◦◆۩ ساقی میکده عشق ۩◆◦ ویژه نامه رحلت امام خمینی رحمة الله علیه و قیام 15 خرداد
تبهای اولیه
[b]content[/b]
بسم الله الرحمن الرحیم از کتاب درسیای بچگیام چیزی یادم نمیاد چیزی یادم نمیاد جز یه نگاه که همون صفحه اول میدرخشید مث ماه پیرمرد هزارتای برکه و دریا بود چشاش باب تماشا بود چشاش پیرمرد چشم امیدش به ما بود امیدش بین همه به ما دبستانیا بود با هزارتا آرزو چشم امیدش میشدیم توی بازیای بچگی شهیدش میشدیم حالا ما بزرگ شدیم، حال امیدتو بپرس حال و احوال کوچولوی شهیدتو بپرس
محمدمهدی سیار
سالها میگذرد حادثه ها می اید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
.........
این شعر را امام خمینی :doa(7): در سالهای بسیار دور گفته است و به صورتی رندانه تاریخی برای ظهور امام زمان مشخص کرده است.
مشخص است که این تاریخ را بر اساس مطالعه و تدبر بسیار در قران و احادیث گفته است و همینطوری فی البداهه گفته نشده.
به کسی هم نگفته اند که چرا اسم از نیمه خرداد برده اند یا اگر هم گفته اند ان شخص بروز نداده است .
جالب این است که انقلاب ایران هم سال ها بعد استارتش را در این روز زد( واقعه خونین مدرسه فیضیه قم)
و جالبتر اینکه این عالم وارسته در این همین تاریخ از بین مشتاقانش عروج کرد.
................
*منظور از نیمه 13 و 14 و 15 هر ماه است(ایام البیض)
زنده تر از تو کسی نیست چرا گریه کنیم؟ امام ما دفتر ناگشوده ای از ایثار و جوانمردی و شکوه است
مرگمان باد و مباد آن که تو را گریه کنیم
هفت پشتِ عطش از نامِ زلالت لرزید
ما که باشیم که در سوگِ شما گریه کنیم
که واژه ها در برابر عظمتش سرتعظیم خم کرده اند
برای ما الگو بودی حضرت آقا
عروسی در ماه مبارک رمضان
در حالی که رسم نیست در ماه رمضان ازدواج کنند، اما عروسی ما در ماه رمضان بود. آنقدر امام به درسشان مقید بودند که حتی برای ازدواجشان حاضر به تعطیل کردن درس نبود و میگفتند چون ماه رمضان درسهای حوزه تعطیل است وقت مناسبی برای عروسی ماست.
***********************************
فقط گناه نکن
اوایل زندگیمان، به من گفتند من به کار تو کاری ندارم. به هر صورت که میل داری لباس بخر و بپوش، اما آنچه از تو میخواهم این است که واجبات را انجام بدهی و محرمات را ترک کنی، یعنی گناه نکنی. به متسحبات خیلی کار نداشتند، هر طوری که دوست داشتم زندگی میکردم. به رفت و آمد با دوستانم کاری نداشتند و اینکه چه وقت بروم و چه وقت برگردم، ایشان به درس و تحصیل مشغول بودند و من هم سرم به کار خودم بود. نقل از همسر امام (رحمة الله علیه)
***********************************
استقبال با لبخند
در اول ازدواجشان با خانم قرار گذاشته بودند سالی یک بار خانم به تهران بروند و سه ماه تابستان را در تهران بگذرانند. خودشان هم به خمین میرفتند. این برنامه همیشه بود و تا بزرگ شدن ماهم ادامه داشت. آقا سختشان بود که خانم در زمستان به مسافرت بروند و از روزی که خانم به مسافرت میرفت، اخمهای امام در هم بود تا خانم برگردد. در موقع ورود خانم به منزل آقا میخندیدند و این یکی از راه های ابراز علاقه امام به خانم بود. نقل از خانم فریده مصطفوی (دختر امام)
***********************************
بدرقهی خانم
گاهی که خانم میخواستند به مسافرت بروند در هر ساعتی از روز که بود، حتی اگر ساعت ۲ بعد از ظهر که وقت استراحت امام بود، با همهی نظمی که در برنامه روزانه زندگی خود داشتند، به احترام خانم به حیاط منزل آمده و خانم را بدرقه میکردند. نقل از مصطفی کفاش زاده ***********************************
نجف را بگیرید با خانم صحبت کنم
پانزده سالی که در نجف بود با کسی تلفنی صحبت نمیکرد. وقتی که به پاریس رفتیم، همان روز اول و یا دوم بود که گفتند:« تلفن نجف را بگیرید. میخواهم با خانم صحبت کنم.» در مدتی که در پاریس بودند این مسئله چندین بار اتفاق افتاد که با خانم تلفنی صحبت کردند. به خاطر همین نزدیکی و رابطه عاطفی، چندین بار از پاریس پیغام دادند هرچه زودتر کار گذرنامه و ویزای خانم را درست کنند تا ایشان هم بیاید پاریس . بعد از یکی دو هفته خانم آمد. وقتی که امام خانواده را دیدند ، احساس آرامش و طمأنینه ای در ایشان مشاهده کردیم. نقل از حجت الاسلام سید علی اکبر محتشمی
***********************************
بی وضو بخوانید
بچه بودیم، هنوز مکلف نبودیم، جمعه بود، فیلم سینمایی نگاه میکردیم، زمستان هم بود اذان میافتاد وسط فیلم سینمایی. امام از راه که رسید پرسید: بچهها نمازتان را خواندهاید؛ همیشه میپرسید. گفتیم: نه! گفتند: خب بلند شوید بخوانید. گفتیم: وضو نداریم تا برویم وضو بگیریم جاهایی از فیلم از دستمان میرود! گفتند: خب بی وضو بخوانید. گفتیم: خب باز سر رکوع و سجود فیلم از دستمان میرود، نمیبینیم! گفتند: رکوع و سجود هم تروید فقط حمد و سوره بخوانید.
***********************************
دروغ نمیگفت
در نوفل لوشاتو میخواستند از بیست و چهار ساعت از زندگی امام فیلم بگیرند، وقت غذا که شد، توی سفره غذای سادهای بود. خواستند فیلم بگیرند، امام گفتند: «نه، اینطور که شما میخواهید سفره بچینید دروغ است. توی سفره ما گاهی پلو و گوشت و خورش هم هست؛ شما میخواهید اینها را نادیده بگیرید، یک سفرهی ساده درست کنید، این دروغ است.»
***********************************
خواب را بر بچه تلخ نکن
اصلاً برنامهشان بر بیدار کردن صبح نبود، یعنی اگر خدمت ایشان میخوابیدیم چه نماز شب و چه نماز صبح را چنان آرام میخواندند که ما اصلاً بیدار نشویم. هیچ وقت برای نماز کسی را بیدار نمیکردند، مگر کسی میسپرد. خانوادهی شوهرم، برنامهشان این بود که صبح بچه را بیدار کنند و همسرم صبحها دخترم را که مکلف شده بود، بیدار میکرد. امام وقتی از ماجرا باخبر شدند، برای همسرم پیغام فرستادند که خواب را بر بچه تلخ نکن. این کلام، آنچنان مؤثر افتاد و اثر عمیق بر روح و جان دخترمان برجای گذاشت که بعد از ان خودش سفارش می کرد که برای اقامهی نماز صبح به موقع بیدارش کنیم. نقل از خانم زهرا مصطفوی ( دختر امام)
***********************************
صادقانه با همه
بهترین خصلت ایشان صداقت بود. هرگز اینطور نبود که آن چیزی را که بیرون میگویند، وقتی داخل خانه آمدند ناچار باشند چیز دیگری بگویند، یعنی رفتار امام در بیرون همان انعکاس رفتار ایشان در داخل خانه بود به اضافه اینکه در خانه رسمیت ساقط میشد.آنچه را که میفهمیدند، صادقانه با بچهها، مادرم و با همه میگفتند. نقل از مرحوم حاج احمد خمینی (ره)
***********************************
نماز را سبک نشمارید به نماز اول وقت، خیلی اهمیت میدادند. روایتی از امام جعفر صادق علیهالسلام نقل میکردند که «اگر کسی نماز را سبک بشمرد از شفاعتشان محروم میشود.» یکبار به ایشان گفتم: «سبک شمردن نماز شاید به این معنی است که فرد یک وقت نماز بخواند و یک وقت دیگر نخواند.» گفتند: نه، اینکه خلاف شرع است. منظور امام صادق (علیهالسلام) این بوده که وقتی ظهر میشود و فرد در اول وقت نماز نمیخواند، در واقع به چیز دیگری رجحان داده است.» با مثالی که زدند مسئله برایم روشن شد: «وقتی میخواهیم از دری بیرون برویم، سعی میکنیم به بزرگترها تعارف کنیم و اگر به بزرگتر اهمیت ندهیم در واقع به کوچکتر اهمیت میدهیم. سبک شمردن نماز هم همین طور است.» نقل از خانم فاطمه طباطبایی، عروس امام (ره)
***********************************
تکبر نکنید
تذکر میدادند که مواظب اخلاق و سیرت خود باشید. خودتان را نگیرید و تکبر نکنید. هیچ کدام از بچهها و حتی من که خانم امام هستم، روی اعتبار امام تکبر نداریم. اصلاً یادمان نمیآید که این مسئله مطرح بوده باشد که خانواده امام هستیم، یا دخترانم خودشان را بگیرند. نه، اصلاً اینطور نیست. نقل از همسر امام (ره)
***********************************
سبقت در سلام کردن
همیشه در سلام کردن مقدم بر دیگران بودند. هر وقت بر افراد وارد میشدند قبل از آنکه آنان سلام کنند، ایشان سلام میکردند. امام با آن عظمتی که تمام قدرتها از شنیدن نامشان به وحشت میافتادند، آن قدر رئوف و مهربان بودند که حتی اگر با بچهها مواجه میشدند به آنها سلام میکردند. در نظافت، ضربالمثل بودند آقا خیلی پاکیزه بودند. یکی از خصوصیات بارز ایشان، نظافت زیادشان بود. از سنین جوانیشان ما یادمان است که در تمیزی و نظافت ضربالمثل دوستانشان بودند. آن ایام که ما بچه بودیم این کوچهها گل بود. به طوری که تمام طلبهها تا زانو و عبایشان گلی بود. ولی آقا آنقدر آرام توی کوچه راه میرفتند و قدم بر میداشتند که گاهی مثلاً حدود ده لکه گل پشت عبایشان بود. عبا را میآوردند داخل اتاق، جلوی بخاری میگذاشتند که خشک شود و بعد ما این لکهها را پاک میکردیم. نقل از خانم فریده مصطفوی دختر امام (ره)
***********************************
لامپ اضافی، خاموش!
وقتی نیمه شبها برای نماز شب بلند میشدند، وقتی میخواستند از اتاق خارج شوند، اول چراغ کوچک داخل اتاق را که روشن بود، خاموش میکردند و بعد چراغ بیرون را روشن میکردند. موقع برگشتن هم عکس این کار را میکردند که مبادا یک لحظه برق اضافی مصرف شود. حاضر نبودند حتی برای یک لحظه دو چراغ با هم روشن باشد. نقل از مصطفی کفاش زاده ***********************************
اگر میخواهید، خودتان بلند شوید. صبحها کسی را برای نماز از خواب بیدار نمیکردند و میگفتند: «خودتان اگر بیدار میشوید، بلند شوید نماز بخوانید. اگر بیدار نشدید مقید باشید که ظهر قبل از نماز ظهر و عصر نماز صبحتان را قضا کنید.» زمستان هم که بلند میشدیم میرفتیم سر حوض وضو بگیریم، اگر مثلاً کمی آب گرم داشتند میگفتند بیایید با این آب گرم وضو بگیرید و اگر نبود که هیچ. در مورد نماز با ما هیچ سختگیری نکردند.
***********************************
حتی یک دقیقه وقت تلف شده نداشتند
در تمام ساعات شبانه روز حتی یک دقیقه وقت تلف شده و بدون برنامه ای از قبل تعیین شده نداشتند. با توجه به شرایط سنی و میزان فعالیتی که داشتند، باز هم ساعات خاصی را در سه نوبت (هر کدام بین نیم تا یک ساعت) به اهل منزل اختصاص داده بودند که هر کدام از ما، که مایل بودیم خدمتشان میرسیدیم. در این ساعات معمولاً فکراً و روحاً توجهشان به خانواده بود، هر سؤالی میکردیم، بدون جواب نمیگذاشتند. هیچ گاه خودشان ابتدا مسائل را مطرح نمیکردند. میخواستند از این وقت، اعضای خانواده استفاده کرده و بر حسب ضرورت مسائلشان را عنوان کنند. اگر سؤالی را به دلیل کمبود وقت پاسخ نمیدادند، حتماً در خاطرشان بود که در فرصت مناسب دیگری پاسخ دهند. فرشته اعرابی نوه امام
***********************************
هیچ کدام از اینها چیزی نیست
روحیهی امام تا آخرین نفس و تا آخرین لحظهی حیات هیچ تغییری نکرد و همان طور که آن روز حرف میزدند در مقابل مرگ نیز همان طور بسیار عادی برخورد میکردند. یکی از بستگان به ایشان گفته بود که چیزی نیست و حال شما خوب خواهد شد. گفتند: «نه آمدنش چیزی هست و نه رفتنش چیزی هست و نه مرگش چیزی هست. هیچ کدام از اینها چیزی نیست.»
نقل از «حجت الاسلام و المسلمین امامی جمارانی»
منبع:افسران جوان
با اجازه بقیه خاطره های تصویری در این تاپیک موجود می باشد:
http://www.askdin.com/thread39990-2.html#post524759
با دلی آرام و قلب مطمئن و روح شاد و ضمیر امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خدای رحمن و رحیم می خواهم که عذرم را در خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهی ها و قصور و تقصیرها بپذیرد و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند و الله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است.
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی / تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان / دار منصور بریدی همه تن دار شدی . . . رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد
رحلت امام خمینی (ره)، وصال یار، فراق یاران
امام خمينى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بايــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود. اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود. سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود. و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش ، فـرا مـى رسيد. او خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند.
شگفت آنكه امام خمينـى در يكـى از غزلياتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :
انتظار فرج از نيمه خرداد كشم سالها مى گذرد حادثه ها مى آيد
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود. قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـيا كرده بـود. بــه وسيله دوربين مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بيمارستان نصب شده بـود روزهاى بيمارى و جريان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هايـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ايـن ايـام از تلويزيون پخـش شـد غوغايى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نيست. لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرين شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حاليكه چنديـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد. در ساعات آخر ، طمانينه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانيت خـدا و رسالت پيـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنيـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد. وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـويـى زلزله اى عظيـم رخ داده است ، بغضها تـركيـد و سرتاسر ايران و همـه كانـونهايـى كـه در جـهان بـا نام و پيام امام خمينـى آشـنا بـودنـد يــكپارچه گـريستند و بـر سر و سينه زدنـد. هيچ قلـم و بيـانـى قـادر نيست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصيف كند.
مـردم ايـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند اين چنيـن ضجه كـنند و صحنه هايى پديد آورند كه در تاريخ نمونه اى بـديـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداريـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـايمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمريكايى و غربـى را از سرزمينشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احــيا كـرده بــود ، مسلمـيـن را عــزت بـخـشـيـده بـــود ، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شيـطانـى دنـيا ايستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمايت همه جانبه مـى شـد. مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دينـى خـود و منادى اسلام راستيـن را از دست داده بـودند.
شايـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ايـن مفاهيـم نيستنـد ، اگـر حالات مردم را در فيـلمهاى مـراسـم توديع و تشييع و خاكسپارى پيكر مطهر امام خمينـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگينـى ايـن حادثه تاب تحمـل نيـاورده و قـلبـشان از كار ايستـاده بـود را بشنـوند و پيكرهايى كه يكـى پـس از ديـگرى از شـدت تـاثـر بيهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعـيت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فيلمها و عكسها ببيننـد، در تفسير ايـن واقعيتها درمانده شوند.
امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد، مشكلـى نـخواهند داشت. حقيقـتا مردم ايران عاشق امام خمينى بـودند و چـه شعار زيبا و گـويايى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه:
عشق به خمينـى عشق به همه خوبيهاست.
روز چهاردهم خرداد 1368 ، مجلس خبرگان رهبری تشكيل گرديـد و پـس از قرائت وصيتنامه امـام خمينى تـوسـط حضرت آيـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نيـم طـول كشيد ، بحث و تبـادل نظر براى تعييـن جانشينـى امام خمينـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چنديـن ساعت سـرانجام حضرت آيـه الله خامنه اى ( رئيـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمينـى ـ سلام الله عليه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از يـاوران قيـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام درهمـه فـراز و نشيبها در جـمع ديگـر يــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى ايـن رسالـت خطير بـرگـزيده شد. سالها بـود كه غـربيـها و عوامل تحت حمايتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام مايـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند.
اما هـوشمندى ملت ايران و انتخاب سريع و شايسته خـبرگان و حمايـت فـرزنـدان و پيـروان امـام همه اميدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پايان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمينـى در پهـنه اى وسيعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود. مگر انديشه و خـوبى و معنويت و حقيقت مى ميرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 68 ميلونها نفر از مردم تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـريـن بـار با پيكر مطهر مـردى كه بـا قيـامش قـامت خميـده ارزشها و كرامتها را در عصر سياه ستـم استـوار كرده و در دنـيا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هيچ اثرى از تشريـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود. همه چيز، بسيجى و مردمى وعاشقانه بـود. پيـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه ميليـونها نفـر از جمعيت مـاتـم زده چـون نگينى مى درخشيد. هر كس به زبان خويـش با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ريخت. سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جميعت سياهپوش بود.
پـرچمهاى عزا بـر در و ديـورا شهر آويخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل به گـوش مـى رسيـد. شـب كـه فـرا رسيـد هزاران شمع بياد مشعلـى كه امـام افـروخـته است ، در بـيابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد. خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود.
فرياد يا حسيـن بسيجيان كه احساس يتيمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سينه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورايـى كرده بـود. بـاور اينـكـه ديـگر صداى دلنشيـن امام خمينـى را در حسينيه جماران نخـواهند شنيد ، طاقتـها را بـرده بـود. مـردم شـب را در كـنار پيـكـر امـام بـه صبـح رسانيدند. در نخستین ساعت بامداد شانزدهم خــرداد ، ميلیونها تـن به امامت آيه الله العظمـى گلپايگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپيكر امام نماز گزاردند.
انبـوهى جمعيت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمـينى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ايـن حماسـه در مـراسـم تشييع پيكر امام ، از شگفـتيهاى تـاريخ اسـت. خـبرگـزاريهاى رسمـى جهـانـى جمعيت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 ميليـون نفر و جمعيت حاضـر در مــراسـم تشـييـع را تا 9 ميليـون نفر تخميـن زدند و ايـن در حالى بـود كه طى دوران 11 ساله حكومت امام خمينى به واسطه اتحـاد كشـورهای غربى و شرقى در دشمنى با انقلاب و تحميل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه ديـگـر آنـان ، مردم ايـران سخـتيها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزيزان بى شمارى را در ايـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـايـست بـتدریج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اين چنيـن نشـد. نسل پرورش يـافـته در مكتب الـهى امام خمينى به ايـن فرمـوده امام ايـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاريها و جان نثـاريها ومحروميتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفيـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نيافت ، طـى اطلاعيه هاى مـكرر از راديـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هايشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد. براى مسئوليـن تـرديـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان ديگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نيز بر جمعيت تشييع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزير در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفـين بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـايـى از اين مـراسـم بـوسـيـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدين سان رحلت امام خمينـى نيز همچـون حياتـش منـشأَ بيـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و يادش جاودانه گرديد چرا كـه او حقيـقت بـود و حقيقت هميشه زنـده است و فناناپذير.
السلام علی من اتبع الهدی اگرچه شهادت،افتخار است ولی... البته کسی که زندگی اش سراسر اطاعت حق باشد هرگونه وفات کند شهید است
افتخار ما این است که امام خمینی به مرگ طبیعی از دنیا رفتند.
یارب قـوام راه خمیــنـی مـدام بــاد / جـاویـد رهــبـر ره و خــط قـیام بادهجرامام؛ جان ودل از مومنین شکسـت / بـرجـان آن شکسته دلان صد سلام بادرحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد