آیاهر قومي با امام خود وارد صحراي محشر مي شود.
تبهای اولیه
با سلام به دوستان خوبم
در قرآن آمده است .(اسراء آيهء 71) هر قومي با امام خود وارد صحراي محشر مي شود خوب مامسلمانها امام داريم , اما خارجي ها مانند هندي ها و ارمني ها و پيروان اديان ديگر كه امام ندارند, چگونه محشور خواهندشد؟آیا برای اونها حشر نیست؟
با سلام خدمت سائل بزرگوار
كلمهء امام به معناي پيشوا و رهبر است و اختصاص به امامان دوازده گانه ندارد.
مسيحيان و يهوديان و ديگران پيشواياني دارند.
مي توان گفت : آنان كه رهبري پيامبران و جانشينان آنان را در هر عصر و زماني پذيرفته اند, همراه پيشوايشان خواهند بود و آنان كه رهبري و شيطان و طاغوت و پيشوايان ضلال و جبار وستمگر را انتخاب كرده اند, همراه آنان خواهند بود.(1)
كلمهء امام به معناي پيشوا است , لذا به پيشوايان كفر نيز, امام مي گويند.
امام اهل بهشت , به پيامبران و جانشينان آنان گفته مي شود و امام اهل آتش , به پيشوايان كفر و ضلالت و گمراهي و طاغوت گفته مي شود.
1.تفسير نمونه , ج 15 ص 201
نقش رهبر در زندگى انسان
قبول زندگى جمعى در حيات انسانها نمىتواند از مساله رهبرى جدا باشد، چرا كه براى مشخص كردن خط اصلى يك جمعيت، هميشه نياز به رهبر و پيشوايى است، اصولا پيمودن راه تكامل بدون استفاده از وجود رهبر ممكن نيست، و سر ارسال پيامبران و انتخاب اوصيا براى آنان همين است.
در علم عقائد و كلام نيز با استفاده از قاعده لطف و توجه به نقش رهبر در نظم جامعه و جلوگيرى از انحرافات، بعثت انبياء و لزوم وجود امام در هر زمان اثبات شده است.
اما به همان اندازه كه يك رهبر الهى و عالم و صالح، راه وصول انسان را به هدف نهايى، آسان و سريع مىكند، تن دادن به رهبرى ائمه كفر و ضلال، او را به پرتگاه بدبختى و شقاوت مىافكند.
در تفسير اين آيه در منابع اسلامى، احاديث متعددى وارد شده كه روشنگر مفهوم آيه و هدف از امامت است:
در حديثى كه شيعه و اهل تسنن از امام على بن موسى الرضا ع به سندهاى صحيح نقل كردهاند چنين مىخوانيم كه آن امام ع از پدرانش از پيامبر ص در تفسير اين آيه نقل فرمود:
يدعى كل اناس بامام زمانهم و كتاب ربهم و سنة نبيهم:
" در آن روز هر قومى همراه امام زمانشان و كتاب پروردگار و سنت پيامبرشان خوانده مىشوند" «مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث »
و نيز از امام صادق ع چنين مىخوانيم:
الا تحمدون اللَّه اذا كان يوم القيامة فدعا كل قوم الى من يتولونه و دعانا الى رسول اللَّه و فزعتم الينا فالى اين ترون يذهب بكم الى الجنة و رب الكعبة- قالها ثلاثا-:
" آيا شما حمد و سپاس خدا را بجا نمىآوريد؟ هنگامى كه روز قيامت مىشود خداوند هر گروهى را با كسى كه ولايت او را پذيرفته مىخواند، ما را همراه پيامبر ص و شما را همراه ما، فكر مىكنيد در اين حال شما را به كجا مىبردند، به خداوند كعبه به سوى بهشت- سه بار امام اين جمله را تكرار كرد- «مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث.»« و تفسير نمونه »
در ابتدا لازم است به نكاتي اشاره شود:
1ـ امامت در لغت: «و كل من اقتدي به و قدم في الأمور فهو امام» هر كسي كه به او اقتداء مي شود و در كارها جلو مي افتد امام است.(1)
2ـ امام در اصطلاح: امامت دراصطلاح چنين تعريف شده است. «امامت عبارت است از رياست عامّه مردم درامور ديني و دنيايي.(2)و در اصطلاح اهل سنت هم امام و ولي به رياست مردم و عهده دار بودن امور مردم اطلاق شده است.(3)
3ـ در قرآن دوبار كلمه امام به معناي راه و طريق(4) و پنج بار به معناي مقتدابه كاررفته است كه دوموردازاين پنج مورد به معناي. پيشوا(5) و سه بار آن به معناي پيشواي مردم و متقين است(6) و پنج بار كلمه ائمه استعمال شده است كه دو موردآن مربوط به پيشواي كفار(7) و سه مورد آن مربوط به ائمه هدايت مي باشد(8) وجعلنا هم... يهدون بامرنا(9) و قرار داديم آن ها را پيشواياني كه به فرمان ما هدايت مي كردند «يوم
كل اناس بامامهم»(10) روزي كه هرگروهي را با امامش مي خوانيم، يعني كسي كه به آن اقتداء نموده است(11)
قرآن از دو گونه پيشوا نام برده است: يكى امام نور و هدايت، «أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» ديگرى امام نار و ضلالت، «أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» كه گروه دوّم، با زور و تهديد و تطميع و تحقير، مردم را به اطاعت خود وامىدارند.
ابو بصير به امام صادق عليه السلام گفت: «أشهد أنك امامى»، گواهى مىدهم كه تو امام من هستى. امام فرمود: در قيامت، هر گروهى با امامشان محشور مىشوند، خورشيدپرستان با خورشيد و ماه پرستان با ماه.
قال على بن إبراهيم في قوله: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» قال: ذلك يوم القيمة ينادى مناد: ليقم ابو بكر و شيعته و عمر و شيعته، و عثمان و شيعته، و على و شيعته.
پاورقی:
1. خليل بن احمد الفراهيدي، ترتيب كتاب العين، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، جماعة مدرسين، 1414 هـ ق، ص55.
2. ر.ك: ميثم بن علي بحراني، قواعد المرام في علم الكلام، تحقيق سيد احمد حسيني، مكتبة آية ا... مرعشي، چاپ دوم، 1406، ص 174.
3. ر.ك: مجدالّدين، ابن اثير، النهاية في اللغة، ص 227. و ابن منصور، لسان العرب، ج 12، ص 26.
4. حجر:79 و قيامت:5.
5. هود:17 و احقاف:12.
6. بقره:124 و فرقان:74. اسراء:71.
7. توبه:12 و قصص:41.
8. انبياء:73 و قصص:5 و سجده:24.
9. انبیاء:73
10. اسراء:71.
11. راغب، مفردات، ماده ام، ص24.