در آن زمان که بشر منکر فضایل بود
به خلق و خوی شیاطین رذل مایل بود
در آن زمان که زر و زور حاکمیت داشت
مقام شامخ انسان پاک زایل بود
در آن زمان که خدایان مردم گمراه
نمای چوبهی خرما، آتش و گل بود
در آن زمان که حرم بود جایگاه بتان
بشر به «لات» و «هبل» عاشقانه قائل بود
در آن زمان که خرافات و بردگی رایج
میان جمله اعراب در قبایل بود
در آن زمان که پدر از تعصب بیجا
به جان دختر معصوم خویش قاتل بود
در آن زمان که سلاح برنده شهوت
ز بحر خلق ستمدیده آفت دل بود
در آن زمان که ز فرط غرور و سرمستی
بشر ز ذات خداوند خویش غافل بود
در آن زمان که پلیدی ز حد فزون میشد
بشر به مسئله روز خویش جاهل بود
در آن زمان که بشر همچو زورقی گمراه
میان موج بلا دیدهاش به ساحل بود
پی هدایت مردم محمد خاتم
نهاد پای به امر خدا در این عالم مقام و قدر تو را کس نمیکند ادراک
به غیر ذات خداوندگار قادر پاک
به عید میمنت افزایت ای نبی کریم
بتان به روی ستادند و بتپرست هلاک
به یمن مقدم و نور ظهور تو گردید
زپای بنای تمامی که انجم و افلاک
شدت تولد پاکت خموش آتش فارس
بنای محکم کسری زمقدمت شد چاک
بگشت خشک به عید تو بهر ساوه بری
ز شوق وصف تو شد دیدگان جان نمناک
به کعبه جمله قنادیل شد چو مه روشن
ز نور روی منیر تو سید لولاک
تو چون مؤثر مطلق شدی اثربخشی
خدا به عنصر باد که آب و آتش و خاک
به عید احمد و میلاد حضرت صادق
تو شادباش، به میلادشان مشو غمناک
ندیده چشم خرد بعد از احمد مرسل
رئیس مذهب و مکتب چنان تویی چالاک
تویی که شافع جرمی گناهکاران را
منم که دست به دامن تو را کشم حاشاک
امید آنکه کند از می تهورم مست
علی ولی خدا نبی عدو زباده تاک
به یاد حافظ شیرین سخن بگو عنقا
«گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک»
از بام و در کعبه به گردون رسد آواز / کامشب در رحمت به سماوات شده باز
بت های حرم در حرم افتاده به سجده / ارواح رسل راست هزاران پر پرواز
آغاز پیامبری محمد مصطفی (ص) بر شما مبارک
این چراغی است که تا شام ابد جلوه گر است / این یتیمی است که بر عالم خلقت پدر است
این نجات همه در دامن موج خطر است / این رسولی است که از کلّ رُسُل خوب تر است
روزگاری بود میوه اش فتنه ، خوراکش مردار ، زندگی اش آلوده ، سایه های
ترس شانه های بردگان را می لرزاند . تازیانه ستم ، عاطفه را از چهره ها
می سترد . تاریکی ، در اعماق تن انسان زوزه می کشید و دخترکان بی
گناه ، در خاک سرد زنده به گور می شدند . و در این هنگام بود که محمد
(ص) بر چکاد کوه نور ایستاد و زمین در زیر پاهای او استوار گردید . بعثت
رسول اکرم مبارک باد .
از بعثت او جهان جوان شد / گیتى چو بهشت جاودان شد
خوشبخت کسى کز امت اوست / در سایه دین و رحمت اوست
با بعثت آن نبى مرسل / بتخانه به کعبه شد مبدل
این عید به اهل دین مبارک / بر جمله ی مسلمین مبارک . . .
سائل درمانده ناامید نگردد ،
گر که بکوبد در سرای محمد (ص) ،
ای که ندای اذان رسید به گوشت ،
هان که به گوشت رسد ندای محمد (ص) .
مبعث رسول اكرم بر همه مسلمانان جهان مبارك باد .
خواند زبان دلم ثنای محمد (ص) ،
ماند خرد خیره در لقای محمد (ص) ،
دیده دل ، جام جم به هیچ شمارد ،
سرمه کند گر زخاک پای محمد (ص) .
بعثت رسول اكرم بر عاشقان حضرتش خجسته و مبارک باد .
روزگاری بود میوه اش فتنه ،
خوراکش مردار ، زندگی اش آلوده ،
سایه های ترس شانه های بردگان را می لرزاند .
تازیانه ستم ، عاطفه را از چهره ها می سترد .
تاریکی ، در اعماق تن انسان زوزه می کشید
و دخترکان بی گناه ، در خاک سرد زنده به گور می شدند .
و در این هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ایستاد
و زمین در زیر پاهای او استوار گردید . بعثت رسول اكرم مبارك باد .
تویی هم مصطفی و هم محمد ،
تو را در آسمان نامند احمد ،
تو کانون صفا مرد یقینی ،
تو عین رحمه للعالمینی .
عید مبعث بر تمام مسلمانان مبارك باد .
تو اکنون شهر علم و اجتهادی ،
تو رب النوع شمشیر و جهادی ،
تو خورشیدی شدی در گوشه غار ،
بر نور تو شد خورشید و مه تار ،
بتاب و روشنی بخش جهان باش ،
مهین پیغمبر آخر زمان باش .
عید پیامبری رسول خدا مبارك .
به امر رب خود لبیک گوییم ،
به همراه ملائک جمله گوییم ،
سلام و رحمت حق بر محمد ،
اللهم صل علی محمد و آله محمد .
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد ،
دل رمیده ما را انیس و مونس شد .
بعثت پیامبر اكرم بر پیروان حقیقیش تهنیت باد .
سلام بر مبعث، بهاریترین فصل گیتی!
سلام بر مبعث، فصل شکفتن گل سرسبد بوستان رسالت!
سلام بر مبعث؛ نوید تزکیه انسانهای شایسته از زشتیها.
سلام بر مبعث؛ روزی که گلهای ایمان در گلستان جان انسان شکوفا شد!
سلام بر مبعث، نوید وحدت حقطلبان جهان از خاستگاه وحی!
سلام بر مبعث، پیام خیزش انسان، از خاک تا افلاک!
سلام بر مبعث، انفجار نور و ظهور همه ارزشها در صحنه حیات بشر!
سلام بر مبعث، جشن بزرگ ستمدیدگان و بییاوران!
سلام بر مبعث، جاری کننده چشمه ایمان و عدالت در کویر خشک زمین!
سلام بر مبعث، پایهگذار حکومت صالحان در عرصه خاک!
سلام بر مبعث، عید بزرگ نجات از حیرت و سرگردانی، عید ختم ناامیدی! سلام بر مبعث، عید تمایز عدل و ظلم، عید بیداری و تعهّد، عید هدایت!
امروز روز تکوین آیه های رسالت است. روز تجلّی رحمت الهی. عید پیامبری رسول خدا مبارك .
باران نور، دستان خسته تاریخ را روشن کرد و طلیعه ایمان بر بلندای انسانیت درخشید.
برترین تجلّی خدا در کسوت آفتاب، معراج را زمزمه کرد و برگزیده شد برای خواندن اولین آیات نور:
«إِقْرَاءَ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِیَ خَلَقَ...»
تو مبعوث شدی تا بارانِ رحمتِ فراگیرت
بر ریگستانِ عطشناک جان ببارد
و دستان تهی از گوهر ناب ایمان
را به قنوتِ زلال دعا و نیایش ببرد.
امروز، روز رقص حراست.
امروز همه آسمانیان به شکرانه برگزیدنت
کِل میزنند و تمام خاکیان،
آسمانی شدنت را پای میکوبند.
تو هلهله شادباش زمینی؛
تو بیکرانگی معنا، تو ابدیت واژههای شعری.
حرا، واژه واژه اشک شد
و غزلباران اذان جبرییل را به تماشا نشست.
حرا از خویش برآمد و به آسمان شد.
به نام خداوند، شرک را مچاله شده
در زبالهدان تاریخ بیانداز
و یگانهپرستی را به نقاط دوردست
ذهنها پرواز بده! رسالت خویش را
در گوشهای پر شده از نادانی بریز!
بخوان محمد! سرود عشق بخوان!
به اهل مکه خبر دهید،
مردی از بالا میآید تا قطره قطره،
دریا را به جان قلبهای سنگی بچشاند
و خبر دهد از روزی که خواب از سر دیوارها خواهد پرید
و پرندگان ایمان، در تمام زمین،
نامهرسانِ رسالت او خواهند شد.
آوای بخوان بخوانِ او میریزد از غار، صدای گفتوگو میریزد
میگفت فرشته: اقرأ باسم ربک عشق است کز آسمان فرو میریزد
یا محمد! حسن ختام نبوت،
نقطه آغاز تو بود؛ روزی که علفهایِ هرز
مفاهیم جا افتاده را برکندی
و خاک بشر را زیر و رو کردی
تا تنها بذر وحدانیّت الهی را در آن رها کنیم.
حبیب خدا، با قلبی لبریز از نور آمده است
تا آیههای شفابخش قرآن را بر بالین
انسانهای بیمار زمزمه کند،
تا حکمت و حلاوتِ سخن خالق،
جان تازه در کالبد خفته مخلوق بدمد.
[FONT=Microsoft Sans Serif]
از بعثت او جهان جوان شد
گیتى چو بهشت جاودان شد
این عید به اهل دین مبارک
بر جمله مسلمین مبارک
[FONT=arial]بنام خدای جهان یامحمد
بخوان یا محمد بخوان یا محمد
بخوان تا بخوانند پیوسته باتو
خدا را زمین و زمان یا محمد
باد بشارت که ماه غم به سر آمد
ماه نشاط و سرور از سفر آمد ز آن که در این مه بام قادر بی چون
نور الاهی به صورت بشر آمد
صبح سعادت دمید و کفر نهان شد
نور محمد ز غیب جلوه گر آمد
شمس رسالت ز مکه گشت چو طالع
شمس خجل گشت و منفعل قمر آمد
خاجه لولاک پا نهاده بر خاک
کشتی ایجاد را ز وی ثمر آمد
گر چه پسر ز آدم است و لیک به معنی
بر همه خلق این پسر پدر آمد
غافله سالار انبیائ گرامی
رحمت حق بر تمام خشک و تر آمد
ختم رسل، عقل کل، مربی عالم
مظهر پروردگار داد گر آمد
منزل احباب اوست جنت فردوس
مسکن و معوای دشمنان سقر آمد
بار دگر مژده می دهم به محبان
آن که در این روز مولود دگر آمد
جعفر صادق قدم نهاده به دنیا
فاطمه را از سدف چنین گوهر آمد
حضرت باقر ز مقدمش شده شادان
چون ز خدا بهر او چنین پسر آمد
احمد و حیدر شدند شاد و فرح ناک
ز آن که چنین میوه ای از آن شجر آمد
بار خدایا به حق احمد و آلش
عفو کن از ما چو عمر ما به سر آمد
فرستنده: ولی الله غیاثوند.
البشارت که بما صبح سعادت آمد مفخر کون ومکان باعث خلقت آمد
روشن از نور جمالش همه ی عالم شد عقل کل ختم رسل مظهر رجمت آمد
نبی مکی امی زپس پرده ی غیب از پی راهنمایی وهدایت آمد
کلبه ی بنت وهب طعنه بعالم زد وگفت که به آ غوش من آن شمس سعادت آمد
طاق کسری عجم طاقت دیدار نداشت جاری از رود سماوی ،ید عصمت آمد
لات واصنام بخاک از سر خجلت افتاد سرنگون تخت شهان زان ید قدرت آمد
دسته دسته ملکاز عالم بالا به زمین شادمان ف تلبیه گو بهرزیارت آمد
رانده ابلیس شد از عالم بالا گفتا این چه شودیست مگر روز قیامت آمد
گفت جبریل جوابش که زسر حد کمال شافع محشر وفرمانده ی امت آمد
باد ، گو مژده رساند بسلیمان جهان که شه عرش مکان ،حامل رفعت آمد
یوسف مصر دگر حسن فروشی نکند چون که بیند بجهان کان ملاحت آمد
دگر از حاتم طایی نتوان گفت سخن زانکه بهر کرم و لطف وسخاوت آمد
زکمالش ،زجمالش ،زمقامش زخدا احسن الله وتبارک بشهادت آمد
حامل حکم خدا فخریه بنماید چون خادم درگه آن شمس ولایت آمد
مدح اوزینت قرآن الهی باشد فرق او مفتخر تاج نبوت آمد
آیه آیه همه ی معنی قرآن کریم شاهد خوبی این منجی امت آمد
هم به انجیل وزبور وصحف وتوراتش مدح وتوصیف محمد زدرایت آمد
تهنیت باد به افراد مسلمان جهان نقطه ی مرکزی روز شفاعت آمد
(کربلایی) زگدایی در خانه ی او شکر لله که دلت کنج محبت آمد---
----به نقل از ارمغان کربلا(کتاب سوم) نادعلی کربلایی-انتشارات خزر -تهران--
ده مژده که ختم انبیا ظاهر شد انوار تجلی خدا ظاهر شد
فرمان محمدا رسول الهی بهرش زکریم ذوالعطا ظاهر شد
--ص28 -ارمغان کربلا -نادعلی کربلایی-انتشارات خزر-تهران-----------
مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است
مزده که مسروری عالم رسید خرمی عالم وآدم رسید
هادی کل ُ سید خاتم رسید منجی عالم شه اکرم رسید
خرم از او خاطره ی عالم است عید سعید نبی اکرم است----
مزده که بی پرده رخ یار شد جلوه ی محبوب پدیدارشد
کعبه از او مطلع انوار شد دشت ودمن تحت الانهار شد
عالم ایجاد از او خرم است عید سعید نبی اکرم است----
مزده که شد نور خدا آشکار یافت تولد شه ملک وقار
احمد محمود شه تاجدار آنکه به ایجاد بود شهریار
اهل ولا خرمی عالم است عید سعید نبی اکرم است ---
مژده که پیر فلک آمد جوان گشت منور همه کون ومکان
از رخ دلجوی شه انس وجان فخر بشر خاتم پیغمبران
آنکه از او فخر بنی آدم است عید سعید نبی اکرم است
جاد اول دیوان آذر خراسانی (حاج سید غلامرضا آذر حقیقی-چاپ افست اسلامیه -مشهد-چاپ چهارم -1348 شمسی محمد حسين آسايش
در آن زمان که بشر منکر فضایل بود
به خلق و خوی شیاطین رذل مایل بود
در آن زمان که زر و زور حاکمیت داشت
مقام شامخ انسان پاک زایل بود
در آن زمان که خدایان مردم گمراه
نمای چوبهی خرما، آتش و گل بود
در آن زمان که حرم بود جایگاه بتان
بشر به «لات» و «هبل» عاشقانه قائل بود
در آن زمان که خرافات و بردگی رایج
میان جمله اعراب در قبایل بود
در آن زمان که پدر از تعصب بیجا
به جان دختر معصوم خویش قاتل بود
در آن زمان که سلاح برنده شهوت
ز بحر خلق ستمدیده آفت دل بود
در آن زمان که ز فرط غرور و سرمستی
بشر ز ذات خداوند خویش غافل بود
در آن زمان که پلیدی ز حد فزون میشد
بشر به مسئله روز خویش جاهل بود
در آن زمان که بشر همچو زورقی گمراه
میان موج بلا دیدهاش به ساحل بود
پی هدایت مردم محمد خاتم
نهاد پای به امر خدا در این عالم مقام و قدر تو را کس نمیکند ادراک
به غیر ذات خداوندگار قادر پاک
به عید میمنت افزایت ای نبی کریم
بتان به روی ستادند و بتپرست هلاک
به یمن مقدم و نور ظهور تو گردید
زپای بنای تمامی که انجم و افلاک
شدت تولد پاکت خموش آتش فارس
بنای محکم کسری زمقدمت شد چاک
بگشت خشک به عید تو بهر ساوه بری
ز شوق وصف تو شد دیدگان جان نمناک
به کعبه جمله قنادیل شد چو مه روشن
ز نور روی منیر تو سید لولاک
تو چون مؤثر مطلق شدی اثربخشی
خدا به عنصر باد که آب و آتش و خاک
به عید احمد و میلاد حضرت صادق
تو شادباش، به میلادشان مشو غمناک
ندیده چشم خرد بعد از احمد مرسل
رئیس مذهب و مکتب چنان تویی چالاک
تویی که شافع جرمی گناهکاران را
منم که دست به دامن تو را کشم حاشاک
امید آنکه کند از می تهورم مست
علی ولی خدا نبی عدو زباده تاک
به یاد حافظ شیرین سخن بگو عنقا
«گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک»
عباس عنقا
بت و بتخانه همه ذکر خدا می گویند / سخن از اقرأ و از غار حرا می گویند
حمد حق، مدح رسول دو سرا می گویند / خلق عالم همه تبریک به ما می گویند
از بام و در کعبه به گردون رسد آواز / کامشب در رحمت به سماوات شده باز
بت های حرم در حرم افتاده به سجده / ارواح رسل راست هزاران پر پرواز
آغاز پیامبری محمد مصطفی (ص) بر شما مبارک
این چراغی است که تا شام ابد جلوه گر است / این یتیمی است که بر عالم خلقت پدر است
این نجات همه در دامن موج خطر است / این رسولی است که از کلّ رُسُل خوب تر است
یا رحمت للعالمین جبریل می خواند تو را / ای منجی کل بشر بیرون بیا از این سرا
تو شهریار عالمی تا چند در غار حرا / ای یوسف مصر وجود از چاه تنهایی درآ
تو سروران را سروری تو رهبران را رهبری / تو از تمام انبیا هم بهتری هم برتری
تو کشتی توحید را هم ناخدا هم لنگری / تو اولین روشنگری تو آخرین پیغمبری
ای تا قیامت جاودان اسلام تو آئین تو / ای نقش لبخند خدا روی لب خونین تو
دشمن هم از کف داده دل بر منطق شیرین تو / قرآن و عترت تا ابد رمز بقای دین تو
ای پادشاه عالم عشقت به سینه دارم / در قاب سینه ی خود عکس مدینه دارم
دارم ولایت تو ، در دل محبت تو / سر مست جام عشقم ، در شام بعثت تو
از بعثت او جهان جوان شد / گیتى چو بهشت جاودان شد
این عید به اهل دین مبارک / بر جمله مسلمین مبارک .
روزگاری بود میوه اش فتنه ، خوراکش مردار ، زندگی اش آلوده ، سایه های
ترس شانه های بردگان را می لرزاند . تازیانه ستم ، عاطفه را از چهره ها
می سترد . تاریکی ، در اعماق تن انسان زوزه می کشید و دخترکان بی
گناه ، در خاک سرد زنده به گور می شدند . و در این هنگام بود که محمد
(ص) بر چکاد کوه نور ایستاد و زمین در زیر پاهای او استوار گردید . بعثت
رسول اکرم مبارک باد .
ای نام تو جانبخش تر از آب حیات / محتاج تو خلقی به حیات و به ممات
از بعثت انبیاء و ارسال رسل / مقصود تو بودی، به جمالت صلوات
پیامبر اکرم (ص):
تقوای کامل آن است که آنچه را نمیدانی یاد بگیری و به آنچه میدانی عمل کنی
مبعث، عید شکوفایی خوشبوترین گل هستی، مبارک . .
به به که چه روز خرم آمد / مبعوث، نبى اکرم آمد
بس عید فرا رسید بى شک / عیدى نبود چنین مبارک
هر روح که دور از بدى شد / با آمدنش محمدى شد
صلوات
مبعث، روز برانگیختن خِردهای دفن شده
در تابوت خرافه گرایی و جهل پیشگی،
و روز تولد عاطفه های زخمی شده در رقص
شمشیرهای تعصب است
عیدتان مبارک.
از بعثت او جهان جوان شد / گیتى چو بهشت جاودان شد
خوشبخت کسى کز امت اوست / در سایه دین و رحمت اوست
با بعثت آن نبى مرسل / بتخانه به کعبه شد مبدل
این عید به اهل دین مبارک / بر جمله ی مسلمین مبارک . . .
پیامبر اعظم(ص):
دعایی که غایبی برای غایبی دیگر کند
از همه دعاها زودتر مستجاب میشود . . .
افراشت لوا، رسول امجد امروز / بر مسند دین نشست احمد، امروز
از بهر هدایت بشر صادر شد / فرمان رسالت محمد، امروز
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
پیامبر اکرم-ص:
چه نیکو شفیعی است قرآن در روز قیامت
برای کسی که قرآن خوانده باشد . . .
* * * * * * عيد مبعث مبارك باد * * * * * *
از حرا آیات رحمن و رحیم آمد پدید
با نخستین حرف،قرآن کریم آمد پدید
صوت"اقرا ء باسم ربک" می رسد بر گوش جان
یا که از غار "حرا"خلق عظیم آمد پدید
رفته خود از عرش تا به فرش سراسر ،
زیر فلک سایه لوای محمد (ص) ،
نوری سیاره یافت راه هدایت ،
تا که شدش عشق رهنمای محمد (ص) .
عید مبعث بر همگان مبارك .
سائل درمانده ناامید نگردد ،

گر که بکوبد در سرای محمد (ص) ،
ای که ندای اذان رسید به گوشت ،
هان که به گوشت رسد ندای محمد (ص) .
مبعث رسول اكرم بر همه مسلمانان جهان مبارك باد .
خواند زبان دلم ثنای محمد (ص) ،
ماند خرد خیره در لقای محمد (ص) ،
دیده دل ، جام جم به هیچ شمارد ،
سرمه کند گر زخاک پای محمد (ص) .
بعثت رسول اكرم بر عاشقان حضرتش خجسته و مبارک باد .
روزگاری بود میوه اش فتنه ،
خوراکش مردار ، زندگی اش آلوده ،
سایه های ترس شانه های بردگان را می لرزاند .
تازیانه ستم ، عاطفه را از چهره ها می سترد .
تاریکی ، در اعماق تن انسان زوزه می کشید
و دخترکان بی گناه ، در خاک سرد زنده به گور می شدند .
و در این هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ایستاد
و زمین در زیر پاهای او استوار گردید . بعثت رسول اكرم مبارك باد .
تویی هم مصطفی و هم محمد ،
تو را در آسمان نامند احمد ،
تو کانون صفا مرد یقینی ،
تو عین رحمه للعالمینی .
عید مبعث بر تمام مسلمانان مبارك باد .
تو اکنون شهر علم و اجتهادی ،
تو رب النوع شمشیر و جهادی ،
تو خورشیدی شدی در گوشه غار ،
بر نور تو شد خورشید و مه تار ،
بتاب و روشنی بخش جهان باش ،
مهین پیغمبر آخر زمان باش .
عید پیامبری رسول خدا مبارك .
به امر رب خود لبیک گوییم ،
به همراه ملائک جمله گوییم ،
سلام و رحمت حق بر محمد ،
اللهم صل علی محمد و آله محمد .
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد ،

دل رمیده ما را انیس و مونس شد .
بعثت پیامبر اكرم بر پیروان حقیقیش تهنیت باد .
سلام بر مبعث، بهاریترین فصل گیتی!
سلام بر مبعث، فصل شکفتن گل سرسبد بوستان رسالت!
سلام بر مبعث؛ نوید تزکیه انسانهای شایسته از زشتیها.
سلام بر مبعث؛ روزی که گلهای ایمان در گلستان جان انسان شکوفا شد!
سلام بر مبعث، نوید وحدت حقطلبان جهان از خاستگاه وحی!
سلام بر مبعث، پیام خیزش انسان، از خاک تا افلاک!
سلام بر مبعث، انفجار نور و ظهور همه ارزشها در صحنه حیات بشر!
سلام بر مبعث، جشن بزرگ ستمدیدگان و بییاوران!
سلام بر مبعث، جاری کننده چشمه ایمان و عدالت در کویر خشک زمین!
سلام بر مبعث، پایهگذار حکومت صالحان در عرصه خاک!
سلام بر مبعث، عید بزرگ نجات از حیرت و سرگردانی، عید ختم ناامیدی! سلام بر مبعث، عید تمایز عدل و ظلم، عید بیداری و تعهّد، عید هدایت!
امروز روز تکوین آیه های رسالت است. روز تجلّی رحمت الهی. عید پیامبری رسول خدا مبارك .
باران نور، دستان خسته تاریخ را روشن کرد و طلیعه ایمان بر بلندای انسانیت درخشید.
برترین تجلّی خدا در کسوت آفتاب، معراج را زمزمه کرد و برگزیده شد برای خواندن اولین آیات نور:
«إِقْرَاءَ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِیَ خَلَقَ...»
تو مبعوث شدی تا بارانِ رحمتِ فراگیرت
بر ریگستانِ عطشناک جان ببارد
و دستان تهی از گوهر ناب ایمان
را به قنوتِ زلال دعا و نیایش ببرد.
امروز، روز رقص حراست.
امروز همه آسمانیان به شکرانه برگزیدنت
کِل میزنند و تمام خاکیان،
آسمانی شدنت را پای میکوبند.
تو هلهله شادباش زمینی؛
تو بیکرانگی معنا، تو ابدیت واژههای شعری.
حرا، واژه واژه اشک شد
و غزلباران اذان جبرییل را به تماشا نشست.
حرا از خویش برآمد و به آسمان شد.
به نام خداوند، شرک را مچاله شده
در زبالهدان تاریخ بیانداز
و یگانهپرستی را به نقاط دوردست
ذهنها پرواز بده! رسالت خویش را
در گوشهای پر شده از نادانی بریز!
بخوان محمد! سرود عشق بخوان!
محمّد کآفرینش هست خاکش

هزاران آفرین بر جان پاکش
چراغ افروز چشم اهل بینش
طراز کارگاه آفرینش
ماه، فرو مانَد از جمال محمّد
سرو نباشد به اعتدال محمّد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر، با کمال محمّد
به اهل مکه خبر دهید،
مردی از بالا میآید تا قطره قطره،
دریا را به جان قلبهای سنگی بچشاند
و خبر دهد از روزی که خواب از سر دیوارها خواهد پرید
و پرندگان ایمان، در تمام زمین،
نامهرسانِ رسالت او خواهند شد.
آوای بخوان بخوانِ او میریزد از غار، صدای گفتوگو میریزد
میگفت فرشته: اقرأ باسم ربک عشق است کز آسمان فرو میریزد
یا محمد! حسن ختام نبوت،
نقطه آغاز تو بود؛ روزی که علفهایِ هرز
مفاهیم جا افتاده را برکندی
و خاک بشر را زیر و رو کردی
تا تنها بذر وحدانیّت الهی را در آن رها کنیم.
ـ مبعث؛ یعنی وساطت تو میان بنده و معبود.
یا رسول اللّه! دستانم را بگیر
تا بتهای باقیمانده دلم را بشکنم
که خدای تو خریدار دلشکستگان است.
مبعث، سپیدهدمی است که خداوند،
نامه سی جزئی خود را،
به دست امینترین بندهاش داد،
تا دست زمین را به آسمان برساند.
حبیب خدا، با قلبی لبریز از نور آمده است
تا آیههای شفابخش قرآن را بر بالین
انسانهای بیمار زمزمه کند،
تا حکمت و حلاوتِ سخن خالق،
جان تازه در کالبد خفته مخلوق بدمد.