رهنمودهاى امام صادق عليه السلام
تبهای اولیه
[/COLOR]
[CENTER]
علامت رفع (بلندى ) قلب سه چيز است : همراهى با فرمان الهى ، عدم مخالفت با آن و اشتياق دايم در بندگى و پيروى از فرمان خداوند.
نشانه فتح قلب سه چيز است : توكل بر خداوند، راست گويى، و يقين به تمام آنچه پيامبران آن را براى هدايت انسان ها آورده اند.[/CENTER]
[CENTER]
علامت جرّ (پستى ) سه چيز است : خودپسندى ، ريا و آزمندى .
وقف (ايستايى ) را نيز سه علامت است : از ميان رفتن طعم بندگى ، درنيافتن تلخى گناه و رعايت نكردن حلال و حرام در خوراك ، و پوشاك و...
[/CENTER]
[CENTER]
پيامبر خدا (ص) فرمود: ((كسب دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است )) و اين دانش ، دانش انفس و شناختن خطرهايى است كه آن را تهديد مى كند.
پس بر نفس مؤمن لازم است كه در هر حالى بر نعمت هاى خداوند شاكر باشد و بر اعمال از دست رفته عذر خواهد. به اين معنا كه اگر عمل ، مقبول درگاه حق افتاد، لطف الهى است و اگر مردود شود عدل است و بندگى .
مبادا خود را از فريب و نيرنگ شيطان در امان بيند و به سبب اين غفلت از رحمت و توفيق الهى محروم شود، يا مستوجب خشم حضرت حق گردد ونيل به بندگى را در توفيق الهى جست وجو كند و خوددارى از گناهان را در خويشتن دارى ؛
چرا كه جز به توفيق الهى و اظهار عجز به درگاه او چنين توفيق حاصل نمى شود. و كليد تمامى اين عنايات ، پشيمانى و انابه ، به درگاه خداوند تعالى ، كوتاه كردن آرزوها، ياد مرگ و خويشتن را در محضر خداى جبار ديدن است ، چه اين كه حالات ياد شده سبب رهايى از زندان دنيا و رستن از دام دشمن و سلامتى نفس و سبب اخلاص در عبادات باشد ومايه توفيق است و اساس دست يابى به اين كليد آن است كه تمام عمر را يك روز به حساب آورد.
رسول خدا (ص) فرموده است : ((دنيا ساعتى بيش نيست ، پس آن را در طاعت سپرى كن )). و رسيدن به اين امر، در خلوت گزيدن و پيوسته انديشيدن است ، و سبب خلوت ، قناعت و از زياده طلبى دورى جستن است ، و سبب فكر، فراغت خاطر از دنيا خواهى است ، و ستون فراغت خاطر، زهد است ، و متمم زهد، تقواست ، و در تقوا، خشيت است ، و نشان خشيت ، بزرگ داشتن خداى تعالى است و پاى بندى به طاعت خالصانه از فرمان او و ترس تواءم با پرهيز از ارتكاب محارم است و نشان آن ، علم است كه خداى - عزّ وجلّ - فرمود: ((به تحقيق كه عالمان از خداوند مى ترسند)).
[CENTER]
خداوند - تبارك و تعالى - مى فرمايد:
((روزى كه نه مال و نه فرزندى سودى نرساند، مگر كسى كه با قلبى سليم به محضر خدا آمده باشد)).
پيامبر اكرم (ص) فرمود: نيّت مؤمن ، از عمل او نيك تر است .[/CENTER]
[CENTER]
ونيز فرمود: ارزش اعمال ، به نيّت هاست و هر كسى را همان دهند كه در نيّت داشته است .
پس بنده بايستى در هر حركت و سكونى نيّتى خالص داشته باشد، زيرا اگر چنين نباشد، او غافل است و غافلان را خداوند متعال مذمّت كرده و فرموده : ((آنان چونان چهارپايان ، بلكه گمراه ترند و همانا آنان غافلانند)).[/CENTER]
[CENTER]
شرم و حيا از نيّت خالص برآيد، و صاحب آن از خويشتن خويش در رنج است ، و مردم از وى در آسايش اند.
[/CENTER]
[CENTER]
چنان باش كه گويى روحت از بدنت جدا شده و در عرصه محشر هستى ومورد بازخواست قرار گرفته اى . از هر چه كه خدايت با امر و نهى و وعد و وعيدش ، تو را مكلف كرده غافل مباش و خود را به غير آن مشغول مكن . قلب خويش را با آب اندوه و ترس شست وشو بده و چنان خداى تعالى را به پاس ياد كردن او از تو - كه نه از سر نياز به توست - ياد كن .
ذكر و ياد او از تو، بسى با شكوه تر، خوش تر، والاتر، كامل تر، و ديرينه تر از ذكر و ياد تو از اوست و پيش از آن كه تو ذكرش كنى ، او به ياد تو بوده است .
حال كه دريافتى كه خداوند از تو غافل نيست ، خضوع ، حيا و شكستگى پديدار مى شود، و از همين جا مى توانى كرم و فضل ازلى اش را بنگرى وعبادت و طاعتت نزد تو - اگر چه بسيار باشد - در مقايسه با منّت و لطف او، كم و اندك مى نمايد، و در اين صورت ، عبادتت در پيشگاهش خالص مى گردد.
هر گاه از نعمت هاى خداوند غفلت ورزى و عمل خويش را بزرگ پندارى ، ريا، خودپسندى ، سفاهت و بدبينى نسبت به خلق بر تو عارض مى شود كه اين ، فراموش كردن فضل و كرم اوست كه جز دورى از خدا حاصلى نباشد وجز بيگانگى با او ثمرى ندهد.[/CENTER]
[CENTER]
ذكر دو نوع است : ذكر خالص كه قلب با آن همراهى كند و ذكر صادق كه خدا را با آن صفاتى كه مى خواند، پذيرفته باشد؛ چنان كه رسول خدا (ص) [به خداوند] عرضه داشت : ((ستايش و ثناى تو را نتوانم به بيان و شمارش آورم . تو همان گونه اى كه خود ثناى خويش گفته اى )).
پس رسول خدا (ص) براى ذكر خداى تعالى ، در علم و آگاهى خود مقدارى معيّن را تعيين نفرمود كه در برابر ذكر خداوند - عزّ وجلّ - از خويش ، بتواند قرار بگيرد.[/CENTER]
[CENTER]
بنابراين ، كسان ديگر كه مقامشان از پيامبر (ص) پايين تر است ، سزاوارتر به اقرار به عجز مى باشند. پس بايد دانست كه مادام كه خداوند به بنده اى توفيق ذكر ندهد، او توان ذكر گفتن و به ياد او بودن را ندارد.
[/CENTER]
[CENTER]
[/CENTER]
[CENTER]
همين طور، خداوند قلب آدمى را پاك و با صفا بيافريده و ذكر و فكر و هيبت وتعظيم را غذاى آن قرار داده و چون قلب پاك با غذاى غفلت تيرگى گيرد وآلوده شود، با صيقل توبه پاك مى گردد و با آب انابه و پشيمانى پاكيزه مى شود، تا به حالت اول و گوهر اصلى خود بازگردد.
خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد:((به درستى كه خداوند توبه كنندگان وپاكيزگان را دوست دارد)).
پيامبر اكرم (ص) از امر كردن به مسواك ، همين معنا را اراده فرموده است وهر كس مركب انديشه خويش را بر آستان عبرت بخواباند و در كشف رازهاى اصلى و فرعى (دستورهاى اولياى دين ) همّت گمارد، خداوند چشمه هاى حكمت و معرفت را براى او روان سازد و وى را مشمول عنايات عيان و نهان خويش گرداند، كه : خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نگرداند.
[CENTER]
چنانچه خداوند - عزّ وجلّ - ببيند كه با صداقت بدو پناه آورده اى ، با ديده راءفت و رحمت و لطف به تو خواهد نگريست و بدان چه خود دوست دارد وبدان راضى است ، موفّقت مى دارد؛ چه او كريم است و گرامى داشتن بندگان مضطر و سوختگان درگاهش را كه خواهان خرسندى اويند، دوست مى دارد.
خداى تعالى فرمايد: ((كيست آن كس كه درمانده را (چون وى را بخواند) اجابت مى كند، و گرفتارى را برطرف مى گرداند...)).
[/CENTER]
[SIZE=114]
وبينديش كه چه مى خناهى و براى چه مى خواهى . و دعا آن است كه در همه چيز خدا را استجابت گويى و خون خود را در راه مشاهده پروردگار نثار كنى و اميال نفسانى را ترك كنى و همه امور را - ظاهر و باطن - به خداى تعالى واگذارى .
پس چون شرط دعا را مراعات نمى كنى ، انتظار اجابت نيز نداشته باش ؛ چون كه او آشكار و خفا را مى داند؛ و بسا او را به چيزى بخوانى و نهانت ، خلاف آن را گويد (در دعا، زبان و دلت يكى نباشد).
يكى از صحابه ، به بعضى ديگر از آنان گفت :
شما در انتظار بارانيد و من (به دليل اعمال ناشايست خود) در انتظار سنگ .
[/COLOR][/SIZE]
باب بيست و دوم : آداب حجّ امام صادق (ع) فرمود: چون اراده حج مى كنى ، قلب خويش را براى خدا - عزّ وجلّ - از هر چه كه تو را از او مشغول مى دارد مجرد نما، و امر خويش را به خالقت واگذار، و در جميع حركات و سكون ات بر او توكل كن ، تسليم قضا، فرمان و قدر او شو، ودنياطلبى و راحتى و خلق را رها كن و خويش را از بند حقوق بندگان وا رهان بر توشه ، ياران ، توان ، جوانى و مالت اعتماد مكن ؛ چرا كه ترس آن مى رود كه همه اين ها دشمن و وبال گردنت شوند، زيرا هر كه داعيه تسليم خدا بودن داشته باشد و در عمل به غير او متكى باشد، خدا آن ها را وبال ودشمن او گرداند، تا بداند كه هيچ قدرتى براى كسى جز خدا نيست ، و جز از او طلب مغفرت نكند. وهمانند كسى آماده (حجّ) شو كه ديگر اميدى به بازگشت ندارد و همراهى ورفاقتت را با ديگران نيك كن و وقت فرايض خداوند تعالى و سنّت هاى پيامبرش (ص) و حقوقى چون : ادب ، شكيبايى ، شكر، مهربانى ، شفقت ، وسخاوت كه بر تو لازم آمده ، مراعات كن و توشه سفر را از نيازمندان دريغ مدار. لبّيكى كه در دعايت به خداى - عزّ وجلّ - عرضه مى دارى ، اجابتى صاف و خالص و پاك و همراه با تمسّك به ريسمان الهى باشد و با قلبت همراه ملايك ، گرد عرش الهى طواف كن ؛ چونان كه با مسلمانان گرد خانه خدا طواف مى كنى . هروله كنان از هواى نفست و از هر چه توان كه دارى بگريز و بيزارى جوى (و بر ناتوانى خود اعتراف كن ) وآرزوى آنچه كه بر تو روا نيست و تو مستحق آن نيستى ، در دل راه مده . در عرفات ، به خطا و گناهانت اعتراف كن ، عهد خود را با خداى تعالى با اقرار به وحدانيّت او و به واسطه تقرّ به سوى او تجديد كن و در مزدلفه آن را استحكام بخش . به وقت رمى جمرات ، شهوات و خساست و دنائت و افعال ناپسند را رمى نما (سنگ بزن ) و زشتى هاى ظاهر و باطن را با تراشيدن مويت ، بزداى . چون به حرم داخل مى شوى با پناه جستن به امان ، حفظ و ستر خداى تعالى ، قصد كن كه از دنباله روى خواسته هايت در امان باشى . كعبه را زيارت كن ، به حالى كه سرشار از بزرگداشت و معرفت جلال و سلطنت خدا باشى . حجرالاسود را در حالى ببوس كه به قسمت خداوند - عزّ وجلّ - راضى هستى و در پيش عظمت اش ، خاضع . وبدان كه خداوند تعالى ، حج را واجب فرموده و از جميع عبادات فقط آن را به خودش اختصاص داد و فرمود: ((وبراى خدا، حج آن خانه ، بر عهده مردم است [البته بر] كسى كه بتواند به سوى آن راه يابد)). وهر عملى را كه خداى بزرگ واجب گرداند و هر سنّتى كه بدين ترتيب و با وضع اين مراسم ، عرصه قيامت را پيش از به بهشت رفتن بهشتيان و به آتش درآمدن دوزخيان ، فراهم آورد.
سپس غسل كن و گناهان كوچك و بزرگ خود را و با آب توبه شست وشو ده ولباس صدق و صفا و خضوع و خشوع بر اندام كن و (چون احرام حج بستى ) بر آن باشى تا هر چه كه تو را از خدا و ياد او باز مى دارد رها كنى و از آن دورى گزينى .
چون به كوه مشعر مى روى ، روح خود را با اميد به رحمت او به ملا اعلا پرواز ده و گلوى هوا و طمع را در قربانگاه ببر.
وچون طواف وداع را به جاى مى آورى ، با هر چيزى جز خدا وداع كن ، و روح و نهان خود را براى تعالى خداى متعال به روزى كه در وقوف صفا به ملاقاتش مى روى ، صاف و پاك كن و در برابر خدا و در سرزمين مروه شيوه جوانمردى پيشه كن و از فرمان او سر متاب و بر شروط حجّات ، پايدارى نما ودر وفاى به عهدى كه با پروردگارت بسته اى و وفاى بدان را تا روز قيامت بر خود واجب نموده اى ، وفادار باش .
پيامبر (ص) وضع فرمود - چه حلال ، چه حرام ، چه مناسك - به منظور آمادگى براى مرگ ، عالم برزخ و قيامت بود.
باب بيست و سوم : سلامتى براى دين و قلب و فرجام امورت ، در هر كجا و در هر حالى كه هستى ، از خداوند - عزّ وجلّ - درخواست سلامتى كن ؛ چرا كه هر كسى كه به دنبال آن باشد، آن را خواهد يافت . سلامتى دين در هر دوره اى - به خصوص در عصر حاضر - ناياب است . راهى كه تو را بدان مى رساند، تحمّل جفا و آزار خلايق ، صبر بر سختى ها، كم كردن مؤ ونه زندگى (به اندك راضى بودن )، ترك آن تكلّف ها، اگر چه رعايت آن لازم باشد و قناعت ورزيدن به حداقل ممكن . اگر چنين راهى ممكن نبود، پس خلوت گزيدن مفيد خواهد بود و اگر اين هم نشد، خاموشى نيك است و البته اين ، چون خلوت گزيدن نيست و اگر خاموشى هم نشد، پس سخن در چيزى گوى كه تو را سودى رساند و اين نيز چون خاموشى نباشد. خداوند - عزّ وجلّ - فرمايد: ((كسانى كه بر خويشتن ستم كار بوده اند [هنگامى كه ] فرشتگان جانشان را مى گيرند، مى گويند: در چه [حال ] بوديد؟ پاسخ مى دهند: ما در روى زمين از مستضعفان بوديم . مى گويند: مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد؟...)). از وجود بندگان صالح خداوند بهره جوى و همنشينى با آنان را مغتنم دان . با هم قطاران خود مفاخره مكن و با دشمنان ، منازعه منما. هر كس كه گفت : ((من )) بگو: ((تو)). ادعاى هيچ چيز مكن ، اگر چه بدان علم و معرفت داشته باشى . رازت را جز براى كسانى كه در دين از تو برترند فاش مكن ، تا بزرگى يابى (چرا كه چنين انسان هايى كم و ناياب اند) و هر گاه چنين كردى ، سلامت [در دين ] را به دست آورده اى و بدون دلبستگى (به چيزى ) به خدا پيوسته اى !
امام صادق (ع) فرمود:
پس چگونه است حال آن كسى كه در معرض بلا باشد، و راه هاى مخالف سلامتى را پيموده ، و اصول آن را ناديده گرفته ، و سلامتى را عين تلف و تلف را همچون سلامتى بيند؟!
واگر راهى بدين هم نيافتى ، پس با درونى صاف و بدون تيرگى ، و با قلبى خاشع و بدنى شكيبا بر سختى ها، نفس خود را در بيابان ها (ى رنج ) بيفكن .
باب بيست و چهارم : عزلت گزيدن صاحب عزلت ، در دژ محكم خداوند تعالى پناه جسته و در حفاظت اوست . پس ، خوشا به حال كسى كه در خفا و آشكار با او باشد. عزلت را نياز به ده خصلت است : شناختن حق و باطل ، عشق به فقر، برگزيدن سختى و شدّت ، زهد، خلوت گزيدن و در عواقب امور انديشيدن ، كوتاهى خويش در عبادت ديدن در عين حال كه تمام توان خود را در عبادت به كار بندد، دورى از خودپسندى ، بسيارى ذكر خداوند كه غفلت در آن نباشد، چرا كه غفلت ، دام شيطان است و اساس هر بلا و سبب هر دورى ، و خانه را از زوايدى كه انسان را به خودش مشغول دارد، تهى كردن . عيسى بن مريم (ع) فرمود: زبانت را (از سخن غير ضرورى ) باز دار، تا قلبت آباد شود و در خانه بنشين و از ربا بپرهيز و بيش از نياز پى كسب روزى مباش و بر گناهت گريه كن و از مردم بگريز، چونان كه از شير مى گريزى ، زيرا كه آنان در گذشته درمان درد بوده اند و امروز عامل بيمارى اند. پس (چون چنين كنى ) هر گاه كه خواهى به ديدار خدا بشتاب . هر پيامبر يا جانشين او، عزلت اختيار كرد؛ چه در آغاز عمر خويش ، و چه در انجام آن .
ربيع بن خثيم گويد: اگر مى توانى كه نه كس را بشناسى و نه كسى تو را بشناسد، چنين كن كه صيانت اعضاى بدن از كارهاى بيهوده و فراغت قلب وسلامت و درستى زندگى و شكستن سلاح شيطان و دورى از هر بدى وآسايش قلب ، در عزلت نهفته است .
باب بيست و پنجم : آداب عبادت در به جاى آوردن اعمال واجب و مستحب همراه با اخلاص ، مداومت نما وحدود آن را رعايت كن كه اين دو، اصل اند. پس كسى كه به درستى و به حق ، آن ها را ادا نمايد، همه چيز را دريافته و به دست آورده است . چون به محضر خدا (مسجد) گام نهى تواءم با فروتنى و اظهار عجز و خشيّت از او و تعظيم حضرتش باشد. حركات خويش را از ريا و باطن خويش را از قساوت خالص گردان ، زيرا پيامبر (ص) فرمود: نماز گزار، با پروردگارش در حال مناجات است . پس ، از آن كسى كه بر باطنت آگاه است و به نجوا و آنچه در درونت مى گذرد، عالم است ، حيا كن و چنان باش كه تو را به آنچه فرا خوانده و به سويش دعوت كرده است ، مشغول ببيند. على بن الحسين (ع) فرمود: در شگفتم از طالب فضيلت ، كه برترين فضيلت ها را كه همانا فرايض است ، ترك كند و نپيمودن راه حق و ناديده گرفتن نعمت بندگى ، كه خدا آن را بر او ارزانى داشت ، به سبب محروم بودن از شناخت امر الهى است .
امام صادق (ع) فرمود:
بهترين عبادت ها، نزديك ترين آن ها به امان (از عذاب ) الهى ، خالص ترين آن ها از ريا است و پيوسته باشد، اگر چه اندك باشد. پس ، چنانچه عمل واجب و مستحب را به سلامت جاى آوردى ، عابدى و در بندگى صادقى .
پيشينيان همواره فاصله ميان دو فريضه را به اصلاح امور آن ها مانند اوراد واذكار و.... مشغول بودند، ولى امروز امر بدين گونه است كه براى دست يابى به فضايل ، فرايض ترك مى شوند. چگونه مى توان جسدى بدون روح داشت و از آن ، چونان زندگان ، بهره برد؟!
[FONT=Microsoft Sans Serif]باب بيست و ششم : انديشه وتفكّر [FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]امام صادق (ع) فرمود:
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]از گذشته دنيا عبرت گير. آيا به كسى وفا كرده و آيا اشراف زاده اى ، بينوايى ، ثروتمندى دوست و دشمنى را ديده اى كه نميرد و جاويد باشد؟! آينده جهان به گذشته آن مانَد، كه آب به آب .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]رسول خدا (ص) فرمود: مرگ پند دهنده
[FONT=Microsoft Sans Serif]و خرد، راهنما و تقوا ره توشه آخرت و عبادت خدا، اشتغال و دل مشغولى و انس با خدا و قرآن وسيله اى براى بيان است كه هر يك در جاى خود، بسنده و كفايت كننده است .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]رسول خدا (ص) فرمود: از دنيا چيزى جز بلا و فتنه برنيايد و آن كه از بلا وفتنه نفس و فريب ابليس وارهيد، به سبب التجاى صادقانه او به خدا بوده است .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]حضرت نوح (ع) فرمود: دنيا را چون خانه اى با دو در يافتم . از يك در بدان وارد و از در ديگر خارج شدم . اين حال و مقال پيامبر خدا است .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]پس حال آن كسى كه به دنيا دل بسته و بدان روى آورده و عمر خويش را در آبادانى آن تباه كرده و در طلبش راه به افراط برده ، چگونه است ؟!
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]فكر، آيينه حسنات ، كفاره گناهان ، نور قلب و مايه حُسن خلق است و اصلاح آخرت و آگاهى از فرجام كارها و فزونى علم را در پى دارد. فكر، خصلتى (عبادتى ) است كه هرگز خداوند، به مانند آن ، عبادت نشده است .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]رسول خدا (ص) فرمود: يك ساعت انديشيدن (در راه اصلاح خود وجامعه ) از عبادت يك سال بهتر است و كسى به اين منزلت و مقام نرسد، مگر آن كه خداوند او را از نور معرفت و توحيد بهره مند گرداند.
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]باب بيست و هفتم : خموشى
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]امام صادق (ع) فرمود:
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif][FONT=Microsoft Sans Serif]خموشى ، شيوه اهل تحقيق است و سر لوحه عمل كسانى كه به حال گذشتگان نگريسته و به تحوّل و تغيير روزگار پى برده اند، كه به تحقيق ، اين تتبع اساس سكوت و خموشى است .
[FONT=Microsoft Sans Serif][FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]رضايت خداوند در خموشى نهفته ومايه سبك شدن حساب و مصون ماندن از خطاها و لغزش هاست . خداوند، خاموشى را پوشش نادانى جاهلان و عالمان را بدان آراسته است .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]خاموشى ، وسيله دورى جستن از هوا و هوس است ، و سبب رياضت نفس ، شيرينى عبادت ، زدودن قساوت قلب ، موجب عفاف ، جوانمردى و زيركى است . پس ، زبان خود را از باز شدن به سخنانى كه مجبور به گفتن آن ها نيستى ، به ويژه زمانى كه شنونده شايسته اى كه براى خدا و در راه خدا با او سخن گويى ، باز دار.
[FONT=Microsoft Sans Serif][FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]ربيع بن خثيم كاغذى را در پيش رو مى نهاد و در آن روز آنچه را بر زبان مى آورد، در آن مى نوشت ، و شب نفس خويش را به محاسبه مى كشانيد ومى گفت : آه آه ! به يقين كه خاموشان رستگار شدند.
[FONT=Microsoft Sans Serif][FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]يكى از اصحاب رسول خدا (ص): ريگى در دهان خود مى نهاد و وقتى قصد گفتار داشت ، آن را مى سنجيد و چون آن را در راه خدا مى ديد، ريگ را از دهان در مى آورد.
[FONT=Microsoft Sans Serif][FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]بسيارى از صحابه - رضوان اللّه عليهم - چنان نفس مى كشيدند كه گويى نفس از سينه اى پر درد بر مى آيد و چون بيماران سخن مى گفتند.
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif][FONT=Microsoft Sans Serif]علّت هلاكت و نجات مردمان ، در سخن گفتن و خاموشى است . پس خوشا به حال كسى كه معرفت سخن نيك و بد و دانش خاموشى و فوايد آن ، روزى اش شده باشد كه اين ، از اخلاق انبيا و شعار اصفياست .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif][FONT=Microsoft Sans Serif]كسى كه ارزش و قدر كلام را بداند و به پيامدها و كاستى هاى آن پى برد، خاموشى برگزيند و آن كس كه از فوايد خاموشى آگاه گشته و بر خزاين گرانبهايش دست يافت ، هم سخن و هم خاموشى او عبادت است و بر اين عبادت وى ، جز خداى ملك جبّار آگاهى نيابد.
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]باب بيست و هشتم : آسايش و راحتى
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]امام صادق (ع) فرمود:
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]مؤمن را راحتى و آسايش حقيقى نباشد، جز در لقاى خداوند متعال .
[FONT=Microsoft Sans Serif] [FONT=Microsoft Sans Serif]ولى آسايش دنيايى در چهار چيز است :
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]خاموشى و سكوتى كه به وسيله آن حال قلب و نفس خويش و آنچه را كه ميان تو و خالق خويش (چون ايجاد تو از عدم و ساير عجايب آفريدگار) مى گذرد، بشناسى ؛
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]عزلتى كه بدان وسيله از آفات ظاهرى و باطنى زمان نجات بيابى ؛
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]گرسنگى ات كه شهوات و وسواس را به واسطه اش بميرانى ؛
[FONT=Microsoft Sans Serif]و
[FONT=Microsoft Sans Serif]شب بيدارى اى كه قلبت را بدان نورانى كنى وطبعت را صفا و روحت را پالايش دهى .
[FONT=Microsoft Sans Serif] [FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]پيامبر (ص) فرمود: هر كس شب و روز از شرّ مردم در امان ، و از سلامت بهره مند باشد و روزى و طعام روزش نيز فراهم آيد، گويى خير تمامى دنيا، بدو روى آورده است .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]وهب بن منبه مى گويد: در كتابهاى اوّلين و آخرين آمده است : اى قناعت ! عزّت و بى نيازى با تو همراه است ، پس آن كس با تو باشد، رستگار است
[FONT=Microsoft Sans Serif].
[FONT=Microsoft Sans Serif]ابوالدرداء گفته است : آنچه خداوند براى من مقدّر و مقسوم فرموده ، از دستم نرود، اگر چه دستخوش باد باشد.
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]ابوذر (ره ) گفت : آبروى كسى كه به خدايش مطمئن نباشد، مى رود؛ اگر چه به جايى بس مستحكم پناه برد.
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]پس زيان كارتر و خوارتر كسى است كه خداوند را در آنچه برايش پيش از آفريدن جهانيان تضمين كرده و متكفّل شده ، در عين حال او را تصديق نكند و با آگاهى از اين امر، بر توان و تدبير وكوشش و سعى خويش دل بندد و بر آن ها متكى باشد، [به يقين ] به حدود وحريم پروردگارش تجاوز كرده است .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]باب بيست و نهم : قناعت [FONT=Microsoft Sans Serif]چنانچه شخص قانع قسم خورد كه هر دو سرا از آن اوست ، به راستى كه خداوند - عزّ وجلّ - او را به جهت عظمت شاءن و مرتبت قناعت ، تصديق فرمايد. چگونه بنده بدانچه كه خدا قسمت او كرده قانع نشود، در حالى كه فرموده است : ((ما معيشت آنان را در زندگى دنيا تقسيم بنموديم )). [FONT=Microsoft Sans Serif]پس هر كس بدون تعليل به آنچه كه [خدا] خواسته و براى آنچه كه نخواسته ، اذعان و تصديق نمايد و به پروردگار يقين آورد، امر روزى را به او واگذار مى كند و به هر آنچه خدا دهد، خشنود شود. [FONT=Microsoft Sans Serif]كسى كه به قسمت خويش قانع شود، از اندوه و ناراحتى و سختى رها شود وهر اندازه كه از قناعت كاسته شود، بر ميل و رغبت به دنيا افزوده مى شود. و(بدانيد) طمع به دنيا، ريشه هر شرّ و بدى است و صاحب آن از آتش نجات نيابد، مگر با توبه . [FONT=Microsoft Sans Serif]واز اين روست كه پيامبر (ص) فرمود: قناعت ملكى است كه زوال نيابد وآن ، مركب رضاى خداى تعالى است كه صاحب خويش را به بهشت مى رساند. [FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]امام صادق (ع) فرمود:
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]پس در آنچه به تو نداده اند، توكل نيكو پيشه كن و به آنچه تو را داده اند، راضى باش و بر مشكلاتى كه بر تو فرود مى آيد، صبر پيشه كن كه صبر از امور بس ستوده است .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]باب سى ام : حرص و آز
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]امام صادق (ع) فرمود:
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]در رسيدن به چيزى كه اگر رهايش كنى به سوى تو مى آيد و در آن صورت محبوب خداوند باشى ، حريص مباش و اگر در رسيدن به خواسته ات شتاب ورزى و از توكل به خدا و رضا به قسمت غافل شوى ، در درگاه احديت ناپسند خواهى شد؛
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]چرا كه خداوند جهان را چون سايه تو خلق فرموده كه اگر در طلبش روى تو را به سويش مى كشاند و هيچ گاه بدان نخواهى رسيد و اگر تركش كنى ، خود به دنبالت مى آيد و تو راحت خواهى بود.
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]پيامبر (ص) فرمود: انسان حريص ، محروم است و افزون بر آن مذموم درگاه حق است . و چگونه محروم نباشد و حال آن كه از اعتماد به خداى تعالى گريخته است و بر خلاف فرمايش خداوند رفته است كه فرمود: ((خدا همان كسى است كه شما را آفريد، سپس به شما روزى بخشيد، آن گاه شما را مى ميراند و پس از آن زنده مى گرداند...)).
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]حريص دستخوش هفت آفت است : 1) در انديشه اى باشد كه به بدنش ضرر رساند و نفعى ندهد؛ 2) اندوهى كه تمامى ندارد؛ 3) رنجى كه راحتى ندارد، جز به مرگ ؛ 4) ترسى كه چيزى بدو نرساند جز آن كه همواره گرفتار آن باشد؛ 5) اندوهى كه زندگى را بدون آن كه فايده اى بدو رساند، مكدّر كند؛ 6) حسابى كه خلاصى از آن نيابد و پيوسته سرگرم رسيدگى بيهوده به آن باشد؛ 7) عقاب و كيفرى كه راه فرار از آن نداشته باشد (چرا كه حرص ، انسان را به ارتكاب گناه وا مى دارد).
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]شخصى كه بر خداى تعالى توكل دارد، شب و روز را مى گذراند، در حالى كه در پناه خداى تعالى و عافيت و سلامتى است و خدا در كفايت امور او تعجيل فرموده و درجاتى برايش فراهم كرده كه فقط خود بدان عالم است .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]حرص ، آبى است كه از روزنه خشم خداى تعالى جارى است . و چون بنده اى از يقين محروم نباشد، حريص نخواهد بود و يقين ، زمين اسلام وآسمانِ ايمان است .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]باب سى و يكم : زهد
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]امام صادق (ع) فرمود:
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]زهد، كليد دروازه آخرت است و برائت از آتش ؛ و زهد، ترك هر چيز كه تو را از خدا و ياد او باز دارد، مى باشد؛ بدون آن كه بر آنچه كه از دستت رفته ، تاءسف خورى ، يا نسبت به ترك آن مغرور شوى و انتظار فرج و سودى (مادّى ) از آن نداشته باشى و در پى آن نباشى كه به واسطه آن ، مورد ستايش قرارگيرى و غرضى (دنيوى ) از آن نداشته باشى ، بلكه از دست دادن آن ها را آسايش بدانى و خودِ آن ها را آفت .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]زاهد، همواره از آفت (دنيا) گريزان و در پى آسايش (آخرت ) است . زاهد كسى است كه آخرت را برگزيند و ذلّت را بر عزّت (ظاهرى ) دنيا ترجيح دهد، سختى بندگى را بر آسايش ، گرسنگى را بر سيرى ، راحتى و رستگارى آخرت را بر رنج دنيا، ذكر خدا را بر غفلت برگزيند و كالبدش در دنيا و قلبش در آخرت باشد.
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]رسول خدا (ص) فرمود: حبّ دنيا اساس و سرِ هر گناهى است . و نيز فرمود: دنيا، مردار و خواهان آن ، سگ است . چگونه انسان غافل ، آنچه را كه مغضوب خداوند است دوست مى دارد و به راستى چه گناهى از اين جرم بزرگ تر است ؟!
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]يكى از معصومين (ع) فرموده است : اگر دنيا را به صورت لقمه اى در دهان كودكى مى گذاشتند، بر او دل مى سوزانديم (كه چنين آلوده دنيا شده ) پس حال آن كس كه حدود خداى را براى طلب دنيا پايمال كند و بدان حرص ورزد چگونه بايد باشد؟!
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]دنيا، سرايى است كه اگر بر اساس شرع و فرمان خدا در آن زندگانى كردى ، تو را راضى ساخته و به نيكى با تو وداع مى كند.
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]رسول خدا (ص) فرمود: چون خداوند دنيا را بيافريد، آن را امر به اطاعت فرمود، پس دنيا پروردگارش را اطاعت كرد. خداوند او را گفت : به آن كه در طلب تو باشد پشت كن و به آن كه به تو پشت كند، روى آر و دنيا بر همين عهد و پيمان استوار است .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]باب سى و دوم : نكوهش دنيا [FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]امام صادق (ع) فرمود:
[FONT=Microsoft Sans Serif]دنيا چونان تنديسى (كالبدى ) است كه سرش كبر، چشمش حرص ، گوشش طمع ، زبانش ريا، دستش شهوت ، پايش خودپسندى ، قلبش غفلت ، رنگ وجلوه اش فنا و حاصلش نيستى است .
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]پس كسى كه آن را دوست بدارد، متكبّر شود و كسى كه آن را نيك بداند، حرص و آز يابد و كسى كه در جست وجويش باشد، طمع ورزد و كسى كه آن را ستايش كند، لباس ريا پوشد، و كسى كه اراده اش كند، خودپسند شود، وكسى كه بدان تكيه كند، به غفلت افتد، و كسى كه شيفته متاع آن شود، به فتنه افتد و متاع از دستش برود، و كسى كه متاعش را گرد آورد و در آن بخل ورزد، او را به جايگاهش كه همان آتش است ، سوق دهد.
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]باب سى و سوم : ورع
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]امام صادق (ع) فرمود:
[FONT=Microsoft Sans Serif]درهاى جوارح بدنت را بربند بر آنچه كه به قلبت آسيب مى رساند ومرتبه ات را نزد خداى تعالى پست كند و حسرت و پشيمانى قيامت را وشرم از زشتى هايى كه مرتكب شده اى ، به همراه مى آورد.
[FONT=Microsoft Sans Serif]صاحب ورع را سه اصل لازم است ؛
[FONT=Microsoft Sans Serif]1- از همه لغزش هاى مردمان در گذرد؛
[FONT=Microsoft Sans Serif]2- بدانان بدى نكند؛
[FONT=Microsoft Sans Serif]3- چون مدح و ذمّش كنند، برايش يكسان باشد.
[FONT=Microsoft Sans Serif]واصل و ريشه ورع ، آن است كه بر محاسبه نفس مداومت شود و سخن به راست گفته شود و معامله و رفتار با ديگران به صفا برگزار شود و از شبهه ها دورى شود و هر عيب و ريبى به كنار گذاشته شود، و آنچه به او مربوط نيست وانهد، و درى را كه نداند چگونه آن را ببندد، باز نكند (با گفتار ناشايست يا عمل زشتى كه او راه پسنديده نباشد، خود را رسوا نكند) و با كسى كه امور واضح و بديهى را بر او مشكل مى نمايد، مجالست نكند و با كسى كه دين را سبك مى شمارد همراه نشود، و گرد دانشى كه نه خود داند ونه ديگران توان فهم و حلّ آن را دانند نگردد و از كسانى كه از خدا دورى جسته اند، دورى گزيند
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=microsoft sans serif]باب سى و چهارم : عبرت امام صادق (ع) فرمود: [FONT=microsoft sans serif]شخصى كه از دنيا عبرت گيرد، زندگى اش در آن ، همچون خفته اى است كه دنيا را مى بيند، ولى آن را لمس نمى كند، و آن را خوابى بيش نمى داند. و از قلب و نفس خود، به واسطه قبيح شمردان اعمال فريفتگان ، چيزى را مى زدايد كه موجب حساب و عقاب است و چيزى را جاى گزين آن مى كند كه او را به خشنودى و عفو خدا نزديك نمايد و با آب زوال ، آنچه او را به سوى دنيا مى خواند و آنچه از دنيا كه خود را براى او بياراسته است ، مى شويد. [FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif]عبرت آغازى است كه انسان از انجام آن مى هراسد و انديشيدن در فرجام آن ، زهد و بى ميلى به دنيا را به وجود آورد. و عبرت آموزى جز براى اهل صفا و بصيرت درست نيفتد. [FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif]پس آن كس كه خداوند چشم قلب و ديدگان او را بگشايد، به حقيقت او را منزلتى رفيع و عظيم بخشيده است .[FONT=microsoft sans serif] [FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif]
پس عبرت ، انسان را وارث سه چيز كند:
1- علم به آنچه كه عمل مى كند؛
2- عمل به آنچه كه مى داند؛
3- علم به آنچه كه نمى داند.
[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif]خداوند متعال فرمايد: ((پس ، عبرت گيريد اى صاحبان چشم بينا!)).
ونيز فرمايد: ((چشم هاى ظاهر، نابينا نيستند، بلكه دل هايى كه در سينه (چشم هاى باطن ) دارند، كور است )).
[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif]
مذهب جعفری و أدب جعفری
موضوع: چهارده معصوم(علیهم السلام)
همه ما با كلمه « مذهب جعفری » آشنا هستیم و می دانیم كه علت نام گیری مذهب تشیع به این نام مبارك این است كه از بین ائمه هدی علیهم السلام امام صادق علیه السلام بیشترین مجال را برای تبیین حقایق دین جد بزرگوارشان پیدا نمودند تا جایی كه به عنوان مثال شیخ مفید رحمه الله می نویسد : « اصحاب حدیث اسمهای راویان ثقه – علی رغم اختلاف آن راویان در گفتار و اندیشه ها - كه از امام صادق علیه السلام روایت نموده اند را جمع كرده اند كه عدد آن به چهار هزار مَرد می رسد »(1) .
توجه شود كه این تعداد فقط راویان ثقه را شامل می شود و اگر راویان مجهول یا ممدوح یا ضعیف یا غیر آنها را هم به حساب آوریم عدد شاگردان حضرت چندین برابر عدد فعلی خواهد شد .
البته این نامگذاری صرفا از طرف مردم نبوده بلكه در لسان احادیث ذكر شده است كه بدان اشاره خواهد شد .
یا صادق آل محمد
موضوع: چهارده معصوم(علیهم السلام)
کنج سینه شراره ها دارم
فصل غم آمده زمان عزاست
رخت ماتم به تن نمودم و باز
بین چشمم ستاره ها دارم
سرچشمه فضایل
در مورد امام صادق علیه السلام سخن گفتن بیش از این است که در یک مقاله یا چند مقاله جمع گردد. ولی به اختصار بعضی از ابعاد حیات مبارک آن حضرت را بازنگری می نماییم، باشد که راهنمای زندگی شیعیانش گردد.
عصر طلوع خِرَد
امام صادق علیه السلام ، فاتح قلّه های دانش بود که به سازندگی شاگردانی نیکْ بخت در مکتب فکور و پر جاذبه خویش می پرداخت. عصر آن پیشوای ممتاز و نمونه برجسته تعقل را می توان عصر تزریق اندیشه های ناب در حوزه اسلام و طلوع جنبش های فرهنگی شعورمند در بافت مذهب دانست. دوران دستاورد گران سنگ مناظره ها و رویارویی ایده ها. دوره همْ تراز کردن دیدگاه های بشری و قوام پایه های تفکّر. برهه راهیابی جلوه های بدیع به حیطه اذهان و مقطع ستیز برهان صادق با هرچه انحطاط و ناپاکی و آموزه های ناروا.
دانش سرایی پهناورتر از قرون