●● ماه غربت نشین سامرا ●● ویژه نامه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
تبهای اولیه
[b]content[/b]
[FONT=simplified arabic]شخصى به نام ابوالاديان حكايت نمايد:[FONT=simplified arabic]
مدّتى خدمت گزار مولايم امام حسن عسكرى عليه السلام بودم و از طرف حضرت ، پيام ها و نامه هاى او را به شهرهاى مختلف براى اشخاص مى بردم و تحويل مى دادم .
در آن هنگام كه حضرت را مسموم كردند و در بستر بيمارى بود، خدمت ايشان شرفياب شدم ، نامه هائى را تحويل من داد و [FONT=simplified arabic]فرمود: اين نامه ها را به شهر مدائن مى برى و به دست صاحبانش مى رسانى .
و سپس در ادامه فرمايش خود افزود: رفت و برگشت تو مدّت پانزده روز طول مى كشد، هنگامى كه به شهر سامراء بازگردى ، متوجّه غوغائى خواهى شد كه مردم و دوستان ما در حال شور و شيون مى باشند و چون به منزل وارد شوى جنازه مرا روى سكوئى براى غسل و كفن مى بينى .[FONT=simplified arabic]
[FONT=simplified arabic]ابوالا ديان گويد:[FONT=simplified arabic] به حضرت عرضه داشتم : اى سيّد و اى سرورم ! چنانچه خداى نخواسته چنين شود، به چه كسى مراجعه نمايم ؟
[FONT=simplified arabic]امام عليه السلام فرمود: هركس كه مطالبه نامه هاى مرا از تو نمايد و خصوصيّات آن ها را بيان كند، او حجّت خدا و جانشين من خواهد بود.[FONT=simplified arabic]
[FONT=simplified arabic]عرضه داشتم :[FONT=simplified arabic] ياابن رسول اللّه ! نشانه اى ديگر بفرما؟
[FONT=simplified arabic]حضرت فرمود: هركس بر جنازه ام نماز بخواند.[FONT=simplified arabic]
[FONT=simplified arabic][FONT=simplified arabic]گفتم : [FONT=simplified arabic]علامتى ديگر بفرما؟
[FONT=simplified arabic] فرمود: بدون آن كه كيسه و هميان را مشاهده كند به تو خبر مى دهد كه در آن چيست و چه مقدار مى باشد.[FONT=simplified arabic]
و من در آن موقعيّت از هيبت و عظمت حضرت واهمه كردم و ديگر چيزى سؤ ال نكردم و به همراه نامه ها عازم شهر مدائن شدم و نامه ها را به دست صاحبان آن ها رساندم و جواب آن ها را دريافت كرده و روز پانزدهم به شهر سامراء وارد شدم .
و چون نزديك منزل امام حسن عسكرى عليه السلام رسيدم ، غوغاى عجيبى را مشاهده كردم و مردم در اطراف منزل حضرت در حال شيون و گريه بودند.
وقتى وارد منزل رفتم جنازه مطهّر حضرت را در حال كفن پوشاندن ديدم و برادر حضرت - به نام جعفر كذّاب - جلوى درب منزل امام حسن عسكرى عليه السلام ايستاده بود و مردم اطراف او تجمّع كرده اند.
[FONT=simplified arabic]من با خود گفتم :[FONT=simplified arabic] اگر اين شخصى كه من او را به عرق خوارى و قماربازى مى شناسم ، امام و رهبر مسلمين گردد هيچ ارزشى نخواهد داشت .
به هر حال جلو آمدم ؛ و پس از سلام ، تسليت گفتم .
ولى او چيزى از اموال و نامه ها را مطرح نكرد.
پس از گذشت مدّتى ، عقيل غلام و پيش خدمت حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام آمد و گفت : برادرت را كفن پوشانديم و آماده نماز است .
جعفر به همراه عدّه اى از شيعيان و دوستان وارد منزل شدند، در حالى كه جنازه مطهّر حضرت عسكرى عليه السلام در گوشه اى نهاده بود.
جعفر جلو رفت و آماده نماز شد؛ و چون خواست اوّلين تكبير نماز را بگويد، ناگهان كودكى زيبا روى و گندمگون با موهاى كوتاه كه بين دندان هاى جلوى دهانش فاصله بود، وارد شد و عباى جعفر را گرفت و كنار كشيد و سپس اظهار داشت :
[FONT=simplified arabic] اى عمو! عقب برو، چون كه من سزاوار نماز بر پدرم مى باشم و آن كودك نماز را بر جنازه مطهّر پدرش اقامه نمود.
هوالشافی
باعرض سلام و احترام
وقت بخیر
فاطمه امشب به سامرّا عزا برپا کند / دیده را یاد امام عسگری دریا کند
ای خوش آن چشمی که امشب با امام عصر خود / خون دل جاری به رخ در مرگ آم مولا کند
داغ امام عسگری دلـهـا شکستـه / در ماتم بابای خود مهدی نشسته
گرد مصیبت چهره ی عالم گرفته / زهرا ز داغ لاله اش ماتم گرفته . . .
فرارسیدن شهادت امام حسن عسگری (ع) بر همه ی مسلمانان جهان به ویژه بر شما و خانواده محترمتان تسلیت باد
التماس دعای مخصوص
یاعلی
خدانگه دار
دیروز از بال و پر پروانۀ تو
دیدیم زیر خاک ها خاکسترش را
عیبی ندارد مرقدت گنبد ندارد
جبریل می سازد برایت بهترش را
فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید :
عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست ، بلکه ( حقیقت ) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.
شهادت امام حسن عسکری(ع) ابا المهدي(عج) بر همه تسلیت باد
شهادت جان سوز حضرت اباالمهدی، امام حسن عسکری، بر آرزومندان بارگاه غریبش تسلیت باد!
غروب خورشید یازدهم
ابوسهل نوبختی نیز چون بسیاری از شیعیان، از بدی حال جسمانی امام حسن عسکری علیه السلام آگاه بود.
دیگر تاب نداشت؛ وگرنه به خود اجازه نمی داد به خانه امام برود.
وارد اتاق که شد، همسر امام، «نرجس خاتون» و «عقید» غلام فداکار حضرت را دید که در گوشه ای، ساکت نشسته اند.
نگاهش که به چهره امام افتاد، بی اختیار اشک از چشمانش سرازیر شد.
«آه خدایا! آیا این همان حجت تو بر زمین است که به دست سفاکان و ظالمان به این حال و روز درآمده؟ مگر نه اینکه 28 سال بیشتر ندارد؟
آیا تقدیر او هم شهادت در جوانی است؟»
نگاه عقید را که دید، فهمید باید خود را کنترل کند. بغض گلوگیر خود را فروخورد و در حالی که شاهد آب شدن شمع وجود امام زمانش بود، زیرلب زمزمه کرد:
«اَلا لَعْنَةُ اللّه عَلَی القَومِ الظالمین».
اشارات - شماره 95
باعرض سلام و ادب
]
شهادت غریب سامرا بر رهپویان حضرتش تسلیت باد
شهادت یازدهمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت
باتشکرفراوان