این تاپیک بهونه ایه تا بخشی از حکمت های نهج البلاغه یا همه ی اون رو یه مروری بکنیم، ابتدا حکمت های نهج البلاغه رو به چهار قسمت تقسیم می کنیم، مثلا در نسخه ی مرحوم دشتی 480 حکمت رو به چهار قسمت (یعنی هر قسمت 120 حکمت) تقسیم می کنیم، قسمت اول از حکمت 1 تا 120، قسمت دوم از حکمت 121 تا 240 و هکذا، عزیزانی که می خوان در این تاپیک مشارکت بفرمان حکمت های یکی از این چهار قسمت رو بررسی بفرمان و بعد از بین این حکمت ها یک تا حداکثر سه حکمت رو به عنوان حکمت های منتخب خودشون از اون قسمت اعلام بفرمان، یعنی با قید نسخه ی مورد استفاده و قسمت مورد نظر، شماره ی اون حکمت و متن و ترجمه ی اون رو بیارن، اگه دوست داشتین برای قسمت های دیگه هم می تونین همین کار رو بکنین، البته همه ی حکمت های نهج البلاغه حکمتند، دوستان خیلی سخت نگیرند!...
سلام به همه دوستان و به جناب سيد ضياء عزيز ايده بسيار خوبي است اميدوارم امير المؤمنين عليه صلوات المصلين از همه شما به ويژه از آغازگر موضوع به احسن وجه قبول فرمايد. در قم و تا آنجا كه اطلاع دارم در خيلي از مناطق ، سادات در غدير ، عيدي مي دهند . خوبه كه تاپيكي هم به همين منظور ايجاد شود تا سيد هاي سايت عيدي هاشونو رو كنند . موفق باشيد
همونطور که دوستان اشاره کردن انتخاب واقعا مشکله، حق اینه که یه راست همه ی حکمت ها رو کپی کنیم!، اما همونطور که گذشت این کار صرفا بهونه ایه تا بخشی از حکمت های نهج البلاغه یا همه ی اون رو مروری کنیم، این کار یه مزیتی هم که داره اینه که بواسطه ی ارزیابی و بالا و پایین کردن و مقایسه ی حکمت ها دقت بیشتری در مطالعه ی حکمت ها به خرج می دیم و تامل و درنگ بیشتری می کنیم...
من شماره ی تعداد زیادی از حکمت ها رو یادداشت کردم، برای غنای بیشتر تاپیک منتظرم تا تعدادی از دوستان حکمت هاشون رو بنویسن و بعد من از غیر اونها انتخاب کنم...
با سلام و تشکر از جناب سید ضیاء عزیز:Gol:
مثل همیشه خلاق، خوش فکر و خوش سلیقه. :Kaf:
خدا یار و پشت و پناه همسنگر فرهیخته مون جناب سید ضیاء باشه و نور ولایت غدیریه بر دل این عزیز و همۀ دوستان اسک دینی تابان ...:Sham:
عید تا عید بر شما مبارک و ملتمس دعا:Gol::Gol::Gol:
با سلام وعرض ادب
تبریک بنده هم به مناسبت هفته ولایت (عید قربان تا عید غدیر) پذیرا باشید
با تشکر از زحمات سیدضیاء عزیز و این فکر ناب
دوستان عزیز جهت دریافت نهج البلاغه سری به کتابخانه بزنند
با توجه به اینکه مهلت اولیه ی مسابقه کم بوده و اینکه ما هم به این راحتی جایزه بده نیستیم:Nishkhand: مهلت مسابقه رو یه هفته تمدید می کنیم، پس با این حساب آخرین مهلت مسابقه میشه چهارشنبه دهم آذر ماه، پنج شنبه یازدهم هم انشاالله به قید قرعه برنده ها رو اعلام می کنیم...
انشالله اینجانب هم شرکت می کنم اما با وجود قرعه کشی امیدی به برنده شدن ندارم!!! اخه هیچ وقت تو قرعه کشی شانس نداشتم! هر چند ارزش معنوی برام مهمه اما یک جایزه ویژه لطفا برای من کنار بزارین بدون قرعه کشی!:Labkhand:
انشالله اینجانب هم شرکت می کنم اما با وجود قرعه کشی امیدی به برنده شدن ندارم!!! اخه هیچ وقت تو قرعه کشی شانس نداشتم! هر چند ارزش معنوی برام مهمه اما یک جایزه ویژه لطفا برای من کنار بزارین بدون قرعه کشی!:Labkhand:
یا حق
سرکار بی دل شما تشریف بیارین ما انشاالله به قید قرعه برندتون می کنیم:Cheshmak:
دوستان خدا كسانى اند كه به باطن دنيا نگريستند، در حالى كه ، ديگران به ظاهر آن مى نگرند. آنان به كار آخرت پرداختند، در حالى كه ، ديگران به كار دنيا پردازند. از دنياى خود دور كردند، آنچه را كه مى ترسيدند، سبب هلاكتشان شود و ترك كردند، آنچه را كه مى دانند كه سرانجام تركشان خواهد كرد. بهره مند شدن فراوان ديگران را از دنيا، بيمقدار شمردند و به دست آوردنش را با از دست دادن آن يكى دانستند. با آنچه مردم ديگر دوست هستند، دشمن اند و با آنچه مردم ديگر دشمن اند، دوست هستند. قرآن به آنان دانسته شد و خود داناى آن هستند. كتاب خدا به ايشان بر پاست و آنان به كتاب خدا بر پايند. بيش از آنكه بدان اميد بسته اند، نمى بينند و از چيزى ، جز آنچه بايد از آن بترسند، نمى ترسند.
حکمت 312: وَ قَالَ ع: إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَ إِدْبَارا، فَإِذَا اءَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ، وَ إِذَا اءَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ. و درود خدا بر او فرمود: دلها را روى آوردن و نشاط، و پشت كردن و فرارى است، پس آنگاه كه نشاط دارند آن را بر انجام مستحبات واداريد، و آنگاه كه پشت كرده بى نشاط است، به انجام واجبات قناعت كنيد.
البته انتخاب خیلی سخته ... تمام سخنان مولا علی ع زیباست.
1. خبر از ظهور مهدی "عج"
دنیا پس از سرکشی , به ما روی می کند. چونان شتر ماده ی بدخو , که به بچه ی خود مهربان گردد.
سپس مولا این آیه را خواندند " و اراده کردیم که بر مستضعفین زمین منت گذارده, آنان را امامان و وارثان حکومت ها گردانیم.
نهج البلاغه ؛ حکمت 209 :Gol:
ترجمه ی مرحوم دشتی :Gol:
ای مردم ؛ از خدایی بترسید که اگر سخنی گویید, می شنود و اگر پنهان دارید, می داند. و برای مرگی آماده باشید , که اگر از آن فرار کنید شما را می یابد. و اگر بر جای خود بمانید, شما را می گیرد. و اگر فراموشش کنید, شما را از یاد نبرد.
هر چند سه حکمتی که باید می نوشتم و نوشتم ولی واقعا نتونستم از این سه حکمت بگذرم تقدیم به همه ی شما دوستان عزیز سایت اسک دین:Gol:
حیاء و عیب پوشی
1 . هر کس که لباس حیاء بپوشد؛ کسی عیب او را نبیند. حکمت 223
:Gol:
برخی از ارزش های اخلاقی
2. با سکوت بسیار , وقار انسان بیشتر شود و با انصاف بودن, دوستان را فراوان کند. و با بخشش قدر و منزلت انسان بالا رود. و با فروتنی نعمت کامل شود. و با پرداخت هزینه ها بزرگی و سروری ثابت گردد. و با روش عادلانه مخالفان را در هم شکند و با شکیبایی در برابر بی خرد, یاران انسان زیاد گردند. حکمت 224
:Gol:
تفاوت های اخلاقی مردان و زنان
3. برخی از نیکوترین خلق و خوی زنان , زشت ترین اخلاق مردان است. مانند : تکبر , ترس , بخل . هر گاه زنی متکبر باشد؛ بیگانه را به حریم خود راه نمی دهد. و اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ می کند. و چون ترسان باشد , از هر چیزی که به آبروی او زیان رساند, فاصله می گیرد. حکمت234
با سلام خدمت سيد ضياءعزيزوتشكر از ايده ي عاليتون اجرتون با مولايمن علي(ع) اگه طرحتون تا 11بهمن تمديد ميشدبهتر بود من نفر اول مي شدم:Ghamgin: (اعتماد به نفس قوي).:Nishkhand: علتشم اينكه استادمون ميخواد از حكمت ها امتحان بگيره منم دانشجوي شب امتحانيم.
قسمت سوم؛ حکمت دوم:Gol: حکمت 333: وَ قَالَ ع فِي صِفَةِ الْمُؤْمِنِ: الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ، وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ، اءَوْسَعُ شَيْءٍ صَدْرا، وَ اءَذَلُّ شَيْءٍ نَفْسا، يَكْرَهُ الرِّفْعَةَ، وَ يَشْنَأُ السُّمْعَةَ، طَوِيلٌ غَمُّهُ، بَعِيدٌ هَمُّهُ، كَثِيرٌ صَمْتُهُ، مَشْغُولٌ وَقْتُهُ، شَكُورٌ صَبُورٌ، مَغْمُورٌ بِفِكْرَتِهِ، ضَنِينٌ بِخَلَّتِهِ، سَهْلُ الْخَلِيقَةِ، لَيِّنُ الْعَرِيكَةِ، نَفْسُهُ اءَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ، وَ هُوَ اءَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ. و درود خدا بر او در توصيف مومن فرمود: شادى مومن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است، سينه اش از هر چيزى فراخ تر، و نفس او از هر چيزى خوارتر است، برترى جويى را زشت، و رياكارى را دشمن مى شمارد، اندوه او طولانى، و همت او بلند است، سكوتش فراوان، و وقت او با كار گرفته است، شكرگزار و شكيبا و ژرف انديش است، از كسى درخواست ندارد و نرم خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت تر اما در ديندارى از بنده خوارتر است. (ترجمه ی مرحوم دشتی)
نهج البلاغه : حکمت شماره ۸۲ وَ قَالَ [علیه السلام] أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَیْرَ فِى جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِى إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ . شما را به پنج چیز سفارش می کنم که اگر برای آنها شتران را پر شتاب برانید و رنج سفر را تحمل کنید، سزاوار است: ۱- کسی از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد ۲- و جز از گناه خود نترسد ۳- و اگر از یکی سؤال کردند و نمی داند، شرم نکند و بگوید نمی دانم ۴- و کسی در آموختن آنچه نمی داند شرم نکند ۵- و بر شما باد به صبر، که صبر در ایمان مومن چون سر است برای بدن و ایمان بدون صبر، چونان بدنی بی سر، ارزشی ندارد."
روايتى ديگر از امام (ع)؛ جهاد و شجاعت پيامبر (ص)؛ هرگاه آتش جنگ شعله مى كشيد، ما به رسول خدا (ص) پناه مى برديم، كه در آن لحظه كسى از ما همانند پيامبر (ص) به دشمن نزديك نبود.
با سلام
و تشکر از سید ضیاء عزیز و سروران . براستى انتخاب چند گوهر از ميان گوهرهاى يك گنجينه پربار، كار دشوارى است.
و از آن دشوارتر، انتخاب گوهرهاى معنوى كلام حضرت على (ع) از گنجينه بى مانند نهج البلاغه است.
زيرا قرنهاست كه كلام امام (ع) را، فروتر از كلام خلق و فراتر از كلام مخلوق مىنامند و مىشناسند به اين ترتيب، بیانی که بنده از سخنان علی( ع) انتخاب كردم، به معنى ترجيح دادن نيست، بلكه به منظور آشنا ساختن است:Sham:
[FONT=Century Gothic]حكمت 313
[FONT=century gothic]:Sham:و فى القرآن نبا ما قبلكم و خبر ما بعدكم و حكم و ما بينكم. :Sham: ترجمه: سرگذشت نسلهاى پيشين شما، و خبرهاى مربوط به نسلهاى آينده شما،و احكام و دستورات به امورى كه بين شما جارى است، همه در قرآن آمده است.:Sham:
شرح: آنچه انسان، در زندگى اين جهانى خود به آن نيازمند است، بطور كلى، خارج از اين سه مورد نيست: :Sham:
* نخست، ميخواهد بداند كه پدران و مادران و نياكان او، در گذشته، چگونه بودهاند، چگونه زيستهاند، چهها مىانديشيدهاند،
* آن گناه مىخواهد بداند پس از مرگ او، دنيا چه صورتى خواهد داشت، و نسلهاى آينده در چه اوضاع و شرايطى خواهند زيست، و احوال آنها، در دنياى آينده چگونه خواهد بود.
* و سپس مىخواهند بداند: در حال حاضر، در دوران بين گذشته و آينده، كه خود در آن زندگى ميكند، با مردم چگونه بايد رفتار كند، و امورى را كه بين او و ديگران جارى است، چگونه سر و سامان دهد، تا به راه نادرست نرود و به طريق آسايش و رستگارى گام بردارد قرآن مجيد، كلام الهى و آسمانى ما مسلمانان، كتاب سازنده و روشنگرى است كه اين سه موضوع مهم و حياتى را، براى ما، به روشنى و بدون ترديد يا ابهام، توضيح داده است.:Sham:
پس ما، اگر مىخواهيم با درك و آگاهى زندگى كنيم و در منجلاب و گمراهيها فرو نرويم، و به سوى سعادت گام برداريم، بايد قرآن را به دقت بخوانيد، معنى آن را درك كنيم، و مفاهيم آن را دستور زندگى خويش قرار دهيم، و احكام آن را به كار بنديم.
یا علی ع
و درود خدا بر او ، فرمود : اگر با شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه دشمن من شود ، با من دشمنى نخواهد كرد ، و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد ، دوست من نخواهد شد و اين بدان جهت است كه قضاى الهى جارى شد ، و بر زبان پيامبر اُمى (ص) گذشت كه فرمود :
" اى على ! مؤمن تو را دشمن نگيرد ، و منافق تو را دوست نخواهد داشت ."
و درود خدا بر او در توصيف مومن فرمود: شادى مومن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است، سينه اش از هر چيزى فراخ تر، و نفس او از هر چيزى خوارتر است، برترى جويى را زشت، و رياكارى را دشمن مى شمارد، اندوه او طولانى، و همت او بلند است، سكوتش فراوان، و وقت او با كار گرفته است، شكرگزار و شكيبا و ژرف انديش است، از كسى درخواست ندارد و نرم خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت تر اما در ديندارى از بنده خوارتر است.
(ترجمه ی مرحوم دشتی)
باسلام به نظر بنده ،یکی از ناب ترین وزیباترین حکمتهای نهج البلاغه این حکمت است،این حکمت معیاری برای مقایسه ی خودمان با ویژگیهای یک مؤمن واقعی وبرطرف کردن عیوبمان است
سه حكمت منتخب بخش اول(1- 120) حكمت 23ضرورت عمل گرايى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ . و درود خدا بر او ، فرمود : كسى كه كردارش او را به جايى نرساند ، افتخارات خاندانش او را به جايى نخواهد رسانيد.
حكمت 66روش خواستن (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهَا . و درود خدا بر او ، فرمود : از دست دادن حاجت بهتر از درخواست كردن از نا اهل است.
حكمت 69حفظ روح اميدوارى (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا لَمْ يَكُنْ مَا تُرِيدُ فَلَا تُبَلْ مَا كُنْتَ . و درود خدا بر او، فرمود : اگر به آن چه كه مى خواستى نرسيدى ، از آنچه هستى نگران مباش.
و درود خدا بر او فرمود: فرزند آدم را با فخرفروشى چه كار؟ او كه در آغاز نطفه اى گنديده، و در پايان مردارى بدبوست، نه مى تواند روزى خويش را فراهم كند، و نه مرگ را از خود دور نمايد.
و درود خدا بر او فرمود: (كميل بن زياد مى گويد: امام دست مرا گرفت و به سوى قبرستان كوفه برد، آنگاه آه پردردى كشيد و فرمود)
اى كميل بن زياد! اين قلبها ظرفهايى هستند، كه بهترين آنها نگاهدارنده ترين آنهاست، پس آنچه را مى گويم نگاهدار. 1- اقسام مردم (مردم شناسى)؛ مردم سه دسته اند، دانشمند الهى و آموزنده اى بر راه رستگارى و پشه هاى دست خوش باد و طوفان و هميشه سرگردان، كه به دنبال هر سر و صدايى مى روند، و با وزش هر بادى حركت مى كنند، نه از روشنايى دانش نور گرفتند، و نه به پناهگاه استوارى شتافتند. 2- ارزشهاى والاى دانش؛ اى كميل دانش بهتر از مال است، زيرا علم تو را نگهبان است، و مال را تو بايد نگهبان باشى، مال با بخشش كاستى پذيرد اما علم با بخشش فزونى گيرد، و مقام و شخصيتى كه با مال به دست آمده با نابودى مال، نابود مى گردد. اى كميل بن زياد! شناخت علم راستين (علم الهى) آيينى است كه با آن پاداش داده مى شود، و انسان در دوران زندگى با آن خدا را اطاعت مى كند، و پس از مرگ، نام نيكو به يادگار گذارد، دانش فرمانروا، و مال فرمانبر است. 3- ارزش دانشمندان؛ اى كميل! ثروت اندوزان بى تقوا مرده اند گرچه به ظاهر زنده اند، اما دانشمندان! تا دنيا برقرار است زنده اند، بدنهايشان گرچه در زمين پنهان اما ياد آنان در دلها هميشه زنده است. 4- اقسام دانش پژوهان؛ بدان، كه در اينجا (اشاره به سينه مبارك كرد) دانش فراوانى انباشته است، اى كاش كسانى را مى يافتم كه مى توانستند آن را بياموزند، آرى تيزهوشانى مى يابم اما مورد اعتماد نمى باشند، دين را وسيله دنيا قرار داده، و با نعمتهاى خدا بر بندگان، و با برهانهاى الهى بر دوستان خدا فخر مى فروشند. يا گروهى كه تسليم حاملان حق مى باشند اما ژرف انديشى لازم را در شناخت حقيقت ندارند، كه با اول شبهه اى، شك و ترديد در دلشان ريشه مى زند، پس نه آنها، و نه اينها، سزاوار آموختن دانشهاى فراوان من نيستند. يا ديگرى كه سخت در پى لذت بوده، و اختيار خود را به شهوت داده است، يا آن كه در ثروت اندوزى حرص مى ورزد، هيچكدام از آنان نمى توانند از دين پاسدارى كنند، و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند، و چنين است كه دانش با مرگ دارندگان دانش مى ميرد. 5- ويژگيهاى رهبران الهى؛ آرى! خداوندا! زمين هيچگاه از حجت الهى تهى نيست، كه براى خدا با برهان روشن قيام كند، يا آشكار و شناخته شده، يا بيمناك و پنهان، تا حجت خدا باطل نشود، و نشانه هايش از ميان نرود، تعدادشان چقدر؟ و در كجا هستند؟ به خدا سوگند! كه تعدادشان اندك ولى نزد خدا بزرگ مقدارند، كه خدا به وسيله آنان حجتها و نشانه هاى خود را نگاه مى دارد، تا به كسانى كه همانندشان هستنند بسپارند، و در دلهاى آنان بكارند، آنان كه دانش، نور حقيقت بينى را بر قلبشان تابيده، و روح يقين را دريافته اند، كه آن چه را خوشگذران ها دشوار مى شمردند، آسان گرفتند، و با آنچه كه ناآگاهانه از آن هراس داشتند انس گرفتند در دنيا با بدنهايى زندگى مى كنند، كه ارواحشان به جهان بالا پيوند خورده است، آنان جانشينان خدا در زمين، و دعوت كنندگان مردم به دين خدايند. آه، آه، چه سخت اشتياق ديدارشان را دارم؟ كميل! هرگاه خواستى بازگرد.
وَ قَالَ ع لِابْنِهِ الْحَسَنِ ع يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيب.
1- پسرم! از دوستى با احمق بپرهيز، چرا كه مىخواهد به تو نفعى رساند امّا دچار زيانت مىكند.
2- از دوستى با بخيل بپرهيز، زيرا آنچه را كه سخت به آن نياز دارى از تو دريغ مىدارد.
3- و از دوستى با بدكار بپرهيز، كه با اندك بهايى تو را مىفروشد.
4- و از دوستى با دروغگو بپرهيز، كه او به سراب ماند: دور را به تو نزديك، و نزديك را دور مىنماياند.
[FONT="]و درود خدا بر او ، فرمود : (ضرار بن ضمرة (15) ضبايى از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد . معاويه از او خواست از حالات امام بگويد ، گفت على [عليه السلام] را در حالى ديدم كه شب ، پرده هاى خود را افكنده بود ، و او در محراب ايستاده ، محاسن را به دست گرفته ، چون مار گزيده ، به خود مى پيچيد ، و محزون مى گريست و مى گفت اى دنيا !!! اى دنياى حرام ! از من دور شو ، آيا براى من خود نمايى مى كنى ؟ يا شيفتة من شده اى تا روزى در دل من جاى گيرى ؟ هرگز مباد! غير مرا بفريب ، كه مرا در تو هيچ نيازى نيست ، تو را سه طلاقه كرده ام ، تا بازگشتى نباشد ، دوران زندگانى تو كوتاه ، ارزش تو اندك و آرزوى تو پُست است . آه از توشة اندك ، و درازى راه ، و دورى منزل ، و عظمت روز قيامت- [FONT="]
3- حكمت 95تقوى و ارزش اعمال
[FONT="]وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى وَ كَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ [FONT="]و درود خدا بر او ، فرمود : هيچ كارى با تقوا اندك نيست ، و چگونه اندك است آنچه كه پذيرفته شود؟
حكمت شماره 42 لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هَذا عَلى اءَنْ يُبْغِضَنِي مااءَبْغَضَنِي ، وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيا بِجَمَّاتِها عَلَىالْمُنافِقِ عَلى اءَنْ يُحِبَّنِي ما اءَحَبَّنِي ، وَ ذلِكَ اءَنَّهُ قُضِيَ فَانْقَضى عَلى لِسانِ النَّبِيِّ الْاءُمِّيِّ ص اءَنَّهُ قالَ : يا عَلِيُّ لايُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ، وَ لا يُحِبُّكَ مُنافِقٌ اگر به اين شمشيرم بر بينى مؤ من زنم كه با من دشمن شود، دشمن نشود و اگر همه جهانرا به كام منافق ريزم كه با من دوست گردد، دوست نگردد. و اين، از آنروست ، كه حكم خداى بر زبان پيامبر امّى (صلى الله عليه و آله ) گذشت كه فرمود يا على، مؤ من تو را دشمن نشود و منافق تو را دوست نگردد.
حكمت شماره 76 خُذِ الْحِكْمَةَ اءَنّى كانَتْ، فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِالْمُنافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَىصَواحِبِها فِي صَدْرِ الْمُؤْمِنِ. حكمت را در هر جا كه باشد فراگير كه گاه در سينه منافق باشد و در آنجا آرام نگيرد تابيرون آيد و، با همانندان خود در سينه مؤ من جاى گيرد.
حكمت شماره 24 يَا ابْنَ آدَمَ إِذا رَاءَيْتَ رَبَّكَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَاءَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ. اى پسر آدم ، اگر ديدى كه خداى سبحان ، نعمتش را پى درپى به تو ارزانى مى دارد و تونافرمانيش مى كنى ، از كيفر او بترس .
جعل الله ما کان من شکواک حطاّ لسیّئاتک ، فان المرض لا اجر فیه و لکنّه یحطّ السیئات و یحتّها حتّ الاوراق؛ حکمت 42از کتاب محمد دشتی (ره)
بیماری و پاک شدن گناهان؛
خدا آنچه را که از آن شکایت داری(بیماری)موجب کاستن گناخانت قرار داد . در بیماری پاداشی نیست اما گناهان را از بین میبرد و آنها را چونان برگ پاییزی می ریزد.
سخن حضرت پاسخ به سوال کسانی می تواند باشد که شبهه میکنند در عدالت الهی در اینکه افرادی که دائما بیمار هستند و اثار خوشی برایشان کمتر فراهم هست در برابر کسانی که بیماری ندارند و از نعم دنیوی بیشتر بهرهمند میشوند.
وَ قَالَ ع: إِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَ إِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ، وَ إِنَّ قَوْما عَبَدُوا اللَّهَ شُكْرا فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْاءَحْرَارِ. و درود خدا بر او فرمود: گروهى خدا را به اميد بخشش پرستش كردند، كه اين پرستش بازرگانان است، و گروهى او را از روى ترس عبادت كردند كه اين عبادت بردگان است، و گروهى خدا را از روى سپاسگزارى پرستيدند و اين پرستش آزادگان است.
786 سلام علیکم مثل اینکه باز هم طبق معمول بنده دیر رسیدم . اگر امکان داره حکمت 1-120 رو بنده هم مطالعه می کنم البته چون برای مرور فرصت مناسبی هست با اجازه دوستانی که قبلاً انتخاب کردند این قسمت رو بنده هم می خونم اگر توفیقی و عمری بود سایر بخش ها رو هم خواهم خوند و حکمت مورد نظرم رو انتخاب و عرض می کنم. ملتمس دعای شما
و درود خدا بر او فرمود: كسى را كه چهار چيز دادند، از چهار چيز محروم نباشد، با دعا از اجابت كردن، با توبه از پذيرفته شدن، با استغفار از آمرزش گناه، با شكرگزارى از فزونى نعمتها. (و اين حقيقت مورد تصديق كتاب الهى است كه در مورد دعا گفته است: «مرا بخوانيد تا خواسته هاى شما را بپردازم.» (قرآن كريم، سوره مومن، آيه 60) در مورد استغفار گفته است: «هر آنكه به بدى دست يابد يا بر خود ستم روا دارد و از آن پس به درگاه خدا استغفار كند، خداى را آمرزش گر و مهربان يابد.» (قرآن كريم، سوره نسا، آيه 110) در مورد سپاس فرموده است: «بى شك اگر سپاسگزاريد، نعمت را برايتان مى افزايم.» (قرآن كريم، سوره ابراهيم، آيه 7) و در مورد توبه فرموده است: «تنها توبه را خداوند به سود كسانى عهده دار است كه از سر نادانى به كار زشتى دست مى يابند و تا ديرنشده است باز مى گردند، تنها چنين كسانند كه خداوند در موردشان تجديد نظر مى كند، كه خدا دانا و حكيم است.» (قرآن كريم، سوره نسا، آيه 17))