۩ ۩ آمده ام به کوی تو گر تو کنی نگاه من (شبهای قدر ) ۩ ۩
تبهای اولیه


ناز خرج ز روی تو گر تو دهی شفای من


شب قدر واژهای قرآنی است. این شب در قرآن، در سوره قدر، با صفت «مباركه» یاد شده و بهتر از هزار ماه دانسته شده است. « انا انزلنه فی لیله مباركه» و «لیله القدر خیر من الف شهر »
(ما قرآن را در شب مبارك فرو فرستادیم) و
(شب قدر از هزار ماه برتر است) .

در شب قدر، همه امورات عالم اندازهگیری میشود و به تصویب حجت خدا در هر زمان میرسد. دقیقاً معلوم نیست شب قدر كدام شب است؛
گروهی آن را در طول سال محتمل میدانند و گروهی در ماه رمضان، گروهی یكی از 12 شب آخر این ماه و گروهی یكی از شبهای بیست و یكم، بیست و سوم و نوزدهم ماه رمضان را شب قدر میدانند. شیعیان نیز عموماً شب بیست و سوم را شب قدر میدانند.
این شب دارای اعمال فراوانی است كه در كتب دعایی مذكور است. خوابیدن در شب قدر مذموم و شبزندهداری در آن مستحب است.
بنا بر روایات، روز قدر هم به اندازه شب قدر ارجمند است. دعا و استغفار در شب قدر، وظیفه دانسته شده است و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بر دعا در آن و طلب عافیت از خداوند تأكید فرموده است.


شب قدر از شبهای مقدس و متبرك اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد كرده و سورهای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است.
در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمیرسد. این شب شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائكه و روح نیز نام گرفته است.
عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یك سال انسانها و روزیها، عمرها و امور دیگر مشخص میشود.
ملائكه در این شب بر زمین فرود میآیند، نزد امام زمان علیه السلام میروند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه میدارند.
شبزندهداری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأكید شده است.
در بعضی از تفاسیر آمده است كه روزی پیامبر اكرم فرمود:
«یكی از بنی اسرائیل لباس جنگ پوشید و هزار ماه (هشتاد سال) از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول یا آماده جهاد فی سبیل الله بود.»
یاران پیامبر تعجب كردند و آرزو كردند چنین فضیلت و افتخاری برای آنها نیز میسر شود؛ در این هنگام بود كه سوره قدر نازل شد و بیان شد كه « شب قدر از هزار ماه عبادت و جهاد برتر است.»

آنک دوباره قافله ناز در زمین
آورده اند یک سحر آواز در زمین
در حسرت شکفتن یک راز در زمین
بر لب رسید و رفت به اعجاز در زمین
گفتیم: مانده روزنهای باز در زمین
چون یازده نشانه پرواز در زمین


یكی دیگر از ویژگیهای شب قدر بخشش گناهان و عفو عاصیان و مجرمان است، لذا باید تلاش نمود تا این فیض عظمای الهی شامل حال انسان شود.
وای به حال انسانی كه در شب قدر مورد غفران الهی قرار نگیرد؛ چنان كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرمود: «كسی كه شب قدر را درك كند، پس بخشیده نشود پس خدا او را (از رحمت خویش) دور میسازد.»
و در جای دیگر فرمود: «هر كس كه از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات محروم شده است و محروم نمیماند از خیرات شب قدر، مگر كسی كه (با اعمال خویش) خود را محروم نموده باشد.»
لذا باید تلاش مضاعف نمود تا غفران الهی در این شبِ بخششِ گناهان شامل حال انسان گردد.
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرمود: «كسی كه در شب قدر به پاخیزد (و آن شب را) از روی ایمان و محاسبه (و اخلاص بیدار باشد) گناهان گذشتهاش بخشوده میشود.»
در بحارالانوار در ذیل این روایت اضافه شده:
«هر كس در شب قدر، از روی ایمان و محاسبه (و اخلاص) نماز گزارد، خداوند گناهان گذشته او را میبخشد.»


شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی
خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی
شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه
دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی
روح را صیقل آیینه دهیم از دل و جان
آه را تا ملکوتش برسانیم کمی
عهد بستیم و شکستیم بسی کاش! که ما
بر سر عهد وفادار بمانیم کمی
پوشه از بار گناهان شده پر حجم بیا
رمضان است به آتش بکشانیم کمی
نگذاریم زبانه بکشد دوزخمان
بنشینیم و به اشکش بنشانیم کمی
بنشانیم نهالی به امید ثمری
چشمه از چشم به پایش بدوانیم کمی
و ارادت بنماییم و بگوییم " الغوث "
ناله را تا به فلک باز رسانیم کمی

«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْانَ»(1)؛ «ماه [مبارك] رمضان ماهی است كه در آن قرآن نازل شده است.»
اما در چه شبی از شبهای آن ماه، قرآن نازل شده است؟ آیه دیگر بیان میكند كه «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ» (2)؛ «به راستی، آن [قرآن] را در شبی پر بركت نازل كردیم.»
و این شب مبارك را در سوره قدر مشخص فرموده كه «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» (3)؛ «به حقیقت ما آن [قرآن] را در شب قدر فرود آوردیم.» پس باید گفت نزول قرآن در چنین شبی بر عظمت آن میافزاید.
این نكته را هم اضافه كنیم كه این نزول، نزول دفعی است بر قلب رسول گرامی اسلام، نه نزول تدریجی كه آغاز آن با آغاز بعثت یعنی بیست و هفتم رجب همراه است.

سالته عن علامة ليله القدر، فقال: علامتها ان يطيب ريحها، و ان كانت فى برد دفئت، و ان كانت فى حر بردت فطابت. (وسائل الشيعه، ج 7 صفحه 256)
(محمد بن مسلم) از علامت ليلة القدر پرسيد؟ پس امام (ع) فرمود: علامت ليلة القدراين است كه بوى خوشى از آن پخش مىشود، اگر در سرماى (زمستان) باشد گرم و ملايم مىگردد، و اگر ليلةالقدر در گرماى (تابستان) باشد خنگ و معتدل و نيكو مىگردد.
علامه طباطبائى در علايم شب قدر مىگويد: روايات در معنى و خصايص و فضايل شب قدر بسيار است، در بعضى از آن روايات علامتهايى براى شب قدر ذكر كرده از قبيل اينكه شب قدر، صبح آن شب آفتاب بدون شعاع طلوع مىكند و هواى آن روز معتدل است. (الميزان، ج 40، ص 332)

شب قدر ، بزرگ ترین ، شریف ترین ، پرارج ترین و پر رمز و رازترین شب ها در چرخه ی زمان است . کدام لسان است که در توصیف این شب قاصر نگردد و کدام عقل و تدبیر است که در فهم آن مبهوت و متحیر نماند .شبی که به فرموده حضرت امام صادق علیه السلام ، قلب ماه رمضان به شمار می آید .
این چه شب عزیزی است که دل عاشقان و سالکان کوی دوست را ربوده و آنان را به راستی چنان مست و از خود بی خود کرده که یارای سخن گفتن در موردش را ندارند.
شب قدر ، گسترده ترین سفره رحمت و پر نعمت ترین مائده لطف خداست . شب قدر ، شب گشودن سفره دل و ریختن اشک نیاز و فصل گریستن چون ابر بهار در آستان آفریدگار غفار است . در شب قدر ، رو به روی آینه محاسبه می نشینیم و چهره جان را بی غبار می بینیم و با باران اشک ، دل را در سحر رحمت و مغفرت شست و شوی می دهیم . شب قدر ، فرصتی است تا چهره دل را با آب توبه بشوییم و پاک تر گردیم و به فطرت بی عیب خویش برگردیم .
رمضان ، موعود عروج است و شب قدر میعاد بیداران و معراج شب زنده داران . شب قدر ، شب احیای خویش با دم مسیحایی دعاست . شب قدر ، برای آن است که قدر خویش را بشناسی ، تقدیر خویش را رقم زنی ، قدرت اراده و انتخاب را بیازمایی و خویشتن جدید را با قلم توبه و جوهر اشک ترسیم کنی .
حیف اگر در شب قدر، قدر خود نشناسیم ...!

آواز خوش خدا خدا می آید
مهمان خدا سوی خدا می آید .

[b]content[/b]

شبهاي قدر، اوج پر گشودن در فضاي نيايش و بندگي، و نهايت شکوفايي رحمت الهي بر بندگان است. شب قدر، ساعت پذيرايي از مهمانانِ بزم حضور است.
در شب قدر، رو به آينه محاسبه مينشينيم و چهره جان را بيغبار ميبينيم و با باران اشک، دل را در سحر رحمت و مغفرت، شستوشوي ميدهيم. شب قدر، شب گشودنِ سفره دل و ريختن اشک نياز و فصل گريستن در آستان آفريدگار بخشاينده است.
شب قدر، شب احياي خويش، با دم مسيحايي دعاست؛ شبي است که بايد قدر خويش را بشناسي، تقدير خويش را رقم بزني و خويشتنِ جديد را با قلم توبه و جوهر اشک ترسيم کني.
باران رحمت قدر، باران رحمتي است که در جويبارِ هر فرد و هر جمع، به اندازه او جاري ميشود. شخصيت افراد به گونهاي شکل گرفته که بعضي از آنان، توان پذيرش جريان رودي بيکران از رحمت و برکتِ قدر را دارند و برخي ديگر، اين زمينه را ندارند.
حقيقت شب قدر، از نوع حقايق قرآني است و همان طور که قرآن شفا و درمان است، شب قدر نيز اينگونه است:
«و از قرآن، نازل کرديم آنچه را مايه شفا و رحمت براي مؤمنان است، و البته به ستمگران چيزي جز خسارت و زيان اضافه نميکند».


در روايات متعددي آمده است که در شب قدر، مقدرات يکسال انسانها تعيين ميگردد. اين امر هيچ گونه تضادي با آزادي اراده انسان و مسئله اختيار ندارد؛
چرا که تقدير الهي بر اساس شايستگيها و لياقتهاي افراد و نيز ميزان ايمان، تقوا،
پاکي نيّت مقدّر ميشود؛ يعني براي هر کس، آن مقدّر ميکنند که لايق آن است و زمينههايش، پيشتر از طرف خود او فراهم آمده، و اين نه تنها با اختيار منافات ندارد، بلکه تأييدي بر آن است.نمايي از شب قدر
شب قدر، شب جدايي ميان اولياي خدا و اولياي شيطان است. شب دعا و ندبه، و شب نزول رحمت عام و کَرَم خداوند است. شب آشتي بنده با خداوند، و شستوشوي تيرگيهاي دل است. شب خودسازي و نزديک شدن به پروردگار است.
شب تقسيم سهم است و بندگان به اندازه تلاششان در عبادت، پاداشي در خور ميبرند. شب يادآوري نعمتهاي مادي و معنوي خداوند است.
شب عروج انسان، از خاک به افلاک است. شب بيدار ماندن، بيدار کردن و آگاه شدن از مکتب است.


شب قدر، مهلتي است براي همه آنان که عمر خود را به بيراهه رفتهاند، تا لحظهاي به خود آيند و انديشه کنند در اينکه چيستند، کيستند، از کجا آمدهاند و به کجا ميروند، و تا فرصت باقي است، به جبران گذشتهها بپردازند و با توبه، از سقوط حتمي رهايي يابند. شب قدر، شبي است که بار ديگر انسان فرصت مييابد شيريني معرفت را بچشد و با تقويت درجات ايمان و يقين، در راه سير الهي و عروج به عالم بالا حرکت کند. شب عاشقي
شب قدر، شبي است که بايد در عاشقي ثابت قدم بود. در طلب کوشيد و بيدار ماند و ديدار جُست و به نيايش پرداخت. شب قدر، شبي است که بايد به نيازمندان رسيد و دانايي طلبيد. شب قدر، شبي است که بايد به ياد روي آن محبوب عزيز، آن يار پنهان رخسار، عاشقانه ناليد و ديدار روي او را از خدا طلبيد.
شب سلامت
در آيه آخر سوره قدر آمده است: «شب قدر، شبي است سراسر سلامت و خير و رحمت تا طلوع صبح». شب قدر، شبي است که از آغاز تا پايان سلامت است؛ هم قرآن در آن نازل شده، هم عبادت در آن معادل هزار ماه است، هم برکات الهي در آن شب نازل ميشود، هم رحمت خاص خدا شامل حال بندگان ميگردد و هم فرشتگان و روح ـ بزرگِ فرشتگان ـ در آن شب نازل ميگردند. حتي بر پايه بعضي روايات، شيطان در آن شب در زنجير است و از اين نظر، شب قدر، شبي همراه با سلامت است.


شبهاي قدر، فرصتي است طلايي براي برقراري ارتباط مستقيم با پروردگار و راز و نياز با او.
اين شبها، بهترين فرصت و بهانه براي ترک هميشگي گناهان، دوري از بديها و پاک کردن زنگار از دل هاست.
به اعتقاد بزرگان، شبهاي قدر، اوقات پر رمز و رازي است که در آن، خداوند وعده داده دعاهاي بندگان خود را اجابت کند.

شب قدر، شبي است که خداوند آن را از ميان شبها برگزيده است ؛
چنان که از بين موجودات، انسان، از جمع پيامبران، حضرت محمد صلياللهعليهوآلهوس٠ ?م ، از ميان مکاتب، اسلام، از بين خانههاي روي زمين، کعبه، از جمع سنگها، حَجَر الأسود، از ميان کتابهاي آسماني، قرآن، از راهها، صراط مستقيم، از سورههاي قرآن، يس، از روزهاي هفته، جمعه، و از ماههاي سال، رمضان را انتخاب کرده است.

روايت است که حضرت موسي عليهالسلام به خداوند عرض کرد: خداوندا! ميخواهم به تو نزديک شوم.
فرمود: قرب من از آنِ کسي است که شب قدر بيدار شود. گفت: خداوندا! رحمتت را ميخواهم. فرمود: رحمتم از آنِ کسي است که در شب قدر به نيازمندان رحمت آورد.
گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو ميخواهم. فرمود: از آنِ کسي است که در شب قدر صدقهاي بدهد. گفت: خداوندا! از درختان بهشت و از ميوههايش ميخواهم.
فرمود: از آنِ کسي است که در شب قدر تسبيح من گويد. گفت: خداوندا! رهايي از جهنم را ميخواهم. فرمود: از آنِ کسي است که در شب قدر بخشايش بخواهد.
گفت: خداوندا! خشنودي تو را ميخواهم. فرمود: خشنودي من از آنِ کسي است که در شب قدر دو رکعت نماز بگزارد.

شب قدر، شبی است که در تمام سال هیچ شبی به فضیلت آن نمی رسد و عمل در آن بهتراز عمل در هزار ماه است. دراین شب برنامه های یک سال هر کس مقدر می گردد . درشب قدر ملائکه و روح که اعظم ملائکه است به اذن پروردگار، خدمت امام زمان علیه السلام مشرف می شوند و مقدرات هر کس را به امام عرضه می دارند.
اعمال شب قدر به دو گونه اعمال مشترک و اعمال مخصوص تقسیم می شود.
اعمال مشترک شبهای قدر
1- مقارن غروب آفتاب شب قدر غسل شود.
2- دورکعت نماز اقامه شود، در هر رکعت بعد از حمد ، هفت مرتبه سوره توحید خوانده شود. بعد از نماز هفتاد بارذکر " استغفرالله و اتوب الیه" گفته شود .
3- قرآن به سرگرفتن و به خدا را به چهارده مصوم سوگند دادن .
4- زیارت امام حسین علیه السلام .
5- احیای این شبها .
6- اقامه صد رکعت نماز به صورت دورکعتی وافضل آن است که درهر رکعت بعد از حمد ، ده مرتبه سوره توحید خوانده شود.
7- دعایی از امام زین العابدین علیه السلام که درمفاتیح الجنان آمده است . اللهم انی امسیت لک عبداً...
8- قرائت دعای جوشن کبیر.
9- طلب آمرزش از خدای متعال . و در خواست از خدا جهت نیازهای دنیا و آخرت .
10- ذکر گفتن و صلوات بر محمد وآل محمد علیهم السلام.
اعمال مخصوص شب نوزدهم

1- صد بار ذکر " استغفرالله ربی واتوب الیه ".
2- صد بار ذکر " اللهم العن قتلة امیرالمومنین"
3- دعای اللهم اجعل فیما تقضی و تقدر من الامر المحتوم ...
از همه دوستان در اين شبها التماس دعاي خير دارم
قلب ماه رمضان

شب های قدر فرصتی است برای بازگشتن به سوی حضرت حق و توبه کردن از گناهان و پیمودن راه درست. شب قدر، فرصتی است برای پاک کردن ظاهر و باطن از هر آلودگی.
شب قدر شب زاری و سبک شدن روح از بار گناهان ورهایی از دوزخ است. فرصتی دوباره برای اظهار شرمساری و پشیمانی از گذشته ها است. مبادا این فرصت را از دست دهیم و در این شب روحانی، از امور معنوی غافل شویم.
مبادا شب قدر بگذرد و ما همچنان غرق در ناپاکی ها باقی بمانیم و خود را از عمق منجلاب به معراج پاکی و وارستگی نرسانیم. مبادا شبِ نماز و تلاوت بگذرد و ما از برکات این لحظه های شکوهمند و شیرین بی بهره بمانیم.


در این که چرا این شب را شب قدر نامیده اند مفسران قرآن کریم با کمک از خود قرآن و استمداد از احادیث معصومین مطالب و دلایل زیادی آورده اند که مهمترین آنها بدین شرح است:
1- شب قدر یعنی شب بزرگ و با عظمت و چون این شب، شب شریفی است به آن شب قدر می گویند؛ یعنی شبی که صاحب قدر و منزلت و شرافت است. از لحاظ لغوی نیز، در قرآن کریم « قدر» به معنای منزلت و بزرگی خداوند عالم آمده است و می خوانیم: «ما قدروا لله حقّ قدره» یعنی آنان عظمت خداوند را نشناختند. همچنین، رمز بزرگی و عظمت شب قدر در خود سوره قدر، نیز بیان گردیده و می فرماید: «شب قدر، از هزار ماه بهتر است.»
2- چون در این شب، فرشتگان بسیاری به زمین می آیند زمین تنگ می گردد، لذا آن را شب قدر نامیدند، زیرا «قدر» به معنای «ضیق و تنگی» نیز می باشد.
3- یکی دیگر از معانی «قدر»، «تقدیر و سرنوشت» است و در این شب، امور بندگان تا سال آینده مقدّر می گردد. تفسیر برهان از امام باقر (علیه السلام) روایت می کند که: «در شب قدر، هر امری از امور بندگان تا شب قدر سال آینده معین می گردد، از خیر و شر، طاعت و معصیت، ولادت و مرگ و روزی موجودات و هرآنچه در آن سال مقدّر گشته حتمی است و خداوند را در آن مشیت است».
4- علت دیگر این نامگذاری این است که قرآن با قدر و منزلت بر پیامبر والا قدر و برای امت با قدر و ارزش، به واسطه ملکی صاحب قدر نازل گردیده است.
5- گاه نیز گفته اند: شبی است که مقدر گردیده تا قرآن در آن نازل شود.
6- یا از آن رو که هرکس این شب را زنده بدارد و احیاء نگه دارد صاحب قدر و منزلت می گردد، به لیلة القدر معروف شده است.



خداوند متعال در چهارمین آیه سوره مباركه قدر میفرماید:
تنزّل الملائكة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من كلّ أمرٍ؛ فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هر كاری) فرود آیند.
فعل مضارع «تنّزل» دلالت بر تكرار و بقاء «لیلةالقدر» دارد، و در آیات سوم و چهارم سوره دخان نیز:
دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیأت نحوی باب «تفعّل» دلالت بر پذیرش یا تكلف یا هر دو مینماید. ظاهر این فعلها، خبر از تفریق و تنزل امر در لیلةالقدرهای آینده میدهد.
قبول اصل وصایت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است.
ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیلة القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین علیهم السلام مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) كنید تا كامیاب و پیروز شوید، به خدا كه آن سوره، پس از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله حجت خدای تبارك و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با «حم و الكتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیلة مباركة انا كنا منذرین» مخاصمه و مناظره كنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است.
دلالت بر تكرار و تجدید و ارسال در آن شب دارد و به این معنا كه آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائماً نازل میشوند؛ پس باید به طور مدام شخصی به عنوان «ولیِّّ» این امر باشد كه به سوی او نازل و ارسال گردند كه او همان ولیّ جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست كه اطاعتش بر همگان واجب است.
به همین سبب، هر كس ادعا كرد كه من ولیّ امر هستم، باید ثابت كند كه این امر توسط فرشتگان و رو ح بر او نازل شده و میشوند، و چون هیچ كس جز پیامبر و اوصیاء معصوم علیهم السلام نمیتوانند مدعی این امر باشند و اساساً هم نیستند، باید از اوصیاء و پیامبر همواره كسی باشد كه در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود.



آیه مورد بحث، یكی از مستدلترین آیات قرآن كریم بر ضرورت وجود همیشگی یك ولی امر از جانب خداست كه امین بر حفظ و اجزاء و اداء امر الهی باشد، و آن همان امام معصوم است.
و هر كس نزول پیوسته فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیرد كه اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولی امر را هم بپذیرد وگرنه كافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، كه در آن صورت چنین كسی بنابر بیان خود قرآن كریم كافر واقعی است.
از رسول اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است، كه به اصحابشان فرمودهاند:
به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابیطالب علیه السلام و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.
چنان كه خداوند در آیات 150 و 151 سوره نساء میفرماید:
"إنّ الّذین یكفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرّقوا بین الله و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض و یریدون أن یتّخذوا بین ذلك سبیلاً ٭ أولئك هم الكافرون حقّاً و أعتدنا للكافرین عذاباً مهینا؛ كسانی كه به خدا و پیامبران خدا كافر شدهاند و میخواهند بین خدا و رسولانش جدایی اندازند و میگویند به برخی ایمان میآوریم و به بعضی كافر میشویم و میخواهند در این میان (بینابین) اتخاذ كنند، اینان حقا كافرند و ما برای كفركیشان عذاب خواركنندهای مهیا كردهایم.
و میبینید كه خداوند، كسانی را كه پارهای از آیات خدا را بپذیرند و برخی را نپذیرند، كافر حقیقی میداند.
بنابراین مؤمن حقیقی كسی است كه هم استمرار لیلةالقدر را تا قیامت پذیرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولیّ امر، و امام معصومی كه امر الهی را دریافت میكند و امین بر آن در جهت پاسداری، به كار بستن و اداء باشد، قبول كند؛ یعنی همان بزرگواری كه در زمان وجود مقدس بقیةالله الاعظم حضرت مهدی(عج) میباشد و به همین سبب پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله بنابر آنچه شیعه و سنی از آن حضرت نقل كردهاند، فرمودند:
"من أنكر المهدی فقد كفر ؛ كسی كه وجود مهدی را انكار كند، رهسپار دیار كفر شده است."
و در كتب شیعه، از این قبیل احادیث فراوان است، و از آن جمله، از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طریق از جدّ عالیقدرشان و از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمودهاند:
"القائم من ولدی اسمه إسمی و كنیته كنیتی و شمائله شمائلی و سنّته سنتی یقیم النّاس علی ملتّی و شریعتی و یدعوهم إلی كتاب الله عزّوجلّ، من أطاعة أطاعنی و من عصاه عصانی، و من أنكره فی غیبته فقد أنكرنی، و من كذبه فقد كذّبنی، و من صدّقه فقد صدّقنی، إلی الله اشكو المكذّبین لى فى أمره، و الجاهدین لقولی و المضلّین لأمتّی عن طریقته و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلبٍ ینقلبون



قائم از فرزندان من است اسم او اسم من «محمد» و كنیه او، كنیه من «ابوالقاسم» و سیمای او سیمای من و سنت او سنت من است، دین و آیین و ملت و شریعت مرا در بین مردم بر پا میدارد و آنان را به كتاب خدای عزوجل فرامیخواند. كسی كه او را طاعت كند، مرا پیروی كرده و كسی كه او را نافرمانی كند، مرا نافرمانی كرده است و كسی كه او را در دوران غیبتش انكار كند، تحقیقاً مرا انكار كرده و كسی كه او را تكذیب كند هر آینه مرا تكذیب كرده و كسی كه او را تصدیق كند، هر آینه مرا تصدیق كرده است. از آنها كه مرا درباره او تكذیب كرده و گفتار مرا در شأن او انكار میكنند و امت مرا از راه او گمراه میسازند، به خدا شكایت میبرم. به زودی آنها كه ستم كردند و میدانند كه بازگشتشان به كجا است و سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در دگرگونیها، مجازات ستمگریهای خود را در دنیا و آخرت خواهند دید." در این حدیث شریف انكار و تكذیب امام عصر، اروحنا فداه، انكار و تكذیب پیامبر به حساب آمده است، و در نتیجه همه پیامبران را انكار كرده، كه همان رهسپاری به وادی كفر خواهد بود.
علی بن ابراهیم قمی در تفسیری درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر میگوید:
فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان(عج) نازل میشوند و آنچه را از مقدرات سالانه بشر، نوشتهاند، به او تقدیم میدارند.
و همین محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر علیه السلام نقل كرده، كه وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما میدانید كه لیلة القدر كدام شب است؟ حضرت فرمودند:
چگونه ندانیم، و حال آنكه در شب قدر فرشتگان بر گِرد ما طواف میكنند
از حضرت صادق علیه السلام نقل شده كه فرمودهاند:
«ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس كسی كه فاطمه(علیهاالسلام) را آنگونه كه باید، بشناسد، شب قدر را درك كرده است.
حضرت امام سجاد علیه السلام، در این باره، میفرمایند:
همانا سال به سال در شب قدر تفسیر و بیان كارها، بر ولی امر (امام زمان) فرود میآید.
و نیز آن حضرت فرمودهاند:
ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیلة القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین علیهم السلام مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) كنید تا كامیاب و پیروز شوید، به خدا كه آن سوره، پس از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله حجت خدای تبارك و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با «حم و الكتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیلة مباركة انا كنا منذرین» مخاصمه و مناظره كنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است.
همچنین از رسول اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است، كه به اصحابشان فرمودهاند:
به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابیطالب علیه السلام و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.
از آنچه كه نگارش یافت، استفاده میشود كه شب قدر تا قیامت باقی است و در هر شب قدر هم ولی امر و صاحب امری هست كه آن امر را دریافت دارد، كه در زمان ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجة بن الحسن المهدی، ارواحنا فداه است و برای آن كه بهتر بدانیم كه لیلةالقدر بیانگر مقام شامخ ولایت اهل بیت علیهم السلام و امامت آنان تا روز رستاخیز میباشد؛ حدیثی را هم كه در بخش فضیلتهای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است، ملاحظه میكنیم كه در آن به طور كنایه از آن بانوی عظیم القدر تعبیر به لیلةالقدر شده است و آن در تفسیر فرات بن ابراهیم از حضرت صادق علیه السلام نقل شده كه فرمودهاند:
«ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس كسی كه فاطمه(علیهاالسلام) را آنگونه كه باید، بشناسد، شب قدر را درك كرده است.
و این اشاره به مقام ولایت آن بانوی معصوم نیز دارد.
و از طرفی، همانگونه كه در شب قدر امر حق بر امام به حق فرود میآید، نزولگاه نور پاك امامان معصوم نیز وجود مقدس فاطمه زهرا علیهاالسلام است؛ كه حقیقتاً هر كس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش و همسر مظلوم و معصومش پی برد، شب قدر را درك كرده است.

سال 40 هجری قمری: ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام در مسجد كوفه.
عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از گروه خوارج و از آن سه نفری بود كه در مكه معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، كه سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامی، یعنی امام علی بن ابی طالب علیه السلام، معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص را در یك شب واحد ترور كرده و آن ها را به قتل رسانند.
هر كدام به سوی شهرهای محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی به سوی كوفه رفت و در بیستم شعبان سال 40 قمری وارد این شهر بزرگ شد. [ نگاه كنید: بیستم شعبان سال 40 هجری قمری ]
وی به همراهی شبیب بن بجره اشجعی، كه از همفكران وی بود و هر دوی آن ها از سوی "قطام بنت علقمه" تحریك و تحریص شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40 قمری در مسجد اعظم كوفه كمین كرده و منتظر ورود امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام شدند.(1) هم چنین قطام، شخصی به نام "وردان بن مجالد" را كه از افراد طایفه اش بود، به یاری آن دو نفر فرستاد
أشعث بن قیس كندی كه از ناراضیان سپاه امام علی علیه السلام و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی می نمود
حضرت علی علیه السلام در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان، مهمان دخترش ام كلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد.
روایت شد كه آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می كرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی كه به من وعده شهادت دادند
به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسجد اعظم كوفه شد و خفته گان را برای ادای نماز بیدار كرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را كه به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد كرد.
هنگامی كه آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیكن شمشیرش به طاق محراب اصابت كرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحكم یا علی، لا لك و لا لأصحابك"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی علیه السلام فرود آورد و سر مباركش را تا به محل سجده گاهش شكافت.
حضرت علی علیه السلام در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و علی ملّة رسول الله، فزت و ربّ الكعبه؛ سوگند به خدای كعبه، رستگار شدم.
نمازگزاران مسجد كوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی علیه السلام گرد آمده وبه سر و صورت خود می زدند و برای آن حضرت گریه می نمودند.
حضرت علی علیه السلام، در حالی كه خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛این همان وعده ای است كه خداوند متعال و رسول گرامی اشت به من داده اند.
حضرت علی علیه السلام كه توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود كه نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام كرد.
روایت شد، كه در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی علیه السلام، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری كه جهان را تیره و تاریك ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وی می گفت: تهدمت و الله اركان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛(8) سوگند به خدا كه اركان هدایت درهم شكست و ستاره های دانش نبوت تاریك و نشانه های پرهیزكاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسر عموی رسول خدا شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء، (یعنی ابن ملجم مرادی) به شهادت رسانید.
بدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاكمی دلسوز و یتیم نواز، كامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا صلی الله علیه و آله رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود.
جمعیت از خود بیخود شده است. چراغها خاموش است. در تاریکی صدای گریه و ناله از هر سو برمی خیزد. انگار اینها همان انسانهایی نیستند که ساعتی پیش در کوچه و خیابان راه میرفتند از بقالی و لبنیاتی و نانوایی خرید میکردند، گاهی بر هم اخم میکردند و از یکدیگر دلگیر میشدند. پیش خود هزار جور حساب و کتاب داشتند. انگار اینها از یک سیاره دیگر آمدهاند، از سیاره عشق و دوستی; از سیاره دلهای نرم و آماده. از سیارهای که در آن کسی به فکر مزه خورشتی که با نان فردا شب خواهد خورد نیست. آنجا دیگر کسی به فکر بزرگی و کوچگی خانه، زیبایی و زرق و برق اتومبیل و لباس، تفاخر و رفاه و دنیاطلبی نیست. اینها از کجا آمدهاند که اینطور ضجه میزنند. اینگونه از خود بیخود میشوند. شانه به شانه هم مینشینند و تکانهای شانه یکدیگر را حس میکنند. اینها از کجا آمدهاند که فضای خاموش مصلی را با امواج آسمانی و عرشی خود به فضایی سرشار از نفس فرشتگان تبدیل کرده است. صدای آرام بخش مجری مراسم، فریادها را به سکوت مبدل میکند: گوش کن امشب فرض کن اینجا تنهایی، فرض کن هیچ کس جز تو نیست. تنهای تنها. فرض کن در تنهایی قبر و در تاریکی قبر به خودت آمدی، یک عمر معصیت کردن، یک عمر خلاف اوامر الهی رفتار کردن، یک عمر جواب محبتهای او را با بی اعتنایی دادن تمام شده است. حالا آوردنت اینجا در آرامگاه ابدی، جایی که هیچ برگشتی نیست، هیچ فریادرسی نیست. جایی که توهستی و نتیجه اعمال تو که به صورت مار و مور و عقرب به جانت میافتد. این تاریکی، همان تاریکی شب قبر است. فکر کن که عذابهای الهی در راه هستند. تو را به جان علیعلیه السلام که امشب فرقش در محراب شکافته میشود! این محیط را فراموش کن. حالا یک نفر از تو میپرسد شبهای قدر چه کردی؟ از شبهای قدر چه توشهای برداشتی؟ وقتی درهای رحمتبه رویتباز بود، چرا استفاده نکردی؟ خدایا من امشب آمدهام که بگویم اشتباه کردم. آمدهام بگویم نفهمیدم، نمیخواستم با توی مهربان، مخالفت کنم. خدایا اگر قرار است امشب مرا نیامرزی، همین الان مرا از دنیا ببر. حالا قرآنها را روی سر بگیرید. قرآن خیلی عزیزه. قرآن را روی سرهای خود بگیرید و در تاریکی قبر فریاد بزنید: الهی بک یا الله... صدای جمعیتیک بار دیگر اوج می گیرد هیچ کس حال خود را نمیفهمد. هیچ کس به فکر وضع ظاهری خود نیست. گویا در این جمعیت هر کس در خلوت خود ناله میکند; گویی هر کس از بدی اعمال خود ضجه میزند. این جمله را هم گوش کن: تو را به جان آقایی که مرغابیهای خانه دخترش هم برای او اشک میریختند، گوش کن. میخواهم در همین حالی که داری یک دعا بخوانم. خدایا اگر امشب در سرنوشتیکساله ما مقدر کردی که این آخرین شب قدری باشد که آن را درک میکنیم، خدایا کاری کن که امشب، شب آمرزش ما باشد. شب بخشیده شدن گناهان ما باشد. صدای آمیخته با گریه مداح در میان فریادهای حاضران گم میشود. مراسم شب نوزدهم پایان یافته است. چراغها روشن میشود، چهرهها هنوز اشکآلود است. جمعیتبه آرامی از فضای مصلی خارج میشوند. برای گفتوگو جوان هجده سالهای را انتخاب میکنم که با شلوار لی و بلوز نوشتهداری که بر تن دارد، کاملا شبیه جوانهای امروزی است ; همانها که بعضیها اصلا انتظار دیدنشان را در چنین جاهایی ندارند. او را از وقتی که با نالههای دلخراشش، در تاریکی مصلی بر سر و رو خود میزد، نشانه کرده بودم. چند قدمی به دنبالش میروم کاملا از فضای مصلی خارج شدیم. دو سه قدم در کنارش برمیدارم و هنگامی که توجهش جلب میشود، میگویم: - قبول باشه، مراسم با حالی بود. «امشب چشم من به روی چیزهایی باز شد که پیش از این نمیدیدم، اگر هم جسته و گریخته، گاهی کسی در این مورد حرفی میزد، برایم خیلی مهم نبود. اما حالا حس میکنم سبک شدهام، حس میکنم پاک شدهام، حالا من هم میتوانم او را صدا بزنم.»
- سری تکان میدهد، به علامت تایید و میخواهد در سکوت، راهش را ادامه دهد که باز میگویم بچه کدام محلهای؟ با کنجکاوی نگاهم میکند، نگاهش آن چنان نافذ است که بیش از آن نمیتوانم مقاومت کنم و ناگهان ماجرای تهیه گزارش را میگویم. با تعجب گوش میکند. مثل اینکه اولین باری است که در چنین موقعیتی قرار میگیرد. شاید هم اصلا انتظارش را نداشته که در چنین جایی مورد نظرخواهی قرار بگیرد. اما هرچه هست، انگار با خودش کنار میآید که چند کلمهای از احساسش در شب قدر صحبت کند:

سال 40 هجری قمری: ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام در مسجد كوفه.
عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از گروه خوارج و از آن سه نفری بود كه در مكه معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، كه سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامی، یعنی امام علی بن ابی طالب علیه السلام، معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص را در یك شب واحد ترور كرده و آن ها را به قتل رسانند.
هر كدام به سوی شهرهای محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی به سوی كوفه رفت و در بیستم شعبان سال 40 قمری وارد این شهر بزرگ شد. [ نگاه كنید: بیستم شعبان سال 40 هجری قمری ]
وی به همراهی شبیب بن بجره اشجعی، كه از همفكران وی بود و هر دوی آن ها از سوی "قطام بنت علقمه" تحریك و تحریص شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40 قمری در مسجد اعظم كوفه كمین كرده و منتظر ورود امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام شدند.(1) هم چنین قطام، شخصی به نام "وردان بن مجالد" را كه از افراد طایفه اش بود، به یاری آن دو نفر فرستاد
أشعث بن قیس كندی كه از ناراضیان سپاه امام علی علیه السلام و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی می نمود
حضرت علی علیه السلام در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان، مهمان دخترش ام كلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد.
روایت شد كه آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می كرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی كه به من وعده شهادت دادند
به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسجد اعظم كوفه شد و خفته گان را برای ادای نماز بیدار كرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را كه به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد كرد.
هنگامی كه آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیكن شمشیرش به طاق محراب اصابت كرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحكم یا علی، لا لك و لا لأصحابك"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی علیه السلام فرود آورد و سر مباركش را تا به محل سجده گاهش شكافت.
حضرت علی علیه السلام در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و علی ملّة رسول الله، فزت و ربّ الكعبه؛ سوگند به خدای كعبه، رستگار شدم.
نمازگزاران مسجد كوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی علیه السلام گرد آمده وبه سر و صورت خود می زدند و برای آن حضرت گریه می نمودند.
حضرت علی علیه السلام، در حالی كه خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛این همان وعده ای است كه خداوند متعال و رسول گرامی اشت به من داده اند.
حضرت علی علیه السلام كه توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود كه نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام كرد.
روایت شد، كه در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی علیه السلام، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری كه جهان را تیره و تاریك ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وی می گفت: تهدمت و الله اركان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛(8) سوگند به خدا كه اركان هدایت درهم شكست و ستاره های دانش نبوت تاریك و نشانه های پرهیزكاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسر عموی رسول خدا شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء، (یعنی ابن ملجم مرادی) به شهادت رسانید.
بدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاكمی دلسوز و یتیم نواز، كامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا صلی الله علیه و آله رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود.

نقطه عطفی در پرونده عظیم شب قدر وجود دارد که دلهرهها را به امید تبدیل میکند و موجب بیشترین تلاش انسان برای بندگی و عبادت میشود.
آن نقطه عطف که از بزرگترین عنایات و رحمات الهی است، این است که انسان میتواند با درک شب قدر و کوشش در آن شب، در تعیین مقدرات خود تاثیرگذار باشد؛
بلایی را بگرداند، یا نعمتی را به سمت خود جذب کند


شب قدر، شب قداست نفس است و پاکی روح؛ شب ترنّم عندلبان ربانی، لحظه شکوه و اوج ذکرهای آسمانی است.
شب قدر، شب امید، شب دعا، گاهِ اشک های بی صدا، زمانِ از خود رها شدن و لحظه آسمانیِ با خدا بودن است.
شب قدر، فرصت شکوه ای است که به اجابت می رسد و از بارگاه کبریایی حق به قلب تطهیر شده انسان هدیه می شود.
قدر، پاک ترین سرود آفرینش است که خداوند در جان انسان ها دمیده است.
قدر، بهترین فرصت هجرت است که در تقدیر انسان آمده و لحظه طلایی مغفرت است که لب های نازک و معصوم گل ها را به حسرت کشانده است.


لیالی قدر هنگام بزم است و عطا، و زمان عشق است و دعا. شب های قدر، فرصتی است تا انسان به خود آید،
قفس تن را بگشاید و روح را در عالمی غیر از عالم حقیر و محدود ماده، در فضایی معطر و نورانی به پرواز درآورد و با نگاهی دیگر و لطیف تر به خود و جهان اطراف بنگرد؛
حجاب جان را به کناری بزند، تا ببیند که کیست و چیست و از کجا می آید و در کجا تمام دارد و به کجا خواهد رفت؟
لیالی قدر، فرصتی است تا آدمی آینده خویش را بشناسد و سرای جاودان خود را با چشم دل ببیند و قبل از این که جسم او به مقام حسرت و ندامت برسد،
روح خویش را روانه آن دیار کند و آن مقامات و منازل را بشناسد نماید تا خواب غفلت او را نرباید و چرب و شیرین و زر و زیورِ آن، چشم دلش را کور نکند.

پایگاه حوزه
از جمله اين دعاها است كه در كافى مسندا و در مقنعه و مصباح مُرْسَلا نقل شده كه مى گوئى در ليله اولى يعنى در شب بيست ويكم :
يا مُولِجَ اللَّيْلِ فِى النَّهارِ وَمُولِجَ النَّهارِ
اى فروبرنده شب در روز و اى فروبرنده روز
فِى اللَّيْلِ وَمُخْرِجَ الْحَىِّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجَ الْمَيِّتِ مِنْ الْحَىِّ يا
در شب و اى بيرون آورنده زنده از مرده و بيرون آورنده مرده از زنده اى
رازِقَ مَنْ يَشاَّءُ بِغَيْرِ حِسابٍ يا اَللّهُ يا رَحْمنُ يا اَللّهُ يا رَحيمُ يا اَللّهُ
روزى دهنده هركه را خواهى بى حساب اى خدا، اى بخشاينده ، اى خدا اى مهربان اى خدا
يا اَللّهُ يا اَللّهُ لَكَ الاْسْماَّءُ الْحُسْنى وَالاْمْثالُ الْعُلْيا وَالْكِبْرِياَّءُ وَالاْ لاَّءُ
اى خدا... از آن تو است نامهاى نيكو و نمونه هاى والا و بزرگى و نعمتها از تو
اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ
خواهم درود فرستى بر محمد و آل محمد و نام مرا در اين
اللَّيْلَةِ فِى السُّعَداَّءِ وَرُوحى مَعَ الشُّهَداَّءِ وَاِحْسانى فى عِلِّيّينَ
شب در زمره سعادتمندان قرار دهى و روحم را با شهداء مقرون
سازى و احسان و نيكوكاريم را در بلندترين درجه
وَاِساَّئَتى مَغْفُورَةً وَاَنْ تَهَبَ لى يَقينَاً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى وَاِيماناً يُذْهِبُ
بهشت و گناهانم را آمرزيده كنى و به من يقينى عطا كنى كه هميشه با دلم همراه باشد و ايمانى به من بدهى
الشَّكَّ عَنّى وَتُرْضِيَنى بِما قَسَمْتَ لى وَآتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِى
كه شك و ترديد را از من دور سازد و بدانچه روزيم كرده اى
خوشنودم سازى و بدهى به من در دنيا نعمت نيك و در
الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَريقِ وَارْزُقْنى فيها ذِكْرَكَ
آخرت نعمت نيك و نگهدارى ما را از عذاب آتش سوزان و روزيم كنى در اين شب ذكر خود
وَشُكْرَكَ وَالرَّغْبَةَ اِلَيْكَ وَالاِْنابَةَ وَالتَّوْفيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً
و سپاسگزاريت و اشتياق و بازگشت بسويت و توفيق براى انجام آنچه را موفق داشتى بدان محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ


[b]content[/b]

شب قدر، نعمت و رحمتی است که خداوند منّان به انسان مرحمت فرموده است. در این شب، خداوند راه بندگی را هموار و ابزار رشد و تکامل را بیش از پیش در اختیار آدمیان قرار داده است.
به بندگان خویش مهلتی داده تا مقرب او شوند و از باده معرفت او بنوشند. این چراغانی و مهمانی و فراخوان بهانه ای است تا بندگان عاصی و فراری را به طوق بندگی خویش بکشاند و از بندگی طاغوت و هوا و هوس برهاند.
در این ضیافت سفره ای گسترانید، به وسعت قرآن، با مائده های آسمانی، و از جنس نور؛
تا دل و جان آدمی را از زلال معرفت خویش صفا بخشد و مهمان را به جایی برساند که معبود خویش را آن گونه که هست ببیند و دیده از هرچه غیر اوست برگیرد و جهان در نظرش ناچیز شود و پایکوبان بیاید و جانباز این درگاه شود.


شب قدر، شب برکت، رحمت و مغفرت الهی است؛ شبی که در لحظه لحظه اش خدا جاری است و هر دقیقه اش سرمایه ای است که باید چون جان پاس داشت و آن را به راحتی از کف نداد.
مگر می توان غیر از لیالی قدر، شبی یافت که ارزشی فزون تر از هزار ماه داشته باشد؟ مگر می توان غیر از این لحظات روحانی و معنوی، روزها و شب هایی سراغ گرفت که درهای بهشت به روی مردمان گشوده و درهای دوزخ بر روی آنان بسته باشد؟
مگر می توان لحظه هایی نشان دادکه در آنها نفس کشیدن تسبیح و خوابیدن عبادت باشد؟ پس بیایید قدر لیالی قدر را بیشتر بدانیم و پیش از آن که لحظه های ارزشمندش سپری شود، از چشمه سار جوشان آن خود را سیراب کنیم.

البته شب قدر در بین شبهای دیگر مستور است و از ظاهر روایات چنین برمیآید که در زمان اهل بیت (علیهمالسلام) و حتی زمان پیامبر نیز یک شب مشخص به عنوان شب قدر وجود نداشته بلکه احتیاطا چند شبی را به جهت رعایت قطعی شب قدر احیاء میگرفتند .
زراره مىگوید: امام باقر(علیهالسلام) فرمود: هنگامى كه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از عرفات بازگشت و به سوى منا حركت كرد، وارد مسجد شد. مردم بر گرد او جمع شدند و در باره شب قدر از او سؤال كردند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) براى خطبه بپاخاست و پس از ثناى خدا فرمود:
«امّا بعد، كدام یك از شما در باره شب قدر از من سؤال كردید؟ من آن را از شما پنهان نكردهام، زیرا بدان آگاه نیستم. اى مردم، بدانید كه هر كس ماه رمضان بر او برسد و سالم و تندرست باشد، پس روزها را روزه بگیرد و پاسى از شب را به عبادت برخیزد و مراقب نماز خویش باشد و به نماز جمعه رهسپار شود و در نماز عید فطر حاضر گردد، قطعا شب قدر را درك كرده و به جایزه پروردگار رسیده است.» (ثواب الاعمال، ترجمه انصاری، فضیلت ماه رمضان و ثواب روزه آن، ص، 127)
البته محدوده زمانی برای آن معرفی شده است که در بین شبهای مشکوک، در بین شیعیان، شب نوزدهم، بیست و یکم و شب بیست و سوم معتبرتر است. بلکه اخبار بیش از همه به شب بیست و سوم اشاره دارد. از حضرت صادق(علیهالسّلام) روایت كرده، فرمود مردى از طایفه جهنیه حضور پیغمبر اكرم(صلّى الله علیه و آله و سلّم) شرفیاب شد عرض كرد اى رسول خدا منزل من تا مدینه دور است تقاضا دارم راهنمایى فرمایید مرا به شب قدر تا در آن شب مدینه آیم و در حضور شما مشغول عبادت شوم.
پیغمبر اكرم بیست و سوم ماه رمضان را براى او تعیین فرمود و از این جهت آن شب معروف شد به شب جهنیه. (تفسیر جامع، ج7، ص، 455)
در خصوص مستور بودن شب قدر بیش از همه این مسئله گفته شده که شاید بدان جهت که بندگان خدا فقط به شب قدر اکتفا نکنند بلکه شبهای دیگر را هم به احیاء بپردازند، شب قدر مستور است. اما شاید هم بعید نباشد که بگوییم خصوصیات خود آن شب موجب عدم تعیین دقیق آن شده است. شاید آماده شدن جهان برای تحمل معنویات آن شب، امکان این که یک شب بخصوص را به عنوان شب قدر معرفی کنیم را ضعیف میکند.
جهان در شب قدر همچون هوایی که بعد از بارش یک باران بهاری شستشو داده شده و بیماریها و موجودات موذی و میکروبهای آن کشته میشوند، تحت تاثیر باران رحمت الهی قرار میگیرد تا جایی که زمین در اثر فرود آمدن فراوان فرشته ها تنگ میشود تنزل الملائکه والروح پس از فضایی پر از خیر و برکت و سلامتی روحی برخوردار میشود؛
«سلام هی حتی مطلع الفجر.»
ان شاالله بهترین سرنوشتها برای همه رقم خورده باشه ..................
ان شاالله که تونسته باشیم پاک پاک از این شبها بیرون بیاییم
التماس دعا از همه شما خوبان
چه شب است يا رب امشب كه شكسته قلب ياران
چه شبى كه فيض و رحمت، رسد از خدا چو باران
چه شبى كه تا سحرگاه، زفرشتگان «الله»
بركات آسمانى، برسد به جان نثاران
شب انس و آشنايى است، شب عاشقان مهدى است
شب وصل هر جدايى است، شب اشك رازداران
شب تشنگان ديدار، شب ديدگان بيدار
شب سينه هاى سوزان، شب سوز سوگواران
شب قلب هاى لرزان، شب چشم هاى گريان
شب بندگان خالص، شب راز رستگاران
شب توبه و انابت، شب صدق و معنويت
شب گريه و مناجات، شب شور و شوق ياران
شب نغمه هاى ياربّ، شب ذكر «توبه» بر لب
شب گوش دل سپردن، به سرود جويباران
چه بسا كه تا سحرگاه، سفر شبانه رفتيم
كه مگر نسيم لطفى، بوَزَد در اين بهاران
چه خوش است يا رب امشب، كه خطاى ما ببخشى
ز كرم كنى نگاهى به جميع شرمساران
تو خدايى و خطاپوش، تو بزرگ و اهل احسان
گنه از غلام مسكين، كرم از بزرگواران
تو انيس خلوت دل، تو پناه قلب خسته
تو طبيب چاره سازى، تو كريم روزگاران
دل دردمند ما را، تو شفايى و تو درمان
به تو مبتلا و محتاج، نه منم، كه صد هزاران
به خدائيت خدايا، به مقام اوليايت
به فرشتگان، رسولان، به خشوع خاكساران
شب دلشكستگان را به سحر رسان، خدايا
ز فروغ خود بتابان، به دل اميدواران
(جواد محدّثى)


[=microsoft sans serif] نزول جامعترین، كاملترین و ماندگارترین كتاب الهی بر عظمت و منزلت شب قدر افزوده است.
قرآن خود میگوید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْانَ» «ماه [مبارك] رمضان ماهی است كه در آن قرآن نازل شده است.» اما در چه شبی از شبهای آن ماه، قرآن نازل شده است؟
[=microsoft sans serif] آیه دیگر بیان میكند كه «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ» )؛ «به راستی، آن [قرآن] را در شبی پر بركت نازل كردیم.» و این شب مبارك را در سوره قدر مشخص فرموده كه «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» ؛ «به حقیقت ما آن [قرآن] را در شب قدر فرود آوردیم.»
[=microsoft sans serif] پس باید گفت نزول قرآن در چنین شبی بر عظمت آن میافزاید. این نكته را هم اضافه كنیم كه این نزول، نزول دفعی است بر قلب رسول گرامی اسلام، نه نزول تدریجی كه آغاز آن با آغاز بعثت یعنی بیست و هفتم رجب همراه است.


[=microsoft sans serif] شب وعده با خداست.
[=microsoft sans serif] و من آمدهام با چشمانی اشکبار
[=microsoft sans serif] و دستانی تهی و کولهباری از گناه
[=microsoft sans serif] که بر دوشم سنگینی میکند.
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] آمدهام تا همیشه نیازم را
[=microsoft sans serif] با بینیازی وجودش یکرنگ کنم.
[=microsoft sans serif] آمدهام تا تسبیح توبه
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] و استغفار را دانهدانه بشمارم.
[=microsoft sans serif] آمدهام تا وجودم را در اقیانوس
[=microsoft sans serif] بیکران رحمت الهی غرق کنم.
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] آمدهام ای خوبترین!
[=microsoft sans serif] ای بهترین!ای مهربانترین!
[=microsoft sans serif] تا در میهمانی بندگانت مرا نیز بپذیری
[=microsoft sans serif] و بخشش گناهان را بدرقه راهم کنی.
[=microsoft sans serif] آمدهام تا به چهارده نور پاک،قسَمت دهم
[=microsoft sans serif] و والاترین کتاب را بر سر بگیرم و بالاتر روم.
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] مرا به خویش وامگذار
[=microsoft sans serif] و در این شب،با بهترین دوستانت همنشین کن
[=microsoft sans serif] و از خویش مران که بیتو حیرانم و سرگردان.



[=arial,helvetica,sans-serif]شب قدر است و قدر آن بدانیم
[=arial,helvetica,sans-serif]نماز و جوشن و قرآن بخوانیم
[=arial,helvetica,sans-serif]به درگاه خدا غفران و توبه
به شرطی که سر پیمان بمانیم
[=arial,helvetica,sans-serif]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[=arial,helvetica,sans-serif]دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)
یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)
[=arial narrow]بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
[=arial narrow] إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ *
[=arial narrow] تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ * .
[=Times New Roman]اى عفو تو شامل گناهان
[=Times New Roman] كوى تو پناه بى پناهان
[=Times New Roman] بر خسته دلان شفاى دردى
[=Times New Roman] محروم نكرده دردمندى
[=Times New Roman] باز است درت بر آزمندان
[=Times New Roman] اى عشق دل نيازمندان
[=Times New Roman] جز تو كه نظر به حال ما كرد
[=Times New Roman] يا گوش بر اين مقال ما كرد
[=Times New Roman] بخشنده هر گناهى اى دوست
[=Times New Roman] بر گم شدگان پناهى اى دوست
[=Times New Roman] اى راز دل شكسته من
[=Times New Roman] اى مرهم قلب خسته من
[=Times New Roman] اى مونس من انيس جانم
[=Times New Roman] اى يار و رفيق در نهانم
[=Times New Roman] اى راه مرا چراغ روشن
[=Times New Roman] آب و گل من زتست گلشن
[=Times New Roman] اميد منى به هر دو عالم
[=Times New Roman] دورم منما زخويش يك دم
[=Times New Roman] بنگر ز گنه چه تيره روزم
[=Times New Roman] چون شمع به درگهت بسوزم
[=Times New Roman] باشد كه نظر كنى به حالم
[=Times New Roman] بخشى به عنايتت كمالم
[=Times New Roman] يادى زغريب بى نوا كن
[=Times New Roman] از لطف, تو درد من دوا كن
[=Times New Roman] مسكين به در تو دردمند است
[=Times New Roman] دل خسته و زار و مستمند است(3)
[=Times New Roman]ما, آن (قرآن) را در ((شب قدر))نازل كرديم و تو, چه مى دانى ((شب قدر))چيست؟ شب قدر, از هزارماه بهتر است, فرشتگان و ((روح)) در آن شب به اذن پروردگار خود, براى تقدير هر كارى نازل مى شوند, آن شب انباشته از سلامت و بركت و رحمت, تا طلوع صبح است.
[=Times New Roman] درباره سوره قدر, شب قدر, معناى قدر, تعيين شب قدر, تكاليف شب قدر و شيوه هاى بهره جويى از اين شب بزرگ و ارتباط با خداوند مهربان, مطالب قابل اهميتى وجود دارد, كه ما خلاصه آن را مورد مطالعه قرار مى دهيم.
[=Times New Roman]ثواب قرائت
[=Times New Roman] امام باقر(ع) فرموده است: هر كس سوره ((انا انزلناه)) را با صداى بلند بخواند, مثل كسى خواهد بود كه شمشير به دوش گرفته و در راه خداوند جهاد مى كند و هر كس آن را پنهان و آهسته بخواند, مانند كسى است كه در راه خدا, به خون خود غلتيده است.(4)
[=Times New Roman] معناى ((شب قدر))
[=Times New Roman] چرا اين شب, ((شب قدر))ناميده شده, در آن چه اسرارى نهفته و چه وقايع و حوادثى در آن رخ داده و رخ مى دهد؟
[=Times New Roman] مفسران قرآن كريم با استفاده از قرآن و احاديث پيشوايان معصوم(عليهم السلام), درباره نام گذارى اين شب به ((شب قدر))مطالب و دلايل زيادى آورده اند, كه مهم ترين و مناسب ترين آن ها بدين شرح است:
[=Times New Roman]
[=Times New Roman] 1ـ شب قدر, يعنى شب بزرگ و با عظمت, زيرا در قرآن كريم((قدر))به معناى منزلت وبزرگى خداوند عالم آمده هم چنان كه در اين آيه مى خوانيم: ((ما قدروا الله حق قدره))(5) آنان عظمت خداوند را نشناختند. و ((حبيش)) در كتاب ((وجوه القرآن)) ليله القدر را به ليله العظمه معنا كرده(6) رمز اين بزرگى هم در خود سوره((قدر))بيان گرديده است آن جا كه مى فرمايد: شب قدر, از هزار ماه بهتر است.
[=Times New Roman] 2 ـ شب با ارزش و پر قيمت, جهت ديگرى براى معناى ((قدر)) مى تواند باشد, زيرا از يك سو در همين سوره مى خوانيم: ((عبادت)) در اين شب از عبادت در هزار ماه بهتر و با ارزش تر است در فارسى هم مى گوييم: ((قدر جوانى, ((قدر))سلامت ونعمتى را كه در اختيار دارى, بدان)).
[=Times New Roman] داد حق عمرى كه هر روزى از آن
[=Times New Roman] كس نداند قدر آن را در جهان
[=Times New Roman] آن كه غافل بود از كشت و بهار
[=Times New Roman] او چه داند قيمت اين روزگار؟
[=Times New Roman] قيمت هر كاله مى دانى كه چيست
[=Times New Roman] قيمت خود را ندانى ابلهى است!
[=Times New Roman]
[=Times New Roman] 3 ـ ((قدر)) به معناى ((سختى معيشت)) نيز آمده, در قرآن كريم مى خوانيم: ((ومن قدر عليه رزقه فلينفق مما آتاه الله))(7) هر كس گرفتار تنگى روزى و تنگدستى در زندگى شود مقدارى از آنچه را خداوند به او عطا كرده, در راه خدا انفاق نمايد.
[=Times New Roman] 4 ـ طبق آيات متعدد قرآن كريم, ((قدر))به معناى اندازه گيرى, تقدير و تنظيم امور آمده است. در آيه اى مى خوانيم: ما قرآن را در شب مباركى نازل كرديم, و ما همواره بيم دهنده بوده ايم; و در آن شب: ((فيها يفرق كل إمر حكيم))(8) هر كارى, بر طبق حكمت خداوند, تعيين و تنظيم مى گردد.))
[=Times New Roman] راغب اصفهانى, مى نويسد: ((ليله القدر اى ليله قيضها لامور مخصوصه))(9) شب قدر, يعنى شبى كه خداوند براى تنظيم و تعيين امور مخصوصى, آن را آماده و مقرر فرموده است.
[=Times New Roman] طبق روايات فراوانى كه وارد شده, در شب قدر, سرنوشت افراد براى سال آينده, مانند: رزق و روزى, مرگ و مير(10), خوشى و ناخوشى, و امور و حوادث ديگر زندگى, بر اساس استعدادها و لياقت ها, رقم مى خورد, و اين تقدير و تنظيم حكيمانه هم, در انسان هيچ گونه ((اجبار)) و ((سلب اختيارى)) به وجود نمىآورد.
[=Times New Roman] اين كه فردا اين كنم يا آن كنم
[=Times New Roman] اين دليل اختيار است اى صنم
[=Times New Roman] و آن پشيمانى كه خوردى از بدى
[=Times New Roman] ز اختيار خويش گشتى مهتدى
[=Times New Roman]
[=Times New Roman] درباره تنظيم و تقدير سرنوشت افراد در ((شب قدر))براى سال آتى آنان, امام صادق(ع)فرموده است: ((التقدير فى ليله القدر تسعه عشر, والابرام فى ليله احدى و عشرين, والامضإ فى ليله ثلاث و عشرين))(11) تقدير امور و سرنوشت ها در شب نوزدهم, تحكيم آن در شب بيست و يكم و امضاى آن در شب بيست و سوم صورت مى گيرد.
[=Times New Roman] آرى, به خاطر اهميت شب قدر, ارزش و عظمت آن, نزول فرشتگان بى شمار آسمانى به زمين و سرنوشت سازى اين شب الاهى ده ها روايت در كتاب ها و تفسيرهاى شيعه و اهل سنت وارد شده است. در بيان پيامبر گرامى اسلام(ص) هم مى خوانيم: ((من قام ليله القدر ايمانا و احتسابا, غفر له ما تقدم من ذنبه))(12) هر كس در ((شب قدر))از روى ايمان و اخلاص, به قيام و عبادت ايستد, گناهان گذشته او, بخشيده و آمرزيده مى شود.
[=Times New Roman] كى فرستادى دمى بر آسمان
[=Times New Roman] نيكيى كز پى نيامد مثل آن ؟
[=Times New Roman] گر مراقب باشى و بيدار تو
[=Times New Roman] بينى هر دم پاسخ كردار تو
[=Times New Roman] چون شمارى جرم خود را و خطا
[=Times New Roman] بحر بخشايش درآيد درعطا
[=Times New Roman]كدام شب است؟
[=Times New Roman] شب قدرى كه قرآن كريم, آن را ((بهتر از هزار ماه)) معرفى مى كند حدود يك صد حديث, در كتاب ها و تفسيرهاى شيعه و اهل سنت, درباره عظمت آن واردشده, چه شبى مى باشد؟
[=Times New Roman] مجموع مطالبى كه از قرآن كريم و احاديث شيعه و اهل سنت, در مورد تعيين ((شب قدر)) به دست مىآيد را در موارد زير مى توان خلاصه نمود:
[=Times New Roman] 1 ـ در اين كه ((شب قدر)) در ماه مبارك رمضان قرار دارد, هيچ گونه ترديدى نمى توان به خود راه داد, چون از يك سو خداوند فرموده: قرآن در ماه رمضان نازل شده.(13) و از سوى ديگر در سوره((قدر))هم آمده: آن (قرآن) را در ((شب قدر))نازل كرديم; و اين كه ((شب قدر))در ماه مبارك رمضان قرار دارد, مورد اتفاق روايات و مفسرين قرآن است.
[=Times New Roman] 2 ـ ((شب قدر)), در دهه آخر ماه مبارك رمضان قرار دارد, روايات فراوان و نظريه هاى مفسران شيعه و اهل سنت, آن را حتمى مى شمارد.(14) پس در اين مورد هم ترديدى نيست.
[=Times New Roman] ((عايشه)) روايت مى كند: تلاش و كوششى را كه مى ديدم رسول خدا(ص), در دهه آخر ماه مبارك رمضان انجام مى داد, در اوقات ديگر انجام نمى داد.(15)
[=Times New Roman] حق شب قدر است در شبها نهان
[=Times New Roman] تا كند جان هر شبى را امتحان
[=Times New Roman] نه همه شبها بود قدر اى جوان
[=Times New Roman] نه همه شب ها بود خالى از آن
[=Times New Roman]
[=Times New Roman] 3 ـ طبق روايات فراوانى كه در منابع شيعى آمده, شب هاى نوزدهم, بيست و يكم و بيست و سوم ماه مبارك رمضان ((شبهاى قدر))معرفى شده اند,(16) اما امام باقر(ع) دايره آن را محدودتر نموده, و در پاسخ ((عبدالواحد بن مختار انصارى)) كه خواستار تعيين يكى از آن شب ها از سوى امام(ع) بود, فرموده اند: ما عليك إن تعمل فى ليلتين, هى احديهما.(17) ايرادى ندارد هر دو شب را به عبادت و شب زنده دارى مشغول باش, زيرا ((شب قدر))يكى از اين دو شب مى باشد.
[=Times New Roman] 4 ـ در ميان شب بيست و يكم و شب بيست و سومـ در عين حالى كه خدا و رسول(ص) و امامان(عليهم السلام), براى زنده نگهداشتن روح اميد و نشاط و اهميت به اطاعت و عبادت بندگان و تقرب آنان, سعى در مخفى داشتن ((شب قدر)) داشته اند ـ آن طور كه از تعدادى از احاديث استفاده مى شود, احتمال ((شب قدر)) بودن شب بيست و سوم را مى توان تقويت نمود و معتبرتر دانست.
[=Times New Roman]
[=Times New Roman] زيرا در چند روايت آمده: رسول خدا(ص) به عبادت و شب زنده دارى دهه آخر ماه مبارك رمضان سفارش مى كرد, امام على(ع) مى فرمايد: ((شب بيست و سوم)), در عين حالى كه باران شديدى آمده بود و مسجد مدينه را گل و آب فرا گرفته بود, رسول خدا(ع), ما را به نماز وا مى داشت, و با وجود اين كه صورت و بينى آن حضرت, گل آلود شده بود, دست از عبادت و شب زنده دارى نمى كشيد.(18)
[=Times New Roman] امشب شب بخشايش و انعام و عطاست
[=Times New Roman] امشب شب آن است كه همراز خداست
[=Times New Roman] امام باقر(ص) هم فرموده است: ((عبدالله بن انيس انصارى)), كه در ((جهينه)) زندگى مى كرد و با مدينه فاصله داشت, به حضور رسول خدا(ص) رسيد و عرض كرد: من شتر و گوسفند و چوپانهايى دارم, و نمى توانم زياد در شهر بمانم, اما دوست مى دارم, يكى از شبهاى ماه رمضان را برايم تعيين كنى, تا در آن شب به شهر آمده و به نماز و عبادت بپردازم.
[=Times New Roman] رسول خدا(ص) او را نزديك خويش كشيد, و در گوش او چيزى گفت, آن مرد هم شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان, در مدينه حضور يافت, به عبادت و شب زنده دارى پرداخت, و صبح به محل و سراغ كار خود بازگشت.(19)
[=Times New Roman]همچنين در روايت مى خوانيم: رسول خدا(ص) شب بيست و سوم, به صورت افراد آب مى پاشيد تا آنها را خواب نگيرد چنانكه حضرت فاطمه زهرا(س) همه اعضاى خانواده را وادار مى كرد, روز بخوابند, شب كم غذا بخورند تا بتوانند شب بيست و سوم را بيدار بمانند, و مى فرمود: انسان محروم كسى است, كه از خير و فضيلت اين شب محروم بماند. (20)
[=Times New Roman] اى دل دو سه شام تا سحرگاه مخسب
[=Times New Roman] هنگام تضرع و نياز است مخسب
[=Times New Roman] بيدارى ما چراغ عالم باشد
[=Times New Roman] يك شب تو چراغ را نگه دار مخسب
[=Times New Roman] بارى, اگر چه با توجه به شواهد حديثى و تاريخى, احتمال ((شب قدر))بودن بيست و سوم ماه مبارك رمضان را تاييد كرديم, اما همان طور كه دربالا هم اشاره شد, پيغمبر(ص) و امامان معصوم(عليهم السلام), عنايت داشتند, كه ((شب قدر)) براى افراد مخفى بماند, تا آنان با اطاعت و عبادت در چند شب, براى درك ((شب قدر))و معارف و معنويات آن, تلاش و جستجوى بيش ترى داشته باشند.
[=Times New Roman]به روايت ((ابن ابى الحديد)) وقتى درباره تعيين ((شب قدر))از امير مومنان(ع) سوال مى شود, آن حضرت از مشخص كردن, طفره مى رود و مى فرمايد: ((ليس إشك إن الله انما يسترها عنكم نظرا لكم, لا نكم لو إعلمكموها, عملتم فيها و تركتم غيرها, وإرجو إن لا تخطئكم ان شإ الله))(21) در اين جهت ترديد ندارم, كه خداوند جهت مخفى داشتن ((شب قدر)) به شما نظر و عنايت دارد, زيرا اگر آن را براى شما اعلام داشته بود, در همان شب به عمل عبادت مى پرداختيد و عبادت در شب هاى ديگر را ترك مى نموديد, ومن هم به خواست خداوند (در مورد بهره بردارى شما از شب هاى ديگر) اميدوارم شما را محروم نگردانم.
[=Times New Roman] تكاليف ((شب قدر))
[=Times New Roman] دلا مى جوش همچون موج دريا
[=Times New Roman] كه دريا گر بيارامد بگندد
[=Times New Roman]براى عبادت و درك فضيلت و فيض شب قدر, عموما به مسجدها مى رويم, اما براى اين كه با انجام اعمال جنبى ـ كه خود نيز اعمال پر فضيلتى است ـ خويشتن را براى درك عظمت و فضايل عميق ((شب قدر))آماده تر گردانيم تا بتوانيم در نورانيت قرآن نورانى شويم و بافرشتگان پاك آسمانى هم نوا گرديم و موجى در درياى روح خود ايجاد كنيم,
[=Times New Roman] موج هاى تيز درياهاى روح
[=Times New Roman] هست صد چندان كه بد طوفان نوح!
[=Times New Roman] پيشوايان والامقام اسلام, ما را به انجام تكاليف زير دعوت نموده اند.
[=Times New Roman] 1 ـ غسل شب قدر
[=Times New Roman] غسل, از يك سو عبادت است, چون مى بايست به ((نيت تقرب و اطاعت خداوند)) انجام شود, و از سوى ديگر نظافت و بهداشت مى باشد, چون با شست وشوى بدن, هر مومنى خود را براى حضور در مجامع عمومى و ملاقات سالم و جاذب با اهل ايمان آماده و منظم مى گرداند.
[=Times New Roman] امام صادق(ع) فرموده است:((هركس براى شب هاى هفدهم,نوزدهم,بيست و يكم و بيست سوم ماه مبارك رمضان, كه اميد ((شب قدر))بودن آنها مى رود, غسل انجام دهد, از گناهان پاك مى گردد, و مانند روزى مى شود كه از مادر متولد گرديده است)).(22)