₪☼₪ وارث سرخی شقایق ها ₪☼₪ ویژه نامه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
تبهای اولیه
خوشا به حال کسی که هوایی ات باشد
گدای روز و شب سامرایی ات باشد
شنید هر که حدیث تو از پس پرده
همیشه مست کلام خدایی ات باشد
عبادت تو میان درندگان یعنی
جهان, به سلطه ی فرمانروایی ات باشد
کسیکه در وطنش خانه ی رضا دارد
هلاک کنیه ی ابن الرضایی ات باشد
خوشا به آن که به یاد ضریح شش گوشت
مسافر حرم کربلایی ات باشد
[="Times New Roman"][="Navy"]یازده بار جهان گوشه زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریه باران کم نیست
سامرایی شده ام، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست
قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست
یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست
زخم دندان تو و جام پر از خونابه
ماجرایی است که در ایل تو چندان کم نیست
بوسه جام به لب های تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضه دندان کم نیست
از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تا همین لحظه که خون گریه باران کم نیست
در بقیع حرمت با دل خود می گفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست
شاعر: سیدحمیدرضا برقعی
هرکس که رفت دیدن صحن و سرای تو گنبد شکسته بود و ضریحی نمانده بود درلحظه های آخرخود میزدی صدا: بعد از تو روی شانه مهدی:doa(3): ست بارِتو اینجا اگر به بوی مدینه معطر است
افتاده بود پرچم و گلدسته های تو
یادم نمی رود صف زوار خسته را
تشنه گرسنه تا بخورند از غذای تو
آن گوشه ای که پله به سرداب می رسد
پیچیده بود زمزمه ی ربنای تو
خاکی تر ازحریم تو آقا ندیده ام
حتی پرنده پر نزند در هوای تو
حالا دوباره اشک مرا در می آورد
خاکی ترین حیاط، ولی با صفای تو
جانم به لب رسید دگر مهدی:doa(3): ام بیا
ناله مزن دوباره چنین روضه پانکن
مهدی:doa(3): رسیده است پسر را صدا نکن
خیلی عجیب ازجگرت آه می کشی
دیگربس است گریه مکن ناله ها نکن
خونی که ریخت ازلب تو ارث مادریست
ازخون دل محاسن خود را حنا نکن
یاد سرِ بریده نکن حال تو بد است
این خانه رابه تشنگی ات کربلا نکن
جان پسر به لب شده بادیدن رخت
درپیش چشم او سر این زخم وا نکن
فکرغریب ماندن اصحاب را نکن
بوی بقیع و چادر خاکی مادر است
[="Arial"][="Green"]پدر غم های شیرین روزهای انتظار
هر شب که دلم برای تو تنگ می شود، ابرها، با من گریه می کنند.
کاش به جای خاک، از کلمه آفریده می شدم تا سراپا شعر می شدم در ستایش تو!
تو، پدر غم های شیرین روزهای انتظاری. گاهی نوشتن دشوار است و از تو نوشتن دشوارتر.
اشک هایم، کبوترانی اند که آرزو دارند گره دخیل هایی شوند که به ضریحت بسته شده است.
بالش شب هایم خیس می شود از خیال 26 بهاری که کوتاه تر از همه پروازها، گذشت. عمری گذشته است و هنوز جهان نتوانسته از 6 سال امامت مهربانی هایت بگوید.
هنوز تنگنای روزهای زندان های پی در پی تو، گلوی جهان را می فشارد.
از روزی که تو مسموم شدی، بادها هر ثانیه سرفه می کنند.
شش سال، خورشید امامتت، بی وقفه می تابید تا لبخندهایت، جهانی را معطر کنند.
اما دیوارهای زندان، حصار آسمان امامتت شده بودند، تا هیچ روزنی، عطر نورانی ات را حس نکند.
سامره، شش سال زندان پی در پی ات شد و دیوارهای زندان، خستگی مدامشان را در عبادات مدامت گریه می کردند.
منبع: اشارات شماره 95 - عباس محمدی
[/]
[="Arial"][="Green"] غروب خورشید یازدهم ابوسهل نوبختی نیز چون بسیاری از شیعیان، از بدی حال جسمانی امام حسن عسکری علیه السلام آگاه بود. وارد اتاق که شد، همسر امام، «نرجس خاتون» و «عقید» غلام فداکار حضرت را دید که در گوشه ای، ساکت نشسته اند. «آه خدایا! آیا این همان حجت تو بر زمین است که به دست سفاکان و ظالمان به این حال و روز درآمده؟ مگر نه اینکه 28 سال بیشتر ندارد؟ نگاه عقید را که دید، فهمید باید خود را کنترل کند. بغض گلوگیر خود را فروخورد و در حالی که شاهد آب شدن شمع وجود امام زمانش بود، زیرلب زمزمه کرد: اشارات - شماره 95
دیگر تاب نداشت؛ وگرنه به خود اجازه نمی داد به خانه امام برود.
نگاهش که به چهره امام افتاد، بی اختیار اشک از چشمانش سرازیر شد.
آیا تقدیر او هم شهادت در جوانی است؟»
«اَلا لَعْنَةُ اللّه عَلَی القَومِ الظالمین».
[/]
[="Arial"][="Green"]آجرک الله یا صاحب الزمان
شهادت، عشق است.
فرزند غایبش را سر سلامت بگویید و باران اشکتان را در بی شکیبی انتظار، بهانه سازید!
شهادت امام حسن عسکری، بهار جوشش خون شیعه است در غم غیبت.
مولای غایب غریبم!
سرسلامت باد ما را در غم بابای شهیدت پذیرا باش؛
ای غمگین ترین شیعه در عصر غیبت!
[/]
غربت شهر سامرا، غصه ی هر شب منه
گرد و غبار حرمت، سرمه چشم نوکرات
شب شهادت آقا، می خوام یه آرزو کنم
آقا بذار که جونمو، با هروله فدات کنم
سینه زدن با عاشقات، نماز مستی منه
تو حلقه ی سینه زنی، وقتی برات شور می گیرم
این گریه ها روز حساب، توشه ی کوله بارمه
بندگی رو یادم دادی، با راه و رسم نوکریت
معجزه کردی آقا جون، که عاشق خدا شدم
[="Arial"][="Green"]آجـــــــرک الله یا صاحب الزمان
نامه ای برای دوستداران و شیعیان در مدائن نوشت
به ابوالادیان داد و فرمود:
«این نامه را بردار و به سوی مدائن حرکت کن
بدان که سفرت پانزده روز به طول می انجامد و پانزدهمین روز که وارد سامرا میگردی
صدای شیون از خانه ام طنین افکن خواهد بود
و پیکرم را در مغتسل برای غسل دادن خواهی دید»
ابوالادیان با اندوهی عمیق گفت:
«سالار من! اگر چنین رخداد غمباری در پیش است، پس امام راستین پس از شما کیست؟»
امام حسن العسگری علیه السلام فرمودند:
«هر کس بر جنازه من نمـــــــــــاز بخواند»
(حضرت چندین نشانه ی دیگر را نیز بیان فرمودند)
روز پانزدهم به سامرا برگشتم
از خانه امام صدای گریه بلند بود
مردمان را دیدم که به جعفر برادر امام تسلیت میگفتند و امامتش را تبریک
بسیار تعجب کردم
اما هنگامی که جعفر میخواست بر پیکر مطهر امام حسن العسگری علیه السلام نماز بخواند
کودکی زیبا رو همچون ماه تابان درخشید
و فرمود:
«ای عمو! عقب برو تا من بر پیکر پدرم نماز گذارم
چرا که مــــــــن بر نماز خواندن بر پیکر مطهر پدرم ، از همه زیبنده ترم»
سپس پیش آمد و بر پیکر مطهر حضرت عسگری نماز خواند...
یابن الحسن
سر و جانم به فدای قلب داغ دیده تان
چه غریبانه و بی کس در غم از دست دادن پدری از جنس نوربه سوگ نشسته اید...
مولای من
ما را نیز...
آخر چگونه بگویم...
ما روسیاهان را نیز در این غم عظیم شریک بدانید...
شهادت یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت امام حسن عسگری علیه السلام را تسلیت عرض مینمایم
ترســم که بـیــائی و مـن آن روز نباشــم....
اللهم عجل لولیک الفرج
سوز دل من در دل پروانه نباشد...
https://plus.google.com/u/0/11817838...ts/93GuAEbUKbY
[/]
آموزه های عسکری :
احادیث زیر به نقل از کتاب تحف العقول(1) از امام حسن عسکری(ع) تقدیم ولایت مداران عزامند :
ا) «لَا تُمَارِ فَیَذْهَبَ بَهَاؤُکَ وَ لَا تُمَازِحْ فَیُجْتَرَأَ عَلَیْک؛
جدال مکن که احترامت از بین مىرود . شوخى مکن که بر تو گستاخ مىشوند.»
ب) «مَنْ رَضِیَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ وَ مَلَائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتَّى یَقُوم؛
هر که به پاییننشینى در مجلس رضایت دهد، خدا و فرشتگان پیوسته بر او رحمت فرستند تا برخیزد.»
ج) «مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی لَا تُغْفَرُ لَیْتَنِی لَا أُؤَاخَذُ إِلَّا بِهَذَا ثُمَّ قَالَ (ع) الْإِشْرَاکُ فِی النَّاسِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَى الْمِسْحِ الْأَسْوَدِ فِی اللَّیْلَةِ الْمُظْلِمَة؛
از گناهانى که مورد بخشش قرار نگیرد، یکى این است که گناهکار بگوید: کاش جز به خاطر این گناه بازخواست نگردم. سپس امام حسن عسگرى علیه السّلام فرمود: شرکورزیدن مردم، نامحسوستر از حرکت مورچه بر روى گلیمى سیاه در شب تاریک است!»
د) «لَیْسَتِ الْعِبَادَةُ کَثْرَةَ الصِّیَامِ وَ الصَّلَاةِ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فِی أَمْرِ اللَّه؛
عبادت به بسیار روزه گرفتن و نماز خواندن نیست. عبادت بسیار اندیشهورزى در امر خداست.»
هـ) «أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ أَعْبَدُ النَّاسِ مَنْ أَقَامَ عَلَى الْفَرَائِضِ أَزْهَدُ النَّاسِ مَنْ تَرَکَ الْحَرَامَ أَشَدُّ النَّاسِ اجْتِهَاداً مَنْ تَرَکَ الذُّنُوب؛
پارساترین مردم کسى است که در هنگام شبهه درنگ نماید. عابدترین مردم کسى است که واجبات را به جاى آورد. زاهدترین مردم کسى است که از حرام دست بردارد .سختکوشترین مردم کسى است که گناهان را وانهد.»
پی نوشت :
1.تحف العقول ، ص: 486
[="Tahoma"][="Black"] امام عسکری جانم فدایت بسان حضرت مهدی همینک چسان آرام گردد این غم دل چو حزن صاحبم آمد بیادم اگر گردد قبول حضرت او :Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:
غم دل شد فزون اندر عزایت
دل من گشته محزون در رثایت
نبینم تا که من صحن و سرایت
سرودم چند بیتی در ثنایت
خدا را شکر گویم زین عنایت
:Sham:آجرک الله یا صاحب الزمان:Sham:امام عسکری جانم فدایت
غم دل شد فزون اندر عزایتبسان حضرت مهدی همینک
دل من گشته محزون در رثایتچسان آرام گردد این غم دل
نبینم تا که من صحن و سرایتچو حزن صاحبم آمد بیادم
سرودم چند بیتی در ثنایتاگر گردد قبول حضرت او
خدا را شکر گویم زین عنایت:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:
خوشا سیدی ناز و فرخنده فر
چه زیبا سروده رثای پدر !!
قبول افتد این اشک چشمان او
فزون گردد این نور ایمان او