₪ღ₪نرم افزار ويژه میلاد امام حسن - كريم سفره احسان ₪ღ₪
تبهای اولیه
با سلام و تبریک میلاد امام حسن(ع)
از زحمات جناب گل لیلا در ساخت این نرم افزار خوب کمال تشکر را دارم
واقعا زیبا بود اجرتون با کریم سفره احسان :Rose:
ممنون
قال رسول الله صلی الله علیه واله وسلم: هو (الحسن) ریحانی من الدنیا
دوست عزیز گل لیلا
اجرتون با کریم اهل بیت علیه السلام
خداقوت
ضمن تشكر از لطف همه دوستان
منتظر شنيدن انتقادات و پيشنهادات شما در ارائه هرچه بهتر اين گونه نرم افزارها هستيم
التماس دعا
يا علي:Gol:
به نام خداو سلام.
خدا قوت دوست عزیز. بسیار کار جالب و زیبایی بود
با تشکر
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
یا علی...:hamdel:
سلام خسته نباشید
واقعا عالی بود.
ببخشید میشه بدونم با کدوم نرم افزار کار کردین؟
ممنون
علی یارتون:Gol:
امام حسن علیه السلام و خبر از غیب
در زندگی امام حسن علیه السلام موارد گوناگونی از بیان اخبار غیبی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
1) زمانی امام حسین علیه السلام و عبدالله بن جعفر در تنگدستی واقع شده بودند. امام حسن علیه السلام یکی از روزهای ماه را نام برد و فرمود در آن روز از طرف معاویه هدایایی به آنان خواهد رسید. درست در همان روز فرستاده معاویه هدایایی برای آنان آورد.
2) روزی امام حسن به افراد خانواده اش فرمود:«من با زهر شهید می شوم.» پرسیدند:«چه کسی تو را مسموم می سازد؟» فرمود:«یکی از زنان یا کنیزانم.» گفتند:«از خود دورش کن، و از خانه ات خارجش ساز.» فرمود:«مگر قضای الهی قابل تغییر است؟ اگر او را از خود دور کنم، باز هم کشته شدن من به دست اوست، زیرا تقدیر الهی چنین رقم خورده است.» چیزی نگذشت که جعده، همسر امام، به دستور معاویه، امام را با سّمی که در شیر ریخته بود، به شهادت رساند.
3) روزی امام حسن علیه السلام در جایی نشسته بود که کسی وارد شد و گفت:«یابن رسول الله، خانه ات آتش گرفت!» امام فرمود:«نه، خانه من آتش نگرفته است.» پس از مدتی شخص دیگری وارد شد و گفت:«یابن رسول الله، خانه همسایه شما آتش گرفت، و ما یقین کردیم آتش به خانه شما هم سرایت می کند اما این اتفاق نیفتاد و آتش خاموش شد.»
در زندگی امام حسن علیه السلام موارد گوناگونی از بیان اخبار غیبی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
1) زمانی امام حسین علیه السلام و عبدالله بن جعفر در تنگدستی واقع شده بودند. امام حسن علیه السلام یکی از روزهای ماه را نام برد و فرمود در آن روز از طرف معاویه هدایایی به آنان خواهد رسید. درست در همان روز فرستاده معاویه هدایایی برای آنان آورد.
2) روزی امام حسن به افراد خانواده اش فرمود:«من با زهر شهید می شوم.» پرسیدند:«چه کسی تو را مسموم می سازد؟» فرمود:«یکی از زنان یا کنیزانم.» گفتند:«از خود دورش کن، و از خانه ات خارجش ساز.» فرمود:«مگر قضای الهی قابل تغییر است؟ اگر او را از خود دور کنم، باز هم کشته شدن من به دست اوست، زیرا تقدیر الهی چنین رقم خورده است.» چیزی نگذشت که جعده، همسر امام، به دستور معاویه، امام را با سّمی که در شیر ریخته بود، به شهادت رساند.
3) روزی امام حسن علیه السلام در جایی نشسته بود که کسی وارد شد و گفت:«یابن رسول الله، خانه ات آتش گرفت!» امام فرمود:«نه، خانه من آتش نگرفته است.» پس از مدتی شخص دیگری وارد شد و گفت:«یابن رسول الله، خانه همسایه شما آتش گرفت، و ما یقین کردیم آتش به خانه شما هم سرایت می کند اما این اتفاق نیفتاد و آتش خاموش شد.»