جامع ترین بررسی درباره حضرت رقیه بنت الحسین علیها السلام
ارسال شده توسط **عبدالله** در دوشنبه, ۱۳۹۲/۰۹/۰۴ - ۱۹:۳۲با سلام
در ادامه مطالبی را که از سرتاسر نت درباره مولاتی رقیه بنت الحسین جمع آوری نمودم قرار می دهم باشد که این مقال روشنی باشد به حقانیت آن مظلومه خردسال ولا مقام
اشاره: در واپسین سالهای عمر معاویه، روزگاری که زیاده خواهیهای او سایهای سنگین از فساد و تباهی بر جامعه مسلمین انداخته بود، تولد نوزادی دختر به نام رقیه (علیهاالسلام) شادی و شعف را به خانه گلین و ساده امام حسین (علیهالسلام) فرا خواند و اشک شوق را مهمان نگاههای منتظر کرد و امام، آرامش کوتاه و زودگذری در سایه خرسندی از مولود خجسته خود پیدا کرد و لبخندی از سرور بر چهره خسته و اندوهگیناش از ظلم و جور زمانه نشاند؛ زمانهای که هتاکی به خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و دشنام دادن به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) سکه رایج شده بود. تزویر و ریاکاری چنان در بافت جامعه نفوذ کرده بود که کسی به چشمهای خود نیز اعتماد نداشت. این در حالی بود که سنگینی زخم تمام این معضلات ریشهدار، بر قلب امام وارد میآمد. معاویه اما، با همه فریبکاری و نیرنگی که داشت، در برابر فرشته مرگ، بیچاره و ذلیل مینمود و آن گاه که مرگ گریبانش را گرفت، بیهیچ مقاومتی تسلیم شد و پسر میگسار و شهوت پرست او بر اریکهای که بیست سال، پدرش بر آن تن، و دنیا پرستان بر آن رخ ساییده بودند، تکیه زد. در چنین روزگاری بود که صدای زنگ شتران از مقصد مدینه به سوی آیندهای روشن و تابناک به وسعت تاریخ، برخاست و در رهگذر حوادث و رویدادهای این سفر پردرد و رنج، رقیه (علیهاالسلام) به تماشا ایستاده و عروج خود را انتظار میکشید. اگر چه بسیاری از منابع تاریخی، نام او را در خاطره خود حفظ نکردهاند، اما دلایل گویایی بر اثبات وجود او در دست است که در جای خود بدان اشاره خواهد شد. نوشتار حاضر، رهاوردی است از چکیده آن چه تاریخ، به نام و خاطره رقیه (علیهاالسلام) در خود ثبت کرده است و تلاش دارد تا دریچهای به اقیانوس بیکران درد و رنج دخترک خورشید بگشاید و قطرهای از دریای معرفت و بینش او را در کام تشنگان زلال حقیقت بریزد، اما گفتنی است به دلیل نبود منابع کافی و محدود بودن شرح حال او، نگارنده بیشتر به بیان آن چه درباره ایشان نگاشتهاند، همت ورزیده است تا مخاطب به مطالبی که نقل شده، اشراف یابد. از این رو، بدون داوری در مورد اخبار نقل شده، به گردآوری آن دست یازیده است. میلاد نور هوا گرم بود و سکوت، خیره خیره، پرده سیاه شب را تماشا میکرد. شهر در تاریکی فرو رفته بود. پنجره خانهای در شهر، گرم انتظار و محو گفت و گوی شب با ستارگانش بود. نسیم، بر دیوارهای آفتاب خورده خانه میوزید. قلب شهر، از تنها پنجره باز و روشن خود میتپید و همه به انتظار نشسته بودند که ناگاه صدای گریه نوزادی خجسته، احساس شب را به بازی گرفت. اشک شوق بر گونهها غلتید و لبها، یک صدا، ترانه لبخند سرودند.
غنچهای دیگر، به باغ حسین (علیهالسلام) روییده بود و همه بر گلبرگ رخش، غنچههای عاطفه نثار میکردند. رقیه (علیهاالسلام) در آن شب شکفت، و مادر تاریخ، کتاب کهن خویش را گشود و بر صفحهای مبهم از آن، قلم را به تکاپو واداشت. ولی آن صفحه مبهم تاریخ، در کوران تاخت و تازهای روزگار، از دفتر گذار زمان جدا گشت و از حافظه آن ناپدید گردید. در کتابچه کوچک زندگانی رقیه (علیهاالسلام)، لحظه روییدنش بدون هیچ سطری، سفید ماند و نام هیچ روزی به عنوان زادروزش ثبت نگردید.
درباره سنّ شریف حضرت رقیه (علیهاالسلام) نیز در میان تاریخ نگاران اختلاف نظر وجود دارد. اگر اصل تولد ایشان را بپذیریم، مشهور این است که ایشان سه یا چهار بهار بیشتر به خود ندیده و در روزهای آغازین صفر سال ۶۱ ه .ق، پرپر شده است. مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) بر اساس نوشتههای بعضی کتابهای تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام)، امّ اسحاق است که پیشتر همسر امام حسن مجتبی (علیهالسلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیهالسلام) به عقد امام حسین (علیهالسلام) درآمده است.۱ مادر حضرت رقیه(علیهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار میآید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.۲
نام مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) در بعضی کتابها، امجعفر قضاعیّه آمده است، ولی دلیل محکمی در این باره در دست نیست. هم چنین نویسنده معالی السبطین، مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر یزدگرد سوم پادشاه ایرانی، معرفی میکند که در حمله مسلمانان به ایران اسیر شده بود. وی به ازدواج امام حسین (علیهالسلام) درآمد و مادر گرامی حضرت امام سجاد (علیهالسلام) نیز به شمار میآید.۳
این مطلب از نظر تاریخ نویسان معاصر پذیرفته نشده؛ زیرا ایشان هنگام تولد امام سجاد (علیهالسلام) از دنیا رفته و تاریخ درگذشت او را ۲۳ سال پیش از واقعه کربلا، یعنی در سال ۳۷ ه .ق دانستهاند. از این رو، امکان ندارد او مادر کودکی باشد که در فاصله سه یا چهار سال پیش از حادثه کربلا به دنیا آمده باشد. این مسأله تنها در یک صورت قابل حل میباشد که بگوییم شاه زنان کسی غیر از شهربانو (مادر امام سجاد (علیهالسلام)) است. نام گذاری حضرت رقیه (علیهاالسلام) رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است.۴ گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین (علیهالسلام) کمتر به چشم میخورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین (علیهالسلام) باشد، وجود دارد.۵ در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (علیهالسلام) دو اسم داشتهاند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد. گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد. چنانچه در کتاب تاریخ آمده است: «در میان کودکان امام حسین (علیهالسلام) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین (علیهالسلام) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست میداشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان میداد، نامش را فاطمه میگذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی (علیهالسلام) وی را علی مینامید».۶ گفتنی است سیره دیگر امامان نیز در نام گذاری فرزندانشان چنین بوده است. نام رقیه در تاریخ این نام ویژه تاریخ اسلام نیست، بلکه پیش از ظهور پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز این نام در جزیرة العرب رواج داشته است. به عنوان نمونه، نام یکی از دختران هاشم (نیای دوم پیامبر (صلی الله علیه و آله)) رقیه بود که عمه حضرت عبداللّه، پدر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به شمار میآید.۷
نخستین فردی که در اسلام به این اسم، نام گذاری گردید، دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت خدیجه بود. پس از این نام گذاری، نام رقیه به عنوان یکی از نامهای خوب و زینت بخش اسلامی درآمد.
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) نیز یکی از دخترانش را به همین اسم نامید که این دختر بعدها به ازدواج حضرت مسلم بن عقیل (علیهالسلام) درآمد. این روند ادامه یافت تا آن جا که برخی دختران امامان دیگر مانند امام حسن مجتبی (علیهالسلام)،۸ امام حسین (علیهالسلام) و دو تن از دختران امام کاظم (علیهالسلام) نیز رقیه نامیده شدند. گفتنی است، برای جلوگیری از اشتباه، آن دو را رقیه و رقیه صغری مینامیدند.۹ خاستگاه تربیتی حضرت رقیه (علیهاالسلام) در خانوادهای پرورش یافت که پدر، مادر و فرزندان آن، همگی به عالیترین فضیلتهای اخلاقی و پارسایی آراسته بودند. افزون بر آن، فضای دلانگیز شهر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که شمیم روح فزای رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، علی (علیهالسلام) و فاطمه (علیهالسلام) هنوز در آن جاری بود و مشام جان را نوازش میداد، در پرورش او نقشی بزرگ داشت. او در خانوادهای رشد یافت که همگی سیراب از زلال معرفت امام حسین (علیهالسلام) بودند؛ خانوادهای که از بزرگترین اسطورههای علم و ادب و معرفت و ایثار مانند زینب کبری (علیهاالسلام)، اباالفضل العباس (علیهالسلام)، علی بن الحسین (علیهالسلام)، علی اکبر (علیهالسلام) و… تشکیل شده بود.
حضرت رقیه (علیهاالسلام) در مدت عمر کوتاه خود در دامان این بزرگواران، به ویژه پدر گرامیاش امام حسین (علیهالسلام) پرورش یافت و با وجود همان سن کم، به عنوان یکی از زیباترین اسطورههای ایثار و مقاومت در تاریخ معرفی گردید. دیگر دختران امام حسین (علیهالسلام) در مورد تعداد فرزندان دختر امام حسین (علیهالسلام) در میان تاریخ نویسان، اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر آنان دو دختر به نامهای سکینه و فاطمه برای حضرت ذکر کردهاند و برخی دیگر تعداد دختران حضرت را تا هشت نفر نیز برشمردهاند. در این جا برخی از دیدگاهها را بیان میکنیم. ۱٫ علامه ابن شهر آشوب و محمد بن جریر طبری که از تاریخ نویسان بزرگ اسلام هستند، از سه دختر به نامهای سکینه، فاطمه و زینب نام بردهاند.۱۰ ۲٫ میرزا حبیب اللّه کاشانی، شمار پسران حضرت را سیزده تن به نامهای علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر، محمد، جعفر، قاسم، عبداللّه، محسن، ابراهیم، حمزه، عمر، زید و عمران دانسته است و تعداد دختران حضرت را هشت نفر میداند؛ به نامهای فاطمه کبری، فاطمه صغری، زبیده، زینب، سکینه، امکلثوم، صفیه و دختری که در شام از دنیا میرود و نامی از او به میان نمیآورد. او بر این باور است که این چند گانگی تنها در اسم آنها بوده و بیشتر آنان در مسمّی شریکاند؛ زیرا امام حسین (علیهالسلام) در تاریخ به کمی فرزند معروف بودهاند. پس ممکن است بعضی از اولاد ایشان دو اسم داشته باشند یا حتی نام نوههای ایشان نیز در ردیف فرزندان شان قرار گرفته باشد و یا به دلیل سرپرستی بعضی یتیمان بنی هاشم مانند فرزندان امام مجتبی (علیهالسلام) به اشتباه، نام آنان نیز در شمار فرزندان ایشان دانسته شده باشد.۱۱ ۳٫ علی بن عیسی اربلی، نویسنده کتاب معروف کشف الغمّة فی معرفة الائمة، مینویسد: امام حسین (علیهالسلام) شش پسر و چهار دختر داشت. با این حال، او هنگام برشمردن دختران حضرت، نام سه نفر ـ زینب، سکینه و فاطمه ـ را میبرد و از نفر چهارم سخنی به میان نمیآورد۱۲ که احتمال دارد چهارمین آنها، حضرت رقیه (علیهاالسلام) باشد. ۴٫ علامه حایری، در کتاب معالی السبطین، مینویسد: برخی مانند محمد بن طلحه شافعی (از عالمان اهل تسنن) مینویسند: امام حسین (علیهالسلام) ده فرزند داشته که عبارت بودهاند از: شش پسر و چهار دختر. سپس میافزاید: دختران او عبارتاند از: سکینه، فاطمه صغری، فاطمه کبری، و رقیه (علیهاالسلام). آنگاه در مورد رقیه (علیهاالسلام) مینویسد: رقیه (علیهاالسلام) پنج یا هفت سال داشت و در شام درگذشت که مادرش، شاه زنان، دختر یزدگرد است.۱۳ پی نوشت: ۱ـ الاربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، بیتا، ج۲، ص۲۱۶ ؛ الطبرسی، ابوعلی فضل بن الحسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، بیروت، دار المعرفة، ۱۳۹۹ ه .ق، ص۲۵۱٫
۲ـ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ ه . ش، ج۲، ص۲۰۰، اعلام الوری، ص۲۵۱٫
۳ـ حایری، محمد مهدی، معالی السبطین، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ ه . ش، ج۲، ص۲۱۴٫
۴ـ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۶ ه . ق، ج۵، ص۲۹۳٫
۵ـ نظری منفرد، علی، قصه کربلا، قم، انتشارات سرور، ۱۳۷۹ ه . ش، پاورقی ص۵۱۸٫
۶ـ ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ه . ق، ج۴۴، ص۲۱۰٫
۷ـ همان، ج۱۵، ص۳۹٫
۸ـ الارشاد، ج۲، ص۲۲٫
۹ـ همان، ص۳۴۳٫
۱۰ـ ابن شهر آشوب، ابوجعفرمحمدبنعلی، مناقب آل ابی طالب، بیروت، دار الاضواء، بیتا، ج۴، ص۷۷٫
۱۱ـ تذکرة الشهداء، میرزاحبیب اللّه کاشانی، ص۱۹۳٫
۱۲ـ کشف الغمة، ج۲، ص۲۱۴٫
۱۳ـ معالی السبطین، ملاّمحمدمهدی حایری مازندرانی، ج۲، ص۲۱۴٫ نویسنده: ابوالفضل هادی منش
منبع: مجله یاس - با اندکی تلخیص
اظهارات متفاوت آیتالله خوشوقت درباره حضرت رقیه(س)
یکی از اساتید اخلاق تهران در یک برنامه تلویزیونی مطالب متفاوتی درباره حضرت رقیه(س) ، نحوه شهادت ایشان و همچنین شیوه های عزاداری بیان کرد.
به گزارش عقیق ، آیت الله شیخ «عزیزالله خوشوقت» از علمای سرشناس تهران در اظهاراتی که اخیرا در برنامه راه سعادت از شبکه یک صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز پخش شد، برخی مطالب متفاوت در مورد حضرت رقیه سلام الله علیها را بیان کرد.
وی در پاسخ به پرسش یکی از پامنبریهای خود که پرسید "آیا حضرت رقیه سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام است یا خیر؟" پاسخ داد: "ایشون (حضرت رقیه) دختر یکی از شهدای کربلا است. در تاریخ که در مورد بچه های امام حسین می نویسند، دختری به نام رقیه وجود ندارد"!
(هنگام مطالعه این خبر لینک های عقیق را نیز در انتهای همین صفحه بخوانید)
پرسش کننده در ادامه می پرسد: "اصلا ایشان (حضرت رقیه) وجود داشته؟" خوشوقت پاسخ می دهد: "بله، در تاریخ وجود داشته در شام هم بوده اما اصلا دختر امام حسین علیه السلام نبوده است".
این پرسش کننده همچنین در مورد چگونگی به شهادت رسیدن حضرت رقیه سلام الله علیها، سوال می کند، و آیت الله خوشوقت پاسخ می دهد: "باید بگوئیم در مقاتل چنین بیان شده است. ما که آنجا نبودیم ببینیم چگونه به شهادت رسید؟".
میزا جواد آقا تبریزی متذکر شدند: بر همه واجب است احترام این مکان (محل دفن حضرت رقیه) علیهاالسلام را داشته باشند، و به سخنان فاسد و بیهوده اى که از گمراهى شیاطین است، گوش فرا ندهند و اعتنایى نکنند؛ ما با زیارت دختر امام حسین(ع) به خداوند متعال تقرب مىجوییم، آن دخترى که خود مظلوم بود و خاندان وى همه مظلوم بودند.
عقیق: استاد الفقهاء و المجتهدین میرزا جواد تبریزی (ره) فرمود: مزار کنونى حضرت رقیه بنت الحسین(علیهما السلام) در شام، از اول مشهور بوده، گویا حضرت امام حسین(علیه السلام) نشانى را از خود در شام به یادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت(علیهم السلام) و حوادث آن پردازند، این دختر خردسال گواه بزرگى است بر اینکه در ضمن اسیران حتى دختران خردسال نیز بوده اند.
ما ملتزم به این هستیم که بر دفن حضرت رقیه(علیها السلام) در این مکان شهرت قائم است، حضرت(علیها السلام) در این مکان جان سپرده و دفن شده است. ما به زیارتش شتافتیم، و باید احترام او را پاس داشت، (نگویید خردسال است) على اصغر(علیه السلام) که کودک شیرخوارى بود، داراى آن مقامى است که روبروى حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) در کربلا دفن گردید، گفته اند که دفن وى در این مکان نشان از آن دارد که در روز حشر حضرت(علیه السلام) این کودک خرد سال را به دست خواهد گرفت و نشان خواهد داد.
دفن این طفل خردسال حضرت رقیه(علیها السلام) در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت، و ستم روا داشته بر ایشان دارد، آن ستمى که تمام پیامبران از آدم تا خاتم بر آن گریستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسین(علیه السلام)را بر آدم خواند، از این رو احترام این مکان لازم است، به سخنان فاسد گوش فرا ندهید، و به سخنان باطلى که مى گویند: رقیه(علیها السلام)طفلى خردسال بیش نبود، گوش فرا ندهید، مگر على اصغر(علیه السلام)کودک خردسال نیست که در روز قیامت شاهدى خواهد بود، و موجب آمرزش گنهکاران شیعه خواهد شد ان شاء الله تعالى.
بنابراین بر همه واجب است احترام این مکان (محل دفن حضرت رقیه) (علیها السلام) را داشته باشند، و به سخنان فاسد و بیهوده اى که از گمراهى شیاطین است، گوش فرا ندهند و اعتنایى نکنند. ما با زیارت دختر امام حسین(علیه السلام) حضرت رقیه(علیها السلام) به خداوند متعال تقرب مىجوییم، آن دخترى که خود مظلوم بود و خاندان وى همه مظلوم بودند.
مجرد شهرت در ثبوت پارهاى از موضوعات خارجى کافى است و لذا اثبات قبر حضرت رقیه، بنت الحسین(علیهما السلام)، نیازى به اقامه بینه وجود ندارد بلکه صرف شهرت در اثبات آن مکان شریف کافى است.
در پي اظهار نظر برخي از علما درباره عدم وجود مقدس حضرت رقيه بنت الحسين عليهماالسلام، مراجع عظام تقليد و علماي بزرگ عصر ما تاكيد كردند تشكيك در اصل وجود مقدس حضرت رقيه عليهاالسلام، نه تنها ظلم به آن مظلومه و پدر بزرگوار ايشان، بلكه ظلم به اهل بيت عليهم السلام است.
عقیق: در پي اظهار نظر برخي از علما درباره عدم وجود مقدس حضرت رقيه بنت الحسين عليهماالسلام، مراجع عظام تقليد و علماي بزرگ عصر ما تاكيد كردند تشكيك در اصل وجود مقدس حضرت رقيه عليهاالسلام، نه تنها ظلم به آن مظلومه و پدر بزرگوار ايشان، بلكه ظلم به اهل بيت عليهم السلام است.
از اين رو بر آن شديم تا در اين نوشتار نظرات بزرگان و مراجع عظام تقليد را درباره اين وجود نوراني از نظر بگذرانيم.
آيت الله العظمي ميرزا جواد تبريزي (ره)
متن سخنرانى آيت الله العظمي ميرزا جواد تبريزي (ره) در حرم حضرت رقيه عليهاالسلام در سال 1381 هـ ش:
مزار کنونى حضرت رقيه بنت الحسين عليهماالسلام در شام، از اول مشهور بوده، گويا حضرت امام حسين عليه السلام نشانى را از خود در شام به يادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پيدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت عليهم السلام و حوادث آن بپردازند، اين دختر خردسال گواه بزرگى است بر اينکه در ضمن اسيران حتى دختران خردسال نيز بوده اند ، ما ملتزم به اين هستيم که بر دفن حضرت رقيه عليهاالسلام در اين مکان شهرت قائم است، حضرت عليهاالسلام در اين مکان جان سپرده و دفن شده است. ما به زيارتش شتافتيم، و بايد احترام او را پاس داشت.
دفن اين طفل خردسال (حضرت رقيه عليهاالسلام) در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت، و ستم روا داشته بر ايشان دارد، آن ستمى که تمام پيامبران از آدم تا خاتم بر آن گريستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسين عليه السلام را بر آدم خواند، از اين رو احترام اين مکان لازم است، به سخنان فاسد گوش فرا ندهيد، و به سخنان باطلى که مى گويند: رقيه عليهاالسلام طفلى خردسال بيش نبود، گوش فرا ندهيد، مگر على اصغر عليه السلام کودک خردسال نيست که در روز قيامت شاهدى خواهد بود، و موجب آمرزش گنهکاران شيعه خواهد شد ان شاء الله تعالى.
بنابراين بر همه واجب است احترام اين مکان (محل دفن حضرت رقيه عليهاالسلام) را داشته باشند، و به سخنان فاسد و بيهوده اى که از گمراهى شياطين است، گوش فرا ندهند و اعتنايى نکنند. ما با زيارت دختر امام حسين عليه السلام (رقيه عليها السلام) به خداوند متعال تقرب مى جوييم، آن دخترى که خود مظلوم بود، و خاندان وى همه مظلوم بودند. (1)
آيتاللهالعظمي مکارم شيرازي
شکي نيست که دختر کوچکي از امام حسين عليه السلام در شام از دنيا رفت و در آنجا دفن شد و حرم فعلي منسوب به همان دختر است، اما اين که نام آن دختر «رقيه» بوده يا نام ديگري داشته در بين دانشمندان اسلامي اختلاف نظر وجود دارد، هر چند معروف اين است که نامش رقيه است. (2)
آيتاللهالعظمي نوري همداني
در کتابهايي چون کامل بهائي و نفسالمهموم و کتابهاي معتبر ديگر دختر خردسالي که برخي نام او را «رقيه» ناميدهاند و در شام به شهادت ميرسد، براي امام حسين عليه السلام ذکر کردهاند و اگر کسي براي آن حضرت نذر کند، بايد آن را ادا نمايد و مضجع موجود در دمشق متعلق به آن حضرت است. (3)
آيتاللهالعظمي مبشّر كاشانيقال الله تبارك وتعالي : « يريدون ليطفئوا نورالله بافواههم و الله متم نوره و لو كره الكافرون »
هيچ گونه شك و شبهه اي درباره وجود مقدس حضرت رقيه بنت الحسين عليهماالسلام وجود ندارد و شواهد تاريخي نشان مي دهد كه آن مظلومه بر اثر تحمل رنج ها و مصائبي كه در مسير شام و آن چه در خرابه شام اتفاق افتاد ، در صغر سن از دنيا رفته و در دمشق مدفون شد ، تنها مطلب مورد بحث اين است كه نام مبارك او رقيه بوده يا زينب يا اسم ديگري داشته ، سپس به اسم رقيه مشهور شده؟
و اما اشتهار اسم او به نام رقيه به اين جهت است كه در مدفن اين وجود مقدس و نوراني ، در دمشق ، نام رقيه بنت اميرالمومنين عليهماالسلام نوشته شده كه بديهي است انتساب به "جد اعلي " ، متداول و معمول بوده است پس تشكيك در اصل وجود مقدس آن حضرت جرم و ظلم به آن مظلومه و پدر بزرگوارش ، بلكه ظلم به اهل بيت عليهم السلام است و شبهه پراكنان بدانند كه نور خدا هرگز خاموش نخواهد شد ، بلكه پيوسته بر تزايد و تجليات بيشتر است. (4)
آيتاللهالعظمي علوي گرگاني
وجود حضرت رقيه سلام الله عليها از مسلّمات تاريخي است و اگر شبهه اي هم هست در اصل وجود ايشان نيست و بعضي از شبهات در نام مبارک او وجود دارد ولي اين مسئله که دختري از امام حسين عليه السلام در شام مدفون است ، هيچ گونه شک و شبهه اي در آن وجود ندارد و توصيه ما به کساني که اين شبهات را نسبت به معتقدات ديني مردم وارد مي کنند آن است که بدانند هيچ گونه نفعي نخواهند برد و فقط آخرت خود را خراب کرده اند و خود را مورد غضب امام حسين عليه السلام قرار داده اند و لذا خوب است که با اين گونه مسائل خود را درگير ننمايند. (5)
آيتاللهالعظمي روحاني
اولا راجع به حضرت رقيه سلام الله عليها اخيرا كتابي نوشته شده است و خيلي خوب اثبات نموده به اين كه حضرت رقيه 3 ساله در خرابه شام از دنيا رفته و قبرش هم در آنجاست و معجزات زيادي هم نقل شده است و ثانيا قاعده اي در فقه است بنام تسامح در ادله سنن ، مقتضي آن قاعده اين است كه آنچه راجع به اين دختر 3 ساله گفته اند شما هم نقل كنيد و به زيارت او برويد همه اش بر طبق موازين شرع است ، من خودم چند سال قبل براي معالجه به لندن رفتم در برگشت ، لبنان از هواپيما پياده شدم و چند روز در آنجا ماندم كه بروم سوريه براي زيارت آن خانم و الان هم از آن عمل خرسندم. (6)
آيتاللهالعظمي مظاهري
همين جا که به عنوان مرقد حضرت رقيه عليهاالسّلام مشهور است ، مرقد اوست و تشکيک کردن يک ظلم است آن هم ظلم به بچه مظلوم امام حسين عليهالسّلام و همين شهرت راجع به مرقد مطهر حضرت زينب سلاماللهعليها نيز هست و تشکيک در آن ظلم به حضرت زينب سلاماللهعليها است و ظلم به حضرت زينب گناهش خيلي بزرگ است و ما در اين گونه موارد نظير سيادت اشخاص و قبور بزرگان چيزي جز شهرت نداريم و اين شهرت در نظر همه فقها حجت بوده و هست. (7)
حجت الاسلام و المسلمين جاودان
اين فرزند خردسال امام عليه السلام در ماخذ موجود و قديمي اسم ندارد اما داستان شهادت ايشان با اندک تفصيل آمده است و آن را از آن ماخذ براي شما نقل مي کنيم :
در کتاب «کامل بهائي» نوشته حسن بن علي بن محمد بن علي بن حسن طبري، معروف به عماد الدين طبري، در ص 179، ج دوم، چاپ اول، قم، مؤسسه طبع و نشر قم، 1376 شمسي مي گويد:
در کتاب «حاوية در مثالب معاوية» آمده است که زنان خاندان نبوت در حالت اسيري، حال مرداني را که در کربلا شهيد شده بودند، مخفي ميداشتند و به پسران و دختران آنان ميگفتند: پدرتان به سفر رفته و برميگردد. پس از آنکه به دستور يزيد زنان و کودکان اسير را در جوار خانه يزيد جاي دادند، در ميان آنان دخترکي چهار ساله شبي خواب ديد. از خواب بيدار شد و گفت: بابام حسين کجاست؟ همين الآن او را در خواب ديدم و خيلي هم پريشان بود. زنان و کودکان، همه به گريه افتادند. سر و صداي گريه يزيد را از خواب بيدار کرد. يزيد گفت: چه خبر است؟ گفتند: بچهاي پدرش را ميخواهد و براي همين زنان و کودکان گريه ميکنند. يزيد دستور داد: سر پدرش را ببريد و در کنار او بگذاريد. مأموران يزيد سر امام حسين را آوردند و در برابر چشمان آن بچه قرار دادند. دختر چهار ساله وقتي نگاهش به آن سر افتاد ترسيد و فريادي برآورد و پس از آن بيمار شد و وفات کرد. (8)
) سايت اطلاع رساني آيت الله العظمي ميرزا جواد تبريزي.
2) خبرگزاري مرکز مديريت حوزه علميه قم (حوزه نيوز).
3،4،5،6) همان.
7) خبرگزاري هاي لبيک ، فارس ، تابناک (توسط خبرنگار اداره كل فرهنگي سازمان صداوسيما).
سايت اطلاع رساني حجة الاسلام و المسلمين جاودان.
منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عج)
لیست کتب عربی و فارسی معرفی حضرت رقیه (س)
1) أنا رقیة بنت الحسین علیه السلام/ عباس صفار، كویت، دار الاثر، 1429 هـ ق.
2) الطفلة الشهیدة/ محمّد نور الدین، بیروت، انتشارات اعلمى، 1424 هـ ق.
3) السیدة رقیة بنت الحسین علیه السلام/ عامر الحلو، چاپ اتریش، 1419 هـ ق.
4) كرامات السیدة رقیة علیهاالسلام/ ابوالفضل الكاشانى، بیروت، دار الجوادین،1429 هـ ق.
5) قصة السیدة رقیة علیهاالسلام/ محمّد باقر ناصرى، بیروت، دار المحجة البیضاء، 1428 هـ ق.
6) كرامات السیدة زینب علیهاالسلام و یلیه كرامات السیدة رقیة علیهاالسلام/ على الابراهیمى، بیروت، مؤسسة البلاغ، 1429 هـ ق.
1. از شام تا به شام (منظومه وقايع عاشورا و مصائب حضرت زينب و جناب رقيّه(عليها السلام))، بهمن عبداللهى نيا، انتشارات مفيد تهران، 1361 هـ .ش.
2. از غريبه ها مى ترسم، طاهره ايبد، آستان قدس رضوى، مشهد، 1380 هـ .ش.
3. اسوه هاى ايثار (نگاهى به زندگانى حضرت رقيه(عليها السلام) شهيده سه ساله) عباس قديانى، تهران، فردابه، 1381 هـ .ش، 20 صفحه، مصور.
4. اسير كوچك، مريم صباغ زاده ايرانى، انتشارات مدرسه، تهران، 1383 ش.
5. اشكى بر سه ساله، محمّد حايرى تبار (قحطانى)، انتشارات عاشورا، پاييز 1380 هـ .ش.
نگاهی به شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها در مقاتل
در كتاب «عوالم العلوم» و بعضي كتب ديگر روايت شده است كه در ميان اسيران دختر كوچكي از امام حسين عليه السلام باقي مانده بود، و اسم او بنا بر قولي رقيّه، و از عمر شريفش سه سال گذشته بود، و آن حضرت او را بسيار دوست مي داشت، و آن دخترك بعد از شهادت پدر شب و روز گريه مي كرد، كه از گريه ي او دل اهل بيت مجروح مي شد و دائماً از اهل بيت سؤال مي كرد كه پدر من كجا رفت؟ و چرا از من دوري نمود؟...(1)
يكي از مصيبت هايي كه در شام براي اهل بيت عليهم السلام رخ داد، شهادت طفل عزيز، حضرت رقيّه خاتون عليها السلام بود.(2)
عماد الدين طبري رحمةالله از كتاب «الحاوية» نقل كرده كه زنان خاندان نبوّت شهادت پدران را از كودكان پنهان مي داشتند و مي گفتند: پدرانتان به سفر رفته اند.
امام حسين عليه السلام دختري چهار ساله داشت، شبي با حالت پريشاني از خواب بيدار شد و گفت: پدرم حسين عليه السلام كجاست؟ اكنون او را ديدم!
زنان و كودكان از شنيدن اين سخن گريان شدند و شيون از ايشان برخاست.
يزيد از خواب بيدار شد و گفت: چه خبر است؟ جريان را به او خبر دادند.
آن لعين دستور داد سر پدر را براي او ببرند، سر را آوردند و در دامنش گذاشتند.
گفت: اين چيست؟ گفتند: سر پدر توست. آن كودك هراسان شد، ترسيد و فرياد بر آورد، بعد مريض شد و در همان روزها در دمشق از دنيا رفت.(3)
در بعضي كتب چنين نقل شده كه:دستمالي روي سر انداختند و آن طبق را جلو آن دختر نهادند. پرده از آن بر گرفت و گفت: اين سر كيست؟
گفتند: سر پدر توست. سر را از ميان طشت برداشت و به سينه گرفت و مي گفت:
«يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ! يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي! يا أبَتاهُ، مَنْ بَقي بَعْدَك نَرْجوه؟ يا أبَتاهُ، مَنْ لِلْيتيمة حَتّي تَكْبُر»
«پدر جان، كي تو را با خونت خضاب كرد! اي پدر كه رگهاي گردنت را بريد! اي پدر، كي مرا در كودكي يتيم كرد! پدر جان، بعد از تو به كه اميد وار باشيم؟ پدرجان، اين دختر يتيم را كي نگهداري و بزرگ كند!».
و از اين سخنان با او گفت، تا اينكه لب بر دهان شريف پدر نهاد و سخت بگريست تا غش كرد و از هوش رفت. چون او را حركت دادند از دنيا رفته بود.
اهل بيت چون اين بديدند، صدا به گريه بلند كردند و داغشان تازه شد، و همه از زن و مرد بر آن آگاه شدند و گريستند.(4)
ادامه دارد