[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]
[=microsoft sans serif]ت[=microsoft sans serif]ابید هلال افق ماه محرم
گردیده دو عالم همه یک خیمه ماتم
بر بام جنان گشت بسی رایت غم راست
در باغ جنان سرو قد فاطمه شد خ[=microsoft sans serif]م[=microsoft sans serif]
یا ابا عبدالله !
انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه . *************
عاشقان مر اسب ها زین کنید
عاشقی را خوشترین آیین کنید
چشم تان را مثل نهر کربلا
آب بندید وبه اشک آ زین کنید .
دوستان هییت عضویتم را امیدوارم امام حسین(ع) در این هییت بپذیرد .
فقط یک نقدی دارم
خوب نیست که از اینور بگویم خدایا خدایا زیارت کربلا نصیبمان بگردان و بعد از انور پاسپورت را نگرفته باشیم.
یعنی انتظار دارید در خواب امام حسین (ع) شب دستتان را بگیرد ببرد دم پلیس +10؟؟؟
پس لطفا دنبال پاسپورتهایتان بروید بعد در نماز بگویید خدایا خدایا زیارت کربلا نصیبمان بگردان.
[=Roboto]خواص مجالس ذکر مصائب امام حسين عليه السّلام [=Roboto]از ريان بن شبيب روايت شده است که گفته روز اول محرم به خدمت امام رضا عليه السّلام رسيدم حضرت فرمودند: ... اي پسر شبيب اگر بر حسين (عليه السّلام) گريه کني و آب ديدهگان تو بر روي تو جاري شود حق تعالي جميع گناهان صغيره و کبيره تو را ميآمرزد خواه اندک باشد و خواه بسيار. منتهي الآمال ، ج 1، ص 541
[=Lucida Sans Unicode][=lucida sans unicode]بسم رب الحسیـن
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، سلام بر آن آغشته به خون ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ ، سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ، سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ ، سلام بر غریبِ غریبان، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ ، سلام بر شهیدِ شهیدان ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ ، سلام بر مقتولِ دشمنان ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ ، سلام بر ساکنِ کربلاء ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ، سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاَْزْکِیآءُ ، سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهّرند، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى یَعْسُوبِ الدّینِ ، سلام بر پیشواى دین ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهینِ ، سلام بر آن جایگاههاى براهین و حُجَجِ الهى ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ السّاداتِ ، درود بر آن پیشوایانِ سَروَر، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ، سلام بر آن گریبان هاى چـاک شده، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ، سلام بر آن لب هاى خشکیده، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ ،سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ ، سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ ، سلام بر آن جسـدهاى برهـنه (بر خاک)، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ، سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحیف ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ، سلام بر آن خون هاى جارى ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (بر نیزه ها)،
.
.
. [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ، سلام بر آن کشته مظلوم، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ ، سلام بر برادرِ مسمومش، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْکَبیرِ، سلام بر على اکبر، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ، سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّلیبَةِ، سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ، سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ، سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ، سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان ، سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن،[=lucida sans unicode]
أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ، سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ، سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش براى خدا) و شکیبا، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر، سلام بر آن مظلومِ بى یاور، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ التُّرْبَةِ الزّاکِیَةِ، سلام بر آن جاى گرفته در خاکِ پاک، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِیَةِ، سلام بر صاحـبِ آن بارگـاهِ عالى رتبه، [=lucida sans unicode]ألسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ، سلام بر آن کسى که ربّ جلیل او را پاک و مطهّر گردانید، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ، سلام بر آن کسى که جبرئیل به او مباهات مى نمود، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ، سلام بر آن کسى که میکائیل در گهواره با او تکلّم مى نمود، [=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّـتُهُ، سلام بر آن کسى که عهد و پیمانش شکسته شد [=lucida sans unicode](قسمتی از زیارت ناحیه مقدسه)
وقتی که آمدی به برم نو ر دیده ام گفتم که بازهم نکند خواب دیده ام بابا منم شکوفه سیب سه ساله ات حالا ببین چه سرخ و سیاه و رسیده ام خیلی میان راه اذیت شدم ولی رنج سفر به شوق وصالت کشیده ام (تنها به شوقت این همه محنت کشیده ام) اینرا بدان که بین تو و تازیانه ها نام تو را به قیمت سیلی خریده ام در بین این مسیر پر از غصه بارها از آسمان ناقه چو باران چکیده ام پایم سرم تمام تنم درد می کند از بس که زجر در دل صحرا کشیده ام کم سو شده دو چشم من از ضربه های او حتی به زور صوت رسا را شنیده ام از راه رفتنم تعجب نکن که من طعم بد شکستن پهلو چشیده ام پاهای من همه پر طاول شده ببین خیلی به روی خار بیابان دویده ام چادر ز عمه قرض گرفتم که زیر آن پنهان کنم ز روی تو گوش دریده ام بشنو تمام خواهش این پیر کودکت من را ببر که جان تو دیگر بریده ام
عمو نگاه صمیمانه پدر داری
شکسته بالی و اما هنوز پر داری
دوباره مثل فدیم یتیم خواهم شد
اگر هوای غریبانه سفر داری
اسیر هلهله سایه های شمشیری
هزار فتنه نیزه به دور و بر داری
به غیر این همه تیری که سینه ات دارد
چه زخم های عمیقی در کمر داری
اگر چه از نفس افتاده هیبت تیغت
ولی ببین دم آخر دو تا سپر داری
عمو به جان رقیه باور کن
میان این همه دشمن تو هم پسر داری
همین که دست من و جان تو به مو بند است
همین که سوی نگاهم نگاه تر داری
برای بردن پیراهن تو آمده اند
مخواه پیکر من را ز سینه برداری
ظلمی که بر امام (ع) و اهل بیت و یاران ایشان تحمیل شد، دل هر انسان نیکوسیرتی را به درد میآورد و روح آدمی را سخت میآزارد. چگونه میتوان در مواجهه با این چهره از عاشورا متاثر نشد؟! امام حسین ( ع ) به واسطه شخصیت عالیقدر و شهادت قهرمانانهاش مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است.
کیست که بشنود در آن صحرای سوزان با وجود عطش جانکاه، در میان صدها مأمور دشمن حضرت ابی الفضل العباس (ع) خود را به شریعه رساند و چون در رودی عظیم و آب گوارا قرار گرفت و آب را تا دهان آورد، ولی همین که به یاد تشنگی حضرت ابی عبداللَّه(ع) و فرزندانشان افتاد به خود اجازه نوشیدن نداد و لب تشنه با مشک پر از آب برگشت، این مردانگی و شرافت، او را به ریختن اشک وادار نسازد؟!
در حال گریه و رقت و هیجان، انسان بیش از هر حالت دیگر خود را به محبوبی که برای او میگرید نزدیک میبیند، در حقیقت در آن حال است که خود را با او یکسان میبیند . گریه بیشتر از خود بیرون آمدن و خویش را فراموش کردن و با محبوب یکی شدن . به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است».(1)
عزاداری و اشک و ماتم برای سالار شهیدن و سوگواری از جهات دیگر نیز قابل توجه و شایسته است که به شرح آنها میپردازیم:
أ) تولی و تبری :
عزاداری، نیز لعن و نفرین بر قاتلان، ادای تکلیف تولی و تبری است که از فروع دین و تکالیف شیعه است.
اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا، نیز ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. هم چنین نشانه پیوند قلبی با اهل بیت و سیدالشّهدا(ع) است. اشک، دل را سیراب میکند، عطش روح را برطرف میسازد، و نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل میشود. نیز نشانه همدلی و هماهنگی روحی با ائمه اطهار است. قلبی که مهر حسین(ع) داشته باشد، بی شک به یاد مظلومیت و شهادت او میگرید.
قرآن و روایات نیز دوستی خاندان رسول اکرم(ص) و اهلبیت(ع) را بر مسلمانان واجب کرده است.(2) روشن است که دوستی پیامدهایی دارد و دوستدار راستین، کسی است که شرط دوستی را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکی از مهمترین شرایط دوستی، همدردی و همدلی با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور در شادی آنان است.(3)از این رو در احادیث، بر برپایی جشن و سرور در ایام شادی اهلبیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.
حضرت علی(ع) میفرماید: «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا، اولئک منّا و الینا؛(4) شیعه و پیروان ما در شادی و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند.آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است» .
امام صادق(ع) فرمود: «شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛(5) شیعیان ما پارهای از وجود ما هستند و از زیادی گل ما آفریده شدهاند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوشحال میسازد، آنان را بدحال و خوشحال میگرداند».
بر این اساس وظیفه عقلانی و شرعی، ایجاب میکند که در ایام عزاداری اهلبیت(ع)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»، یعنی با اشک و زاری، مانند افراد غمزده اظهار نماییم ؛ طبق فرموده امام صادق(ع) : عزاداران سیدالشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دوری جویند تا آن که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد، آن گاه به جامی از آب بسنده کنند(6) لباسی بپوشیم که از حیث جنس و رنگ و نحوه پوشش، حکایتگر اندوه و ناراحتی است.
امام رضا (ع) به ریان بن شبیب، که روز اول محرم به محضر حضرت شرفیاب شد، فرمود: « إن کنتَ باکیاً لشیئ فابکِ علی الحسین فإنّه ذُبِح کما یذهب الکبش... ؛(7) اگر بر مصیبتی گریه می کنی ، بر حسین بن علی گریه کن چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بریدند و همراه او هیجده تن از اهل بیت او-که در زمین همانندی نداشتند- به شهادت رسیدند. اگر خوشحال می شوی از این که در درجات عالی بهشت با ما باشی، در حزن ما محزون ودر شادی ما شاد باش».
ب) انسانسازی:
از آن جا که در فرهنگ شیعی، عزاداری باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردی با آن عزیزان، یادآوری فضایل، مناقب و آرمانهای آنان است و بدین شکل، آدمی را به سمت الگوگیری و الگوپذیری از آنان سوق میدهد.
فردی که با معرفت در مجالس عزاداری، شرکت میکند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم میآمیزد و در پرتو آن، انگیزهای قوی در او پدیدار میگردد و هنگام خروج از مراسم عزاداری مانند دوستداری میشود که با روح معشوق پیوند برقرار کرده، فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است. اشکی که بیانگر پیوند عاطفی و رابطه مکتبی واتصال روحی با راه و فکر و خطّ سیّد الشهدا است، حتماً زمینه ساز پرهیز از گناه میگردد.
ج) جامعهسازی:
هنگامی که مجلس عزاداری، موجب انسانسازی شد، تغییر درونی انسان به عرصه جامعه نیز کشیده میشود و آدمی میکوشد آرمانهای اهلبیت(ع) را در جامعه حکمفرما کند.
عزاداری برای اهلبیت(ع) زمینه را برای حفظ آرمانهای آنان و پیاده کردن آنها فراهم میسازد. به همین دلیل میتوان گفت: یکی از حکمتهای عزاداری، ساختن جامعه براساس الگوی ارائه شده از سوی اسلام است.
د) انتقالدهنده فرهنگ شیعی به نسل بعد:
کسی نمیتواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکی، در مجالس عزاداری با فرهنگ اهلبیت(ع) آشنا میشوند. عزاداری و مجالس تعزیه، یکی از عناصر و عوامل برجستهای است تا آموزههای نظری و عملی امامان، به نسلهای آینده منتقل شود. مراسم عزاداری، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی آنان با گفتار و کردار اهلبیت(ع) است.
هـ) زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب:
زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربیت کننده و پرورش دهندة روح حماسه و ایثار است.گریه بر مصائب سالار شهیدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسینی است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پایمال نشدن خون شهیدان کربلا شد. در اثر رساندن پیام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) نهضت عاشورا به ثمر نشست. برپایی مجالس عزا نیز ادامه دادن رسالت پیام رسانان عاشورا است. گریستن در سوگ شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است.
از این رو ائمه(ع) به گریستن بر مظلومیت شهدای کربلا تأکید کرده اند. برای گریه بر مصیبتهای امام حسین(ع) ثوابها و فضیلتهای فراوان ذکر کرده و فرمودهاند که چشم گریان بر کربلائیان، چشمه فیض خدا است.(9)
فضیلتها و ثوابهای زیادی که برای گریه بر امام حسین(ع) در روایات ذکر شده، در صورتی است که گناه و فسق و آلودگی انسان در حدی نباشد که مانع رسیدن فیض الهی گردد.
گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد مظلومیت. رسالت اشک نیز پاسداری از خون شهید است. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) «گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است».(10)
اما در مورد سؤال دوم : روایتی از حضرت نقل شده، که فرمود: «أنا قتیل العبرة لا یذکرنی مؤمنٌ إلاّ اسْتعبر؛(11) نیز روایت دیگر : «لا یذکرنی مؤمن إلاّ بکی؛ من کشتة اشکم. هر مؤمنی مرا یاد کند، اشکش جاری شود (یا گریه میکند)».(12)
این فرموده امام حسین (ع) اشاره به آینده و پس از شهادت خود است. او از این حقیقت آگاهی داشت که در قلبهای مومنان جای دارد و اشکهای بسیار در شهادت او ریخته خواهد شد.
این جملات به این معنا نیست که امام (ع) شهید شد تا مردم بگریند و به ثواب برسند، بلکه بیانگر آثار و پیامد شهادت او است. علت قیام حضرت، نجات امت از جهالت و گمراهی بود، ولی سرشک عاشقان، برخاسته از عشق فطری هر مؤمن به اوست.
پینوشتها:
1- شهید مرتضی مطهری، (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) ص 124.
2. شوری (42) آیه 23؛ هود (11) آیه 29؛ میزانالحکمه، ج 2، ص 236.
3. المحبة فی الکتاب والسنة، ص 169 - 170 و 181 - 182.
4. بحارالانوار، ج 44، ص 287.
5. همان، ج65، ص 24.
6. سفینةالبحار ،ج3 ،ص497، ماده عشر.
7. امالی صدوق، ص 112، مجلس27، حدیث5.
8. همان، ص 113.
9. بحار الأنوار، ج 44، ص 286.
10. صحیفه نور، ج 8، ص 70 .
11. کامل الزیارات، ص 215؛ بحار الانوار، ج 98، ص 331.
12. همان.
هشت محرم (روز ناياب شدن آب در خيمه هاي سيدالشهدا(ع))
سلام و عرض ادب
وقایع روز هشتم محرم الحرام:
1- قحط آب در خیمه های حسینی
در این روز آب در خیمه های سید الشهدا(ع) نایاب شد. امام حسین(ع) به برادرش عباس(ع) دستور داد با چهل نفر سوار و پیاده به شریعه ی فرات برود وآب به خیمه ها بیاورد، عباس(ع) طبق فرمان با افراد خود تاخت و مأموران شریعه را متفرق نمود و مشک ها را پر از آب کرد و به خیام آورد .2- حفر نمودن چاه در پشت خیمه گاه:
به نقل از محدّث قمی و برخی دیگر، آخر روز هشتم و شبنهم، کار عطش سخت شد و آب در خیمه گاه نایاب گردید. امام حسین (ع) پشت خیمه ای که مخصوص بانوان برپا شده بود تشریف برد و دستئر دارند، نه قدم به سوی قبله پیش روند و زمین را بکنند، در اثر کاوش مختصری، چشمه ی آبی گوارا پدیدار گردید. امام حسین از آن آب آشامید آنگاه چشمه از انظار غایب گردید، این خبر به عبیدالله رسید. نوشت یا عمر! با رسیدن این نامه، حسین را از حفر چاه مانع شو و هر قدر می توانی زمین را بروی تنگ نما تا جای احداث قنات نداشته باشد، عمر سعد مأموران شریعه را بیشتر نمود و محدودیّت را افزون تر ساخت.
در این روز \"یزید بن حصین همدانی\" از امام علیهالسلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان میپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به كشتن آنها گرفتهای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مینوشند از آنان مضایقه میكنی؟
عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من میدانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفتهام و نمیدانم باید چه كنم؛ آیا حكومت ری را رها كنم، حكومتی كه در اشتیاقش میسوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی كه میدانم كیفر این كار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمیبینم كه بتوانم از آن گذشت كنم.
یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیهالسلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند. (2)
امام علیهالسلام مردی از یاران خود بنام \"عمرو بن قرظة\" را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند.
شب هنگام امام حسین علیهالسلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسین علیهالسلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود \"عباس\" و فرزندش \"علیاكبر\" را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش \"حفص\" و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد.
در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیهالسلام كه فرمود: آیا میخواهی با من مقاتله كنی؟ عذری آورد. یك بار گفت: میترسم خانهام را خراب كنند! امام علیهالسلام فرمود: من خانهات را میسازم. ابن سعد گفت: میترسم اموال و املاكم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی كه در حجاز دارم. عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان افراد خانوادهام از خشم ابن زیاد بیمناكم و میترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند.
حضرت هنگامی كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمیگردد، از جای برخاست در حالی كه میفرمود: تو را چه میشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. به خدا سوگند! من میدانم كه از گندم عراق نخواهی خورد! ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است. (3)
سخن امام حسین(ع) با یارانش
\" ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمتهای همیشگی آن می رساند.\"
دستی که میخورد به سر و سینه در غمت
بر زخم پای دختر تو گریه میکنم.
دولت عشقش بنازم با لباس نوکری فخر بر تاج شهان با این فقیری می کنم
حکمت باران در این ایام می دانی که چیست؟
آب و جارو می شود بهر"محرم"کوچه ها
سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی
همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها
چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی ها
همه در دست، ترنجی و از این می رنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانی ها
خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شده ام
ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها
عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست
این چه عشقی است که آورده پشیمانی ها؟
«این چه شمعی است که عالم همه پروانه اوست؟»
این چه پروانه که کرده است پر افشانی ها؟
یوسف گمشده! دنباله این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریب اند نیستانی ها
بوی پیراهن خونین کسی می آید
این خبر را برسانید به کنعانی ها
[b]content[/b]
[="Blue"]نفس ما بند میآید
وقتی
شیر در گلوی طفلی شیرخواره گیر میکند!
حالا حسین
چه کشید وقتی تیر ...........
فرا رسیدن ماه محرم,ماه پیروزی خون برشمشیر را بر پیروان راه آن امام همام
به همه شیفتگان وشیعیان تسلیت عرض میکنم/:Sham::Sham:
[=Times New Roman]
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=arial black][=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]ب[=microsoft sans serif]نازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید
همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دار[=microsoft sans serif]د
[=Microsoft Sans Serif][=arial black][=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]د[=Microsoft Sans Serif]یباچه عشق و عاشقی باز شود
[=Microsoft Sans Serif]دلها همه آماده پرواز شود
[=Microsoft Sans Serif] با بوی محرم الحرام تو [=Microsoft Sans Serif]حسین
[=Microsoft Sans Serif] ایام عزا و غصه آغاز شو[=Microsoft Sans Serif]د
[=microsoft sans serif]و[=microsoft sans serif]قتی که آه، بر لبِ عباس، ناله کرد
در ذهن خویش، یاد بتولِ سه ساله کرد
فریاد ریخت از غم ششماههی حسین
گویی که چشم فاطمه خون در پیاله کر[=microsoft sans serif]د[=microsoft sans serif]
[=Microsoft Sans Serif]د[=Microsoft Sans Serif]وباره نابسامان شد دل من
غم و دردش فراوان شد دل من
محرم شد محرم شد محرم
پریشان شد پریشان شد دل م[=Microsoft Sans Serif]ن[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]در شباهت هدیه از سیمای پیغمبر گرفتی
[=microsoft sans serif]از گل اخلاق ایشان عطر نیکو بر گرفتی
[=microsoft sans serif]در صف عشق و وفا از ساحت شاه شهیدان
[=microsoft sans serif]جام وصلت را اجازه از خُمِ داور گرفتی
[=Microsoft Sans Serif]
[=microsoft sans serif]دارم از حق بر تو ای فرخ امام
هم سلام و هم تحیت هم پیام
[=microsoft sans serif]گوید ای جان حضرت چان آفرین
مر ترا بر جسم و بر جان آ فرین
[=microsoft sans serif]ت[=microsoft sans serif]ابید هلال افق ماه محرم
گردیده دو عالم همه یک خیمه ماتم
بر بام جنان گشت بسی رایت غم راست
در باغ جنان سرو قد فاطمه شد خ[=microsoft sans serif]م[=microsoft sans serif]
[=Microsoft Sans Serif]مهتاب امّا روی نِی را گریه می کرد
[=microsoft sans serif] آخر چرا قابیلیان شمشیر بستید...؟!
[=microsoft sans serif]وقتی بدون شک... اهورا گریه می کرد
[=microsoft sans serif] دیگر چه می خواهید ای نامرد... مردم
[=Microsoft Sans Serif]در شورش اين موج ماتم، كربلا را
[=microsoft sans serif]از جان بخوانش جان زهرا نينوا را
[=microsoft sans serif]از جان بخوانش تا كه مستيمان نميرد
[=microsoft sans serif]چشم و چراغ مِي پرستيمان نميرد
روز عاشورا که قلبت خسته بود
در دل گهواره دستت بسته بود
با نگاهی گفتی ای عمه بیا
بند قنداقم تو از دستم گشا .
[=arial]تربت تو کام دلم را گشوده اند
عمری اگر که بوی محرم گرفته ام
دیدم رسیده ام به حوالی کربلات
بوی محرم می ایـــــد ...
بوی حسین می ایـــد...
[h=2]کوی حسین[/h]
سلام ما به حسین و جمال روی حسین
دل رمیده ی ما است رو به کوی حسین
الهی لطف وتوجه به این فقیر نما
نصیب ما بشود جرعه ی سبوی حسین
[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]کربلا ، هلاکت ، یزید ، عطش ، صبر ...
[/]
السلام علی الحسین
و علی علی ابن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
بوی غم بوی جدایی بوی هجران می رسد
کربلا آغوش خود واکن که مهمان می رسد
ناقه ام در گل نشته چاره ای کن یا حسین
دیر اگر آیی کنارم بر لبم جان می رسد
حاجی زهرا علم کن خیمه هایت در منا
زین عطش آباد بوی عید قربان می رسد
خاک سرخ این بیابان بوی مادر می دهد
گوش کن آوای محزون حسین جان می رسد
گو فرات بی مروت اینقدر هوهو مکن
کودک ششماهه ای با کام عطشان می رسد
کمتر از ده روز دیگر بی برادر می شوم
روزگار عشق بازی ها به پایان می رسد
در همان لحظه که ترکیب رخت پاشد زهم
از حرم زینب به گیسوئی پریشان می رسد
کمتر از ده روز دیگر از فراز نیزه ها
درچهل منزل به گوشم صوت قرآن میرسد
قافله سالار زینب گو شبی بر ساربان
وقت خاتم بخشی دست سلیمان می رسد
وای از هنگامه وصلی که یک نیزه سوار
روبرو با خواهری پاره گریبان می رسد
من به محمل سربرهنه تو به روی نیزه ها
ناله واغربتا تا عرش رحمان می رسد
یا ابا عبدالله !
انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه .
*************
عاشقان مر اسب ها زین کنید
عاشقی را خوشترین آیین کنید
چشم تان را مثل نهر کربلا
آب بندید وبه اشک آ زین کنید .
*********
ارزگانی
دوستان هییت عضویتم را امیدوارم امام حسین(ع) در این هییت بپذیرد .
فقط یک نقدی دارم
خوب نیست که از اینور بگویم خدایا خدایا زیارت کربلا نصیبمان بگردان و بعد از انور پاسپورت را نگرفته باشیم.
یعنی انتظار دارید در خواب امام حسین (ع) شب دستتان را بگیرد ببرد دم پلیس +10؟؟؟
پس لطفا دنبال پاسپورتهایتان بروید بعد در نماز بگویید خدایا خدایا زیارت کربلا نصیبمان بگردان.
[="Tahoma"][="Black"][=Roboto]خواص مجالس ذکر مصائب امام حسين عليه السّلام
[=Roboto]از ريان بن شبيب روايت شده است که گفته روز اول محرم به خدمت امام رضا عليه السّلام رسيدم حضرت فرمودند: ... اي پسر شبيب اگر بر حسين (عليه السّلام) گريه کني و آب ديدهگان تو بر روي تو جاري شود حق تعالي جميع گناهان صغيره و کبيره تو را ميآمرزد خواه اندک باشد و خواه بسيار.
منتهي الآمال ، ج 1، ص 541
[=Lucida Sans Unicode][=lucida sans unicode]بسم رب الحسیـن
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، سلام بر آن آغشته به خون ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ ، سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ، سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ ، سلام بر غریبِ غریبان،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ ، سلام بر شهیدِ شهیدان ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ ، سلام بر مقتولِ دشمنان ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ ، سلام بر ساکنِ کربلاء ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ، سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاَْزْکِیآءُ ، سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهّرند،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى یَعْسُوبِ الدّینِ ، سلام بر پیشواى دین ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهینِ ، سلام بر آن جایگاههاى براهین و حُجَجِ الهى ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ السّاداتِ ، درود بر آن پیشوایانِ سَروَر،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ، سلام بر آن گریبان هاى چـاک شده،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ، سلام بر آن لب هاى خشکیده،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ ،سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ ، سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ ، سلام بر آن جسـدهاى برهـنه (بر خاک)،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ، سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحیف ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ، سلام بر آن خون هاى جارى ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (بر نیزه ها)،
.
.
.
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ، سلام بر آن کشته مظلوم،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ ، سلام بر برادرِ مسمومش،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْکَبیرِ، سلام بر على اکبر،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ، سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّلیبَةِ، سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ، سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ، سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ، سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان ، سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن،[=lucida sans unicode]
أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ، سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ، سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش براى خدا) و شکیبا،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر، سلام بر آن مظلومِ بى یاور،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ التُّرْبَةِ الزّاکِیَةِ، سلام بر آن جاى گرفته در خاکِ پاک،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِیَةِ، سلام بر صاحـبِ آن بارگـاهِ عالى رتبه،
[=lucida sans unicode]ألسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ، سلام بر آن کسى که ربّ جلیل او را پاک و مطهّر گردانید،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ، سلام بر آن کسى که جبرئیل به او مباهات مى نمود،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ، سلام بر آن کسى که میکائیل در گهواره با او تکلّم مى نمود،
[=lucida sans unicode]أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّـتُهُ، سلام بر آن کسى که عهد و پیمانش شکسته شد
[=lucida sans unicode](قسمتی از زیارت ناحیه مقدسه)
وقتی که آمدی به برم نو ر دیده ام
گفتم که بازهم نکند خواب دیده ام
بابا منم شکوفه سیب سه ساله ات
حالا ببین چه سرخ و سیاه و رسیده ام
خیلی میان راه اذیت شدم ولی
رنج سفر به شوق وصالت کشیده ام
(تنها به شوقت این همه محنت کشیده ام)
اینرا بدان که بین تو و تازیانه ها
نام تو را به قیمت سیلی خریده ام
در بین این مسیر پر از غصه بارها
از آسمان ناقه چو باران چکیده ام
پایم سرم تمام تنم درد می کند
از بس که زجر در دل صحرا کشیده ام
کم سو شده دو چشم من از ضربه های او
حتی به زور صوت رسا را شنیده ام
از راه رفتنم تعجب نکن که من
طعم بد شکستن پهلو چشیده ام
پاهای من همه پر طاول شده ببین
خیلی به روی خار بیابان دویده ام
چادر ز عمه قرض گرفتم که زیر آن
پنهان کنم ز روی تو گوش دریده ام
بشنو تمام خواهش این پیر کودکت
من را ببر که جان تو دیگر بریده ام
چگونه آب نگردم کنار پیکرتان
که خیره مانده به چشمم نگاه آخرتان
میان هلهله ی قاتلانتان تنها
نشسته ام که بگریم به جسم پرپرتان
چه شد که بعد رجزهایتان در این میدان
چه شد که بعد تماشای رزم محشرتان
ز داغ این همه دشنه به خویش می پیچید
به زیر آن همه مرکب شکسته شد پرتان
شکسته آمدم این جا شکسته تر شده ام
نشسته ام من شرمنده در برابرتان
خدا کند که بگیرند چشم زینب را
که تیغ تیز نبیند به روی حنجرتان
میان قافله ی نیزه دارها فردا
خدا کند که نخندد کسی به مادرتان
و پیش ناقه ی او در میان شادی ها
خدا کند که نیفتد ز نیزه ها سرتان
قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد /
ایمان به جز از حب علی پایه ندارد /
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم /
گفتا که علی نور بود سایه ندارد /
عمو نگاه صمیمانه پدر داری
شکسته بالی و اما هنوز پر داری
دوباره مثل فدیم یتیم خواهم شد
اگر هوای غریبانه سفر داری
اسیر هلهله سایه های شمشیری
هزار فتنه نیزه به دور و بر داری
به غیر این همه تیری که سینه ات دارد
چه زخم های عمیقی در کمر داری
اگر چه از نفس افتاده هیبت تیغت
ولی ببین دم آخر دو تا سپر داری
عمو به جان رقیه باور کن
میان این همه دشمن تو هم پسر داری
همین که دست من و جان تو به مو بند است
همین که سوی نگاهم نگاه تر داری
برای بردن پیراهن تو آمده اند
مخواه پیکر من را ز سینه برداری
[="Tahoma"][="#4169e1"]بسم الله الرحمن الرحیم
کودک بــود و سَر بــ ه هــوا
سراشیبـــــی ِ گودال ِ عمیــــق را کـ ه می دویـــــد ؛
همــ ه حواســش به شمشیـــــــرهای ِ بالا رفتـــ ه بـــــود ...
چابکـــــی یعنــــــی
تا قبـــل از پاییــــن آمدن ِ شمشیـــــــرها ،
دست های ده سالــ ه ات را حمایـــل ِ سینــ ه عمویـــــت کنی ...
پســــر بچــ ه ها عاشــق قهـــرمان شدن هستنــد.
ده سالــ ه بود؛
دست هایــــش که سپــــر شــدند ،
قهــــرمان شـــده بود ...
چـــ ه فرقـــی مـــی کند؟ پـــدر یا پـــسر ...
تیـــرهایی کـ ه بـ ه تابــــوت پـــدر نخـــوردند
پســـر را نشانــ ه رفتنـــد ...
فلسفة گریه بر امام حسین(ع)؟
ظلمی که بر امام (ع) و اهل بیت و یاران ایشان تحمیل شد، دل هر انسان نیکوسیرتی را به درد میآورد و روح آدمی را سخت میآزارد. چگونه میتوان در مواجهه با این چهره از عاشورا متاثر نشد؟! امام حسین ( ع ) به واسطه شخصیت عالیقدر و شهادت قهرمانانهاش مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است.
کیست که بشنود در آن صحرای سوزان با وجود عطش جانکاه، در میان صدها مأمور دشمن حضرت ابی الفضل العباس (ع) خود را به شریعه رساند و چون در رودی عظیم و آب گوارا قرار گرفت و آب را تا دهان آورد، ولی همین که به یاد تشنگی حضرت ابی عبداللَّه(ع) و فرزندانشان افتاد به خود اجازه نوشیدن نداد و لب تشنه با مشک پر از آب برگشت، این مردانگی و شرافت، او را به ریختن اشک وادار نسازد؟!
در حال گریه و رقت و هیجان، انسان بیش از هر حالت دیگر خود را به محبوبی که برای او میگرید نزدیک میبیند، در حقیقت در آن حال است که خود را با او یکسان میبیند . گریه بیشتر از خود بیرون آمدن و خویش را فراموش کردن و با محبوب یکی شدن . به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است».(1)
عزاداری و اشک و ماتم برای سالار شهیدن و سوگواری از جهات دیگر نیز قابل توجه و شایسته است که به شرح آنها میپردازیم:
أ) تولی و تبری :
عزاداری، نیز لعن و نفرین بر قاتلان، ادای تکلیف تولی و تبری است که از فروع دین و تکالیف شیعه است.
اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا، نیز ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. هم چنین نشانه پیوند قلبی با اهل بیت و سیدالشّهدا(ع) است. اشک، دل را سیراب میکند، عطش روح را برطرف میسازد، و نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل میشود. نیز نشانه همدلی و هماهنگی روحی با ائمه اطهار است. قلبی که مهر حسین(ع) داشته باشد، بی شک به یاد مظلومیت و شهادت او میگرید.
قرآن و روایات نیز دوستی خاندان رسول اکرم(ص) و اهلبیت(ع) را بر مسلمانان واجب کرده است.(2) روشن است که دوستی پیامدهایی دارد و دوستدار راستین، کسی است که شرط دوستی را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکی از مهمترین شرایط دوستی، همدردی و همدلی با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور در شادی آنان است.(3)از این رو در احادیث، بر برپایی جشن و سرور در ایام شادی اهلبیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.
حضرت علی(ع) میفرماید: «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا، اولئک منّا و الینا؛(4) شیعه و پیروان ما در شادی و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند.آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است» .
امام صادق(ع) فرمود: «شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛(5) شیعیان ما پارهای از وجود ما هستند و از زیادی گل ما آفریده شدهاند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوشحال میسازد، آنان را بدحال و خوشحال میگرداند».
بر این اساس وظیفه عقلانی و شرعی، ایجاب میکند که در ایام عزاداری اهلبیت(ع)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»، یعنی با اشک و زاری، مانند افراد غمزده اظهار نماییم ؛ طبق فرموده امام صادق(ع) : عزاداران سیدالشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دوری جویند تا آن که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد، آن گاه به جامی از آب بسنده کنند(6) لباسی بپوشیم که از حیث جنس و رنگ و نحوه پوشش، حکایتگر اندوه و ناراحتی است.
امام رضا (ع) به ریان بن شبیب، که روز اول محرم به محضر حضرت شرفیاب شد، فرمود: « إن کنتَ باکیاً لشیئ فابکِ علی الحسین فإنّه ذُبِح کما یذهب الکبش... ؛(7) اگر بر مصیبتی گریه می کنی ، بر حسین بن علی گریه کن چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بریدند و همراه او هیجده تن از اهل بیت او-که در زمین همانندی نداشتند- به شهادت رسیدند. اگر خوشحال می شوی از این که در درجات عالی بهشت با ما باشی، در حزن ما محزون ودر شادی ما شاد باش».
ب) انسانسازی:
از آن جا که در فرهنگ شیعی، عزاداری باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردی با آن عزیزان، یادآوری فضایل، مناقب و آرمانهای آنان است و بدین شکل، آدمی را به سمت الگوگیری و الگوپذیری از آنان سوق میدهد.
فردی که با معرفت در مجالس عزاداری، شرکت میکند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم میآمیزد و در پرتو آن، انگیزهای قوی در او پدیدار میگردد و هنگام خروج از مراسم عزاداری مانند دوستداری میشود که با روح معشوق پیوند برقرار کرده، فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است. اشکی که بیانگر پیوند عاطفی و رابطه مکتبی واتصال روحی با راه و فکر و خطّ سیّد الشهدا است، حتماً زمینه ساز پرهیز از گناه میگردد.
ج) جامعهسازی:
هنگامی که مجلس عزاداری، موجب انسانسازی شد، تغییر درونی انسان به عرصه جامعه نیز کشیده میشود و آدمی میکوشد آرمانهای اهلبیت(ع) را در جامعه حکمفرما کند.
عزاداری برای اهلبیت(ع) زمینه را برای حفظ آرمانهای آنان و پیاده کردن آنها فراهم میسازد. به همین دلیل میتوان گفت: یکی از حکمتهای عزاداری، ساختن جامعه براساس الگوی ارائه شده از سوی اسلام است.
د) انتقالدهنده فرهنگ شیعی به نسل بعد:
کسی نمیتواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکی، در مجالس عزاداری با فرهنگ اهلبیت(ع) آشنا میشوند. عزاداری و مجالس تعزیه، یکی از عناصر و عوامل برجستهای است تا آموزههای نظری و عملی امامان، به نسلهای آینده منتقل شود. مراسم عزاداری، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی آنان با گفتار و کردار اهلبیت(ع) است.
هـ) زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب:
زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربیت کننده و پرورش دهندة روح حماسه و ایثار است.گریه بر مصائب سالار شهیدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسینی است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پایمال نشدن خون شهیدان کربلا شد. در اثر رساندن پیام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) نهضت عاشورا به ثمر نشست. برپایی مجالس عزا نیز ادامه دادن رسالت پیام رسانان عاشورا است. گریستن در سوگ شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است.
از این رو ائمه(ع) به گریستن بر مظلومیت شهدای کربلا تأکید کرده اند. برای گریه بر مصیبتهای امام حسین(ع) ثوابها و فضیلتهای فراوان ذکر کرده و فرمودهاند که چشم گریان بر کربلائیان، چشمه فیض خدا است.(9)
فضیلتها و ثوابهای زیادی که برای گریه بر امام حسین(ع) در روایات ذکر شده، در صورتی است که گناه و فسق و آلودگی انسان در حدی نباشد که مانع رسیدن فیض الهی گردد.
گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد مظلومیت. رسالت اشک نیز پاسداری از خون شهید است. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) «گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است».(10)
اما در مورد سؤال دوم : روایتی از حضرت نقل شده، که فرمود: «أنا قتیل العبرة لا یذکرنی مؤمنٌ إلاّ اسْتعبر؛(11) نیز روایت دیگر : «لا یذکرنی مؤمن إلاّ بکی؛ من کشتة اشکم. هر مؤمنی مرا یاد کند، اشکش جاری شود (یا گریه میکند)».(12)
این فرموده امام حسین (ع) اشاره به آینده و پس از شهادت خود است. او از این حقیقت آگاهی داشت که در قلبهای مومنان جای دارد و اشکهای بسیار در شهادت او ریخته خواهد شد.
این جملات به این معنا نیست که امام (ع) شهید شد تا مردم بگریند و به ثواب برسند، بلکه بیانگر آثار و پیامد شهادت او است. علت قیام حضرت، نجات امت از جهالت و گمراهی بود، ولی سرشک عاشقان، برخاسته از عشق فطری هر مؤمن به اوست.
پینوشتها:
1- شهید مرتضی مطهری، (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) ص 124.
2. شوری (42) آیه 23؛ هود (11) آیه 29؛ میزانالحکمه، ج 2، ص 236.
3. المحبة فی الکتاب والسنة، ص 169 - 170 و 181 - 182.
4. بحارالانوار، ج 44، ص 287.
5. همان، ج65، ص 24.
6. سفینةالبحار ،ج3 ،ص497، ماده عشر.
7. امالی صدوق، ص 112، مجلس27، حدیث5.
8. همان، ص 113.
9. بحار الأنوار، ج 44، ص 286.
10. صحیفه نور، ج 8، ص 70 .
11. کامل الزیارات، ص 215؛ بحار الانوار، ج 98، ص 331.
12. همان.
هشت محرم (روز ناياب شدن آب در خيمه هاي سيدالشهدا(ع))
سلام و عرض ادب
وقایع روز هشتم محرم الحرام:
1- قحط آب در خیمه های حسینی
در این روز آب در خیمه های سید الشهدا(ع) نایاب شد. امام حسین(ع) به برادرش عباس(ع) دستور داد با چهل نفر سوار و پیاده به شریعه ی فرات برود وآب به خیمه ها بیاورد، عباس(ع) طبق فرمان با افراد خود تاخت و مأموران شریعه را متفرق نمود و مشک ها را پر از آب کرد و به خیام آورد
.2- حفر نمودن چاه در پشت خیمه گاه:
به نقل از محدّث قمی و برخی دیگر، آخر روز هشتم و شبنهم، کار عطش سخت شد و آب در خیمه گاه نایاب گردید. امام حسین (ع) پشت خیمه ای که مخصوص بانوان برپا شده بود تشریف برد و دستئر دارند، نه قدم به سوی قبله پیش روند و زمین را بکنند، در اثر کاوش مختصری، چشمه ی آبی گوارا پدیدار گردید. امام حسین از آن آب آشامید آنگاه چشمه از انظار غایب گردید، این خبر به عبیدالله رسید. نوشت یا عمر! با رسیدن این نامه، حسین را از حفر چاه مانع شو و هر قدر می توانی زمین را بروی تنگ نما تا جای احداث قنات نداشته باشد، عمر سعد مأموران شریعه را بیشتر نمود و محدودیّت را افزون تر ساخت.
در این روز \"یزید بن حصین همدانی\" از امام علیهالسلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان میپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به كشتن آنها گرفتهای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مینوشند از آنان مضایقه میكنی؟
عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من میدانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفتهام و نمیدانم باید چه كنم؛ آیا حكومت ری را رها كنم، حكومتی كه در اشتیاقش میسوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی كه میدانم كیفر این كار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمیبینم كه بتوانم از آن گذشت كنم.
یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیهالسلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند. (2)
امام علیهالسلام مردی از یاران خود بنام \"عمرو بن قرظة\" را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند.
شب هنگام امام حسین علیهالسلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسین علیهالسلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود \"عباس\" و فرزندش \"علیاكبر\" را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش \"حفص\" و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد.
در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیهالسلام كه فرمود: آیا میخواهی با من مقاتله كنی؟ عذری آورد. یك بار گفت: میترسم خانهام را خراب كنند! امام علیهالسلام فرمود: من خانهات را میسازم. ابن سعد گفت: میترسم اموال و املاكم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی كه در حجاز دارم. عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان افراد خانوادهام از خشم ابن زیاد بیمناكم و میترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند.
حضرت هنگامی كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمیگردد، از جای برخاست در حالی كه میفرمود: تو را چه میشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. به خدا سوگند! من میدانم كه از گندم عراق نخواهی خورد! ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است. (3)
سخن امام حسین(ع) با یارانش
\" ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمتهای همیشگی آن می رساند.\"
منبع: http://www.hoseynjan.irالحرام
http://tanvir.ir/
باتشکرفراوان
من که عشقم حسینه
هر وقتی صدای هییت ها میشنوم اشکام جاری میشه
[=fixedsys]عزت در بدست آوردن دنیا نیست ؛
[=fixedsys] در از دست دادن و فدا کردن همه ی دنیاست ،
[=fixedsys] برای او و برای رضای او ...
[=fixedsys]آری حماسه ی او ثابت کرد:
[=fixedsys] عزت در بدست آوردن دنیا نیست ...
[=fixedsys]در مسلخ عشق جز نکو را نکشند .
[=fixedsys]ما " با تو که باشیم " نکو می گردیم ...
[=fixedsys]
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
[=fixedsys]