بهار که از راه می رسد
درختها از خواب پا می شوند
غنچه ها لب باز می کنند
قاصدک ها پیدا می شوند
راهی می شوند رودخانه ها
برکه ها را جا می زارند
به آرزوشون می رسند
قدم به دریا می زارند
گوشۀ ایوان بهار
قناری آواز می خونه
یک لحظه آروم می گیره
از ته دل باز می خونه
بهار به شیشه می زنه
پنجره ها رو باز کنید
زمین پر از قشنگی است
آسمون رو صدا کنید
بهار به شیشه می زنه
پنجره ها رو باز کنید
زمین پر از قشنگی است
آسمون رو صدا کنید
دست دست دست
دست ميزنم با دستام
پا پا پا
پا مي كوبم با دو پام
خوش خوش خوش
خوشحال و شاد و خندون
داد ميزنم آهاي آهاي من اينجام
چه خوب چه خوب كه دست دارم
هر چي بخوام ور مي دارم
پر ميشم و تو باغچمون
يه عالمه گل مي كارم
چه خوب چه خوب كه پا دارم
هر جا بخوام پا مي زارم
يواش مي رم يواش مي آم
آسه قدم ور مي دارم
آسه قدم ور مي دارم
دستاتو بيار جلو
نون بيار و كباب ببر
صحرا پر از گل شده باز
گل بيار و گلاب ببر
بيا با هم بازي كنيم
يه پا عقب يه پا جلو
گرگم و گله ميبرم
دنبال من بدو بدو
گلهاي تشنه باغچه
چشماشون به آسمونه
به لطافت و صفايي
كه تو ابر مهربونه
وقتي كه بارون مي باره
باخودش شادي مي آره
دوباره تو خاك باغچه
گل زندگي مي كاره
ابرها رنگ به رنگ ميشن
زير ماه آسمون
وقتيكه پل ميزنه
روي دشت رنگين كمون
بع بارون بهار
صداي پرنده هاست
اين همه شور و نشاط
همه از لطف خداست
هر چند آرامي
اما صداي تو
هر لحظه مي آيد
از واژه هاي تو
با من سخن گفتي
از رود از دريا
از جاده ي امروز
از مقصد فردا
گاهي مرا بردي
تا شهر رويا ها
گاهي به من گفتي
رمز حقيقت را
تو برکوير دل
چون شعرباراني
تو اهل دانش را
چون باغ و بستاني
خدای مهربان
با این دو دست کوچکم
دست میبرم پیش خدا
با دل پاک و روشنم
دعا کنم دعا دعا
بار ای خدای مهربان
بشنو دعاهای مرا
دعا برای مادرم
دعا به شادی بابا
از مجموعه ترانه های دبستانی
وقت نماز است
آمد عمویم، باز از زیارت
سوغاتی آورد، یک دانه ساعت
شکل خروس است، این ساعت او
میخواند آواز، قوقولی قوقو
بهار که از راه می رسد
درختها از خواب پا می شوند
غنچه ها لب باز می کنند
قاصدک ها پیدا می شوند
راهی می شوند رودخانه ها
برکه ها را جا می زارند
به آرزوشون می رسند
قدم به دریا می زارند
گوشۀ ایوان بهار
قناری آواز می خونه
یک لحظه آروم می گیره
از ته دل باز می خونه
بهار به شیشه می زنه
پنجره ها رو باز کنید
زمین پر از قشنگی است
آسمون رو صدا کنید
بهار به شیشه می زنه
پنجره ها رو باز کنید
زمین پر از قشنگی است
آسمون رو صدا کنید
گرگم و گله میبرم
دست دست دست
دست ميزنم با دستام
پا پا پا
پا مي كوبم با دو پام
خوش خوش خوش
خوشحال و شاد و خندون
داد ميزنم آهاي آهاي من اينجام
چه خوب چه خوب كه دست دارم
هر چي بخوام ور مي دارم
پر ميشم و تو باغچمون
يه عالمه گل مي كارم
چه خوب چه خوب كه پا دارم
هر جا بخوام پا مي زارم
يواش مي رم يواش مي آم
آسه قدم ور مي دارم
آسه قدم ور مي دارم
دستاتو بيار جلو
نون بيار و كباب ببر
صحرا پر از گل شده باز
گل بيار و گلاب ببر
بيا با هم بازي كنيم
يه پا عقب يه پا جلو
گرگم و گله ميبرم
دنبال من بدو بدو
بارون
گلهاي تشنه باغچه
چشماشون به آسمونه
به لطافت و صفايي
كه تو ابر مهربونه
وقتي كه بارون مي باره
باخودش شادي مي آره
دوباره تو خاك باغچه
گل زندگي مي كاره
ابرها رنگ به رنگ ميشن
زير ماه آسمون
وقتيكه پل ميزنه
روي دشت رنگين كمون
بع بارون بهار
صداي پرنده هاست
اين همه شور و نشاط
همه از لطف خداست
ابر
ابر ابر ابر اومد
كدوم ابر
اونكه در آسمون مي ريزه اشك
چشماش رو پشت بوم خونه
كدوم بام
بامي كه ناودون داره
خيس ميشه
وقتي كه بارون از آسمون مي باره
كدوم كدوم آسمون
اون كه به باغ و باغچه آفتاب ميده
وقتي كه ابري ميشه به باغچه ها اب ميده
دلش ميخواد كه غنچه ها وا بشن
يواش يواش بخندن گلهاي زيبا بشن
کتاب
هر چند آرامي
اما صداي تو
هر لحظه مي آيد
از واژه هاي تو
با من سخن گفتي
از رود از دريا
از جاده ي امروز
از مقصد فردا
گاهي مرا بردي
تا شهر رويا ها
گاهي به من گفتي
رمز حقيقت را
تو برکوير دل
چون شعرباراني
تو اهل دانش را
چون باغ و بستاني
مادر
مثل دريا پاک و زيبا مي شود
با نگاه مهربان و آبيش
غصه ها را از دلم پر مي دهد
چشمان روشن و مهتابيش
حرفهايش دلنشين و ساده اند
خنده را روي لبم جان مي دهند
مهرباني مثل ابر نو بهار
دستهايش بوي باران مي دهند
با تو اي جان تا بهشت آسمان
پر کشيد دل به ديدار خدا
با تو شادم مهربانم مادرم
بر سر سجاده ي سبز دعا
غنچه ها را نکنید
گل سرخي زيبا
تو گلا پژمرده
باد و طوفان شايد
غنچه اش را برده
تازه و کوچک بود
سبز و نشکفته وترد
نکند دست کسي
غنچه را با خود برد
گوش کن مي خواند
گرم و زيبا بلبل
دوستانش هستند
غنچه هاي يک گل
کاشکي هيچکسي
نکند آنها را
تا ببينند همه
همه ي گلها را
خانواده
مامان جون من چه مهربونه
دوسش دارم خیلی زیاد خودش می دونه
یه شاخه گل هدیه ی ماست برای مادر
اونکه به فکر بچه هاست از همه بیشتر
بابای خوبم چراغ خونست
دستای گرم اون برام یه آشیونه است
یه شاخه گل هدیه ی ما برای بابا
اونکه همیشه سایه اش روی سر ماست
داداش جون من لنگه نداره
وقتی میاد برای من شادی میاره
یه شاخه گل هدیه ی ماست برای داداش
خدای خوب و مهربون مواظبش باش
خواهر خوبم چه نازنینه
برای من فرشته ی روی زمینه
یه شاخه گل هدیه ی ما برای خواهر
که خوب و مهربون اون ، مثل یه مادر
ما همه هستیم یه خونواده
خونه داریم کوچیک و قشنگ و ساده
هر کسی تو خونه ی خود دلخوش و شاده
شکر خدا داده به ما یه خونواده