2 تا زن توی اتوبوس برای یک صندلی خالی دعواشون میشه! راننده میگه : . . . . . . . . . . . . . اونی که مسن تره بشینه روی صندلی دیگه ... و اینگونه شد که هر 2 زن به هم نگاه کردند و صندلی تا پایان مسیر خالی ماند!
دوستان خداحافظ. برادران عزیز خواهران گرامی
تو این مدت باهم خندیدیم همدردی کردیم یه ساعتایی از عمرمونو تو همین دنیای مجازی باهم گذروندیم خوبی بدی دیدید حلال کنید به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست
سلام و دورد خدمت همه
در این پست قصد داریم از شاهکار جناب حامیرونمایی کنیم:Cheshmak:
بنده صرفا تصاویر پستها رو میذارم و قضاوت رو به شما عزیزان میسپارم:khandeh!:
و اما شاهکار ایشون، خانمها! آقایان! توجه بفرمایید:
پستی که بنده گذاشته بودم:
و ویرایشی که حامی بر روی پست من انجام داد و "اولوالعزم" من را به اسم خودش زد و "اوالعظم" !!!!! خودش را به اسم من:Khandidan!::
میگه : فرض کن مادرشوهرت کنار استخرباشه
و تو اونو بندازی تو استخر ، این میشه حادثه:Nishkhand:
اما وای به روزی که شنا بلد باشه و بیرون بیاد ، این میشه فاجعه!
:Esteghfar:.......
:Gol::Gol::Gol:
باز یابی:
فرض کن مادر شوهرت کنار استخر ایستاده و خودش بی دلیل می افته تو استخر این میشه حادثه!
بعد شما هم عروس مهربون و البته بی فکر می پری تو استخر،نجاتشون بدی یادت میاد شنا بلد نیستی
سلام و دورد خدمت همه
در این پست قصد داریم از شاهکار جناب حامیرونمایی کنیم:Cheshmak:
بنده صرفا تصاویر پستها رو میذارم و قضاوت رو به شما عزیزان میسپارم:khandeh!:
و اما شاهکار ایشون، خانمها! آقایان! توجه بفرمایید:
پستی که بنده گذاشته بودم:
و ویرایشی که حامی بر روی پست من انجام داد و "اولوالعزم" من را به اسم خودش زد و "اوالعظم" !!!!! خودش را به اسم من:Khandidan!::
یک نفر طبیب فرنگی که به ایران آمده بود ، و کلمه ماشاءالله و ان شاءالله را خوب آموخته بود ، بدون اینکه از موارد استعمال آن ها آگاه باشد ، این کلمات را به موقع و بی موقع به زبان می آورد ، روزی یک نفر مریض از او پرسید : آیا این مریضی من خیلی سخت است و اهمیت دارد ....؟
دکتر گفت : ماشاءالله .... ماشاءالله ......
مریض پرسید :آیا این مریضی مرا خواهد کشت .....؟ دکتر گفت : ان شاءالله .... ان شاءالله ......
درخواست مرخصي
همسر يکي از فرماندهان پاسگاه که به تازگي هم ازدواج کرده و چندين ماه از زندگيشان دور از شهر و بستگان در منطقه خدمت همسرش ميگذشت بدجوري دلتنگ خانواده پدرياش شده بود چندين بار از شوهرش درخواست ميکند که براي ديدن پدر ومادرش به شهرشان به اتفاق هم يا به تنهايي مسافرت کند ولي هر بار شوهرش به بهانهاي از زير بار موضوع شانه خالي ميکند.
زن که در اين مدت با چگونگي برخورد ماموران زير دست شوهرش و بعضا مکاتبات آنها براي گرفتن مرخصي و غيره هم کم و بيش آشنا شده بود به فکر ميافتد حالا که همسرش به خواسته وي اهميتي قائل نميشود او هم به صورت مکتوب و به مانند ماموران درخواست مرخصي براي رفتن و ديدن خانواده اش بکند ، پس دست به کار شده و در کاغذي درخواست کتبي به اين شرح مي نويسد:
جناب .... فرمانده محترم ... :Rose:
اينجانب ....... همسر حضرتعالي که مدت چندين ماه است پس از ازدواج با شما دور از خانواده و بستگان خود هستم حال که شما بدليل مشغله بيش از حد کاري فرصت سفر و ديدار بستگان را نداريد بدينوسيله درخواست دارم که با مرخصي اينجانب به مدت ... براي مسافرت و ديدن پدر ومادر واقوام موافقت فرمائيد .
با احترام ..... همسر شما :hamdel:
بعد نامه را در پوشه مکاتبات همسرش مي گذارد چند وقت بعد جواب نامه به اين مضمون بدستش ميرسد:
سرکار خانم ... :Rose:
عطف به درخواست مرخصي سرکار عالي جهت سفر براي ديدار اقوام ، با درخواست شما به شرط تامين جانشين موافقت مي شود:ok:
یکی بی هوا پرید تو اطاق =خفه شد.:khandeh!:
یه جوجه توی تخم کاربد کرد =خفه شد.
2 تا زن توی اتوبوس برای یک صندلی خالی دعواشون
میشه!
راننده میگه :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اونی که مسن تره بشینه روی صندلی دیگه ...
و اینگونه شد که هر 2 زن به هم نگاه کردند و صندلی
تا پایان مسیر خالی ماند!
پست آخرم
██████bye ███████
دوستان خداحافظ.
برادران عزیز
خواهران گرامی
تو این مدت باهم خندیدیم
همدردی کردیم
یه ساعتایی از عمرمونو
تو همین دنیای مجازی باهم گذروندیم
خوبی بدی دیدید حلال کنید
به پایان آمد این دفتر
حکایت همچنان باقیست
__ __ .
. \__/ .
. [_]
. _/()\_
من دارم میرم آب بخورم
دو دقیقه دیگه میام
بده سوژه دادم برای سوتی گرفتن شوماهااااا:Khandidan!:
سلام و دورد خدمت همه
در این پست قصد داریم از شاهکار جناب حامیرونمایی کنیم:Cheshmak:
بنده صرفا تصاویر پستها رو میذارم و قضاوت رو به شما عزیزان میسپارم:khandeh!:
و اما شاهکار ایشون، خانمها! آقایان! توجه بفرمایید:
پستی که بنده گذاشته بودم:
و ویرایشی که حامی بر روی پست من انجام داد و "اولوالعزم" من را به اسم خودش زد و "اوالعظم" !!!!! خودش را به اسم من:Khandidan!::
این ارسال توسط cheetah حذف شده است. دلیل:نامناسب
این ارسال توسط cheetah حذف شده است. دلیل:نامناسب
این ارسال توسط cheetah حذف شده است. دلیل:نامناسب
این ارسال توسط cheetah حذف شده است. دلیل:نامناسب
این ارسال توسط cheetah حذف شده است. دلیل:نامناسب
این ارسال توسط cheetah حذف شده است. دلیل:نامناسب
این ارسال توسط cheetah حذف شده است. دلیل:نامناسب
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الکی مثلا من مدیر فرهنگی هستم!!!
سرعت تایپ خودتون رو بسنجید
http://10fastfingers.com/typing-test/persian
شن به مس چیست؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.اصطلاح یه اصفانی که بعد از شنا در دریا و غلطیدن در ماسه ها استفاده می کند.
به یه اصفهانی میگن با لوستر جمله بساز
میگه من چارتا بچه دارم یکی از یکی لوستر
برین کناااااااار
برین کنارررررررررر
ببه ایی اوردم
. - : ' ` ; ` - .
( _, )
, ' o"( )>
( __, - ' )
( )
` - ' . _. - - . _. - '
l l l l l l
میخوام اینو قوربونی کنم برا سلامتیه بچه های سات...که اینقدر فعالند......الکی مثلا شماخیلی فعالید
' //////\\\\
' 彡▄▄ ▄▄ミ
' I| լյ |I
' \ ( ━ ) /
' ▄▄▄▄█ "'" █▄▄▄▄
' ██▒▒▒▒ ▒▒▒▒██
' ██ ▒▒▒▒ ▒▒▒▒ ██
' ██ ▒▒▒▒▒▒▒ ██
' ██ ▒▒▒▒▒▒ ██
▄▄████████▄▄
¤=██ I I I I ██=¤
▓▓████████▓▓
▓▓▓██ """"""' ██▓▓▓
▓▓▓ ██ ███ ██ ▓▓▓
▓▓▓ ┃┃ ███ ┃┃ ▓▓▓
▓▓▓ ┃┃ ███ ┃┃ ▓▓▓
▓▓▓ █▒███▒█ ▓▓▓
▓▓II ███ II▓▓
' ███
' ███
گفتم یک دوری بزنم توتایپیک ببینم بچها درچه حال هستن خداشکر همه دارن فقط نگاه میکنن خسته نباشید:khaneh:
' //////\\\\
' 彡▄▄ ▄▄ミ
' I| լյ |I
' \ ( ━ ) /
' ▄▄▄▄█ "'" █▄▄▄▄
' ██▒▒▒▒ ▒▒▒▒██
' ██ ▒▒▒▒ ▒▒▒▒ ██
' ██ ▒▒▒▒▒▒▒ ██
' ██ ▒▒▒▒▒▒ ██
▄
دختره مزاحم تلفني داشته سيم كارتشو عوض ميكنه از سيم كارت جديدش به مزاحمه اس ميده آشغال اگه ميتوني الان مزاحم شو
:lol:مزاحم خودشو تحویل داعش داد
سیمکارت سوخت
کابل های فیبرنوری از شدت خنده منفجر شدن
کنترل چی پیامها مرکز مخابرات خودشو به تیمارستان معرفی کردند:ghash::ghash::ghash:
لامصب اونقدی که تو کارای من گره هست:Ghamgin: تو فرش شفقی تبریز نیست:Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:!
به احترام مدیــــــــــرسایت از جلو نظام... خبرررر دااارررر
━▂▂╭━╮━━━▂▂╭━╮━━
╱╱▔╰━╯━━╱╱▔╰━╯━━
▏▔▔▔┃▔▔▏▏▔▔▔┃▔▔▏
▔▔▔▏┃▕▏▏▔▔▔▏┃▕▏▏ ━━▕▂▂▂▏▏━━▕▂▂▂▏▏
━━━▏┳▕▔━━━━▏┳▕▔
━━━▏┃▕━━━━━▏┃▕
یاد بگیرید به ما میگن کاربر فعال...!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الکی مثلا مدیر مسدودمون نکنه
هر کجا هستی باش... به درک!!!پنجره... فکر... هوا... عشق... زمین... مال خودت،
اصلا خاک عالم تو سرت!!!
.
.
.
.
.
(سهراب سپهری اعصابش خورده،
یارانه شو میخوان قطع کنن.. هیچی نگو):khaneh:
سه موجود تو اين هواي گرم طاقت ميارند :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
١: تمساح
٢: شتر
٣: زنی كه ميخاد بره بازار ::ghash::ghash::ghash::ghash:
سلام وقتی می نویسی وسط چینش کن
:Esteghfar:.......
:Gol::Gol::Gol:
باز یابی:
فرض کن مادر شوهرت کنار استخر ایستاده و خودش بی دلیل می افته تو استخر این میشه حادثه!
بعد شما هم عروس مهربون و البته بی فکر می پری تو استخر،نجاتشون بدی یادت میاد شنا بلد نیستی
این میشه فاجعه!!!!
ﺍﻟﮑﯿﻪ ، ﺍﻟﮑﯿﻪ!!
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﻟﮑﯽ ﻣﺜﻼ ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻟﮏ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻢ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﻨﺪﻩ
و اما شاهکار ایشون، خانمها! آقایان! توجه بفرمایید:
پستی که بنده گذاشته بودم:
و ویرایشی که حامی بر روی پست من انجام داد و "اولوالعزم" من را به اسم خودش زد و "اوالعظم" !!!!! خودش را به اسم من:Khandidan!::
صرفا جهت به روز رسانی:khandeh!:
سلام
به به
خنده حلال هم افتتاح شد بالاخره
[FONT=arial]خنده[FONT=arial] ما ، [FONT=arial]گریه [FONT=arial]دیگران نباشد
علامه محمد تقی جعفری
:ok:
خخخخخخخخخخخخخ:khandeh!:
یک نفر طبیب فرنگی که به ایران آمده بود ، و کلمه ماشاءالله و ان شاءالله را خوب آموخته بود ، بدون اینکه از موارد استعمال آن ها آگاه باشد ، این کلمات را به موقع و بی موقع به زبان می آورد ، روزی یک نفر مریض از او پرسید : آیا این مریضی من خیلی سخت است و اهمیت دارد ....؟
دکتر گفت : ماشاءالله .... ماشاءالله ......
مریض پرسید :آیا این مریضی مرا خواهد کشت .....؟
دکتر گفت : ان شاءالله .... ان شاءالله ......
درخواست مرخصي
همسر يکي از فرماندهان پاسگاه که به تازگي هم ازدواج کرده و چندين ماه از زندگيشان دور از شهر و بستگان در منطقه خدمت همسرش ميگذشت بدجوري دلتنگ خانواده پدرياش شده بود چندين بار از شوهرش درخواست ميکند که براي ديدن پدر ومادرش به شهرشان به اتفاق هم يا به تنهايي مسافرت کند ولي هر بار شوهرش به بهانهاي از زير بار موضوع شانه خالي ميکند.
زن که در اين مدت با چگونگي برخورد ماموران زير دست شوهرش و بعضا مکاتبات آنها براي گرفتن مرخصي و غيره هم کم و بيش آشنا شده بود به فکر ميافتد حالا که همسرش به خواسته وي اهميتي قائل نميشود او هم به صورت مکتوب و به مانند ماموران درخواست مرخصي براي رفتن و ديدن خانواده اش بکند ، پس دست به کار شده و در کاغذي درخواست کتبي به اين شرح مي نويسد:
جناب .... فرمانده محترم ... :Rose:
اينجانب ....... همسر حضرتعالي که مدت چندين ماه است پس از ازدواج با شما دور از خانواده و بستگان خود هستم حال که شما بدليل مشغله بيش از حد کاري فرصت سفر و ديدار بستگان را نداريد بدينوسيله درخواست دارم که با مرخصي اينجانب به مدت ... براي مسافرت و ديدن پدر ومادر واقوام موافقت فرمائيد .
با احترام ..... همسر شما :hamdel:
بعد نامه را در پوشه مکاتبات همسرش مي گذارد چند وقت بعد جواب نامه به اين مضمون بدستش ميرسد:
سرکار خانم ... :Rose:
عطف به درخواست مرخصي سرکار عالي جهت سفر براي ديدار اقوام ، با درخواست شما به شرط تامين جانشين موافقت مي شود:ok:
فرمانده :sibil:
منبع
آرزو
يه پري افسانه اي به يه مرد ميگه: يه آرزوت رو بگو تا برآورده كنم.:Hedye:
مرد ميگه: يه كاري كن كه زنم حسابي احمق بشه تا بتونم با خيال راحت بهش دروغ بگم و هي مچم رو نگيره.:gholdor:
پري قبول ميكنه و ميگه: برو خونه، آرزوت رو برآورده كردم. مرد خوشحال ميره خونه....:shadi:
ميبينه زنش تبديل به يه مرد شده.
منبع : همان:Nishkhand: