکر العلم العراقي : أن فاطمه و اخاها ابراهيم افضل من الخلفاء الاربعه باتفاق - سند اين سخنان : کتاب فيض القدير في شرح جامع الصغير ج 4 ص 421 . تاليف المناوي
ترجمه :سبکي گويد: آن چه ما اختيار مي کنيم و در برابر خداوند آن را برگردن مي گيريم اين است که فاطمه برتر از خديجه و عايشه است .شهاب الدين ابن حجر ميگويد : به دليل روشنى سخن سبکي .محققان پس از او در اين نظر از او پيروي کرده اند. علم الدين عراقي گويد : فاطمه و برادرش ابراهيم -به اتفاق علما – از خلفاى چهارگانه برتراند .ملاحظه می فرمائید که مقام حضرت فاطمه از خلفای اربعه و حتی از عایشه و خدیجه هم برتر است و آنوقت این نادان میگوید ( از نظر اهل سنت مقام ابوبکر از مقام فاطمه بالاتر ست )
پاسخ اهل سنت: ای دکتر خجالت بکش ! حیا کن!
جمهور مسلمانان ابوبکر را بهترین فرد امت میدانند و همین عقیده عمومی اهل سنت است و استثناء اعتباری ندارد
واما پاسخ ما ( که البته بر خلاف آقای سجودی که خودرا نماینده اهل سنت معرفی کرده و بجای علمای اهل سنت جواب میدهد ما نماینده علمای شیعه نیستیم و هرگز هم چنین ادعایی نداشتیم ) :
1لف -
آيات قرآن مجيد و حضرت صديقه ي شهيده(سلام الله عليها)
1- سوره مباركه كوثر
در اين سوره مباركه كه با اهانت به پيامبر اعظم (صلوات الله عليه) بعنوان ابتر بودن است خداوند وجود پر خير و بركت حضرت زهراي مرضيه(سلام الله عليها) را بعنوان پاسخ به اهانت ها قرار داد.
قاضي بيضاوي از علماي اهل سنت در تفسير بيضاوي ج1 ص 536 بدان صراحت دارد. واژه ي كوثر بر وزن فوعل است و دلالت بر كثرت و مبالغه دارد و مانند: جوهر،حوقل.
برخي سطحي نگران بر آنند كه چرا نام حضرت «فاطمه» يا «زهرا» در قرآن نيامد؟ كه البته از مؤيدات آن حضرت و فرزندان پاك او همين واژه ي «كوثر»است، چون بر نسل زياد و بركت وافر وخيركثير دلالت دارد. اگر «فاطمه» يا«زهرا» مي آمد ممكن بود در تاريخ تحريف صورت دهند و گويند: فاطمه درست است ولي صاحب فرزند ونسل نبود. البته انتظار تحريف توسط برخي معاندان براي ما طبيعي است .مگر غدير را کساني چون حسکاني مورد ترديد قرار ندادند؟
2- آيه ي اطعام (سوره ي مباركه انسان آيه ي شريفه ي 9)
بسم الله الرحمن الرحيم
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُورًا» صدق الله العلي العظيم
تفسير قرطبي-ج19-ص116
3- آيه 8 از سوره ي مباركه ي انسان
بسم الله الرحمن الرحيم
«وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا » صدق الله العلي العظيم
همان مصدر ج19 ص 116
4- سوره ي مباركه حج آيه 78
بسم الله الرحمن الرحيم
«وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ...» صدق الله العلي العظيم
آلوسي از بزرگان تفسيري اهل سنت ،در تفسير اين آيه ي كريمه چنين نقل مي كند:
« لا اقول بانها عائشه افضل من بضعته صلي الله عليه وآله وسلم الكريمه فاطمه الزهراء رضي الله تعالي عنها»(روح المعاني ج18 ص132)
چنانكه مي دانيم فعل قال با حرف جر «ب»معني اعتقاد داشتن مي دهد.
و ترجمه ي آن چنين است: «معتقد نيستم كه عائشه از پاره ي تن رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فاطمه ي زهرا برتر است.
5- آيه 42 از سوره مباركه آل عمران
بسم الله الرحمن الرحيم
«وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ» صدق الله العلي العظيم
غالب مفسران اهل سنت حديث معروفي از پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) نقل کردند که حضرت فرمودند:
«: حسبك من نساء العالمين مريم بنت عمران و خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد و آسيه امراه فرعون»
( سنن ترمذي حديث 3813//مسند احمد حنبل حديث 2536-2751-2805)
6- سوره مباركه آل عمران آيه شريفه ي 43
بسم الله الرحمن الرحيم
«يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ» صدق الله العلي العظيم
صدق الله العلي العظيم
آلوسي در روح المعاني آورده است: پيامبر (صلي الله عليه وآله)فرمودند: خذوا كل دينكم عن الزهراء.
همه ي دينتان را از زهرا بياموزيد و ياد بگيريد((روح المعاني ج3 ص156))
7- سوره مباركه احزاب آيه شريفه 33 )آيه ي تطهير)
بسم الله الرحمن الرحيم
«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» صدق الله العلي العظيم
برخي افرادي كه نه به دليل تعصب كه به دليل جهل و ناداني و خيره سري گمان مي كنند اين آيه بر
زنان نبي (صلي الله عليه و آله وسلم) كه دلالت بر حضرت فاطمه ي زهرا(سلام الله عليها) و همسر و فرزندان پاكش امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) دارد. كه از باب مشت نمونه ي خروار به چند كتاب كه مؤيد گفتار ما باشد بسنده مي کنيم.
تفاسير قرطبي ج9 ص62-ج14 ص 158
ابن كثير ج3 ص636-ج4 ص 142
فتح القدير ج3 ص 565 ج4 ص 395
البغوي ج1 ص349/
الدر المنثور سيوطي ج5 ص 613-ج6 صفحات: 599-603-604-605-606-607//
الكشاف زمخشري 1 ص996
التحريروالتنوير ج 1 صفحات:3351-3352-3353
روح المعاني آلوسي ج6 ص 153 وج12 ص102و ج16 ص284و ج12 صفحات: 12-14-17 و ج25ص 149//
صحيح مسلم ج4 ص1883،حديث4450
سنن ترمذي ج5 صفحات:351-352-663
مسند احمد حنبل ج1 ص330، ج3 صفحات: 259-285، ج4 ص107، ج6 ص292
صحيح ابن حبان ج15 ص432
المستدرك ج2 ص451، ج3 صفحات: 143-159-172
مسند ابي يعلي ج7 ص 59
مسند البزار ج6 ص210
صحيح ترمذي ج3 صفحات: 91-226
الاستيعاب ج1 صفحات: 338-488-520
اسد الغابه ج1 صفحات 260-265-1093-1161-1396
الطبقات الكبري ج8 صفحات: 199-200
في مناقب امهات المومنين ج1 ص 105
منهاج السنه ابن تيميه ج3 صفحات:17-157، و ج4 ص21-23، و ج5 صفحات: 6-13-33-66-302 و ج7 صفحات: 68-69-71-74
الفتاوي الكبري ج2 ص190
البدايه والنهايه ج2 ص 257، ج5 صفحات :291-321، ج6 ص370، ج7 ص339، ج8 ص2
8- آيه 3 از سوره ي مبارکه فجر:
«والشفع و الوتر» صدق الله العلي العظيم
شافعي بيضاوي صاحب تفسير "فجر" در ج4و5-ص309 مي گويد "منظور از شفع" علي و فاطمه " است
ب –
اینکه جناب ابابکر را بهترین فرد امت می دانید این بهترین فرد امت وضعیتش در جنگهای صدر اسلام و غزوات پیامبر اکرم صلوات الله علیه چگونه بوده است ؟ چه زحمات و مجاهدتهایی داشتند ؟ در کدام جنگها در کنار رسول الله صلی الله علیه واله جانفشانی و از خود گذشتگی بروز دادند ؟
پ – در مورد یار غار بودنش که فضیلت می دانید برای جناب ابابکر چند نکته تقدیم میگردد :
1- در سوره توبه آیه 40 - اذ اخرجه الذین کفروا ثانی اثنین اذهما فی الغار اذ یقول لصاحبه لاتحزن ان الله معنا .........
وانگاه که کافران اورا ( پیامبر ) را بیرون کردند نفر دوم از دونفری که در غار بودند به همراه خود گفت ( نترس که خدا با ماست )
پیامبر اکرم صلوات الله علیه به همراهش در غار می فرماید نترس که خدا با ماست
1- ترس و اندوه همراه پیامبر ( جناب ابوبکر ) – این حزن و اندوه ابابکر از چی بوده است ؟ مگر در محضر خاتم الانبیا ء نبوده است پس چرا میترسد ؟
2- مگر خداوند اولیاء خودش را در سوره یونس ایه – 62معرفی نکرده است که
- الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون .
اگاه باش که دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند . پس چرا این ابابکر صدیق شما میترسیده و محزون بوده است ؟ آنقدر ترس و حزن داشته که ایه نازل میشود و به پیامبر میفرماید به این همراهت بگو نترس و غمگین نباش که خدا با ماست . و آنوقت شما اورا بهترین امت اسلام میدانید ؟
مگر ابوبکر ( صدیق الاکبر !!!!!!!!!!!!!!) از اولیا ء الله نبوده ؟ پس چرا میترسیده است ؟ ابوبکر صدیق شما حزنا من الکفار داشته است !!!!!!!!!!!
خداوند متعال اوصاف اولیائش را اینگونه معرفی می فرماید :
سوره فتح ایه 29 :
محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار و رحما ء بینهم ........
محمد ( پیامبر خدا ) و کسانی که با او هستند در برابر کفار سختگیر و شدید هستند و با یکدیگر مهربانند ......
و د رسوره یونس ایه 62 می فرماید :
الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون
اگاه باش که دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند
اما در عوض جناب علی ابن ابیطالب که در لیله المبیت در بستر پیامبر و بجای حضرتش خوابیده است در معرض کشته شدن و شمشیرهای برهنه و درحالی که پیامبر اکرم در کنارش حضور نداشته محکم و استوار و بدون هیچ خوف و ترسی و با جانفشانی می ایستد تا با نثارش جان خویش گزندی به رسول الله نرسد و به همین خاطر ایه207 از سوره بقره در شانش نازل میشود :
من الناس من یشتری نفسه ابتغأ مرضات الله و الله رؤف بالعباد»؛ «و از میان مردم، کسی است که جان خود را برای کسب خشنودی خدا فدا میکند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».
و به همین خاطر است که امیر المونین علی ابن ابی طالب سلام الله علیه در جریان مباهله ایه 61 از سوره ال عمران توسط خداوند - جان پیامبر – معرفی شده است .
فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکافرین .
ترجمه ایه :
هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده کسانی با تو به محاجه و ستیز بر خیزند یه انها بگو :
بیائید ما فرزندان خود را دعوت کنیم شما هم فرزندان خودرا و ما زنان خویش را دعوت نمائیم و شما هم زنان خود را و ما نفوس خود را دعوت کنیم و شما هم مفوس خود را و انگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم .
حالا بفرمائید که مصداق ابنائنا در جبهه پیامبر چه کسانی بودند ؟ مگر غیر از حسن وحسین بودند ؟
حالا بفرمائید مصداق نسائنا در جبهه پیامبر چه کسانی بودند ؟ مگر غیر از حضرت فاطمه بوده ؟ کجایند عایشه و حفصه و سایر زنان ؟
حالا بفرمائید مصداق انفسنا در جبهه پیامبر چه کسانی بودند ؟ مگر غیر از علی ابن ابی طالب ؟ کجا بودند عالی جنابان حضرات شیخین ؟
علی جان پیامبر معرفی شده است .
آری حیدر کرار علی ابن ابیطالب است .
آری اسدالله غالب علی ابن ابیطالب است
آری جان پیامبر علی ابن ابیطالب است
آری علی باب علم النبی است ( قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم : انا مدینه العلم وعلی بابها -)
رسول خدا صلوات الله علیه بنا به روایت جابرن عبدالله در حق علی فرموده اند :
من شهر علمم و علی دروازه ان است . هرکس بخواهد به این شهر وارد شود باید از دروازه ان بگذرد .
المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 126 و ص 127
باز روایت دیگر در همین زمینه :
ابن عباس روایت کرده است :
قال رسول الله صلی الله علیه و اله : انا مدینه الحکمه و علی بابها . فمن اراد الحکمه فلیات الباب .
صحیح تر مذی – کتاب المناقب – باب مناقب علی ابن ابیطالب
.
5/5/1390
ادامه دارد ....................................
[FONT=B Nazanin][FONT=Times New Roman][FONT=B Nazanin][FONT=Times New Roman][FONT=B Nazanin]http//islam-txt.blogfa.com
[FONT=B Nazanin][FONT=B Nazanin]http//raz-sokoot.blogfa.com
[FONT=B Nazanin] http//ahle-sunnat.bloga.com
[FONT=B Nazanin][FONT=B Nazanin]http//sokooteolama.blogfa.com
[FONT=B Nazanin]
[FONT=B Nazanin]
بسم الله الرحمن الرحیم
در ادامه پاسخ به نویسنده سایت اسلام تکس ( اقای سجودی که در نامه هایش خود را بعنوان نماینده علمای اهل سنت معرفی نموده است )مورخ 9/5/1390:
1- خشم وغضب حضرت فاطمه سلام الله علیها خشم وغضب خداست و رضایت وخشنودی حضرت فاطمه سلام الله علیها رضایت وخشنودی خداست .
پیامبر اکرم صلوات الله علیه در باره این بانوی مکرم فرموده اند :
ان الله یغضب لغضبک یا فاطمه و یرضی لرضاک
ای فاطمه بدرستی که خدا غضب می کند به غضب تو وخشنود می شود به خشنودی تو
حاکم نیشابوری و محدثین و رواه ذیل حدیث فوق را صحیح الاسناد می دانند:
1- به استناد ایه تطهیر حضرت فاطمه سلام الله علیها از هرگونه خطا ولغزشی مصون است و این مقام را خداوند بلندمرتبه به خمسه طیبه عنایت نموده است .
حاکم نیشابوری و محدثین و رواه ذیل حدیث فوق را صحیح الاسناد می دانند:
۱- المستدرک علی الصحیحین (مستدرک حاکم نیشابوری ) – ج3 ص 167 حدیث 4730
۲- مجمع الزوائد هیثمی ج9 ص203
۳- الاحاد والمثانی ضحاک ج5 ص363
۴- المعجم الکبیر طبرانی ج1 ص108 و ج 22 ص401
۵- ذخائر العقبی ص39
۶- اسدالغابه فی معرفه الصحابه ابن کثیر ج5 ص 526
۷- الاصابه فی تمیز الصاحبه ابن حجر ج8 ص 265
۸-تهذیب التهذیب ابن حجر ج 12 ص 392
۹- خصائص سیوطی ج2 ص 265
۱۰-کنزالعمال متقی هندی ج12 ص111
۱۱- میزان الاعتدال ذهبی ج2 ص 492
۱۲- تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر ج3 ص 156 و ج6 ص 219 و ج7 ص 111
۱۳- الصواعق المحرقه ابن حجر مکی ص 105
ام المومنین عایشه می فرماید :
خرج النبی صلی الله علیه و سلم ،غداه و علیه مرط مرحل من شعر اسود فجاءالحسن بن علی فادخله ثم جاء الحسین فادخل معه ثم جائت فاطمه فادخلها ثم جاء علی فادخله ثم قال :
( انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا ) الاحزاب :۳۳
رسول خدا صلی الله علیه و آله صبحگاهان از منزل خارج شد ، ردایی ( عبایی) از موی سیاه که شعری از اسود بر آن نقش بسته بود بر تن داشت ، حسن بن علی امد ، پس به زیر عبا داخل شد . سپس حسین آمد اوهم داخل در زیر عبا شد . سپس فاطمه آمد و او هم داخل در زیر عبا شد . سپس علی آمد و او هم داخل در زیر عبا شد . سپس پیامبر گفت : (جز این نیست که خدا اراده کرده است که پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت بزداید و پاک وپاکیزه اتان فرماید )
صحیح مسلم – کتاب فضائل الصحابه – باب فضائل اهل بیت النبی صلی الله علیه وسلم – حدیث ۲۴۲۴ ص ۶۸۶ – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن )
نکته آیه تطهیر منحصرا شامل خمسه طیبه ( پیامبر اکرم صلوات الله علیه – علی بن ابیطالب – فاطمه زهرا – حسن و حسین ) می باشد و سایر زنان پیامبر را شامل نمی شود
برخي افرادي كه نه به دليل تعصب كه به دليل جهل و ناداني و خيره سري گمان مي كنند اين آيه بر
زنان نبي (صلي الله عليه و آله وسلم) دلالت دارد و حال آنكه نام كتاب و شماره ي جلد صفحه از كتب تفسيري و فقهي و تاريخي رجال اهل سنت موجود است، كه دلالت بر شمول این ایه بر حضرت فاطمه ي زهرا(سلام الله عليها) و همسر و فرزندان پاكش امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) دارد. كه از باب مشت نمونه ي خروار به چند كتاب كه مؤيد گفتار ما باشد بسنده مي کنيم.
منابع :
تفاسير قرطبي ج9 ص62-ج14 ص 158
ابن كثير ج3 ص636-ج4 ص 142
فتح القدير ج3 ص 565 ج4 ص 395
البغوي ج1 ص349/
الدر المنثور سيوطي ج5 ص 613-ج6 صفحات: 599-603-604-605-606-607//
الكشاف زمخشري 1 ص99۶
التحريروالتنوير ج 1 صفحات:3351-3352-3353
روح المعاني آلوسي ج6 ص 153 وج12 ص102و ج16 ص284و ج12 صفحات: 12-14-17 و ج25ص 149
صحيح مسلم ج4 ص1883،حديث4450
سنن ترمذي ج5 صفحات:351-352-663
مسند احمد حنبل ج1 ص330، ج3 صفحات: 259-285، ج4 ص107، ج6 ص292
صحيح ابن حبان ج15 ص432
المستدرك ج2 ص451، ج3 صفحات: 143-159-172
مسند ابي يعلي ج7 ص 59
مسند البزار ج6 ص210
صحيح ترمذي ج3 صفحات: 91-226
الاستيعاب ج1 صفحات: 338-488-520
اسد الغابه ج1 صفحات 260-265-1093-1161-1396
الطبقات الكبري ج8 صفحات: 199-200
في مناقب امهات المومنين ج1 ص 105
منهاج السنه ابن تيميه ج3 صفحات:17-157، و ج4 ص21-23، و ج5 صفحات: 6-13-33-66-302 و ج7 صفحات: 68-69-71-74
الفتاوي الكبري ج2 ص190
البدايه والنهايه ج2 ص 257، ج5 صفحات :291-321، ج6 ص370، ج7 ص339، ج8 ص205
2- به استناد صحیحین (صحیح بخاری ومسلم ) حضرت فاطمه سلام الله علیها بر شیخین غضب و خشم نمود و قهر کرد و سخن نگفت تا پایان عمر شریفش .
متن حدیث از کتاب صحیح بخاری:
- حدثنا یحیى بن بكیر حدثنا اللیث عن عقیل عن ابن شهاب عن عروة عن عائشة : أن فاطمة علیها السلام بنت النبی صلى الله علیه و سلم أرسلت إلى أبی بكر تسأله میراثها من رسول الله صلى الله علیه و سلم مما أفاء الله علیه بالمدینة وفدك وما بقی من خمس خبیر فقال أبو بكر إن رسول الله صلى الله علیه و سلم قال ( لا نورث ما تركنا صدقة انما یأكل آل محمد - صلى الله علیه و سلم - فی هذا المال ) . وإنی والله لا أغیر شیئا من صدقة رسول الله صلى الله علیه و سلم عن حالها التی كانت علیها فی عهد رسول الله صلى الله علیه و سلم ولأعملن فیها بما عمل به رسول الله صلى الله علیه و سلم . فأبى أبو بكر أن یدفع إلى فاطمة منها شیئا فوجدت فاطمة على أبی بكر فی ذلك فهجرته فلم تكلمه حتى توفیت وعاشت بعد النبی صلى الله علیه و سلم ستة أشهر فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا ولم یؤذن بها أبا بكر وصلى علیها وكان لعلی من الناس وجه حیاة فاطمة فلما توفیت استنكر علی وجوه الناس فالتمس مصالحة أبی بكر ومبایعته ولم یكن یبایع تلك الأشهر فأرسل إلى أبی بكر أن ائتنا ولا یأتنا أحد معك كراهیة لمحضر عمر فقال عمر لا والله لا تدخل علیهم وحدك فقال أبو بكر وما عسیتهم أن یفعلوا بی والله لآتیهم فدخل علیهم أبو بكر فتشهد علی فقال إنا قد عرفنا فضلك وما أعطاك الله ولم ننفس علیك خیرا ساقه الله إلیك ولكنك استبددت علینا بالأمر وكنا نرى لقرابتنا من رسول الله صلى الله علیه و سلم نصیبا حتى فاضت عینا أبی بكر فلما تكلم أبو بكر قال والذی نفسی بیده لقرابة رسول الله صلى الله علیه أحب إلی أن أصل من قرابتی وأما الذی شجر بینی وبینكم من هذه الأموال فلم آل فیها عن الخیر ولم أترك أمرا رأیت رسول الله صلى الله علیه و سلم یصنعه فیها إلا صنعته . فقال علی لأبی بكر موعدك العشیة للبیعة . فلما صلى أبو بكر الظهر رقی على المنبر فتشهد وذكر شأن علی وتخلفه عن البیعة وعذره بالذی اعتذر إلیه ثم
استغفر وتشهد علی فعظم حق أبی بكر وحدث أنه لم یحمله على الذی صنع نفاسة على أبی بكر ولا إنكارا للذی فضله الله به ولكنا نرى لنا فی هذا الأمر نصیبا فاستبد علینا فوجدنا فی أنفسنا . فسر بذلك المسلمون وقالوا أصبت وكان المسلمون إلى علی قریبا حین راجع الأمر المعروف .
الف- صحيح بخاري – كتاب المغازي – باب غزوه خيبر- حديث 4240 و 4241 – ص 884 - چاپ بیروت (شرکه دارالارقم بن ابی الارقم )
ب- صحيح مسلم- كتاب الجهاد و السير – باب 16(باب قول النبي صلي الله عليه و سلم، لانورث ما تركنا فهو صدقه) حديث 1759 ص 498 – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن )
ام المومنین عایشه می فرمایند:
…فَغَضََبتْ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و سلم)، فَهَجَرتْ اَبابَکر، فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتَهُ حَتَّی تُوُفَّیَتْ وَ عاشَت ْ بَعْدَ رسول الله (صلی الله علیه وسلم) ستة اَشْهُرٍ.
…. پس غضب کرد فاطمه دختر رسول خدا (ص) و روی برگردانید از ابابکر و این روی برگردانیدن ادامه داشت تا وفاتش و فاطمه شش ماه زندگی کرد بعد از رسول خدا (ص).
الف- صحیح بخاری– کتاب فرض الخمس – باب فرض الخمس – حدیث ۳۰۹۳ ص۶۵۲ – چاپ بیروت ( شرکه دارالارقم بن ابی الارقم )
ب- صحیح مسلم – کتاب الجهاد و السیر – باب قول النبی صلی الله علیه و سلم. لا نورث… حدیث ۱۷۵۹ – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن ) ص ۴۹۸
ام المومنین عایشه در روایت دیگری نیز می فرماید :
….. فَهَجَرتْهُ فَلَمْ تُکَلَّمهُ حَتّی تُوُفَّیَتْ وَ عاشَتْ بَعْدَ الَّنبیِ (صلی الله علیه وسلم) سِتَّةَ اَشْهُرٍ فَلَمّا تُوُفَّیتْ،دَفَنَها زَوْجُها عَلیٌ لَیْلاً، وَ لَمْ یُوذِنْ بِها اَبابَکْرٍ وَ صَلی عَلَیْها ….
… فاطمه روی برگردانید از ابابکر و با اوسخن نگفت تا وفاتش و ۶ ماه بعد از پیامبر (ص) زندگی کرد و بعد از وفاتش همسرش علی او را شبانه دفن کرد و برای نماز و دفنش ، ابابکر را خبر نکرد….
الف- صحیح بخاری – کتاب المغازی – باب غزوه خیبر- حدیث ۴۲۴۰ و ۴۲۴۱ – ص ۸۸۴ – چاپ بیروت (شرکه دارالارقم بن ابی الارقم )
ب- صحیح مسلم- کتاب الجهاد و السیر – باب ۱۶
(باب قول النبی صلی الله علیه و سلم، لانورث ما ترکنا فهو صدقه) حدیث ۱۷۵۹ ص ۴۹۸ – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن )
3- نویسنده سایت اسلام تکس (نماینده علمای اهل سنت به اذعان خودش ) در نهایت مدعی شده است که حضرت فاطمه از شیخین ( جناب ابابکر بن ابی قحافه و عمر بن خطاب ) راضی شدند و برای اثبات این ادعایش به یک حدیث که در کتاب ( سنن الکبری بیهقی ) وجود دارد استناد نمودند که این حدیث به ادله ذیل قابل اعتبار نیست :
اولا- روایت مرسل است ( یعنی یک نفر یا چند نفر از سلسله راویان حدیث حذف شده اند )
ثانیا – راوی این حدیث شخصی است بنام – شعبی – که از تابعین بوده است ( یعنی اصحاب پیامبر را دیده است و خودش در زمان پیامبر و در زمان وقوع این حوادث وجود خارجی نداشته است )
ثالثا – شعبی ناصبی بوده است
چنانچه بلاذرى و ابوحامد غزالى به نقل از خود شعبى مىنويسند:
عن مجالد عن الشعبي قال: قدمنا على الحجاج البصرة، وقدم عليه قراء من المدينة من أبناء المهاجرين والأنصار، فيهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضي الله عنه... وجعل الحجاج يذاكرهم ويسألهم إذ ذكر علي بن أبي طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره....
در شهر بصره همراه عدهاى بر حجاج وارد شديم گروهى از قاريان مدينه از فرزندان مهاجر و انصار كه ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نيز در جمع آنان بود، حضور داشتند.
حجاج با آنان مشغول گفتگو بود يادى از علي بن ابوطالب كرد و از او بدگويى نمود و ما نيز به خاطر رضايت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علي بدگويى كرديم ....
البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج 4، ص 315؛
الغزالي، محمد بن محمد أبو حامد (متوفاي505هـ)، إحياء علوم الدين، ج 2، ص 346، ناشر: دار االمعرفة – بيروت.)
آيا روايت يك ناصبى مىتواند براى ما حجت باشد؟
رابعا – این حدیث و داستان رضایت حضرت فاطمه در هیچ کتاب و منبع معتبر اهل سنت وجود ندارد خصوصا در صحاح سته وبر عکس اعلام عدم رضایت حضرت فاطمه در واپسین روزهای عمر شریفشان از شیخین در کتاب – الامامه والسیاسه ابن قتیبه دینوری - وجود دارد ملاحظه بفرمائید :
در روايت ابن قتيبه آمده است كه هنگامى كه آن دو براى عيادت آمدند، فاطمه زهرا سلام الله عليها اجازه ورود نداد و ناچار شدند به اميرمؤمنان علي عليه السلام متوسل شوند و آن حضرت وساطت كرد، در پاسخ اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: البيت بيتك.
يعنى علي جان خانه خانه تو است، تو مختارى هر كسى را كه دوست دارى اجازه ورود بدهي.
امير مؤمنان عليه السلام براى اتمام حجت و اين كه آن دو بعداً بهانه نياورند كه ما مىخواستيم از فاطمه رضايت بگيريم ؛ ولى علي نگذاشت ، به آن دو اجازه ورود داد .
هنگامى كه آن دو عذرخواهى كردند، صديقه طاهره نپذيرفت؛ بلكه از آنها اين چنين اعتراف گرفت:
نشدتكما الله ألم تسمعا رسول الله يقول «رضا فاطمة من رضاي وسخط فاطمة من سخطي فمن أحب
فاطمة ابنتي فقد أحبني ومن أ رضى فاطمة فقد أرضاني ومن أسخط فاطمة فقد أسخطني »
شمارا به خدا سوگند مىدهم آيا شما دو نفر از رسول خدا نشنيديد كه فرمود: خوشنودى فاطمه خوشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام كند مرا دوست داشته و احترام كرده است و هر كس فاطمه را خوشنود نمايد مرا خوشنود كرده است و هر كس فاطمه را ناراحت كند مرا ناراحت كرده است؟.
هر دو نفرشان اعتراف كردند: آرى ما از رسول خدا اينگونه شنيده ايم.
نعم سمعناه من رسول الله صلى الله عليه وسلم.
سپس صديقه طاهره فرمود:
فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتماني ولئن لقيت النبي لأشكونكما إليه.
پس من خدا و فرشتگان را شاهد مىگيرم كه شما دو نفر مرا اذيت و ناراحت كردهايد و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شكايت خواهم كرد. به اين نيز بسنده نكرده و فرمود:
والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها.
به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرين خواهم كرد.
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ(، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 17، باب كيف كانت بيعة علي رضي الله عنه، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.
خامسا – حضرت فاطمه سلام الله علیها وصیت کردند تا شبانه و بدون حضور شیخین وکسانی که بر او ستم کرده اند دفن شود و نماز بر جنازه اش را ابابکر نخواند .
بخارى به نقل از عایشه مىنويسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها
فاطمه پس از رسول خدا شش ماه زنده بود و چون از دنيا رفت همسرش علي شبانه او را دفن كرد و به ابوبكر خبر نداد و خودش بر بدن فاطمه نماز خواند.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
ابن قتيبه دينورى در تأويل مختلف الحديث مىنويسد:
وقد طالبت فاطمة رضي الله عنها أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله صلى الله عليه وسلم فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا
فاطمه از ابوبكر ميراث پدرش رسول خدا را درخواست نمود و چون ابوبكر سرپيچى كرد سوگند ياد كرد كه ديگر با وى سخن نگويد و وصيت كرد شبانه او را دفن كنند تا ابوبكر در تشييعش شركت نكند.
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج 1، ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393، 1972.
و عبد الرزاق صنعانى مىنويسد:
عن بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قال فر بها علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء
از حسن بن محمد نقل است كه گفت: فاطمه دختر پيامبر شب دفن شد تا ابوبكر بر پيكرش نماز نخواند؛ زيرا كدورتى بين آن دو وجود داشت.
و در ادامه نيز مىگويد:
عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك.
از حسن بن محمد نيز همانند روايت پيشين نقل شده است؛ الا اين كه در اين روايت گفته شده: فاطمه بر دفن شبانه وصيت كرد.
الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ(، المصنف، ج 3، ص 521، ح 6554 و ح 6555، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.
ادامه دارد ...............
۹/۵/۱۳۹۰
http//sunniha.blogfa.com
http//raz-sokoot.blogfa.com
http//islam-txt.blogfa.com