چرا شمر عاقبت به خير نشد؟
تبهای اولیه
با اجازه مدير محترم در نرم افزار اربعين اين طور عنوان شده كه شمر از ياران امام علي (ع) بوده و مي دونيم كه همه شون اهل نماز و قران بودند اما دليل عاقبت به خير نشدن شمر رو «حــــــــــب دنيا» اعلام كردند، در اين جا من چند تا سوال برام پيش اومد:1. ايا مي شه با داشتن حب دنيا انقدر ادم از عرش به فرش كشيده بشه و به قهقرا برسه؟2. بزرگترين دليل عاقبت به خير نشدن شمر همين حب دنيا بوده؟ پس اثر لقمه هاي حرومي كه امام حسين فرمودند چي مي شه؟3. تقريبا خيلي از ماها يا نه، خود من دلم مي خواهد توي رشته ي تخصصي خودم بهترين فرد مورد نظر بشم، يا به اون مقامي كه مي خوام برسم به نظرتون اين حب مقام و حب دنيا محسوب مي شه.
با اجازه مدير محترم در نرم افزار اربعين اين طور عنوان شده كه شمر از ياران امام علي (ع) بوده و مي دونيم كه همه شون اهل نماز و قران بودند اما دليل عاقبت به خير نشدن شمر رو «حــــــــــب دنيا» اعلام كردند، در اين جا من چند تا سوال برام پيش اومد:1. ايا مي شه با داشتن حب دنيا انقدر ادم از عرش به فرش كشيده بشه و به قهقرا برسه؟2. بزرگترين دليل عاقبت به خير نشدن شمر همين حب دنيا بوده؟ پس اثر لقمه هاي حرومي كه امام حسين فرمودند چي مي شه؟.
هر چند عواملي چون: قوميت گرايي، نفاق و دورويي و غفلت سبب لغزش و انحراف بسياري از افراد شد، ولي دنيا و جلوههاي آن چون مقامخواهي، رفاهطلبي، ثروت، شهرت از مهمترين و خطرناکترين عواملي بود که در لغزش افراد در رويداد عاشورا نقش اساسي داشت. با نگاهي به تاريخ مييابيم که اساس همه انحرافها، فتنهها، جنگهايي که از سوي خواص صورت گرفته، دنياپرستي آنان بوده است.
قرآن کریم در بارۀ بَلعَم بَاعورا که مستجاب الدعوة بود ولی بواسطه توجّه به دنيا، و هوا طلبی تابع شیطان شد می فرماید:«وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَهُ بِهَا وَ لَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الارْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَيهُ فَمَثَلَهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيتِنَا فَاقْصُصِالْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»؛[1]و اگر ما مىخواستيم هر آينه بواسطه آياتى كه به او داده بوديم او را بالا ميبرديم، وليكن او به زمين گرائيد و توجّه كرد و از هواى نفس خود پيروى كرد. پس مثال او مثال سگ است كه اگر او را تعقيب كنى له له ميكند، و اگر هم او را رها كنى له له ميكند. اينست مثال گروهى كه آيات ما را تكذيب كردند. پس اى پيامبر! اين حكايات و داستانها را براى مردم بازگو كن كه اميد است آنها تفكّر كنند».
بر همين اساس پيامبر اسلام فرمودهاست:«حبّ الدنيا رأس کل خطيئة».[2]دوستي دنيا سر و اساس همه گناهان است.
امام علي(علیه السلام) نيز دنيا دوستي را اساس همه فتنهها و مشکلات دانسته است:«حبّ الدنيا رأس الفتن و اصل المحن.[3]
امامحسين(علیه السلام) نيز راز و رمز دگرگوني بسياري از مردم و کنارهگيري آنان را از حقّ، دنياگرايي آنان دانسته است:«الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم، يحوطونه مادّرت معايشهم فاذا محّصوا بالبلاء قلّ الديانون»؛[4] مردم بنده دنيايند و دين لقلقه زبانشان. حمايت آنها از دين تا زماني است که زندگي آنها در رفاه باشد و آن گاه که در بوته امتحان قرار گرفتند دينداران کم ميشوند.
اين سخنان بيانگر ناخرسندي امام(علیه السلام) از وضعيت جامعه و مردم مسلمان در آن روزگار است. امام(علیه السلام) پس از آنکه از دگرگوني اوضاع و سستي و بيتفاوتي مردم در برابر خوبيها و بديها شکوه کرده با جمله: «الناس عبيد الدنيا» علت آن را دنيا پرستي آنان دانسته است.
از نتایج دنیا پرستی کسب مال از راههای نامشروع و انباشتن شکمها از مال حرام است که امام حسین علیه السلام در خطبۀ خود در روز عاشوری بدان اشاره نمودندو فرمودند: «ملئت بطونکم من الحرام فطبع علي قلوبکم» شکمهاي شما از حرام پر شده و در نتيجه قلبهاي شما مهر شده است .و حرام خواري اثر وضعي بر روحيات انسان دارد، به طوري که انسان حرامخوار در مقابل حق تسليم نميشود و حاضر به پذيرش آن نميگردد.
[2].غرر الحکم و درر الحکم، آمدي با شرح محقق خوانساري، ج3، ص395، دانشگاه تهران، تنبيه الخواطر و نزهة النواظر، معروف به مجموعه ورام، ج2، ص122، چنين آمده است: حب الدنيا اصل کل معصية...حبّ الدنيا و حبُّ الله لا يجتمعان في قلب واحد.
[3].همان، ج3، ص395.
[4].تحف العقول؛ 250، ص249؛ بحارالانوار، ج44، ص383، ج78، ص117.
. تقريبا خيلي از ماها يا نه، خود من دلم مي خواهد توي رشته ي تخصصي خودم بهترين فرد مورد نظر بشم، يا به اون مقامي كه مي خوام برسم به نظرتون اين حب مقام و حب دنيا محسوب مي شه.
آنچه در این رابطه اصالت دارد هدف اصلی و غایی انسان است؛ اگر تمام تلاشهای دنیوی ما وجهه الهی و بوی خدایی داشته باشد افسوس در زنگی ما راه نمی یابد. البته همواره باید دعای ما و درخواستمان از خدای متعال این باشد که آنچه خیر است نصیب ما کند؛چنانچه حضرت موسی علیه السلام فرمودند:« رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر؛القصص/24» و ما را لحظه ای به خودمان وا مگذارد.
در نرم افزار اربعين اين طور عنوان شده كه شمر از ياران امام علي (ع) بوده و مي دونيم كه همه شون اهل نماز و قران بودند
خدمت دوستان عزیزم عرض می کنم که شمر وامثال شمر اگرچه جزء یاران امام علی علیه السلام بودند ولی نه اینکه مرید امام یا شیعه امام به معنای امروزی باشند ، بلکه شیعه علی در مقابل شیعه عثمان بودند یعنی بین عثمان و حضرت علی علیه السلام ، علی علیه السلام را ترجیح می دانند، ولی حضرت را از عمر وابابکر بالاتر نمی دانستند ، موید بر این نظریه داستان نماز تراویح است که
«لَمَّا كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ( ع ) بِالْكُوفَةِ أَتَاهُ النَّاسُ فَقَالُوا لَهُ اجْعَلْ لَنَا إِمَاماً يَؤُمُّنَا فِي رَمَضَانَ فَقَالَ لَهُمْ لا وَ نَهَاهُمْ أَنْ يَجْتَمِعُوا فِيهِ فَلَمَّا أَمْسَوْا جَعَلُوا يَقُولُونَ ابْكُوا رَمَضَانَ وَا رَمَضَانَاهْ . . .» (1)
« زمانى كه امير مؤمنان على ( ع ) در كوفه بودند مردم كوفه به خدمت حضرت آمده و امام جماعت براى نماز تراويح كردند ، حضرت جواب منفى داد و آنان را از اقامه نوافل شبهاى ماه رمضان به جماعت نهى كرد . چون شب هنگام فرا رسيد به هم ديگر مىگفتند بر رمضان گريه كنيد واى بر رمضان.
پس امثال شمر از اول پیرو واقعی امام نبودند که بعدا منحرف شده باشند بلکه اگر چه نماز می خواندند ولی پیرو خلفا بودند
1.سرائر ، ج3 ، ص639.
سلام، ممنونم از كارشناسان محترم ، در مورد پاسخ كارشناس عزيز اقاي صدر بايد عرض كنم فكر نمي كنم اين علايقي كه در متن سوالم ذكر كردم انقدر شديد باشه ، صرفا باعث انگيزه در انجام هر چه بهتر كارم مي شه! اين طور نيست؟ البته همه ي ما سعي مي كنيم كاري كه انجام مي دهيم براي خدا باشه، و اينكه با كار كردن خود رامحتاج ديگرون نكنيم كه همين موضوع خودش نوعي معناي جهاد داره. سپاس
با سلام
به عنوان کمترین عرض می کنم که روش تست دنیاخواهی و یا عقبی خواهی در مورد هر کس نگاه به قلب هست. بعضی ها دنیا ندارند اما قلبشون گرفتاره خواهش دنیوی هست، بعضی ها هم بر عکس. بعضی ها هم هم تو دستشون دنیا هست هم تو قلبشون. و بعضی ها هم نه تو دستشون دنیا هست و نه تو قلبشون.
اینکه گفتید برا انجام کاراتون نیاز به انگیزه دارید بد نیست. اما یه نکته ی دیگه که راجع به دنیا هم تو خودم دیدم هم تو صدر اسلام هم تو حوادث انقلاب، شاید اولش نیت برا خواست دنیا خدایی باشه، اما اگه لطف خدا یار نشه همین میشه یه دام برا کشیدن یه خداجو به کام خواهش های دنیوی. سلمان بودن، حاکم مدائن شدن، و سلمان موندن تنها نمونه ای هست که به جز حضرات معصومین سلام خدا بر همه آنها دیدم که دنیا نتونست سره سوزن مقامش رو کم کنه. اما بارها خودم تصمیم به کاری داشتم که نیتم خدایی بوده اما رفتم جلو دیدم یه فریب و یه دام بوده برام. نیتم ، تمایلاتم، علت انجام اون کار برام چرخیده به یه سمت دیگه.
و سلام خدا بر آنکه راه هدایت را می پوید.