[h=1]در سوگ ریحانه رسول خدا صلی الله علیه و آله[/h]
زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشتههای چادرت دست نیاز میآویزد و معرفت به غبار آستان خانهات بوسه میزند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخمها و داغها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانهات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
وجود مبارك حضرت فاطمه علیهاالسلام تنها یك تفكر یا تصور یك حقیقت حیات بخش نیست. بلكه تجسمی عینی و زنده از بركت خداوند بر انسان است. اگر تا قبل از حضور ایشان در عالم خاكی انسان معناگرا مجبور بود گوشههایی از نعمت یك زن مقدس را در اسطورهها، الههها و افسانهها جستجو كند یا متوسل به پاكدامنی حضرت مریم(ع) یا خردمندی آسیه و وفاداری سارا بشود، بعد از تجسم خاكی و عینی ایشان برای انسان كمالگرا یك الگوی زنده و جاوید پدید آمد و آن شخصیتی والا به نام «فاطمه» دختر رسول اكرم بود.
ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشتههای چادرت دست نیاز میآویزد و معرفت به غبار آستان خانهات بوسه میزند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخمها و داغها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانهات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
از این رو است كه فاطمه علیهاالسلام را ناموس و علت هستی میدانند. اگر فاطمه علیهااسلام پا به جهان فانی نگذاشته بود و خاك هبوط را به قدوم خود مبارك نمیكرد، دیگر برای پیروانش هدفی وجود نداشت تا برای آن به شهادت برسند و جهاد كنند. جهانیان با توسل به اوست كه توكل به احد را میآموزند و از نور هدایت ایشان است كه بركت زندگی دنیایی درك میشود.
بنابراین بیدلیل نیست كه بعد از درگذشت ملكوتی ایشان، بشریت، سرگشته به دنبال مرهمی است تا زخم نبود روح بخش ایشان در عالم فانی التیام یابد. از این روست كه هر چه انسان برای درك حضرت فاطمه علیهاالسلام تلاش میكند، بركت آن بر خودش میتابد و این اصل وجودی نعمت فاطمه علیهاالسلام در دنیا است.
امروز هم شاهد تلاش انسانهای پاكی هستیم كه به دنبال معنویت فاطمه علیهاالسلام در رفتار روزمره خود هستند و با تذكره و یادمانهایی سعی دارند آوای خوش چشمه كوثر را در یادشان زنده نگه دارند تا در بهشت، حاضر در خدمت ایشان باشند.
رسول اكرم صلی الله علیه و آله روایت نمودهاند كه خدای متعال فرمود:
ای احمد! اگر تو نبودی آسمان و زمین را نمیآفریدم و اگر علی نبود تو را نمیآفریدم و اگر فاطمه نبود، شما را نمیآفریدم.(یعنی شمایان رمز خلقتید)(1) از امام محمدباقر علیه السلام روایت شده است كه، ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام پنج سال بعد از بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سن شریف آن بانو در هنگام وفات هیجده سال و هفتاد و پنج روز بود.(2)
فاطمه علیهاالسلام را ناموس و علت هستی میدانند. اگر فاطمه علیهااسلام پا به جهان فانی نگذاشته بود و خاك هبوط را به قدوم خود مبارك نمیكرد، دیگر برای پیروانش هدفی وجود نداشت تا برای آن به شهادت برسند و جهاد كنند. جهانیان با توسل به اوست كه توكل به احد را میآموزند و از نور هدایت ایشان است كه بركت زندگی دنیایی درك میشود.
راز دل غمین فاطمه علیهااسلام
"شما ای مردم بر پرتگاه آتش بودید و از فرط ذلت نزد دیگران، همچون جرعه آبی در دست تشنه كامی یا لقمهای در دست گرسنهای و یا چون آتشی كه شخص مستعجلی از آن برگیرد. شما لگدكوب و پایمال بودید و از آب متعفن با سرگین شتر میآشامیدید و از برگهای خاكمال و علف بیابان میخوردید. ذلیل بودید و زبون میزیستید و هر آن مضطرب بودید كه مبادا از این سوی یا آن سوی به شما هجوم آورند و به اسارتتان ببرند. شما این بودید تا خداوند به دست محمد صلی الله علیه و آله با همه آنچه بر او گذشت رهایتان كرد. چه سختیها كه نكشید و چه شكنجهها كه ندید.
هرگاه شاخی از شاخهای شیطان و گردنكشی از یارانش سر بر میداشت و فتنهای از مشركان به خونخواری دهان میگشود، او برادرش علی علیه السلام را در كام آتش رقصان آن و در گلوگاه خطر میافكند و او نیز، تا مغز دشمن را نمیكوفت و آتش سركش فتنه را به آب شمشیرش خاموش نمیكرد، آرام نمیگرفت. در همه این مدت، علی علیه السلام در راه خدا سختی میكشید و به آب و آتش میزد. در كار خدا از جان مایه میگذارد و همواره به رسول خدا نزدیك بود. در میان دوستان و سربازان خدا وقف راه خدا بود و مدام خود را به مشقت میانداخت. در دریای رنج فرو میرفت و هرگز در راه خدا به ملامت مردم وقعی نمینهاد و به ستوه نمیآمد.
ولی شما چه؟ در تمام آن روزها، در رفاه و عیش بودید، خوش میگذراندید و زندگی میكردید و بیدرد بودید. هرگاه درگیری و نبرد پیش میآمد، خود را كنار میكشیدید و ما را تنها میگذاردید و از جنگ میگریختید.
"برای تمام كسانی كه میخواهند الهی زندگی كنند، فاطمه علیهاالسلام دفاع از حریم ولایت را، زیباتر از هر كس به معرض نمایش گذارد. خطبه غَرایش در مسجد مدینه، گواه فصاحت و بلاغت بینظیر آن حضرت است. مضامین عالی خطبه، اسلام راستین را معرفی میكند و اهمیت ولایت و امامت را روشن میسازد.
... به كجا میروید؟ چه میكنید؟ هنوز پیكر پیامبر تازه است؛ آیا میگویید كه محمد مُرد و همه چیز تمام شد؟ هرگز!
... هان میبینم كه اینك باز زمینگیر شدهاید و دل به تن آسایی و راحت طلبی و دنیا خواهی دادهاید و قصد همیشه ماندن در دنیا كردهاید و كسی را كه به قبض و بسط كار حكومت سزاوارتر است، دور راندهاید و با راحتی و عیاشی، خلوت كردهاید.
... بدانید اگر همه شما هم كافر شوید و به حق پشت كنید، خداوند همچنان ستوده است و احتیاجی به شمایان ندارد.
و بدانید آنچه را كه اینك گفتم؛ گفتم، در حالی كه میدانستم هرگز یاوری نخواهید كرد. ولی آنچه گفتم راز دل غمین من بود كه در سینه جمع شده و دود حزن و اندوه من بود كه در دل خستهام متراكم شده و آه آتش افروزی كه از سینه دردمند من شعله كشیده؛ تنها خواستم با شما حجت را تمام كرده باشم."(3) پینوشتها:
1- مستدرك سفینة البحار؛ 3/334 .
2- الكافی؛1/457.
3- از سخنرانی تاریخی حضرت فاطمه زهرا علیهالسلام در مسجدالنبی، ده روز پس از رحلت پدر (برگرفته از كتاب "زندگانی حضرت فاطمه (س)"، نوشتهِ دكتر اسماعیل حسینی).
سلام
ایام عزای فلسفه ی خلقت رو به هممون تسلیت میگم
به امید روزی که سعادت پیدا کنیم اسم ما رو در زمره کنیزان بانو بنویسند...
ببخشید اگه تصور میکنید درددلم به تاپیک بی ربطه، خودم اینطور تصور نمیکردم که نوشتم...
(خدایی همینطوری پاکش نکین، تو تاپیک مرتبط بذارینش بعد پاکش کنین)
وقتی روز عشق شد ولنتاین، زیاد غصه ناک نبود آخه ما تبلیغات چندانی برای اول ذی الحجه نکرده بودیم تا دنبال یک جایگزین بدتر نرن جوونامون
اما وقتی دهه اول محرم که همه باور داریم همین دهه است که به اسلام قوام داده، که میدونیم معرفت الحسین(ع) باب المعارفه... وقتی تو دهه ی اول ، میان جشن تولد کوروش رو میگیرن آدم می سوزه...
حالا هم که وسط ایام فاطمیه شده هشت مارس و روز زن رو تبریک میگن!!!
من به عنوان یک ایرانی عرب پرست ، از این ایرانی های غرب پرست سوال دارم:
که روز ولادتشون رو رها کنیم وسط ایام شهادتشون ، "8مارس، روز خیانت به فطرت خداجوی زن" رو جشن بگیریم؟؟؟
می دانستم که بعد از فوت پدرم دیگر بلال اذان نمی گوید. او مؤذن پدرم بود و هنگامی که اذان می گفت، خدا و رسول خدا و تمام مؤمنین از صدای اذانش لذت می بردند؛ اما من دوست داشتم که یک بار دیگر آن دوران را یاد کنم:
یک روز گفتم: دوست دارم اذان مؤذن پدرم را بشنوم و این خبر به بلال رسید.
به احترام من، بالای بلندی رفت و شروع به اذان گفتن کرد. بانگ «اللّه اکبر» بلال بلند شد و من نتوانستم جلوی گریه هایم را بگیرم.
خدایا، چه می شنوم؟ این صدای مؤذن بهترین بنده برگزیده توست که اکنون در بین ما نیست.
بلال گفت: «اشهد ان لااله الااللّه » و من همچنان می گریستم.
صدای بلال را شنیدم که گفت: «اشهد ان محمدا رسول اللّه ».
دیگر نتوانستم تحمل کنم. فریاد زدم و بیهوش افتادم.
وقتی به هوش آمدم، دیدم بلال خاموش است. گفتم: بلال! اذان بگو.
او گفت: بگذار که دیگر نگویم ای بزرگ ترینِ زنان!
من از اینکه تو هرگاه صدای اذان مرا می شنوی و این همه احساس اندوه می کنی می ترسم. مرا از اذان گفتن معاف فرما!
و من دیگر صدای اذان مؤذن پدرم را نشنیدم.
--------------------
«داغ نماز بر دل محراب مانده است. انگار سال هاست نگفتی اذان، بلال!»
«برخیز و سوگ نامه این فصلِ درد را با حنجری به وسعت غم ها بخوان، بلال!»
«تا به جا آرم دو رکعت ناله با هجران، بلال! بانگ دِه بار دگر امشب اذانِ گریه را»
پی آمدهای دردناک رحلت پیامبر(ص) برای فاطمه مظلومه(س)
بی تردید رحلت پیامبر(ص) شکیب آن بانوی شکیبا را گرفته و پشت آن کوه صبر را خم کرده بود.
هنگامی که حضرت فاطمه علیهاالسلام در بستر شهادت قرار گرفت، زنان مدینه به عیادت او رفتند و جویای احوالش شدند.
حضرت پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«به خدا سوگند از دنیای شما بیزارم و مردهای شما را دشمن می دارم... . کردار مردان شما زیانی آشکار است؛ چرا که آنها از ابوالحسن علی علیه السلام روی گردان شدند.
سوگند به خدا روی گردانیَ آنها از علی علیه السلام ، به این دلیل است که شمشیر علی در میدان های نبرد، تیز و کوبنده بود. او باکی از مرگ نداشت... . آنها بر ما ستم کردند و دست از یاری ما کشیدند».
اینک لحظات واپسین عمر زهراست.
علی با اینکه سدّی در برابر مشکلات و دشواری هاست، با اینکه کوهی از مقاومت است، از دیدن حال زهرا علیهاالسلام به گریه افتاده است.
زهرا به هوش می آید و گفت وگویی بین این دو مونس جان شیفته رد و بدل می شود و در پایان، فاطمه چنین وصیت می کند:
مرا امشب غسل بده، شب کفن کن، شب دفن کن... .
علی به تلاوت قرآن و سوره یاسین مشغول است. زهرا چشم می گشاید و می گوید:
«السلام علیک یا جبرائیل. السلام علیک یا ملائکة ربی. الیک ربّی لا الی النار.» و چشم بر هم می نهد.
علی به هنگام دفن زهرایش این گونه به پیامبر خطاب می کند:
«آه، که با چه سرعتی به تو پیوست ای رسول خدا، پیمانه صبرم در این مصیبتِ جان سوز لبریز شده است. اینک امانت تو را به تو سپردم. اما...».
محمدکاظم بدرالدین
[h=1]در سوگ ریحانه رسول خدا صلی الله علیه و آله[/h]
زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشتههای چادرت دست نیاز میآویزد و معرفت به غبار آستان خانهات بوسه میزند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخمها و داغها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانهات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
وجود مبارك حضرت فاطمه علیهاالسلام تنها یك تفكر یا تصور یك حقیقت حیات بخش نیست. بلكه تجسمی عینی و زنده از بركت خداوند بر انسان است. اگر تا قبل از حضور ایشان در عالم خاكی انسان معناگرا مجبور بود گوشههایی از نعمت یك زن مقدس را در اسطورهها، الههها و افسانهها جستجو كند یا متوسل به پاكدامنی حضرت مریم(ع) یا خردمندی آسیه و وفاداری سارا بشود، بعد از تجسم خاكی و عینی ایشان برای انسان كمالگرا یك الگوی زنده و جاوید پدید آمد و آن شخصیتی والا به نام «فاطمه» دختر رسول اكرم بود.
ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشتههای چادرت دست نیاز میآویزد و معرفت به غبار آستان خانهات بوسه میزند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخمها و داغها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانهات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
از این رو است كه فاطمه علیهاالسلام را ناموس و علت هستی میدانند. اگر فاطمه علیهااسلام پا به جهان فانی نگذاشته بود و خاك هبوط را به قدوم خود مبارك نمیكرد، دیگر برای پیروانش هدفی وجود نداشت تا برای آن به شهادت برسند و جهاد كنند. جهانیان با توسل به اوست كه توكل به احد را میآموزند و از نور هدایت ایشان است كه بركت زندگی دنیایی درك میشود.
بنابراین بیدلیل نیست كه بعد از درگذشت ملكوتی ایشان، بشریت، سرگشته به دنبال مرهمی است تا زخم نبود روح بخش ایشان در عالم فانی التیام یابد. از این روست كه هر چه انسان برای درك حضرت فاطمه علیهاالسلام تلاش میكند، بركت آن بر خودش میتابد و این اصل وجودی نعمت فاطمه علیهاالسلام در دنیا است.
امروز هم شاهد تلاش انسانهای پاكی هستیم كه به دنبال معنویت فاطمه علیهاالسلام در رفتار روزمره خود هستند و با تذكره و یادمانهایی سعی دارند آوای خوش چشمه كوثر را در یادشان زنده نگه دارند تا در بهشت، حاضر در خدمت ایشان باشند.
رسول اكرم صلی الله علیه و آله روایت نمودهاند كه خدای متعال فرمود:
ای احمد! اگر تو نبودی آسمان و زمین را نمیآفریدم و اگر علی نبود تو را نمیآفریدم و اگر فاطمه نبود، شما را نمیآفریدم.(یعنی شمایان رمز خلقتید)(1) از امام محمدباقر علیه السلام روایت شده است كه، ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام پنج سال بعد از بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سن شریف آن بانو در هنگام وفات هیجده سال و هفتاد و پنج روز بود.(2)
فاطمه علیهاالسلام را ناموس و علت هستی میدانند. اگر فاطمه علیهااسلام پا به جهان فانی نگذاشته بود و خاك هبوط را به قدوم خود مبارك نمیكرد، دیگر برای پیروانش هدفی وجود نداشت تا برای آن به شهادت برسند و جهاد كنند. جهانیان با توسل به اوست كه توكل به احد را میآموزند و از نور هدایت ایشان است كه بركت زندگی دنیایی درك میشود.
راز دل غمین فاطمه علیهااسلام
"شما ای مردم بر پرتگاه آتش بودید و از فرط ذلت نزد دیگران، همچون جرعه آبی در دست تشنه كامی یا لقمهای در دست گرسنهای و یا چون آتشی كه شخص مستعجلی از آن برگیرد. شما لگدكوب و پایمال بودید و از آب متعفن با سرگین شتر میآشامیدید و از برگهای خاكمال و علف بیابان میخوردید. ذلیل بودید و زبون میزیستید و هر آن مضطرب بودید كه مبادا از این سوی یا آن سوی به شما هجوم آورند و به اسارتتان ببرند. شما این بودید تا خداوند به دست محمد صلی الله علیه و آله با همه آنچه بر او گذشت رهایتان كرد. چه سختیها كه نكشید و چه شكنجهها كه ندید.
هرگاه شاخی از شاخهای شیطان و گردنكشی از یارانش سر بر میداشت و فتنهای از مشركان به خونخواری دهان میگشود، او برادرش علی علیه السلام را در كام آتش رقصان آن و در گلوگاه خطر میافكند و او نیز، تا مغز دشمن را نمیكوفت و آتش سركش فتنه را به آب شمشیرش خاموش نمیكرد، آرام نمیگرفت. در همه این مدت، علی علیه السلام در راه خدا سختی میكشید و به آب و آتش میزد. در كار خدا از جان مایه میگذارد و همواره به رسول خدا نزدیك بود. در میان دوستان و سربازان خدا وقف راه خدا بود و مدام خود را به مشقت میانداخت. در دریای رنج فرو میرفت و هرگز در راه خدا به ملامت مردم وقعی نمینهاد و به ستوه نمیآمد.
ولی شما چه؟ در تمام آن روزها، در رفاه و عیش بودید، خوش میگذراندید و زندگی میكردید و بیدرد بودید. هرگاه درگیری و نبرد پیش میآمد، خود را كنار میكشیدید و ما را تنها میگذاردید و از جنگ میگریختید.
"برای تمام كسانی كه میخواهند الهی زندگی كنند، فاطمه علیهاالسلام دفاع از حریم ولایت را، زیباتر از هر كس به معرض نمایش گذارد. خطبه غَرایش در مسجد مدینه، گواه فصاحت و بلاغت بینظیر آن حضرت است. مضامین عالی خطبه، اسلام راستین را معرفی میكند و اهمیت ولایت و امامت را روشن میسازد.
... به كجا میروید؟ چه میكنید؟ هنوز پیكر پیامبر تازه است؛ آیا میگویید كه محمد مُرد و همه چیز تمام شد؟ هرگز!
... هان میبینم كه اینك باز زمینگیر شدهاید و دل به تن آسایی و راحت طلبی و دنیا خواهی دادهاید و قصد همیشه ماندن در دنیا كردهاید و كسی را كه به قبض و بسط كار حكومت سزاوارتر است، دور راندهاید و با راحتی و عیاشی، خلوت كردهاید.
... بدانید اگر همه شما هم كافر شوید و به حق پشت كنید، خداوند همچنان ستوده است و احتیاجی به شمایان ندارد.
و بدانید آنچه را كه اینك گفتم؛ گفتم، در حالی كه میدانستم هرگز یاوری نخواهید كرد. ولی آنچه گفتم راز دل غمین من بود كه در سینه جمع شده و دود حزن و اندوه من بود كه در دل خستهام متراكم شده و آه آتش افروزی كه از سینه دردمند من شعله كشیده؛ تنها خواستم با شما حجت را تمام كرده باشم."(3)
پینوشتها:
1- مستدرك سفینة البحار؛ 3/334 .
2- الكافی؛1/457.
3- از سخنرانی تاریخی حضرت فاطمه زهرا علیهالسلام در مسجدالنبی، ده روز پس از رحلت پدر (برگرفته از كتاب "زندگانی حضرت فاطمه (س)"، نوشتهِ دكتر اسماعیل حسینی).
سلام
ایام عزای فلسفه ی خلقت رو به هممون تسلیت میگم
به امید روزی که سعادت پیدا کنیم اسم ما رو در زمره کنیزان بانو بنویسند...
ببخشید اگه تصور میکنید درددلم به تاپیک بی ربطه، خودم اینطور تصور نمیکردم که نوشتم...
(خدایی همینطوری پاکش نکین، تو تاپیک مرتبط بذارینش بعد پاکش کنین)
وقتی روز عشق شد ولنتاین، زیاد غصه ناک نبود آخه ما تبلیغات چندانی برای اول ذی الحجه نکرده بودیم تا دنبال یک جایگزین بدتر نرن جوونامون
اما وقتی دهه اول محرم که همه باور داریم همین دهه است که به اسلام قوام داده، که میدونیم معرفت الحسین(ع) باب المعارفه... وقتی تو دهه ی اول ، میان جشن تولد کوروش رو میگیرن آدم می سوزه...
حالا هم که وسط ایام فاطمیه شده هشت مارس و روز زن رو تبریک میگن!!!
من به عنوان یک ایرانی عرب پرست ، از این ایرانی های غرب پرست سوال دارم:
که روز ولادتشون رو رها کنیم وسط ایام شهادتشون ، "8مارس، روز خیانت به فطرت خداجوی زن" رو جشن بگیریم؟؟؟
http://jmaliahmad6.samenblog.com/
غمهای جانسوز برترین بانو
می دانستم که بعد از فوت پدرم دیگر بلال اذان نمی گوید. او مؤذن پدرم بود و هنگامی که اذان می گفت، خدا و رسول خدا و تمام مؤمنین از صدای اذانش لذت می بردند؛ اما من دوست داشتم که یک بار دیگر آن دوران را یاد کنم:
یک روز گفتم: دوست دارم اذان مؤذن پدرم را بشنوم و این خبر به بلال رسید.
به احترام من، بالای بلندی رفت و شروع به اذان گفتن کرد. بانگ «اللّه اکبر» بلال بلند شد و من نتوانستم جلوی گریه هایم را بگیرم.
خدایا، چه می شنوم؟ این صدای مؤذن بهترین بنده برگزیده توست که اکنون در بین ما نیست.
بلال گفت: «اشهد ان لااله الااللّه » و من همچنان می گریستم.
صدای بلال را شنیدم که گفت: «اشهد ان محمدا رسول اللّه ».
دیگر نتوانستم تحمل کنم. فریاد زدم و بیهوش افتادم.
وقتی به هوش آمدم، دیدم بلال خاموش است. گفتم: بلال! اذان بگو.
او گفت: بگذار که دیگر نگویم ای بزرگ ترینِ زنان!
من از اینکه تو هرگاه صدای اذان مرا می شنوی و این همه احساس اندوه می کنی می ترسم. مرا از اذان گفتن معاف فرما!
و من دیگر صدای اذان مؤذن پدرم را نشنیدم.
--------------------
«داغ نماز بر دل محراب مانده است. انگار سال هاست نگفتی اذان، بلال!»
«برخیز و سوگ نامه این فصلِ درد را با حنجری به وسعت غم ها بخوان، بلال!»
«تا به جا آرم دو رکعت ناله با هجران، بلال! بانگ دِه بار دگر امشب اذانِ گریه را»
http://jmaliahmad6.samenblog.com/
پی آمدهای دردناک رحلت پیامبر(ص) برای فاطمه مظلومه(س)
بی تردید رحلت پیامبر(ص) شکیب آن بانوی شکیبا را گرفته و پشت آن کوه صبر را خم کرده بود.
هنگامی که حضرت فاطمه علیهاالسلام در بستر شهادت قرار گرفت، زنان مدینه به عیادت او رفتند و جویای احوالش شدند.
حضرت پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«به خدا سوگند از دنیای شما بیزارم و مردهای شما را دشمن می دارم... . کردار مردان شما زیانی آشکار است؛ چرا که آنها از ابوالحسن علی علیه السلام روی گردان شدند.
سوگند به خدا روی گردانیَ آنها از علی علیه السلام ، به این دلیل است که شمشیر علی در میدان های نبرد، تیز و کوبنده بود. او باکی از مرگ نداشت... . آنها بر ما ستم کردند و دست از یاری ما کشیدند».
گنجینه های علم و عشق
غریبانه
اینک لحظات واپسین عمر زهراست.
علی با اینکه سدّی در برابر مشکلات و دشواری هاست، با اینکه کوهی از مقاومت است، از دیدن حال زهرا علیهاالسلام به گریه افتاده است.
زهرا به هوش می آید و گفت وگویی بین این دو مونس جان شیفته رد و بدل می شود و در پایان، فاطمه چنین وصیت می کند:
مرا امشب غسل بده، شب کفن کن، شب دفن کن... .
علی به تلاوت قرآن و سوره یاسین مشغول است. زهرا چشم می گشاید و می گوید:
«السلام علیک یا جبرائیل. السلام علیک یا ملائکة ربی. الیک ربّی لا الی النار.» و چشم بر هم می نهد.
علی به هنگام دفن زهرایش این گونه به پیامبر خطاب می کند:
«آه، که با چه سرعتی به تو پیوست ای رسول خدا، پیمانه صبرم در این مصیبتِ جان سوز لبریز شده است. اینک امانت تو را به تو سپردم. اما...».
محمدکاظم بدرالدین
http://jmaliahmad6.samenblog.com/
ﭼﻘﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩ!
ﻗﺮﻥ ﻫﺎﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ است،
اما
ﻫﻨـﻮﺯ ﮔﻮﺵ ﺷـﯿﻌﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ…
السلامُ عَلَیکِ یا بنتَ رسول الله...