جمع بندی بر اساس آیات و روایات، قرآن کریم برتر است یا اهل بیت علیهم السلام؟

تب‌های اولیه

56 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام علیکم برادر عزیز،
سبحان الله! شما یا شیعه نیستید و از اهل انصاف از اهل سنت هستید، و یا نمی‌دانم چطور شیعه هستید که تولی و تبری را جزء فروع دین خود ندارید، اگرچه تولی و تبری در حقیقت اصل‌الأصل دین است اگر نیک بنگریم.
اگرچه حقیر هم با برخی استدلال‌های جناب اسلام قرآنی مشکل دارم و آنها را ضعیف یا غلط می‌دانم اما صلاح دیدم در این موضوع خاص طرف کسی که او را دوست خدا نمی‌شناسم وارد میدان نشوم ... اگرچه به ایشان هم توصیه‌ی برادرانه دارم که با این توالی استدلال‌ها وارد بحث با اهل سنت نشوند که بسیار به مشکل بر خواهند خورد ... .... اما دفاع جانانه‌ی شما از آن شخص هم جای تعجب دارد ... اینجاست که آیات متشابه رخ نشان می‌دهد و اینجاست که مشخص می‌شود یعنی چی که خداوند عالم هم توریه می‌کند. دقت باید کرد که قرآن هدایت می‌کند و از پس آن راه توجیه را بر معاندان باز می‌گذارد و گاهی تعقل و توجیه مرزی به باریکی مو دارند.
در هر صورت بحث سر آیه‌ی غار را خوب است که به تاپیک دیگری موکول نمایید، اینجا هر دو طرف بحث نظراتشان را در مورد اینکه جایگاه حقیقت وجودی (و نه عملکرد هدایتی) قرآن بالاتر است یا اهل بیت علیهم‌السلام بیان کرده‌اند و ظاهراً استدلال‌های بسیاری هم اگر آورده شود دو طرف موضعشان ثابت است و قانع نمی‌شوند. پس بحث بیشتر شاید بی‌مورد باشد مگرآنکه کسی بخواهد استدلالی به بحث اضافه کند که از دید دوستان دیگر جا مانده باشد.

پاسخ صریح بنده‌ی حقیر به پرسنده‌ی سؤال اصلی تاپیک این است:
رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله چه از حیث شرافت وجودی و چه از حیث رابطه‌ی علّی و معلولی و چه از حیث حجیت ظاهری برای هدایت سایر مخلوقات مکلف خداوند برتری بالإطلاق دارند.
بعد از رسول خدا از یک طرف اهل بیت پیامبر خدا هستند صل‌الله‌علیه‌وآله که از نظر شرافت وجودی بعد از ایشان هستند و کلهم نور واحد، و از طرف دیگر بعد از رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم قرآن قرار دارد که از حیث حجیت ظاهری بر افراد مکلف بر اهل بیت پیامبر علیهم‌السلام اولویت دارد.
وجوه جسمانی و دنیایی اهل بیت علیهم‌السلام به قرآن دعوت می‌کنند همانطور که به سمت کعبه هم نماز می‌خوانند و شعائر خدا را بزرگ می‌دارند و زکات می‌دهند، و ظاهر و باطن قرآن به وجوه نورانی و حقیقی اهل بیت علیهم‌السلام دعوت می‌کند چنانکه حقیقت نماز هم وجود مبارک امیر مؤمنان علیه‌السلام است و حقیقت زکات وجود مبارک ائمه علیهم‌السلام هستند و کعبه خود تمثلی از نورانیت ایشان است که زادگاه امیر مؤمنان بوده و جایگاه عهد الهی است که آن عهد هم بر مبنای توحید و نبوت و ولایت بوده است. پس بعد از رسول خدا که جایگاهشان از هر نظر بالاتر است قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام هر کدام دیگری را تأیید می‌کنند، در ظاهر قرآن بالاتر است و در باطن اهل بیت علیهم‌السلام.
دلایل این نظر هم قبلاً بیان شده است، ولو به اختصار و باز ولو به صورت گلچین.
یا علی

بسمه تعالی برادر گرامی سلام علیکم قرار بود شما نظرات بنده را بخوانید و اگر مشکلی و ایرادی نسبت به آنها داشتید بیان کنید اما متاسفانه شما فقط با کلی گویی و بدون استدلال و آن هم در صحبت با دوستی دیگر مطلبی نسبت به بنده مطرح کنید که جالب نیست دوست عزیز شما بهتر است با استدلال و برهان صحبت کنید چون اینجا مبحث علمی مطرح است نه احساسات و هیجانات و بنده همواره آماده گفتگویی برادرانه و دوستانه در موضوعات مختلف قرآنی چه به طور عمومی و چه خصوصی هستم اینکه فرمودید بحث طرفداری را مطرح کردید دوست عزیز مگر ما در دادگاه هستیم یا در میدان جنگ!!ما تعدادی علاقه مند به مباحث اسلامی هستیم که با تفکرات و نظرات مختلف دوستانه و برادرانه با هم به گفتگو وتبادل نظر مشغولیم اما اینکه به بنده توصیه کردید که با این توالی استدلال با اهل سنت بحث نکنم اتفاقا دوست عزیز برادران اهل سنت عمدتا اهل منطق و استدلال هستند و به این روش به راحتی میتوان با آنها گفتگو کرد و حتی آنها را قانع ساخت و به نظرم بهترین روش مناظره با اهل سنت قرآن است به دلایل مختلف و زیاد که اینجا جای توضیح دلایل نیست ولی دوست عزیز آوردن تعابیری چون:حقیقت نماز هم وجود مبارک امیر مؤمنان علیه‌السلام است و حقیقت زکات وجود مبارک ائمه علیهم‌السلام هستند نه تنها مشکل ما را حل نمیکند بلکه بر شبهات شیعه و سنی نسبت به اهل بیت میافزاید و به نظرم با این صحبت ها شما اهل سنت را از مذهب اهل بیت دور میکنید خواهشا مقداری اندیشه و تامل!با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

بنده فقط به یک نکته بسیار کوچک بسنده میکنم.

در جنگ صفین هم گفتند قرآن کفایت میکند و قران از همه بالاتر است.زمانی که عمر و عاص لعنت الله گفت که قرآن ها را بر نیزه کنند کسانی که تفکرشان غلط بود آمدند گفتند یا علی(ع) ما با قرآن نمیجنگیم.و قرآن ناطق را تنها گذاشتند.

با سلام و عرض ادب
به نوبه خودم تشکر میکنم از استاد عظیم الشان جناب محسن زید عزه که با تشریف فرمائی
بموقع به بخشی از شبهات پاسخ عنایت فرمودند
از کاربران بزرگوار خواهشمندم طبق فرمایش حضرت استاد بر اساس موضوع ایجاد شده مباحث را پیگیری فرمایند
بدیهی است پست های خارج از موضوع حذف و در صورت تکرار تذکر آئین نامه ایی داده خواهد شد
موفق باشید

سلام
در مورد ثقل اصغر و ثقل اکبر باید گفت
در مقام ثبوت انسان كامل یعنی اهل بیت از مقام قرآن بالاتر است؛ و اساس قرآن آمده است تا انسان كامل بسازد، ذی المقدمه مقامش از مقدمه بالاتر است.
و لذا به نظر می رسد كه تعبیر ثقل اكبر برای قرآن و ثقل اصغر برای اهل بیت(ع) ناظر به مقام اثبات است، چرا كه قرآن شأن اصلی در مقام اثبات شریعت و معیار اساسی است، و اهل بیت همّ اصلیشان تعلیم و تفسیر و تبیین و اجرای این دلیل اساسی شریعت برای مردم بوده است.
از طرف دیگر در كلام قرآن تحریف راه ندارد، و لذا در مقام تعارض بین كلام قرآن و كلام امام، این كلام قرآن است كه مقدم است، چرا كه امكان تحریف كلام امام وجود دارد؛ كما این كه خود امامان اهل بیت ـ و حتی رسول الله(ص) ـ گاهی مجبور بوده اند تقیه كنند؛ حال تقیه خوفی و یا تقیه مداراتی.
اینها همه باعث می شود جایگاه قرآن در اثبات شریعت، بالاتر از معصومین قرار بگیرد اما در مقام ثبوت اهل بیت برتر از قرآن هستند.

پرسش:
قرآن برتر است یا معصومین (سلام الله علیهم)؟

پاسخ:
این جا جای قیاس اکبر و اصغری که به ذهن ما متبادر می‌شود، نیست چون قرآن از سنخ کلام خدا است و چون کلام خدا است، از این جهت ثقل اکبر نامیده می‌شود و اولیای حق از جنس بشرند، ولی حقیقت واقعی قرآن در نهاد پاک‌شان متجلی شده است.
و اگر هم کسانی معتقدند اهل بیت برتر از قرآن یا قرآن برتر از اهل بیت است، این را فقط می‌شود از جنبه اجتهادی پذیرفت نه از نظر قیاس و معلوم است اساس اجتهاد، استنباط اشخاص است. در نتیجه این‌جا جای قیاس نیست.

امام خمینی (رحمه الله علیه) در تفسیر ثقل اکبر و اصغر بیان جالبی دارد و معتقد است که اگر از اهل بیت به عنوان «ثقل اصغر» یاد شده است، به معنای کوچک‌تر بودن آن نیست، بلکه اهل بیت ثقل اکبر است از هر چیزی، جز «ثقل اکبر مطلق» که قرآن کریم است. (زیرا که ثقل اکبر مطلق، کلام مستقیم الهی و به ذات احدیت حق مربوط است.)

ایشان در وصیت نامه خویش آورده‌اند:
و بعد، این جانب مناسب می‌دانم که شمه ای کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه‌ای که عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلی و از آن جا تا لاهوت و آن‌چه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آن چه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است.

موضوع قفل شده است