جمع بندی یک فرد نماز نخونه بهتر است یا اینکه نماز بخونه و دزدی هم انجام بده؟
تبهای اولیه
یک فرد نماز نخونه بهتر است یا اینکه نماز بخونه و دزدی هم انجام بده؟
سلام
یک سوال دیگه میگن یگ فرد نماز نخونه بهتر یا نماز بخونه ودزدی کنه من در جوابشون گفتم ان الصلاه تنهی الافشحا والمنکر
شما چه جوابی براشون دارید ؟
جمع بندی
پرسش:
اگر فردی نماز نخواند بهتر است یا نماز بخواند و دزدی هم بکند؟ من در جواب گفتم «ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر». شما چه جوابی دارید؟
پاسخ:
سوال شما مثل این است که بپرسید «کسی اصلا غذا نخورد بهتر است؟، یا غذا بخورد و سم هم بخورد؟»
بدیهی است که سرانجام هر دوی اینها مردن هست. هم غذا نخوردن انسان را خواهد کشت و هم سم خوردن. انسان برای زنده ماندن و حفظ سلامتی، باید هم غذاهای خوب و پاکیزه مصرف کند و هم از سم پرهیز داشته باشد. نماز غذای روح انسان است و گناهان، سموم و آلودگی.
قطعا نماز مهمترین عاملی است که انسان را از گناه و آلودگی ها باز می دارد، منتها همانطوری که نماز مراتب دارد و از نمازی که صرفا صحیح است تا نمازِ مقبول، فاصله ی بسیار است، آثار نماز هم به همین اندازه متفاوت می شوند. قبولی نماز تاثیر مستقیم در آثار آن دارد. هر اندازه نماز بهتر خوانده شود و بیشتر مورد قبولی درگاه پروردگار قرار گیرد، آثارِ بازدارندگی از گناه هم در آن بیشتر شده و نمازگزار را دورتر از گناه نگه می دارد.
علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) در تفسیر المیزان در این مورد به خوبی توضیح فرموده و بیان کرده اند آنچه از سیاق آیه برمىآید؛ این است که اگر دستور دادهاند که مردم نماز بخوانند، براى این است که نماز آنان را از فسق و فجور بازمىدارد، و این تعلیل مىفهماند که نماز عملى است عبودى که به جا آوردنش صفتى در روح آدمى پدید مىآورد که آن صفت به قول معروف پلیسى است غیبى، و صاحبش را از فحشاء و منکرات بازمىدارد، و در نتیجه جان و دلش را از قذارت گناهان و آلودگىهایى که از اعمال زشت پیدا مىشود، پاک مىنماید. پس معلوم مىشود مقصود از نماز رسیدن به آن صفت است؛ یعنى صفت بازدارى از گناه. پیدایش این صفت، اثر طبیعى نماز است؛ اما به نحو اقتضاء، نه به نحو علیت. به عبارت دیگر، بازدارى از گناه اثر طبیعى نماز است؛ چون نماز توجه خاصى است از بنده به سوى خداى سبحان. اما این اثر تنها به مقدار اقتضاء است، نه علیت تامه، تا تخلف نپذیرد، و نمازگزار دیگر نتواند گناه کند. نه اینگونه نیست، بلکه اثرش به مقدار اقتضاء است؛ یعنى اگر مانع و یا مزاحمى در بین نباشد نماز اثر خود را مىبخشد، و نمازگزار را از فحشاء بازمىدارد؛ ولى اگر مانعى و یا مزاحمى جلو اثر آن را گرفت، دیگر اثر نمىکند. در نتیجه نمازگزار آن کارى که انتظارش را از او ندارند مىکند. البته باید توجه داشت که نماز دارای مراتب است. بنابراین اثری که به صورت اقتضاء بر آن مترتب میشود نیز دارای مراتب است. یعنی نماز و جلوگیری از گناه، مانند دو کفه ترازو هستند. هر وقت نمازگزار در نماز خود بیشتر به یاد خدا بود، نمازگزار کمتر گناه مىکند؛ و هر جا یاد خدا در نماز ضعیف شود، و نمازگزار از حقیقت یاد خدا منصرف گردد، دچار گناه مىشود. اگر کسی خواست این معنا را لمس کند، باید حال بعضى از افراد که نام مسلمان دارند، و در عین حال نماز نمىخوانند را در نظر بگیرد. که اگر رفتار آنها را زیر نظر قرار دهد، مىبیند که به دلیل نخواندن نماز، روزه را هم مىخورد، و حج هم نمىرود و زکات هم نمىدهد، و بالأخره سایر واجبات را هم ترک مىکند، و هیچ فرقى بین پاک و نجس، و حلال و حرام نمىگذارد. و هیچ چیزى را در راه خود مانع پیشرفت خود نمىبیند، نه ظلم، نه زنا، نه ربا، نه دروغ، و نه هیچ چیز دیگر. آن وقت اگر حال چنین شخصى را با حال کسى مقایسه کنى که نماز مىخواند، و در نمازش به حد اقل آن، یعنى آن مقدارى که تکلیف از گردنش ساقط شود اکتفاء مىکند، خواهى دید که او از بسیارى از کارها که بىنماز از آن پروا نداشت پروا دارد. و اگر حال این نمازگزار را با حال کسى مقایسه کنى که در نمازش اهتمام بیشترى دارد، خواهى دید که دومى از گناهان بیشترى پروا دارد. و به همین قیاس هر چه نماز کاملتر باشد، خوددارى از فحشاء و منکرات بیشتر خواهد بود.» (۱)
بنابراین نماز بازدارنده از گناه هست، منتها به قدری که نمازگزار به آن اهتمام و توجه داشته باشد.
پی نوشت:
۱. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ترجمه موسوی همدانی، سید محمد باقر؛ دفتر انتشارات اسلامی؛ قم ۱۳۷۴؛ ج ۱۶، ص ۱۹۷ تا ۲۰۳