شيعه، ابوهريره را مذمت ميكند در حالي كه بيشتر احاديث اسلامي را ابوهري
تبهای اولیه
امام علي ـ عليه السّلام ـ او را دروغگو دانست.[xiii] و عايشه نيز چندين بار او را دروغگو معرفي كرد.[xiv] ابوهريره در زمان حياتش ميان صحابه به دروغگويي و زيادهروي و تحريفگرايي مشهور شده است تا آنكه بعضيها او را مسخره ميكردند و از او طبق ميلشان درخواست جعل حديث ميكردند. روايت شده مردي از قريش لباسي نو پوشيده بود و با فخرفروشي راه ميرفت. به ابوهريره رسيد و به او گفت: اي ابوهريره! تو از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ زياد حديث ميگويي، آيا دربارة اين لباس من چيزي از او شنيدهاي؟ ابوهريره گفت: از ابيالقاسم ـ صلّي الله عليه و آله ـ شنيدم كه ميگفت: مردي پيش از شما در حاليكه لباسي نو پوشيده بود و با فخرفروشي راه ميرفت، خداوند او را به قعر زمين فرو برد و در آن غوطهور ميباشد تا روز قيامت، و بخدا نميدانم شايد او از قوم تو يا خاندان تو بوده است.[xv]
بخاري در صحيحش آورده است كه ابوهريره گفت: رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: «أفضل الصدقة ما ترك غني، واليد العليا خير من اليد السفلي، و ابدأ بمن تعول، تقول المرأة امّا أن تطعمني و امّا أن تطلقني... فقالوا يا اباهريره سمعت هذا من رسول الله؟ فقال: لا هذا من كيس ابي هريرة[xvi]: «بهترين صدقه آن است كه ثروتمند بگذارد و دستان بالا بهتر از دستان زيرين است، در صدقه دادن از كسي شروع كن كه نفقهاش به تو واگذار شده، زن ميگويد: يا خوراكم ميدهي و يا طلاقم ميدهي، برده ميگويد: خوراكم ده و از من كار بكش، و فرزند ميگويد: خوراكم ده، مرا به چه كس واگذار ميكني؟ گفتند اي ابوهريره اين را از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ شنيدهاي؟ گفت: خير اين از شگردهاي ابوهريره است.» اي برادر بنگر كه چگونه حديث را آغاز ميكند و ميگويد: «رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند» و بعد از اينكه آن را بر او انكار ميكنند و از او توضيح ميخواهند به جعلي بودن آن حديث اعتراف ميكند و ميگويد: اين از شگرد و باهوشي ابوهريره است. گوارا باد بر او اين هوشياري پر از دروغ و افسانه، همان چيزي كه آن را نزد معاويه و بنياميه رواج داد و بابت آن جاه و مقام و اموال و كاخها دريافت كرد.
معاويه او را به امارت مدينة منوره منصوب كرد و كاخ عقيق را برايش بنا ساخت و او را به ازدواج بانوي شريفي كه ابوهريره خدمتگزارش بود، درآورد. و اين همه، احاديث و اعترافات صحيحي است كه در صحيح بخاري به ثبت رسيده است.[xvii] و همچنين در ديگر صحاح اهل سنّت و جماعت، پس چگونه برخي به مردي اطمينان ميكنند كه بهترين صحابه او را مورد عيب و سرزنش قرار دادهاند؛ و با توجّه به مطالبي كه ذكر شد چگونه ابوهريره ميتواند راوي اسلام باشد. درود باد بر پيرو هدايت و كسي كه دلش را با نور حقيقت روشن گرداند. در پايان تذكر اين مطلب لازم است كه بر هر مؤمني، شايسته و سزاوار است كه بر مسيرهاي صحيح و درستي قدم بگذارد كه او را در پايان به سرچشمة زلال و گوارا و راه صحيح برساند، بر اوست كه همة تاريخ اسلام را مورد مطالعه و تأمل قرار دهد به خصوص آنچه كه به احكام الهي مربوط ميشود، و به سيره و رفتار گذشتگان تعصب نداشته باشد و نگويد آيا چيزي را كه قوم و خويشم بر آن بودهاند ترك كنم؟»
ما امروزه در عصر تمدن و نور هستيم پس هنگامي كه تاريخ اسلامي را مورد مطالعه قرار ميدهيم بايستي عقل خود را داور قرار داده و به دليل تمسك جوييم، چرا كه ما پيروان دليل هستيم و هر كجا دليل اقتضاء كند به سوي آن ميرويم. پس هنگامي كه ميبينيم سيره و رفتار كسي كه احكام الهي را برايمان نقل ميكند، مورد اشكالات و سرزنشهاي اقوام پيش از ما قرار گرفته است، چگونه ميتوانيم با تمسك به او خود را گمراه كنيم؟ پس بايد با عقل خود استدلال كنيم و هنگامي كه سيره و رفتار صحابه را ميخوانيم و ميبينيم كساني وجود دارند كه به رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ نزديكترند و با اين حال، تاريخ، مطالب و احاديث اندكي از آنها نقل نموده، بايد از خود بپرسيم. چرا امام علي ـ عليه السّلام ـ پسر عموي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اولين كسي است كه اسلام آورد، همسر حضرت فاطمة زهرا ـ سلام الله عليها ـ دخت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه حضرت در حق ايشان ميفرمايند: «انا مدينة العلم و علي بابها»[xviii] «من شهر علم هستم و علي در آن شهر است» با وجود اين ميبينيم كه بخاري يا مسلم از او فقط 60 حديث روايت ميكند، در حالي كه در مورد ذكر احاديث ابوهريره سخن به درازا ميكشد؟ پس با توجّه به همة اين مطالب چگونه مسلمان ميتواند نسبت به همة احاديث وارده از آنان اطمينان حاصل كند؟ بر هر مسلماني لازم است به كانال سالم و درستي رو كند كه او را به پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و به اسلام مرتبط كند، و بدون آن، عاقبت وي ختم به خير نخواهد گرديد، زيرا كسي كه پوسته را نشناسد نميتواند ما را به مغز و محتوي برساند.
حسن ختام را كلام حق تعالي قرار ميدهيم كه ميفرمايد: «يا ايها الناس قد جاءكم برهان من ربكم و انزلنا اليكم نوراً مبينا»[xix]«اي مردم! دليل روشني از طرف پروردگارتان براي شما آمده است، و نور آشكاري به سوي شما نازل كرديم».
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
پاورقی:
[i] . تأويل مختلف الحديث، ص 50.
[ii] . حاشيه جزء هفتم از كتاب الام، شافعي، ص 233. شيخ المضيرة، ص 138 ـ 137 مجلة المنار، ج 27، ص 322.
[iii] . مرآة الاصول شرح مرآة الاصول، محمد بن فراموز معروف به ملاخسرو حنفي (نسخة خطي) و شيخ المضيرة، ص 146، مختصر المؤمن، ص 32 ـ 31.
[iv] . ابن عساكر آن را آورده است، ج 5، ص 239 ـ حديث 4885 از كنزالعمال.
[v] . اسكافي آن را روايت كرده است، به كتاب ابوهريره نوشتة علامه شرفالدين مراجعه شود.
[vi] . محدث فاضل رامهرمزي، ص 554.
[vii] . المراجعات، ص 195.
[viii] . تأويل مختلف الحديث، ص 53.
[ix] . المراجعات، ص 197.
[x] . فجر الاسلام، ص 262، فصل دوّم از باب ششم.
[xi] . صحيح بخاري، ج 4، ص 175.
[xii] . كتاب ابوهريره، محمد ابوريه مصري، ص 103.
[xiii] . شرح نهجالبلاغه، ج 1، ص 68.
[xiv] . صحيح بخاري، ج 2، ص 232. ـ موطأ مالك ج 1، ص 290، حديث 11.
[xv] . بدايه و نهايه، ج 8، ص 108.
[xvi] . صحيح بخاري، ج 1، ص 38 ـ 37، باب حفظ و نگهداري علم.
[xvii] . همان منبع.
[xviii] . مستدرك حاكم، ج 3، ص 127 ـ مجمع الزوائد، ج 9، ص 114، تاريخ ابن كثير، ج 7، ص 358.
[xix] . سورة نساء، آية 174.